محل تبلیغات شما

مجله فوق تخصصی صنعت و طراحی خودرو



اگر فقط به اعداد خام نگاه کنید، ب‌ام‌و M8 کامپتیشن را یک خودروی اسپورت با توانایی‌های جدی خواهید دانست. به‌طور ساده باید گفت این خودرو سریع‌ترین محصول تاریخ ب‌ام‌و بوده و درعین‌حال رضایت‌بخش‌ترین محصول باواریا محسوب می‌شود.


این خودرو از سیستم چهار چرخ محرک و سیستم ترمزی سود می‌برد که به‌صورت الکترونیکی در پیست و جاده تنظیم‌ شده و همچنین می‌تواند با ابهت بسیاری روی زمین قدم بردارد.


پیشرانه هم واقعاً یک هیولاست. به لطف وجود یک جفت توربوشارژر توئین اسکرول، سیستم تزریق سوخت با دقت بالا و سیستم خنک‌کنندگی کارا، پیشرانه‌ی 8 سیلندر 4.4 لیتری این پرچم‌دار جذاب قدرت 616 اسب بخاری و گشتاور 750 نیوتون متری تولید می‌کند. موضوع مهم اینکه گشتاور زیاد خودرو از دور 00 تا 5800 در دسترس بوده بنابراین علیرغم وزن 1960 کیلوگرمی، M8 می‌تواند تنها در عرض 3.2 ثانیه از س به سرعت 100 کیلومتر در ساعت برسد که آن را به خودرویی سریع‌تر از مک لارن F1 تبدیل می‌کند.


حداکثر سرعت این خودرو هم احساس‌برانگیز است. سقف سرعت مدل‌های استاندارد به 250 کیلومتر در ساعت محدود شده اما با سفارش پکیج راننده‌ی M می‌توان آن را به 305 کیلومتر در ساعت افزایش داد.


و سپس به شاسی و سیستم چهار چرخ محرک بسیار خوب می‌رسیم که در واقع همانند سیستم بکار رفته در M5 به دیفرانسیل عقب تبدیل می‌شود. البته M8 در حالت چهار چرخ محرک خودرویی سریع‌تر و تواناتر بوده زیرا به‌طور بی‌وقفه گشتاور را بین چرخ ها توزیع کرده و کشش و توازنی ارائه می‌شود که در خودروهای دیفرانسیل عقب قوی‌تر دیده نمی‌شود.


همان‌گونه که انتظار دارید، یک خودروی 123435 پوندی کاملاً مجهز و باکیفیت است. این خودرو از نسخه‌ی جدید سیستم iDrive سود برده و دارای صندلی‌های جلوی چرمی و اسپورت، صفحه لمسی بزرگ در مرکز داشبورد و دو دکمه‌ی M روی فرمان می‌باشد.


این دکمه‌ها باعث تنظیم پیشرانه و گیربکس، دیفرانسیل، فرمان، دامپرها، سیستم ESC و حتی پاسخ ترمزها شده و همه‌ی این‌ها بسته به رانندگی در جاده یا پیست تغییر می‌کنند.


بنابراین در تئوری به سختی می‌توان رقیبی برای جذابیت سواری M8 یافت مخصوصاً اینکه محصول جدید ب‌ام‌و فضای کابین و بار بیشتری در مقایسه با خودروهایی همچون استون مارتین ونتیج، پورشه 911 و آئودی R8 دارد. واقعیت این است که ب‌ام‌و خودروی گران‌قیمتی بوده اما حتی پورشه 911 نیز در زمان سفارش تجهیزات قابل‌مقایسه به قیمت M8 نزدیک می‌شود. البته پورشه خودرویی کم‌توان‌تر و تنگ‌تر در کابین و فضای بار است.
خب پس چرا ما 5 ستاره را به M8 جدید ندادیم؟ اگرچه M8 سرعت فوق‌العاده زیاد و تکنولوژی‌های پیشرفته‌ای دارد اما سواری آن در مقایسه با رقبای یاد شده بی‌روح می‌باشد. پیشرانه مقصر اصلی این موضوع است. بله این نیروگاه قدرتمند شتاب و سرعت زیادی را فراهم می‌کند اما صدای آن کاملاً صنعتی و غیر جذاب است.


مهندسان ب‌ام‌و بی‌سروصدا اعتراف کرده‌اند که این امر نتیجه‌ی هماهنگی با استانداردهای آلایندگی جدید است اما خب همین قوانین برای استون مارتین، پورشه و آئودی هم وجود دارد. این خودروها بسیار پرطنین‌تر از M8 هستند.


گیربکس نیز اگرچه به‌تنهایی کارکرد خوبی دارد اما بیشتر شبیه گیربکس خودروهای گرندتورر است تا یک خودروی اسپورت؛ و همین موضوع درباره‌ی فرمان، شاسی و ترمزها نیز صدق می‌کند. حتی در گیراترین تنظیمات نیز M8 کمی بیش‌ازحد دوستانه حس می‌شود.
بنابراین درحالی‌که شتاب M8 فوق‌العاده مناسب است اما برهم‌کنشی که پشت فرمان این خودرو باید داشت دیده نمی‌شود و این برای یک خودروی اسپورت نقصی بزرگ است.
ب‌ام‌و M8 جدید یک خودروی مؤثر است که پرفورمنس فوق‌العاده‌ای را ارائه کرده و به سختی می‌توان تحت تأثیر آن قرار نگرفت. البته باید گفت این خودرو در برابر رقبای اسپورت دیگر فاقد حس و روح خاصی بوده و قیمت بالایی دارد. پیشرانه اگرچه قدرت زیادی داشته اما بیشتر مناسب خودروهای گرندتورر است تا یک محصول اسپورت با ویژگی‌های متمایز.

مشخصات ب‌ام‌و M8 کامپتیشن

  • قیمت: 123435 پوند
  • پیشرانه: 8 سیلندر 4.4 لیتری توئین توربوی بنزینی
  • قدرت/گشتاور: 616 اسب بخار/750 نیوتون متر
  • گیربکس: 8 سرعته اتوماتیک، چهار چرخ محرک
  • شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت: 3.2 ثانیه
  • حداکثر سرعت: 250 کیلومتر در ساعت
  • مصرف سوخت: 10.5 لیتر در هر صد کیلومتر

منبع: autoexpress

[دانلود ویدئو]


بدون شک شورلت کوروت و پورشه 911 نمادین‌ترین خودروهای اسپرت تاریخ هستند. این دو ماشین دهه‌ها باهم به رقابت پرداختند اما حالا یکی از آن‌ها تحول بزرگی را تجربه کرده است زیرا درحالی‌که پیشرانهٔ 911 همچنان در عقب آن قرار دارد ولی شورلت کاری را که طی 60 سال گذشته می‌توانست و باید انجام می‌داد را انجام داده و پیشرانهٔ کوروت را پشت راننده نصب کرده است؛ بنابراین حالا هم کوروت موتور وسط واقعی اینجا است و هم نسل جدید 911 که تازه به بازار آمده است. هردوی این خودروها قرمزرنگ هستند و عملکرد تقریباً یکسانی هم دارند؛ اما این فقط برای شروع است زیرا در این دو ماشین یک‌چیز هنوز کاملاً تفاوت دارد و آن قیمت است.

روی کاغذ تقریباً همه‌چیز در کوروت C8 مدل 2020 و پورشه 911 کاررا S مدل 2020 برابر است. البته کوروت 101 میلی‌متر کشیده‌تر، 76 میلی‌متر عریض‌تر و 51 میلی‌متر کم‌ارتفاع‌تر است اما هنگامی‌که دو خودرو کنار هم پارک شده باشند به‌سختی می‌توان متوجه این موضوع شد. پروفیل جانبی دو خودرو نیز با خط سقف، گلگیرهای جلو و خط شخصیتی بسیار شبیه به هم، تقریباً یکسان است. کوروت اما 95 کیلوگرم سنگین‌تر است که بخشی از این اضافه‌وزن به خاطر تجهیزات داخلی تیپ بالا ردهٔ 3LT است. البته موتور 6.2 لیتری V8 کوروت 45 اسب بخار قدرت بیشتری دارد و اضافه‌وزن را جبران می‌کند به‌گونه‌ای کوروت با نسبت قدرت به وزن 3.3 کیلوگرم به اسب بخار برتری قابل‌توجهی بر نسبت قدرت به وزن 3.5 کیلوگرم به اسب بخار 911 دارد. همچنین 61 درصد از وزن کوروت روی محور عقب قرار دارد درحالی‌که در پورشه این عدد 64 درصد است.

موتور شش سیلندر تخت توربوشارژ پورشه علاوه بر قدرت کمتر، 107 نیوتن متر گشتاور کمتری هم نسبت به کوروت دارد اما این اختلاف در کرونومترها چندان زیاد نیست. سوپراسپرت 495 اسب بخاری تنفس طبیعی آمریکایی 637 نیوتن متر گشتاور خود را از طریق گیربکس هشت سرعتهٔ اتوماتیک دوکلاچه به چرخ‌های عقب می‌رساند و سوپراسپرت 450 اسب بخاری توربوشارژ آلمانی هم برای انتقال 530 نیوتن متر گشتاور خود از گیربکس هشت سرعتهٔ اتوماتیک دوکلاچه استفاده می‌کند و هردو خودرو در کمتر از سه ثانیه از صفر به سرعت 96 کیلومتر بر ساعت می‌رسند.

پورشه این کار را ظرف 2.9 ثانیه انجام می‌دهد اما کوروت برای انجام آن به تنها 2.8 ثانیه زمان نیاز دارد و پرشتاب‌ترین کوروت کارخانه‌ای تاریخ محسوب می‌شود. کوروت برتری خود را در مسافت 400 متر هم حفظ می‌کند به‌گونه‌ای که این مسافت را ظرف 11.1 ثانیه با سرعت 198 کیلومتر بر ساعت طی می‌کند درحالی‌که 911 با سرعت 200 کیلومتر بر ساعت بعد از 11.2 ثانیه از خط عبور می‌کند و این‌ها تازه نسخه‌های پایهٔ هردو خودرو هستند.

بااین‌حال عجیب است که پورشه سریع‌تر احساس می‌شود. موج قدرتی که در سرعت‌های میانی توسط توربوشارژرها ارائه می‌شود، احساسی مثل یک سوپراسپرت را ایجاد می‌کند که کوروت با سواری و تحویل نیروی فوق‌العاده روان خود فاقد آن است. تحویل قدرت پیشرانهٔ بزرگ V8 کوروت در هر دور موتوری آن‌قدر روان و صاف است که هرگز احساس نمی‌شود با یک سوپراسپرت در حال رانندگی هستیم و کابین خودرو نیز آن‌قدر ساکت و ایزوله است که هرگز احساس نمی‌شود چقدر سریع در حال حرکت هستیم.

البته این ویژگی مشروط بر داشتن چسبندگی است زیرا کوروت با وجود برخورداری از سیستم‌های لانچ کنترلی که به همان اندازهٔ 911 خوب هستند، نسبت به سطوح جاده حساس‌تر است که این می‌تواند در کل‌کل‌های شانه‌به‌شانه دهم ثانیه‌های گران‌بهایی را تلف کند؛ اما این فقط عقب کوروت نیست که به چسبندگی حساس است زیرا C8 حتی با وجود برخورداری از لاستیک‌های چسبنده‌تر میشلن پایلوت اسپرت 4S شتاب جانبی 1.04 را ثبت کرد درحالی‌که 911 با لاستیک‌های پیرلی P Zero معمولی عدد 1.09 را به ثبت رساند.

این مشکل خود را در پیست هشت شکل هم نشان داد به‌گونه‌ای که کوروت یک دور این پیست را ظرف 22.7 ثانیه با شتاب جانبی متوسط 0.94 جی طی کرد که به میزان قابل‌توجهی کُندتر از تایم 23.3 ثانیه‌ای 911 بود. C8 در این پیست حتی از C7 هم با اختلاف بسیار کمی سریع‌تر است اما مربی پیست هشت شکل، کیم رینولدز» کوروت جدید را علیرغم رنج بردن از کم‌فرمانی، خودرویی پاسخگو و با رانندگی آسان می‌داند؛ اما چرا مشکل کم‌فرمانی از دست مهندسان کوروت دررفته است؟ به نظر می‌رسد این عمدی باشد زیرا غلبه بر بیش‌فرمانی بسیار دشوار است اما کم‌فرمانی به کنترل بهتر خودرو توسط رانندگان غیرحرفه‌ای کمک می‌کند.

نظرات در مورد ترمزهای کوروت که با سیستم پدال باسیم کار می‌کند متفاوت است. برخی مشکلی با آن ندارند اما برخی دیگر می‌گویند قبل از رسیدن پدال ترمز به انتها، سیستم ABS فعال می‌شود. درمجموع اما احساس می‌شود پدال ترمز کوروت بازخورد کافی را ندارد و باید به‌مرور متوجه شد که ABS چه زمانی وارد عمل می‌شود. همچنین مقاومت پدال ترمز هم متناسب با نیروی واقعی ترمز نیست و مسیرهای ناهموار حتی شرایط سیستم ترمز کوروت را بدتر می‌کنند زیرا ABS در چرخ‌های جلو سریعاً فعال می‌شود. این موضوع گاهی موجب کاهش اعتمادبه‌نفس راننده می‌شود حتی باوجوداینکه میدانیم این خودرو برای توقف کامل از سرعت 96 کیلومتر بر ساعت تنها به 30 سانتیمتر مسافت بیشتری نسبت به پورشه نیاز دارد.

911 اما در ترمز گیری آرامش بیشتری از خود نشان می‌دهد. هنگام فشار روی پدال ترمز، راننده همیشه دقیقاً میزان قدرت توقف را از طریق پدال احساس می‌کند و 911 می‌تواند این کار را در تمام طول روز انجام دهد که این یک شاهکار شگفت‌آور مهندسی است. در همین حال، فرمان پورشه هم بازخورد بیشتری را ارائه می‌کند و راننده دقیقاً می‌داند در جلو چقدر چسبندگی دارد. البته این به معنای بی‌دقت بودن فرمان کوروت نیست زیرا سیستم فرمان این خودرو هم به همان اندازهٔ 911 دقیق و درست عمل می‌کند.

911 در پیچ‌ها سرعت بهتری دارد و با آن می‌توان بلافاصله بعد از خروج از پیچ پدال گاز را فشار داد و به همین دلیل در پیست هشت شکل 13 کیلومتر بر ساعت سرعت بیشتری نسبت به کوروت داشت. در 911 راننده هرگز نمی‌خواهد به چیزی غیر از رانندگی فکر کند و با توجه به رفتار قابل پیش‌بینی و همین‌طور ارائهٔ بازخوردهایی دقیقاً به همان اندازه‌ای که نیاز است، 911 به شما این امکان را می‌دهد که رانندهٔ بهتری باشد نه اینکه بهتر رانندگی کنید. البته کوروت C8 هم تا حد زیادی به‌خوبی 911 نزدیک است و از هر کوروتی که تاکنون ساخته شده بهتر است اما مشکل ABS و کم‌فرمانی دقیقاً در مواقع حساس باعث می‌شود که راننده بیشتر روی خودرو و رانندگی خود تمرکز کند. به همین دلیل، کوروت باعث می‌شود احساس کنید در یک سوپراسپرت هستید اما 911 باعث می‌شود احساس کنید بخشی از یک سوپراسپرت هستید.

اما یکی از ویژگی‌های بشدت قابل‌تحسین کوروت گیربکس جدید آن است. گیربکس دوکلاچهٔ PDK پورشه معیار این کلاس است و بسیاری از سازندگان خودروهای اسپرت سعی کرده‌اند گیربکسی به‌خوبی آن بسازند اما تعداد کمی از آن‌ها به این جعبه‌دندهٔ بی‌نظیر نزدیک شده‌اند ولی کوروت در اولین تلاش خود کاملاً به پورشه نزدیک شده است. در طول آزمایش پیست هشت شکل، رینولدز که تقریباً همیشه در حالت دستی این پیست را طی می‌کند، گیربکس دوکلاچهٔ کوروت را به‌اندازهٔ کافی خوب دانست که از حالت دستی استفاده نکند. البته اگر راننده ترجیح بدهد از پدال‌های تعویض دنده استفاده کند، کوروت بلافاصله پاسخ داده و خوشحال می‌شود که این اجازه را به او بدهد.

کمک‌فنرهای مغناطیسی نسل چهارم کوروت نیز خودرو را در پیچ‌ها به همان اندازهٔ 911 پایدار و مطمئن نگه می‌دارند و درعین‌حال کیفیت سواری خوبی را هم ارائه می‌کنند. در حالت تور که حالت رانندگی پیش‌فرض کوروت است، سواری خودرو مثل یک سدان لوکس اسپرت احساس می‌شود درحالی‌که هنوز هم هندلینگی مثل یک سوپراسپرت موتور وسط دارد. کیفیت سواری کوروت در حالت رانندگی اسپرت با حرکات عمودی بیشتر بدنه و تأثیر بیشتر ناهمواری‌ها به داخل کابین، تقریباً مثل کیفیت سواری حالت رانندگی پیش‌فرض 911 است.  سواری کوروت در حالت پیست نیز بسیار خشک می‌شود اما بااین‌حال هنوز هم خشن نیست؛ بنابراین ممکن است پورشه در یک دور پیست کمی سریع‌تر باشد اما شکی نیست که بسیاری برای رفتن به خانه یا پیمودن چند صد کیلومتر در بزرگراه‌ها کوروت را ترجیح می‌دهند.

علاوه بر این، در کوروت صدای موتور و جاده بسیار کمتر از 911 به کابین راه پیدا می‌کند و حتی در سرعت 130 کیلومتر بر ساعت هم می‌توان در داخل آن پچ‌پچ کرد اما در پورشه باید بلندتر حرف بزنید. این تنها یکی از ویژگی‌هایی هست که موجب می‌شود کابین کوروت بهتر از 911 باشد. قبلاً از نوشتن چنین جمله‌ای ترس داشتیم اما حالا در کابین کوروت متریال ارزان‌قیمت، شکاف‌های بین پانل‌ها و بوی چسب همگی از بین رفته‌اند. نسل قبلی کوروت نشان داد که شورلت می‌تواند پرفورمنس و کابین خوب را باهم ارائه کند اما C8 از خوب هم عبور کرده و وارد قلمروی سوپراسپرت‌های بسیار گران‌قیمت‌تر شده است.

در کابین C8 چرم بهترین کیفیت را دارد، هیچ پلاستیک خشک و ارزانی در هیچ کجا به چشم نمی‌خورد و صندلی‌ها تعادلی بین راحتی و حمایت از بدن برقرار کرده‌اند یعنی کاری که بسیاری از سازندگان سوپراسپرت آن‌را به‌درستی انجام نمی‌دهند. کوروت موردبررسی از بالاترین تیپ یعنی TL3 بود که از بیشترین سطح تجهیزاتی که برای این خودرو ارائه می‌شود برخوردار است اما هنوز هم قیمت آن به‌اندازهٔ یک سیلورادو از 911 که آپشن‌های داخلی آن نزدیک به صفر بود کمتر است. البته مطمئناً اگر به‌اندازهٔ کافی به پورشه دلار بدهید حتی تیغه‌های دریچه‌های تهویه را هم با چرم می‌پوشاند اما در نسخهٔ پایه، کابین 911 عرصهٔ تاخت‌وتاز رنگ‌های خاکستری و مشکی است و همه‌جا با پلاستیک و تریم مشکی پیانو پوشیده شده است. کاررای مورد آزمایش حتی از صندلی‌های برقی هم بی‌بهره بود.

علاوه بر این، سیستم اطلاعاتی-سرگرمی کوروت هم به‌هم‌ریختگی کمتری دارد و در هنگام حرکت می‌توان به‌راحتی با یک نگاه با آن کار کرد و اطلاعات را خواند. همچنین صفحه آمپر دیجیتالی بسیار قابل تنظیم کوروت نیز امتیازات زیادی را نسبت به نمایشگر سنتی بین آمپرهای آنالوگ پورشه که به‌سختی از پشت غربیلک فرمان قابل‌مشاهده هستند کسب نمود. در مورد استفاده‌های روزمره اما امتیازات به‌طور مساوی بین دو خودرو تقسیم شد زیرا سیستم افزایش ارتفاع دماغهٔ کوروت بسیار کاربردی بوده و کاملاً از بالهٔ جلو محافظت می‌کند اما از سوی دیگر، این ماشین نقاط کور بسیار بزرگی دارد و شیشهٔ عقب آن بسیار کوچک است. البته این نقیصه با آینهٔ عقب دوربینی کمی کاهش پیدا می‌کند اما بااین‌حال در 911 بسیار راحت‌تر می‌توان به بیرون دید داشت.

برای قضاوت میان این دو خودرو باید به اولویت‌ها توجه کرد. اگر خواهان تجربهٔ رانندگی نهایی باشید و احساس کنید با خودرو یکی هستید، پورشه ارزش پرداخت 34,335 دلار بیشتر را دارد. اگر چند دهم ثانیه سریع‌تر بودن در پیست برایتان اهمیت داشته باشد بازهم پورشه ارزش پرداخت این مبلغ اضافه را دارد اما حتی اگر با این دیدگاه قضاوت کنیم، هنوز هم پورشه باید احساس نگرانی کند. از سوی دیگر، اگر با احساس کمتر فرمان کنار بیایید و یاد بگیرید چطور با پدال ترمز کار کنید، بسیار بیشتر عاشق کوروت خواهید شد. قبلاً پرفورمنس در برابر هر دلار بهانه‌ای برای چشم‌پوشی از کاستی‌های کوروت بود اما اکنون این به یک حُسن تبدیل شده است. به همین دلیل، کوروت C8 به‌اندازهٔ قیمت خود خوب نیست بلکه بی‌نظیر است.

مقام دوم: پورشه 911 کاررا S

خودرویی که بیشترین پیروزی را در رقابت‌های بهترین خودروی راننده دارد، همچنان جایگاه خود به‌عنوان خودروی اسپرت برتر را حفظ کرده اما به‌سختی.

مقام اول: شورلت کوروت C8

بدون بهانه و بدون اغماض، کوروت موتور وسط که مدت‌ها در انتظار آن بودیم بی‌نقص نیست اما مطمئناً به‌اندازهٔ کافی به آن نزدیک شده است.

مشخصات فنی

 

شورلت کوروت Z51

پورشه 911 کاررا S

ترکیبموتور وسط، محور عقبموتور عقب، محور عقب
پیشرانه6.2 لیتری V8 طبیعی3.8 لیتری H6 توئین توربو
سوپاپ2 سوپاپ/سیلندر OHV4 سوپاپ/سیلندر DOHC
قدرت495 اسب بخار450 اسب بخار
گشتاور637 نیوتن متر530 نیوتن متر
ردلاین6400 rpm7400 rpm
نسبت قدرت به وزن3.3 کیلو به اسب بخار3.5 کیلو به اسب بخار
گیربکس8 سرعته دوکلاچه8 سرعته دوکلاچه
محور محرکعقبعقب
فاصلهٔ محوری2,722 میلی‌متر2,451 میلی‌متر
طول4,630 میلی‌متر4,531 میلی‌متر
وزن خالص1643 کیلوگرم1528 کیلوگرم
توزیع وزن39 به 61 جلو/عقب36 به 64 جلو/عقب
ظرفیت سرنشین2 نفر4 نفر
حجم صندوق بار113+243 لیتر جلو/عقب133+263 جلو/عقب
شتاب صفر تا 962.8 ثانیه2.9 ثانیه
شتاب صفر تا 16010.8 ثانیه10.9 ثانیه
مسافت 400 متر11.1 ثانیه11.2 ثانیه
ترمز از 96 کیلومتر29.5 متر29.2 متر
شتاب جانبی1.04 جی1.09 جی
پیست هشت شکل23.3 ثانیه22.7 ثانیه
ظرفیت باک70 لیتر64 لیتر
مصرف سوخت11.7 لیتر ترکیبی11.7 لیتر ترکیبی
قیمت پایه59,995 دلار114,650 دلار
قیمت تست‌شده88,305 دلار122,640 دلار

منبع: MotorTrend


با نزدیک شدن به برگزاری نمایشگاه خودروی توکیو، شمارش مع آشنایی با اولین خودروی الکتریکی مزدا هم شروع شده است.


اگرچه تیزر رسمی منتشر شده توسط مزدا چیز زیادی را نشان نداده اما حالا می‌توانیم تصویری واضح از کانسپت MX-30 داشته باشیم. این خودروی الکتریکی برخلاف انتظارات نام عجیبی را به خود گرفته است.


این تصویر از کاور مجله‌ی خودروی ژاپن گرفته شده است. در این تصویر می‌توانیم یک کراس اوور با شکل کوپه مانند را ببینیم که مهم‌ترین ویژگی آن درب‌های عقب کوچکی می‌باشد که قطعاً ما را به یاد خودروی اسپورت RX-8 خواهد انداخت.


همانند کوپه‌ی خاطره‌انگیز مزدا که از پیشرانه‌ی روتاری استفاده می‌کرد، درب‌های عقب این کانسپت فاقد دستگیره‌های درب واضح بوده و احتمالاً برای دسترسی به داخل خودرو باید ابتدا درب‌های جلو را باز کرد. این درب‌های کوچک به همراه خط سقف خمیده به وضوح قصد مزدا برای نمایش یک کراس اوور کوپه را نشان می‌دهد.


از دیگر ویژگی‌های طراحی جالب MX-30 می‌توان به جلوپنجره‌ای اشاره کرد که بسیار نازک‌تر از جلوپنجره‌ی محصولات کنونی این برند بوده و کاپوت هم ویژگی خاصی دارد که روی جلوپنجره کشیده شده است. چراغ‌های جلو نیز اگرچه جدید هستند اما برای ما آشنا بوده و پوشش‌های چشمگیر بدنه نیز ما را به یاد کراس اوور CX-30 می‌اندازند. ما تصویری از پشت خودرو نداریم اما کاملاً واضح است که چراغ‌های عقب شکل سه‌بعدی دارند.


کانسپت مزدا MX-30 کاملاً آماده‌ی تولید به نظر می‌رسد. مدل تولیدی دارای پیشرانه‌ی الکتریکی با قدرت 141 اسب بخاری و گشتاور 265 نیوتون متری خواهد بود و در قلب خود یک مجموعه باتری لیتیوم-یونی 35.5 کیلووات ساعتی را جای خواهد داد.

برچسب‌ها:اخبارالکتریکیتصاویر غی

پس از پیش‌نمایش سبد محصولات پلاگین هیبریدی در نمایشگاه ژنو امسال، آئودی از بالا تا پایین محصولات خود را الکتریکی می‌کند. ما نسخه‌های پلاگین هیبریدی سدان پرچم‌دار A8، A7 اسپورت بک و شاسی بلندهای Q7 و Q5 را دیده‌ایم و حالا نوبت به سدان A6 رسیده تا یک باک سوخت دیگر را پذیرا شده و درگاه شارژ این خودرو را پنهان نماید!


در قلب آئودی A6 55 TFSI e کواترو یک پیشرانه‌ی 4 سیلندر 2 لیتری توربو با قدرت 248 اسب بخار قرار گرفته است. این پیشرانه با واحدی الکتریکی که خروجی قابل‌توجه 141 اسبی دارد همکاری کرده و حاصل کار آن‌ها قدرت مجموع 362 اسب بخاری و گشتاور 500 نیوتون متری است. همین قوای محرکه در شاسی‌بلند Q5 55 TFSI e کواترو هم دیده می‌شود.


به لطف قوای محرکه الکتریکی شده، A6 پلاگین هیبریدی تنها به 5.6 ثانیه زمان نیاز دارد تا از س به سرعت 100 کیلومتر در ساعت رسیده و حداکثر سرعت 250 کیلومتر در ساعت را ثبت نماید. حداکثر سرعت این خودرو در حالت الکتریکی برابر با 135 کیلومتر در ساعت می‌باشد؛ اما با خاموش شدن پیشرانه درون‌سوز و استفاده از واحد الکتریکی، این خودرو برد 53 کیلومتری خواهد داشت. انرژی موردنیاز در باتری 14.1 کیلووات ساعتی ذخیره شده و با استفاده از جایگاه شارژ عمومی می‌توان آن را شارژ کرد.


آئودی این خودرو را با استفاده از پکیج‌های S line و بلک استایل و همچنین طیف گسترده‌ای از تجهیزات به فروش می‌رساند که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به چراغ‌های جلوی ماتریکس LED، رینگ‌های 19 اینچی، کالیپرهای ترمز قرمز، سیستم تعلیق اسپورت، کاکپیت مجازی آئودی، صندلی‌های اسپورت و سیستم تهویه مطبوع چهار ناحیه‌ای اشاره کرد.
این خودرو با قیمت پایه‌ی 68850 یورویی در آلمان قابل سفارش است. به یاد داشته باشید که این A6 اولین نسخه‌ی پلاگین هیبریدی تاریخ این خانواده نیست زیرا نسل قبلی آن‌هم با نسخه‌ی E-Tron در چین عرضه شده بود. مدل غیر هیبریدی A6 در واقع قدیمی‌تر بود و اواخر سال 2010 پا به میدان گذاشته بود.

نیسان ماه گذشته نسخهٔ بروز شدهٔ پیکاپ تایتان خود را برای مدل 2020 معرفی کرد و حالا با معرفی تایتان XD مدل 2020، به‌روزرسانی خانوادهٔ این پیکاپ را تکمیل کرده است. تایتان XD که در اصل نسخهٔ سنگین وظیفهٔ تایتان معمولی محسوب می‌شود، از شاسی نردبانی با طول کامل برخوردار است که کاملاً تقویت شده است. این شاسی 381 میلی‌متر کشیده‌تر از شاسی تایتان استاندارد است و فضای بار فول سایز 1,981 میلی‌متری را فراهم کرده است.

نیسان خانوادهٔ تایتان XD را ساده کرده و بنابراین حالا برای طول قسمت بار آن تنها یک گزینه قابل انتخاب است. البته این ویژگی ممکن است به ضرر تایتان XD تمام شود زیرا این پیکاپ سنگین فقط در یک ترکیب با بدنهٔ دو کابین و انتقال قدرت دو دیفرانسیل ارائه می‌شود اما بااین‌حال نیسان چهار تیپ مختلف شامل S، SV، PRO-4X، SL و پلاتینوم را برای آن در نظر گرفته است.

تایتان XD مدل 2020 در جلو از جلوپنجرهٔ بازطراحی شده‌ای برخوردار است که توسط چراغ‌های جلوی LED سفارشی با دی‌لایت‌های LED دو بومرنگی احاطه شده است. ازجملهٔ دیگر ویژگی‌های ظاهری تازهٔ این پیکاپ ژاپنی نیز می‌توان به سپر جلوی جدید، رینگ‌های بازطراحی شده، اصلاحاتی در تریم درب قسمت بار، چراغ‌های عقب جدید و مه شکن‌های LED سفارشی اشاره کرد. کف قسمت بار این ماشین نیز هرچند از فیبر کربن ساخته نشده اما به چراغ‌های LED و گیرهٔ اتصال تریلر مجهز است.

تایتان XD تقریباً به‌طور کامل از کابین نسخهٔ معمولی استفاده می‌کند و بنابراین در اینجا هم راننده از نمایشگر هفت اینچی درون صفحه آمپر و نگه‌دارنده یا شارژر جدید گوشی‌های هوشمند بهره‌مند خواهد بود. این پیکاپ سنگین همچنین به دستگیره‌های سقفی اضافی و محفظه‌های اشیاء بزرگ‌تر هم مجهز شده است. برای تایتان XD مجموعه‌ای از آپشن‌ها شامل نمایشگر بزرگ‌تر نُه اینچی سیستم اطلاعاتی-سرگرمی با اندروید اتو و کارپلی، سیستم صوتی پریمیوم فندر با 12 بلندگو و سانروف پانورامیک با پانل دوتایی هم قابل سفارش است که آخری یکی از بزرگ‌ترین سانروف‌ها در این کلاس محسوب می‌شود.

ازآنجایی‌که نیسان در مدل 2020 پیشرانهٔ دیزلی تایتان را حذف کرده است، این پیکاپ صرفاً با یک پیشرانهٔ 5.6 لیتری V8 بنزینی با 400 اسب بخار قدرت و 560 نیوتن متر گشتاور به بازار عرضه می‌شود. برای انتقال نیروی این موتور اما بجای گیربکس هفت سرعتهٔ قبلی یک نمونهٔ جدید نُه سرعتهٔ اتوماتیک ارائه شده است. به گفتهٔ نیسان، این تغییر باعث شتاب گیری سریع‌تر و روان‌تر و همین‌طور ارائهٔ قدرت بهینه در هنگام آغاز حرکت و در سرعت‌های کروز می‌شود. همان‌طور که گفته شد، تایتان XD صرفاً به‌صورت دو دیفرانسیل ارائه می‌شود.

تایتان XD به سیستم کمک به شروع حرکت در سراشیبی‌ها، دیفرانسیل لغزش محدود و نمایشگر آفرود بهبودیافته مجهز است که زاویهٔ چرخ‌ها و زاویهٔ انحراف بدنه را نشان می‌دهد؛ اما خریدارانی که خواهان توانایی‌های آفرود بیشتری هستند می‌توانند مدل PRO-4X را انتخاب کنند که از سیستم کنترل پایین آمدن از شیب‌ها و قفل دیفرانسیل الکترونیکی عقب برخوردار است. نیسان هنوز ظرفیت بکسل این پیکاپ را اعلام نکرده اما گفته است که قدرت بکسل زیادی دارد که هرچند بسیار مبهم است اما به گفتهٔ سازندهٔ ژاپنی، تایتان XD ظرفیت بار و بکسل بیشتری از تایتان استاندارد دارد.

هرچند فعلاً عدد ظرفیت بکسل تایتان XD مشخص نیست ولی میدانیم که نیسان آن‌را به مجموعه‌ای از سیستم‌های کمکی یدک‌کشی شامل کنترل ترمز تریلر یکپارچه، سیستم کنترل انحراف تریلر، حالت یدک‌کش و سیستم کنترل سرعت پایین آمدن از شیب مجهز کرده است. علاوه بر این، خریداران می‌توانند سیستم دید عقب با راهنمای تریلر و سیستم هوشمند دید اطراف را هم سفارش دهند که نمایی از بالا را از پیکاپ و محیط اطراف آن برای راننده فراهم می‌کند. همچنین یک سیستم کنترل چراغ‌های تریلر هم برای تایتان XD وجود دارد.

در بخش ایمنی هم همهٔ تیپ‌های تایتان XD به سیستم‌های کمک‌رانندهٔ مختلفی در قالب پکیج ایمنی نیسان Safety Shield 360 مجهز هستند که شامل ترمز اضطراری اتوماتیک با قابلیت تشخیص عابر پیاده، هشدار نقاط کور، هشدار ترافیک عقب هشدار خروج از خط، نوربالای خودکار و ترمز دنده‌عقب اتوماتیک می‌شود. نیسان تایتان مدل XD اوایل سال آینده به بازار عرضه خواهد شد و قیمت‌گذاری آن نیز در زمانی نزدیک به عرضه اعلام خواهد شد.

[دانلود ویدئو]


حدود 85 سال پیش، در 22 اکتبر 1934 اشکودا از اولین نسل ساپرب رونمایی کرد. این خودرو که جایگزین S 640 شده بود تا سال 1949 روی خط تولید قرار داشت و از پیشرانه‌ی 6 سیلندر 2.5 لیتری 55 اسب بخاری استفاده می‌کرد.


اشکودا در سال 1938 مدل ساپرب OHV را معرفی کرد که در بطن خود پیشرانه‌ی 6 سیلندر 3.1 لیتری 80 اسب بخاری را قرار داده است. پیش از جنگ جهانی نیز سری کوچکی از ساپرب 4000 با پیشرانه‌های 8 سیلندر تولید شدند. بنا به دلایل ی، تولید این خودرو متوقف شد و در سال 2001 بود که اولین ساپرب مدرن پای به جهان گذاشت.


ساپرب 2001 با معرفی خود به عنوان یک سنگ محک از نظر میزان فضای پا در کلاس سدان های میان سایز غیر لوکس مطرح شد و درعین‌حال ارزش بالایی در برابر مبلغ پرداختی را نشان می‌داد. اشکودا از این نسل تعداد 136068 دستگاه را تولید کرد و در سال 2008 نیز جانشین آن وارد میدان شد.


در سال 2009 مدل ساپرب کومبی (استیشن) تولید شد که فضای بار 633 تا 65 لیتری داشت. از جمله تجهیزات دومین نسل مدرن ساپرب هم می‌توان به ورود و استارت بدون کلید اشاره کرد که برای اولین بار در محصولی از اشکودا نصب می‌شد.

اشکودا تا سال 2015 تعداد 404756 دستگاه ساپرب سدان و 217734 دستگاه ساپرب استیشن را در جمهوری چک تولید نمود.


نسل فعلی ساپرب هم بسیار محبوب بوده که از جمله دلایل آن می‌توان به طراحی مدرن و ظریف، فضای کابین زیاد و سیستم‌های کمک‌راننده‌ی پیشرفته و ایمنی بالا اشاره کرد.


اشکودا امسال فیس لیفت مهمی را برای محصول پرچم‌دار خود تدارک دید و ساپرب از چراغ‌های جلوی ماتریکس LED، تکنولوژی ایمنی بهبود یافته، تریم اسکات، پیشرانه‌ی جدید دیزلی و نسخه‌ی الکتریکی شده‌ی iV برخوردار گشت.


درحالی‌که 54 درصد کل فروش ساپرب به مشتریان اروپایی اختصاص دارد اما ساپرب در چین هم طرفداران زیادی داشته و تقریباً یک‌سوم فروش ساپرب به بزرگ‌ترین بازار خودرویی دنیا روانه می‌شود.


بین سال‌های 2001 تا سه‌ماهه اول سال 2019 در کل تعداد 1,280,600 دستگاه ساپرب مدرن خط تولید را ترک کرده‌اند.


نامزدهای کسب جایزه‌ی خودروی سال اروپا 2020 معرفی شدند. این لیست طولانی شامل 35 خودرو از کلاس‌های مختلف بوده و تنها یک خودرو یعنی نسل جدید فولکس‌واگن گلف پدیدار نشده است.


خودروهای موردبحث به منظور حضور در این لیست باید هم‌اکنون در حال فروش بوده یا تا پیش از پایان سال جاری میلادی حداقل در 5 کشور اروپایی عرضه شوند. تعداد نامزدهای کسب این عنوان تا پیش از 25 نوامبر به 7 خودرو کاهش می‌یابند و در آنجاست که رای گیری نهایی برای انتخاب خودروی سال اروپا 2020 انجام شده و در نهایت خودروی برگزیده در دوم مارس 2020 و در نمایشگاه ژنو اعلام خواهد شد.


خودرویی که سال پیش برنده‌ی این جایزه شد شاسی‌بلند الکتریکی جگوار آی پیس بود که توانست پس از رقابتی فشرده آلپاین A110 را شکست دهد. این جایزه در سال‌های 20، 2017، 2016، 2015 و 2014 به ترتیب به خودروهای پژو 3008، اوپل آسترا، فولکس‌واگن پاسات و پژو 308 رسیده است. اندکی پس از رونمایی در نمایشگاه خودروی پاریس 2012، نسل هفتم فولکس‌واگن گلف هم توانست جایزه‌ی خودروی سال 2013 اروپا را به خانه ببرد.

اما لیست خودروهای نامزد شده برای کسب جایزه خودروی سال اروپا 2020 به شرح زیر است:

آئودی E-Tron

ب ام و سری یک

ب ام و Z4

ب ام و X6

ب ام و X7

دی اس 3 کراس بک

فراری F8 تریبوتو

فورد پوما

کیا سول الکتریکی

مزدا 3

مزدا CX-30

مرسدس بنز CLA

مرسدس بنز EQC

مرسدس بنز GLB

مرسدس بنز GLS

نیسان جوک

اوپل کورسا

پژو 208

پورشه 911

پورشه تایکان

رنجروور اووک

رنو کپچر

رنو کلیو

رنو Zoe

اشکودا کامیک

اشکودا اسکالا

سانگ یانگ کوراندو

سوبارو فارستر

تسلا مدل 3

تویوتا کمری

تویوتا کرولا

تویوتا راو 4

تویوتا GR سوپرا

فولکس‌واگن گلف

فولکس‌واگن T-Cross


در همین ارتباط بخوانید:


تصاویر نسل جدید هوندا جاز/فیت روانه‌ی سایت‌های آنلاین شده است. در این تصاویر نه تنها می‌توانیم طراحی این خودروی ژاپنی را ببینیم بلکه تریم ها و آپشن های جاز/فیت در بازار ژاپن هم مشهود است.


همان‌گونه که انتظار می‌رفت این خودرو به طراحی نسل پیشین وفادار باقی مانده و تنها از طراحی ساده‌تر و یکدست‌تری سود می‌برد که یکی از ویژگی‌های آن استفاده از پانل‌های همرنگ بدنه بجای جلوپنجره سنتی و چراغ‌های جلوی LED مدرن می‌باشد. نمای عقب هم پذیرای چراغ‌های نازک شده است.


کابین این خودرو یکی از کاربردی‌ترین بخش‌ها در کلاس خود بوده و داشبورد آن دارای خطوط ساده است. هوندا جاز/فیت از تکنولوژی‌های بیشتری نسبت به مدل قبلی سود می‌برد که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به پشت آمپرهای دیجیتالی 7 اینچی استاندارد و سیستم اطلاعات سرگرمی جدید با سرویس‌های ارتباطی اشاره کرد. محصول جدید هوندا همچنین دارای همان غربیلک فرمان دو پره‌ای است که اولین بار در هوندا e الکتریک دیده شده است.


در این تصاویر می‌توانیم به قوای محرکه‌ی هیبریدی جدیدی پی ببریم که از پیشرانه‌ی 4 سیلندر 1.5 لیتری بنزینی و دو واحد الکتریکی تشکیل شده و البته مختص مشتریان اروپایی است.


تریم های این خودرو در بازار ژاپن شامل چهار نسخه‌ی پایه، نس، لوکس و کراس استار است. مدل‌های نس دارای ترکیب‌های رنگ جذاب‌تر در بدنه و کابین بوده و از رینگ‌های 16 اینچی اسپورت سود می‌برند. در مدل‌های لوکس کابین چرمی دو رنگ و رینگ‌های 16 اینچی خاص این مدل دیده می‌شوند.


مدل کراس اوور مانند کراس استار هم تنها با جلوپنجره‌ی متفاوت عرضه شده و دارای پوشش‌های اضافی روی بدنه، ریل‌های سقف و کمی ارتفاع بیشتر از سطح زمین است.


نمایشگاه خودروی توکیو 2019 از 23 اکتبر شروع به کار می‌کند و ما هم مثل همیشه با جدیدترین اخبار این رویداد در خدمت شما عزیزان خواهیم بود.


جنرال موتورز همچنان با مشکل اعتصاب کارکنان خود دست‌وپنجه نرم می‌کند؛ و البته که این کار عوارض بسیار زیادی برای این غول خودروسازی آمریکایی دارد.


بنا به گفته‌ی دیترویت فری پرس، تولید شورولت بلیزر جدید علیرغم اینکه در مکزیک تولید می‌شود و از محدوده‌ی اعتصابات کارگران جنرال موتورز خارج می‌باشد با تعلیق مواجه شده است. سخنگوی جنرال موتورز با تائید این خبر گفته است: تولید بلیزر تا زمانی که اعتصابات پایان نپذیرد متوقف خواهد ماند.”


تصمیم جنرال موتورز برای تولید خودروهایی همچون بلیزر در مکزیک به یکی از نقاط جدل اتحادیه‌های کارگری و این شرکت تبدیل شده است. این اتحادیه‌های کارگری ترجیح می‌دهند چنین خودروهایی توسط کارگران آمریکایی و کانادایی تولید شوند؛ اما سؤال این است که وقتی بلیزر در مکزیک تولید می‌شود پس چرا تحت تأثیر این اعتصابات قرار گرفته است؟


پاسخ به قطعات مربوط می‌شود. اگرچه تولید این خودرو در آن سوی مرزهای آمریکا انجام می‌شود اما بلیزر هم همانند اکثر قطعات محصولات دیگر جنرال موتورز از چندین کارخانه در آمریکا تأمین می‌شود و برخی از این کارخانه‌ها عضو اتحادیه‌های کارگری حاضر در اعتصابات می‌باشند.


بلیزر تنها خودروی جنرال موتورز نیست که در مکزیک مونتاژ می‌شود. علاوه بر تولید مضاعف در اونتاریوی کانادا، جنرال موتورز اقدام به تولید شورولت اکوئینکس در کارخانه‌ی سن لوئیس پوتوسی می‌کند. خودروهای تراکس و جی ام سی تراین هم در همین سایت تولید می‌شوند. البته گفته شده تولید اکوئینکس به‌صورت عادی در مکزیک و کانادا جریان دارد.


جنرال موتورز و اتحادیه‌های کارگری به توافقنامه‌ای موقتی دست یافتند که طی آن حدود 50 هزار کارگر در 50 کارخانه‌ی سراسر آمریکا بر سر کار بازگردند.


این آلفارومئو مونترال ویژن GT است که به منظور ادای احترام به مدل اصلی مونترال دهه‌ی 70 میلادی طراحی شده است. طراحی محصولی که به یاد خودرویی بسیار قدیمی بوده و البته درعین‌حال طراحی مدرنی دارد کار بسیار سختی بود‌ه اما لوکا سرافینی این کار را به نحو احسن انجام داده است.


قطعاً استفاده از واژه‌ی رادیکال برای توصیف این کانسپت کافی نخواهد بود. نمای جلوی این رندر دارای عناصر کرومی می‌باشد. این متریال را معمولاً در چراغ‌های جلو می‌بینید که باعث تأکید بر طراحی آینده نگرانه ی خودرو می‌شود. جلوپنجره‌ی سه‌گوش سنتی آلفارومئو نیز در مونترال ویژن GT حضور داشته و یک مجرای هوای بزرگ هم روی کاپوت خودنمایی می‌کند که درست مشابه مدل اصلی و قدیمی است.


با نگاه به بدنه‌ی این خودرو غیرممکن است که متوجه ابعاد بزرگ‌تر این کانسپت نسبت به نمونه اصلی نشوید. در کناره‌ها رینگ‌های بزرگ با طراحی جذاب دیده می‌شود و همچنین چهار خروجی هوای افقی و کوچک در پشت درها نیز ما را به یاد شش ورودی بکار رفته در مونترال کلاسیک می‌اندازد.


طراح این کانسپت گفته که پدرش زمانی مالک یک دستگاه مونترال بوده است. او اظهار داشته است:

در سال 1986 پدرم یک آلفارومئو مونترال نارنجی‌رنگ را خرید. تمامی بخش‌های مدل اصلی به جز سیستم اگزوز کار آنسا مارمیت بوده است. من به یاد می‌آورم که او یک شب با یک خودروی کاملاً غیرعادی و 8 سیلندر به خانه آمد. او خودرو را در گاراژ پارک کرد. دود محیط را فرا گرفته بود و اولین چیزی که دیدم چراغ‌های عقب قرمز و مافلرهای کرومی بود…

سرافینی ادامه می‌دهد:

من حسی را که برای اولین بار داشتم به یاد می‌آورم. دینامیک عضلانی و گیرا؛ اما حالا که به آن نگاه می‌کنم نمی‌توان همان حس کودکی را داشته باشم؛ بنابراین حدود 10 سال بود که می‌خواستم دوباره همان لحظات را تکرار نمایم و سرانجام ویژن GT را طراحی کردم. این خودرو تنها به استایل و مهندسی خلاصه نمی‌شود. من می‌خواستم چیزی خاص بسازم که بتواند خودم را به دوران کودکی ببرد. چیزی روی چهار چرخ که باعث شود بگویید واااو!



ماه پیش بود که سوبارو تیزری مبهم از نمای سه‌چهارم نسل جدید لِوورگ استیشن 2020 را منتشر کرد. با دیدن این تیزر بود که سریعاً اعلام کردیم این خودرو دارای اسپویلر سقف بزرگ و چراغ‌های عقب افقی با گرافیک جدید خواهد بود.


انتظار می‌رود این خودروساز ژاپنی در نمایشگاه توکیو از لوورگ 2020 رونمایی کند هرچند این خودرو فعلاً به‌صورت پیش‌تولیدی پدیدار خواهد شد. البته استایل خودرو کم و بیش به مدل نهایی شبیه است زیرا خودروی موردبحث یک کانسپت نبوده و پروتوتایپ نزدیک به خط تولید محسوب می‌شود.


حالا به لطف یکی از طرفداران سوبارو می‌توانیم تصویری کاملاً واضح از لوورگ جدید را مشاهده کنیم. این تصویر هم نمای سه‌چهارم واضح لوورگ 2020 را نشان می‌دهند که در آن خودرویی تیزتر از نظر طراحی به چشم می‌خورد.

به‌هرحال طراحی این خودرو کمی آشنا به نظر می‌رسد و دلیل آن‌هم معرفی کانسپت ویزیو تورر در سال پیش می‌باشد. طراحی جلوپنجره‌ی شش‌ضلعی و گلگیرهای عضلانی این دو خودرو شباهت زیادی به هم دارند.

در واقع سال پیش با نمایش کانسپت ویزیو گفته بودیم که این خودروی مفهومی می‌تواند به عنوان یک استیشن کامپکت یا میان سایز وارد بازار شود. با دیدن این کانسپت، جایگزین مستقیم لوورگ اولین چیزی است که به ذهن ما می‌رسد.

چیزی که بسیار واضح است وجود طیف گسترده‌ی تکنولوژی‌های ایمنی و کمک‌راننده در لوورگ جدید خواهد بود.

بنا به گفته‌ی سوبارو، محصولاتی همچون لوورگ 2020 آینده‌ای را تشکیل می‌دهند که در آن‌ همه می‌توانند از رانندگی لذت ببرند.

Subaru Levorg 2019
Subaru Levorg 2019

سوبارو هم‌اکنون لوورگ را در ژاپن، اروپا، استرالیا و دیگر بخش‌های آسیا عرضه می‌کند اما خبری از آن در آمریکا نیست.

چندی پیش در انجمن‌های دوستداران وسایل نقلیه بحث‌های جالبی در مورد نحوه تلفظ صحیح نام کمپانی‌های معروف خودروسازی شکل گرفته بود.

در یک مورد جالب آن بحث‌ها، معلوم نبود تلفظ برند بی ام دبلیو” چرا و چگونه در بین ایرانی‌ها باب شده است درحالی‌که مسئولین شرکت BMW خودشان به‌صورت واضح از لفظ ب ام و” استفاده می‌کنند. بگذریم!

به نظرم جالب آمد تا در نگاره‌ای کوتاه، راجع به نحوه تلفظ نام برند و مدل‌های معروف موتورسیکلت صحبت کنم چون در حوزه موتورسیکلت‌ها نیز به عبارت‌های جالبی برمی‌خوریم.

گاه برخی دوستان با چنان اعتمادبه‌نفسی از تلفظ نادرست و خودساخته خودشان نسبت به یک مدل یا برند صحبت می‌کنند و به طرز عجیبی عبارت‌های صحیح را غلط و غلط را صحیح می‌دانند که افراد دیگر را نیز به شک و اشتباه می‌اندازد.

برند و نام یک کمپانی، یک عبارت بین‌المللی است و بهتر است (در مواقعی واجب است) که تلفظ صحیح آنها را یاد بگیریم تا در خدای‌ناکرده در محافل تخصصی گاف یا به قول معروف سوتی ندهیم!

اما در ادامه می‌خواهم به چندتایی از این عبارت‌ها اشاره کنم.


ابتدا و فراگیرتر از همه، در کشورمان به‌طور عجیبی از عنوان شرکت معروف KAWASAKY با لفظ کاوازاکی” یاد می‌شود.

یعنی می‌توانم بگویم 99 درصد جامعه ایران از لفظ کاوازاکی” استفاده می‌کنند درحالی‌که تلفظ صحیح این برند در اقصی نقاط کره زمین کاواساکی” است.

شاید برایتان فرمول تلفظی این برند جالب باشد. تلفظ صحیح برند کاواساکی به این صورت است:

[KEE]+[SAA]+[UH]+[KOW]

که به‌صورت روان و واضح می‌توانیم بگوییم کاواساکی” که این نوع تلفظ استاندارد بوده و برای ملت‌های دیگر هم قابل درک است.


ریشه اشتباه عبارت کاوازاکی” به پیش از انقلاب باز می‌گردد که شرکت‌های خصوصی واردکننده موتورسیکلت‌های گازی کاواساکی در آن زمان یا به‌اشتباه و یا تعمداً از عنوان کاوازاکی” در کاتالوگ و تبلیغاتشان استفاده می‌کردند و به سرعت این اشتباه را فراگیر شد.

در حال حاضر شرکت کویر موتور که نمایندگی رسمی کاواساکی در ایران شناخته می‌شود این رویه را در عناوین و ساز و کارش تا حدی اصلاح کرده ولی همچنان عموم مردم روی اشتباه در تلفظ اصرار دارند.

از کاواساکی که بگذریم، یک مورد دیگر عنوان محصول مگلی MEGELLI چین است.


اینجا مشکل در نوشتار نیست بلکه مشکل در تلفظ است.

عموم مردم برای این محصول کمپانی گمنام چینی از عبارت مَگلی” استفاده می‌کنند درحالی‌که تلفظ صحیح مِگِلی” است.

طبق این دستور تلفظی [LI]+[GE]+[ME]

چند مورد اشتباه تلفظی دیگر را هم به‌صورت خلاصه در ادامه ذکر می‌کنم، باشد که رستگار شویم!

– موتورسیکلت HONDA REPSOL که تلفظ صحیح آن رِپسول” است که بعضاً به اشتباه رَپسول” نامیده می‌شود.


– برند قطعات و اگزوز اسپرت YOSHIMURA که تلفظ صحیح آن یوشیمورا” است و در ایران اشتباهاً یوشیمارو” نامیده می‌شود.


– برند معروف کمپانی MV AGUSTA که تلفظ صحیح آن آوگوستا” است و در ایران به اشتباه آگوستا” نامیده می‌شود. این مدل تلفظ برای آن درست نیست.


– موتورسیکلت‌های هندی PULSAR BAJAJ که تلفظ صحیح برند آن پولسار” است و در ایران اشتباهاً پالس” نامیده می‌شود. درحالی‌که پالس در گذشته نام یکی از مدل‌های قدیمی شرکت پولسار بود و نه اسم برند آن!

بنابراین عبارت پولسار صحیح است.

به نظر این‌جانب چند مورد ذکر شده جزء فراگیرترین اشتباه‌ها هستند.


شما هم اگر اشتباهات گفتاری دیگری از این دست را به خاطر دارید و احساس می‌کنید از قلم افتاده، یادآوری کنید.

در مجموع از این‌گونه اشتباهات تلفظی در میان موتورسیکلت‌های موجود در ایران فراوان است و معمولاً با مدل تلفظی افراد می‌توان موتورباز یا ماشین باز حرفه‌ای را از آماتور تشخیص داد.

پس بیایید سعی کنیم جزء حرفه‌ای‌ها باشیم و از عبارت‌های صحیح استفاده کنیم تا اشراف خودمان را بر این مرکب‌های خشمگین، بهتر نشان بدهیم…


تویوتا C-HR به تازگی فیس لیفت شده اما خب تیونرها بدون فوت وقت پروژه‌های تیونینگ این خودرو را آغاز کرده‌اند. مودلیستا که چند سال پیش دو کیت بدنه‌ی مجزا را برای این کراس اوور کامپکت تدارک دیده بود بازهم این خودروی به‌روز را ارتقا داده است.


کیت‌های یاد شده که هنوز هم ایمپالس و الگانت نام دارند قطعاً بحث‌های زیادی را بین طرفداران این خودرو ایجاد خواهند کرد. تنها واژه‌ای که می‌تواند این کیت‌های بدنه را توصیف کند واژه‌ی دوقطبی” خواهد بود.


کیت ایمپالس همچنان روی C-HR زرد رنگ قابل مشاهده بوده و باعث می‌شود این خودرو شبیه اتوبات های فیلم ترانسفورمرز شود. این کیت‌ها شامل اسپویلر جلو، رکاب‌های جانبی، جلوپنجره و رینگ‌های 19 اینچی آلومینیومی هستند. خریدارانی که این پکیج را سفارش دهند کیت استایل عقب را هم دریافت خواهند کرد. اسپویلر عقب نیز بسته به نوع مدل تولیدی فرق می‌کند. چراغ‌های LED نیز بخش دیگری از کیت‌های مودلیستا هستند.


اما مودلیستا در پکیج الگانت از روش ظریف‌تری برای طراحی کیت خود استفاده کرده است. این کیت اکثراً از رنگ کروم و تریم مشکی روی اسپویلر جلو، رکاب‌های جانبی، آینه‌ها، دستگیره‌های درب و خروجی‌های اگزوز استفاده کرده است.


اگرچه هر دو پکیج را می‌توان به‌صورت آپشن های جدا جدا سفارش داد اما خود کیت‌ها هم به‌صورت جداگانه در دسترس هستند.
اگر کیت‌های بدنه‌ی مودلیستا باب میل شما نیستند باید بگوییم گازو ریسینگ هم پکیج خاص خود برای C-HR را رونمایی کرده است. کیت گازو ریسینگ ساده‌تر بوده اما همچنان باعث تمایز این خودرو از سایر نسخه‌های استاندارد می‌شود.

هرچند ممکن است این روزها سدان‌ها به دلیل محبوبیت کراس‌اوورها به حاشیه رفته باشند اما ب‌ام‌و هنوز هم فکر می‌کند این خودروها ارزش سرمایه‌گذاری دارند. به همین دلیل، باواریایی‌ها با معرفی مدل جدید سری 2 گرن کوپه، خانوادهٔ سدان‌های خود را گسترش داده‌اند. البته ب‌ام‌و قبلاً با سری 1 سدان در این کلاس حضور داشته است اما آن خودرو فقط مخصوص بازارهای خاصی مثل چین و مکزیک است درحالی‌که سری 2 گرن کوپه در همهٔ بازارهای جهانی ازجمله ایالات‌متحده عرضه خواهد شد.

مهم‌ترین ویژگی سری 2 گرن کوپه این است که ارتباطی با سری 2 کوپه و کابریولت دیفرانسیل عقب ندارد و روی پلت‌فرم دیفرانسیل جلوی نسل جدید هاچ‌بک سری 1 ساخته شده است؛ بنابراین این خودرو رقیب مستقیم مرسدس بنز CLA محسوب می‌شود. هرچند طراحان ب‌ام‌و تمام تلاش خود را برای الهام گیری از مدل بزرگ‌تر، لوکس‌تر و جذاب‌تر سری 8 گرن کوپه بکار برده‌اند اما سری 2 گرن کوپه همچنان نشان می‌دهد که ریشه‌های آن به یک هاچ‌بک دیفرانسیل جلو بازمی‌گردد.

نتیجهٔ این موضوع ایجاد بدنه‌ای کشیده‌تر از حد معمول برای یک کوپهٔ چهاردر کوچک و تناسبات ناخوشایند از بسیاری از زوایا بوده است که هردو روی استایل کلی خودرو تأثیر منفی داشته‌اند. سری 2 گرن کوپه 4,526 میلی‌متر طول، 1,800 میلی‌متر عرض و 1,420 میلی‌متر ارتفاع داشته و فاصلهٔ محوری آن برابر با 2,670 میلی‌متر است. صندوق بار این خودرو نیز 430 لیتر ظرفیت دارد که امکان افزایش آن با خواباندن صندلی‌های عقب با نسبت 40/20/40 وجود دارد.

طراحی و جزئیات داخلی سری 2 گرن کوپه تقریباً به‌طور کامل با نسل جدید سری 1 یکسان است که این یعنی در اینجا هم صفحه آمپر دیجیتالی، نمایشگر لمسی 10.25 اینچی سیستم اطلاعاتی-سرگرمی که کمی به سمت راننده زاویه دارد و نمایشگر سربالای 9.2 اینچی وجود دارد. مثل سدان بزرگ‌تر سری 3، برای سری 2 گرن کوپه هم دستیار شخصی هوشمند ب‌ام‌و قابل سفارش خواهد بود که امکان دسترسی به کارکردهای مختلف خودرو از طریق صحبت کردن را فراهم می‌کند. به‌عنوان‌مثال، می‌توان گفت هی ب‌ام‌و، مرا به خانه ببر» تا سیستم ناوبری تنظیم گردد.

حتی نسخهٔ پایهٔ سری 2 گرن کوپه از تجهیزات استاندارد زیادی برخوردار است که ازجملهٔ آن‌ها می‌توان به غربیلک فرمان اسپرت چرمی، دوربین دید عقب، چراغ‌های جلو و مه شکن‌های LED، صندلی‌های برقی، کروز کنترل پویا و سازگاری با اپل کارپلی اشاره کرد. علاوه بر این، ویژگی‌های ایمنی زیادی هم مثل هشدار برخورد جلو، تشخیص نقاط کور فعال و سیستم هشدار خروج از خط با قابلیت بازگرداندن به خط بین سرعت‌های 70 تا 240 کیلومتر بر ساعت، در این خودرو به‌صورت استاندارد ارائه شده است.

سری 2 گرن کوپه در ابتدا در چهار مدل مختلف با پیشرانه‌های بنزینی و دیزل به بازار عرضه خواهد شد که از بین آن‌ها فقط دو مدل راهی بازار ایالات‌متحده می‌شود. مدل اول که 228i XDrive نام دارد، فقط مخصوص بازار آمریکا بوده و در دیگر کشورها عرضه نمی‌شود. این مدل به یک پیشرانهٔ 2 لیتری چهار سیلندر توربو با 230 اسب بخار قدرت و 350 نیوتن متر گشتاور مجهز است که این نیروی توسط یک گیربکس هشت سرعتهٔ اتوماتیک به‌صورت استاندارد به هر چهارچرخ منتقل می‌شود.

این مدل ظرف 6 ثانیه از صفر به سرعت 96 کیلومتر بر ساعت می‌رسد و حداکثر سرعت آن با لاستیک‌های چهارفصل به‌صورت الکترونیکی روی 210 کیلومتر بر ساعت محدود شده است اما در صورت تجهیز به لاستیک‌های پرفورمنس، این عدد به 243 کیلومتر بر ساعت افزایش پیدا می‌کند. مدل دوم که قوی‌ترین نسخهٔ سری 2 گرن کوپه محسوب می‌شود، M235i XDrive نام داشته و برخلاف مدل قبلی، علاوه بر ایالات‌متحده در اروپا هم عرضه خواهد شد. این مدل به نسخهٔ قوی‌تری از همان پیشرانهٔ 2 لیتری قبلی مجهز است که در اینجا 306 اسب بخار قدرت و 450 نیوتن متر گشتاور تولید می‌کند.

این موتور که زیر کاپوت مدل‌های M135i و X2 M35i هم قرار می‌گیرد، قوی‌ترین پیشرانهٔ چهار سیلندر گروه ب‌ام‌و محسوب می‌شود. نیروی این موتور اما مثل قبلی توسط گیربکس هشت سرعتهٔ اتوماتیک و سامانهٔ چهارچرخ محرک استاندارد به هر دو محور منتقل می‌شود. M235i با این قوای محرکه ظرف 4.7 ثانیه از صفر به سرعت 96 کیلومتر بر ساعت می‌رسد و با لاستیک‌های پرفورمنس توانایی دستیابی به حداکثر سرعت 250 کیلومتر بر ساعت را دارد. M235i همچنین از ویژگی‌های دیگری مثل کیت بدنهٔ M اسپرت، تعلیق، فرمان و ترمزهای ارتقاءیافته، رینگ‌های اینچی و دیفرانسیل جلوی لغزش محدود تورسن هم برخوردار است.

در اروپا اما علاوه بر M235i، دو مدل دیگر هم عرضه می‌شود که یکی بنزینی و دیگری دیزلی است. مدل بنزینی پایه که 2i نام دارد، از یک پیشرانهٔ 1.5 لیتری سه سیلندر توربو با 140 اسب بخار قدرت استفاده می‌کند و ظرف 8.7 ثانیه از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت می‌رسد درحالی‌که مدل دیزلی با نام 220d به یک موتور 2 لیتری چهار سیلندر توربو با 190 اسب بخار قدرت مجهز شده است.

اولین نمایش ب‌ام‌و سری 2 گرن کوپه در نمایشگاه لس‌آنجلس 2019 در ماه نوامبر صورت خواهد گرفت و تولید آن از ژانویهٔ 2020 آغاز خواهد شد اما خریداران برای دیدن آن در نمایندگی‌های فروش باید تا مارس 2020 صبر کنند. قیمت این کوپهٔ چهاردر در آلمان برای مدل 2i از 31,950 یورو، برای 220d از 39,900 یورو و برای بالاترین مدل یعنی M235i XDrive از 51,900 یورو آغاز می‌شود.

[دانلود ویدئو]


جدیدترین نسل ب‌ام‌و سری 3 توانسته جایزه‌ی خودروی جدید سال اتو اکسپرس را کسب کند. این خودروی اجرایی جمع‌وجور نه تنها راحت و آرام است بلکه هزینه‌های کمی داشته و پر از تکنولوژی‌های پیشرو در کلاس خود است.

ب‌ام‌و سری 3 تورینگ
اما اگر سری 3 تنها در یک بخش لنگ بزند آن فضای داخلی و کابین خواهد بود. این خودرو در بخش‌های یاد شده کوچک‌تر از رقبا نیست اما شکل سه جعبه‌ای سنتی سری 3 باعث ایجاد محدودیت‌هایی در انتقال برخی وسایل می‌شود؛ و اینجاست که نسل جدید سری 3 تورینگ وارد میدان می‌شود…

ب‌ام‌و سری 3 تورینگ
این خودرو در کل طویل‌تر از برادر سدان نیست اما خط سقف خمیده‌ی آن در کل باعث شکل‌گیری خودرویی کاربردی‌تر و جادارتر شده است. البته اعداد گول زننده هستند. محفظه بار 500 لیتری این خودرو تنها تا کف خط پنجره اندازه‌گیری شده و اگر این فضا را تا سقف در نظر بگیرید با خودروی بسیار کاربردی‌تری روبرو خواهید بود.


با خواباندن صندلی‌های عقب نیز فضای 1510 لیتری در اختیار شما قرار خواهد داشت که برای قرار دادن یک دوچرخه یا وسایل یک سفر آخر هفته‌ای بسیار کفایت می‌کند. ب‌ام‌و ادعا می‌کند فضای باز شدن درب پشتی 112 میلی‌متر پهن‌تر از قبل بوده و همانند نسل قبلی، مشتریان می‌توانند گزینه‌ی باز شدن مستقل شیشه عقب را انتخاب کنند که در فضاهای پارک تنگ بسیار به کار می‌آید.


دیگر ویژگی جالب این خودرو فضای ذخیره‌ای زیر کف و ریل‌های ضد لیز خوردن است که از تکان خوردن وسایل خرید شما جلوگیری می‌کند. در کل باید گفت سری 3 تورینگ جدید خودرویی با طراحی هوشمندانه است که زندگی را بسیار راحت‌تر می‌کند.

ب‌ام‌و سری 3 تورینگ
فضای صندلی‌های عقب نیز بهبود یافته است. این خودرو نه تنها جادارتر از برادر سدان است بلکه نسبت به نسل پیشین خود نیز بهتر عمل کرده است. خط سقف طویل‌تر به این معناست که فضای سر بیشتری وجود دارد و فضای زانوها نیز بهتر شده است. ب‌ام‌و می‌گوید شما می‌توانید سه صندلی کودک را در بخش عقب نصب کند هرچند برای دو صندلی نقاط ایزوفیکس وجود دارد.


کیفیت متریال بکار رفته هم عالی بوده و به لطف تنظیمات زیاد صندلی می‌توان به راحتی موقعیت رانندگی خوب را یافت. البته جای شرمساری است که ب‌ام‌و اندروید اتو را عرضه نکرده اما سیستم‌عامل استاندارد iDrive همچون همیشه بی‌نقص بوده و کاربردی راحتی دارد.


از نظر تجربه‌ی رانندگی هم جای گله‌ای وجود ندارد. ما هر دو نسخه‌ی پرفروش 320d دیزلی و 330i بنزینی را تست کردیم که توصیه‌ی ما انتخاب مدل دیزلی است. این نسخه از سری 3 تورینگ خودرویی چابک، قوی و فوق‌العاده نرم و راحت است. یکی از ویژگی‌های مهم این نسخه نیز مصرف سوخت بسیار مناسب است.


در کل باید گفت تفاوت زیادی را بین مدل‌های سدان و استیشن سری 3 در رانندگی نرمال نخواهید یافت. مدل تورینگ شاید به خاطر بخش عقب باز خود کمی پر سر و صداتر باشد اما در کل خودرویی فوق‌العاده راحت و آرام بوده و در فواصل طولانی اصلاً صدای زیادی ندارد.


سواری خودرو کمی سفت است اما در یک جاده‌ی پر پیچ و خم است که این خودرو چابکی بی‌رقیب خود در کلاسش را نشان می‌دهد. فرمان سنگین بوده و کنترل بدنه نیز عالی است. خودروی حاضر در تست از سیستم چهار چرخ محرک سود برده و بنابراین در مسیرهای خیس اطمینان بیشتری ایجاد می‌کند. جای تعجبی ندارد که نیمی از مشتریان سری 3 جدید این سیستم را سفارش می‌دهند.

ب‌ام‌و سری 3 تورینگ
سری 3 تورینگ تنها 1500 پوند گران‌تر از نسخه‌ی سدان بوده و احتمالاً از نظر پیشنهادهای لیزینگی نیز تفاوت فاحشی با مدل سدان نخواهد داشت.


سری 3 جدید از تجهیزات زیادی برخوردار است و تمامی مدل‌های سری 3 تورینگ نیز دارای چراغ‌های LED، دوربین دنده‌عقب، سیستم تهویه مطبوع سه ناحیه‌ای و صفحه‌نمایش 8.8 اینچی هستند. در مدل اسپورت که انتظار می‌رود انتخاب 23 درصد مشتریان این خانواده باشد شما رینگ‌های بزرگ‌تر اینچی و صندلی‌های چرمی گرم شونده را مشاهده خواهید کرد.

ب‌ام‌و سری 3 تورینگ
انتظار می‌رود مدل M اسپورت نیز محبوب باشد و 60 درصد مشتریان این تریم را سفارش دهند. در این نسخه پشت آمپرهای دیجیتالی و صفحه‌نمایش بزرگ‌تر 10.25 اینچی و استایل اسپورت تر به چشم می‌خورد.

ب‌ام‌و سری 3 تورینگ
با معرفی مدل جدید تورینگ بر ارزش‌های بهترین خودروی کلاس اجرایی کامپکت افزوده شده است. ب‌ام‌و سری 3 همیشه یک خودروی توانا و همه‌کاره بوده و اضافه شدن نسخه‌ی تورینگ با کابین و فضای بار جادارتر بر جذابیت‌های آن افزوده است. این خودرو سواری عالی، هزینه‌های کم و تکنولوژی‌های پیشرفته‌ای داشته و یک باواریایی اصیل در بهترین حالت خود محسوب می‌شود.

مشخصات ب‌ام‌و 320d xDrive M Sport Touring

  • قیمت: 41325 پوند
  • پیشرانه: 4 سیلندر 2 لیتری دیزلی
  • قدرت/گشتاور: 7 اسب بخار/400 نیوتون متر
  • گیربکس: 8 سرعته اتوماتیک، چهار چرخ محرک
  • شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت: 7.4 ثانیه
  • حداکثر سرعت: 225 کیلومتر در ساعت
  • مصرف سوخت: 5.6 لیتر در هر صد کیلومتر

منبع: autoexpress


ب‌ام‌و نسخه‌ی الکتریکی شده از سومین نسل X3 را معرفی کرد. این خودرو که با نام X3 xDrive30e شناخته می‌شود از قوای محرکه پلاگین هیبریدی استفاده کرده و از ماه دسامبر وارد خط تولید در کارخانه اسپارتانبورگ در آمریکا خواهد شد.


نیروبخش این شاسی‌بلند لوکس پیشرانه‌ی 4 سیلندر 2 لیتری با قدرت 4 اسب بخار و واحدی الکتریکی با خروجی 109 اسبی است که در گیربکس 8 سرعته اتوماتیک خودرو ادغام شده است. کل خروجی این مجموعه برابر با 292 اسب بخار و گشتاور آن نیز 420 نیوتون متر است. این نیرو از طریق سیستم چهار چرخ محرک به تمامی چرخ ها فرستاده می‌شود. ب‌ام‌و می‌گوید محصول جدیدش در عرض 6.1 ثانیه از س به سرعت 100 کیلومتر در ساعت رسیده و حداکثر سرعت 210 کیلومتر در ساعت را ثبت می‌کند. ظرفیت یدک کشی X3 پلاگین هیبریدی نیز 2 تن می‌باشد.


اما یک باتری لیتیوم-یونی که زیر صندلی عقب نصب شده (باک سوخت بالای اکسل عقب قرار دارد) از پیشرانه الکتریکی حمایت می‌کند. این باتری را می‌توان با استفاده از سوکت استاندارد خانگی در عرض 6 ساعت شارژ کرد اما استفاده از شارژر ب‌ام‌و این زمان را به حدود 3.5 ساعت کاهش می‌یابد. به لطف فضاسازی هوشمندانه‌ی ب‌ام‌و، فضای بار خودرو بدون تغییر همان 450 لیتر باقی مانده و با خواباندن صندلی‌ها می‌توان آن را به 1500 لیتر هم رساند.


حالت‌های متفاوت رانندگی از جمله حالت بدون آلایندگی وجود دارد که باعث می‌شود خودرو بین 51 تا 55 کیلومتر را تنها با اتکا به پیشرانه الکتریکی حرکت کند. این خودرو به‌صورت متوسط مصرف سوخت رسمی 2.1 تا 2.4 لیتری در هر صد کیلومتر دارد.


شاسی‌بلند لوکس، کامپکت و پلاگین هیبریدی ب‌ام‌و در چهار تریم با نامه‌ای ادونتیج، ایکس لاین، لاکچری و M اسپورت عرضه خواهد شد. حتی مدل پایه از تجهیزات مناسبی برخوردار بوده که از جمله آن‌ها می‌توان به سیستم تهویه مطبوع کنترل از راه دور، سرویس‌های دیجیتال، تشخیص عابران پیاده به‌صورت صوتی و… اشاره کرد. برخی از آپشن های این خودرو نیز عبارت‌اند از سیستم تعلیق تطبیقی، فرمان اسپورت، ترمزهای M، هدآپ دیسپلی، کروز کنترل فعال و…


ب‌ام‌و در سه ماهه سوم سال آتی عرضه‌ی X3 xDrive30e را در آمریکا آغاز خواهد کرد و قیمت و سایر جزئیات نیز اندکی پیش عرضه رسمی منتشر خواهد شد.


با وجود پیشرانه‌ی 8 سیلندر 4.4 لیتری توئین توربویی که قدرت 523 اسب بخاری و گشتاور 750 نیوتون متری دارد، ب‌ام‌و M850i xDrive استاندارد می‌تواند پرفورمنس جدی خود را با سطح بالایی از اشرافیت ترکیب کند.


البته شرکت تیونینگ دالر پتانسیل بیشتر این خودرو را آزاد کرده به گونه‌ای که نیروگاه ب‌ام‌و هم‌اکنون خروجی 627 اسبی و گشتاور 850 نیوتون متری دارد. همین ارقام باعث می‌شوند سری 8 دالر درست بالا سر M8 کامپتیشن جدید قرار گیرد. گل سر سبد محصولات ب‌ام‌و قدرت 616 اسبی و گشتاور 750 نیوتون متری داشته و در عرض 3.2 ثانیه از س به سرعت 100 کیلومتر در ساعت می‌رسد که نیم ثانیه سریع‌تر از M850i استوک می‌باشد.


دالر اعلام کرده روی پکیج بهتری هم کار می‌کند که قابل‌دسترس برای دیگر نسخه‌های خانواده سری 8 نیز است. برای مثال قدرت و گشتاور مدل 840i از 335 اسب بخار و 500 نیوتون متر به ترتیب به 402 اسب بخار و 610 نیوتون متر می‌رسد. نسخه‌ی دیزلی 840d با دست‌کاری دالر قوی‌تر خواهد شد به گونه‌ای که قدرت 375 اسبی و گشتاور 800 نیوتون متری آن با بهبودهای 59 اسبی و 120 نیوتون متری همراه خواهند شد.


مالکان همچنین می‌توانند مبلغ بیشتری برای انتخاب قطعات دیگری که بر جذابیت بصری این گرندتورر ژرمنی می‌افزایند صرف کند. این تیونر سوئیسی اسپویلر لبه‌ای جلو، فنرهای کم ارتفاع‌تر، سیستم اگزوز از جنس فولاد ضدزنگ و رینگ‌های 21 اینچی و لاستیک‌های میشلین را ارائه می‌کند. به زودی کیت سیستم تعلیق و هندلینگ افترمارکتی هم عرضه خواهد شد که بر چابکی این خودرو خواهد افزود.

وقتی بحث سدان های فول سایز آلمانی می‌شود، همیشه بیشتر یعنی بهتر! و به همین خاطر است که ب‌ام‌و M760Li 2020 جدید نسبت به مدل 750i دست برتر را دارد. این خودرو نه تنها نام طویل‌تری داشته بلکه یک سلاح مخفی نیز زیر کاپوت خود مخفی کرده و آماده‌ی به چالش کشیدن هر سدان لوکس دیگری است.


اگر نمی‌توانید بین این دو مدل تصمیم قطعی را بگیرید قطعاً یک درگ سنتی راه مناسبی برای انتخاب خودروی برتر خواهد بود. به منظور روشن‌سازی بیشتر باید گفت ب‌ام‌و 750i از پیشرانه 8 سیلندر 4.4 لیتری توئین توربو با قدرت 530 اسب بخاری استفاده کرده درحالی‌که مدل M760Li از نیروگاه آهنین 12 سیلندر 6.6 لیتری توئین توربو با قدرت 585 اسب بخار استفاده می‌کند.


بر پایه‌ی تست‌های شتاب گیری باید گفت مدل 12 سیلندر کاملاً دست برتر را دارد. برادر کوچک‌تر یعنی 750i در عرض 4 ثانیه از س به سرعت 100 کیلومتر در ساعت می‌رسد اما شتاب مدل 760Li برابر با 3.8 ثانیه می‌باشد. حتی همین اختلاف کوچک نیز در زمان انتخاب بهترین سدان لوکس گران‌بها حیاتی خواهد بود.


اما زمانی که سری 7 وارد اتوبان شود مزیت‌های بیشتر مدل 12 سیلندر واضح‌تر خواهد بود. در بخش بدون محدودیت سرعت اتوبان، حداکثر سرعت مدل 750i برابر با 260 کیلومتر در ساعت خواهد بود اما در همین بخش مدل M760Li کاملاً برتر بوده و می‌تواند به سرعت 304 کیلومتر در ساعت دست یابد.


وقتی بخواهید مبلغی 6 رقمی برای خرید یک سدان لوکس پرداخت کنید، مالکیت نسخه‌ای احساس‌برانگیزتر مهم خواهد بود. قطعاً 750i انتخاب منطقی‌تری است اما مدل 12 سیلندر M760Li گل سرسبد این خانواده بوده و در دنیایی که خودروهای 12 سیلندر معدود و انگشت‌شماری باقی مانده‌اند، دست یافتن به یک خودرو با چنین نیروگاهی ارزشمند خواهد بود؛ بنابراین اگر تصمیم قطعی برای خرید سری 7 گرفته‌اید مدل سریع‌تر را انتخاب کرده و هنر ب‌ام‌و در تولید این خودرو را تجربه کنید.

[دانلود ویدئو]


پکیج وسایل جانبی برابوس ادونچر به معنی بهبود توانایی‌های آفرود مرسدس G کلاس بوده چراکه از بخش‌های مختلفی همچون افزایش ارتفاع از سطح زمین تشکیل شده است. در این مورد شاهد افزایش پرفورمنس مرسدس G350d نیز هستیم.


خب کار را با بهبودهای بصری آغاز می‌کنیم. اولین چیزی که مشاهده خواهید کرد نمای جلوی جدید با ورودی‌های هوای بزرگ‌تر، گارد متفاوت و وینچ می‌باشد. همچنین فلاپ های متفاوت و تریم متمایز روی کاپوت نیز از جنس فیبر کربن بوده و ظاهر ماتی دارند.


از دیگر ویژگی‌های خاص این خودروی تیون شده می‌توان به بادگیر، چراغ‌های جلوی کاراتر و… اشاره کرد. بچه گلگیرهای خاص واید استار هم باعث افزایش 10 سانتی‌متری پهنای G کلاس می‌شوند. تکمیل کننده بدنه نیز رینگ‌های 20 اینچی مونوبلاک R برابوس هستند.


چراغ‌های LED یکپارچه‌ی این شاسی‌بلند نمادین نیز با کشیدن دستگیره درب فعال شده و لوگوهای برابوس نیز در همان زمان روشن شده و جلوه دیگری به این خودرو می‌بخشند.


به لطف فنرهای سفارشی برابوس که قابلیت تنظیم ارتفاع دارند، این G کلاس هم‌اکنون 40 سانتی‌متر دورتر از سطح زمین بوده و بنابراین توانایی‌های آن در عبور از مسیرهای سخت بهبود یافته است. اینجاست که گشتاور بیشتر پیشرانه کاملاً به کار می‌آید. پیشرانه‌ی 6 سیلندر 3 لیتری توربودیزل مرسدس پذیرای ماژول پاور Xtra D35 بوده و افزایش 40 اسبی قدرت و 60 نیوتون متری گشتاور را تجربه کرده است.


با قدرت کل 330 اسب بخاری و گشتاور 690 نیوتون متری، این خودرو هم‌اکنون شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت 7.2 ثانیه‌ای و حداکثر سرعت 202 کیلومتر در ساعتی دارد. سیستم اگزوز از جنس فولاد ضدزنگ نیز دارای دو خروجی کرومی در هر طرف می‌باشد.


اما بد نیست نگاهی هم به کابین داشته باشیم. بخش‌های مرکزی صندلی‌ها و پانل درب‌ها الگوی دوخت متمایزی داشته و برای تضاد بیشتر از دوخت های سفید استفاده شده است. نهایتاً هم باید به قطعات آلومینیومی همچون پدال‌ها، زبانه قفل درب‌ها و پدال شیفترها اشاره کرد.




در این نبرد سخت و جذاب، چهار خودروی اسپرت گرد هم جمع شده‌اند که همگی حدود 60 هزار دلار قیمت دارند، ظرف تقریباً چهار ثانیه به سرعت 96 کیلومتر بر ساعت می‌رسند و روی لذت و رضایت رانندگی تمرکز دارند. این خودروها نمایانگر بهترین کار سازندگان خود از گذشته تا به امروز هستند. ب‌ام‌و M2 کامپتیشن نزدیک‌ترین خودرو به جانشین معنوی M3 نمادین نسل E30 است. فورد موستانگ شلبی GT350 نام 53 ساله‌ای است که هنوز هم در نقطهٔ اوج ماسل کارها قرار دارد.

پورشه کیمن هرچند امسال 13 ساله شده است اما نام خود را در کتاب‌های تاریخ به‌عنوان یکی از خالص‌ترین خودروهای رانندهٔ قرن بیست و یکم ثبت کرده است؛ و نهایتاً تویوتا سوپرا هم پس از 17 سال غیبت بازگشته و خاطرات دورانی را بیاد می‌آورد که ژاپن می‌توانست خودروی اسپرتی را با سرعت و چابکی مشابه دیگر سازندگان تولید کند. این خودروها همچنین بخشی از گذشتهٔ Car & Driver هم هستند زیرا باهم تاکنون بار جایزهٔ 10Best را کسب کرده‌اند.

هرچند ممکن است نام این خودروهای اسپرت تاریخچه‌ای طولانی داشته باشد اما این‌ها پیشتازان عملکرد مدرن هستند. M2 پسوند کامپتیشن را اوایل سال جاری به دست آورد یعنی هنگامی که مونیخی‌ها آن‌را به یک پیشرانهٔ شش سیلندر خطی توئین توربوی جدید با 410 اسب بخار قدرت مجهز کردند که 40 اسب بخار قدرت بیشتری نسبت به نسخهٔ معمولی دارد. باواریایی‌ها همچنین سیستم فرمان و دیفرانسیل لغزش محدود خودرو را هم از نو تنظیم کردند. نمونهٔ مورد آزمایش با قیمت 64,145 دلار، به گیربکس شش سرعتهٔ دستی، رنگ نارنجی متالیک و پکیج رانندهٔ M مجهز است که حداکثر سرعت آن‌را از 250 کیلومتر به 280 کیلومتر بر ساعت افزایش می‌دهد.

ممکن است تغییرات موستانگ شلبی GT350 مدل 2019 جزئی به نظر برسند اما لاستیک‌های استاندارد جدید میشلن پایلوت اسپرت کاپ 2، کالیبراسیون مجدد سیستم فرمان و تنظیم دوبارهٔ تعلیق، هنگام نشستن پشت فرمان تأثیر محسوسی دارند. البته پیشرانهٔ 5.2 لیتری V8 میل‌لنگ خطی بدون تغییر باقیمانده و همچنان 526 اسب بخار قدرت تولید می‌کند و انتقال نیروی آن صرفاً توسط یک گیربکس شش سرعتهٔ دستی صورت می‌گیرد. قیمت شلبی مورد آزمایش 64,860 دلار بوده و به پکیج هندلینگ 850 دلاری مجهز است که برای داون‌فورس بیشتر، فلپ‌هایی را به اسپویلر عقب اضافه می‌کند.

7 کیمن با قیمت پایهٔ 56,350 دلار، دومین خودروی ارزان‌قیمت این رقابت از لحاظ قیمت پایه محسوب می‌شود اما آپشن‌ها قیمت آن‌را به 72,600 دلار رسانده و اسپرت موتور وسط پورشه را به گران‌ترین خودروی جمع تبدیل کرده‌اند. گیربکس هفت سرعتهٔ اتوماتیک دوکلاچهٔ 3210 دلاری که جایگزین نمونهٔ شش سرعتهٔ دستی عالی شده، کمک‌فنرهای تطبیقی 1790 دلاری، ناوبری 1780 دلاری، رینگ‌های 19 اینچی 1590 دلاری و پکیج 2610 دلاری Sport Chrono از گران‌ترین آپشن‌های این ماشین هستند. کیمن با پیشرانهٔ 2 لیتری چهار سیلندر تخت توربوشارژ 300 اسب بخاری خود، کوچک‌ترین و ضعیف‌ترین موتور را در بین این خودروها دارد اما از همهٔ آن‌ها سبک‌تر است.

نسل جدید سوپرا توسط ب‌ام‌و مهندسی شده و تویوتا مسئولیت طراحی ظاهری و تنظیم نهایی آن‌را بر عهده داشته است. تمامی مدل‌های این خودرو به پیشرانهٔ 3 لیتری شش سیلندر خطی توربوشارژ ساخت ب‌ام‌و با 340 اسب بخار قدرت، گیربکس هشت سرعتهٔ اتوماتیک، دیفرانسیل لغزش محدود و کمک‌فنرهای تطبیقی مجهز هستند. قیمت پایهٔ سوپرا از 50,945 دلار آغاز می‌شود اما نمونهٔ مورد آزمایش یکی از 1500 دستگاه سری لانچ ادیشن است که به رینگ‌های فورج‌کاری شدهٔ مشکی مات و تریم فیبر کربنی داخلی به همراه پکیج کمک‌رانندهٔ 1195 دلاری مجهز است و همهٔ این‌ها قیمت آن‌را به 57,400 دلار رسانده‌اند.

برای فهمیدن اینکه با 60 هزار دلار چه نوع عملکردی ارائه می‌شود و کدام خودرو سزاوار پرداخت این مبلغ است، ما در جاده‌های بسیار باریک پارک ملی سی‌یرا نوادا با آن‌ها به رانندگی پرداختیم. در این منطقه مسیرهایی وجود دارد که محدودیت سرعت تنها 90 کیلومتر بر ساعت است. زیر سایهٔ درختان انبوه این منطقه، چهار قهرمان پرفورمنس را پیدا کردیم که هرکدام توانایی‌های استثنایی خود را دارند و هیچ‌کدام سزاوار باخت در این رقابت نبودند اما مجبوریم یک بازنده و فقط یک برنده داشته باشیم.

مقام چهارم: ب‌ام‌و M2 کامپتیشن

محاسن: پیشرانهٔ هیولا، آسان برای رانندگی و کاربردی برای استفاده‌های روزانه

معایب: ترمزهای غیرقابل اعتماد، فرمان بی‌روح

نتیجه: بهترین خودرو در سبد محصولات ب‌ام‌و باید خودروی بهتری برای رانندگی باشد

حتی بهترین محصول مونیخی‌ها هم در برابر احساس ناخوشایند فرمان که همهٔ ب‌ام‌وهای مدرن را آزار می‌دهد مصون نیست. در M2 کامپتیشن بازخورد فرمان مشابه بازی فورزا است و گویی راننده هیچ ارتباطی با فرمان ندارد. علاوه بر این، پدال ترمز غیرقابل‌پیش‌بینی هم به‌طور پیوسته اعتماد راننده را از خودرو سلب می‌کند. مثلاً در پیچ‌های تنگ گاهی به خاطر پدال ترمز سفت و غیر پاسخگو غافلگیر می‌شدیم و احساس می‌شد خطوط ترمز با بتون پُر شده است. این معمولاً به خاطر سیستم ABS است که فکر می‌کند چسبندگی پایین است؛ اما حتی اگر این مشکل هم در M2 وجود نداشت، بازهم نمی‌توانست روی سکوی رتبه‌های اول تا سوم قرار گیرد زیرا با 47.2 متر، بیشترین مسافت توقف از سرعت 110 کیلومتر بر ساعت و با 1.01 جی، کمترین شتاب جانبی را در پیست به ثبت رساند.

اما این کوپهٔ آلمانی به لطف 410 اسب بخار قدرت، در خط مستقیم به‌راحتی سرعت می‌گیرد و درحالی‌که شلبی GT350 برای یک لانچ خوب تقلا می‌کرد، M2 با 12.4 ثانیه، سریع‌ترین خودروی این رقابت در مسافت 400 متر لقب گرفت. پیشرانهٔ این ماشین نیز همواره آمادهٔ حمله است. هرچند سوپرا و کیمن زودتر به اوج گشتاور خود می‌رسند و نقطهٔ کات‌آف شلبی هم 650 rpm از ردلاین 7600 rpm ب‌ام‌و بیشتر است اما پیشرانهٔ M2 گسترده‌ترین بازهٔ ارائهٔ قدرت را دارد که آن‌را به شریکی عالی برای گیربکس شش سرعتهٔ دستی آن تبدیل کرده است. این موشکی که در سینهٔ M2 قرار گرفته حتی در صورت انتخاب دندهٔ اشتباه هم سریعاً دور گرفته و صدایی مثل یک موتور تنفس طبیعی تولید می‌کند.

M2 کامپتیشن به همان اندازه که برای استفاده در پیست مناسب است، قابلیت استفاده‌های روزانه را هم دارد. دید عالی، فضای بار کافی و صندلی‌های عقبی که به‌طور شگفت‌انگیزی جادار هستند، ترکیب منحصربه‌فردی را در بین اعضای این گروه پدید آورده‌اند. این خصوصیات ب‌ام‌و را به گزینه‌ای قانع‌کننده برای کسی تبدیل می‌کند که هنگام خرید کوپه‌ای با شتاب چهار ثانیه، کارایی را هم در لیست اولویت‌های خود قرار داده است.

مقام سوم: پورشه 7 کیمن

محاسن: تجربه‌ای حتی فوق‌العاده‌تر از اعداد، گیربکس اتوماتیک هوشیار و پیشگو

معایب: چهار سیلندر با قیمت هشت سیلندر، تنها خودروی این جمع که می‌تواند قدرت بیشتری داشته باشد

نتیجه: پورشه همیشه پیروز نیست

کیمن با 1425 کیلوگرم وزن، خودروی سبکی است آن‌هم نه فقط در این آزمایش یا در بین خودروهای اسپرت بلکه در مقایسه با تمام خودروهای حاضر در بازار ایالات‌متحده. این وزن سبک اجازه می‌دهد پورشه کارهای بیشتری را با اسب بخار کمتری انجام دهد. 7 پایه شانه‌به‌شانهٔ خودروهایی پیش می‌رود که برای انجام همان کار به قدرت و سوخت بیشتری نیاز دارند. کیمن با چنین وزن سبکی، ظرف 43.6 متر از سرعت 110 کیلومتر بر ساعت متوقف شد، شتاب جانبی 1.06 جی را به ثبت رساند و در بین مخروط‌های تست اسلالوم با سرعت 81 کیلومتر بر ساعت حرکت کرد که از بهترین عملکردهایی است که تاکنون دیده‌ایم و همهٔ این کارها را با باریک‌ترین لاستیک‌های این گروه انجام داد.

البته مطمئناً همه‌چیز در اعداد خلاصه نمی‌شود. فرمان 7 کاملاً مطیع راننده بوده و از همهٔ دستورات او بدون معطلی پیروی می‌کند. این فرمان همچنین گزارش مستمری از شرایط مسیر و چیزی که زیر لاستیک‌های جلو می‌گذرد را در اختیار راننده قرار می‌دهد. به لطف اعتمادبه‌نفسی که این سیستم فرمان فراهم می‌کند، استفاده از نهایت توانایی‌های پورشه برای هرکسی آسان خواهد بود؛ اما علاقهٔ ما فقط زمانی به کیمن کم می‌شود که عقلانی‌تر در مورد آن فکر می‌کنیم زیرا دشوار است که 72 هزار دلار را برای خرید خودرویی پرداخت کنیم که تعداد سیلندرهای آن با فیات 500 برابر است. البته موتور چهار سیلندر تخت پورشه در مقایسه موتور شش سیلندر خطی ب‌ام‌و و V8 فورد روان‌تر است، به 7400 rpm می‌رسد و 300 اسب بخار قدرت ارائه می‌کند اما این پیشرانه هیچ ویژگی خاص‌تری نسبت به موتور فولکس‌واگن گلف GTI با قیمت 28 هزار دلاری ندارد.

ما پورشه را با سه پدال ترجیح می‌دهیم اما گیربکس دوکلاچهٔ PDK پورشه به قدری بااستعداد است که باعث می‌شود در طرز تفکر خود بازنگری کنیم. با قرار دادن خودرو روی حالت اسپرت پلاس، این گیربکس هفت سرعته دندهٔ مناسب را برای هر پیچی انتخاب پیدا می‌کند تا جایی که گویی از قبل می‌داند راننده کجا می‌خواهد برود. پرداخت 3210 دلار برای گیربکس PDK تقریباً مثل اضافه کردن 50 اسب بخار به قدرت موتور است. به همین دلیل درحالی‌که فورد که با تنها 3.3 کیلوگرم وزن در هر اسب بخار، بهترین نسبت قدرت به وزن را در این رقابت دارد، در مسافت 400 متر فقط 0.3 ثانیه از پورشه که با 4.7 کیلوگرم به هر اسب بخار بدترین نسبت قدرت به وزن را دارد سریع‌تر است. این پورشه لیاقت پیشرانه‌ای هم‌طراز با شاسی و قیمتش را دارد.

مقام دوم: تویوتا سوپرا

محاسن: بازیگوشی به شیوه‌ای که تعداد کمی از خودروهای اسپرت هستند، تنظیم تویوتا حتی وقتی سریع رانندگی نمی‌کنید هم همچنان سرگرم‌کننده است

معایب: از کابین کوچک آن دید به بیرون دشوار است، ظاهر آن از فیلم‌های هیولایی قدیمی آمده است

نتیجه: خرید این تویوتا با قیمت 57,400 دلار معاملهٔ خوبی است

سوپرا در برابر کیمن مثل شورلت کوروت است در برابر پورشه 911. این خودروی اسپرت باز متولدشدهٔ تویوتا هیجانات مشابهی با کیمن را با تخفیفی پنج رقمی ارائه می‌کند اما با این حال بسیاری از خریداران پورشه هرگز آن‌را در نظر نمی‌گیرند. رانندگی سوپرا مثل یک مزدا میاتا با اندازه‌ای بزرگ‌تر است؛ مانند میاتا در این خودرو هم حرکات بدنه بیشتر از چیزی است که انتظار می‌رود اما بادی رول آن نوعی از بازخورد را ارائه می‌کند که در اغلب خودروهای مدرن وجود ندارد. این موضوع احساس سرعت را تقویت می‌کند و اصلی‌ترین دلیلی است که سوپرا اینقدر بازیگوش احساس می‌شود حتی با اینکه شتاب جانبی 1.05 جی را در پیست ثبت کرد که از برخی از رقبا کمتر است.

سوپرا از دور 2000 rpm تا 4500 rpm گشتاور زیادی را ارائه می‌کند و خودرو خصوصاً هنگام خروج از پیچ‌ها مشتاق بکسوات و چرخاندن تایرهای خود است. البته در این حالت سیستم کنترل پایداری خودرو را در جهت صحیح قرار می‌دهد و هنوز هم اجازه می‌دهد تا موتور همچنان سرعت را افزایش دهد. افزایش دنده‌های گیربکس هشت سرعتهٔ اتوماتیک ZF نیز به همان اندازهٔ گیربکس PDK پورشه رضایت‌بخش است و کمک کرد تا سوپرا ظرف چهار ثانیه از صفر به سرعت 96 کیلومتر بر ساعت برسد؛ اما در مع دادن‌ها، این گیربکس سنتی فاقد تطبیق دور موتور گیربکس دوکلاچهٔ کیمن است و به همین دلیل کم کردن دنده‌ها با قطع ناگهانی گاز همراه است.

کابین سوپرا نیز به‌اندازهٔ متروی توکیو در ساعات شلوغی تنگ احساس می‌شود. در سمت راننده، آینهٔ بزرگ و ستون A دید سمت چپ را مسدود می‌کنند و هنگامی که به راست نگاه می‌کنیم، آینهٔ عقب و نمایشگر سیستم اطلاعاتی-سرگرمی بالای داشبورد جلوی دید را گرفته‌اند. البته همین کابین تنگ این احساس را ایجاد می‌کند که سوپرا تقریباً به‌اندازهٔ میاتا کوچک، سبک و زیرک است اما با غرش یک موتور شش سیلندر خطی و قدرت مناسب برای یک خودروی اسپرت.

مقام اول: فورد موستانگ شلبی GT350

محاسن: صدا و عصبانیت یک هشت سیلندر 8250 rpm، واکنش مشابه خودروهای مسابقه‌ای، کوهی از چسبندگی

معایب: سواری شلوغ، توجه پلیس را همه‌جا جلب می‌کند

نتیجه: هیچ خودروی دیگری مثل این وجود ندارد

شلبی GT350 با چهره‌ای خشن و خطوط مسابقه‌ای روی بدنه، حتی وقتی پارک است هم قوانین را نقض می‌کند اما هنگام حرکت، موتور هشت سیلندر 8250 rpm و چسبندگی فراوان، این نقض قوانین را بیشتر می‌کند. با کمترین نسبت قدرت به وزن در این رقابت، شلبی خصوصاً در مسافت 400 متر باید سریع‌ترین خودرو باشد اما احتمالاً سیستم کلاچ در این GT350 مورد آزمایش فرسوده شده است زیرا در این رقابت نتوانست به‌خوبی لانچ کند و مسافت 400 متر را 0.2 ثانیه کُندتر از آخرین GT350 که آزمایش کرده‌ایم طی کرد. از سوی دیگر اما طبیعی است که پیشرانهٔ تنفس طبیعی فورد فاقد گشتاور موتورهای توربوشارژ رقبا است و به همین دلیل غالباً باید دنده‌های گیربکس شش سرعتهٔ آن‌را تعویض کرد.

GT350 با برخورداری از 1.08 جی شتاب جانبی، در پیست کاملاً متعادل بوده و به‌اندازهٔ کیمن سریع است. لاستیک‌های کاپ 2 این خودرو اطلاعات مسیر را در هر لحظه در اختیار راننده قرار می‌دهند. پدال ترمز نیز به کوچک‌ترین فشار واکنش نشان می‌دهد و لاستیک‌های میشلن باعث می‌شود موستانگ کوچک‌تر احساس شود. این خودرو بیش از 300 کیلوگرم سنگین‌تر و بیش از 400 میلی‌متر کشیده‌تر از کیمن است اما GT350 در پیست دایره‌ای پورشه را مغلوب کرد و در آزمون اسلالوم هم پابه‌پای آن پیش رفت. به همین دلیل، هرچند این شلبی از لحاظ قیمت با خودروهای این آزمایش قابل مقایسه است اما برای رقابت عادلانه‌تر به 911 یا کوروت نیاز داریم.

البته راندن این خودروی ویژه هزینه‌های خاص خود را دارد مثل لاستیک‌های گران‌قیمت مخصوص پیست آن که 16 هزار کیلومتر دوام دارند و بعد باید با پرداخت 1742 دلار تعویض شوند؛ اما شلبی GT350 بدون شک ارزش این هزینه‌ها را دارد. برخلاف پیشرانهٔ V6 توئین توربوی فورد GT که با پیکاپ رپتور مشترک است، این موتور 5.2 لیتری فقط در سینهٔ GT350 قرار می‌گیرد و در هیچ موستانگ دیگری پیدا نمی‌شود؛ بنابراین، کشش و دور گیری نیروگاه این ماشین در هیچ خودروی دیگری وجود ندارد. علاوه بر این، لاستیک‌ها و صندلی‌های شلبی هم متعلق به پیست هستند که این یعنی بدون استرس می‌توان در جاده‌های کوهستانی حرکت کرد. هیچ خودروی اسپرتی به‌اندازهٔ موستانگ شلبی GT350 خالص و زنده نیست.

مشخصات فنی

 

ب‌ام‌و M2 کامپتیشن

موستانگ شلبی GT350

پورشه 7 کیمن

تویوتا سوپرا

پیشرانه3 لیتری I6 توئین توربو5.2 لیتری V8 طبیعی2 لیتری H4 توربو3 لیتری I6 توربو
قدرت410 اسب بخار526 اسب بخار300 اسب بخار340 اسب بخار
گشتاور550 نیوتن متر580 نیوتن متر380 نیوتن متر495 نیوتن متر
ردلاین7600 rpm8250 rpm7400 rpm7000 rpm
گیربکس6 سرعته دستی6 سرعته دستی7 سرعته دوکلاچه8 سرعته اتوماتیک
محور محرکعقبعقبعقبعقب
شتاب صفر تا 964.0 ثانیه4.2 ثانیه4.3 ثانیه3.9 ثانیه
مسافت 400 متر12.4 ثانیه12.5 ثانیه12.8 ثانیه12.5 ثانیه
حداکثر سرعت280 کیلومتر بر ساعت290 کیلومتر بر ساعت273 کیلومتر بر ساعت260 کیلومتر بر ساعت
توقف از 110 کیلومتر47.2 متر45.4 متر43.6 متر45.7 متر
شتاب جانبی1.01 جی1.08 جی1.06 جی1.05 جی
سرعت در اسلالوم77 کیلومتر بر ساعت79 کیلومتر بر ساعت81 کیلومتر بر ساعت76 کیلومتر بر ساعت
وزن خالص1620 کیلوگرم1733 کیلوگرم1425 کیلوگرم1530 کیلوگرم
توزیع وزن52/48 جلو/عقب53/47 جلو/عقب44/46 جلو/عقب52/48 جلو/عقب
نسبت قدرت به وزن4.0 کیلو به اسب بخار3.3 کیلو به اسب بخار4.7 کیلو به اسب بخار4.6 کیلو به اسب بخار
طول4475 میلی‌متر4798 میلی‌متر4379 میلی‌متر4381 میلی‌متر
فاصلهٔ محوری2692 میلی‌متر2720 میلی‌متر2474 میلی‌متر2469 میلی‌متر
حجم صندوق بار396 لیتر396 لیتر424 لیتر283 لیتر
ظرفیت باک52 لیتر60 لیتر64 لیتر52 لیتر
مصرف سوخت11.7 لیتر ترکیبی14.7 لیتر ترکیبی9.4 لیتر ترکیبی9.0 لیتر ترکیبی
قیمت پایه59,895 دلار61,535 دلار56,350 دلار56,205 دلار
قیمت تست‌شده64,145 دلار64,860 دلار72,600 دلار57,400 دلار
مجموع امتیاز192197194195

منبع: Car&Driver


طرفداران تویوتا خیلی از این ویدئو خوششان نخواهد آمد!

خودروهای مجهز به گیربکس اتوماتیک کاملاً همه‌گیر شده‌اند. حتی مدل‌های پرفورمنسی همچون تویوتا سوپرا 2020 نیز منحصراً با چنین گیربکس‌هایی عرضه می‌شوند؛ اما به خوبی می‌دانیم که دسته‌ی بزرگی از طرفداران خودرو به دنبال لذت تعویض دنده هستند.


البته مهم نیست که طرفداران دو آتشه صنعت خودرو چقدر از گیربکس‌های دستی نفرت دارند زیرا افزایش تعداد گیربکس‌های اتوماتیک با خوبی‌هایی همراه بوده و یکی از آن‌ها مکانیسم‌های عملکرد امن در صورت وقوع خرابی یا یک اشتباه است. در یکی از آزمایش‌ها، عملکرد یکی از این مکانیسم‌های عملکرد امن گیربکس‌های اتوماتیک توسط دست‌اندرکاران کانال یوتیوب گاراژ 54 بررسی شده است.

در این تست یکی از مجری‌ها تلاش می‌کند نشان دهد وقتی در سرعت‌های مختلف تا حداکثر 100 کیلومتر در ساعت، وقتی ناگهان دنده‌عقب را انتخاب کنید چه اتفاقی خواهد افتاد. به منظور کمک به برجسته ساختن این تست، مجری از نسل دوم تویوتا راو 4 تولید شده بین سال‌های 2000 تا 2005 که به گیربکس 4 سرعته اتوماتیک دارای مبدل گشتاور مجهز می‌باشد استفاده کرده است.


البته این اولین باری نیست که چنین تستی انجام می‌شود. یکی دیگر از کانال‌های خودرویی روسی قبلاً چنین کاری را با یک دستگاه اوپل آسترا دهه نودی مجهز به گیربکس دستی انجام داده است. البته نتیجه‌ی به دست آمده در آن تست بسیار هولناک بوده اما آیا تفاوتی بین آن خودرو با مدل‌های جدیدتر مجهز به گیربکس اتوماتیک وجود دارد؟


با توجه به ویدئو منتشر شده می‌توان گفت انتخاب دنده‌عقب در زمان حرکت خودرو به جلو خیلی روی یک خودروی اتوماتیک مدرن تأثیر نخواهد داشت. این امر به دلیل وجود حسگرهایی است که تشخیص می‌دهد خودرو در حال حرکت به جلو بوده و انتخاب دنده‌عقب یک حادثه یا استفاده غلط می‌باشد. به خاطر این موضوع و با توجه به وجود حسگرهای سرعت داخل سیستم، رایانه گیربکس اتوماتیک خودرو چنین موضوعی را تشخیص داده و به دنده‌ها اجازه عملکرد دنده‌عقب را نخواهد داد و از کل گیربکس محافظت خواهد کرد.

البته اگر این حسگرهای عملکرد امن از دور خارج شوند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ ویدئو را تماشا کنید تا جواب خود را بیابید؛ و خب واضح است که نباید چنین چیزی را انجام دهید.

[دانلود ویدئو]


هیوندای اولین بار در سال 1986 بود که مدل آزرا/گرنجور را به عنوان محصول پرچم‌دار خود معرفی کرد اما یک دهه بعد و زمانی که کره‌ای‌ها Dynatsy را به عنوان پرچم‌دار خود معرفی کردند این سدان بزرگ هویت خود را تا حدی از دست داد. بعدها بود که تولید مدل Dynasty متوقف شد و بنابراین آزرا یک‌بار دیگر این عنوان را به خود اختصاص داد. آزرا از سال 2016 تاکنون در ششمین نسل خود قرار داشته و هم‌اکنون وقت فیس لیفت مهم آن فرا رسیده است.


آزرا/گرنجور در سال 2017 از بازار آمریکا بازنشسته شد اما هم‌اکنون درست به اندازه نسل جدید سوناتا خاص و متمایز به نظر می‌رسد و بازهم ثابت می‌کند که هیوندای از نظر طراحی استراتژی کاملاً متفاوتی را در پیش گرفته است. با وجود جلوپنجره‌ای که برخی عناصر نورانی را در خود جای داده است، آزرا/گرنجور نسبت به نسخه قبل از فیس لیفت ظاهر کاملاً متمایزی پیدا کرده است. شاید با دیدن نمای جلوی این خودرو فکر کنید با نسل جدید آزرا روبرو هستید اما در واقعیت باید گفت که چنین فیس لیفت عمده و مهم برای خودرویی در نظر گرفته شده که حدود 3 سال از عرضه‌اش می‌گذرد.


تغییرات در نمای جلو تنها به جلوپنجره محدود نمی‌شود زیرا هیوندای یک جفت چراغ تیزتر را نیز در نظر گرفته که روش چیدمان و طراحی آن تا حدی مشابه سوناتا 2020 می‌باشد. طراحان این خودروساز همچنین دستی بر سر و روی سپر جلو کشیده و ظاهر گیراتری را برای آن در نظر گرفته‌اند.


آزرا/گرنجور پیش از فیس لیفت در نسخه‌ی قبلی نیز نوار نورانی تمام LED متصل به هم داشته ولی این بخش هم‌اکنون لبه‌های منحنی‌تری داشته و در کل رضایت‌بخش‌تر از قبل شده است. در کل باید گفت ما به‌راحتی می‌توانیم نشان جنسیس را به عنوان برند لوکس هیوندای روی آزرا فیس لیفت نصب کنیم.


تغییرات رخ داده در کابین نیز کاملاً قابل‌توجه هستند زیرا پشت آمپرهای تمام دیجیتالی با صفحه‌نمایش بزرگ سیستم اطلاعات سرگرمی به ابعاد 12.3 اینچ همراه شده‌اند. کنسول مرکزی نیز فاقد اکثر کنترل‌های سنتی بوده و دومین صفحه‌نمایش در اینجا رؤیت می‌شود. حتی ورودی‌های هوا نیز تغییر یافته و به‌طور قابل‌توجهی نازک‌تر هستند. اهرم تعویض دنده ضخیم و بزرگ مدل قبلی جای خود را به دکمه‌ها داده تا طراحی تمیز و یکدستی در بخش پایینی کنسول مرکزی ایجاد شود.


هیوندای کره جنوبی همچنین مشخصات فنی پرچم‌دار ارتقا یافته‌ی خود را منتشر کرده است. آزرا/گرنجور 2020 با پیشرانه‌ی 2.5 لیتری بنزینی و گیربکس 8 سرعته اتوماتیک در دسترس خواهد بود. همچنین یک مدل هیبریدی نیز وجود دارد که قوای محرکه آن ترکیبی از پیشرانه 2.4 لیتری و پیشرانه الکتریکی 38 کیلوواتی و گیربکس 6 سرعته اتوماتیک می‌باشد.


واضح است که آزرا 2020 به عنوان محصولی پرچم‌دار از تجهیزات زیادی برخوردار است. رینگ‌های 19 اینچی، هدآپ دیسپلی، سانروف پانورامیک، صندلی‌های تهویه دار، سیستم صوتی JBL با 12 بلندگو، چراغ‌های جلوی LED، طیف گسترده سیستم‌های ایمنی و کمک‌راننده و… جزو تجهیزات استاندارد این خودرو هستند.
پیش‌فروش هیوندای آزرا/گرنجور 2020 در کره جنوبی قبلاً آغاز شده است.

از جنبه‌های زیادی، این نسخه‌ی سریع‌تر، قوی‌تر و گیراتر A110 همان خودروی اسپورت دو نفره و پیشرانه وسط آلپاین است که مدت‌های زیادی منتظر تولید آن بودیم. قبلاً برخی افراد از آلپاین به خاطر قدرت ناکافی محصول خود در خط مستقیم شکایت کرده بودند اما این شرکت با تولید مدل S به این افراد پاسخ داده است.


پیشرانه‌ی 4 سیلندر 1.8 لیتری توربوی بنزینی این خودرو هم‌اکنون 39 اسب بخار قدرت بیشتری داشته و شاسی هم سفت تر و متمرکزتر از قبل بوده و بنابراین A110S در تئوری فاقد اشکالات پیشین خواهد بود.


بله این خودرو 8 هزار پوند گران‌تر از نسخه پایه پیور A110 است و همچنین گران‌تر از پورشه کیمن T می‌باشد اما مدیران آلپاین می‌گویند A110S ویژگی‌های زیادی داشته و تجربه رانندگی آن کاملاً سطح بالاست. آلپاین اظهار داشته این خودرو بخش اعظم ویژگی‌های کاربرد روزمره را حفظ کرده و درعین‌حال یک خودروی اسپورت تواناست.


به منظور فهمیدن اینکه پولتان کجا خرج شده باید این موارد را در نظر بگیرید. علاوه بر افزایش 39 اسب بخاری قدرت پیشرانه، شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت خودرو به 4.4 ثانیه رسیده که یک‌دهم ثانیه سریع‌تر از مدل استاندارد می‌باشد. همچنین حداکثر سرعت خودرو کمی بالاتر رفته و فنرها نیز 50 درصد سفت تر از قبل هستند. همین داستان درباره میله‌های ضد لغزش هم صدق می‌کند. A110S تنها 1114 کیلوگرم وزن دارد که چند کیلوگرم بیشتر از نسخه استاندارد می‌باشد. این در حالی است که پشت رینگ‌های خودرو ترمزهای قوی‌تر و بزرگ‌تر برمبو دیده می‌شوند.


اما از نظر ظاهری آنچه که باعث تمایز مدل S می‌شود طرح تیره‌رنگ اطراف چراغ‌های عقب، جزئیات فیبر کربنی روی ستون‌های عقب، کالیپرهای ترمز نارنجی و رینگ‌های خاکستری تیره GT می‌باشد. ارتفاع خودرو نیز 4 میلی‌متر به سطح زمین نزدیک‌تر شده است.


خب این خودرو قدرت بیشتر، ترمزهای بهتر، شاسی سفت تر و گیربکس 7 سرعته دوکلاچه با تعویض‌های تیز را در اختیار دارد. همچنین همان دیفرانسیل با هدایت گشتاور نسخه استاندارد نیز در A110S به چشم می‌خورد. البته در هر چهار گوشه خودرو لاستیک‌های پهن‌تر میشلین پایلوت اسپورت 4 قرار گرفته که چسبندگی بیشتری را ایجاد می‌کنند.


اما آیا نسخه S می‌تواند گران بودن خود را توجیه کند؟ یا اینکه خریداران همان مدل استاندارد A110 را ترجیح خواهند داد؟


برای یک‌لحظه فراموش کنید که کابین دارای پوششی با دوخت های نارنجی در سقف، آفتاب‌گیرها، کنسول مرکزی و پانل درب‌هاست؛ و واقعاً چه کسی اهمیت می‌دهد که سیستم تلماتیک آلپاین به‌صورت استاندارد وجود دارد یا خیر؟ آنچه واقعاً مهم است چگونگی سواری و رانندگی مدل S بوده و واقعیت این است که آلپاین A110S علیرغم سفت تر بودن سواری زیبایی دارد.


موضوع حیاتی اینکه مدل S همچنان روی زمین می‌خزد زیرا سیستم تعلیق دوبل جناغی آن برای شمارش تک تک اجزای تشکیل دهنده جاده طراحی شده است. بله شاسی و سیستم تعلیق سفت تر بوده و کمی هم بر صدای تولیدی از جاده افزوده شده اما جادوی اصلی اینجاست: مهندسان شاسی آلپاین در برابر عملکرد افراطی مقاومت کرده‌اند.


این خودرو بدون وجود تأخیر توربوی اضافی سریع‌تر بوده و در شاسی هم ناهنجاری بسیار کمتری وجود دارد و حتی فرمان و ترمزها هم به ویژه در پیچ‌ها دقیق‌تر شده‌اند. زمانی که به سر پیچ برسید با چسبندگی بیشتری مواجه خواهید شد. مدل S همچنین صدای جذاب‌تری داشته و در هر سه حالت رانندگی موجود غرش‌های پرطنینی ایجاد می‌کند.


قطعاً آلپاین محصول خود را خراب نکرده است. طراحان، مهندسان و تمامی دست‌اندرکاران تولید این خودرو باعث تولید محصولی بهتر شده‌اند؛ و به یاد داشته باشید که خود A110 استاندارد قبلاً یک خودروی استثنایی بوده است.


اگر فکر می‌کردید آلپاین با سفت تر و متمرکزتر کردن این نسخه از A110 عملکرد پیشین خود را خراب خواهد کرد باید بدانید که اصلاً جای نگرانی وجود ندارد. A110S با بهبود دینامیک سواری نزدیک‌تر از هر زمان دیگری به پورشه 7 کیمن بوده و یکی از بهترین خودروهای اسپورتی است که ما تاکنون رانده‌ایم.

مشخصات آلپاین A110S

  • قیمت: 56810 پوند
  • پیشرانه: 4 سیلندر 1.8 لیتری توربوی بنزینی
  • قدرت/گشتاور: 288 اسب بخار/320 نیوتون متر
  • گیربکس: 7 سرعته اتوماتیک، دیفرانسیل عقب
  • شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت: 4.4 ثانیه
  • حداکثر سرعت: 260 کیلومتر در ساعت
  • مصرف سوخت: 6.6 لیتر در هر صد کیلومتر

چین بزرگ‌ترین بازار برای اشکودا بوده و بنابراین جای تعجبی ندارد که چهار شاسی‌بلند این خودروساز در این کشور عرضه می‌شوند. البته اگر کراس اوور کوپه‌ی جدید کامیک GT را حساب کنیم تعداد این خودروها به پنج دستگاه خواهد رسید.


کامیک GT به دیگر برادران خود یعنی کامیک استاندارد، کاروک، کودیاک و کودیاک GT مخصوص بازار چین می‌پیوندد. این خودرو بر پایه نسخه محلی کامیک ساخته شده و از همان فاصله بین محوری برخوردار است هرچند طول و ارتفاع آن کمی بیشتر می‌باشد.


در مقایسه با کراس اوور ساب کامپکت استاندارد کامیک، محصول جدید اشکودا از برخی بهبودهای بصری سود می‌برد که از جمله آن‌ها می‌توان نمای جلو و عقب به‌روزتر، چراغ‌های متمایز، سپرهای جدید و خط سقف خمیده اشاره کرد. تریم کروم بیشتر و رینگ‌های 17 اینچی نیز جزو ویژگی‌های خاص کامیک GT جدید هستند.


اولیور استفانی مدیر طراحی این برند خوش‌نام می‌گوید:

همکاری تیم طراحی ما در اروپا و چین بسیار موفقیت‌آمیز بوده است. طراحی کامیک GT به ما اجازه داد تا خودرویی را توسعه دهیم که کاملاً با زبان طراحی احساسی شاسی بلندهای ما هماهنگ باشد و درعین‌حال با نیازهای جوانان چینی نیز همخوانی داشته باشد.


کابین این خودرو نسبت به کامیک استاندارد تغییرات زیادی نداشته اما از جمله موارد جدید آن می‌توان اضافه شدن نشان‌های GT روی داشبورد و پشت‌سری‌ها، نوارهای افقی روی صندلی‌ها و دوخت های جدید را نام برد. خودرویی که در تصاویر مشاهده می‌کنید همچنین دارای فرمان چندکاره، سیستم تهویه مطبوع، صفحه‌نمایش 8 اینچی، اپل کارپلی، بایدو کارلایف، میرور لینک، استارت دکمه‌ای و… می‌باشد. اشکودا همچنین چندین آپشن مهم همچون سقف سانروف پانورامیک و رنگ متالیک جدید با نام گلد مدرن را عرضه می‌کند.


جزئیاتی درباره پیشرانه و گیربکس کامیک GT منتشر نشده اما به احتمال زیاد پیشرانه 1.5 لیتری 111 اسب بخاری بکار رفته در مدل استاندارد در دل همین مدل جدید هم کار گذاشته خواهد شد. پیشرانه 1.2 لیتری توربوی 116 اسبی نیز دیگر گزینه‌ی اشکودا برای کامیک GT است. نهایتاً هم باید به گیربکس‌های 5 و 6 سرعته دستی و 7 سرعته دوکلاچه اشاره کنیم.


هدف مرسدس-ای ام جی GT R Pro کاملاً واضح است. این خودرو برای عبور سریع‌تر از پیچ‌ها در مقایسه با نسخه استاندارد GT R طراحی شده و البته این کار را در حالی انجام می‌دهد قدرت بیشتری ندارد.


البته اگر شما خواهان جذابیت بصری بیشتری برای سوپرکار متمرکز روی پیست خود باشید شاید بخواهید سری به کمپانی کارلکس دیزاین زده و از آن‌ها خواهان مدلی با نام تاتو ادیشن باشید. کارلکس دیزاین محصول جدید خود را با کابینی کاملاً سفارشی و بدنه‌ای با پوشش متمایز عرضه می‌کند.


در کابین خودرو موارد جذاب زیادی از بخش پایینی داشبورد گرفته تا صندلی‌های اسپورت، پانل درب‌ها و کنسول مرکزی دیده می‌شود. فرمان نیز پوشیده از آلکانترا بوده و همین پوشش در سقف و دیگر بخش‌ها نیز بکار رفته است. در کل کابین نیز می‌توان دوخت های زرد رنگ متضاد را تماشا کرد.

در این نسخه از GT R Pro پشت آمپرهای کاملاً دیجیتال 12.3 اینچی، صفحه‌نمایش 10.25 اینچی سیستم اطلاعات سرگرمی، حالت رانندگی جدید AMG دینامیک و… بکار رفته است. این حالت رانندگی باعث بهبود دینامیک خودرو در زمینه شتاب جانبی شده و بنابراین کشش خودرو و واکنش آن در زمان تغییر جهت‌های ناگهانی بهتر می‌شود.


نیروبخش مرسدس-ای ام جی GT R Pro همان پیشرانه 8 سیلندر 4 لیتری توئین توربو است که قدرت 577 اسب بخاری و گشتاور 700 نیوتون متری دارد. از آنجایی که این خودرو بیشتر روی پیست تمرکز دارد بنابراین در جهنم سبز حدود 6 ثانیه سریع‌تر از برادر استاندارد خود می‌باشد.

در کل باید گفت این مدل از GT R Pro مرموز و ترسناک بوده و پوشش بدنه‌ی سفارشی آن نیز بر ابهتش افزوده است. حداقل برای هالووین که پوشش بدنه‌ای خوبی بوده، نه؟!


با تبدیل ‌شدن کراس اوورها و شاسی بلندها به محبوب‌ترین خودروهای قاره اروپا و دیگر نقاط جهان، جای تعجبی وجود ندارد که خودروسازان به دنبال تولید محصولاتی نوین در کلاس‌هایی کمتر شناخته شده هستند و برای بسیاری از شرکت‌ها، منظور از این کلاس‌ها و خودروها تولید محصولاتی پرفورمنس است.

فولکس‌واگن تی راک R
فولکس‌واگن تی راک R جدید در روی کاغذ تمامی کارها را به خوبی انجام داده و از زیرساخت و شاسی مشترک با هاچبک اسپورت گلف R سود برده اما همه‌ی این‌ها را در بدنه‌ای شیک‌تر به مردم ارائه می‌کند. با قیمت پایه‌ی 38450 پوندی، این خودرو تنها چند صد پوند گران‌تر از پسرعموی هاچبک خود می‌باشد.

فولکس می‌گوید طبق انتظارات T-Roc R طیف گسترده‌تری از خریداران را به خود جلب خواهد کرد و البته جوانان، خانواده‌ها و بانوان علاقه‌ی زیادی به آن خواهند داشت. اگرچه این خودرو از نظر پرفورمنس یا مهندسی کمبودی ندارد اما بازهم بدنه‌ای کراس اوور را شاهد هستیم. اگرچه مدل‌های R فولکس در نوربرگ رینگ توسعه می‌یابند اما بنا به گفته‌های فولکس‌واگن، این خودرو بیشتر روی جاده تمرکز داشته تا جذابیت بیشتری برای خریداران متنوع خود داشته باشد.

فولکس‌واگن تی راک R
DNA مدل‌های R در این خودرو حاضر و دقیق بوده و ارتفاع آن از سایر نسخه‌های استاندارد 20 میلی‌متر کمتر بوده و از رینگ‌های 19 اینچی در آن استفاده شده است. شما همچنین سپرهای متفاوتی را خواهید دید. در بخش عقب هم یک دیفیوزر نصب شده است. همچون همیشه نیز رنگ آبی لاپیز متمایز T-Roc R باعث می‌شود بدانیم ماهیت این خودرو چیست. داخل کابین هم صندلی‌های اسپورت، پدال‌های فی، غربیلک فرمان D شکل و جزئیات مدل‌های R در پشت آمپرهای دیجیتالی دیده می‌شوند.

فولکس‌واگن تی راک R
در کل باید گفت کابین T-Roc R به اندازه‌ی گلف R گران‌قیمت و سطح بالا به نظر نمی‌رسد هرچند پایه و اساس هر دو خودرو یکی بوده و موقعیت رانندگی و دید این کراس اوور از موارد مثبتش محسوب می‌شوند. همچنین فضای زیادی برای سرنشینان جلو و عقب وجود داشته و فضای بار 392 لیتری نیز با خواباندن صندلی‌ها به 1237 لیتر می‌رسد.

فولکس‌واگن تی راک R
تجربه رانندگی یکی از مهم‌ترین فاکتورها بوده و روی کاغذ استارت خوبی را شاهد هستیم. نه تنها T-Roc R از همان پیشرانه‌ی 4 سیلندر 296 اسبی گلف R استفاده کرده و دارای همان گیربکس 7 سرعته DSG و سیستم چهار چرخ محرک هالدکس می‌باشد.

فولکس‌واگن تی راک R
مهندسان فولکس‌واگن بجای استفاده مستقیم از برخی قطعات اقدام به اصلاح آن‌ها کرده‌اند. سیستم چهار چرخ محرک هنوز هم تمرکز زیادی روی چرخ های جلو داشته اما هم‌اکنون قدرت را سریع‌تر از گلف R به چرخ های عقب می‌فرستد تا با توجه به اضافه وزن 50 کیلوگرمی و مرکز ثقل بالاتر نسبت به گلف کمبود چابکی جبران شود.

فولکس‌واگن تی راک R
این خودرو همچنین از ساب فریم جلوی آلومینیومی برای استحکام بیشتر و کاهش وزن استفاده کرده و ترمزهای استاندارد خود نیز برابر با پکیج پرفورمنس سفارشی گلف R هستند. فولکس‌واگن تلاش‌های زیادی برای مطمئن شدن از عدم دخالت سریع سیستم‌های کنترل پایداری در امر رانندگی اسپورت انجام داده است.


سواری این خودرو بدون تعجب زیادی مشابه گلف R می‌باشد. جدای از چابکی کمتر و توانایی پایین‌تر در عبور از پیچ‌های تند، T-Roc R همان چسبندگی زیاد، کشش مناسب و مقاومت تحسین‌برانگیز در برابر کم فرمانی را داشته و از فرمانی دقیق و مناسب سود می‌برد.


خودروی حاضر در تست از رینگ‌های 19 اینچی، دامپرهای تطبیقی و سیستم اگزوز تیتانیومی آکراپوویچ استفاده کرده است. با قرار دادن دامپرها در حالت راحت هنوز هم کیفیت سواری نسبتاً سفتی را مشاهده خواهید کرد که شاید برای برخی افراد یک سورپرایز باشد؛ اما همین امر باعث ایجاد کمترین میزان حرکات در بدنه می‌شود. ترمزها هم عملکرد خوبی دارند هرچند اگر پدال کمی سفت تر می‌بود بهتر می‌شد.
موضوع سورپرایز کننده اینکه پیشرانه کمی باعث عقب‌ماندگی خودرو می‌شود. پرفورمنس خودرو کمی زیر سؤال رفته است؛ اما درحالی‌که سیستم اگزوز یاد شده صدای دل‌نشینی در دورهای پایین دارد اما با بالا رفتن دور پیشرانه شاهد صدای ناامید کننده‌ای خواهیم بود.


البته وقتی پا را از روی پدال گاز برمی‌دارید کمی صدای جذاب به گوش می‌رسد و هنوز هم در زمان تعویض دنده لذت صدای پیشرانه را حس خواهید کرد. گیربکس یاد شده بخش برجسته‌ی قوای محرکه بوده و سریع‌تر و نرم‌تر از همیشه حس شده هرچند گاهی اوقات با تعویض‌های غیرمنتظره آن روبرو خواهید شد.


با تمامی این موارد باید گفت کراس اوورهای پرفورمنس اگرچه بازار محدودی دارند اما ثابت کرده‌اند طرفداران آن‌ها کاملاً سرسخت بوده و آمده‌اند که بمانند.


فولکس‌واگن انتظار دارد نوع متفاوتی از خریداران T-Roc R را به هاچبک اسپورت گلف R ترجیح دهند اما این خودرو از نظر توانایی‌ها کاملاً به پسرعموی هاچبک خود نزدیک شده است. این خودرو گران‌تر بوده اما تقریباً به اندازه گلف هیجان‌انگیز و جادار است.

مشخصات فولکس‌واگن تی راک R

  • قیمت: 38450 پوند
  • پیشرانه: 4 سیلندر 2 لیتری توربوی بنزینی
  • قدرت/گشتاور: 296 اسب بخار/400 نیوتون متر
  • گیربکس: 7 سرعته دوکلاچه، چهار چرخ محرک
  • شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت: 4.8 ثانیه
  • حداکثر سرعت: 250 کیلومتر در ساعت
  • مصرف سوخت: 7.6 لیتر در هر صد کیلومتر

فیات-کرایسلر به دنبال خروج از کلاس مینی کارهای اروپاست که دلیل آن نیز افزایش هزینه‌های توسعه و قوانین سخت‌گیرانه‌تر آلایندگی می‌باشد.


مایک مانلی مدیرعامل این شرکت می‌گوید فیات-کرایسلر خواهان شیفت مصرف‌کنندگان مینی کار فیات به کلاس ساب کامپکت ها یا همان کلاس B بوده و بنابراین خودروی پاندا و حتی 500 خاطره‌انگیز می‌توانند با خط تولید خداحافظی کنند. مانلی به چارچوب زمانی خاصی برای عملی شدن این تصمیم اشاره نداشته است.


رئیس فیات-کرایسلر در جلسه گزارش نتایج مالی این خودروساز در سه ماهه سوم 2019 گفته است: در آینده‌ای بسیار نزدیک شما تمرکز دوباره ما روی کلاس خودرویی پرفروش‌تر و پرسودتر را خواهید دید و یکی از تصمیمات نیز خروج از کلاس مینی کارها خواهد بود.”


فیات-کرایسلر در سه ماهه سوم و در بازار اروپا ضرر 55 میلیون یورویی را ثبت کرده و مانلی نیز یکی از دلایل آن را چالش‌های تجاری فیات به خاطر حضور زیاد در کلاس مینی کارها با سود پایین اعلام کرده است. همچنین سن متوسط سبد محصولات فیات در این بازار بالاترین میزان می‌باشد.

20 Fiat 500c
به نظر می‌رسد برنامه فیات-کرایسلر ساده باشد: بازگشت به کلاس ساب کامپکت ها با خودروی جدید پونتو. شایان ذکر است این خودرو پرفروش‌ترین محصول فیات در اروپا بوده است.


مانلی می‌گوید کلاس B اروپا بزرگ‌ترین کلاس خودرویی این بازار بوده و سود بسیار بیشتری در مقایسه با کلاس A دارد.
البته او نگفته که محصولات جدید فیات چه زمانی معرفی خواهند شد. مانلی همچنین اشاره‌ای به آینده‌ی خودروهای پاندا و 500 نداشته است.


جان فورس اوایل سال جاری صد و پنجاهمین مسابقه فانی کار را برنده شد و شورولت نیز با معرفی شورولت کوپو جان فورس ادیشن ادای احترامی به این اسطوره‌ی مسابقات درگ داشته است.


کوپو کامارو جان فورس ادیشن 2020 که در نمایشگاه SEMA معرفی می‌شود خودرویی تک دستگاهی بوده و از بدنه‌ای دو رنگ با عناصر قرمزرنگ و گرافیک پرچم آمریکا روی کاپوت استفاده کرده است. محصول جدید شورولت همچنین کاملاً متمایز است زیرا نشان فورس روی کاپوت، داشبورد، صندلی و گلگیرهای عقب به چشم می‌خورد.


این خودروساز آمریکایی به جزئیات زیادی اشاره نکرده اما گفته که پلاک هویت کوپو فورس 2020 روی خودرو نصب شده و ماه ژانویه در حراجی برت جکسون حضور خواهد یافت. عواید حاصل از فروش این خودرو نیز به مدارس تعلق خواهد گرفت.


فورس در بیانیه‌ای گفته است:

این یک کوپو کامارو با ظاهر فوق‌العاده است و من از کمک به طراحی این خودرو لذت برده‌ام. کوپو کامارو قبلاً خودروی نیرومندی بوده اما این یکی خاص‌تر است زیرا از سایرین پشتیبانی خواهد کرد و به آن بسیار اعتقاد دارم.


اما کوپو کامارو را می‌توان به پیشرانه‌ی 350 اصلاح شده‌ای مجهز کرد که دارای سوپرشارژر مگنوسان و همچنین سرسیلندر جدید LSX-SC می‌باشد. مشتریان همچنین می‌توانند پیشرانه‌ی تنفس طبیعی 427 با پکیج مسابقه‌ای را سفارش دهند. این پکیج شامل قطعات فیبر کربنی، دو باتری و کوپلینگ با تعویض سریع برای پیشرانه سوپرشارژردار می‌باشد.


تنها 69 دستگاه از کوپو کامارو تولید خواهد شد و با طیف متنوعی از رنگ‌ها شامل طرح جدید مشکی و نقره‌ای الهام گرفته از مدل جان فورس ادیشن در دسترس خواهند بود. مشتریان این خودرو همچنین می‌توانند 7 رنگ هریتیج برگرفته از رنگ‌های کامارو 1969 را سفارش دهند.


شورولت جدای از کوپو کامارو طیف دیگری از خودروهای سفارشی را در SEMA به نمایش خواهد گذاشت که از جمله آن‌ها می‌توان به سیلورادو 2500 HD کارهارت ادیشن، کامارو LT1 کانورتیبل کانسپت، سیلورادو میدنایت ادیشن، کلرادو ZR2 2021 و چندین دستگاه کوروت اشاره کرد.


دنیای اقتصاد: خودروسازی جهان مدت‌هاست در مسیر طراحی و تولید محصولات نوین از جمله برقی‌ها، هیبریدها و البته خودران‌ها قرار گرفته و بسیاری از کارشناسان معتقدند آینده صنعت خودرو به چنین محصولاتی تعلق دارد. در این شرایط، پرسش اینجاست که خودروسازی ایران چه سهمی از برقی‌ها، هیبریدها و خودران‌ها خواهد داشت؟ آیا اصلا قرار است خودروسازی ایران در مسیر چنین فناوری‌های مهمی قرار گیرد؟ اگر پاسخ مثبت است، چه اقداماتی تا به امروز برای طراحی و تولید خودروهای موردنظر انجام شده و چه زمانی به این فناوری خواهیم رسید؟


چندی پیش محمدجواد آذری‌جهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در توییتی از اقدامات این وزارتخانه در راستای توسعه فناوری خودرو هوشمند خبر داد و اعلام کرد تا آمدن اینترنت ۵G وقتی نمانده است. مدت‌هاست صحبت از اینترنت ۵G در جهان خودروسازی است و بسیاری از شرکت‌های خودروساز دنیا به دنبال برقراری آن در محصولات خود هستند. این شرکت‌ها قصد دارند با استفاده از این سیستم، پروژه بزرگ خودران‌ها (خودروهای بدون راننده) را پیش ببرند. حال با توجه به اظهارات وزیر ارتباطات، ظاهرا خودروسازی ایران نیز قصد دارد در مسیر جهانی طراحی و تولید محصولات خودران قرار بگیرد؛ موضوعی که منوچهر منطقی، دبیر ستاد توسعه حمل‌‌و نقل پیشرفته معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری نیز بر آن تاکید می‌کند.


بنابرگزارش روابط عمومی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، منطقی در گفت‌و گویی در این زمینه با بیان اینکه خودروهای برقی، خودروهای متصل، خودروهای اشتراکی و خودروهای خودران، جزو چهار حوزه هوشمند‌سازی خودروها یا به‌ نوعی خودروهای آینده هستند می‌گوید: بنابراین در نسل جدید خودروسازی با این چهار پدیده روبه‌رو هستیم و اگر می‌خواهیم به این موضوع (فناوری هوشمند خودروسازی) ورود کنیم، باید هر چهار مورد آن را مدنظر داشته باشیم. وی می‌افزاید: سه مبحث از خودروهای آینده موردتوجه قرار گرفته است که نخستین آن به خودروهای الکتریکی مربوط می‌شود. این نوع خودروها از سال ۲۰۰۵ مورد توجه قرار گرفته‌اند؛ بنابراین مدت‌ زمان زیادی هم از ظهورشان در جهان نگذشته و می‌توان آنها را نوظهور دانست. منطقی تاکید می‌کند: فناوری‌های نوظهور این فرصت را به ما می‌دهد که در صورت توجه بتوانیم همگام با سایر کشورها وارد این فضا شویم. یکسری از فناوری‌ها هستند که سال‌هاست از ظهور و بروز آن می‌گذرد و ما در این حوزه ناچار به تقلید خواهیم بود؛ اما در فناوری‌هایی مانند نانو و بایو امکان پیشرفت همگام با خارجی‌ها وجود دارد.


این گفته دبیر ستاد توسعه حمل‌ و نقل پیشرفته معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری را بسیاری از کارشناسان نیز تایید کرده و معتقدند خودروسازی ایران می‌تواند خود را به قافله فناوری‌های جدید در جهان خودروسازی برساند. در واقع کارشناسان معتقدند اگر قرار است سرمایه‌گذاری کلان جدیدی در خودروسازی شکل بگیرد، بهتر است مرتبط با حوزه فناوری‌های پیشرفته باشد تا صنعت خودرو ایران را به دانش فنی روز دنیا متصل کند. البته طبعا با وجود تحریم، پیش بردن چنین پروژه‌ای دشوار است و سرمایه‌گذاری بسیار کلانی را نیز می‌طلبد و از همین رو زمانبر خواهد بود. در این مورد، منطقی اما معتقد است که در یک افق ۵ ساله می‌توان به فناوری تولید خودروهای خودران دست پیدا کرد. وی می‌گوید: برای چنین پروژه بزرگی باید در کشور بر سر فناوری نوین خودروسازی اجماع ایجاد و مسوولیت توسعه فناوری خودروهای نسل جدید به گروهی تنفیذ شود و حمایت‌های لازم صورت گیرد. دبیر ستاد توسعه حمل‌ونقل پیشرفته تاکید می‌کند: مطمئنم در صورت توجه ویژه به این حوزه، می‌توانیم به‌ سرعت با بقیه کشورهای جهان ‌همگام شویم؛ کشورهای آمریکا، هند و چین روی فناوری‌های نوین کار می‌کنند و بین، چین با سرعت زیادی پیشرفت کرده و اگر غفلت کنیم، ممکن است در آینده چشم‌باز کنیم و ببینیم اتوبوس‌های برقی چینی خیابان‌های کشور را تسخیر کرده‌اند.

autonomous cars
منطقی در پاسخ به این پرسش که آیا خودروسازان کشور آمادگی ورود به مرحله تولید محصولات نوین را دارند، گفت: خودروسازان اتفاقا در این مورد فعالیت‌هایی نیز انجام داده‌اند؛ به‌عنوان ‌مثال سایپا همزمان با تولید کوئیک، مدل برقی آن را نیز معرفی کرد؛ بنابراین همین‌ الان کوئیک دو مدل برقی و بنزینی دارد و می‌توانیم ادعا کنیم خودروی برقی ساخت داخل داریم. وی ادامه می‌دهد: ایران‌خودرو هم واحدی تشکیل داده که روی اجزا و سیستم‌های خودروهای نسل آینده کار می‌کند و حتی به نمونه‌هایی هم برای طراحی دست یافته است. منطقی با بیان اینکه خودروهای نوین دارای چند نسل هستند، می‌گوید: نسل صفر این خودروها، مدل‌های معمولی هستند؛ با این تفاوت که یکسری امکانات مانند گیربکس اتوماتیک یا کروز کنترل روی آنها نصب شده است. وی می‌افزاید: نسل بعدی هم خودروهایی هستند که سیستم‌های بیشتری دارند و اغلب با دخالت راننده می‌توانند در مسیر قرار گیرند. در این خودروها به نوعی سعی شده با استفاده از سیستم‌های نوین، از حجم درگیری راننده کاسته شود. وی با بیان اینکه نسل سوم نیز به خودروهای کاملا خودران مربوط می‌شود، تاکید می‌کند: در ایران به‌طور نسبی بین نسل اول و دوم قرار داریم.


مطمئناً هنگام مطالعهٔ متون خودرویی با دو کلمهٔ بای‌توربو (Bi Turbo) و توئین توربو (Twin Turbo) مواجه شده‌اید. کلماتی که به معنای مجهز بودن پیشرانهٔ خودرو به دو توربوشارژر هستند؛ اما چرا خودروسازان از دو کلمهٔ متفاوت برای بیان دو توربو بودن پیشرانه‌های خود استفاده می‌کنند؟ آیا تفاوتی بین آن‌ها وجود دارد یا صرفاً دو نام مختلف هستند که مفهوم یکسانی دارند؟ در ادامهٔ این مطلب به بررسی تفاوت میان سیستم بای‌توربو و توئین توربو می‌پردازیم.

bmw-328d-10

اگرچه به نظر بسیاری توئین توربو و بای‌توربو تفاوتی با یکدیگر ندارند و هر دو بیانگر یک ترکیب هستند اما تفاوتی جزئی میان این دو سیستم توربو وجود دارد. بای‌توربو به معنای استفاده از دو توربوشارژر مختلف در یک موتور است درحالی‌که توئین توربو استفاده از دو توربوشارژر یکسان معنی می‌دهد. بهتر است کمی ساده‌تر بیان کنیم. در سیستم بای‌توربو پیشرانه دو توربوشارژر با اندازه‌های مختلف مجهز می‌شود؛ یعنی یک توربوشارژر کوچک و یک توربوشارژر بزرگ. توربوشارژر کوچک در دور موتور پایین و هنگامی‌که گازهای اگزوز هنوز فشار زیادی ندارند مورداستفاده قرار می‌گیرد و چون دارای توربین کوچک‌تری است با فشار گاز پایین هم سریعاً دور گرفته و هوا را به پیشرانه تزریق می‌کند؛ اما پس از بالا رفتن دور موتور، توربوشارژر کوچک غیرفعال شده و توربوشارژر بزرگ‌تر وارد مدار می‌شود. بدین ترتیب پدیدهٔ تأخیر توربو تا حد زیادی از بین می‌رود چراکه در هر دور موتوری حداقل یکی از توربوشارژرها فعال هستند.

2009-bmw-7-series-v8-gasoli

اما در سیستم توئین توربو، هر دو توربوشارژر کاملاً یکسان بوده و یک اندازه دارند. در این سیستم هر دو توربوشارژر همزمان فعال هستند. سیستم توئین توربو عمدتاً در پیشرانه‌های V شکل مورداستفاده قرار می‌گیرد و هر یک از توربوشارژرها هوای موردنیاز یک ردیف از سیلندرها را تأمین می‌کنند. مثلاً در یک موتور V8 یک توربوشارژر هوای چهار سیلندر سمت چپ و توربوشارژر دیگر هوای چهار سیلندر سمت راست را تأمین می‌کند؛ بنابراین در این سیستم همچنان کمی تأخیر توربو وجود دارد که البته خودروسازان معتبر با استفاده از تکنولوژی‌های جدید این تأخیر را به حداقل ممکن رسانده‌اند.

b177667

البته این نام‌گذاری همواره در همهٔ خودروسازان به این صورت رعایت نمی‌شود و ممکن است شرکتی به‌صورت برعکس از آن‌ها استفاده کند. به‌عنوان‌مثال شرکت مازراتی برای پیشرانهٔ V6 مدل مراک از نام بای‌توربو استفاده می‌کرد درحالی‌که این موتور مجهز به دو توربوشارژر یکسان و هم‌اندازه بود که هرکدام هوای موردنیاز یک ردیف سه‌تایی از سیلندرها را تأمین می‌کردند.

پیشرانۀ بای‌توربو مازراتی مراک
پیشرانۀ بای‌توربو مازراتی مراک

اما غیر از سیستم‌های توئین توربو و بای‌توربو، جهت از بین بردن پدیدهٔ تأخیر توربو و همین‌طور افزایش توان پیشرانه، برخی از خودروسازان سیستم پرخوران سومی را بنام توئین شارژر بکار گرفته‌اند. در این سیستم موتور هم به توربوشارژر و هم سوپرشارژر مجهز است. همان‌طور که می‌دانید سوپرشارژر نیروی موردنیاز جهت چرخش توربین خود را مستقیماً از پیشرانه می‌گیرد و با گازهای خروجی منیفولد اگزوز کاری ندارد؛ بنابراین در این سیستم چیزی بنام تأخیر توربو وجود ندارد چراکه سوپرشارژر همواره در هر دور موتوری فعال است؛ اما نقطه‌ضعف سوپرشارژر این است که کمی از توان موتور را می‌گیرد. به همین دلیل برخی از خودروسازان مانند فولکس‌واگن و ولوو از هردوی توربوشارژر و سوپرشارژر در پیشرانه‌های خود استفاده کرده‌اند.

پیشرانۀ توئین شارژر فولکس‌واگن
پیشرانۀ توئین شارژر فولکس‌واگن

نحوهٔ کار این سیستم بدین‌صورت است که در دور موتور پایین یعنی هنگامی‌که فشار گازهای خروجی کم است، سوپرشارژر فعال بوده و با اتصال به موتور نیروی موردنیاز خود را تأمین و هوا را به موتور تزریق می‌کند؛ اما وقتی دور موتور بالا رفت، سوپرشارژر غیرفعال شده و ارتباطش با موتور قطع می‌گردد. در این مرحله توربوشارژر که نیروی موردنیاز خود را از فشار گازهای خروجی تأمین می‌کند وارد مدار شده و هوا را به پیشرانه می‌رساند.

پیشرانۀ توئین شارژر ولوو
پیشرانۀ توئین شارژر ولوو

و درنهایت آئودی هم راه حال دیگری را برای از بین بردن تأخیر توربو بکار برده است. این شرکت برای اولین بار مدل SQ7 خود را به سه توربوشارژر مجهز کرده که یکی از آن‌ها الکتریکی است یعنی نیروی موردنیاز برای چرخش توربین آن به‌صورت الکتریکی تأمین می‌شود. بدین ترتیب این توربوشارژر الکتریکی در هنگام پایین بودن دور موتور بدون نیاز به فشار گازهای خروجی فعالیت کرده و هوای موردنیاز پیشرانه را تأمین می‌کند. درنتیجه تأخیر دو توربوشارژر دیگر کاملاً از بین می‌رود.

پیشرانۀ سه توربوی آئودی SQ7
پیشرانۀ سه توربوی آئودی SQ7

مسابقات درگ معمولاً بین خودروهای اسپورت و پرفورمنس برگزار می‌شود. ما چند صد درگ را در سال می‌بینیم اما خب همیشه موارد عجیب‌وغریبی هم به چشم می‌خورند. این رقابت بین خودروهای آفرود دیزلی برگزار شده اما خب منظور ما از رقابت حضور در مسیرهای خارج از جاده و آفرود نیست بلکه همه‌ی آن‌ها در خط درگ به‌صف شده‌اند!


منوی امروزمان شامل چه خودروهایی است؟ در سمت راست لندروور دیسکاوری با پیشرانه‌ی 2 لیتری 240 اسبی قرار گرفته است. خودروی بعدی تویوتا لندکروزر مجهز به پیشرانه 2.8 لیتری 177 اسبی بوده و مدل بعدی هم جیپ رانگلر روبیکان با پیشرانه‌ی 2.2 لیتری دیزلی 200 اسب بخاری است. نهایتاً به فولکس‌واگن آماروک می‌رسیم که از نیروگاه 6 سیلندر 3 لیتری با قدرت 258 اسب بخار سود می‌برد. نیازی به گفتن نیست که تمامی خودروها دارای سیستم چهار چرخ محرک هستند.


خب کدام خودرو در درگ 400 متر برگزار شده برنده می‌شود؟ البته که نمی‌خواهیم قضیه را لو دهیم اما بیایید نگاهی سریع به رویدادهای این درگ بیندازیم. اول اینکه کم‌توان‌ترین خودرو مزیتی دارد و آن‌هم استارت خوب است اما خب سریعاً مقام اول را از دست می‌دهد. اندکی بعد قوی‌ترین خودرو به پیش می‌افتد اما دیسکاوری با فاصله کم در حال تعقیب آن است.
موضوع جالب اینکه این درگ بار دیگر ثابت می‌کند حجم بیشتر پیشرانه ضرورتاً به معنی خودرویی سریع‌تر نیست. فاکتورهای زیاد دیگری همچون خروجی نهایی، گیربکس، وزن، کشش و… وجود دارند که در یک مسابقه درگ نقش اصلی را بازی می‌کنند.


در این ویدئو شاهد درگ رولینگ هم خواهید بود که نتیجه‌ی نهایی آن دقیقاً مشابه درگ از حالت س است. در نهایت هم تست ترمز برگزار می‌شود که مشاهده آن نیز خالی از لطف نخواهد بود.

[دانلود ویدئو]


هرچند این روزها بسیاری از خودروسازان در حال آماده شدن برای آینده‌ای تمام الکتریکی هستند اما موتورهای V8 همچنان در برابر آزمون زمان ایستادگی کرده‌اند خصوصاً پیشرانهٔ V8 بنتلی که هم‌اکنون جشن شصت‌سالگی آن برگزار شده است. این موتور که به‌عنوان قدیمی‌ترین موتور V8 در حال خدمت دنیا شناخته می‌شود، ریشه‌های آن به دههٔ 50 میلادی بازمی‌گردد یعنی زمانی که بنتلی به دنبال جایگزینی برای پیشرانهٔ شش سیلندر مورداستفاده در مدل‌های R تایپ، مارک VI و S1 بود.

این وظیفه بر عهدهٔ طراح ارشد موتور بنتلی جک فیلیپس» گذاشته شد و به وی گفته شد که موتور جدید باید حداقل 50 درصد قوی‌تر از موتور شش سیلندر باشد اما هرگز بزرگ‌تر یا سنگین‌تر از آن نشود. وی تصمیم گرفت سراغ موتور V8 برود و ظرف تنها ماه این پیشرانهٔ جدید ساخته شد. پس از تکمیل فرایند توسعهٔ این پیشرانه، برای اولین بار زیر کاپوت بنتلی S2 مدل 1959 قرار گرفته و به بازار معرفی شد. این موتور V8 جدید با 6.2 لیتر حجم، بیش از 13 کیلوگرم سبک‌تر از موتور شش سیلندر قبلی بود و به میزان قابل‌توجهی قدرت بیشتری ارائه می‌کرد.

این موتور طی سال‌های بعد مورد به‌روزرسانی قرار گرفت و اولین نسخهٔ بازطراحی شدهٔ آن در سال 1965 معرفی شد. در آن زمان موتور به دلیل بهبود پرفورمنس و اندازهٔ کوچک‌تر بازطراحی شد تا امکان قرارگیری آن در زیر کاپوت بنتلی سری T فراهم گردد. در سال 1971 نیز این موتور دوباره بروز شد و حجم آن به 6.75 لیتر افزایش یافت که این حجم تا به امروز دست‌نخورده باقیمانده است. طی این به‌روزرسانی مهندسین بنتلی همچنین طول مسافت پیمایش پیستون را از 9.1 سانتیمتر به 9.9 سانتیمتر افزایش دادند تا گشتاور بیشتری به دست آورند.

سپس در سال 1980 به‌روزرسانی‌های دیگری در این موتور برای استفاده در نسل اول مولسان صورت گرفت که این به‌روزرسانی‌ها بر ایمنی و آلایندگی متمرکز بودند؛ اما به‌روزرسانی قابل‌توجه‌تر این موتور در زمان معرفی مولسان توربو صورت گرفت و پیشرانهٔ V8 بنتلی به یک توربوشارژر مجهز شد. بدین ترتیب مولسان توربو به اولین محصول پرخوران بنتلی از زمان مدل بلاور دههٔ 20 میلادی تبدیل شد. این اقدام مهم مهندسان بنتلی راهی را باز کرد که بعدها منجر به ساخت نسخهٔ توئین توربوی این موتور با بیش از 500 اسب بخار قدرت و 1000 نیوتن متر گشتاور شد.

امروزه همچنان همین موتور 6.75 لیتری V8 توئین توربو در سینهٔ سدان فوق لوکس مولسان در حال تپیدن است و برای ساخت آن 15 ساعت زمان نیاز است. نسخهٔ کنونی این موتور در مولسان اسپید 530 اسب بخار قدرت و 1100 نیوتن متر گشتاور تولید می‌کند. به لطف این نیرو، سدان فوق لوکس بنتلی ظرف 4.8 ثانیه از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت می‌رسد و توانایی دستیابی به حداکثر سرعت 305 کیلومتر بر ساعت را دارد.

رئیس مهندسی بنتلی دکتر ورنر تیتز» در مورد این پیشرانه می‌گوید:

نسخهٔ اولیهٔ این موتور V8 به‌منظور ایجاد تغییر بزرگی در پرفورمنس به همراه عملکرد روان، قابلیت اطمینان و پالودگی طراحی شده بود. این موتور بیش از صدها هزار کیلومتر در سخت‌ترین شرایط و همین‌طور به مدت 500 ساعت در حالت تخت گاز مورد آزمایش قرار گرفت. امروز موفقیت قابل‌تحسین موتور 6.75 لیتری V8 بنتلی در مولسان مدیون این ویژگی‌ها است


حالا اکثر خودروسازان وارد بازی شاسی بلندها شده‌اند و نوبت هم به مرسدس-مایباخ رسیده تا در بازار قدبلندهای فوق لوکس خودی نشان دهد. سدان مرسدس-مایباخ چند سالی به عنوان سنگ محک خودروهای اجرایی لوکس شناخته می‌شد. سدان این شرکت از نظر استایل ظاهری و راحتی راننده و سرنشینان سرآمد محصولات زمان خود بود اما در آن طرف میدان هم رورویس قرار داشت؛ اما حالا بحث سدان‌ها را کنار گذاشته و می‌خواهیم شاسی بلندهای این دو شرکت را باهم مقایسه کنیم.

  • قیمت

هیچ‌یک از شاسی بلندهای GLS 600 و کولینان ارزان نیستند. ما هنوز منتظر اعلام قیمت رسمی مایباخ GLS هستیم اما سدان این شرکت قیمت 199900 دلاری داشته و انتظار داریم قیمت شاسی‌بلند آن نیز فراتر از 200 هزار دلار رود. احتمالاً قیمت پایه این خودرو بیشتر از بهای 325 هزار دلاری رورویس کولینان نخواهد بود اما خب هیچ‌کسی هم در این بازار به دنبال خودروی پایه نیست. مشتریان هر دو خودرو هر آپشنی را که بخواهند حتماً انتخاب خواهند کرد چراکه از نظر بودجه کمبودی ندارند. این آپشن ها به راحتی می‌توانند قیمت خودرو را دو برابر بکنند.
  • پرفورمنس

وقتی چنین مبلغ سنگینی را برای یک شاسی‌بلند می‌پردازید انتظار عملکرد بالایی را دارید. قوای محرکه این دست از خودروها باید فوق‌العاده نرم و قوی باشد و مرسدس-مایباخ GLS 600 از پیشرانه 8 سیلندر 4 لیتری توئین توربو و سیستم هیبریدی ملایم 48 ولتی استفاده خواهد کرد. رورویس کولینان روش خاص خودش را داشته و نیروگاه 12 سیلندر 6.7 لیتری توئین توربو را ترجیح داده است.

از نظر قدرت باید گفت مایباخ خروجی 550 اسبی داشته درحالی‌که قدرت کولینان برابر با 627 اسب بخار است. مایباخ GLS در عرض 4.8 ثانیه از س به تندی 96 کیلومتر در ساعت می‌رسد و حداکثر سرعتش نیز 210 کیلومتر در ساعت است. در مقابل کولینان شتاب 4.5 ثانیه‌ای و حداکثر سرعت 250 کیلومتر در ساعتی دارد.

  • استایل و طراحی

کولینان شبیه خودروهایی است که در بازی ویدئویی GTA حضور دارند. افراد با دیدن کولینان ایده‌های گوناگونی خواهند داشت اما مایباخ GLS در نگاه اول دل‌چسب‌تر به نظر می‌رسد. GLS در حالت استاندارد هم شاسی‌بلند خوش‌ترکیبی بوده اما جلوپنجره و رینگ‌های 21 اینچی خاص مایباخ به این خودرو ظاهر خاصی داده‌اند مخصوصاً اینکه بدنه‌ی دو رنگ نیز بر جذابیت آن افزوده است. از نظر ما مایباخ خودروی شیک‌تری بوده و رورویس بیشتر مناسب بیانیه‌های خبری و نمایش‌های رسانه‌ای است.
  • کابین

ما هنوز داخل کابین مایباخ GLS ننشسته‌ایم اما می‌دانیم که متریال فوق‌العاده خاص و تکنولوژی‌های سطح بالایی در آن بکار رفته‌اند. سانروف پانورامیک، تبلت های هفت اینچی، نورپردازی 64 رنگی، سیستم صوتی برمستر، شارژ بی‌سیم، نگهدارنده های فنجان گرم و سرد شونده و… همگی به‌صورت استاندارد در این خودرو وجود دارند.
در بخش عقب کابین همان سطح راحتی و رفاهی رورویس وجود دارد اما مایباخ از نظر صندلی‌ها در دنیای دیگری قرار داشته و از دو صندلی جداگانه با کنسول مرکزی ثابت استفاده کرده است.
هر دو خودرو از نظر کیفیت و استایل کابین هیچ کمبودی ندارند. رورویس اشرافیت را بر تکنولوژی ترجیح داده است. البته تکنولوژی‌های مدرنی همچون پشت آمپرهای دیجیتال وجود دارند اما برخی موارد همچون ورودی‌های هوا شبیه نمونه‌های دهه 80 هستند.
نشانه‌ای از پلاستیک در کولینان وجود ندارد و در سراسر کابین چرم و چوب واقعی کار شده است. یکی از موارد برجسته کابین، درب‌های عقب به همراه چترهای مشهور هستند. زمانی که خودرو در حال حرکت باشد فضایی فوق‌العاده ساکت و آرام وجود خواهد داشت. کولینان شبیه اتاق نشیمن فوق‌العاده لوکس و متحرک است.
  • قضاوت نهایی

رورویس به ما می‌گوید که مشتریان احتمالاً خودشان رانندگی کولینان را بر عهده خواهند داشت اما مایباخ GLS کاملاً روی بخش عقب کابین تمرکز داشته و صندلی‌های عقب آن بهترین مکان برای نشستن هستند. کولینان همچنین توانایی‌هایی در خارج از جاده دارد. GLS هم حرف‌هایی برای گفتن در این زمینه دارد اما به پای کولینان نمی‌رسد.
شاسی‌بلند مایباخ شاید می‌خواهد رورویس شاسی بلندها باشد هرچند خود رورویس هم شاسی‌بلند می‌سازد. البته این موضوع برای بریتانیایی‌ها نگران کننده نخواهد بود زیرا کولینان برای جایگزینی خودروهای فعلی طراحی نشده بلکه همان سطح کیفیت و اشرافیت محصولات خاص رورویس را ارائه می‌کند.

منبع: carbuzz


تکرار موفقیت؟!
خودروهای معدودی می‌توانند مزیت‌های تکاملی فولکس‌واگن گلف را داشته باشند. در طول بیش از 45 سال گذشته، بازار هاچبک های خانوادگی کاملاً دگرگون شده و به جایی رسیده که شرم می‌کنیم از مهندسان خودروسازها بخواهیم هاچبک بهتری را بسازند! اما حالا زمان قضاوت دراین‌باره فرا رسیده زیرا هشتمین نسل فولکس‌واگن گلف به‌صورت رسمی معرفی شده و ما هم برای اولین بار پشت فرمان آن نشسته‌ایم.


اول از همه باید اشاره‌ای کوتاه به تکامل این گلف داشته باشیم. همانند نسل‌های هفتم و هفت و نیم، نسل جدید هم از پلتفرم MQB گروه فولکس استفاده می‌کند و به همین خاطر ژرمن‌ها برخی بخش‌ها را دست نزده‌اند. ابعاد این خودروها نیز تنها چند میلی‌متر با نسل پیشین تفاوت دارد. البته فکر نکنید که تنها با یک فیس لیفت طرفیم. میلیاردها یورو صرف توسعه این خودرو شده و البته فولکس ضرورتی برای از صفر شروع کردن همه‌چیز ندیده و به همین خاطر برخی موارد را تنها بهتر ساخته است.


پیش از آن‌ها سواری این هاچبک مشهور را توصیف کنیم بهتر است به تفاوت‌های اصلی آن اشاره‌ای داشته باشیم. این اولین نسل از گلف است که الکتریکی سازی را در بطن خود جای داده است. نسخه پلاگین هیبریدی این خودرو قطعاً تولید خواهد شد اما نسخه‌های مجهز به سیستم هیبریدی ملایم 48 ولتی نیز در دسترس خواهند بود.


این سیستم اساساً یک استارتر-ژنراتور است که می‌تواند انرژی را در زمان ترمز گرفتن جذب کرده و تا 16 اسب بخار قدرت و 25 نیوتون متر گشتاور اضافی را برای شتاب گیری های سنگین تأمین کند. شما این سیستم را در مدل پایه گلف دریافت نخواهید کرد. مدل پایه از پیشرانه 1 لیتری بنزینی 89 اسبی استفاده کرده است. سیستم هیبریدی یاد شده برای هماهنگی با گیربکس دوکلاچه فولکس‌واگن طراحی شده اما می‌توان گیربکس یاد شده را با پیشرانه‌ی 1 لیتری 109 اسبی یا 4 سیلندر 1.5 لیتری توربو همراه کرد.


خودرویی که در تست شرکت داشت از نوع 1.5 لیتری مجهز به گیربکس دوکلاچه بوده و قدرت و گشتاور آن به ترتیب 148 اسب بخار و 250 نیوتون متر بود. اولین چیزی که متوجه می‌شوید چگونگی کمک سیستم 48 ولتی به شتاب گیری گلف است. این استارتر-ژنراتور برقی به خوبی با پیشرانه 4 سیلندر بنزینی هماهنگ بوده و پیشرانه بسیار آرام تر و نرم‌تر از قبل بوده و کلاچ هم به خوبی درگیر می‌شود.


وقتی در بزرگراه حرکت کنید دو سیلندر از مدار خارج خواهد شد. البته مثل سیستم هیبریدی ملایم، این سیستم هم به حدی خوب عمل می‌کند که درگیر شدنش را اصلاً متوجه نخواهید شد. یک چراغ اکو در پشت آمپر روشن می‌شود اما این تنها علامتی دیداری است و زمانی که پدال گاز را فشار دهید پیشرانه بیدار شده و خیلی هم این روند را حس نخواهید کرد.


متأسفانه گیربکس DSG فولکس به اندازه‌ی سیستم‌های یاد شده نرم نیست. همانند اکثر گیربکس‌های دوکلاچه فولکس، این گیربکس تأخیرهایی بین شتاب‌گیری و مع دادن خواهد داشت. حتی با وجود سیستم استارتر-ژنراتور هم گیربکس کند حس می‌شود؛ اما در کل باید گفت گلف از این نظر ریلکس بوده و خیلی عجله نمی‌کند.


خودروی حاضر در تست به دامپرهای تطبیقی مجهز بوده و بنابراین راحتی بالایی دارد. گلف خودرویی نیست که معمولاً در عبور از دست اندازها ناراحتتان کند. ما حدس می‌زنیم ابعاد لاستیک و پیکربندی خودرو یک فاکتور کلیدی است زیرا رینگ‌های 17 اینچی خودروی تست شده باعث می‌شد تکان‌های تیزتری وارد کابین شود.


و درحالی‌که صدای باد به خوبی سرکوب شده اما صدای لاستیک به گوش می‌رسد. پیشرانه هم می‌تواند صدایش را به کابین منتقل کند که البته این موضوع گهگاه رخ داده و می‌توان صدای آن را کمی خشن دانست.


فرمان در کل مستقیم و دقیق بوده و عملکرد نرمی دارد؛ اما در حالت کامفورت و در سرعت‌های پایین کمک زیادی از فرمان هیدرولیک را شاهد هستیم و در واقع فرمان در شهر بیش از حد سبک حس می‌شود و کمی مبهم است.


بخش اعظم پیکربندی سیستم تعلیق دست‌نخورده بنابراین سیستم مک فرسون در جلو و چند اتصالی در عقب وجود دارند و دلیل آن‌هم مشخص نیست. گلف در زمان‌های عبور از پیچ‌ها کاملاً پایدار حس می‌شود.


داخل کابین نیز اینترفیس کاربر دگرگونی زیادی داشته و موضوع مهم آن دکمه‌های کمتر است. دستورات مختلف را می‌توان از طریق سیستم‌های گوناگون همچون صفحه لمسی، دکمه‌های روی فرمان و دستورات صوتی منتقل کرد. حتی یک نوار زیر صفحه اصلی وجود دارد که برای تنظیم دمای کابین و صدای سیستم صوتی بکار می‌رود.


هنوز قیمت گلف در بازار بریتانیا مشخص نشده اما می‌دانیم که این تغییرات تکنولوژیکی با قیمت ارزان جبران نخواهند شد و بنابراین معتقدیم مدل S مجهز به رینگ‌های 16 اینچی، چراغ‌های جلوی ساده‌تر و سیستم اطلاعات سرگرمی پایه‌تر حدود 22 هزار پوند قیمت خواهد داشت. متأسفانه نسخه‌های فول تر این خودرو قیمتی حدود 30 هزار پوند خواهند داشت.

  • 10 نکته کلیدی درباره فولکس‌واگن گلف جدید
  1. فضای عقب کابین


تنها چند میلی‌متر تفاوت بین شاسی و بدنه‌ی گلف نسل قبل و نسل جدید وجود داشته و بنابراین اینکه فضای کابین تقریباً یکسان باقی مانده جای تعجب ندارد. این موضوع بدی نیست. خط سقف مشهور گلف باعث ایجاد فضای سر زیاد برای افراد شده است.

  1. فضای بار


فولکس‌واگن باتری لیتیوم-یونی مدل‌های هیبریدی ملایم را زیر صندلی سرنشین جلو قرار داده بنابراین فضای بار آن تحت تأثیر قرار نگرفته است. به همین خاطر محفظه بار 380 لیتری وجود دارد که با خواباندن صندلی‌ها به 1237 لیتر می‌رسد. البته اشکودا اوکتاویا جدید از این نظر جادارتر است.
  1. کابین


بزرگ‌ترین تغییر گلف جدید به کابین آن مربوط می‌شود. دکمه‌های فیزیکی جای خود را به طراحی دل‌پذیرتر و شیک‌تری داده‌اند. البته عادت کردن مالکان به اینترفیس جدید این خودرو کمی زمان‌بر خواهد بود که از جمله آن‌ها می‌توان به دستورات صوتی و نوار زیر صفحه‌نمایش اصلی اشاره کرد. کیفیت کابین در سطح بالایی ارزیابی می‌شود.

  1. سواری و راحتی


اینجا ترکیبی از نقاط قوت و ضعف را شاهد هستیم. سیستم تعلیق مخصوصاً با وجود دامپرهای تطبیقی تواناست اما صدای جاده‌ی زیادی وجود داشته و پیشرانه هم وقتی تحت‌فشار قرار گیرد صدایش درخواهد آمد.

  1. هندلینگ


به یاد می‌آورید که گلف نسل پیش به طرز استادانه‌ای چابکی و راحتی را باهم درهم‌آمیخته بود؟ این موضوع هنوز هم در گلف جدید حس می‌شود. طراحی اصلی شاسی تغییری نداشته و این خودرو هنوز هم فرمان تیز و دقیقی دارد و تکان های بدنه در سر پیچ‌ها را محدود می‌کند. ما خیلی فرمان سبک خودرو در حالت کامفورت را دوست نداریم مخصوصاً که در سرعت‌های پایین چنگی به دل نمی‌زند.

  1. ایمنی


گلف تجهیزات ایمنی زیادی داشته که از جمله آن‌ها می‌توان به دستیار راننده جدیدی اشاره کرد که می‌تواند در وضعیت خواب‌آلودگی راننده یا بیماری آن خودرو را به‌صورت ایمن متوقف کند.

  1. مولتی‌مدیا


گلف جدید از سیم‌کارت خود برای کمک به سیستم اطلاعات سرگرمی استفاده می‌کند. اندروید اتو و اپل کارپلی هم وجود داشته و سیستم اپل کارپلی به‌صورت بی‌سیم هم کار می‌کند.
  1. استایل و طراحی


پروفایل کلی گلف همچنان آشناست. چراغ‌های عقب از نوع LED بوده و در بخش جلو تغییرات بیشتری دیده می‌شود. بخش پایینی دماغه به همراه نوار روشنایی LED جزو عناصر کلیدی این بخش هستند.

  1. پیشرانه


قوای محرکه جدید 1.5 لیتری هیبریدی ملایم ما را تحت تأثیر قرار داده و در هنگام شروع به حرکت پاسخی عالی ارائه می‌کند. این خودرو می‌تواند در زمان‌های ویژه دو سیلندر خود را غیرفعال سازد.

  1. چراغ‌ها


این گلف فاقد چراغ‌های سنتی است. تمامی مدل‌ها از چراغ‌های LED استفاده می‌کنند و در مدل‌های فول می‌توان نوربالای خودکار را دریافت کرد.


هنوز جزئیات مربوط به قیمت و مشخصات نسل جدید فولکس‌واگن گلف 2020 منتشر نشده اما اولین تجربه ما نشان می‌دهد قوای محرکه هیبریدی ملایم هماهنگی بسیار خوبی با کل خودرو دارد. ما هنوز درباره آسایش و رفاه این خودرو متقاعد نشده‌ایم اما کابین آن کاملاً سطح بالا نشان می‌دهد.

مشخصات فولکس‌واگن گلف 1.5 eTSI 150Ps DSG

  • قیمت: از 24 هزار پوند (تخمینی)
  • پیشرانه: 4 سیلندر 1.5 لیتری توربوی بنزینی
  • قدرت/گشتاور: 148 اسب بخار/250 نیوتون متر
  • گیربکس: 7 سرعته دوکلاچه اتوماتیک، دیفرانسیل جلو
  • شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت: 8.5 ثانیه
  • حداکثر سرعت: 224 کیلومتر در ساعت
  • مصرف سوخت: اعلام نشده

منبع: autoexpress


آیا کوروت هم همانند موستانگ، تبدیل به یک برند با زیرشاخه‌های متنوع می‌شود؟ خوب هنوز برخی از طرفداران موستانگ از اینکه فورد یک کراس‌اوور الکتریکی نه‌چندان اسپرت را با نام و نشان موستانگ معرفی کرده، دل‌چرکین‌اند اما آیا جنرال موتورز همین راه را با نام کوروت نیز خواهد رفت؟


جدیدترین گزارش موتورترند، این موضوع را رد نمی‌کند. ماری بارا، مدیرعامل جنرال موتورز گفته که ساخت نام تجاری به عنوان زیربرند کوروت جالب نیست اما این ایده را نیز به طور کامل رد نکرد. ماری بارا می‌گوید ما باید کاملاً در این زمینه دقت کنیم اما در عین حال او اضافه می‌کند: هرگز نگو هرگز” بنابراین این موضوع که جنرال موتورز در حال ارزیابی ایجاد خودروهای متنوعی زیر برند کورت است در هاله‌ای از ابهام فرو می‌رود.


اینکه یک مارک فرعی از کوروت از نظر مالی ارزش دارد یا نه موضوع بعدی است. حداقل طبق تحلیلی از موسسه تحلیلگر صنعت خودرو، آدام جوناس، چنین برندی می‌تواند 12 میلیارد دلار ارزش جنرال موتورز را بالا ببرد. با این وجود این بستگی به مدل‌هایی دارد که با نام کوروت ارائه خواهد شد. برخی نیز استدلال می‌نمایند که در حال حاضر هم کوروت یک برند است و خودروهایی از طیف‌های مختلف نظیر مدل اسپرت پایه C7 به قیمت زیر 60 هزار دلار تا نسخه 755 اسبی ZR1 با قیمت 120 هزار دلار را پوشش می‌دهد. با این حال همچنان می‌توان انتظار کوروت تمام الکتریکی و نسخه سدان برای همراهی با نسل جدید موتور میانی C8 را نیز انتظار داشت.


شاید هم اگر موستانگ الکتریکی، موفقیت چشمگیری داشته باشد روزی معرفی شاسی بلند کوروت را نیز به عنوان یک خبر غافلگیرکننده منتشر نماییم.


پورشه در حال توسعه نرم‌افزاری برای بهبود کنترل پایداری خودروهای الکتریکی مبتنی بر چهار موتور برقی است که با نظارت بر پارامترهای مختلف خودرو می‌تواند تنظیمات را بسیار سریع‌تر از سیستم‌های کنترل پایداری فعلی انجام دهد.


پورشه تایکان، نخستین خودروی تمام الکتریکی این شرکت است اما آخرین آن نخواهد بود. این خودروی سواری از یک جفت موتور الکتریکی برای به حرکت درآوردن هر چهار چرخ استفاده می‌کند یعنی یک موتور روی هر محور قرار می‌گیرد. این پیکره‌بندی در مدل توربو S می‌تواند در زمان 2.6 ثانیه خودرو را به سرعت 96 کیلومتر بر ساعت برساند. با این وجود پورشه معتقد است که می‌تواند عملکرد این مدل را هم بهبود دهد.

مهندسان در اشتوتگارت مشغول کار روی سیستمی هستند که از چهار موتور الکتریکی به جای دو موتور استفاده می‌کند و هر موتور روی یکی از چرخ‌ها قرار می‌گیرد و مستقلاً کنترل می‌شود. اگر این طرح را به طراحی‌های شرکت ریماک شبیه می‌بینید، اشتباه نکرده‌اید اما در واقع پورشه وقت زیادی را صرف موتورها نمی‌کند بلکه در یک بسته نرم‌افزاری که از سنسورها و سیستم نظارت کلی استفاده می‌کند برای کنترل دقیق هر موتور بهره می‌برد. مأموریت اصلی این برنامه، تأمین ایمنی است به طور مثال در یک SUV می‌توان هر چرخ را به طور مجزا کنترل کرد تا در یک مسیر مثلاً برفی هم هرگوشه خودرو بتواند با وجود لغزندگی سایر چرخ‌ها، خودرو را حرکت دهد.


این نرم‌افزار، همچنین با تشخیص سریع‌تر لغزش، قدرت را به‌صورت انفرادی روی چرخ‌ها اعمال می‌کند. این کار آن‌قدر سریع اتفاق می‌افتد که برای راننده نامحسوس خواهد بود. این سیستم نسبت به روش‌های متداول کنترل لغزش فعلی که از ابزارهای سخت‌افزاری متعددی بهره می‌برند، بسیار ساده‌تر و دقیق‌تر خواهد بود. در تست رانندگی انجام شده در یک مسیر برفی، خودرو با سرعت 80 کیلومتر بر ساعت و با کنترل عالی از پیچ‌ها عبور می‌کند.


هرچند این سیستم در ابتدا برای خودروهای شاسی بلند طراحی شده اما به طور تئوری، به آسانی می‌توان آن را روی هر خودروی الکتریکی چهار موتوره هم پیاده کرد. هرچند پورشه هنوز اطلاعاتی در مورد زمان عرضه و دسترسی عمومی این سیستم به بازار عنوان نکرده است.


کیسه‌های هوا جزو مهم‌ترین ویژگی‌های ایمنی یک خودرو بوده و به همین دلیل است که نصب آن‌ها در بسیاری از خودروهای جدید اجباری می‌باشد. کیسه‌های هوا کار فوق‌العاده‌ای در جلوگیری از برخورد اعضای بدن با قسمت‌های سخت کابین خودرو انجام می‌دهند؛ اما خب در همه‌ی کشورهای دنیا نصب کیسه هوا اجباری نبوده و خودروسازان با دریافت پول بیشتر اقدام به نصب آن‌ها روی خودروهای خود می‌کنند. یکی از این خودروها پیکاپ میتسوبیشی L200 است.


موسسه لاتین انکاپ اخیراً اقدام به تست تصادف پیکاپ میتسوبیشی کرده و نتایج به دست آمده چنگی به دل نمی‌زنند. بدون وجود کیسه‌های هوا سرنشینان برخوردی سخت با قطعات کابین داشته و مخصوصاً سر راننده با فرمان برخورد می‌کند. اگر سرنشین به داشبورد نزدیک‌تر باشد با آن برخورد خواهد کرد و این موضوع باعث ایجاد جراحت خواهد شد. لاتین انکاپ صفر ستاره ایمنی برای ایمنی سرنشینان بزرگ‌سال و دو ستاره ایمنی برای ایمنی کودکان داده است.


این موسسه درباره ایمنی میتسوبیشی L200 گفته است: به نظر می‌رسد حفاظت از سرنشینان کودک اولویت این خودروساز نیست. این موضوع برای میتسوبیشی و برخی از شرکت‌های وارده کننده این برند در آمریکای لاتین قابل‌قبول نیست که L200 با صفر ستاره ایمنی را عرضه کنند.” مدیرکل لاتین انکاپ هم نتایج تست تصادف L200 را ترسناک خوانده است.


بنا به گفته این موسسه، میتسوبیشی تجهیزات استاندارد محصول خودش را افزایش خواهد داد که از جمله آن‌ها می‌توان به کیسه‌های هوای راننده و سرنشین جلو به همراه پیش کشنده‌های کمربند ایمنی سرنشینان اشاره کرد. البته این خودرو تا سال 2020 در بازار عرضه نخواهد شد و حتی در آن زمان نیز فاقد تجهیزات ضروری برای کسب دو ستاره خواهد بود. برای کسب این دو ستاره باید کنترل پایداری الکترونیکی، حفاظت از سر و حفاظت عابران پیاده نیز وجود داشته باشند.


مؤسسات ایمنی جهانی در حال کار برای ارتقای ایمنی خودروها هستند. اخیراً انکاپ جهانی و انجمن خودروی آفریقای جنوبی با همکاری یکدیگر پیکاپ نیسان NP300 هارد بادی را تست کرده‌اند. این خودرو دارای کیسه‌های هوا بوده اما نتوانسته هیچ ستاره‌ای به دست آورد. پیکاپ نیسان فاقد ساختار ایمنی لازم بوده و بخش سرنشینان آسیب زیادی دیده است. کیسه‌های هوا تنها بخشی از ایمنی کلی خودرو هستند. به همین دلیل است که میتسوبیشی نتوانسته استانداردهای لاتین انکاپ را پاس کند.

[دانلود ویدئو]


اوپل از نسخهٔ فیس‌لیفت شدهٔ سدان اینسیگنیا برای مدل 2020 پرده‌برداری کرده است. طی این فیس‌لیفت، خودرو در ظاهر تغییراتی جزئی را تجربه کرده است که بیشتر روی بخش جلویی تمرکز دارند. به‌عنوان‌مثال، چراغ‌های جلو و جلوپنجرهٔ خودرو بازطراحی شده که آن‌را از نسخهٔ پیش از فیس‌لیفت متمایز کرده‌اند. در زیر این قسمت نیز ورودی هوای عریضی جای گرفته که توسط دهانه‌های عمودی و مه شکن‌های زاویه‌دار احاطه شده است.

در قسمت عقبی اینسیگنیا مدل 2020 اما فقط تغییراتی جزئی در سپر صورت گرفته و حالا در آن دو سر اگزوز افقی جدید به چشم می‌خورد. غیرازاین موارد، به نظر نمی‌رسد تغییرات ظاهری دیگری در این خودرو انجام گرفته باشد اما به گفتهٔ اوپل، ترفندهایی ظاهری بکار گرفته شده تا اینسیگنیا کوپه مانندتر از قبل به نظر برسد.

سازندهٔ آلمانی هنوز تصاویری از داخل نسخهٔ فیس‌لیفت شدهٔ اینسیگنیا منتشر نکرده است اما قرار است کابین این خودرو به شارژر بی‌سیم گوشی‌های هوشمند و همین‌طور سیستم اطلاعاتی-سرگرمی بروز شده مجهز باشد. در مورد این سیستم اطلاعاتی-سرگرمی جدید فعلاً اطلاعات چندانی در دست نیست اما گفته شده ظاهری تازه‌تر و مدرن‌تر خواهد داشت.

اوپل همچنین هنوز اطلاعاتی از پیشرانه‌های اینسیگنیای جدید را منتشر نکرده و بنابراین هنوز مشخص نیست که آیا برای این خودرو موتورهای جدیدی در نظر گرفته شده یا نه. البته این احتمال وجود دارد زیرا اوپل از تحت مالکیت جنرال موتورز خارج شده و هم‌اکنون متعلق به پژو-سیتروئن است. به همین دلیل ممکن است در اینسیگنیا مدل 2020 پیشرانه‌های پژو-سیتروئن جایگزین موتورهای جنرال موتورز شوند.

قرار است نسخهٔ فیس‌لیفت شدهٔ اوپل اینسیگنیا برای اولین بار ماه آینده در نمایشگاه خودروی بروکسل به نمایش عمومی درآید؛ بنابراین احتمالاً در آن زمان اطلاعات بیشتری در مورد آن اعلام خواهد شد. به گفتهٔ واکسهال، اینسیگنیای جدید در ماه می آینده در بازار بریتانیا عرضه خواهد شد. از سوی دیگر، به‌احتمال‌زیاد به‌زودی بیوک و هولدن هم نسخهٔ فیس‌لیفت شدهٔ خود از ری‌بج‌های اینسیگنیا یعنی رگال و کومودور را به‌زودی معرفی خواهند کرد.

[دانلود ویدئو]


فولکس با تولید نسخه کابریولت تی-راک، وارد کلاس جدید و کمیابی می‌شود که بجز رنجروور و نیسان تاکنون کسی شجاعت کافی برای ورود به آن را نداشته است.


این نه تنها اولین محصول آلمانی‌ها در این کلاس است بلکه تنها مدل کابریولت در سبد محصولات فعلی فولکس نیز محسوب می‌شود. تی-راک کابریولت در اوایل سال جاری معرفی شد و اکنون فولکس‌واگن این خودرو را در تأسیسات Osnabrück آلمان به روی خط تولید می‌فرستد. جایی که پورشه کیمن نیز تولید می‌شود.


تی راک کابریولت چیزی فراتر از یک کراس‌اوور است که انتظار دارید. این خودرو می‌خواهد لذت رانندگی در خارج از جاده یا در جاده‌های خارج شهری را به نحو متفاوتی ارائه کند. نیرویی که از پیشرانه یک لیتری سه سیلندر توربوی این خودرو خارج می‌شود 114 اسب بخار است و نسخه 4 سیلندر 1.5 لیتری توربو هم قدرتی 148 اسبی دارد. این نیرو تنها به چرخ‌های جلو منتقل می‌شود و می‌توان برای آن گیربکس شش سرعته دستی یا هفت سرعته دوکلاچه خودکار را انتخاب نمود.


سقف نرم بازشونده تی راک، می‌تواند در ظرف مدت 9 ثانیه و حداکثر تا سرعت 30 کیلومتر بر ساعت خودرو، باز شود. فولکس این خودرو را در دو نسخه استایل و R لاین ارائه می‌کند. نسخه Style شامل چرخ‌های 17 اینچی، روشنایی محیطی و روکش داخلی چرم است و نسخه R-Line مجهز به چراغ‌های مه شکن، صندلی‌های اسپرت و چرخ‌های 19 اینچی اختیاری است. سایر گزینه‌های قابل سفارش مانند سیستم صوتی Beats و سیستم اطلاعات و سرگرمی با نمایشگر 11.7 اینچی هم موجود است.


فولکس تی راک کابریولت تا فصل بهار وارد بازار نخواهد شد و احتمال کمی هم وجود دارد که وارد بازار آمریکا شود. حتی نسخه‌های معمولی تی راک نیز پا به آمریکا نخواهند گذاشت.

مرسدس یکی از پر و پیمان‌ترین سبد محصولات شاسی‌بلند بین خودروسازان تراز اول جهانی را داشته و تاکنون 7 مدل متفاوت را روانه‌ی بازار کرده است؛ اما این خودروساز آلمانی نمی‌خواهد کوچک‌ترین فاصله‌ای بین شاسی بلندهایش وجود داشته باشد و به همین خاطر GLB جدید را معرفی کرده تا هشتمین عضو خانواده‌ی قدبلندهای این برند باشد.


مرسدس بجای استفاده از روش معمول خودروسازانی در این سطح و استفاده از طراحی مشابه برای مدل‌های مختلف ظاهری جعبه‌ای و هدفمند را برای GLB در نظر گرفته است. در واقع این خودرو از برخی زوایا شباهت‌هایی به G واگن داشته و می‌توان آن را بچه G واگن دانست. قطعاً از اضافه شدن چنین خودرویی به سبد محصولات ژرمن‌ها استقبال می‌کنیم.

مرسدس بنز GLB
اما مرسدس برای تولید این خودرو دلیل منطقی خاص خودش را دارد. شاسی بلندها یک‌سوم فروش کلی این برند را به خود اختصاص داده و محصولات کامپکت هم 25 درصد فروش را در اختیار دارند؛ و مرسدس می‌خواهد در این بازار حضوری حداکثری داشته باشد.

مرسدس بنز GLB
علیرغم اینکه GLB در جایگاهی پایین‌تر از برادر لوکس‌تر GLC قرار می‌گیرد اما تنها چند میلی‌متر فاصله بین آن‌ها وجود دارد. شاید GLB حدود 22 میلی‌متر کوتاه‌تر باشد و پهنای کمتری داشته باشد اما ارتفاعش 24 میلی‌متر بیشتر است. خریداران همچنین می‌توانند این خودرو را با آپشن 750 پوندی هفت‌نفره سفارش دهند که بر جذابیت GLB می‌افزاید. البته ما نمی‌توانیم دراین‌باره قضاوتی داشته باشیم زیرا خودروی حاضر در تست از نوع پنج‌نفره بوده است.

مرسدس بنز GLB
همان‌گونه که انتظار دارید طیف متنوعی از پیشرانه‌ها در دسترس بوده که نقطه شروع آن‌ها نمونه 1.3 لیتری توربوی بنزینی با قدرت 161 اسب بخاری در مدل GLB 200 است. نهایتاً هم مدل پرچم‌دار GLB 35 4Matic وجود دارد که از پیشرانه 2 لیتری توربوی 306 اسب بخاری استفاده می‌کند. نسخه‌ی پلاگین هیبریدی این قدبلند هم در راه بوده و سال آینده نسخه کاملاً الکتریکی EQB هم تولید خواهد شد.

مرسدس بنز GLB
هم‌اکنون مدل‌های GLB 200 و GLB 200d بخش اعظم فروش را به خود اختصاص می‌دهند. ما مدل مجهز به پیشرانه 4 سیلندر 2 لیتری دیزلی با قدرت 7 اسب بخار و گشتاور 400 نیوتون متر را راندیم.

مرسدس بنز GLB
پیشرانه دیزلی موردبحث به خاطر اعداد و ارقام خود شناخته می‌شود. این پیشرانه با قدرت‌های گوناگون در مدل‌های GLC و C کلاس بکار رفته و قدرت نسبتاً خوبی داشته و در واقع خروجی آن مناسب اکثر خانواده‌ها می‌باشد. حداکثر گشتاور پیشرانه در دور 1600 ایجاد می‌شود که بسیار خوب بوده و شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت 7.6 ثانیه‌ای را به GLB ارزانی می‌دارد. صدای پیشرانه دیزلی بسیار خوب سرکوب شده هرچند اگر بخواهید آن را تحت‌فشار بگذارید هویت خود را افشا خواهد کرد.

مرسدس بنز GLB
البته گیربکس 8 سرعته دوکلاچه به ندرت اجازه می‌دهد چنین اتفاقی رخ دهد زیرا دنده‌ها را سریعاً تعویض کرده و روند شتاب گیری را راحت‌تر می‌کند. شما می‌توانید حالت اسپورت را انتخاب کنید اما به نظر می‌رسد این کار روی گیربکس تأثیر چندانی نخواهد گذاشت.

مرسدس بنز GLB
تمامی مدل‌های GLB به‌صورت استاندارد از فنرهای فولادی استفاده می‌کنند و خبری از آپشن سیستم تعلیق فولادی نیست که این هم نقطه تفاوت مهم آن با GLC می‌باشد؛ اما سواری خودرو در اکثر مواقع نرم و خوب بوده و با سبک رانندگی میان‌سالی همخوانی دارد. البته قدبلند خودرو باعث شده در سر پیچ‌ها تکان های بیشتری وجود داشته باشد.

مرسدس بنز GLB
فرمان هم نقطه‌ضعف GLB است. فرمان خودرو سبک و گنگ بوده و با بدنه‌ی خودرو هماهنگی خوبی ندارد. البته GLB خودرویی نیست که مختص رانندگان حرفه‌ای باشد بنابراین فرمان کرخت و بی‌حال آن فاکتور کلیدی برای انتخاب یا عدم انتخاب خودرو نخواهد بود.

مرسدس بنز GLB
اما جایی که GLB واقعاً برنده می‌شود تمرکز روی فضای کابین و بار است. مرسدس از پلتفرم A کلاس در این شاسی‌بلند استفاده کرده و تلاش داشته کابینی با حداکثر فضا را ایجاد کند. فضای عقب کابین با فاصله بهتر از هر رقیبی در این بازه قیمتی بوده و بهتر از GLC است. بدنه بلند خودرو هم فضای سر زیادی ایجاد کرده و با وجود فاصله بین محوری زیاد، سه فرد بالغ به راحتی می‌توانند در صندلی عقب بنشینند.

مرسدس بنز GLB
برای فهمیدن اینکه فضای عقب GLB چقدر جادار است باید داخل کابین خودروهای یک کلاس بالاتر همچون لندروور دیسکاوری اسپورت و فولکس‌واگن تیگوان آل اسپیس بنشینید.

مرسدس بنز GLB
و درحالی‌که فضای بار خودرو از نظر ظاهری بزرگ‌تر از GLC نیست اما نگاهی به برگه مشخصات خودرو نشان می‌دهد این خودرو در بخش بار 20 لیتر جادارتر بوده و وسایل زیادی را می‌توان در محفظه بار 570 لیتری‌اش جای داد. البته مدل هفت‌نفره فضای بار 500 لیتری دارد.

مرسدس بنز GLB
اینجاست که با خود فکر خواهید کرد چرا باید GLC را انتخاب کرد. مرسدس ادعا می‌کند GLC طیف مشتریان متفاوتی داشته و آن‌ها به دنبال کیفیت بیشتر بوده و فضای بار و کابین اولویت اولشان نیست. تفاوت اصلی این دو خودرو آنجاست که GLC با پیشرانه‌های 6 سیلندر و سیستم تعلیق بادی در دسترس است؛ اما خب سفارش این موارد باعث می‌شود قیمت GLC فراتر از 50 هزار پوند رود.

مرسدس بنز GLB
اما شما قطعاً در GLB کمبودی را حس نخواهید کرد. طراحی کلی کابین از A کلاس هاچبک گرفته شده است که آن‌هم جزو بهترین‌های کلاس خود است. چرم نرم، تریم آلومینیوم و پلاستیک‌های مشکی اکثر بخش‌ها را پوشش داده‌اند و سیستم اطلاعات سرگرمی با صفحه‌نمایش 10.25 اینچی هم جلوه دیگری دارد.

مرسدس بنز GLB
با قیمت فراتر از 42 هزار پوند، مدل AMG Line پریمیوم حاضر در تست ارزان نیست اما از نظر تجهیزات هیچ کمبودی ندارد. طیف وسیع تکنولوژی‌های ایمنی فعال و غیرفعال، رینگ‌های 19 اینچی، ورود بدون کلید، شارژ بی‌سیم گوشی، صفحه‌نمایش دوگانه، ناوبری سه‌بعدی، دوربین دنده‌عقب و… همگی به‌صورت استاندارد وجود دارند.


البته اگر مدل ضعیف‌تر GLB 200d را انتخاب کنید پول کمتری خواهید پرداخت ولی آن مدل هم از نظر تجهیزات کمبودی ندارد.


دنیا دیگر نیازمند شاسی بلندهای بیشتر نیست اما GLB یکی از متفاوت‌ترین شاسی بلندهای مرسدس است. این خودرو اولویت اول خود را فضای کابین و بار زیاد قرار داده و از این نظر کاملاً خوب است. ظاهر جعبه‌ای و قوی خودرو نیز در میان شاسی بلندهای بازار خودنمایی می‌کند. سواری خودرو اگرچه هیجان‌انگیز نیست اما راحت و آرام بوده و یکی از بهترین کابین‌های بازار را نیز دارد. قطعاً GLB یکی از بهترین انتخاب‌ها برای خریداران خودروهای خانوادگی است.

مشخصات مرسدس GLB 200d 4Matic AMG Line Premium

  • قیمت: 42200 پوند
  • پیشرانه: 4 سیلندر 2 لیتری توربودیزل
  • قدرت/گشتاور: 7 اسب بخار/400 نیوتون متر
  • گیربکس: 8 سرعته دوکلاچه اتوماتیک، چهار چرخ محرک
  • شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت: 7.6 ثانیه
  • حداکثر سرعت: 217 کیلومتر در ساعت
  • مصرف سوخت: 5.5 لیتر در هر صد کیلومتر

منبع: autoexpress

[دانلود ویدئو]


لامبورگینی اوراکان پرفورمانته، به خودی خود یک ابرقدرت است اما عملکرد این خودرو وقتی با یک سوپرشارژر تقویت می‌شود چگونه خواهد بود؟


بزرگ‌ترین چالش برای چنین خودرویی، پیدا کردن مکانی است که بدون ایجاد خطر بتوان توانایی‌های آن را به نمایش گذاشت. نسخه عادی این خودرو از یک موتور 10 سیلندر 5.2 لیتری سود می‌برد که 630 اسب بخار قدرت دارد اما قدرت و گشتاور این نسخه تیون شده اعلام نشده است.


در تست انجام شده، اوراکان پرفورمانته تقویت شده توانست در مسیری 3.7 کیلومتری به سرعت نهایی 338.326 کیلومتر بر ساعت دست یابد. شتاب خودرو تا سرعت 128 کیلومتر بر ساعت کوبنده بود اما سپس تا سرعت 240 کیلومتر بر ساعت کند شد با این وجود این سوپراسپرت ایتالیایی همچنان با سهولت تا سرعت 320 کیلومتر بر ساعت پیشروی می‌کند.

[دانلود ویدئو]


نظر کلی شما درباره‌ی خودروهایی با استایل نامتقارن چیست؟ بله برای مثال درباره اولین نسل هیوندای ولوستر (با دو درب در یک سمت و یک درب در سمت دیگر) یا این شاسی‌بلند کارلمن کینگ صحبت می‌کنیم. اگر این اولین باری است که نام کارلمن کینگ را می‌شنوید باید آماده‌ی تماشای ویدئویی شوید که ادعا می‌کند گران‌ترین شاسی‌بلند دنیا را به نمایش می‌گذارد.


در این ویدئو می‌توانیم با برخی جزئیات کینگ آشنا شویم. این کلیپ طراح کینگ یعنی آقای لوسیانو دامبروسیو را معرفی کرده و او نیز می‌گوید در طراحی بدنه‌ی این شاسی‌بلند ترسناک از بتموبیل بکار رفته در فیلم دارک نایت الهام گرفته است. او زبان طراحی کارلمن کینگ را به عنوان طراحی الماس” توصیف می‌کند.

او می‌گوید:

بجای تلاش برای یافتن ترکیبی عالی از سطوح تلاش کردیم تا شکست‌هایی در سطوح ایجاد کنیم. این خودرو باید بزرگ و غالب می‌بود و درعین‌حال گیرایی خیلی بیش‌ازحدی نداشت. کینگ بی‌شک خودرویی منحصربه‌فرد است.


طراحی خودرو قطعاً منحصربه‌فرد است اما زیر پوست آن تکنولوژی بسیار معمولی‌ای بکار رفته است. این خودرو بر پایه فورد F-550 شکل گرفته و از پیشرانه 10 سیلندر 6.8 لیتری با قدرت 420 اسب بخار استفاده می‌کند. در خبرهای قبلی ادعا شده بود حداکثر سرعت این خودرو به خاطر وزن 5896 کیلوگرمی‌اش تنها 140 کیلومتر در ساعت است اما طراح خودرو در این ویدئو می‌گوید حداکثر سرعت کینگ می‌تواند 220 کیلومتر در ساعت باشد.


او اظهار می‌دارد:

با توجه به ابعاد خودرو می‌توانید تصور کنید که در حال راندن یک فیل هستید؛ اما این خودرو بسیار منعطف بوده و سواری خوبی دارد.


و حالا به قیمت می‌رسیم! به‌منظور توجیه عنوان گران‌ترین شاسی‌بلند دنیا، کینگ بهای حدود 1 میلیون دلاری برای نسخه پایه داشته و اگر تمامی آپشن ها را سفارش دهید قیمت آن به بیش از 3 میلیون دلار هم خواهد رسید.

[دانلود ویدئو]


با قیمت پایه‌ی 452750 دلاری، رورویس فانتوم 2020 یکی از گران‌ترین خودروهای بازار آمریکاست. به همین منوال، فانتوم سال 2004 نیز بهای بین 70 تا 80 هزار دلاری بسته به میزان کارکرد و شرایط کلی خودرو دارد؛ اما خرید کدام‌یک از این خودروها سرمایه‌گذاری هوشمندانه‌تری است؟ در ادامه شاهد ویدئویی جامع از مقایسه هفتمین و هشتمین نسل فانتوم خواهیم بود تا بدانیم که هریک چه وضعیتی دارند.


دقیقاً 16 سال جدایی بین دو خودرو وجود دارد اما اگر تنها به طراحی ظاهری اهمیت می‌دهید نمی‌توانید فاصله بین دو خودرو را خیلی زیاد بدانید. تنها کافی است به تفاوت بین سری 7 مدل 2020 و سری 7 مدل 2004 فکر کنید تا ایده‌ی بهتری به دست آورید. فانتوم قدیمی‌تر از رینگ‌های 24 اینچی سفارشی استفاده کرده که باعث می‌شود طراحی مینیمالیستی اما در کل عجیب ایجاد شود هرچند نمی‌توان چشم را روی ابهت کلی فانتوم بست.


دست‌اندرکاران کانال یوتیوب Throttle House نگاهی هم به کابین این دو لیموزین فوق لوکس داشته‌اند و واضح است که فانتوم جدید متریال بهتر و تکنولوژی‌های به‌روزتری دارد. فانتوم 2004 از کابینی با حس کلاسیک‌تری سود برده و مخصوصاً این موضوع در بخش جلویی و فرمان خودش را نشان می‌دهد.

Rolls-Royce Phantom
درب‌های برعکس بازشوی فانتوم موسوم به خودکشی قطعاً حس خاص این خودرو را تشدید می‌کنند. البته رووریس دیگر نمی‌خواهد که درب‌های فانتوم را با چنین نام‌هایی خطاب کنیم.


رورویس این درب‌ها را درب‌های کوچ می‌نامد. این خودروساز بریتانیایی دیگر نمی‌خواهد که کانال‌های یوتیوبی و رسانه‌ها از چنین نام هایی برای درب‌های خاص فانتوم استفاده شود.

[دانلود ویدئو]


فروختن یک خودروی دست‌دوم کار چندان ساده‌ای نیست؛ مخصوصاً اگر با دنیای خودروها چندان میانه‌ای نداشته باشید. در ادامه تمام کارهایی را که می‌توانید برای بازگشت حداکثری پول‌های خود انجام دهید، رتبه‌بندی کرده‌ایم.

آزاد کردن پتانسیل‌های یک خودرو برای فروش دوباره
آزاد کردن پتانسیل‌های یک خودرو برای فروش دوباره

این اقدامات بر اساس هزینه و سطح مشکل‌بودن رتبه‌بندی شده‌اند. برخی از موارد، شاید بسیار بدیهی باشند؛ مانند تمیز کردن داخل کابین و پُر کردن مایعات. ولی برخی شاید کمتر به ذهن برسند. حتی اگر برخی از این موارد را ندانید، لیست اقداماتی که در ادامه می‌آید، به شما کمک می‌کند که چیزی را از قلم نیندازید و بهترین ارزش را برای خودروی دست‌دوم خود ایجاد کنید.

۱۰ راه برای رسیدن به حداکثر ارزش خودروهای دست‌دوم
مطابق گزارش انجمن حفاظت خودروها (Car Care)، قیمت یک خودروی متوسط دست‌دوم با انجام یک سری تعمیرات ساده، می‌تواند تا ۲ هزار دلار افزایش پیدا کند.

Headlight_Restoration_Protection_Film

گزینه‌های ساده‌تر

عوض کردن برف‌پاک‌کن‌ها
تا زمانی که خودِ این برف‌پاکن‌ها تازه و نزدیک به نو نباشند، تعویض آنها گزینه‌ای ارزان برای افزودن ارزش خودروی شما به حساب می‌آید.

Replace-Windshield-Wiper
تمیز کردن موتور
مایعات مخصوص تمیز کردن موتور، ابزاری مفید برای برداشتن چرک، گرد و غبار و جرم از موتور هستند. وقتی یک خودرو درخشش خوبی داشته باشد، خریدار را بهتر می‌توان برای قیمت بالاتر راضی کرد.

cleaning-the-engine
پُر کردن تمام مایعات
کاری کنید که خریدار حسّ رسیدن به یک خودروی جدید» را پیدا کند.

  • بررسی سطح روغن
  • بررسی سطح ضدّ یخ؛ در صورتی که در آب‌وهوای سردسیر زندگی می‌کنید.
  • اضافه کردن مایع برف‌پاک‌کن‌ها

Fluid-change
بررسی تایرها
اگر تایرهایتان دیگر حتی زائده هم ندارند، آنها را عوض کنید.

  • خریداران معمولاً وقتی می‌بینند که خودرو نیاز به تایر دارد، انتظار یک تخفیف حدود ۶۰۰ دلاری در قیمت دارند.
  • البته ومی ندارد که حتماً تایر نو بخرید.
  • تایرهای کارکرده را می‌توان با قیمتی بین ۳۰ تا ۴۰ دلار پیدا کرد.

tires
شستن و برق‌انداختن خودرو
اگر ظاهر خودرو، حالتی رنگ و رو رفته داشته باشد، به‌سختی می‌توان نظر یک خریدار را به آن جلب کرد. بنابراین خودرو را بشویید و برق بیاندازید تا رنگ بدنه آن جلوه‌ای بهتر پیدا کند. در این حالت، نیازی به یک رنگ‌آمیزی حرفه‌ای برای بدنه خودرو نخواهید داشت.

  • در خودرو را باز کنید تا جلوه اولیه رنگ بدنه خودرو را ملاحظه کنید. سال‌ها تابش آفتاب باعث شده تا جلوه این رنگ کم‌کم محو شود.
  • در همین حال، یک واکس با کیفیت بالا می‌تواند درخشش رنگ بدنه را احیا کند و شما را تا حدّ امکان به رنگ اولیه نزدیک کند.

Wax-Your-Car
بررسی چراغ‌های داشبورد
هرگونه مشکل در چراغ‌های داشبورد، حتی به مقدار اندک، می‌تواند خریدار خودروی شما را نگران کند.

Dashboard Lights
تمیز کردن داخل خودرو
زیبایی ظاهری یک خودرو، اگر با یک کابین کثیف و نامرتب همراه باشد، هیچ ارزش خاصی نخواهد داشت.

  • کف‌پوش‌ها را خارج کرده و تمیز کنید.
  • سطوح کف و صندلی‌ها را جارو کنید.
  • تمام مواردی که به صورت شخصی به کابین اضافه کرده‌اید، خارج کنید.

clean interior
برق‌انداختن چرخ‌ها
پاک‌کننده تجاری چرخ‌ها به این منظور، بسیار به‌صرفه هستند و باعث می‌شوند که چرخ‌های خودرو بار دیگر حالت نو و تازه به خود بگیرند.

shine-wheels
بررسی ترمزها
تعویض ترمزها در حالت عادی، ضرورتی ندارد؛ مگر آن که بخواهید یک وسیله نقلیه لوکس با ترمزهای گران‌قیمت بفروشید.

Disk brake

سخت‌ترین گزینه‌ها

چه موقع باید از یک شخص ماهر در این زمینه برای انجام کار کمک بگیرید
۲- وقتی می‌خواهید خودرویی را بفروشید که قیمتی بالاتر از ۴۰ هزار دلار دارد، بگذارید که متخصصان جزئیات امور را به‌دست گیرند.
۱- با یک کار تعمیر پیچیده سر و کار دارید:

  • تعمیر خراش‌ها و فرورفتگی‌های بزرگ
  • انجام کار مکانیکی کلی
  • تعویض شیشه جلو

انجام کار مکانیکی کلی
انجام این کار برای بهبود قابلیت حرکت خودرو، ممکن است ارزش آن را نداشته باشد؛ چرا که نتیجه کمتری نسبت به سایر روش‌ها دریافت خواهید کرد. ولی در همین حال، نیازی به هزینه‌های بالا نخواهید داشت.

با یک کارگاه مکانیکی محلی در مورد نیاز خودرویتان به تعمیر م کنید تا بتوانید به این وسیله ارزش آن را بالاتر ببرید.

repairing
تعمیر خراش‌ها و فرورفتگی‌های بزرگ
این کار البته هزینه‌بر خواهد بود، ولی هزینه آن کمتر از قیمت کمتری است که هنگام فروش از خریدار طلب می‌کنید.

car-front-dent
بسیاری از خراش‌ها را می‌توان با هزینه‌ای کمتر از ۱۰۰ دلار رفع کرد.

تعمیر ترک‌ها و آسیب‌دیدگی‌های شیشه جلو

با یک متخصص در زمینه تعمیر م کنید و یا این که، شیشه را تعویض کنید.

cracked windshield
بسیاری از مواقع، هزینه این تعمیر از مقدار کاهش قیمت در هنگام فروش، ارزان‌تر تمام می‌شود.

تکلیف خانه

قیمت خودروها بدون دلیل بالاتر نمی‌رود. قبل از این که خودروی خود را برای فروش بگذارید، این موارد را دنبال کنید:

  • خودتان را جای خریداران بگذارید. ببینید که خودروهای هم‌سطح با خودروی شما در چه بازه قیمتی خرید و فروش می‌شوند.
  • این کار باعث می‌شود که نسبت به قیمتی که می‌توانید خودروی خود را بفروشید، شناخت پیدا کنید.
  • آیا گارانتی کارخانه یا اضافه‌ای برای خودرویتان وجود دارد که هنوز منقضی نشده باشد؟ آیا می‌توان آن را به مالک جدید انتقال داد؟
  • اگر جواب این سؤالات مثبت است، می‌توانید به فکر درخواست یک قیمت بالاتر از خریدار باشید.

repairing

  • خودروهای با کیلومتراژ بالاتر، ارزش کمتری دارند. کیلومتراژ ارزش کلی وسیله نقلیه را مشخص می‌کند.
  • تغییرات قیمت برای هر ۱۰ هزار کیلومتر بر روی کیلومترشمار قابل‌توجه است.
  • به عنوان مثال، خودرویی که عدد ۷۹۹۰۰ را بر روی کیلومترشمار خود دارد، به‌طور متوسط ۲۱۰ دلار بیشتر از خودرویی به فروش می‌رسد که رقم کیلومترشمار آن ۸۰۱۰۰ است.
  • در همین حال، این خودرو به طور متوسط کمتر از ۱۰ دلار نسبت به خودرویی که رقم کیلومترشمار آن ۷۹۸۰۰ است، به فروش می‌رسد.

آیا خودرو شما قبل از وارد شدن به لیست فروش، توسط یک مکانیک‌کار مورد بررسی قرار گرفته است؟

در نتیجه می‌توانید هنگام درخواست مشتری برای بررسی توسط یک مکانیک قبل از معامله، آمادگی لازم را داشته باشید.

هنگام فروش، نکات مثبت اتومبیل خود را برجسته کنید.

  • اگر این خودرو تا به حال تصادف نکرده است، به آن اشاره کنید.
  • اگر تا به حال فقط یک مالک داشته، به آن اشاره کنید.
  • اگر تا به حال دچار آتش‌سوزی نشده، به آن اشاره کنید.
  • اگر خریدار با این نوع خودرو آشنایی ندارد، در مورد ویژگی‌های آن توضیح دهید.

مدارک مستند برای خریداران احتمالی

  • جمع‌آوری کپی تمام سرویس‌ها تا حدّ ممکن
  • این موارد نشان‌دهنده این هستند که شما از خودرویتان مراقبت کرده‌اید و در حال حاضر، می‌خواهید یک خودروی قابل‌اطمینان را بفروشید.
  • گزارش تاریخچه مالکیت وسیله نقلیه ارائه دهید.
  • اگر چنین چیزی را ندارید، نسبت به دریافت آن از مراجع مربوطه اقدام کنید.
  • یک سری کپی از رسیدها نیز تهیه کنید.
  • یک کپی از سند مالکیت خود تهیه کنید.
  • اگر گارانتی موجود بوده و قابل‌انتقال به مالک جدید است، یک کپی از آن به همراه سایر مدارک موردنیاز برای انتقال گارانتی به مالک جدید ارائه کنید.

شورلت نسل جدید اس‌یووی‌های فول سایز تاهو و سابربن را در سالن ورزشی لیتل سیزرز آرنا در دیترویت رونمایی کرده است. این دو برادر بهبودها و پیشرفت‌های زیادی را تجربه کرده‌اند که آن‌ها را از نسل قبلی متمایز می‌کند. پایه و اساس نسل جدید این دو اس‌یووی پلت‌فرم تراک T1 جنرال موتورز است که در نسل آیندهٔ کادیلاک اسکالید و جی‌ام‌سی یوکان هم مورداستفاده قرار خواهد گرفت.

این پلت‌فرم از معماری الکتریکی جهانی B جنرال موتورز برخوردار است و از به‌روزرسانی از طریق اینترنت و امنیت شبکهٔ پیشرفته برای تکنولوژی‌های رانندگی خودکار پشتیبانی می‌کند. یکی از ویژگی‌های قابل‌توجه نسل جدید تاهو و سابربن اما برخورداری از سیستم تعلیق عقب مستقل چند اتصالی جدید است که وعدهٔ تغییر سواری در مقایسه با نسل‌های قبلی را می‌دهد که بر اساس شاسی تراک ساخته شده بودند.

تاهو و سابربن جدید در ظاهر تا حد زیادی از سیلورادو الهام گرفته‌اند زیرا در اینجا هم جلوپنجرهٔ بازطراحی شدهٔ بزرگ و چراغ‌های جلوی باریک جدیدی به چشم می‌خورد که با دی‌لایت‌های LED بومرنگ شکل تکمیل شده‌اند. مثل گذشته، سابربن در اصل نسخهٔ کشیدهٔ تاهو است و بنابراین به‌استثنای کابین بزرگ‌تر، در دیگر قسمت‌ها طراحی یکسانی با تاهو دارد. البته برای تاهو نسخهٔ قابل‌توجهی به نام Z71 هم ارائه شده که با افزایش ارتفاع تعلیق و همین‌طور دماغه‌ای متفاوت با تریم کرومی بیشتر، حال و هوایی آفرود دارد.

به گفتهٔ شورلت، مدل‌های های کانتری و Z71 به سیستم تعلیق بادی تطبیقی مجهز هستند که تنظیم خودکار سطح بار و ارتفاع را ارائه می‌کند. به لطف این سیستم، راننده می‌تواند ارتفاع آر سطح زمین را تا 10 سانتیمتر افزایش دهد. علاوه بر این، هنگام رانندگی در بزرگراه‌ها، سیستم به‌طور خودکار ارتفاع را 19 میلی‌متر کاهش می‌دهد تا آئرودینامیک و مصرف سوخت بهبود پیدا کند. در هنگام پارک کردن خودرو نیز این سیستم تعلیق می‌تواند ارتفاع را 51 میلی‌متر کاهش دهد تا ورود و خروج سرنشینان راحت‌تر صورت گیرد. در هنگام رانندگی آفرود در حالت 4WD Hi راننده می‌تواند ارتفاع را 25 میلی‌متر و در سرعت‌های پایین‌تر در حالت 4WD Lo نیز 25 میلی‌متر دیگر افزایش دهد.

هرچند ممکن است نسل جدید تاهو و سابربن هم‌اندازهٔ نسل قبلی به نظر برسند اما درواقع این‌طور نیست و کاملاً بزرگ‌تر از قبل شده‌اند. شورلت فاصلهٔ محوری تاهو را 124 میلی‌متر افزایش داده است و درنتیجه این خودرو حالا 170 میلی‌متر کشیده‌تر از قبل شده است. به همین ترتیب، در سابربن هم فاصلهٔ محوری 104 میلی‌متر و طول 33 میلی‌متر افزایش یافته است.

این رشد ابعاد موجب شده فضای صندوق بار تاهو 66 درصد افزایش یابد و درمجموع با خواباندن صندلی‌ها به 3480 لیتر برسد. حجم صندوق بار سابربن هم 19 درصد بیشتر شده و مجموع فضای بار آن با خواباندن صندلی‌ها به 4100 لیتر رسیده است. فاصلهٔ محوری بیشتر همچنین موجب افزایش فضای پای سرنشینان عقبی هم شده است به‌گونه‌ای که حالا سرنشینان ردیف سوم در تاهو 25 سانتیمتر و سرنشینان ردیف‌های دوم و سوم در سابربن هرکدام 5 سانتیمتر فضای پای بیشتری خواهند داشت.

در زیر کاپوت نسل جدید تاهو و سابربن اما شاهد پیشرانه‌های آشنایی هستیم زیرا در اینجا همچنان همان موتورهای 5.3 لیتری و 6.2 لیتری V8 نسل قبلی قرار می‌گیرند که مثل قبل به ترتیب 335 و 420 اسب بخار قدرت دارند. هردوی این موتورها از فناوری مدیریت پویای سوخت با بیش از 12 حالت غیرفعال کردن سیلندرها برخوردارند؛ اما علاوه بر این دو موتور، برای اولین بار یک موتور 3 لیتری شش سیلندر خطی دیزلی دورامکس هم به‌صورت سفارشی ارائه شده است که برای همهٔ تیپ‌ها به‌جز Z71 قابل سفارش خواهد بود. این موتور 277 اسب بخار قدرت و 623 نیوتن متر گشتاور دارد و انتظار می‌رود بهترین مصرف سوخت را در این کلاس ارائه کند.

برای بسیاری از خریداران این قبیل اس‌یووی‌ها توانایی بکسل و یدک کشی اهمیت زیادی دارد و به همین دلیل برای تاهو و سابربن جدید برخی از تکنولوژی‌های تریلر سیلورادو ارائه شده است. به‌عنوان‌مثال، برای این خودروها پکیجی بنام Max Trailering قابل سفارش است که شامل رادیاتور و فن ظرفیت بالا، کنترل‌کنندهٔ ترمز تریلر یکپارچه، قلاب بکسل با سیستم دید و اپلیکیشن تریلر شورلت می‌شود. این اس‌یووی‌ها همچنین به نُه دوربین دید مختلف هم مجهز هستند.

کابین نسل جدید تاهو و سابربن هم کاملاً بروز و بازطراحی شده است. در اینجا یک نمایشگر 10 اینچی لمسی سیستم اطلاعاتی-سرگرمی 3 شورلت را ارائه می‌کند. علاوه بر این، تیپ‌های پایین در صفحه آمپر خود به یک صفحه‌نمایش 4.2 اینچی مجهز هستند درحالی‌که تیپ‌های پریمر و های کانتری این نمایشگر به‌صورت استاندارد از نوع 8 اینچی است. همچنین یک نمایشگر سربالای 15 اینچی و همین‌طور سیستم مدیای عقب با دو نمایشگر لمسی 12.6 اینچی هم برای این اس‌یووی‌ها در نظر گرفته شده است. اینترنت وای فای، اپل کارپلی، اندروید اتو، پورت‌های USB و شارژر بی‌سیم هم از دیگر ویژگی‌های تاهو و سابربن جدید است.

در بخش تکنولوژی‌های ایمنی هم این دو ماشین به 30 سیستم کمک‌رانندهٔ مختلف شامل هشدار برخورد جلو، ترمز اضطراری اتوماتیک، ترمز عابر پیادهٔ جلو، سیستم اندا ره‌گیری فاصله، دستیار پارک عقب، کنترل اتوماتیک چراغ‌های جلو هشدار عابر پیادهٔ عقب، دستیار حفظ حرکت میان خطوط با هشدار خروج از خط و… اشاره کرد. نسل جدید شورلت تاهو و سابربن مدل 2021 از اواسط سال آینده راهی نمایندگی‌های فروش خواهند شد اما هنوز قیمت آن‌ها اعلام نشده است.



فولکس‌واگن در مراسم رسانه‌ای ویژه‌ای که امروز در میشیگان برگزار شد به برخی از محصولات آتی خود برای بازار آمریکا اشاره کرد. همان‌گونه که احتمالاً حدس می‌زنید آینده به شاسی بلندها تعلق دارد. البته همه‌چیز در قبضه این قدبلندان خوش‌ترکیب نبوده و فولکس‌واگن به وضوح اعلام کرده سدان های این برند همچنان نفس خواهند کشید. البته خبر مهم اینکه ژرمن‌ها دو شاسی‌بلند کامپکت جدید را برای بازار آمریکای شمالی در نظر خواهند گرفت که یکی از آن‌ها اولین محصول تمام الکتریکی با پلتفرم جدید MEB می‌باشد.


فولکس‌واگن از اشاره به جزئیات این خودروهای جدید خودداری کرده و تنها برخی اطلاعات پایه از آن‌ها را منتشر کرده است. شاسی‌بلند الکتریکی این برند اول از همه معرفی خواهد شد و در سال 2020 آن را خواهیم دید. ژرمن‌ها نام این خودرو را اعلام نکرده‌اند اما احتمالاً منظور شرکت همان ID.4 الکتریکی است. این خودرو بر پایه ID.Crozz کانسپت شکل گرفته و در تأسیسات چاتانوگای تنسی ساخته خواهد شد. وجود دو پیشرانه و سیستم چهار چرخ محرک قدرت فراتر از 300 اسبی را به ارمغان خواهد آورد.


دومین شاسی‌بلند فولکس فعلاً در سایه قرار دارد. این خودرو در جایگاهی پایین‌تر از تیگوان قرار خواهد گرفت و با محصولاتی همچون نیسان روگ اسپورت، جیپ کامپس و کیا اسپورتیج رقابت خواهد کرد. این خودرو از پیشرانه درون‌سوز استفاده خواهد کرد هرچند برخی افراد معتقدند این شاسی‌بلند نسخه آمریکایی نیووس اروپایی است. این خودرو به‌طور ویژه برای بازار آمریکا طراحی شده است. این خودرو هم در تابستان سال 2021 روانه بازار می‌شود.


اما نسخه‌ی فیس لیفت از شاسی‌بلند بزرگ‌تر اطلس به عنوان مدل سال 2021 پدیدار خواهد شد و بنابراین سیکل به‌روزرسانی 4 ساله فولکس یک سال کاهش می‌یابد. این امر نشان می‌دهد که بازار شاسی بلندها چقدر رقابتی شده و فولکس نیز فقط به ایجاد برخی تغییرات ساده اکتفا نخواهد کرد. این خودروساز با نصب فرمان جدید، صفحه‌نمایش 8 اینچی و سیستم‌های کمک‌راننده جدید اقدام به بهبود اطلس خواهد کرد.


اما فولکس می‌گوید سدان ها نیز همچنان نفس خواهند کشید و خبری از بازنشستگی جتا، آرتئون و پاسات نخواهد بود.


این خودروساز در بیانیه خود گفته است:

اگرچه برخی برندها افت فروش داشته‌اند اما ما تصمیمات هوشمندانه‌ای در بازار سدان ها اتخاذ می‌کنیم. سدان ها هنوز هم بخش بزرگی از بازار را در اختیار دارند.


واضح است که اشاره فولکس‌واگن به خروج کامل جنرال موتورز و فورد از بازار سدان ها و تمرکز آن‌ها روی شاسی بلندها می‌باشد.


تاکاهیرو هاچیگو مدیر اجرایی هوندا گفته که پس از فراخوان‌های هزینه‌بر و مشکلات کیفیتی، این خودروساز ژاپنی تغییرات اساسی در تجارت خود به وجود خواهد آورد.


رئیس این شرکت اعلام کرده باید تعداد خودروها، مدل‌ها و آپشن های سبد محصولات خود را کاهش دهد.

بنا به گفته منابع مطلع داخل کمپانی، مشکلات کیفیتی موجود باعث شده‌اند حاشیه سود عملیاتی این خودروساز در چند سال گذشته بین 2 تا 3 درصد کاهش یابد و بنابراین ژاپنی‌ها قدرت مانور کمتری در این عصر حیاتی و حساس صنعت خودرو داشته باشند.


حاشیه سود کم این خودروساز در تضاد واضح با بخش موتورسیکلت آن است زیرا این بخش از حاشیه سود 13.9 درصدی لذت برده و هاچیگو هم به‌شدت به دنبال ایجاد همین وضعیت در بخش خودروسازی است.

یکی از سخنگویان هوندا در پاسخ به برنامه‌های احیای این برند گفته است:

هوندا معتقد است تقویت تجارت خودرویی و اصلاح وضعیت کنونی برای ارائه نسل بعدی تکنولوژی‌های حمل‌ونقل مهم‌ترین وظیفه مدیریتی ماست. این یک اولویت است.


یکی از منابع هوندا که علاقه‌ای به افشای نامش نداشته گفته است:

تصمیم که امروز می‌گیریم سرنوشت نهایی ما را تعیین خواهد کرد. اینکه در 10 تا 15 سال آینده بازیگری مستقل در صنعت خودرو خواهیم بود یا خیر.

ریشه‌ی مشکلات هوندا به پیچیدگی دیوانه‌وار سبد محصولاتش و فرایندهای مهندسی آن مربوط می‌شود. این را یکی از مهندسان ارشد هوندا گفته است:

هوندا محصولات منطقه‌ای زیادی تولید می‌کند و به همه این‌ها باید سطح وسیعی از تریم ها، آپشن ها و نسخه‌های گوناگون را اضافه کرد. همه‌ی این‌ها سود را از بین می‌برند.

هاچیگو و مدیرانش به تأمین‌کنندگان گفته‌اند که از قطعات مشترک بیشتر از پیشرانه و گیربکس گرفته تا دستگیره درب، آینه وسط و دکمه‌ها و… استفاده کنند.


محصولات منطقه‌ای هوندا هم‌اکنون 40 درصد فروش این خودروساز را تشکیل می‌دهند. از جمله این خودروها می‌توان سدان کرایدر در چین، برایو و موبیلیو در جنوب آسیا، WR-V در آمریکای لاتین و چین، شاسی‌بلند پایلوت در آمریکا و خودروهای Kei سری N در ژاپن اشاره کرد.


محصولات جهانی هوندا همچون سیویک، HR-V و CR-V باقی فروش این خودروساز را تشکیل می‌دهند اما خب ظاهراً این خودروها نیز نسخه‌ها و تریم های فراوانی دارند.

مدت‌های مدیدی است که از شورولت سونیک خبری نبوده است. یکی از کوچک‌ترین محصولات شورولت (فقط اسپارک از سونیک کوچک‌تر است) به دو صورت سدان و هاچبک در آمریکا عرضه می‌شود و البته از نظر فروش اوضاع خوبی ندارد. جدیدترین داده‌های منتشر شده نشان می‌دهند که فروش سه‌ماهه سوم این خودرو در آمریکا تنها 2148 دستگاه بوده که افت 71 درصدی نسبت به فروش 7283 دستگاهی مدت مشابه سال پیش را نشان می‌دهد. در 9 ماهه اول امسال این خودرو تنها 10632 دستگاه فروش داشته که حاکی از افت 40 درصدی است. اوضاع این خودرو در کانادا حتی بدتر است.


در سه‌ماهه سوم امسال در کانادا تنها 2 دستگاه سونیک فروخته شده است که به معنی افت 99 درصدی فروش نسبت به سه‌ماهه سوم سال 20 است. این خودرو در مدت مشابه سال پیش به خانه 383 نفر راه یافته بود. تا به اینجای سال هم در کانادا تنها 9 دستگاه سونیک به فروش رفته است.


شورولت سونیک در کلاس خود بدترین عملکرد را نسبت به سال پیش داشته است. افت فروش نیسان ورسا حدود 32 درصد بوده درحالی‌که هیوندای اکسنت و تویوتا یاریس هم افت فروش 27 و 60 درصدی داشته‌اند. موضوع جالب اینکه فروش فورد فیستا که دیگر عرضه نمی‌شود با افزایش حدود 32 درصدی در سه‌ماهه سوم امسال روبرو بوده است. در واقع این فیستاهای فروخته شده نمونه‌های موجود در نمایندگی‌ها هستند که با تخفیف‌های گسترده‌ای به فروش رفته‌اند. کلاس سدان ها و هاچبک های ساب کامپکت کاملاً از بین نرفته و موضوع این است که شورولت محصولی رقابتی ندارد.


جدای از افزایش فروش فیستا، هوندا فیت هم از افزایش فروش حدود 29 درصدی لذت برده است. میتسوبیشی میراژ و کیا ریو هم افزایش فروش 35 و حدود 9 درصدی را به نمایش گذاشته‌اند.


البته آمار فروش کل کلاس ساب کامپکت ها افت حدود 10 درصدی در مقایسه با سه‌ماهه سوم سال پیش داشته است. به نظر می‌رسد شورولت کلاس خودروهای ساب کامپکت را رها کرده و عدم وجود استراتژی بازاریابی نیز چنین موضوعی را تائید می‌کند. آیا شورولت سونیک پس از مدل 2020 هم زنده خواهد ماند؟ شک داریم…

بائوجون که به عنوان یکی از برندهای جنرال موتورز در هفته‌های اخیر فعال‌تر از هر زمان دیگری شده اولین تصاویر از جدیدترین محصول خود برای بازار چین را منتشر کرده است.


این خودروی مینی که فعلاً بدون نام است از زبان طراحی جدید بائوجون سود برده و بسیار جذاب‌تر از خودروهای E100 و E200 الکتریکی با ابعاد مشابه به نظر می‌رسد.

از جمله ویژگی‌های طراحی کلیدی این خودروی دو نفره و الکتریکی می‌توان به طراحی جداگانه بدنه متمایز شده با بدنه‌ای دو رنگ و همچنین شکل متمایز سپر جلو اشاره کرد. بائوجون می‌گوید نمای جلوی این خودرو از الگوی موج‌های رادار الهام گرفته و بنابراین به راحتی می‌توان آن را تشخیص داد.


دیگر ویژگی‌های جالب بدنه عبارت‌اند از طراحی تخت بخش پایینی درب‌ها که از متریال مقاوم در برابر خراش ساخته شده‌اند. دستگیره‌های درب پنهان شده و طراحی متفاوت رینگ‌ها نیز جزو موارد جالب این خودرو هستند. گفته می‌شود این دو ویژگی یاد شده باعث کاهش مقاومت در برابر باد می‌شوند که یک مزیت کلیدی برای هر خودروی الکتریکی محسوب می‌شود.

بائوجون اشاره‌ای به زمان عرضه این خودروی الکتریکی جدید نداشته اما گفته که این محصول باعث تکمیل دو نمونه کنونی E100 و E200 می‌شود. اطلاعاتی از قوای محرکه خودرو هم منتشر نشده است.


هنوز مشخص نیست که آیا این خودرو با بائوجون E200 ارتباط دارد یا خیر. E200 حداکثر برد 270 کیلومتری داشته اما خب واضح است که محدوده حرکتی آن در دنیای واقعی کمتر از این میزان است.

بائوجون می‌گوید همچنان به معرفی خودروهایی با قوای محرکه جدید ادامه خواهد داد و درعین‌حال راه‌حل‌های حمل‌ونقل بیشتری را برای مصرف‌کنندگان چینی معرفی خواهد کرد.


برنامه استراتژیک 5 ساله فیات-کرایسلر که از سال 20 اعلام شده تمرکز زیادی روی الکتریکی سازی تمامی برندها خواهد داشت. جیپ یکی از اولین و اصلی‌ترین برندهایی خواهد بود که از قوای محرکه الکتریکی شده استفاده خواهد کرد و قرار است کل سبد محصولات این خودروساز تا سال 2022 دارای نسخه‌های هیبریدی باشند. بسته به بازار موجود، جیپ خودروهای پلاگین هیبریدی یا تمام الکتریکی را عرضه خواهد کرد.


رئیس این شرکت می‌گوید با این کار جیپ به سبزترین برند شاسی‌بلند دنیا تبدیل خواهد شد. کریستین منویر در تست درایو اخیر جیپ در نیوزلند گفته که محصولات هیبریدی این خودروساز بهترین جیپ‌های تاریخ خواهند بود. او همچنین اظهار داشته این خودروها تواناترین و سریع‌ترین محصولات تاریخ جیپ خواهند بود.


اولین خودرویی که نسخه پلاگین هیبریدی خواهد داشت رانگلر خواهد بود که قرار است در سال 2020 عرضه شود. این خودرو در تأسیسات تولدو یعنی جایی که فیات-کرایسلر سرمایه‌گذاری حداقل 160 میلیون دلاری در آن انجام می‌شود تولید خواهد شد.


سال 2021 سال بسیار مهمی برای جیپ خواهد بود زیرا این برند نسخه‌ی هیبریدی گرند چروکی جدید، واگونیر و گرند واگونیر جدید را تولید خواهد کرد.


در کل نقشه راه 5 ساله این کمپانی شامل عرضه 10 خودروی پلاگین هیبریدی و 4 محصول تمام الکتریکی تا سال 2022 می‌باشد. تقریباً در همان سال جیپ تکنولوژی‌های خودران سطح 3 را معرفی خواهد نمود و پیشرانه‌های دیزلی نیز تقریباً بازنشسته خواهند شد.


از روسیه با عشق!
حدود یک سال پیش بود که اشکودا با رپید قدیمی خداحافظی کرد و در اکثر بازارهای اروپایی مدل جدید اسکالا را به عنوان رقیب مستقیم فولکس‌واگن گلف معرفی نمود. موضوع این است که رپید به‌طور کامل از سبد محصولات این خودروساز حذف نشده زیرا رپید قدیمی همچنان در روسیه حضور دارد یعنی جایی که امروز دومین نسل آن به همراه کاروک نسخه روسی معرفی شده است.


اگر یادتان باشد چندی قبل تیزرهایی از رپید جدید منتشر شد و حالا نیز می‌توان گفت این خودرو از طراحی تفاوت‌های قابل‌توجهی با نسل پیشین خود دارد چرا که طراحی سطح بالای آن از اسکالا گرفته شده است. نمای جلوی این خودرو تفاوت چندانی با اسکالا نداشته و طراحی چراغ‌های عقب نیز ما را به یاد همین خودرو می‌اندازد. در همین بخش یک اسپویلر لبه‌ای وجود داشته و نوشته‌ی اشکودا نیز جایگزین لوگوی این برند شده است. چیز زیادی را نمی‌توان درباره پروفایل جانبی رپید 2020 گفت زیرا این بخش همان روح رپید قدیمی را حفظ کرده است.


کابین این خودرو هم از اسکالا الهام پذیرفته و کاملا شبیه آن به نظر می‌رسد. صفحه‌نمایش 6.5 یا 8 اینچی نیز در بخش بالای داشبورد قرار داشته و دریچه‌های هوا نیز در زیر آن قرار داده شده‌اند. جلو داشبورد تمام دیجیتالی و فرمان اسپرت با کنترل‌های روی آن جلوه‌ای مطلوب به این خودروی ارزان قیمت می‌دهند.


در زیر کاپوت این نسل، یک موتور چهار سیلندر 1.6 لیتری 90 یا 110 اسبی و یا نسخه توربوی 1.4 لیتری 125 اسبی جای می‌گیرد. موتورهای 1.6 لیتری را می‌توان با گیربکس 5 یا شش سرعته دستی خریداری کرد و نسخه قوی‌تر هم مجهز به گیربکس 7 سرعته DSG خواهد بود.


این خودرو در روسیه به‌صورت استاندارد با سیستم تهویه مطبوع، فرمان و شیشه جلوی گرم شونده عرضه خواهد شد. حسگرهای پارک جلو و عقب نیز در دسترس خواهند بود.


دومین نسل رپید در کارخانه کالوگا تولید خواهد شد و از سه‌ماهه اول سال آینده وارد بازار خواهد شد. قیمت این خودرو در روسیه از معادل حدود 11.8 هزار یورو (829 هزار روبل) آغاز خواهد شد که افزایش ناچیزی را نسبت به نسل قبلی نشان می‌دهد. رپید علاوه بر روسیه در هند و چین نیز حضور خواهد داشت.

تسلا مدل 3 جزو محبوب‌ترین خودروهای الکتریکی بوده اما انتقاداتی به طراحی آن وارد شده است؛ اما ویلنر به عنوان یکی از مجرب‌ترین متخصصان ارتقای خودروها تلاش داشته بخش داخلی این خودرو را کاملاً بهبود بخشد. در این مورد شاهد کابینی با رنگ‌های نارنجی/آبی با الگوهای جذاب روی صندلی‌ها و استفاده از چوب در داشبورد هستیم.


همان‌گونه که در تصاویر دیده می‌شود، ویلنر از پارچه‌ها و چرم‌های مصنوعی در کابین تسلا مدل 3 استفاده کرده است. جزئیات روی صندلی‌ها و پشت‌سری‌ها نیز از الگوی پارچه‌ای سفیدی و فیروزه‌ای است که ویلنر آن را عناصر دکوراتیو می‌داند. همین ترکیب جالب روی کنسول مرکزی، پانل درب‌ها و پوشش سقف نیز دیده شده است.


تریم نارنجی‌رنگ بیشتری را می‌توان روی کمربند ایمنی و آفتاب‌گیرها و همچنین فرمان و کنسول مرکزی مشاهده کرد. داشبورد اما داستان متفاوت‌تری داشته و روی آن چوب بکار رفته است. البته منظورمان از چوب همان متریال خاص و گران‌قیمت روی خودروهای بسیار لوکس نیست بلکه یک پانل چوبی متمایز روی کل پهنای داشبورد می‌باشد. البته قضاوت درباره استفاده از این پانل چوبی را به شما واگذار می‌کنیم.


ویلنر از کابین تسلا مدل 3 به عنوان فضای منحصربه‌فرد آرامش نام برده و می‌گوید داخل این خودرو همان حس خانه‌ی خود را خواهید داشت. البته با اینکه طرح ویلنر برای ارتقای کابین این خودرو کاملاً منحصربه‌فرد است موافقیم اما قضاوت درباره خوب یا بد بودن با شماست!

کادیلاک اطلاعات بیشتری از تریم ها و مشخصات سدان لوکس و کامپکت CT4 مدل 2020 را منتشر کرد.


این خودرو در تریم های لاکچری، پریمیوم لاکچری، اسپورت و سری V عرضه خواهد شد. هر نسخه از این خودرو دارای ویژگی‌های ظاهری خاص و تفاوت‌های تجهیزاتی و قوای محرکه مرسوم خواهد بود.


مدل پایه CT4 لاکچری تنها با پیشرانه 4 سیلندر 2 لیتری توربوی 237 اسبی عرضه شده و نیروی پیشرانه از طریق گیربکس 8 سرعته اتوماتیک به چرخ های عقب منتقل می‌شود. برای استفاده از سیستم چهار چرخ محرک باید مبلغ بیشتری پرداخت کرد.


مدل لاکچری از رینگ‌های 17 اینچی استفاده کرده و دارای تجهیزات متنوعی همچون ورود و استارت بدون کلید، صفحه لمسی 8 اینچی، اپل کارپلی و اندروید اتو، سیستم تهویه مطبوع دو ناحیه‌ای، پوشش چرم کابین، سیستم صوتی پریمیوم و سرکوب صدهای مزاحم می‌باشد.


یک پله بالاتر تریم پریمیوم لاکچری قرار می‌گیرد که دارای رینگ‌های اینچی، دستگیره‌های درب با رنگ روشن و… بوده و می‌توان آن را با پیشرانه 2.7 لیتری توربو و گیربکس 10 سرعته اتوماتیک سفارش داد. این پیشرانه قدرت 309 اسب بخاری داشته و به‌صورت سفارشی با سیستم چهار چرخ محرک همراه می‌شود.


این نسخه از CT4 با پوشش چرم کابین، تریم آلومینیوم کنسول مرکزی، نورپردازی داخلی و سیستم‌های ایمنی فعال همچون هشدار برخورد از جلو، ترمز عابران پیاده، ترمز اضطراری خودکار، هشدار صندلی ایمنی، دستیار پارک عقب و… عرضه می‌شود.


مدل‌های اسپورت از نظر ظاهری با جلوپنجره تیره‌رنگ، رینگ‌های اینچی پرفورمنس، اسپویلر عقب همرنگ بدنه و ترمزهای برمبو متمایز می‌شوند.


داخل کابین CT4 اسپورت شاهد صندلی‌های اسپورت تر با تنظیمات بیشتر، پوشش چرم، فرمان متفاوت، پدال شیفترهای منیزیمی و پدال‌های آلیاژی خواهید بود.


نسخه پرچم‌دار CT4 سری V است. این خودرو تنها مدلی است که با پیشرانه 2.7 لیتری 325 اسب بخاری عرضه می‌شود.


CT4 سری V از جلوپنجره با تریم کربنی تیره، چهار خروجی اگزوز، دیفرانسیل لغزش محدود و کنترل سواری مگنتیک نسل چهارم کادیلاک سود می‌برد.

کابین این سدان لوکس نیز به سیستم صوتی پریمیوم Bose، دکمه مخصوص سری V روی فرمان، حالت پیست و شارژ بی‌سیم مجهز شده است.


تمامی مدل‌های CT4 2020 به‌صورت سفارشی با دستیار رانندگی سوپرکروز کادیلاک در دسترس هستند. این ویژگی به رانندگان اجازه می‌دهد دست‌ها را در برخی مواقع از روی فرمان بردارند. پیش روش این خودرو از اواخر سال جاری شروع می‌شود.


نیسان در حال عرضه شاسی‌بلند کامپکت کیکس 2020 در بازار آمریکا بوده و البته آن را با تجهیزات ایمنی استاندارد بیشتری روانه میدان می‌کند.


کیکس 2020 هم‌اکنون به‌صورت استاندارد از بسته سپر ایمنی 360 نیسان در تمامی تریم ها سود می‌برد. از جمله ویژگی‌های این بسته ایمنی می‌توان به ترمز اضطراری خودکار با تشخیص عابران پیاده، ترمز عقب خودکار، هشدار خروج از مسیر، پایش نقاط کور، هشدار ترافیک عقب و دستیار نوربالا اشاره کرد.


ساختار تریم های این خودرو تغییری نداشته و بنابراین کیکس 2020 همچنان در تریم های S، SV و SR عرضه می‌شود. تنها تغییر دیگری که در این شاسی‌بلند رخ داده اضافه شدن هشدار درب عقب به تریم های SV و SR می‌باشد.


قیمت نیسان کیکس 2020 در مدل پایه S از 870 دلار آغاز شده و به 21120 دلار برای مدل پرچم‌دار SR می‌رسد. به این ترتیب کیکس 2020 حدود 330 دلار گران‌تر از مدل سال قبل شده است.
کراس اوور پایه‌ی نیسان از پیشرانه 4 سیلندر 1.6 لیتری تنفس طبیعی با قدرت 122 اسب بخاری استفاده می‌کند. تمامی مدل‌های کیکس به گیربکس ایکس ترونیک CVT مجهز هستند.


از دیگر تجهیزات استاندارد این خودروی ژاپنی می‌توان به صفحه‌نمایش 7 اینچی، اندروید اتو و اپل کارپلی و… اشاره نمود. البته سیستم صوتی Bose و پایش محیطی نیسان هم با پرداخت بهای بیشتر در دسترس می‌باشند. مشتریان این خودرو می‌توانند از بین 7 رنگ بدنه و 5 ترکیب دو رنگ یکی را انتخاب کنند.


شاید کیکس سریع‌ترین یا جذاب‌ترین خودرو نباشد اما همچنان یکی از ارزان‌ترین شاسی بلندهای بازار بوده و این در حالی است که تجهیزات و آپشن های شخصی‌سازی زیادی را ارائه می‌کند.


مرسدس بنز با معرفی مدل جدید GLB رقابت با کراس‌اوورهای سنتی‌تری مثل ب‌ام‌و X1 و آئودی Q3 را هدف قرار داد و حالا پس از شش سال و فروشی بیش از یک میلیون دستگاه، نسل جدید GLA را معرفی کرده تا بهتر با کراس‌اوورهای کوچک و جوان‌پسندی همچون ب‌ام‌و X2 و آئودی Q2 مقابله کند. به گفتهٔ مرسدس بنز، نسل جدید GLA نسبت به قبل بیش از 10 سانتیمتر ارتفاع بیشتری دارد که این موضوع در کنار طول کمتر و عرض بیشتر، نمای حجیم‌تری به خودرو بخشیده است اما بااین‌حال به‌طورکلی GLA هنوز هم مثل یک هاچ‌بک کامپکت قدبلند به نظر می‌رسد.

نسل جدید کوچک‌ترین کراس‌اوور مرسدس بنز 4,410 میلی‌متر طول، 1,834 میلی‌متر عرض و 1,611 میلی‌متر ارتفاع داشته و فاصلهٔ محوری آن برابر با 2,729 میلی‌متر است. این یعنی حالا این ماشین 14 میلی‌متر کوتاه‌تر، 30 میلی‌متر عریض‌تر و 104 میلی‌متر بلندتر از قبل شده است. هرچند طول GLA کمتر از قبل شده اما فاصلهٔ محوری آن 30 میلی‌متر رشد داشته است که موجب شده خودرو جادارتر از قبل باشد به‌گونه‌ای که فضای پای عقب آن 116 میلی‌متر بیشتر شده است.

طبق محاسبات مرسدس بنز، نسل جدید GLA در طول چرخهٔ زندگی کامل خود به یکی از محبوب‌ترین مدل‌های کامپکت این شرکت تبدیل خواهد شد و تنها A کلاس بالاتر از آن قرار می‌گیرد. مدیر بازاریابی و فروش دایملر بریتا سیگر» دراین‌باره می‌گوید:

تقاضای زیاد برای کراس‌اوورهای ما نشان می‌دهد که می‌توانیم در این بخش الگوی مناسبی را برای همهٔ خریداران خود ارائه کنیم. مدل‌های GLA و GLB یکدیگر را کامل می‌کنند. GLB کاربردی‌ترین و جادارترین نمایندهٔ خانوادهٔ کامپکت ما است درحالی‌که نسل جدید GLA برادر اسپرت آن محسوب می‌شود

در داخل GLA مدل 2021 شاهد طراحی کاملاً جدیدی مشابه ساخته‌های اخیر مرسدس هستیم که یکی از شاخص‌ترین ویژگی‌های آن نمایشگرهای دوقلوی به هم چسبیده برای سیستم اطلاعاتی-سرگرمی و صفحه آمپر دیجیتالی است. این نمایشگرها در دو اندازهٔ مختلف شامل 7 اینچی یا 10.25 اینچی قابل انتخاب هستند و سیستم اطلاعاتی-سرگرمی MBUX مرسدس بنز را ارائه می‌کنند. نمایشگر سربالای تمام‌رنگی، ناوبری، کنترل صوتی و… هم از دیگر ویژگی‌های داخلی این ماشین هستند.

علاوه بر این، پکیج کمک‌راننده هم برای GLA جدید در نظر گرفته شده است که شامل دستیار فعال فاصله، دستیار فعال فرمان، دستیار فعال محدودیت سرعت، تنظیم‌کنندهٔ سرعت بر اساس مسیر، دستیار فعال حفظ حرکت میان خطوط، دستیار فعال نقاط کور، دستیار فعال ترمز، سیستم Pre Safe Plus و چند سیستم دیگر می‌شود؛ اما یکی از جدیدترین ویژگی‌های GLA خصوصاً برای این کلاس، سیستم کارواش است. این سیستم مثل مدل پرچم‌دار GLS، هنگام رفتن به کارواش آینه‌های جانبی را تا می‌کند، پنجره‌ها و سانروف را می‌بندد، برف‌پاک‌کن‌ها را غیرفعال می‌کند و حالت سیستم تهویه را به گردش هوای داخلی تغییر می‌دهد.

در بخش پیشرانه‌ها، خریداران آمریکایی امکان انتخاب مدل‌های GLA250 یا GLA250 4Matic را خواهند داشت که هردو به یک پیشرانهٔ 2 لیتری چهار سیلندر توربو با 224 اسب بخار قدرت و 350 نیوتن متر گشتاور مجهز هستند. برای انتقال این نیرو یک گیربکس هشت سرعتهٔ اتوماتیک در نظر گرفته شده که در GLA250 نیرو را به چرخ‌های جلو و در GLA250 4Matic به هر چهارچرخ انتقال می‌دهد. نسخهٔ دیفرانسیل جلو ظرف 8.6 ثانیه از صفر به سرعت 96 کیلومتر بر ساعت می‌رسد و توانایی دستیابی به حداکثر سرعت 210 کیلومتر بر ساعت را دارد.

علاوه بر این دو مدل اما نسخهٔ اسپرت GLA35 AMG هم با 306 اسب بخار قدرت و 400 نیوتن متر گشتاور در ایالات‌متحده عرضه می‌شود که در مطلبی مجزا به‌طور کامل به آن خواهیم پرداخت. در بازارهای دیگری مثل اروپا نیز غیرازاین سه مدل مذکور، نسخهٔ ضعیف‌تر GLA200 هم قابل خریداری است. این مدل از یک موتور 1.3 لیتری بنزینی با 163 اسب بخار قدرت و 250 نیوتن متر گشتاور استفاده می‌کند و برای رسیدن به سرعت صد کیلومتر بر ساعت به 8.7 ثانیه زمان نیاز دارد. مشخصات نسخه‌های دیزلی GLA جدید اما هنوز اعلام نشده است.

مدل‌هایی از GLA که به سامانهٔ چهارچرخ محرک 4Matic مجهز هستند به‌صورت استاندارد با پکیجی بنام مهندسی آفرود ارائه می‌شوند و از یک حالت رانندگی اضافی برخوردارند. نسل کاملاً جدید مرسدس بنز GLA از تابستان سال آینده با مدل 2021 راهی نمایندگی‌های فروش در ایالات‌متحده خواهد شد.


شورلت به‌تازگی نسل جدید اس‌یووی‌های فول سایز تاهو و سابربن خود را رونمایی کرده است که این یعنی به‌زودی نسل جدید برادران لوکس‌تر این خودروها یعنی جی‌ام‌سی یوکان و کادیلاک اسکالید هم معرفی خواهند شد؛ اما برای داشتن ایده‌ای از طراحی نسل پنجم اسکالید نیازی نیست تا زمان رونمایی رسمی آن صبر کنیم زیرا هم‌اکنون تصاویری از این اس‌یووی لوکس افشا شده است که یک دستگاه از آن‌را در کارخانه نشان می‌دهد. با توجه به این تصاویر، نسل جدید اسکالید طبق زبان طراحی جدید کادیلاک شکل گرفته که در آن مثل کراس‌اوور XT6، چراغ‌های جلوی کاملاً افقی جایگزین نمونه‌های عمودی قبلی شده‌اند. البته در اینجا برخلاف XT6، جلوپنجره بسیار بزرگ‌تر است.

در نمای جانبی اما غیر از تریم کرومی در قسمت پایینی درها و ستون‌ها و همین‌طور ویژگی جزئی دیگر، پروفیل اسکالید تقریباً به‌طور کامل با نسل جدید تاهو یکسان است. بااین‌حال خط شانهٔ خودرو کمی پایین‌تر از نسل کنونی به نظر می‌رسد. درمجموع هرچند نسل جدید اسکالید در تمام قسمت‌ها مدرن‌تر از گذشته به نظر می‌رسد اما ممکن است طراحی آن دوقطبی باشد یعنی برخی آن‌را بپسندند و برخی نسل قبلی را زیباتر بدانند.

اما یکی از اصلی‌ترین دلایلی که خریداران بجای تاهو یا یوکان سراغ اسکالید می‌روند کابین لوکس‌تر و مجلل آن است و کادیلاک این ویژگی را در نسل جدید اس‌یووی بزرگ خود تقویت کرده است. تصاویری که از داخل اسکالید مدل 2021 منتشر شده‌اند در بالای داشبورد خودرو دو صفحه‌نمایش شیک و سطح بالا را تقریباً به سبک مرسدس بنز نشان می‌دهند. علاوه بر این، در اینجا یک کنسول بلند هم به چشم می‌خورد که به سمت پایین شیب دارد و کابین را بیشتر راننده محور کرده است. یکی از جالب‌توجه‌ترین ویژگی‌های داخلی اسکالید جدید اما کنار گذاشتن دسته‌دندهٔ سنتی روی ستون فرمان و جایگزینی آن با نمونهٔ مدرن و متداول روی کنسول مرکزی است. مطمئناً این کار به خاطر نمایشگرها صورت گرفته است زیرا این دستهٔ بزرگ جلوی دید به بخشی از این نمایشگرها را می‌گرفت.

زیر پوست اسکالید جدید پلت‌فرم تراک T1 جنرال موتورز قرار دارد که در دوقلوهای تاهو و سابربن و همین‌طور نسل آیندهٔ یوکان هم مورداستفاده قرار گرفته است. این یعنی مثل نسل جدید اس‌یووی‌های شورلت، در اسکالید هم شاهد تعلیق عقب مستقل چند اتصالی و همین‌طور سیستم تعلیق بادی تطبیقی خواهیم بود که امکان تنظیم ارتفاع خودرو را به دلایل مختلف مثل سهولت در ورود و خروج سرنشینان و یا حرکت در مسیرهای آفرود فراهم می‌کند. همچنین با توجه به رشد اندازهٔ نسل جدید تاهو، انتظار می‌رود اسکالید جدید هم در طول و هم در فاصلهٔ محوری بزرگ‌تر از نسل کنونی باشد.

در بخش پیشرانه‌ها نیز با توجه به اینکه تاهو و سابربن جدید با همان پیشرانه‌های قبلی و بدون افزایش قدرت ارائه شده‌اند، انتظار می‌رود زیر کاپوت اسکالید مدل 2021 هم همان موتور 6.2 لیتری V8 کنونی با 420 اسب بخار قدرت و 623 نیوتن متر گشتاور قرار گیرد. انتقال نیروی این موتور نیز توسط گیربکس 10 سرعتهٔ اتوماتیک جدید جنرال موتورز صورت می‌گیرد که از سال 20 در نسل کنونی جایگزین گیربکس 8 سرعتهٔ قبلی شد؛ اما علاوه بر این، احتمال ساخت نسخهٔ عملکرد بالای نسل جدید اسکالید هم مطرح شده است. گفته می‌شود این مدل که اسکالید V نام خواهد داشت، به پیشرانهٔ 6.2 لیتری V8 سوپرشارژ 650 اسب بخاری کامارو ZL1 و کوروت Z06 مجهز خواهد بود. همچنین با توجه به پلت‌فرم جدید، می‌توانیم انتظار ارائهٔ نسخهٔ هیبریدی اسکالید را هم داشته باشیم. پیش‌بینی می‌شود نسل جدید اس‌یووی پرچم‌دار کادیلاک سال آینده راهی نمایندگی‌های فروش شود.


ظاهراً آئودی به دنبال همکاری با سایک موتور چین به عنوان بزرگ‌ترین خودروساز این کشور است. ارباب حلقه‌ها می‌خواهد از نظر سهم بازار در چین که بزرگ‌ترین بازار خودروی دنیا می‌باشد مرسدس و ب ام و را شکست دهد.


بنا به گزارشی که منتشر شده، گروه فولکس‌واگن و سایک موتور از قطعه سازان برای تأمین قطعات آئودی A7L دعوت کرده‌اند.


گفته می‌شود فولکس‌واگن و سایک مدت‌های زیادی است که درباره وضعیت و شرایط آئودی صحبت کرده و حالا نیز این گفت‌وگوها به جایی رسیده که می‌تواند زنجیره تأمین را تثبیت کند. آئودی تاکنون فقط با گروه فاو در چین همکاری کرده است.


نمایندگی‌های آئودی در سال 2017 اعلام کردند که مخالفتی با دومین جوینت ونچر این خودروساز ژرمنی ندارند. البته شرط آن‌ها این بود که فروش سالانه آئودی در چین به 1 میلیون دستگاه برسد. ارباب حلقه‌ها در سال 20 فروش حدود 663 هزار دستگاهی در این کشور داشته و با فاصله‌ای اندک جلوتر از رقبای اصلی خود یعنی مرسدس با فروش 653 هزار دستگاهی و ب ام و با فروش 640 هزار دستگاهی بوده است.

البته زمانی که آئودی در سال 2015 اولین افت فروش سالانه خود در چین را اعلام کرد مشکلاتی بروز کرد. این در حالی بود که مرسدس و ب ام و با طراحی جدید محصولات خود مشتریان زیادی را به خود جذب کردند.


سایک نیز گفته که وقتی گفت‌وگوها با آئودی طبق برنامه پیش رفت جزئیات بیشتری را اعلام خواهد کرد. یکی از سخنگوهای آئودی نیز از اشاره بیشتر به جزئیات این همکاری خودداری کرده است.


هنوز تا شروع رقابت هیجان‌انگیز فورد F-150 الکتریکی با تسلا سایبرتراک چند سالی باقی مانده اما قبلاً هر دو خودرو خبرساز بوده‌اند. مطالعه‌ی جدید اتولیست از شرکت‌کنندگان در یک نظرسنجی خواسته تا بگویند که کدام‌یک از این پیکاپ ها را ترجیح می‌دهند: تسلا سایبرتراک، فورد F-150 الکتریکی، پیکاپ الکتریکی و بی‌نام جنرال موتورز و ریویان R1T. مصرف‌کنندگان جنرال موتورز و فورد را ترجیح می‌دهند اما زمانی که به آمار و ارقام به دست آمده دقیق‌تر نگاه کنید موضوعات جالبی را مشاهده خواهید نمود.


جنرال موتورز اولین انتخاب بوده و 29 درصد افراد به آن رای داده‌اند. در رتبه دوم هم فورد با 27 درصد قرار گرفته و بنابراین فاصله چندانی با جنرال موتورز ندارد. تسلا و ریویان نظر 44 درصد از افراد دیگر را به خود جلب کرده و البته سهم هریک به ترتیب 20 و 24 درصد می‌باشد. موضوع جالب درباره این مطالعه به افرادی مربوط می‌شود که مالک خودروهای پیکاپ نیستند. این افراد تسلا سایبرتراک و ریویان R1T را ترجیح می‌دهند. درصد افرادی که این دو خودرو را بیشتر دوست دارند به ترتیب 25.8 و 24.8 درصد بوده درحالی‌که فورد و جنرال موتورز هرکدام 24.7 درصد رای ها را به خود اختصاص داده‌اند.


البته مالکان کنونی و یا گذشته پیکاپ ها همچنان دیترویتی‌ها را ترجیح می‌دهند. 35 درصد از این افراد جنرال موتورز را ترجیح داده و 28 درصد نیز فورد را انتخاب می‌کنند. ریویان هم با 23 درصد در رده سوم قرار که احتمالاً دلیل آن نیز سرمایه‌گذاری 500 میلیون دلاری فورد در این شرکت می‌باشد. تسلا نیز در این موردنظر 14 درصد از پاسخ‌دهندگان را به خود جلب کرده است.


اتولیست با ورود به جزئیات می‌گوید پاسخ‌دهندگان جوان‌تر به احتمال بیشتر تسلا را انتخاب کرده‌اند. این خودرو محبوب‌ترین گزینه بین افراد تا 28 ساله بوده است. این موضوعی فوق‌العاده برای تسلا از نظر هویت برند است اما این گروه سنی به ندرت می‌تواند چنین خودروی گران‌قیمتی را بخرد. فورد در رده دوم قرار داشته و ریویان و جنرال موتورز نیز رتبه‌های بعدی را دارند. تمامی گروه‌های سنی بعدی به ترتیب جنرال موتورز، فورد، ریویان و تسلا را دوست دارند.

به نظر می‌رسد این نظرسنجی خبر خوبی برای هر چهار خودروساز است زیرا سهم مناسبی از بازار را به دست می‌گیرند. البته هیچ‌یک از این چهار خودرو حداقل تا سال 2021 عرضه نخواهند شد و تا آن زمان می‌تواند تغییرات زیادی در بازار رخ دهد. این تنها آغاز رقابت است…


ای سی اشنیتزر که سازنده برخی از بهترین محصولات تیون شده ب‌ام‌و است جزو اولین کمپانی‌هایی می‌باشد که دست روی جدیدترین نسل سری 3 تورینگ گذاشته است. آن‌ها کار خود را با نصب کیت بدنه‌ی آئرودینامیکی و نسبتاً ملایمی روی این استیشن اسپورت آلمانی شروع کرده‌اند. این کیت شامل قطعات متنوعی همچون اسپلیتر جلو، رکاب‌های جانبی، اسپویلر و… می‌باشد. تمامی این قطعات باعث شده‌اند سری 3 تورینگ ابهت دو چندانی به دست آورد و درعین‌حال همان ظاهر اصیل خود را نیز حفظ نماید.


ای سی اشنیتزر به منظور هماهنگی ظاهری بیشتر اقدام به عرضه رینگ‌های 19 و 20 اینچی نیز کرده است. از دیگر لوازم جانبی این خودرو می‌توان به پدال شیفترها، استراحت گاه پا، پدال‌ها و حتی نگهدارنده کلید همگی از جنس آلومینیوم اشاره کرد. فویل محافظ عقب نیز با هزینه‌ی بیشتر در دسترس بوده و نشان‌های ای سی اشنیتزر روی بدنه نیز نشان می‌دهد این یک سری 3 تورینگ عادی نیست.


واضح است که تغییرات این خودرو تنها به ظاهر آن خلاصه نشده است. این خودرو را چندین بهبود فنی نیز عرضه شده و برای مثال سیستم تعلیق اسپورت خودرو 25 میلی‌متر کاهش ارتفاع را تجربه کرده و سیستم اگزوز با چهار خروجی نیز باعث می‌شود برخی افراد فکر کنند با یک M3 تورینگ روبرو هستند درحالی‌که این‌گونه نیست.


هیچ تیونینگی بدون دست بردن در زیر کاپوت کامل نخواهد بود و به همین خاطر ای سی اشنیتزر اقدام به بهبود مشخصات پیشرانه‌ی این خودرو کرده است. مدل 330d که قدرت و گشتاور 265 اسبی و 580 نیوتون متری در حالت استاندارد دارد هم‌اکنون با خروجی 315 اسب بخاری و گشتاور 660 نیوتون متری در دسترس می‌باشد. این تیونر همچنین روی کیت‌های قدرت برای مدل‌های 320i، 330i و نسخه پرچم‌دار M340i xDrive با قدرت استاندارد 374 اسبی کار کرده است.


افرادی که با پروژه‌های قبلی‌ ای سی اشنیتزر آشنا نیستند بهتر است بدانند این تیونر اقدام به معرفی سری 1 مجهز به پیشرانه تری توربوی متعلق به مدل M550d نیز کرده است. آن‌ها همچنین یک ب‌ام‌و M235i با پیشرانه M4 و M5 کامپتیشن با قدرت حدود 700 اسب بخاری را تولید کرده‌اند. همین سوپر سدان توانسته یک دور نوربرگ رینگ را در زمان 7 دقیقه و 29 ثانیه طی کند.

همانند بسیاری از استارت آپ های الکتریکی دیگر، نیورون EV می‌خواهد تا حد ممکن در سرخط خبرها حضور داشته باشد.


زمان‌بندی معرفی پیکاپ/ون الکتریکی T-One این شرکت به معرفی جهانی تسلا سایبرتراک نزدیک بود و واضح است که چنین کاری اتفاقی نبوده است. هم‌اکنون این شرکت که مقرش در کالیفرنیا قرار دارد اما توسط چینی‌ها حمایت می‌شود از کامیون الکتریکی تورک خود رونمایی کرد. ظاهراً این کامیون الکتریکی رقیب کامیون تسلا Semi خواهد بود.


تا به اینجا یک پروتوتایپ از این کامیون تولید شده که مورد برجسته آن کابینی با موقعیت مرکزی راننده و کابین جادار برای استراحت و خواب در پشت صندلی راننده می‌باشد. فضای استراحت و خواب عقب از سیستم اطلاعات سرگرمی سطح بالا به همراه سیستم صوتی فراگیر، ارتباط اینترنت، فضای ذخیره‌ای زیاد و تخت سود می‌برد.


همانند پیکاپ/ون T-One، کامیون تورک نیز از شاسی متمایز با قطعات بدنه تعویض‌پذیر با تعویض راحت سود می‌برد. این امر باعث می‌شود اپراتور بتواند کاربردی بودن خودرو را تنظیم کرده و در زمان‌های لازم محفظه بار را گسترش دهد.


به لطف دوربین‌های بی‌سیمی که اطلاعات خود را از طریق یک برنامه به صفحه‌نمایش مرکزی می‌فرستند، راننده می‌تواند دید 360 درجه به اطراف داشته باشد. این امر باعث افزایش ایمنی شده و همچنین بنا به گفته‌ی نیورون، موقعیت مرکزی راننده باعث ایجاد توازنی خوب بین میدان دید، هندلینگ و تجربه رانندگی درگیر کننده می‌شود.


این کمپانی همچنین می‌گوید کابین برای هماهنگی با سیستم‌های خودران آینده ساخته شده است. داشبورد مینیمالیستی تورک را می‌توان با استفاده از صفحات نمایش موجود هم کنترل کرد.


سیستم مرکزی بکار رفته در این کامیون با هرگونه دستگاه شخصی، گجت ها، اینترنت و شبکه‌های مدیریت حمل‌ونقل قابل هماهنگی است. نیورون EV به مشخصات عملکردی محصول جدید خود اشاره‌ای نداشته اما گفته کامیون الکتریکی تورک راندمان انرژی خوبی داشته و می‌تواند با یک‌بار شارژ مسافت‌های طولانی را طی کند.

[دانلود ویدئو]


سرانجام مرسدس بنز با معرفی نسخه تمام الکتریکی ون اسپرینتر سبد محصولات تجاری خود را تنوع بخشید. این خودرو جایگزین بزرگ‌تری برای ون کنونی ویتو الکتریکی می‌باشد.


مرسدس این خودرو را با دو باتری 55 یا 41 کیلووات ساعتی عرضه می‌کند. مدل مجهز به باتری بزرگ‌تر برد حرکتی 168 کیلومتری داشته و حداکثر ظرفیت بارگیری آن 891 کیلوگرم است. مدل دارای باتری کوچک‌تر تنها 115 کیلومتر شعاع حرکتی داشته ولی می‌تواند محموله‌هایی تا 1045 کیلوگرم وزن را حمل کند. قوای محرکه الکتریکی این خودرو همان ظرفیت بار مدل‌های درون‌سوز را ارائه کرده است. فضای حمل بار اسپرینتر الکتریکی برابر با 10.5 مترمکعب می‌باشد.


صرف‌نظر از نوع باتری، اسپرینتر الکتریکی از یک پیشرانه الکتریکی با قدرت 114 اسبی و گشتاور 295 نیوتون متری سود می‌برد. از آنجایی که هدف مرسدس از تولید این خودرو کاربری‌های تجاری ناوگانی است بنابراین به خریداران اجازه می‌دهد حداکثر سرعت خودرو را بین 80، 100 و 120 کیلومتر در ساعت انتخاب کنند.


به منظور افزایش هرچه بیشتر محدوده حرکتی، رانندگان می‌توانند چهار سطح ترمز احیا شونده را انتخاب کنند. چندین حالت رانندگی نیز برای بهبود راندمان خودرو وجود داشته که شامل تنظیم سیستم تهویه مطبوع برای مصرف کمتر انرژی است.


به منظور کمک به تصمیم‌گیری مشتریان در انتخاب محصولی صحیح، مرسدس ابزارهایی را برای خریداران اسپرینتر الکتریکی در نظر گرفته که با آن می‌توانند در هزینه‌های خود صرفه‌جویی کنند. این شرکت همچنین سرویس‌هایی برای نیازهای شارژ در تأسیسات کمپانی می‌باشد.

آریه‌پلوگ» در سوئد، تنها ۳۵ مایل (۵۶ کیلومتر) با مدار قطب شمال فاصله دارد. در طول انقلاب تابستانی» شهروندان این منطقه، خورشیدی را در آسمان دارند که هیچ‌وقت غروب نمی‌کند. شش ماه بعد، در کوتاه‌ترین روز سال، تنها ۳ ساعت از روشنایی صبح، تاریکی زمستان را برهم می‌زند. متوسط درجه حرارت در طول ماه‌های زمستانی اندکی بالای صفر درجه فارنهایت (حدود منفی ۱۸ درجه سانتی‌گراد) است. با این حال، هنوز ۲۰۰۰ نفر در این شهر می‌مانند؛ شهری که برای برخی در صنعت اتومبیل به‌عنوان مشهورترین ایستگاه سوخت بنزین شناخته شده است. شمال سوئد زمستان‌های سختی دارد و از این رو، آریه‌پلوگ مکان مناسبی برای تست توسعه خودروها در آب‌وهوای سرد است. در طول زمستان، حدود ۱۵۰۰ مهندس از کمپانی‌های خودروسازی مختلف به جمعیت این ناحیه اضافه می‌شود. در اینجا، محل‌های زیادی برای نگهداری نمونه‌های اولیه خودروها و وسایل نقلیه وجود ندارد و بیشتر آن‌ها در زیر یک سرپناه ساده جمع می‌شوند. بنابراین فرصت مناسبی برای عکاسی‌های جاسوسی فراهم می‌شود.

Mercedes-AMG-Winter-Academy-Driving-AMGs-in-Sweden-in-the-Dead-of-Winter
البته جمعیت آریه‌پلوگ» تنها با این مهندسان افزایش نمی‌یابد، بلکه شرکت‌کنندگان در دوره‌های آموزش رانندگی زمستانی برخی خودروسازان نیز به آن اضافه می‌شوند. اگر سری به ترمینالی در نزدیکی فرودگاه اَرویدهِر» بزنید، مجموعه‌ای از جایگاه‌های ویژه خودروسازانی مانند آئودی، ب‌ام‌و، فولکس‌واگن و مرسدس‌بنز را می‌بینید. مرسدس‌بنز» خودروسازی است که جرد گال (Jared Gall) از مجله Car and Driver را برای شرکت در آکادمی زمستانی‌اش به این سرزمین دریاچه‌های یخ‌زده و مهتاب نیمروز کشانده است. در ادامه با جرد گال و تجربه در رانندگی‌اش در آب‌وهوای سرد سوئد همراه می‌شویم.

Mercedes-AMG-Winter-Academy-Driving-AMGs-in-Sweden-in-the-Dead-of-Winter

Mercedes-AMG-Winter-Academy-Driving-AMGs-in-Sweden-in-the-Dead-of-Winter
مرسدس‌بنز سه‌سطح مختلف برای آموزش رانندگی زمستانی خود درنظر گرفته است: رانندگی پایه اسپورت زمستانی AMG در کنار سطوح پیشرفته و حرفه‌ای. جلسات مختلف این دوره‌ها از ژانویه تا اوایل مارس ادامه دارند. ضمن اینکه دوره‌های پایه در اتریش برگزار می‌شوند. همه می‌توانند در این آموزش‌ها حضور یابند و نیازی به داشتن یک مرسدس‌بنز نیست. امّا قبل از این که برای شرکت در این دوره‌ها تصمیم بگیرید، باید درنظر داشته باشید که رفتن به جایی مانند آریه‌پلوگ» چقدر مشکل است. به‌عنوان مثال، ما با پروازی که یک شب طول کشید، خودمان را از دیترویت به آمستردام رساندیم. سپس از آنجا دوباره به مونیخ رفتیم و یک شب را هم آنجا منتظر هواپیمایی شدیم که صبح عازم فرودگاه ارویدهر» بود؛ یعنی جایی که یک ساعت با آریه‌پلوگ فاصله داشت. پس از حدود ۳۴ ساعت مسافرت، ساعت ۲: ۳۰ بعد از ظهر در فرودگاه ارویدهر با منظره‌ای از قطب‌شمال فرود آمدیم. اواسط ژانویه بود و بنابراین هوا در این نقطه در حال تاریک‌شدن بود. ساعت چهار بعدازظهر، آسمان به اندازه نیمه‌شب تاریک بود. ولی این موضوع به هیجان رانندگی با بنزهای ۵۰۰ اسب‌بخاری و ۶ سیلندر می‌افزود.

Mercedes-AMG-Winter-Academy-Driving-AMGs-in-Sweden-in-the-Dead-of-Winter

Mercedes-AMG-Winter-Academy-Driving-AMGs-in-Sweden-in-the-Dead-of-Winter
طرف‌های قرارداد محلی حدود ۱۶۰۰ مایل (۲۵۷۵ کیلومتر) مسیر، متشکل از راه‌های دسترسی، پیست‌های مسابقه، محل تست خودرو در پیچ و مسیرهای دیگر بر روی دریاچه‌های یخ زده اطراف آریه‌پلوگ را برای استفاده تست‌های خودروسازان و آموزشگاه‌ها فراهم کرده‌اند. مرسدس‌بنز می‌گوید که تیم‌های توسعه صنعت خودرو در زمستان، ماهانه حدود ۷۵۰ هزار مایل را در این مسیرها رانندگی می‌کنند. آکادمی رانندگی AMG، در دریاچه ساکاتراسک»، سه مسیر را برای آموزش مورداستفاده قرار می‌دهد که هر یک طولی به اندازه ۱/۱ تا ۱/۹ مایل دارند. البته این آکادمی در کنار این سه مسیر، از یک دایره دریفت و یک جفت پیست کوچک با عرض زیاد استفاده می‌کند. دو پیست طولانی‌تر نیز وجود دارند که یکی برای آزمایش حداکثر سرعت مورد استفاده قرار می‌گیرد و دیگر برای سطح حرفه‌ای» درنظر گرفته شده است.

Mercedes-AMG-Winter-Academy-Driving-AMGs-in-Sweden-in-the-Dead-of-Winter

Mercedes-AMG-Winter-Academy-Driving-AMGs-in-Sweden-in-the-Dead-of-Winter

Mercedes-AMG-Winter-Academy-Driving-AMGs-in-Sweden-in-the-Dead-of-Winter

Mercedes-AMG-Winter-Academy-Driving-AMGs-in-Sweden-in-the-Dead-of-Winter
برای دوره پیشرفته» با چهار مدل خودروی غافلگیرکننده از مرسدس‌بنز روبرو شدیم: یک A45، یک C63 ادیشن 507، یک E63 مدل S و یک SLK55. شاید با خود فکر کنید که یک AMG، مخصوصاً یک C63 دیفرانسیل عقب ۵۰۷ اسب‌بخاری، انتخاب مناسبی برای رانندگی بر روی یخ نیست. ولی تایرهای میخ‌دار (Studded) که استفاده از آن‌ها در جاده‌های سوئد قانونی است، تجربه رانندگی را بیشتر به حرکت بر روی یک جاده شنی تبدیل می‌کنند تا رانندگی بر روی یخ. با استفاده از ۴۰۰ میخ بر روی هر تایر که هر یک از آن‌ها طولی به‌اندازه ۲ میلی‌متر دارند، چسبندگی فوق‌العاده‌ای برای خودرو ایجاد می‌شود. در نتیجه، وقتی خودرو شروع به لغزیدن می‌کند، ایجاد کشش و کنترل بیشتر، بسیار آسان‌تر است. تمام خودروهای مورداستفاده در دوره آموزشی از یک سپر اختصاصی حفاظتی در جلو استفاده می‌کنند.

Mercedes-AMG-Winter-Academy-Driving-AMGs-in-Sweden-in-the-Dead-of-Winter
وقتی در پشته‌های برف‌گیر می‌کنید، نیاز به یک خودروی نجات دارید که آن‌ها نیز زیبایی خود را دارند. این آکادمی، یک جفت واگن سری G به نام‌های G550 و G55 AMG دارد که هر دو به لوازم نجات و یدک‌کشی مجهز هستند. نسبت به خودروهای آموزشی، میخ‌های بیشتری بر روی تایرهای G ها استفاده شده است و طول آن‌ها نیز به اندازه یک‌چهارم اینچ بیشتر است. آن‌ها به سختی درون یخ فرو می‌روند و وقتی در این مسیرها راه می‌افتند، سر و صدای زیادی ایجاد می‌کنند. این چسبندگی از نوع مکانیکی است. برای تمام خودروهای آموزشی حلقه یدک‌کشی جلو و عقب، نصب شده و کار برای G ها آسان‌تر شده است.

Mercedes-AMG-Winter-Academy-Driving-AMGs-in-Sweden-in-the-Dead-of-Winter
خودروهای انتخاب‌شده برای آکادمی به‌خوبی اختلاف بین الگوهای مختلف طراحی را به تصویر می‌کشند. مدل A45 با دیفرانسیل تمام‌چرخ متحرک، که یکی از اعضای گروه ما بوده، نزدیک‌ترین چیز به خودروهای مدرن رالی گروه B است؛ یک جانور کوچک درّنده که می‌توانید با آن در سراشیبی ۸۰ درجه رانندگی کنید و حرکت بر روی یخ، مشکل چندانی برای آن ایجاد نمی‌کند. ولی در همین حال، رانندگی با آن شیوه خاص خود را می‌طلبد؛ چرا که هر عملی از راننده، واکنش خودرو را در پی دارد. ترمز، از جا کندن و اضافه‌کردن ترمز؛ همه این کارها موجب افزایش شدت عمل A45 می‌شوند.

Mercedes-AMG Winter Academy: Driving AMGs in Sweden in the Dead of Winter
در همین حال، وقتی از C63 استفاده می‌کنیم بر این سطح با چسبندگی کم، تعادل این خودرو ستودنی است. این خودرو، کنترل بسیار خوبی در اختیار ما قرار می‌دهد و فرمان سریع در آن نشان می‌دهد که حتی استفاده بی‌احتیاط از پدال گاز، همچنان سطح کنترل فرمان را حفظ می‌کند. جالب است بدانید که خودِ کمپانی مرسدس در مورد آوردن خودروی قدرتمند ۵۰۷ اسب‌بخاری است به این آکادمی تردید داشته است. ولی مطابق چیزی که ما مشاهده کردیم، دلیلی بر عدم‌اطمینان بر این خودرو برای حرکت بر روی یخ‌ها نیست. این خودرو، یک هیولای دریفت است و در عین داشتن کنترل مناسب، هیجان بسیار زیادی را برای ما ایجاد می‌کند. یکی از پیست‌های هندلینگ شامل یک پیچ نعل‌اسبی است که نزدیک به ۳۰ ثانیه طول می‌کشد که دور آن دریفت بزنیم. در پایان آن نیز یک دروازه تَنگ‌شونده قرار گرفته که عرض آن شاید تنها ۳ متر از خودرو بیشتر باشد. ولی C63 با تایرهای میخ‌دارش کنترل بسیار خوبی از خود نشان داده و ما در تنظیم خط عبورمان برای بیرون رفتن از پیچ مشکل چندانی احساس نکردیم. در این حالت در این دروازه، به کناره‌ها می‌لغزیدیم، این لغزش را کنترل کرده و قبل از این به دروازه بعدی با جهت مخالف وارد شویم، جهت حرکت را برعکس می‌کردیم.

Mercedes-AMG Winter Academy: Driving AMGs in Sweden in the Dead of Winter
E63 با دیفرانسیل چهار چرخ متحرک نیز سر و صدای زیادی به پا می‌کند. پایه عقب سیستم فورماتیک باعث ایجاد حس کنترل راحت‌تر یک دیفرانسیل عقب می‌شود و فاصله محوری زیاد خودرو نیز هیجان زیادی را در گذر از پیچ‌ها ایجاد می‌کند. در همین حال، در هنگام رانندگی با E63، پنجره‌ها عقب و کنار به سرعت پوشیده از برف شدند و یخ‌ها از چرخ‌های جلو بیرون زدند. بنابراین حالت رانندگی ما تغییر کرد و به پشت صندلی تکیه دادیم. در هر شرایطی به‌غیر از یک فضای کنترل شده، نداشتن دید از پنجره‌های بیرون در سدانی که در حال لغزیدن است، قابل‌تحمل نیست.

Mercedes-AMG Winter Academy: Driving AMGs in Sweden in the Dead of Winter
رانندگی با SLK55 بیشتر از آن که انتظار داشتیم، نیاز به مهارت خاص دارد؛ چرا که آموزشگاه از میخ‌های کمتری نسبت به خودروهای دیگر در تایرهای آن استفاده کرده است. SLK ها شاید تنها حدود ۲۸۰ میخ داشته و چسبندگی آن‌ها چندان محکم نیست. زمانی که ما سوار SLK شدیم و به قسمت با سرعت بیشتر دریاچه رفتیم، بقیه گروه، جاهای مختلف مسیر را صاف کرده بودند. درجه این صافی به این بستگی داشت که چند بار یک خودرو از یک نقطه معیّن عبور کرده بود و اینکه خودروها چقدر شتاب جانبی داشته بودند. ولی با وجود سطح لغزنده‌تر یخ، SLK کنترل بسیار خوبی را از خود نشان داد. در این شرایط، خط تمیزتر، حتماً سریع‌ترین آن‌ها بود. در یکی از پیست‌ها، یک سری مسیر مشخص سریع و لغزنده وجود داشت که ما برای سرعت‌های بالای ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت بر روی یخ ایجاد کرده بودیم. پیچیدن در این سطح اندکی مهارت نیاز داشت. ولی در اینجا، در ابتدای پیچ، ترمزها را می‌خواباندیم تا دماغه در ورودی کاشته شود. سپس به پدال گاز فشار می‌آوریم تا مطابق با مسیر پیست لغزیده و در حالی که به پشته‌های برف نزدیک شده‌ایم، سرعت را کم می‌کنیم تا بتوانیم با کنترل مناسب از پیچ خارج شویم.

Mercedes-AMG Winter Academy: Driving AMGs in Sweden in the Dead of Winter
همچنان که ساعات بعدازظهر تمام می‌شد، شرایطی مانند نیمه شب داشتیم. شرایط مسحورکننده‌ای بود. در تمامی جهات از دریاچه بزرگ ساکاتراسک، چراغ‌های خودرو چرخش دیوانه‌واری داشتند و در میان ابرهای متصاعد از یخ‌ها گم می‌شدند. برخی مواقع نیز چراغ‌های خط روشن می‌شد و در حالی که راننده‌ها برای بیرون آوردن یکدیگر از برف‌ها، کمک می‌کردند، یک کلاس G با ردیف چراغ‌های زرد به دنبال آن‌ها حرکت می‌کرد. مجاورت با دمای هوای کُشنده قطبی و رانندگی با خودروهای لوکس در تاریکی تنها یکی از تجربه‌های بی‌نظیری بودند که در این آکادمی نصیب ما شد.

Mercedes-AMG Winter Academy: Driving AMGs in Sweden in the Dead of Winter
پس از ۲ روز آموزش و دستورالعمل، موعد جلسه اصلی فرا رسید. تمام ۲۴ شرکت‌کننده دوره آموزشی یک دور در پیست کوچک مثلثی گرم کردند و سپس یک مسیر را بین نقاط طی کردند. هر کدام از مسیرها شامل یک و نیم دور پیست بود. در اولین نیم‌دور پیست، رانندگی از مهارت‌های خود برای کنترل دریفت استفاده می‌کنند. در حالی که بقیه دور یک سرعت‌گیری ساده است. پس از دو روز رانندگی شدید، شاید دریفیت کردن از بخش‌های ساده این کار باشد. ولی تغییر روش رانندگی برای سرعت به‌جای رانندگی وحشیانه، کار بسیار سختی است.

Mercedes-AMG Winter Academy: Driving AMGs in Sweden in the Dead of Winter
چهار زمان برتر در مسابقه قهرمانان» بعدازظهر شرکت می‌کنند. این خودروها دو به دو، در خلاف جهت یکدیگر بر روی پیست شروع به حرکت می‌کنند و سه دور مسابقه می‌دهند. بازنده‌های دو مسابقه اول برای کسب عنوان سوم با هم رقابت می‌کنند و این در حالی است که برنده‌ها برای تعیین قهرمان در مسابقه‌ای که ۵ دور است، شرکت می‌کنند. فعال کردن سیستم کنترل کشش شاید برای یک شروع سریع کمک زیادی کند، ولی باید حتماً آن را قبل از رسیدن به اولین پیچ خاموش کنید؛ چرا که وقتی خودرو شروع به لغزیدن کرد، دیگر نمی‌توان این سیستم را خاموش کرد.

Mercedes-AMG Winter Academy: Driving AMGs in Sweden in the Dead of Winter

Mercedes-AMG Winter Academy: Driving AMGs in Sweden in the Dead of Winter

Mercedes-AMG Winter Academy: Driving AMGs in Sweden in the Dead of Winter

Mercedes-AMG Winter Academy: Driving AMGs in Sweden in the Dead of Winter

Mercedes-AMG Winter Academy: Driving AMGs in Sweden in the Dead of Winter

Mercedes-AMG Winter Academy: Driving AMGs in Sweden in the Dead of Winter

Mercedes-AMG Winter Academy: Driving AMGs in Sweden in the Dead of Winter
سطح پیشرفته آکادمی هزینه‌ای حدود ۴۲۰۰ دلار برای شما دارد (بستگی به میزان برابری پول رایج). این هزینه شامل همه‌چیز، به جز پروازهای شماست. مطمئناً پول بسیار زیادی است، ولی شاید ۱۰ تا ۲۰ بار نشستن پشت یک بنز جدید، ارزشش داشته باشد. به‌علاوه، وقتی یک E63 AMG می‌خرید، این هزینه کمتر از مجموع هزینه‌ای است که برای تریم داخلی فیبرکربنی و سیستم استریوی Bang & Olufsen صرف می‌کنید. برخی از شرکت‌کنندگان در این دوره، برای بار دوم‌شان است و اگر مهارت زیادی در کلاس پیشرفته» آن کسب کرده باشید، دوره حرفه‌ای» آن، شما را با چالش‌های بیشتری مواجه می‌کند؛ جایی که باید یک C63 را با میخ تایرهای بلندتر برانید و دریفت‌های با سرعت بالای ۱۶۰ کیلومتر بر ساعت داشته باشید.




نیسان در نمایشگاه لس‌آنجلس 2019 از سنترا 2020 رونمایی کرد. سنترای جدید سدانی کامپکت است که از سال 2013 تاکنون در بازار حضور داشت و حالا یک بازطراحی جدی را تجربه کرده است. زمان زیادی تا معرفی نسل جدید سنترا سپری شده بود مخصوصاً اینکه اکثر رقبای مهم نسل جدید محصولات خود را قبل از نیسان معرفی کرده بودند. سنترای جدید قرار است به جنگ پادشاه فعلی کلاس یعنی هوندا سیویک سدان برود. سیویک مدت‌های زیادی است که سنگ محک کلاس بوده و نسل فعلی آن نیز جوایز متعددی را برده است.


سنترای جدید طراحی ظاهری و کابین جدیدی داشته و از پیشرانه جدید و سیستم‌های ایمنی استاندارد متنوعی برخوردار است. البته قضاوت درباره سواری این خودرو هنوز زود است اما مشخصات آن منتشر شده است.


نسل جدید نیسان سنترا در برابر سیویک چه عملکردی خواهد داشت؟ با ما همراه شوید تا حداقل روی کاغذ این رقابت را تجربه کنیم.

  • قیمت

سیویک سدان 2020 قیمت پایه‌ی 20550 دلاری دارد. مدل پایه سیویک LX با تجهیزاتی همچون دیلایت های LED، سیستم صوتی 160 واتی با 4 بلندگو، بلوتوث و صندلی‌های عقب تاشونده عرضه می‌شود.

نیسان قیمت رسمی سنترا 2020 را اعلام نکرده اما نسخه قبلی با بهای پایه 17990 دلاری در دسترس بوده است. احتمالاً نسل جدید این سدان کامپکت قیمت بیشتری خواهد داشت اما شک داریم که قیمتش از سیویک بیشتر باشد. چیزی که می‌دانیم این است که نیسان سنترای جدید از سیستم‌های ایمنی سپر ایمنی 360، ترمز اضطراری خودکار، نوربالای خودکار و… برخوردار است. این خودرو همچنین به‌صورت استاندارد دارای 10 کیسه هوا می‌باشد.

اگر پرداخت مبلغ کمتر هدف اصلی شما باشد بنابراین جدیدترین نسل سنترا انتخاب مناسب‌تری خواهد بود. البته فعلاً باید منتظر بیانیه رسمی نیسان درباره قیمت این خودرو باشیم.

  • پیشرانه و قوای محرکه

تنها پیشرانه فعلی در دسترس برای سنترای جدید نسخه 4 سیلندر 2 لیتری تنفس طبیعی با قدرت 149 اسب بخار می‌باشد. سیویک سدان به‌صورت استاندارد با پیشرانه‌ی 2 لیتری 158 اسبی عرضه شده و هر دو پیشرانه با گیربکس‌های CVT همکاری می‌کنند هرچند سیویک به‌صورت استاندارد با گیربکس 6 سرعته دستی عرضه می‌شود. اگر شما به دنبال نمونه‌ای بهتر باشید می‌توانید سیویک را با پیشرانه 4 سیلندر 1.5 لیتری توربو که قدرت 175 اسبی دارد سفارش دهید.

هر دو سدان دارای سیستم تعلیق مستقل در عقب هستند. علاوه بر شاسی جدید، سنترا هم‌اکنون از نظر هیجان رانندگی رقابت بهتری با سیویک خواهد داشت.

  • طراحی ظاهری

برخی افراد معتقدند طراحان هوندا در زمان طراحی نسل کنونی سیویک نمی‌دانستند خودکار را چه زمانی از روی کاغذ بردارند! دسته دیگر هم می‌گویند دهمین نسل سیویک خوش‌تیپ‌تر از هر زمان دیگری است. صرف‌نظر از نظرات گوناگون، ابعاد کلی هر دو سدان بسیار شبیه یکدیگر بوده و بنابراین از این نظر نمی‌توان نتیجه‌گیری قاطعی داشت. هر دو خودرو از چراغ‌های LED، رینگ‌های جذاب و رنگ‌های متنوع بدنه برخوردار هستند.
اما سنترا را می‌توان به‌صورت سفارشی با رنگ سقف مشکی همراه کرد. این طراحی به اصطلاح سقف شناور قطعاً بر جذابیت سنترا می‌افزاید. زبان طراحی نسل فعلی سنترا از جدیدترین نسل‌های آلتیما و ماکسیما الهام گرفته است. به لطف پهنای بیشتر و ارتفاع کمتر و تناسبات کلی بهتر، سنترا سدان خوش‌ترکیب‌تری محسوب می‌شود.
  • طراحی و تجهیزات کابین

بدون هرگونه سؤالی کابین سنترا ظاهر و احساس بهتری در مقایسه با سیویک دارد. کابین این خودرو نیم‌نگاهی به محصولات آئودی داشته و ورودی‌های گرد هوا در بالای کنترل‌های سیستم تهویه خودنمایی می‌کنند. همچنین درحالی‌که پشت آمپرهای سیویک حالت گوشه‌دار دارند پشت آمپرهای سنترا از نوع کلاسیک مانند هستند. این مجموعه در سنترا شامل دورشمار و تندی سنج آنالوگ و یک صفحه‌نمایش بین آن‌هاست. فرمان سنترا طراحی بسیار اسپورتی دارد. فرمان این خودرو لوکس‌تر از فرمان سیویک حس می‌شود.

باقی کابین نیز حس لوکس‌تری در مقایسه با سیویک دارد. صفحه‌نمایش سنترا که بالای داشبورد قرار گرفته یکی از نکات برجسته آن است. هر دو خودرو به‌صورت استاندارد از اپل کارپلی و اندروید اتو سود می‌برند و درحالی‌که سیویک به‌صورت استاندارد دارای کروز کنترل تطبیقی است سنترا هم با پایش نقاط کور و هشدار ترافیک عقب استاندارد جبران می‌کند. برای دسترسی به این موارد در سیویک باید به سراغ نسخه‌های فول تر بروید.

دیگر مزیت سنترا در این بخش صندلی‌های چرمی سفارشی است که در سیویک وجود ندارد.

  • قضاوت نهایی

تا زمانی که نیسان مشخصات و قیمت کامل سنترا 2020 را اعلام نکند قضاوت نهایی و دقیق بین آن و هوندا سیویک سخت خواهد بود؛ اما شکی وجود ندارد که نیسان در زمان طراحی و مهندسی سنترا از سیویک به عنوان سنگ محک استفاده کرده است.

در کل شما با انتخاب هر دو خودرو اشتباه نخواهید کرد. سیویک یکی از بهترین خودروهای کلاس بوده و هست. سنترا نیز بهتر از هر زمان دیگری شده است. نیسان ادعا می‌کند در حال گرامی داشت تولد دوباره‌ی سنتراست. با توجه به آنچه که تاکنون دیده و دانسته‌ایم، سنترا واقعاً دوباره متولد شده است.

منبع: carbuz

انتقاد اصلی برخی از کارشناسان خودرویی به کابین سیلورادوی جدید مربوط به کابین آن بوده است. نویسنده‌ی موتور 1 گفته است که کابین این پیکاپ 66 هزار دلاری هیچ چیز که ارزش بالای خودرو را نشان دهد احساس نمی‌شود. خوشبختانه شورولت از این موضوع درس گرفته و کابین نسل جدید سابربن و تاهو 2021 چند پله بالاتر از کابین پیکاپ محبوب این خودروساز قرار دارد.


ایده‌ی اصلی شورولت طراحی کابینی جادارتر و راحت‌تر برای راننده و سرنشینان این شاسی بلندها بوده است. خود شورولت م گوید هدف از طراحی کابین این خودروها زدن حرف اول در کلاس از نظر فضا، تجهیزات و تکنولوژی بوده است. مأموریت تیم طراحی این خودروساز ایجاد محیطی فوق‌العاده برای یک سفر جاده‌ای می‌باشد.


مقایسه کابین سابربن 2021 با سیلورادو HD 2020 تفاوت‌های قابل‌توجهی را نشان می‌دهد. داشبورد سابربن جدید دیگر تحت سلطه دکمه‌های زیاد نبوده و جای آن‌ها را صفحه‌نمایش استاندارد 10 اینچی و پانل کنترل تهویه مطبوع شیک‌تری گرفته است. جایگاه کمی عجیب دکمه استارت/استاپ کابین سیلورادو هم‌اکنون جای خود را به مکانی مرسوم‌تر در زیر پشت آمپرها داده است.


صحبت از پشت آمپرها شد و باید گفت شورولت به‌صورت سفارشی پشت آمپرهای دیجیتالی، هدآپ دیسپلی بزرگ و دو صفحه‌نمایش 12.6 اینچی را برای سرنشینان عقب ارائه می‌کند.


طراحی و شکل پانل درب‌ها نیز تفاوت زیادی در مقایسه با سیلورادو دارد. همچنین اهرم تعویض دنده بزرگ موجود در سیلورادو جای خود را به پیکربندی دکمه‌ای ظریف‌تری داده است. نیازی به گفتن نیست که متریال بکار رفته در سابربن و تاهوی جدید کیفیت بالاتری نسبت به سیلورادو دارند.


شورولت اظهار داشته است:

کابین به لطف بخش‌های شیشه‌ای گسترده‌تر از جمله سانروف پانورامیک و صفحات نمایش پیشرو در کلاس و همچنین استفاده از متریال لوکس‌تر روشن‌تر شده است.


وقت شما را تلف نمی‌کنیم. اگر قصد خرید یک کراس‌اوور سه ردیفهٔ لوکس آمریکایی را دارید خرید یک کادیلاک XT6 بجای لینکلن اویاتور اشتباهی پشیمان کننده خواهد بود. از لحاظ قیمت این دو خودرو تقریباً در یک سطح هستند زیرا قیمت پایهٔ هردو از زیر 60 هزار دلار آغاز می‌شود درحالی‌که در نمونه‌های موردبررسی، قیمت لینکلن به 74,920 دلار و کادیلاک به 73,040 دلار رسیده است. همچنین هردو کراس‌اوور نقاط قوت و ضعف خود را دارند اما تقریباً با هر معیار ذهنی و عینی، اویاتور تجربهٔ برتری از یک کراس‌اوور سه ردیفهٔ لوکس را ارائه می‌کند. چرا؟ در ادامه خواهید فهمید.

قوای محرکه

هردو کراس‌اوور از پیشرانه‌های V6 آلومینیومی بنزینی استفاده می‌کنند اما یکی از آن‌ها به دو توربوشارژر مجهز است درحالی‌که دیگری به‌طور طبیعی تنفس می‌کند. موتور تنفس طبیعی زیر کاپوت XT6 قرار دارد و همان 3.6 لیتری V6 آشنایی است که جنرال موتورز از آن در تعداد زیادی از محصولات بیوک، شورلت، کادیلاک و جی‌ام‌سی استفاده می‌کند. این موتور که در کنار یک گیربکس نُه سرعتهٔ اتوماتیک قرار گرفته است، 310 اسب بخار قدرت و 367 نیوتن متر گشتاور تولید می‌کند. پیشرانهٔ اویاتور اما از نوع 3 لیتری V6 توئین توربو با 400 اسب بخار قدرت و 562 نیوتن متر گشتاور است که وظیفهٔ انتقال نیروی آن بر عهدهٔ یک گیربکس 10 سرعتهٔ اتوماتیک است. این همان پیشرانه‌ای است که زیر کاپوت فورد اکسپلورر ST هم قرار دارد.

اما با توجه به اینکه این‌ها کراس‌اوورهای سه ردیفهٔ خانوادگی هستند نه خودروهای اسپرت، آیا برخورداری قدرت بیشتر در آن‌ها اهمیت دارد؟ پاسخ مثبت است زیرا موتور اویاتور به دلیل پرخوران بودن، گشتاور بیشتری را در دورهای پایین تولید می‌کند اما در XT6 باید بیشتر پدال گاز را فشرد تا دور موتور تنفس طبیعی آن افزایش یافته و به 7100 rpm برسد یعنی جایی که تمام توان خود را ارائه می‌کند؛ از سوی دیگر اما نیازی نیست که موتور اویاتور به همان سختی کار کند، به آن اندازه دور بگیرد و آن‌قدر سروصدا و لرزش ایجاد کند تا بتواند همان سطح نیرو را ارائه کند. این موتور بی‌سروصدا سرعت ماشین را افزایش می‌دهد. علاوه بر این، منطق سنتی می‌گوید خودرویی با موتور قوی‌تر سوخت بیشتری مصرف می‌کند اما در اینجا این‌طور نیست زیرا طبق اعلام EPA، مصرف سوخت هردوی این کراس‌اوورها یکسان و به‌صورت ترکیبی برابر با 11.7 لیتر در هر صد کیلومتر است.

داخل

با قدم گذاشتن به کابین اویاتور، نمی‌خواستیم از آن خارج شویم. در اینجا از راننده با چرم نرم استقبال می‌شود و صندلی‌های جلو با ماساژور و تنظیم 30 جهته، راحتی غیرقابل‌باوری دارند. کنترل‌کنندهٔ تنظیمات صندلی‌ها به سبک مرسدس روی بخش ابتدایی درها نصب شده است اما برای تنظیمات دقیق و انتخاب الگو و شدت ماساژ باید به منویی مراجعه کرد که به‌طور غیرمعمولی در آخرین صفحه از سیستم اطلاعاتی-سرگرمی تعبیه شده است. انتخاب دنده‌ها در اویاتور هم از طریق دکمه‌هایی قرار می‌گیرد که به سبک پیانو زیر دریچه‌های تهویه جای گرفته‌اند. صفحه آمپر خودرو تمام دیجیتالی و خلوت است درحالی‌که نمایشگر سربالای آن‌هم عریض‌تر، روشن‌تر از کادیلاک است و اطلاعات بیشتری را ارائه می‌کند.

در صندلی‌های ردیف دوم اویاتور فضای پای زیادی وجود دارد اما موهای افراد بلندقد به سقف می‌کشد که بخشی از آن به خاطر فضایی است که توسط سانروف پانورامیک اشغال شده است. در اینجا صندلی‌ها کمی باریک هستند و کنسول وسط ردیف دوم از پلاستیک ارزان‌قیمت ساخته شده است اما در این کنسول برای کنترل سیستم تهویه از ردیف دوم صندلی‌ها، کنترل تهویه و گرم‌کن صندلی‌های ردیف دوم و کنترل سیستم صوتی، صفحه‌نمایش لمسی زیبایی تعبیه شده است. سیستم صوتی اویاتور نیز شایستهٔ تحسینی جدی است. این سیستم که توسط Revel ساخته شده، از 28 بلندگو برخوردار است که چهارتای آن‌ها روی سقف جای گرفته‌اند. علاوه بر این، همهٔ هشدارهای شنیداری اویاتور توسط ارکستر سمفونیک دیترویت ضبط شده‌اند.

البته کادیلاک هم سیستم مناسب برای رقابت با اویاتور را در اختیار دارد مثل سیستم صوتی Bose با 34 بلندگو در سدان CT6-V اما این سیستم در XT6 ارائه نمی‌شود و نمونهٔ موردبررسی به سیستم صوتی Bose با 14 بلندگو مجهز است. نمایشگر سیستم اطلاعاتی-سرگرمی هم در XT6 کوچک‌تر است و انتخاب دنده‌های توسط یک جوی‌استیک مستطیلی صورت می‌گیرد که پس از هر حرکت به مرکز بازمی‌گردد و به همین دلیل با یک نگاه نمی‌توان فهمید که گیربکس در حالت خلاص قرار دارد یا دنده‌عقب. آمپر سوخت این ماشین از هشت LED کوچک تشکیل شده که خواندن آن‌ها سخت است و میزان سوخت را به‌خوبی نشان نمی‌دهد. همچنین هرچند کراس‌اوور لوکس کادیلاک در عایق صوتی کابین خوب عمل کرده اما نمی‌تواند با لینکلن رقابت کند.

در کابین کادیلاک مقدار زیادی فیبر کربن کار شده که کربن واقعی است اما مشکل اینجا است که XT6 یک کراس‌اوور لوکس 2 تنی است که لباسی از متریال سبک‌وزن الهام گرفته از خودروهای مسابقه‌ای را بر تن کرده و این با شخصیت یک کراس‌اوور خانوادگی سه ردیفه حتی در تیپ اسپرت همخوانی ندارد. بنابراین هیچ شکی نیست که در بین این دو ماشین، اویاتور کابین بهتری دارد زیرا نه‌تنها متریال آن باکیفیت‌تر است بلکه طراحی متفکرانه‌ای هم دارد و این دقیقاً همان راهی است که یک کابین لوکس باید رفته باشد.

هیچ‌کدام از این کراس‌اوورها در ردیف سوم از صندلی‌های استثنایی برخوردار نیستند و از لحاظ فضای سر و پا یکسان هستند اما کف ردیف سوم صندلی‌های لینکلن چند سانتیمتر بالاتر است و کادیلاک در این قسمت برتری جزئی دارد؛ بنابراین XT6 برای صندلی‌های ردیف سوم انتخاب کمی بهتری است. همچنین هنگام خواباندن صندلی‌های دو ردیف عقب در کادیلاک، فضای کاملاً تختی فراهم می‌شود. البته هنگام باز بودن همهٔ صندلی‌ها، حجم صندوق بار اویاتور بیشتر است اما در صورت خواباندن صندلی‌ها، ردیف دوم کمی بالاتر قرار می‌گیرد.

رانندگی

هردو خودروی موردبررسی به سامانهٔ چهارچرخ محرک مجهز هستند اما بین معماری آن‌ها تفاوت بزرگی وجود دارد زیرا XT6 بر اساس یک پلت‌فرم دیفرانسیل جلو ساخته شده و درواقع یک XT5 کشیده است؛ بنابراین پایه و اساس این خودرو نسخه‌ای از پلت‌فرمی است که معرفی آن به سال 2002 بازمی‌گردد. از سوی دیگر اما اویاتور روی پلت‌فرم دیفرانسیل عقب کاملاً جدیدی ساخته شده که با نسل جدید فورد اکسپلورر مشترک است. طی چند دههٔ گذشته لینکلن چیز بیشتری از یک فورد با صندلی‌های چرمی نبود اما اینجا در مورد یک لینکلن کاملاً جدید صحبت می‌کنیم که تمایز کلیدواژهٔ آن است؛ بنابراین هرچند XT6 در استخوان‌بندی خود با دیگر برندهای جنرال موتورز مثل شورلت اشتراک دارد و استخوان‌بندی اویاتور با فورد مشترک است اما لینکلن اشتراک‌گذاری پلت‌فرم را بهتر اجرا کرده است.

اویاتور با برخورداری از پلت‌فرم دیفرانسیل عقب جدید، توزیع وزن کمی بهتری دارد و مهم‌تر از آن، در ظرفیت بکسل هم برتری قابل‌توجهی دارد که برای یک کراس‌اوور فول سایز مزیت بزرگی است. این دو کراس‌اوور آمریکایی تقریباً طول یکسانی باهم دارند اما XT6 هنگام رانندگی بسیار کوچک‌تر از رقیب خود احساس می‌شود. یکی از دلایل این موضوع فاصلهٔ محوری است زیرا محورهای کادیلاک 163 میلی‌متر به هم نزدیک‌تر از لینکلن هستند. علاوه بر این، چرخ‌های اویاتور در گوشه‌ها قرار گرفته‌اند اما XT6 اوورهنگ‌های جلو و عقب کشیده‌تری دارد. این ویژگی‌ها به همراه 200 کیلوگرم وزن کمتر، موجب شده XT6 در تغییر مسیرها چابک‌تر احساس شود اما در سرعت‌های بالا به‌اندازهٔ اویاتور پایدار نیست.

در اویاتور هنگام ترمز گیری دماغه به سمت پایین متمایل می‌شود که این موضوع در XT6 چندان مشهود نیست. علاوه بر این، بادی رول و حرکات بدنه هم در لینکلن بیشتر است اما سیستم تعلیق در جذب دست‌اندازهای کوچک یا آسفالت‌های خراب بهتر عمل کرده و راحت‌تر از کادیلاک است. کراس‌اوور لینکلن در داخل نیز بسیار ساکت‌تر بوده و صدای باد و تایرها کمتر به کابین وارد می‌شود.

نتیجه

اکنون باید واضح باشد که چرا در ابتدا گفتیم لینکلن اویاتور کراس‌اوور لوکس سه ردیفهٔ بهتری نسبت به کادیلاک XT6 است. این برادر کوچک نویگیتور قوای محرکهٔ توانمندتری دارد، پالایش بیشتری دارد، کارآمد است، کابین آن از طراحی بهتر و متریالی که استاندارد بالاتری از کیفیت را وضع کرده‌اند برخوردار است و شاید رانندگی آن چندان هیجان‌انگیز نباشد اما تا حد قابل‌توجهی راحت‌تر است و می‌تواند چیزهای سنگین‌تری را یدک بکشد. علاوه بر این‌ها مهم‌ترین ویژگی یک خودروی لوکس یعنی تمایز هم به‌خوبی در اویاتور احساس می‌شود زیرا درحالی‌که XT6 احساس یک شورلت فول آپشن با لباس جدید را دارد، اویاتور یک خودروی لوکس پالایش‌یافته است که در آن هیچ اثری از خودرویی که بر اساس آن ساخته شده یعنی فورد اکسپلورر قابل‌تشخیص نیست.

مشخصات فنی


کادیلاک XT6

لینکلن اویاتور

پیشرانه3.6 لیتری V63 لیتری V6
تنفسطبیعیتوئین توربو
قدرت310 اسب بخار400 اسب بخار
گشتاور367 نیوتن متر562 نیوتن متر
گیربکس9 سرعته اتوماتیک10 سرعته اتوماتیک
محور محرکچهارچرخچهارچرخ
طول5,041 میلی‌متر5,062 میلی‌متر
عرض1,963 میلی‌متر2,022 میلی‌متر
ارتفاع1,775 میلی‌متر1,768 میلی‌متر
فاصلهٔ محوری2,862 میلی‌متر3,025 میلی‌متر
دایرهٔ چرخش11.8 متر11.9 متر
وزن خالص2143 کیلوگرم2343 کیلوگرم
نسبت قدرت به وزن6.9 کیلو به اسب بخار5.8 کیلو به اسب بخار
توزیع وزن56 به 44 جلو/عقب51 به 49 جلو/عقب
ظرفیت بکسل00 کیلوگرم3000 کیلوگرم
ظرفیت سرنشین6 نفر6 نفر
حجم صندوق بار357 لیتر5 لیتر
شتاب صفر تا 966.8 ثانیه5.4 ثانیه
مسافت 400 متر15.2 ثانیه14.1 ثانیه
توقف از 96 کیلومتر40.0 متر37.8 متر
شتاب جانبی0.82 جی0.80 جی
مصرف سوخت11.7 لیتر ترکیبی11.7 لیتر ترکیبی
ظرفیت باک83 لیتر68 لیتر
قیمت پایه58,090 دلار57,285 دلار
قیمت تست‌شده73,040 دلار74,920 دلار

منبع: MotorTrend


بازار شاسی‌بلندهای فوق لوکس به‌طور مداوم در حال گسترش است و جدیدترین خودرویی که به این بخش وارده شده اولین شاسی‌بلند تاریخ آستون‌مارتین یعنی DBX است. این خودرو به گروهی می‌پیوندد که بنتلی بنتایگا، لامبورگینی اوروس، رورویس کولینان و مرسدس-مایباخ GLS در آن حضور دارند؛ اما دراین‌بین می‌توان بنتایگا را نزدیک‌ترین رقیب DBX دانست زیرا هرچند امروزه شاسی‌بلندهای لوکس در اشکال و اندازه‌های مختلفی به بازار عرضه می‌شوند اما رقبای واقعی با برچسب قیمتی مشخص می‌شوند که این یعنی پورشه کاین ارزان‌تر و رورویس کولینان گران‌تر نمی‌توانند رقیب مستقیمی برای شاسی‌بلند آستون‌مارتین باشند.

علاوه بر این، ازآنجایی‌که بنتایگا و DBX هردو توسط برندهای بریتانیایی ساخته شده‌اند، مستحق مقایسه‌ای هستند که در آن هیچ شاسی‌بلند فوق لوکس و گران‌قیمت دیگری حضور نداشته باشد؛ بنابراین در اینجا دیگر صحبت از لامبورگینی، رورویس یا پورشه نیست زیرا خریداران بنتایگا به‌احتمال‌زیاد بیشتر از همه DBX را به‌عنوان گزینه‌ای دیگر در نظر می‌گیرند. در بخش فنی و پرفورمنس هم بنتایگا V8 ایده‌آل‌ترین رقیب برای DBX است زیرا آستون‌مارتین فعلاً شاسی‌بلند خود را صرفاً با موتور V8 به بازار عرضه می‌کند؛ بنابراین در این مقایسه بنتلی بنتایگا V8 را در برابر آستون‌مارتین DBX قرار داده‌ایم.

بیرون

DBX و بنتایگا هردو بلافاصله به‌عنوان یک آستون‌مارتین و بنتلی شناخته می‌شوند زیرا طراحان هردو شرکت اطمینان داده‌اند که این اس‌یووی‌ها در جاده‌ها با هیچ خودروی دیگری اشتباه گرفته نخواهند شد. به همین دلیل این دو شاسی‌بلند بریتانیایی به‌اندازهٔ DB11 و کانتیننتال باهم متفاوت هستند. DBX قطعاً خودروی اسپرت‌تری به نظر می‌رسد و خط شانه‌ای که از چراغ‌های جلو تا چراغ‌های لبه‌دار عقب کشیده شده به نمای تهاجمی ظاهری آن اضافه کرده است. از سوی دیگر، بنتایگا محافظه‌کارانه‌تر به نظر می‌رسد همان‌طور که اکثر بنتلی‌ها نسبت به آستون‌مارتین‌ها هستند. البته این چیز بدی نیست و روشی است که همیشه در طول تاریخ این برندها مورداستفاده قرار گرفته است.

از لحاظ اندازه، آستون‌مارتین 5,039 میلی‌متر طول، 1,998 میلی‌متر عرض و 1,680 میلی‌متر ارتفاع داشته و فاصلهٔ محوری آن برابر با 3,060 میلی‌متر است درحالی‌که طول، عرض و ارتفاع بنتلی به ترتیب 5,140 میلی‌متر، 1,998 میلی‌متر و 1,742 میلی‌متر بوده و فاصلهٔ محوری آن معادل 2,995 میلی‌متر است. وزن دو خودرو هم بسیار به هم نزدیک است اما بااین‌حال DBX با وزن 2320 کیلوگرم، کمی از بنتایگای 2395 کیلوگرمی سبک‌تر است. در بخش فضای بار هم برتری با اس‌یووی آستون‌مارتین است زیرا از صندوق باری به حجم 632 لیتر برخوردار است درحالی‌که صندوق بار بنتایگا تنها 484 لیتر حجم دارد.

داخل

در داخل نیز DBX بار دیگر کابین معمول یک آستون‌مارتین را به نمایش گذاشته است. شکل کلی داشبورد خودرو پویا است و طبق گفته‌ها متریال از کیفیت بالایی برخوردار هستند. از طرف دیگر، داخل بنتایگا معمولی‌تر است اما کمی لوکس‌تر به نظر می‌رسد. همچنین در DBX برای کنترل گیربکس دکمه‌هایی بالای نمایشگر 10.25 اینچی سیستم اطلاعاتی-سرگرمی تعبیه شده‌اند اما در بنتایگا از انتخاب‌گر دندهٔ معمولی استفاده شده است که حس رانندگی طبیعی‌تری را فراهم می‌کند؛ اما آنچه در هردوی این اس‌یووی‌ها مشترک است این است که هردوی آن‌ها کاملاً کاربردی هستند و می‌توانند شاسی‌بلندهای خانوادگی خوبی باشند.

دراین‌بین اما DBX از محفظه‌های اشیاء هوشمندانه‌ای مثل جیپ‌های بزرگ روی درها و کنسول مرکزی شناور با پد شارژر بی‌سیم برای گوشی‌های هوشمند برخوردار است. آستون‌مارتین همچنین به‌صورت استاندارد به صفحه آمپر دیجیتالی 12.3 اینچی، اپل کارپلی و پدال‌های تعویض دندهٔ اسپرت هم مجهز است و به‌طورکلی مدرن‌تر از کابین بنتایگا به نظر می‌رسد اما این تقصیر بنتلی نیست چراکه هم‌اکنون پنج سال از زمان رونمایی این شاسی‌بلند می‌گذرد و طبیعی است که در مقایسه با DBX کمی قدیمی به نظر برسد. البته آزمایش‌های پروتوتایپ نسخهٔ فیس‌لیفت شدهٔ بنتایگا هم‌اکنون آغاز شده که این یعنی به‌زودی فاصلهٔ این خودرو با DBX در بخش تکنولوژی کمتر خواهد شد.

عملکرد

DBX صرف‌نظر از نسخه‌های آینده، فعلاً فقط با یک پیشرانهٔ 4 لیتری V8 توئین توربوی ساخت AMG ارائه می‌شود که 550 اسب بخار قدرت و 700 نیوتن متر گشتاور دارد و نیروی آن توسط یک گیربکس نُه سرعتهٔ اتوماتیک به هر چهارچرخ ارسال می‌شود. این همان قوای محرکه‌ای است که در مدل‌های ونتیج و DB11 V8 هم مورداستفاده قرار گرفته است. DBX به لطف این ترکیب ظرف 4.5 ثانیه از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت می‌رسد و توانایی دستیابی به حداکثر سرعت 290 کیلومتر بر ساعت را دارد. از سوی دیگر بنتایگا هم از پیشرانهٔ 4 لیتری V8 توئین توربوی گروه فولکس‌واگن استفاده می‌کند که قدرت آن دقیقاً با DBX یکسان است اما گشتاور بیشتری معادل 770 نیوتن متر دارد. یک گیربکس هشت سرعتهٔ اتوماتیک این نیرو را به هر چهارچرخ انتقال می‌دهد تا خودرو مثل DBX ظرف 4.5 ثانیه از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت برسد.

در مورد تفاوت رفتار این دو خودرو در جاده مطمئناً می‌توان گفت DBX باید کمی رانندگی اسپرت‌تری داشته باشد زیرا آستون‌مارتین یک خودروساز لوکس و اسپرت است. مدیرعامل این شرکت اندی پالمر» در مورد DBX می‌گوید:

DBX خودرویی است که اولین تجربهٔ داشتن یک آستون‌مارتین را برای بسیاری از افراد فراهم خواهد کرد و به همین دلیل درعین‌حالی که باید همه‌کاره بودنی که از یک اس‌یووی لوکس انتظار می‌رود را فراهم کند، باید از ارزش‌های اصلی ثابت‌شده در خودروهای اسپرت ما هم برخوردار باشد. تولید چنین خودروی زیبا، دست‌ساز و درعین‌حال پیشرفته و تکنولوژیک برای آستون‌مارتین لحظه‌ای افتخارآمیز است

بااین‌حال مطمئناً برای اینکه بفهمیم DBX روی جاده چقدر خوب است باید تا زمان اولین تجربه‌های رانندگی با آن صبر کنیم.

قیمت

در این بخش شاید بیشتر افراد فکر کنند آستون‌مارتین خودروی ارزان‌تری است اما هرگز این‌طور نیست زیرا قیمت DBX در ایالات‌متحده از 9,900 دلار آغاز می‌شود درحالی‌که قیمت نسخهٔ پایهٔ V8 بنتایگا 165 هزار دلار است. البته هنگامی‌که چند آپشن برای این خودروها سفارش داده شود به‌راحتی قیمت هردوی آن‌ها از 200 هزار دلار فراتر می‌رود.

مشخصات فنی

 بنتلی بنتایگا

آستون‌مارتین DBX

پیشرانه4 لیتری V8 توئین توربو4 لیتری V8 توئین توربو
قدرت550 اسب بخار550 اسب بخار
گشتاور770 نیوتن متر700 نیوتن متر
گیربکس8 سرعته اتوماتیک9 سرعته اتوماتیک
محور محرکچهارچرخچهارچرخ
شتاب صفرتاصد4.5 ثانیه4.5 ثانیه
حداکثر سرعت290 کیلومتر/ساعت290 کیلومتر/ساعت
وزن2395 کیلوگرم2320 کیلوگرم
طول5,140 میلی‌متر5,039 میلی‌متر
عرض1,998 میلی‌متر1,998 میلی‌متر
ارتقاع1,742 میلی‌متر1,680 میلی‌متر
فاصلهٔ محوری2,995 میلی‌متر3,060 میلی‌متر
قیمت165,000 دلار9,900 دلار

با طول بیش از 5.2 متری، ارتفاع 1.8 متری و پهنای 2.1 متری، خودروهای جدید معدودی در جاده‌های بریتانیا طویل‌تر از مرسدس بنز GLS جدید خواهند بود. سومین نسل این خودرو راهی جاده‌ها شده تا رقابت فشرده‌ای با رنجروور و البته ب ام و X7 جدید داشته باشد.

مرسدس بنز GLS جدید
خودروهایی به این بزرگی در بریتانیا خیلی توجیه‌پذیر نیستند و برای خریداران شاسی بلندهای مرسدس که به دنبال فضای زیاد و ارتفاع بالا می‌باشند، جدیدترین نسل GLE قطعاً بیش‌ازحد نیاز راضی‌کننده خواهد بود. البته محبوبیت خودروهایی همچون رنجروور ثابت می‌کند همیشه افرادی وجود دارند که خواهان خودروهایی با این ابعاد باشند.

مرسدس بنز GLS جدید
از این نظر قطعاً GLS ناامیدکننده نخواهد بود. این خودرو بزرگ‌تر از رنجروور و ب ام و X7 بوده و فاصله بین محوری آن 60 میلی‌متر طویل‌تر از قبل شده و به همین خاطر فضای کابین بیشتری را شاهد هستیم. سه ردیف صندلی و هفت نفر در کابین می‌تواند قرا گیرد و فضای بار نیز با قرار داشتن تمامی صندلی‌ها در جای خود برابر با 470 لیتر خواهد بود. وقتی همه صندلی‌ها بخوابانید فضای زیاد 2400 لیتری در انتظارتان خواهد بود.

مرسدس بنز GLS جدید
داشبورد و کنسول مرکزی این شاسی‌بلند از GLE گرفته شده و حداقل در نگاه اول باید اذعان کرد کابین این قدبلند پرچم‌دار بسیار شبیه برادر کوچک خود است. البته در بخش داخلی خودرو از متریال لوکس‌تری استفاده شده و طرز تمایز دو شاسی‌بلند مرسدس درست مثل تمایز ب ام و X7 و X5 است.

مرسدس بنز GLS جدید
هد آپ دیسپلی این خودرو بزرگ و مفید بوده و سیستم اطلاعات سرگرمی هم حضور پررنگی در داشبورد دارد. دو صفحه‌نمایش 12.3 اینچی بکار رفته روشن و زیبا بوده و نرم‌افزار MBUX نیز با خلاقیت هرچه‌تمام‌تر کار می‌کند. این سیستم بهتر و احساس‌برانگیزتر از سیستم اطلاعات سرگرمی رنجروور بوده اما سیستم iDrive ب ام و همچنان بهترین گزینه این کلاس است.

مرسدس بنز GLS جدید
اگر طراحی آشنای این خودرو کمی اذیتتان می‌کند بهتر است سرتان را با تجهیزات لوکس و پیشرفته GLS گرم کنید. مدل پایه 75 هزار دلاری AMG Line پریمیوم همچنان از چرم مصنوعی آتریکو استفاده کرده و روی داشبورد و درب‌ها تریم آلومینیوم برس خورده دارد اما اکثر بخش‌های لوکس پیش چشمان راننده و سرنشین بکار رفته‌اند.

مرسدس بنز GLS جدید
مدل‌های پرچم‌داری همچون AMG Line پریمیوم پلاس اجرایی که در تست هم حضور داشته همین حس لوکس بودن را به هر سه ردیف صندلی تزریق کرده است. تمامی صندلی‌ها از نوع گرم شونده بوده و یک استراحت گاه دست پهن‌تر در ردیف دوم وجود دارد که تبلت را پنهان می‌کند. در این بخش تریم چوب براق، پشت‌سری‌های نرم‌تر و چرم ناپا دیده می‌شوند. خب همه‌ی این موارد کمک می‌کنند تا قیمت 90 هزار دلاری GLS توجیه شود.

مرسدس بنز GLS جدید
وجود عملکرد ماساژ و اضافه کردن آفتاب‌گیر باعث شده‌اند حس لوکس‌تر شدن GLS تقویت شود. صفحات نمایش صندلی‌های عقب 11.6 اینچی بوده اما این خودرو همانند X7 با طراحی دو صندلی کاپیتانی عقب عرضه نمی‌شود.


وقتی شروع به حرکت کنید سریع توجهتان به پیشرانه جلب خواهد شد. نیروگاه 6 سیلندر 3 لیتری موجود در مدل 400d تنها پیشرانه موجود در زمان عرضه اولیه بوده اما احتمالاً این همان چیزی است که در GLS مدنظرتان خواهد بود. پرفورمنس خودرو با توجه به وزن بالای آن پذیرفتنی و قوی بوده و گشتاور 700 نیوتون متری آن قطعاً فاکتور مهمی است. همچنین وقتی پدال گاز را فشار دهید شتاب مناسبی را تجربه خواهید کرد. گیربکس 9 سرعته اتوماتیک نیز با تعویض‌های نرم خود این حرکت را مشایعت می‌کند.

مرسدس بنز GLS جدید
نسل جدید مرسدس GLS از نظر مصرف سوخت خیلی جالب نیست اما خب خریداران این دست خودروها قطعاً با وضعیت و کلاس خودرویی آشنا بوده و ارقام مصرف سوخت خیلی برای آن‌ها اهمیت نخواهد داشت. هرچند همین GLS نیز خودروی پرمصرفی محسوب نمی‌شود.

مرسدس بنز GLS جدید
GLS به‌صورت سفارشی از سیستم تعلیق کنترل بدنه فعال E سود برده و این سیستم تمام تلاش خود برای تخت نگه‌داشتن خودرو در زمان عبور از پیچ‌ها را انجام می‌دهد. این سیستم همچنین از دوربین‌ها برای بررسی جاده پیش رو استفاده کرده و دامپرها را برای بدترین حالت آماده می‌کند. البته این سیستم در GLS بازار بریتانیا وجود ندارد. مدل‌های بریتانیایی به‌صورت استاندارد از سیستم تعلیق بادی با دامپرهای تطبیقی استفاده می‌کنند.

مرسدس بنز GLS جدید
در مسیرهای سنگ‌فرشی است که این شاسی‌بلند 2490 کیلوگرمی عملکرد خیلی درخشانی نخواهد داشت. البته سیستم تعلیق با بدترین دست‌اندازها و ناهمواری‌ها مقابله کرده اما خب برخی تکان ها به کابین منتقل خواهد شد. گاهی اوقات حس می‌شود سیستم تعلیق در حالت اسپورت سفت تر از حد شده و باعث می‌شود چارچوب کلی مرسدس سرراست باقی بماند.


با تست GLE کوچک‌تر با همان سیستم تعلیق بادی خواهید فهمید که این خودرو نه‌تنها سواری بهتری در مقایسه با GLS داشته بلکه احتمالاً راحت‌تر نیز هست. برای S کلاس شاسی بلندها این خوب نیست…

مرسدس بنز GLS جدید
چیزی که در GLS خیلی S کلاسی است سطح تکنولوژی‌های بکار رفته می‌باشد. تقریباً تمامی سیستم‌های کمک‌راننده به‌صورت استاندارد در مدل AMG Line پریمیوم پلاس اجرایی وجود داشته که از جمله آن‌ها می‌توان به دستیار حفظ خودرو بین خطوط، دستیار فرمان، ترمز و پدال گاز اشاره کرد.

مرسدس بنز GLS جدید
پکیج آفرود 1495 پوندی نیز دارای برخی حالت‌های رانندگی خالص و همچنین سیستم چهار چرخ محرک با دیفرانسیل‌های قفل شونده، دنده‌های سنگین و کمک به حرکت در سربالایی می‌باشد. ویژگی‌های آفرودی همچون موارد یاد شده در ب ام و وجود ندارند اما خب جزو برترین ویژگی‌های رنجروور می‌باشند.

مرسدس بنز GLS جدید
نسل جدید مرسدس بنز GLS یک شاسی‌بلند بزرگ است که بهبودهای زیادی نسبت به مدل قبلی داشته است؛ اما به نظر ما لقب S کلاس شاسی بلندها که مرسدس به GLS داده کمی حالت بازاریابی دارد. اگرچه پرچم‌دار قدبلند مرسدس در این کلاس به خوبی تثبیت شده اما هیچ مزیت واقعی و جذابی نسبت به رقبا نداشته تا با آن بتواند به محصولی متمایز و رده اولی در کلاس تبدیل شود.

مشخصات مرسدس GLS 400d 4MATIC AMG Line Premium Plus Executive

  • قیمت: 91540 پوند
  • پیشرانه: 6 سیلندر 3 لیتری دیزلی
  • قدرت/گشتاور: 325 اسب بخار/700 نیوتون متر
  • گیربکس: 9 سرعته اتوماتیک، چهار چرخ محرک
  • شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت: 6.3 ثانیه
  • حداکثر سرعت: 240 کیلومتر در ساعت
  • مصرف سوخت: 9.8 لیتر در هر صد کیلومتر

اگر در طول 5 سال گذشته خودرویی دیزلی را خریداری کرده باشید احتمالاً شاهد استفاده از ادبلو در آن برای پاک‌تر شدن آلاینده‌های اگزوز خواهید بود. در واقع اگر خودروی شما از ادبلو استفاده کند بدون آن نخواهید توانست از خودرو استفاده کنید!


سؤال اساسی این است: ادبلو Adblue چیست؟ چگونه کار می‌کند و چگونه می‌توان آن را خرید و در خودرو مورد استفاده قرار داد؟ برای پاسخ به این سؤالات می‌توانید نوشتاری را که تهیه ‌شده مطالعه فرمایید.

  • ادبلو و آلایندگی دیزلی

هدف اولیه و اصلی از تولید پیشرانه‌های دیزلی یافتن راه‌حلی برای مقابله با تغییرات آب و هوایی بود زیرا آن‌ها دی‌اکسید کربن کمتری در مقایسه با پیشرانه‌های بنزینی تولید می‌کنند. دولت‌ها حتی مالیات‌های کمتری روی این خودروها وضع کرده‌اند تا خریداران را به انتخاب پیشرانه‌های دیزلی ترغیب کنند.

البته درست مثل دولت‌ها، اجماع کلی تغییر یافت و پیشرانه‌های دیزلی دیگر محبوبیت قبلی را نداشتند. اگرچه این پیشرانه‌ها دی‌اکسید کربن کمتری تولید می‌کنند اما از طرف دیگر ذرات آلاینده و NO2 بیشتری را در مقایسه با پیشرانه‌های بنزینی تولید می‌کنند.

ادبلو راه‌حلی برای این مشکلات بوده و با معرفی قوانین آلایندگی یورو 6 در سپتامبر 2015، استفاده از آن به یک نیاز تبدیل شد. ادبلو به اگزوز خودرو تزریق شده و با گاز نیتروژن اکسید واکنش داده و آن را به عناصر بی‌ضرر نیتروژن و اکسیژن تبدیل می‌کند. میزان اثربخشی ادبلو چقدر است؟ خب در واقع باید گفت زیاد! در سال 2017 مطالعه‌ای توسط دانشگاه لیدز انگلستان انجام شد و دانشمندان به این نتیجه رسیدند که میزان نیتروژن دی‌اکسید سمی تولیدی توسط فولکس‌واگن پولو مجهز به پیشرانه 1.4 لیتری دیزلی به اندازه‌ی آلایندگی یک کامیون مجهز به پیشرانه دیزلی 13 لیتری دارای سیستم ادبلو می‌باشد!

  • ادبلو چه کاری انجام می‌دهد؟

بدون وجود ادبلو، میزان زیادی از خودروهای دیزلی جدید نیتروژن اکسید بیشتری نسبت به قوانین آلایندگی یورو 6 تولید خواهند کرد. این مایعی غیر سمی بوده و بخش اعظم آن را آب و اوره تشکیل می‌دهد. این ماده به عنوان بخشی از کاهش کاتالیتیک انتخابی SCR بکار می‌رود. SCR نیتروژن اکسید تولیدی توسط پیشرانه‌های دیزلی را می‌شکند. با تزریق میزان کمی ادبلو به داخل اگزوز شاهد تبدیل ذرات سمی به آب و اکسیژن خواهید بود.

  • آیا خودروی من به ادبلو نیاز دارد؟


اگر خودروی شما نیازمند ادبلو باشد (مثلاً خودروی دیزلی هماهنگ با قوانین آلایندگی یورو 6) و بدون آن از خودرو بخواهید استفاده کنید پیشرانه استارت نخواهد خورد. خوشبختانه اکثر خودروهای نیازمند به ادبلو دارای صفحه‌نمایش یا چراغ هشداری هستند که به شما می‌گوید چقدر در مخزن مربوطه ادبلو باقی مانده است.

  • چه زمانی باید ادبلو را پر کرد؟

میزان ادبلوی باقی مانده در مخزن به فاکتورهای زیادی همچون ابعاد باک ادبلو، سبک رانندگی و مصرف سوخت خودرو بستگی دارد. البته به منظور تخمینی حدودی باید گفت به ازای هر 1000 کیلومتر رانندگی، حدود 1 لیتر ادبلو مصرف خواهد شد.

پر کردن دوباره مخزن ادبلو مشابه پر کردن باک سوخت دیزلی یا بنزینی نخواهد بود. اگر تنها میزان کمی ادبلو به مخزن اضافه کنید آمپر مربوط به آن در خودرو درست کار نخواهد کرد. همچنین اگر شما یک بطری ادبلو بخرید باید از همه‌ی آن استفاده کنید زیرا باقی مانده آن در آینده قابل‌استفاده نخواهد بود.

  • چگونه باید مخزن ادبلو را پر کرد؟


پر کردن مخزن ادبلو شبیه پر کردن باک سوخت معمولی است. در اکثر موارد شما درگاه پر کردن باک ادبلو را زیر درگاه سوخت دیزل پیدا خواهید کرد. فقط کافی است مایع ادبلو را داخل این مخزن بریزید!

  • از کجا می‌توان ادبلو را خریداری کرد؟


بطری‌های ادبلو را می‌توان در اکثر پمپ‌بنزین‌ها مخصوصاً آن‌هایی که مربوط به شرکت‌های شل یا تگزاکو هستند پیدا کرد.

همچنین می‌توان ادبلو را از پمپ‌های موجود در جایگاه‌های سوخت تهیه کرد.

اگر خودروی شما در حال سرویس بوده و میزان ادبلو نیز کم است شاید تعمیرگاه مربوطه نیز این مایع را داشته باشد. همین موضوع درباره خرید خودروی صفرکیلومتر از خودروساز نیز صادق است چراکه برخی از آن‌ها میزان مشخصی از ادبلو را به‌صورت رایگان به خریدار اهدا می‌کنند.

موقع خرید ادبلو باید دقت کرد کد آن با ISO-22241 شروع شود زیرا معنی آن عدم آسیب‌رسانی به سیستم SCR خودرو است. تعمیر و تعویض سیستم SCR بسیار هزینه‌بر خواهد بود.

  • قیمت ادبلو


ادبلو قیمت متنوعی دارد. البته در اکثر موارد می‌توان یک بطری پنج لیتری این ماده را با قیمت حدود 5 پوند خریداری کرد. البته زمانی که این مایع را در زمان سرویس خودرو تهیه کنید باید هزینه بیشتری بپردازید بنابراین بهتر است خودتان آن را تهیه کرده و در خودرو بریزید.

  • خودروسازان محبوب با ادبلو

آئودی ادبلو: محصولات آئودی دارای پیام هشداری روی صفحه دیجیتال خودرو هستند که کم شدن ادبلو را به راننده اطلاع می‌دهند. پر کردن این ماده در نمایندگی آئودی 1.5 پوند به ازای هر لیتر آب خواهد خورد.

ب ام و ادبلو: ب ام و ادعا می‌کند خودروهایش با یک باک ادبلو می‌توانند به‌صورت متوسط 15 هزار کیلومتر را طی کنند. اگر میزان ادبلوی باقی مانده کمتر از 1600 کیلومتر کارکرد خودرو باشد، هشداری روی صفحه‌نمایش خودرو نقش خواهد بست و شمارش مع کارکرد خودرو را به راننده نشان خواهد داد.

مرسدس ادبلو: اگر شما مایع ادبلو را از مرکز سرویس رسمی مرسدس خریداری کنید هزینه‌ای پرداخت نخواهید کرد. کم شدن مایع ادبلو نیز با یک پیام هشداری روی داشبورد به اطلاع راننده می‌رسد.

فولکس‌واگن ادبلو: این کمپانی یکی از معدود خودروسازانی است که باک ادبلو را در اکثر محصولات دیزلی خود نصب می‌کند. فولکس‌واگن پاسات مجهز به باک 13 لیتری باعث می‌شود تا 10500 کیلومتر نیازی به پر کردن باک ادبلو نداشته باشید. شاسی‌بلند توارگ از باک 19.5 لیتری استفاده کرده و با یک باک ادبلو می‌توان مسافت 11500 کیلومتری را طی کرد.


برخی از برجسته‌ترین خودروهای طراحی شده را می‌توان مناسب دنیای ابرقهرمان‌های کمیک‌ها دانست. از بت موبیل گرفته تا گوست رایدر موتور بایک، این ایده‌ها باعث سورپرایز عده زیادی می‌شود و امروز نیز شاهد استقبال زیادی از این‌گونه فیلم‌ها هستیم.

متأسفانه خودروهای لوکس حاضر در کتاب‌های کمیک همچنان به دنیای علمی تخیلی محدود باقی خواهند ماند؛ اما اگر قهرمان‌های مارول و دی سی در دنیای واقعی حضور داشتند اوضاع چگونه بود؟ آن‌ها برای اینکه بتوانند در سریع‌ترین زمان ممکن از یک نقطه به نقطه‌ای دیگر بروند چه چیزی سوار می‌شدند؟ این سؤال باعث شد طراحان دست‌به‌کار شده و با جادوی فتوشاپ بتوانند پاسخ‌هایی جالب پیدا کنند.

  • بتمن: ب‌ام‌و M2


واضح است که هیچ‌چیزی را نمی‌توان با بت موبیل جذاب کمیک‌های دی سی مقایسه کرد؛ اما خب ب‌ام‌و M2 بهترین جایگزین واقعی برای خودروی مشهور شهر گاتهام است. این خودروی اسپورت آلمانی از پیشرانه‌ای قوی سود برده و ابعاد جمع‌وجور آن نیز به بتمن اجازه می‌دهد تا بدون هرگونه مشکلی از فضاهای تنگ عبور کند. همچنین M2 جایگزین معنوی بت موبیل واقعی ب‌ام‌و است که در سال 1973 و در مسابقات تورینگ اروپا خبرساز شد.

جلوپنجره کلیوی شکل مشهور ب‌ام‌و برای هماهنگی با شخصیت بتمن تغییر یافته و اسپویلر روی صندوق نیز با نمونه‌ای دیگر تعویض شده است.

  • سوپرمن: بوگاتی شیرون


سوپرمن به حدی سریع پرواز می‌کند که می‌تواند زمان را بازگرداند بنابراین مالکیت یک خودرو چندان در شان او نیست؛ اما به‌هرحال اگر قرار باشد سوپرمن پشت فرمان یک خودرو بنشیند قطعاً لیاقتش بوگاتی شیرونی خواهد بود که شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت 2.5 ثانیه‌ای دارد.

این خودرو برای مرد فولادی بازنگری شده و با افتخار لوگوی جدیدی را پذیرا شده است. همچنین طرح منحصربه‌فرد آبی و قرمز رنگ روی بدنه بکار برده شده است.

  • بانوی شگفت‌انگیز: لامبورگینی اوراکان


موقع طراحی خودروی مختص بانوی شگفت‌انگیز به راحتی می‌توان یک صفحه کاغذ سفید برداشت و ادعا کرد این خودرو نیز همانند جت شخصی او نامرئی است! البته حتماً قانون‌گذاران چنین چیزی را تائید نخواهند کرد زیرا عابران پیاده نمی‌توانند این خودروی نامرئی را مشاهده کرده و این موضوع با قوانین ایمنی در تضاد است! بنابراین بهتر است که او پشت فرمان یک لامبورگینی اوراکان بنشیند. اوراکان خودرویی سریع و سوپرکار است که نمی‌توان از رنگ آبی، قرمز و طلایی آن گذشت.

  • کاپیتان آمریکا: فورد موستانگ GT350R


کاپیتان آمریکا به اندازه عمو سام، کیک سیب و البته خودروی عضلانی آمریکایی نماد است. به همین خاطر، استیو راجرز باید مالک خودرویی باشد که به این دسته تعلق داشته باشد و چه خودرویی بهتر از فورد موستانگ.

این خودرو از همان ف تخریب ناپذیر سپر کاپیتان آمریکا ساخته شده و حتی این سپر روی کاپوت جا خوش کرده است.

  • مرد آهنین: شورولت کوروت Z06


مرد آهنین به خاطر کلکسیون خودرویی جذاب خود شناخته می‌شود. یکی از شاخص‌ترین خودروهای او حداقل برای اروپایی‌ها آئودی R8 است. البته شورولت کوروت Z06 با سبک زندگی او هماهنگی بیشتری دارد. قدرت زیاد پیشرانه این خودرو باعث می‌شود کوروت گزینه‌ای فوق‌العاده برای رفع نیازهای این ابرقهرمان باشد.

  • مرد عنکبوتی: فراری 488 اسپایدر


مرد عنکبوتی فراری 488 اسپایدر می‌راند. خود مرد عنکبوتی و فراری 488 اسپایدر شیک، متمایز و پر سر و صدا هستند و فرم روباز خودرو نیز باعث می‌شود مرد عنکبوتی به راحتی بتواند به بالا بپرد و مأموریت‌های خود را انجام دهد.

طرح رنگی روی بدنه خودرو نیز برای هماهنگی با لباس‌های مرد عنکبوتی طراحی شده است.

  • وولورین: آئودی R8


بله درست است، خودرویی با مو را می‌بینید!

ویژگی خاص و وصف‌ناپذیر وولورین به این است که همه‌چیز را به جذاب‌ترین روش ممکن انجام می‌دهد. صدای او، قدرت او و همه‌چیز او جذاب و خاص است. وولورین نه تنها جانوری سریع است بلکه کاراکتر متمایزی هم دارد.

  • ددپول: فورد موندئو


ددپول یعنی شکستن کلیشه‌های مربوط به ابرقهرمان‌ها! بنابراین این شخصیت کاریزماتیک بجای یک سوپرکار شیک و پر سرعت سوار یک فورد موندئو می‌شود.

این خودرو بسیار جادارتر از دیگر خودروهای لیست بوده و می‌توان وسایل غیرمنتظره زیادی را در آن جای داد. ددپول می‌تواند دو شمشیر کاتانا، سلاح‌ها و… مربوط به خود را در موندئو جای دهد.

  • هالک: مرسدس-ای ام جی G63 شش چرخ


G63 هیولایی سنگین‌وزن و بادوام است که شکست‌ناپذیری آن به اندازه خود هالک می‌باشد.

همه‌چیز مرسدس با شخصیت بزرگ و سبز هالک همخوانی داشته و خود خودرو نیز با رنگ جذاب و گلگیرهای بنفش‌رنگ خودنمایی می‌کند. G63 آسیب‌های زیادی خواهد دید و قطعاً روی بدنه‌ی آن خراش‌های زیادی خواهد افتاد که درست مثل خود هالک می‌باشد.

  • آکوامن: تویوتا میرای


ابرقهرمانی که در آب و اقیانوس حضور داشته و ماهی‌ها را کنترل می‌کند باید هرگونه جنایت و جرمی را در زیر آب متوقف کند اما اگر زیر آب خودرویی به‌دردنخور وجود داشته باشد اوضاع چگونه خواهد بود؟ خوشبختانه تویوتا میرای هیدروژنی می‌تواند به کار آکوامن آید.

این خودروی اقتصادی تنها آب تولید می‌کند. طرح روی بدنه نیز نارنجی و سبز بوده و 100 درصد ضد آب است. آکوامن سریعاً می‌تواند با این خودرو به محل وقوع جرم رفته و کارهای لازم را انجام دهد!


تسلا با گروهی از بانک‌های چینی برای دریافت تسهیلات 1.4 میلیارد دلاری با دوره بازپرداخت 5 ساله به توافق رسید. این مبلغ به منظور تأسیس گیگا فاکتوری تسلا در شانگهای از بانک‌های چینی گرفته می‌شود.

Tesla Direct Sales
گفته می‌شود بخشی از این تسهیلات جدید برای بازپرداخت وام 500 میلیون دلاری دیگر تسلا که موعد بازپرداخت آن چهارم مارس 2020 فرا می‌رسد اخذ می‌شود. باقی مانده این تسهیلات سنگین نیز صرف تجهیز تأسیسات تولید و دیگر بخش‌های عملیاتی تسلا در کشور چین خواهد شد.

tesla car factory
ظاهراً این گروه بانک‌های چینی شامل بانک ساخت‌وساز چین، بانک کشاورزی چین، بانک صنعت و تجارت چین و بانک توسعه چین می‌باشند.


تسلا در ماه ژانویه کلنگ احداث کارخانه جدید خود در چین را بر زمین زد و حالا که این کارخانه عملیاتی شده این برند به دنبال تولید هفتگی هزار دستگاه مدل 3 تا پایان امسال است. این کارخانه در حد نهایی ظرفیت خود قادر به تولید 3000 دستگاه تسلا مدل 3 در هفته خواهد بود.


این اولین کارخانه تولید خودروی تسلا در خارج از آمریکا و همچنین اولین کارخانه‌ی کاملاً خارجی موجود در چین است که این امر نشان دهنده‌ی تمایل دولت چین به استقبال از خودروسازان خارجی و آزادتر کردن بازار می‌باشد.


این برند الکتریکی می‌خواهد حضور خود در بزرگ‌ترین بازار خودروی جهان را پررنگ‌تر کند و به همین خاطر تأسیس گیگا فاکتوری در شانگهای باعث شده تسلا از شر تعرفه‌های گوناگون خلاص گردیده و محصولاتی با قیمت رقابتی بسازد. اگر یادتان باشد چند روز پیش نیز خبری درباره احتمال کاهش 20 درصدی قیمت تسلا مدل 3 در چین منتشر شد.


تسلا مدل 3 هم‌اکنون قیمت 50800 دلاری در چین دارد اما اگر کاهش قیمت 20 درصدی این خودرو رخ دهد آنگاه چینی‌ها خواهند توانست این خودرو را با قیمت پایه 42800 دلاری خریداری کنند.


چار لکلرک که یکی از رانندگان با استعداد فرمول 1 محسوب می‌شود قراردادی طولانی‌مدت و 5 ساله با تیم اسکودریا فراری امضا کرد. این قرارداد تا پایان سال 2024 اعتبار خواهد داشت.


این راننده جوان که قبلاً سابقه قهرمانی در مسابقات فرمول 3 و 2 را دارد سال خوبی را تاکنون پشت سر گذاشته و دو پیروزی، 10 پودیم (سکو) و 6 پل پوزیشن (تعیین خط) را به دست آورده است. او همچنین توانسته امتیازات بیشتری در مقایسه با هم‌تیمی مشهور خود یعنی سباستیل فتل با 4 بار قهرمانی جهان به دست بیاورد. لکلرک امسال 264 امتیاز دشت کرده و در رده‌بندی رانندگان در جایگاه چهارم جای گرفته است.


لکلرک گفته است:

خیلی خوشحالم که همچنان با اسکودریا فراری خواهم بود. رانندگی برای جذاب‌ترین تیم فرمول 1 آرزوی من بوده است. من بی‌صبرانه منتظر رابطه‌ای عمیق‌تر با تیم بودم. مشتاقم ببینم آینده چه چیزی برای ما تدارک دیده و کاملاً منتظر آغاز فصل بعدی مسابقات هستم.


لکلرک در اوایل سال 2013 به آکادمی رانندگان فراری پیوست و اولین بار در سال 20 و با تیم سائوبر در مسابقات فرمول 1 حضور یافت. او تنها پس از یک فصل توانست وارد تیم اسکودریا فراری شود.


ماتیا بینوتو یکی از مدیران تیم فراری نیز گفته است:

با پایان یافتن هر مسابقه در فصل جاری، آرزوی ما تمدید قرارداد با چار بوده و این تصمیم هم‌اکنون عملیاتی شده است؛ بنابراین او تا 5 سال آینده با ما خواهد بود. این موضوع نشان می‌دهد که چار و اسکودریا فراری آینده‌ای محکم خواهند داشت. او از سال 2016 تاکنون بخشی از خانواده ما بوده و ما به نتایج به دست آمده توسط او کاملاً افتخار می‌کنیم.

اولین پیروزی چار لکلرک در فرمول یک

سباستین فتل حداقل تا پایان فصل 2020 هم‌تیمی لکلرک باقی خواهد ماند.

همه‌ی ما به خوبی می‌دانیم که مک لارن 720S در خط مستقیم یک هیولای بی‌رحم است و چندین نمونه از این خودرو تاکنون توانسته‌اند مسافت 400 متر را در محدوده 8 ثانیه طی کنند. البته این رکوردها با خودروهایی تیون شده به دست آمده‌اند.


درگ تایمز اخیراً راهی پیست درگ شده و توانسته برخی از سریع‌ترین نمونه‌های 720S را تست نماید. صادقانه باید گفت رکوردهایی که سوپرکار رده میانی مک لارن بر جای گذاشته استثنایی و خارق‌العاده است.


دو مک لارن 720S در این ویدئو کاملاً جلب‌توجه می‌کنند. اولی که رنگ مشکی براق دارد از خروجی‌های اگزوز افترمارکتی و لاستیک‌های تویو R888R استفاده می‌کند. این خودرو در روی چرخ های عقب قدرت حدود 900 اسب بخاری داشته و در خلال تست‌های درگ اخیر توانسته مسافت 400 متر را در زمان 8.999 ثانیه و با سرعت 257.2 کیلومتر در ساعت طی کند.
مدل دوم هم همان شب روانه پیست شده است. این خودرو با رنگ بدنه‌ی سفید از یک سیستم اگزوز کامل، برخی تغییرات نرم‌افزاری و لاستیک‌های چسبان میکی تامپسون سود می‌برد. بهترین رکورد این خودرو نیز زمان 8.849 ثانیه‌ای و سرعت 252 کیلومتر در ساعت بوده است. هر دو مک لارن یاد شده در صورت لانچ عالی شتاب صفر تا 96 کیلومتر در ساعت زیر 2 ثانیه‌ای را ثبت می‌کنند.


از زمان شروع تحویل این هیولا به مشتریان در سال 2017 مشخص شد که بریتانیایی‌ها میزان قدرت و گشتاور پیشرانه 8 سیلندر 4 لیتری توئین توربوی 720S را کمتر از حد واقعی اعلام کرده‌اند. حالا و تنها پس از گذشت چند سال مالکان توانسته‌اند به رکوردهایی تقریباً 1 ثانیه سریع‌تر از بوگاتی شیرون برسند. این رکوردها تنها با چند تغییر کوچک در سیستم اگزوز و لاستیک‌ها و بدون ایجاد تغییرات فنی به دست آمده‌اند.

[دانلود ویدئو]


ترامپچی در نمایشگاه گوانگژو از نسخهٔ کوپهٔ کراس‌اوور کامپکت GS4 خود رونمایی کرده است. این خودرو از استایل کوپه مانندی برخوردار است که در ظاهر تفاوت قابل‌توجهی با نسخهٔ معمولی GS4 دارد اما داخل و پیشرانه‌های آن کاملاً با GS4 معمولی یکسان است. در ظاهر، نمای جلویی GS4 کوپه با نسخهٔ معمولی خود متفاوت بوده و در آن از زبان طراحی محصولات ترامپچی استفاده نشده است بلکه بجای آن جلوپنجره‌ای طراحی شده که به دو قسمت بالایی و پایینی تقسیم می‌شود. چراغ‌های جلوی تیز خودرو نیز به جلوپنجره چسبیده‌اند و دی‌لایت‌هایی به شکل رعدوبرق درون آن‌ها کار شده است.

GS4 کوپه در نمای جانبی بسیار به کراس‌اوورهای کوپهٔ معمول بازار شباهت دارد و ویژگی چندان خاصی در آن به چشم نمی‌خورد. در اینجا خط شانه‌ای که از چراغ‌های جلو آغاز شده و پس از یک جابجایی روی درهای عقب به چراغ‌های عقب می‌رسد به همراه سقف و ستون‌های مشکی‌رنگ، از یکنواختی پروفیل جانبی خودرو کاسته‌اند. علاوه بر این، رینگ‌های اینچی این کراس‌اوور کوپه که با لاستیک‌های 235 پوشیده شده‌اند هم طراحی متفاوتی با نسخهٔ معمولی GS4 دارند. در چراغ‌های عقب GS4 کوپه از طرح V شکل استفاده شده که با نسخهٔ معمولی متفاوت است درحالی‌که برای سر اگزوزها هم طرح ذوزنقه‌ای در نظر گرفته شده است.

همان‌طور که در ابتدا گفته شد، در داخل GS4 کوپه طراحی کلی هیچ تفاوتی با نسخهٔ معمولی GS4 ندارد و در اینجا هم شاهد همان طرح X شکلی هستیم که در قسمت‌های مختلف داشبورد به چشم می‌خورد. صفحه آمپر دیجیتالی، صفحه‌نمایش 12.3 اینچی سیستم اطلاعاتی-سرگرمی و شارژ بی‌سیم گوشی‌های هوشمند هم از دیگر ویژگی‌های داخلی قابل‌توجه این کراس‌اوور کوپهٔ چینی هستند.

زیر کاپوت GS4 کوپه مثل نسخهٔ معمولی یک پیشرانهٔ 1.5 لیتری چهار سیلندر توربو با 170 اسب بخار قدرت و 265 نیوتن متر گشتاور قرار می‌گیرد. طبق اخبار رسمی، این ماشین در سه‌ماههٔ نخست سال آینده در بازار چین عرضه خواهد شد؛ اما علاوه بر این، ترامپچی برنامه‌هایی هم برای عرضهٔ آن در بازارهای خارجی مثل روسیه دارد تا در آنجا به رقیبی برای کراس‌اوور کوپهٔ رنو آرکانا تبدیل شود.


پس از معرفی یک سری از موتورهای شرقی و فرانسوی این بار موتوری آلمانی از کمپانی ب‌ام‌و را معرفی خواهیم کرد. نخستین موتوری که انتخاب کرده‌ام موتور M10 است.

m10_832

این موتور که هواداران بسیاری در جهان دارد موتوری چهار سیلندر خطی است. این موتور را راننده‌ی مسابقه‌ای، بارون الکس فون فالکنهاسن به سفارش کمپانی طراحی کرد. ابتدا ب‌ام‌و از وی یک موتور 1.3 لیتری می‌خواست. ولی فون فالکنهاسن معتقد بود یک موتور 1.3 لیتری کوچک به دلیل کارایی پایین در آینده‌ی نزدیک نیاز به جایگزین خواهد داشت وی اقدام به طراحی یک موتور 1.5 لیتری کرد. منتهی چون کارایی بالا و قابلیت ارتقا را مدنظر داشت، بلوک موتور را طوری طراحی کرد که قابلیت تبدیل آن به نسخه‌ی 2 لیتری نیز وجود داشته باشد. به دلیل ساختار بسیار مستحکم و کیفیت بالای ساخت در موتور M10 این موتور از انعطاف‌پذیری بالایی در تیونینگ کردن برخوردار است، ضمن اینکه هنگام تیونینگ کردن نسبت به موتورهای مشابه کمترین عوارض جانبی را نشان می‌دهد. برخی از نسخه‌های m10 از توانایی بالاتری برای تیونینگ کردن برخوردارند که این قضیه به طرح‌های متفاوت سرسیلندر آنها برمی‌گردد.
بهترین مدل سرسیلندر در ب‌ام‌و 2002tii با خروجی 170 اسب بخار بود که دارای سوپاپ‌های بزرگ ورودی بود؛ بزرگ شدن سوپاپ‌ها در آن نسخه سبب افزایش چشمگیر قدرت و گشتاور نسبت به نمونه‌های عادی شده بود. دیگر نسخه‌ی برتر این موتور در بدنه‌های E28 و E30 با کد i عرضه شده بود. موتور M10 برای نزدیک به سه دهه در سبد محصولات ب‌ام‌و قرار داشت و در این مدت بیش از سه ونیم میلیون عدد از آن بفروش رفت.

1982 BMW 520i
1982 BMW 520i

در اواخر سال 1982 که اتاق E30 عرضه شد از نسخه‌ی 1.8 لیتری این موتور استفاده می‌کرد. موتور 1.8 لیتری کاربراتوری با کد 316 و همین موتور مجهز به انژکتور با کد 3i به بازار آمد. همچنین ورژن 1.6 لیتری کاربراتوری در اتاق E21 نیز با کد 316 استفاده می‌شد. موتور M10 به همراه موتور M40 رنج موتورهای چهار سیلندر اتاق E30 را تشکیل می‌دادند که موتور M20 در نسخه‌های 320i و 323i عرضه شده بود. نسخه 1.8 لیتری M10 همچنین توان‌بخش اتاق E28 سری پنج نیز بود.

1988-1991 BMW 3i (E30) 2-door sedan
1988-1991 BMW 3i (E30) 2-door sedan

بعدها تغییراتی نیز در کدهای اتاق E30 داده شد، هنگامی‌که در سال 1987 گونه‌ی فیس لیفت E30 به بازار آمد موتور 1.8 لیتری انژکتوری با کد 316i بود و کد 3i از موتورهای جدیدتر M40 استفاده کردند. ولی تنها یک سال بعد موتور M10 از سری سه کنار گذاشته شد و همین کد 316i از موتورهای کوچک M40 استفاده کرد. بااین‌حال این پایان رابطه‌ی اتاق E30 با موتور M10 نبود چراکه در 1986 که نخستین M3 به بازار آمد از موتور S14 در آن استفاده شده بود؛ موتوری که بر اساس M10 ساخته شده بود و از بلوک مشترک با آن استفاده می‌کرد، اما حجم آن به 2.5 لیتر افزایش پیدا کرده بود و نسخه‌ی نهایی آن در سال 1991 قدرتی معادل 235 اسب بخار را تولید می‌کرد.

BMW m10b
BMW m10b
موتور M10 طرح‌های متفاوتی را در شکل پیستون خود دارد که سال‌به‌سال پیستون‌ها متفاوت بودند. بنابراین هنگام تعویض سرسیلندر باید حتماً به شکل پیستون خودروی خود نیز دقت کنید چراکه طرح پیستون مورد استفاده باید با اتاق احتراق سرسیلندر همخوانی داشته باشد.
همان‌طور که اشاره کردیم موتور M10 نسخه‌های بسیاری دارد اما مشهورترین آنها نسخه M10B است که نگاه کوتاهی به مشخصات آن خواهیم داشت.
سیستم سوخت‌رسانی این موتور انژکتوری جترونیک است که اختراع شرکت بوش آلمان می‌باشد. این سیستم یک سیستم سوخت‌رسانی انژکتوری آنالوگ است که همانند خودروهای امروزی ECU ندارد. حجم دقیق این موتور 1766 سی سی بود و قدرت و گشتاور آن به ترتیب 102 اسب بخار و 140 نیوتون متر است. ضریب کمپرس این موتور 9 به یک بوده و قطر و کورس پیستون آن برابر با 89 و 71 میلی‌متر است. ب‌ام‌و 3i که در آن سال‌ها از این موتور استفاده می‌کرد مشهور بود به این‌که با دنده‌ی دو به سرعت صد کیلومتر بر ساعت می‌رسد.
در جدول زیر مشخصات نسخه های دیگر موتور M10 را می‌توانید مشاهده کنید.

M10-engines
مشخصه‌های موتور M10
این موتور از سه بخش بلوک چدنی، کارتل فولادی و سرسیلندر آلومینیومی تشکیل شده است.

کارتل روغن
موتور M10 از کارتل روغن دو طبقه استفاده می‌کند. کارتل بالایی مستقیماً به بلوکه پیچ شده و با یک واشر (گسکت) آب‌بندی شده است. کارتل پایینی هم به کارتل بالایی متصل است. معمولاً براثر رعایت نکردن گشتاور پیچ‌ها هنگام بستن آنها در این قسمت شاهد نشت روغن هستیم و از آنجایی که تعدادی از پیچ‌های کارتل بالایی در داخل کارتل پایینی قرار می‌گیرند لازم است برای برطرف کردن نشتی هر دو قسمت باز شوند. اگر گشتاور پیچ‌ها را رعایت نکرده باشید نباید با دیدن پیچ کاملاً باز شده افتاده در داخل روغن کارتل پایینی تعجب کنید. دیگر مشکل معمول در این کارتل ها ترک برداشتن و یا سوراخ شدن بر اثر ضربه است.

اویل پمپ
اویل پمپ موتور M10 نیروی خود را از زنجیری می‌گیرد که مستقیماً به یک دنده روی میل‌لنگ وصل است. نوع پمپ از نوع ژیروتور است و مکانیزم پمپ کردن آن مانند اویل پمپ مورد استفاده در کیا پراید ویا مزدا 323 است. اویل پمپ به قسمت مرکزی جلوی بلوک موتور با پیچ وصل شده است و از طریق یک شلنگ با کارتل روغن در ارتباط است. تعویض اویل پمپ M10 بسیار راحت و سریع انجام می‌گیرد. تنها کافی است چرخ‌دنده را از پمپ جدا کرده جدا کرده و سپس پمپ را با باز کردن پیچ‌هایش از بلوک جدا کنیم.

BMW E21 3i m10b
BMW E21 3i m10b
بلوک موتور
تمامی موتورهای سری M10 از بلوک یکسان استفاده می‌کنند. که به‌طور استاندارد قطر پیستون آن 89 میلی‌متر تعریف شده است. تفاوت مدل‌ها در قطر سیلندر مختلف آنها است که ماکزیمم استاندارد 94 میلی‌متر است؛ هر چند به گفته‌ی تعمیرکاران ب‌ام‌و بهتر است محض احتیاط حداکثر از قطر 93 میلی‌متر نکنیم.

میل‌لنگ
میل‌لنگ موتور M10 چدنی است و کورس استاندارد آن 71 میلی‌متر تعریف شده است. هرچند امکان افزایش این طول کورس تا 87 میلی‌متر وجود دارد. (مانند موتور S14)

شاتون
شاتون های استاندارد M10 دارای 135 میلی‌متر طول هستند.

پیستون‌ها
مشخصات پیستون‌های موتور M10B مورد استفاده در اتاق E30 را در جدول زیر مشاهده می‌کنید.

M10B
پیستون‌های موتور M30 ب‌ام‌و نیز با این موتور سازگاری دارند و می‌توان از آنها استفاده نمود.

زنجیر تایم
موتورهای M10 (برخلاف M20 و M40) از زنجیر تایم بهره‌مند هستند. این زنجیر به چرخ دنده‌ای که در انتهای میل‌لنگ قرار دارد متصل است و نیرو را به دنده‌ی میل‌سوپاپ واقع شده در سرسیلندر انتقال می‌دهد. برخی اوقات افراد ممکن است فکر کنند که زنجیر تایمینگ ها مادام‌العمر (اصطلاحاً لایف تایم) هستند اما پیشنهاد می‌شود که سفت کن‌های آن هر 100 هزار مایل تعویض شوند؛ همچنین درصورتی‌که زنجیر شروع به تولید صدا نماید باید نسبت به تعویض زنجیر و به همراه آن سفت کن‌ها نیز اقدام کرد.

موتور M10 انژکتوری
موتور M10 انژکتوری

سرسیلندر
سرسیلندر تمامی گونه‌های M10 هشت سوپاپه هستند و از آلومینیوم ریخته‌گری شده ساخته شده‌اند. ظاهر سرسیلندر مدل‌های کاربراتوری با مدل‌های انژکتوری تفاوت دارد و در مدل انژکتوری مجراهایی برای انژکتور تعبیه شده است. متأسفانه نقطه‌ی ضعف موتور M10 سرسیلندر آن است، چراکه این سرسیلندر در هنگام داغ شدن بیش از حد بشدت مستعد شکستن است. باید توجه داشت که تنها راه چک کردن سالم بودن سرسیلندر باز کردنان از روی موتور است. یک قضیه‌ای که در هنگام بستن سرسیلندر M10 باید حتماً آن را رعایت کرد این است که از عدم وجود آب یا روغن در داخل مجرای پیچ سرسیلندر روی بلوکه مطمئن شوید. اگر آب یا روغن یا هر مایع دیگری در داخل مجرای پیچ‌ها مانده باشد، در هنگام بستن پیچ‌ها فشار هیدرولیکی وارد شده روی مایع می‌تواند سبب شکستن بلوک موتور شود.

درب سوپاپ
درب سوپاپ در بالای سرسیلندر قرار دارد و توسط هشت عدد پیچ بسته می‌شود. تنها دو مجرا در درب سوپاپ M10 قرار دارد که یکی برای اضافه نمودن روغن موتور و دیگری برای انتقال بخارات روغن به مانیفولد هوا است. برای موتور M10 پیشنهاد شده است که حتماً در هر بار باز نمودن درب سوپاپ واشر آن نیز تعویض گردد.

میل سوپاپ (میل بادامک)
موتور M10 دارای یک میل‌سوپاپ در بالا است (OHV) که در یک طرف از طریق دنده تایمینگ به زنجیر تایم متصل است و انتهای آن نیز به تقسیم‌کننده‌ی برق شمع‌ها یا اصطلاحاً دلکو متصل است. نام صحیح تقسیم‌کننده دیستربیوتر است. میل‌سوپاپ M10 توسط سه عدد به رینگ نگه داشته شده است و توسط یک مجرای تزریق روغن که در بالای آن قرار دارد روغن‌کاری می‌شود. تمامی گونه‌های M10 از میل‌سوپاپ یکسان استفاده می‌کنند و این میل‌سوپاپ با موتور ب‌ام‌و E21 نیز سازگاری دارد. این میل‌سوپاپ توسط اسبک‌هایی عملیات را روی سوپاپ‌های دود و هوا اعمال می‌کند.

سوپاپ‌ها
M10 یک موتور هشت سوپاپ است که برای هر سیلندر یک سوپاپ دود و یک سوپاپ هوا وجود دارد. سوپاپ‌های مدل‌های انژکتوری با سوپاپ‌های مدل کاربراتوری متفاوت‌اند. ابعاد آنها در زیر آمده است.
برای کد 316:

  • سوپاپ هوا 42 میلی‌متر
  • سوپاپ دود 35 میلی‌متر
  • برای کدهای 316i/3i:
  • سوپاپ هوا 46 میلی‌متر
  • سوپاپ دود 38 میلی‌متر

قطر ساق سوپاپ نیز در تمامی مدل‌ها 8 میلی‌متر است. برای فیلر گیری موتور نیز باید اعداد زیر را مدنظر داشت:

  • فیلر سوپاپ دود و هوا در حالت سرد: 0.20mm
  • فیلر سوپاپ دود و هوا در حالت گرم:0.25mm

برای تیونینگ کردن موتور M10 استفاده از کاربراتورهای کمپانی Weber می‌تواند شروع مناسبی باشد، تنها تعویض کاربراتور استاندارد با مارک وبر تأثیر مثبتی در پی خواهد داشت، در قدم بعدی می‌توان تعداد کاربراتورها را افزایش داد. اما ازآنجایی‌که موتور M10 کشش بسیاری برای تیونینگ دارد می‌توان سراغ گزینه‌های مؤثر تری نظیر افزایش حجم موتور و حتی توربوشارژر هم رفت. در سال 1982 یک موتور M10 مسابقه‌ای به حدی تیونینگ شد که قدرت خروجی آن به 1350 اسب بخار! رسید که گویای توانایی بالای این موتور برای ارتقاء است. اگر حجم موتور M10 را افزایش دهید می‌توانید از قطعات موتور S14 برای آن استفاده کنید که معمولاً قطعاتی مانند میل‌سوپاپ و پیستون و شاتون ها از موتور S14 به کار گرفته می‌شوند. اما گزینه‌های دیگر نیز بسیار زیادند و تیونر در هنگام کار روی موتور M10 آزادی عمل بسیاری دارد.
یکی از نکاتی که در هنگام تعویض موتور M10 باید به آن دقت کنید این است که اگر موتور را از اتاق E21 به اتاق E28 منتقل می‌کنید باید از دسته موتورهای E30 استفاده کنید.

کاربراتور وبر
کاربراتور وبر
منابع:
www.e30zone.net
www.fritzsbits.co.uk
www.unixnerd.demon.uk

سال 2019 می‌تواند مهم‌ترین سال در کل تاریخ خودروسازی باشد. البته شاید این ادعای جسورانه‌ای به نظر برسد اما در ادامه 10 خودروی جدید قابل‌توجهی را خواهید دید که در این سال معرفی شده و بر کل دنیای خودرو تأثیر گذاشته‌اند. به همین دلیل سال 2019 در صنعت خودروسازی یک سال معمولی مثل سال‌های دیگر نبود. در این سال شاهد معرفی اولین محصول تمام الکتریکی پورشه، اولین شاسی‌بلند آستون‌مارتین و اولین کوروت موتور وسط بودیم و اولین خودروی تولیدی دنیا مرز 300 مایل بر ساعت را شکست؛ بنابراین در این مطلب 10 خودروی باورنکردنی معرفی‌شده در سال 2019 را انتخاب کرده‌ایم یعنی خودروهایی که دنیا را به لرزه درآوردند. البته این لیست می‌تواند به بیش از 10 خودرو افزایش پیدا کند و شما هم می‌توانید خودروهای شاخص سال 2019 که معتقدید باید در این لیست باشند را در بخش نظرات اعلام کنید.

 

تویوتا سوپرا

چگونه می‌توان در لیست شاخص‌ترین خودروهای سال 2019 تویوتا سوپرا را قرار نداد؟ یک دهه حرف‌وحدیث و سال‌ها انتشار تیزرهای رسمی سرانجام در نمایشگاه دیترویت در اوایل ژانویهٔ 2019 به پایان رسید. با همهٔ انتقادها تمجیدها، نمی‌توان از یاد برد که دنیا برای بازگشت این اسپرت ژاپنی چقدر هیجان‌زده بود.

 

پورشه تایکان

پس از مدت‌ها آزمایش پروتوتایپ‌ها و انتشار تیزرها، سرانجام پورشه تایکان در اوایل سپتامبر رسماً رونمایی شد. صرف‌نظر از اینکه تایکان اولین خودروی تمام الکتریکی پورشه است، در رگ‌های آن همچنان خون پورشه جریان دارد که این یعنی برای رانندگی خودروی بشدت رضایت‌بخشی است.

 

شورلت کوروت C8

رتبهٔ خودروها در این لیست نشان‌دهندهٔ بهتر یا بدتر بودن آن‌ها نیست اما اگر می‌خواستیم خودروی شماره یک سال 2019 را انتخاب کنیم، آن مطمئناً شورلت کوروت C8 بود. هیجان و شور و اشتیاقی که مردم سراسر جهان برای این خودرو داشتند با هیچ خودروی جدید دیگری قابل‌مقایسه نیست. با شتاب صفرتاصد زیر 3 ثانیه و قیمت زیر 60 هزار دلاری کوروت C8، جای تعجب نیست که همهٔ دنیا تا پایان تابستان تویوتا سوپرای جدید را فراموش کردند.

 

فورد موستانگ شلبی GT500

بعد از خاتمهٔ تولید شلبی GT500 قبلی در سال 2014، پنج سال طول کشید تا این هیولا دوباره متولد شود و سپس بازهم چند ماه دیگر طول کشید تا فورد مشخصات و پرفورمنس کامل آن‌را اعلام کند. انتظار می‌رود این GT500 جدید با برخورداری از سیستم تعلیق متمرکز به پیست، سرانجام بتواند به‌خوبی از همهٔ 760 اسب بخار قدرت خود استفاده کند.

 

فراری SF90 استراداله

معرفی یک فراری کاملاً جدید همیشه اتفاق خاص و ویژه‌ای بوده است اما قوی‌ترین فراری تولیدی تاریخ با قوای محرکهٔ پلاگین‌هیبریدی و بُرد تمام الکتریکی حتی از آن‌هم خاص‌تر و قابل‌توجه‌تر است. SF90 استراداله با برخورداری از 1000 اسب بخار قدرت که درون ظاهر کاملاً زیبایی قرار گرفته است، قطعاً یکی از مطلوب‌ترین سوپرکارهای دههٔ دوم قرن بیست و یکم خواهد بود.

 

آئودی RS6

چرا آئودی RS6 جدید در این لیست قرار گرفته است؟ این خودروی سریعی است اما فوق‌سریع نیست. همچنین خودرویی فوق‌العاده منحصربه‌فرد یا الکتریکی و یا تغییردهندهٔ بازی هم نیست. پس چرا اینجا است؟ RS6 اینجا است چون خودروی بشدت جذابی است. هنگامی‌که پدال گاز این ماشین فشرده شود، تقریباً به هر سوپراسپرتی در دنیا خواهد رسید درحالی‌که یک صندوق بار بسیار کاربردی پشت سر راننده قرار دارد. البته استیشن‌ها فروش چندانی ندارند و قطعاً آئودی هم این را می‌داند ولی به‌هرحال آن‌ها این هیولا را ساخته‌اند و ما هرگز آن‌را فراموش نخواهیم کرد.

 

آستون‌مارتین DBX

آستون‌مارتین از زمان تأسیس تاکنون همواره به خاطر ساخت گرند توررهای لوکس و کوپه‌های اسپرت شهرت داشته است اما شرایط این روزهای بازار و محبوبیت شدید شاسی‌بلندها، این برند بریتانیایی را مجبور کرد به بخش کاملاً جدیدی وارد شود. DBX به‌عنوان اولین شاسی‌بلند تاریخ آستون‌مارتین مأموریت مهمی دارد و باید این شرکت را از مشکلات مالی نجات دهد.

 

بوگاتی شیرون سوپراسپرت 300

بوگاتی شیرون چند سالی است که در بازار حضور دارد و قاعدتاً نباید در این لیست باشد اما این یک شیرون معمولی نیست. کسانی که شیرون معمولی را خریداری می‌کنند نهایتاً می‌توانند به سرعت 420 کیلومتر بر ساعت برسند اما این شیرون سوپراسپرت 300 است که توانست مرز سرعت 300 مایل بر ساعت یا 480 کیلومتر بر ساعت را بشکند. این اولین خودروی تولیدی دنیا است که موفق به انجام چنین کاری شده و به همین دلیل به این لیست راه یافته است.

 

فورد موستانگ مک ایی

در این لیست دو موستانگ وجود دارد اما میدانیم که خیلی‌ها فورد مک ایی را یک موستانگ واقعی نمی‌دانند؛ اما از این موضوع که بگذریم، مک ایی اولین محصول تمام الکتریکی اختصاصی فورد است و به نظر می‌رسد می‌تواند پیروز باشد. همچنین قابل کتمان نیست که تصمیم فورد برای معرفی این کراس‌اوور الکتریکی به‌عنوان یک موستانگ توجه کل دنیا را به خود جلب می‌کند؛ بنابراین به نظر می‌رسد هیچ‌کس به این زودی‌ها فورد مک ایی را فراموش نمی‌کند.

 

تسلا سایبرتراک

خواه عاشق ایلان ماسک باشید خواه از او متنفر باشید، او همیشه برای معرفی خودروهای جدید تسلا شوی کاملی را برگزار می‌کند و سایبرتراک هم از این قاعده مستثنی نیست اما برخلاف محصولات قبلی تسلا، طراحی ظاهری این پیکاپ الکتریکی بسیار بحث‌برانگیز است. اینکه آیا چنین خودرویی واقعاً در سال 2021 تولید خواهد شد یا نه فعلاً مشخص نیست اما مهم این است که ماسک با سایبرتراک توجه جهان را به خود جلب کرده و این اولین قدم برای فروش این پیکاپ به عموم مردم است.


درحالی‌که بازار پر از کراس اوورها و شاسی‌بلندی یونی بادی است، سال 2019 از نظر خودروهای آفرود سال خوبی بوده است. امسال خودروهای آفرود به حدی عرض‌اندام کرده‌اند که Carbuzz در انتخاب بهترین آفرودر سال جاری میلادی به مشکل برخورده است. برخی از خودروهایی که با فاصله ای کم نتوانستند به فینال راه یابند عبارت‌اند از شورولت سیلورادو تریل باس، جی ام سی سیرا هوی دیوتی AT4، مرسدس بنز G550 و تویوتا لندکروزر.

تنها سه خودرو می‌توانستند در این مرحله حضور یابند و بر پایه امتیازاتی که خودروها در قوای محرکه، سیستم تعلیق و ویژگی‌های آفرود به دست آوردند این سه خودرو انتخاب شدند. خودروهایی که خواهید دید از نظر توانایی، دوام و تکنولوژی مربوط به آفرود در حد بسیار بالایی قرار دارند.

 

  • فینالیست: فورد F-150 رپتور 2019

هیچ لیستی از خودروهای آفرود بدون حضور فورد F-150 رپتور کامل نخواهد بود. دومین نسل این خودرو از سال 2017 تاکنون در بازار حضور داشته و هنوز هم از پیشرانه 6 سیلندر 3.5 لیتری توئین توربوی اکوبوست با قدرت 450 اسب بخار استفاده می‌کند. این نیروی عظیم از طریق گیربکس 10 سرعته اتوماتیک به چرخ ها منتقل می‌شود؛ اما مدل سال 2019 این خودرو بهبودهایی داشته که از جمله آن‌ها می‌توان به سیستم تعلیق مسابقه‌ای فاکس، دامپرهای تطبیقی جدید، صندلی‌های مسابقه‌ای ریکارو و کنترل تریل اشاره کرد که این مورد آخری به عنوان کروز کنترل آفرود عمل می‌کند.

اگر نیازمند یک خودرو برای عبور هرچه سریع‌تر از بیابان باشید باید رپتور را انتخاب کنید. خودروهای معدودی می‌توانند با توانایی‌های باورنکردنی رپتور مقابله کنند اما ابعاد بزرگ آن شاید در برخی فضاهای تنگ دردسرساز باشد. قیمت این پیکاپ از 52,855 دلار آغاز می‌شود.

 

  • فینالیست: جیپ گلادیاتور 2020

پس از سال‌ها گمانه‌زنی و انتشار شایعات فراوان، سرانجام جیپ گلادیاتور به عنوان اولین پیکاپ جیپ از سال 1992 تاکنون تولید شد. اگرچه گلادیاتور ظاهر مشابهی با رانگلر دارد اما از پلتفرم خاص خودش استفاده می‌کند. نیروبخش این خودرو پیشرانه 6 سیلندر 3.6 لیتری پنتاستار 285 اسبی یا نسخه 6 سیلندر 3 لیتری توئین توربو دیزل 260 اسب بخاری است.

تمامی گلادیاتورها از نظر آفرود توانا هستند اما مدل روبیکان دارای قفل‌های اکسل جلو و عقب و تنظیمات آفرود است. زاویه شکست این خودرو به اندازه رانگلر زیاد نیست که دلیل آن نیز فاصله بین محوری بیشتر این پیکاپ است. با قیمت 33,545 دلاری گلادیاتور سریعاً می‌تواند به یک پیکاپ محبوب و  با ارزش تبدیل شود؛ کدام پیکاپ در بازار با سقف و درب‌های جداشدنی عرضه می‌شود؟

 

  • برنده: تویوتا فور رانر TRD Pro 2020

اگر خواهان خودرویی برای زنده ماندن در آخرامان هستید بهتر است یک تویوتا را انتخاب کنید. تویوتا فور رانر برای مدل سال 2020 بهبودهای قابل‌توجهی داشته و هم‌اکنون به‌صورت استاندارد از بسته ایمنی این برند سود می‌برد. این بسته ایمنی شامل سیستم پیشگیری از برخورد با تشخیص عابران پیاده، هشدار خروج از مسیر، نوربالای خودکار و کروز کنترل تطبیقی است. اپل کارپلی و اندروید اتو نیز برای اولین بار نصب شده‌اند.

این خودرو همچنان از پیشرانه 6 سیلندر 4 لیتری 270 اسبی و گیربکس 5 سرعته اتوماتیک استفاده می‌کند. تویوتا 4 رانر TRD Pro دارای شوک‌های مسابقه‌ای فاکس و سیستم تعلیق با تنظیمات خاص، فلاپ جلوی آلومینیومی، رینگ‌های منحصربه‌فرد و لاستیک‌های نیتو و کیت بدنه گیراتری می‌باشد. همچنین رنگ سبز جدیدی وجود دارد که هماهنگی بسیار خوبی با ماهیت خشن این خودرو نشان می‌دهد.

قیمت این خودرو از 36,120 دلار آغاز می‌شود اما برای خرید مدل TRD Pro باید 49,865 دلار پرداخت کنید. تمامی خودروهای حاضر در این لیست ارزش باقی مانده بسیار خوبی دارند اما افت قیمت تویوتا بسیار کمتر است. بسیاری از افراد مشتاقانه منتظر جایگزین 4 رانر فعلی هستند اما همین خودرو نیز در بازاری که پر از کراس اوورهای تقلبی است هم خوب می‌فروشد. آفرین تویوتا!


خودروسازان در سال 2019 نیز تلاش داشتند مرزهای مربوط به یک خودرو را جابجا کنند. ما خودروهای پیشرفته زیادی را در سال جاری تست کردیم، خودروهایی که نامزد دریافت عنوان پیشرفته‌ترین خودروی سال بودند. برخی خودروهایی که نتوانستند جزو فینالیست‌های ما باشند عبارت‌اند از آئودی Q8، ب ام و آلپینا B7 و ولوو XC90.

سه خودرویی که Carbuzz انتخاب کرده جزو پیشرفته‌ترین خودروهای دنیا بوده و از نظر سیستم‌های اطلاعات سرگرمی، ایمنی، ارتباط گوشی‌های هوشمند و… سرآمد هستند. اگر تکنولوژی را دوست دارید پس حتماً این خودروها را نیز دوست خواهید داشت.

  • فینالیست: تسلا مدل 3

چگونه می‌توان یکی از مهم‌ترین خودروهای سال یعنی تسلا مدل 3 را نادیده گرفت؟ این همان تسلایی است که باعث آشنایی توده مردم با خودروهای الکتریکی شد و قیمت پایه 39990 دلاری آن بسیار کمتر از قیمت تسلا مدل S یا X می‌باشد. این خودرو با استایل جذاب، برد الکتریکی احساس‌برانگیز و شتاب گیری قابل‌توجه مورد اقبال عموم قرار گرفته است.

از نظر تکنولوژی هم هیچ کمبودی وجود ندارد. سیستم اتوپایلوت تسلا جزو بهترین سیستم‌های نیم خودران بازار بوده و این برند پیشروی مد این روزها یعنی گوشی به عنوان کلید” است. این خودرو همچنین از به‌روزرسانی از راه دور سود می‌برد. شما شاید صبح از خواب بیدار شده و بفهمید که تسلا مدل 3 می‌تواند زبان جدیدی را به شما یاد دهد. در کل باید گفت تسلا مدل 3 یکی از پیشرفته‌ترین خودروهای سال 2019 است.

  • فینالیست: لینکلن آویاتور 2020

آویاتور جدیدترین تلاش این برند آمریکایی برای تکرار جادوی نویگیتور در بسته‌ای ارزان‌تر است. قیمت این خودرو از 51100 دلار شروع می‌شود اما برای خرید مدل قوی گرند تورینگ هیبرید باید 68800 دلار پرداخت کنید. مدل استاندارد از پیشرانه 6 سیلندر 3 لیتری توئین توربوی 400 اسبی استفاده می‌کند درحالی‌که قدرت مدل گرند تورینگ به 494 اسب بخار می‌رسد. ما پیش ‌از این هم تکنولوژی پلاگین هیبریدی را دیده‌ایم اما اینبار از این قوای محرکه به عنوان گزینه‌ای پرفورمنس نام برده شده است.

لینکلن از نظر تکنولوژی هیچ کمبودی ندارد. لینکلن هم مثل تسلا به مالکان اجازه می‌دهد تا با موبایل خود خودرو را باز و بسته کرده و وضعیت سوخت و شارژ را بررسی کنند. از جمله تجهیزات سفارشی این خودرو می‌توان به صندلی‌هایی با تنظیم در 30 جهت، سیستم صوتی سه‌بعدی با 28 بلندگو و… اشاره کرد. آویاتور به‌صورت استاندارد از کوپایلوت 360 سود برده و از جمله ویژگی‌های ایمنی سفارشی آن می‌توان کروز کنترل تطبیقی، دستیار ترمز عقب و دستیار پارک عقب را نام برد.

  • برنده: مرسدس بنز GLE 2020

مرسدس بنز GLE 2020 از نظر ظاهری جذاب‌ترین گزینه کلاس خود نیست اما واقعاً از تکنولوژی های مدرن و جذابی سود می‌برد. مدل پایه GLE 350 مجهز به پیشرانه 4 سیلندر قیمت آغازین 53700 دلاری دارد اما بهتر است مدل GLE 450 را انتخاب کنید که به پیشرانه 6 سیلندر 3 لیتری 362 اسبی مجهز بوده و قیمت 61150 دلاری دارد.

این مدل نه تنها قوی‌تر است بلکه از سیستم هیبریدی ملایم 48 ولتی با نام EQ بوست سود می‌برد. این سیستم قدرت بیشتر را تدارک دیده و در زمان استارت/استاپ خودرو را به پیش می‌برد. سیستم یاد شده همچنین با آپشن 8100 دلاری مرسدس یعنی کنترل بدنه فعال E همکاری می‌کند. این پکیج شامل فنرهای بادی با تنظیم الکترونیکی است که در پیچ‌ها به کنترل تعادل و وزن خودرو کمک می‌کند. نتیجه اینکه GLE جدید تقریباً فاقد تکان های بدنه بوده و از دست‌اندازها به گونه‌ای رد می‌شود که انگار اصلاً دست‌اندازی وجود ندارد!

GLE یکی از اولین محصولات مرسدس است که از جدیدترین سیستم اطلاعات سرگرمی MBUX استفاده می‌کند. این سیستم جایگزین کامند شده و به سرعت خود را به عنوان یکی از بهترین‌های بازار نشان داده است. این سیستم را می‌توان از طریق لمسی، پد و کنترل‌های روی فرمان یا به‌صورت صوتی فعال و کنترل کرد. این سیستم از دو صفحه‌نمایش تشکیل شده است. پشت آمپرهای دیجیتالی بسیار قابل شخصی‌سازی بوده و حتی نقشه‌ی تمام‌رنگی را نیز نشان می‌دهد.

مرسدس همچنین یک ویژگی جالب با نام ویدئوی افزودنی را برای ناوبری در نظر گرفته که از سیستم دوربین خودرو برای ارائه اطلاعات زنده روی مسیر ناوبری استفاده می‌کند. همان‌گونه که از یک شاسی‌بلند لوکس با این قیمت انتظار دارید، تکنولوژی های زیادی وجود دارد که از جمله آن‌ها می‌توان صندلی‌های ماساژوردار، تصفیه هوای داخل کابین، نورپردازی با 64 نور گوناگون، آفتاب‌گیرهای برقی و درب‌هایی با مکانیسم بسته شدن راحت را نام برد. اگر آپشن های زیادی را انتخاب کنید قیمت خودرو سریعاً بالا خواهد رفت اما واقعاً ارزشش را دارد.


بله می‌دانیم که می‌دانید کدام‌یک از این سه خودرو کندترین است؛ اما از نظر ما این موضوع چیزی از جذابیت‌های مسابقه درگ کم نمی‌کند چرا که با توجه به آن می‌توانیم پاسخ یک سؤال بسیار ساده را پیدا کنیم. سؤال این است: عملکرد یک خودروی اسپورت در خط مستقیم در مقایسه با یک سوپرکار چگونه خواهد بود؟

به همین خاطر است که 888MF سه خودروی آلفارومئو 4C، فراری 488 پیستا و مک لارن 600LT را روبروی یکدیگر قرار داده است. برای مقایسه‌ای سریع باید دانست فراری پیستا از پیشرانه 8 سیلندر 3.9 لیتری با قدرت 710 اسب بخار استفاده درحالی‌که نیروگاه 8 سیلندر 3.8 لیتری مک لارن خروجی 592 اسبی دارد. آلفارومئو هم از پیشرانه 4 سیلندر 1.75 لیتری 280 اسب بخاری استفاده می‌کند. جنگ منصفانه‌ای به نظر نمی‌رسد نه؟!

خب همان‌گونه که گفته شد ایده‌ی برگزاری این درگ نشان دادن تفاوت بین یک سوپرکار و یک خودروی اسپورت است. نتایج به دست آمده واضح هستند اما باید اذعان کرد 4C با توجه به قدرت کمترش در مقایسه با رقبای پرقدرت خود عملکرد فوق‌العاده‌ای داشته است.

مشاهده‌ی 4C در این ویدئو باعث ناراحتی ما می‌شود زیرا این خودروساز ایتالیایی تصمیم به توقف تولید آن گرفته است. از نظر فنی هنوز می‌توان یک 4C صفر را خرید که آن‌هم در صورتی است که نمونه‌های موجود در انبار قابل‌دسترس باشند. زمانی که همین مدل‌های موجود در انبار نیز به پایان برسند دیگر خبری از 4C نخواهد بود…

[دانلود ویدئو]

امیلیو هررا، مدیرعامل کیا در قاره اروپا صحبت‌های مفصلی درباره چگونگی روبرو شدن کره‌ای‌ها با قوانین دی‌اکسید کربن جدید داشته است. بخش اعظم مصاحبه او با اتوموتیونیوز اروپا روی محصولات آتی این خودروساز تمرکز داشته و او گفته که نسل بعدی سورنتو با قوای محرکه هیبریدی و پلاگین هیبریدی هم عرضه خواهد شد.

تصاویر جاسوسی نسبتاً واضحی از این شاسی‌بلند منتشر شده است. استایل خودرو نسبتاً شبیه نسل فعلی به نظر می‌رسد اما نمای جلو و عقب آن بازنگری شده‌اند. به نظر می‌رسد جلوپنجره سورنتوی جدید نازک‌تر از مدل فعلی بوده و به چراغ‌هایی متصل شده که کوچک‌تر از نسل کنونی می‌باشند. فعلاً تصاویری از کابین این شاسی‌بلند کره‌ای منتشر نشده اما انتظار می‌رود سیستم اطلاعات سرگرمی بهتر و تکنولوژی‌های ایمنی بیشتری در آن به کار روند.

انتظار می‌رود نسل جدید این خودرو به عنوان مدل سال 2021 در آمریکا عرضه شود. البته مشخص نیست که مدل‌های الکتریکی شده‌ی سورنتو در آمریکا عرضه شوند یا خیر.

هررا همچنین می‌گوید کیا نسخه تولیدی کانسپت Imagine را در سال 2021 تولید خواهد کرد. این خودرو فرم کراس اوور کوپه را به خود خواهد گرفت اما انتظار نمی‌رود که درب‌های خاص مدل مفهومی در نسخه تولیدی دیده شود. همچنین استفاده از 21 صفحه‌نمایش در مدل تولیدی نیز دور از ذهن به نظر می‌رسد.

مدیر کیا همچنین خاطرنشان ساخته محصول سلول سوختی هیدروژنی این برند در اواخر سال 2020 یا اوایل 2021 عرضه خواهد شد. او می‌گوید کل خانواده Ceed نیز در آینده با قوای محرکه هیبریدی ملایم تولید می‌شوند.


دولت‌ها در حال بررسی روش‌های بیشتر برای کاهش آلایندگی کربن هستند. فشار به خودروسازان برای تولید محصولات بهتر به ویژه خودروهای الکتریکی یکی از این روش‌ها محسوب می‌شود. مورد دیگر هم افزایش مالیات‌هاست؛ اما سؤال این است: از چه چیزی باید مالیات گرفته شود و میزان درآمدزایی این روش چقدر خواهد بود؟ دولت فرانسه یکی از اولین دولت‌هایی است که پاسخ این سؤال را داده است.

بنا به گزارش بلومبرگ، پارلمان فرانسه قانون جدیدی را تصویب کرده که به موجب آن و با آغاز سال آینده خودروهایی با آلایندگی کربن دی‌اکسید فراتر از میزانی مشخص با جریمه‌ای 20 هزار یورویی روبرو خواهند شد. این میزان مالیات یا جریمه قبلاً 12500 یورو بوده است. نیازی به گفتن نیست که خودروسازان از این قانون اصلاً استقبال نکرده‌اند و خب وضعیت بغرنج قبلی برای آن‌ها بدتر هم شده است. این قوانین جدید همچنین می‌تواند شاسی بلندها به عنوان یکی از محبوب‌ترین کلاس‌های خودرویی را درگیر کند.

سهم شاسی بلندهای بازار خودروی فرانسه در 11 ماه ابتدایی سال 2019 برابر با 30 درصد بوده است. از جمله محبوب‌ترین شاسی بلندهای این کشور می‌توان به فولکس‌واگن تیگوان و تویوتا C-HR اشاره کرد. دولت این کشور در حال بررسی ایده‌ای برای کاهش مشوق‌های مالی برای خرید خودروهای الکتریکی بوده و این امر از نظر ما منطقی نیست؛ اما احتمالاً ایده‌ی اخذ مالیات از شاسی بلندها به سایر کشورهای اروپایی نیز سرایت خواهد کرد.

وزارت اقتصاد فرانسه تخمین می‌زند این مالیات بر شاسی بلندها می‌تواند سالانه 50 میلیون یورو درآمدزایی داشته باشد. در مقابل از این مبلغ برای کمک به خودروسازان برای تولید خودروهایی کاراتر استفاده خواهد شد.

مالیات‌های جدید دولت فرانسه در بدترین زمان ممکن برای خودروسازان عملیاتی می‌شوند. سال آینده قوانین آلایندگی جدیدی در اروپا بکار گرفته می‌شود و اگر آلایندگی کربن کل محصولات خودروسازان از حد معینی بیشتر شود با جریمه‌های سنگینی مواجه خواهند شد. این موضوع به همراه مالیات جدید شاسی بلندها باعث نگرانی به‌حق خودروسازان شده است. خودروهای الکتریکی هم‌اکنون سهم کمی از فروش خودروها را به خود اختصاص داده‌اند. وضع مالیات روی خودروهایی که فروش خوبی دارند احتمالاً باعث کاهش سود خودروسازان حداقل در کوتاه‌مدت خواهد شد.

خودروسازان اقدام به توسعه خودروهای الکتریکی می‌کنند اما متقاعد کردن مصرف‌کنندگان برای خرید آن‌ها زمان می‌برد. اینجاست که فاصله‌ای به وجود آمده و خودروسازان نیز از نظر سود خود نگران هستند.


بازوی پرفورمنس ب‌ام‌و امسال 46 ساله شد اما 41 سال پیش بود که اولین خودروی جاده‌ای خود را عرضه کرد…

زمانی که ب‌ام‌و اولین خودروی جاده‌ای بخش موتور اسپورت خود را در نمایشگاه پاریس 1978 رونمایی کرد، افراد معدودی می‌توانستند آینده‌ی برند M را پیش‌بینی کنند.

این بخش هم‌اکنون موقعیت خود به عنوان بخش اسپورت ب‌ام‌و را کاملاً تثبیت کرده و تقریباً روی تمامی محصولات ب‌ام‌و کار می‌کند. طبیعتاً برخی از محصولات این شرکت بهتر از بقیه بوده ولی همه‌ی آن‌ها چند وجه مشترک دارند: همگی سریع بوده و معمولاً هیجان‌انگیز هستند و در بسیاری از موارد نیز به نمونه‌هایی کلکسیونی تبدیل ‌شده‌اند.

بیایید باهم نگاهی به بخش دوم تاریخچه محصولات جذاب ب‌ام‌و M داشته باشیم.

  • ب‌ام‌و M5 E60 (سال 2005)

این خودرو بیشترین میزان سیلندر تا زمان رونمایی خود را داشته است. M5 E60 از پیشرانه 10 سیلندر با قدرت زیاد 500 اسب بخاری استفاده کرده و تمامی ویژگی‌های یک خودروی اسپورت و کاربردی را داشته است. با قابلیت حمل پنج نفر در سرعت‌های بسیار بالا، این خودرو یکی از فوق‌العاده‌ترین محصولات زمان خود بوده است.

  • ب‌ام‌و M5 E60 تورینگ (سال 2007)

ب‌ام‌و در اروپا نسخه استیشن M5 E60 را نیز با همان نیروگاه تاریخی عرضه کرد. این خودرو به دو صورت فرمان راست و چپ عرضه شد و دل‌های بسیاری را ربود.

  • ب‌ام‌و M6 E63 (سال 2005)

شاید این خودرو خیلی زیبا نباشد اما M6 علیرغم ابعاد بزرگ و وزن زیاد خودرویی فوق‌العاده سریع بوده است. با استفاده از ویژگی‌های فنی M5 E60، این خودرو می‌توانست در عرض 4.4 ثانیه از س به سرعت 100 کیلومتر در ساعت برسد.

  • ب‌ام‌و Z4M رودستر (سال 2006)

Z4M رقیبی برای پورشه باکستر S بود و می‌توانستیم آن را در واقع یک M3 E46 رودستر در نظر بگیریم. در قلب این خودرو پیشرانه 6 سیلندر 3.2 لیتری 338 اسب بخاری قرار گرفته بود. از نظر ما این خودرو توانایی مسحور کردن راننده را داشته و ب‌ام‌و کار خود را به نحو احسن انجام داده است.

  • ب‌ام‌و Z4M کوپه (سال 2006)

برای افرادی که ساختار مستحکم را به لذت رانندگی در هوای آزاد ترجیح می‌دهند ب‌ام‌و نسخه کوپه‌ی Z4M را ساخت. این خودرو 15 کیلوگرم سنگین‌تر بود و از سیستم تعلیق بازنگری شده و فرمان تیزتر سود می‌برد. البته همان پیشرانه 338 اسبی در این خودرو نصب شده بود اما سوپاپ‌ها سریع‌تر حرکت می‌کردند و در کل تجربه‌ای هیجان‌انگیز به ارمغان می‌آوردند.

  • ب‌ام‌و M3 E90 (سال 2007)

برای اولین بار ب‌ام‌و M3 با پیشرانه 8 سیلندر و طراحی دیفرانسیل عقب عرضه شد. این پیشرانه 414 اسب بخاری آخرین نیروگاه تنفس طبیعی M3 بود. با ردلاین 8400، این خودرو فوق‌العاده جذاب و توانا بود و درعین‌حال آرامش قابل‌توجهی برای چنین خودروی اسپورتی ارائه می‌کرد.

  • جی پاور هوریکان (سال 2008)

کمپانی تیونینگ آلمانی جی پاور برای افرادی که به کم قانع نیستند M5 E60 فوق‌العاده سریع را تدارک دید و نام آن را هوریکان گذاشت. این خودرو قدرت بین 660 تا 830 اسب بخار داشته و در زمان خود توانست عنوان سریع‌ترین سدان دنیا را به دست آورد.

  • ب‌ام‌و X5 M E53 (سال 2008)

اینجاست که اوضاع کمی احمقانه می‌شود و ما هم شگفت‌زده‌ایم که بخش M چرا راه خود را گم کرده است. X5 شاید به عنوان یک شاسی‌بلند سواری خوبی داشته باشد اما هنوز هم یک شاسی‌بلند است و با ویژگی‌های M تناسب زیادی ندارد؛ اما خب مشتریان همیشه راست می‌گویند و X5 M با قدرت 547 اسب بخار موفقیت خوبی برای این برند به ارمغان آورد.

  • ب‌ام‌و X6 M (سال 2009)

اگرچه برخی طرفداران از ب‌ام‌و به خاطر تولید X6 دل‌ خوشی نداشتند اما یک‌بار دیگر بازار نشان داد که به دنبال چه چیزی است و درست مانند X5 M، X6 M نیز موفقیت دیگری را نصیب باواریایی ها کرد.

  • ب‌ام‌و M3 GTS (سال 2009)

ب‌ام‌و با این نسخه تولید محدود از M3 نشان داد که کمی از روی جزوه پورشه تقلب کرده است. تمامی 150 دستگاه M3 GTS حدود 135 کیلوگرم سبک‌تر از نسخه استاندارد بودند و در کل پرفورمنس قابل‌توجهی داشتند.

  • ب‌ام‌و سری 1 کوپه M (سال 2011)

اغلب افراد این خودرو را به خاطر وجود M3 و M4 نادیده می‌گیرند اما سری 1 کوپه M با قدرت 335 اسب بخاری خود گل سرسبد خودروهای جمع‌وجور و پرقدرت بوده است. راندن این خودرو خیلی راحت نبود اما در کل تجربه‌ای بسیار هیجان‌انگیز را به راننده می‌داد.

  • ب‌ام‌و M5 F12 (سال 2011)

این نسل از M5 تعداد سیلندرهای خود را به تعداد 8 عدد کاهش داد؛ اما وجود یک جفت توربو نوید قدرت بیشتری را می‌داد. قدرت 553 اسب بخاری M5 F12 باعث ایجاد شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت 4.5 ثانیه‌ای شد. ب‌ام‌و این بار نسخه استیشن این خودرو را نساخت و به همان مدل سدان چهار درب بسنده کرد.

  • ب‌ام‌و M6 F13 (سال 2012)

یک‌بار دیگر M6 خودرویی شیک‌تر اما کمتر کاربردی‌تر از M5 با همان قوای محرکه بود که در پکیج دو درب کوپه خودنمایی می‌کرد. البته مدل M6 گرن کوپه چهار درب نیز برای افرادی که خواهان فضاسازی بهتر کابین بودند در نظر گرفته شده بود. M6 خودرویی سریع و بسیار خوش‌صدا بوده و به لطف قیمت بالای خود به تعداد کمی در بازار حضور دارد.

  • ب‌ام‌و M5 کامپتیشن پکیج (سال 2014)

پنجمین نسل M5 کاملاً استثنایی بود اما این امر باعث نشد ب‌ام‌و از ارتقای آن دست بکشد و به همین خاطر نسخه کامپتیشن پکیج را معرفی کرد. نیروی این خودرو از 553 به 571 اسب بخار رسید و سیستم تعلیق نیز کاملاً ارتقا یافت. برای افرادی که خواهان چیزی بیشتر بودند، ب‌ام‌و در سال 2016 تعداد 200 دستگاه از نسخه 591 اسبی کامپتیشن ادیشن را ساخت.

  • ب‌ام‌و M4 (سال 2014)

پنجمین نسل M3 با تغییراتی اساسی همراه بود به گونه‌ای که نسخه دو درب آن جای خود را به خودرویی با نامی کاملاً جدید داد. به این ترتیب مدل‌های کوپه و کابریولت این خودرو به عنوان M4 معرفی شدند اما از نظر مکانیکی تفاوتی با M3 سدان نداشتند. هر دو خودرو از پیشرانه 6 سیلندر 3 لیتری توئین توربوی 425 اسب بخاری استفاده کرده‌اند.

  • ب‌ام‌و M2 (سال 2016)

خودروهای M همواره قوی‌تر و سریع‌تر از پیشینیان خود بوده‌اند و البته سنگین‌تر، پیچیده‌تر و البته کمتر درگیر کننده تر هم شده‌اند؛ اما M2 می‌خواست این رویه را تغییر دهد و کار خود را نیز بسیار خوب انجام داد. این خودرو در ابتدا قدرت 365 اسبی داشت اما حالا در نسخه کامپتیشن با خروجی 405 اسبی عرضه می‌شود.

  • ب‌ام‌و M5 F90 (سال 2017)

ب‌ام‌و در نمایشگاه فرانکفورت 2017 قوی‌ترین نسخه تاریخ M5 را که از پیشرانه 8 سیلندر 4.4 لیتری توئین توربوی 591 اسبی استفاده می‌کند معرفی کرد. به منظور انتقال هرچه بهتر این نیروی عظیم، M5 برای اولین بار از سیستم چهار چرخ محرک استفاده می‌کند.

  • ب‌ام‌و M5 و رکورد دریفت

در ژانویه 20 بود که یوهان شوارتز به مدت هشت ساعت و بی‌وقفه با M5 دریفت کرد و رکورد گینس را به خود اختصاص داد.

  • ب‌ام‌و M5 کامپتیشن پکیج (سال 20)

برای افرادی که قدرت 591 اسبی را کافی نمی‌دانند، ب‌ام‌و نسخه کامپتیشن M5 را معرفی کرد. قدرت این خودرو به 617 اسب بخار رسیده و سیستم تعلیق و اگزوز نیز بازنگری شدند. نتیجه این افزایش قدرت ایجاد شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت 3.3 ثانیه‌ای است که آن را یک‌دهم ثانیه سریع‌تر از M5 استاندارد می‌کند. این پکیج قیمت 6500 پوندی دارد.

  • ب‌ام‌و M8 و M8 کامپتیشن (سال 2019)

این دو خودرو به دو صورت کوپه و کانورتیبل در دسترس بوده و از پیشرانه 8 سیلندر 4.4 لیتری توئین توربوی 616 اسب بخاری استفاده می‌کنند.

حداکثر قدرت این پیشرانه در دور 6000 حاصل شده و باعث ایجاد شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت 3.2 ثانیه‌ای برای M8 کامپتیشن کوپه می‌شود. قدرت مدل استاندارد M8 به 592 اسب بخار می‌رسد که مشابه M5 استاندارد است.

سیستم چهار چرخ محرک M8 از جدیدترین نسل M5 گرفته شده و چندین حالت رانندگی نیز برای آن وجود دارد. تحویل این خودرو با قیمت پایه 120715 پوندی آغاز شده است.

  • ب‌ام‌و M2 CS (سال 2019)

بخش M ب‌ام‌و نسل فعلی M2 را روانه اتاق عمل کرد تا نسخه تولید محدود CS متولد شود. این کوپه به تعداد محدود و از بهار سال 2020 به دست مشتریان خواهد رسید.

با 50 درصد افزایش قیمت نسبت به M2 کامپتیشن استاندارد، CS دارای برخی ویژگی‌های متمایز ظاهری همچون کاپوت از جنس پلاستیک تقویت شده با فیبر کربن و سقف فیبر کربنی می‌باشد. گفته شده وزن کاپوت نسبت به نمونه فولادی نسخه استاندارد M2 کامپتیشن تا 50 درصد کاهش یافته است.


پیش از آنکه پشت فرمان یک خودرو به منظور بررسی آن قرار گیریم معمولاً ایده‌هایی درباره انتظاراتمان از خودرو خواهیم داشت که این انتظارات نیز بر پایه مشخصات و اطلاعاتی که قبلاً جمع آوری شده صورت می‌گیرد؛ اما این پیش‌بینی‌های اولیه همیشه رنگ واقعیت به خود نمی‌گیرند و بعضی خودروها فراتر از انتظارات ظاهر می‌شوند.

جایزه سورپرایز خودرویی سال 2019 مجله CarBuzz به خودرویی تعلق می‌گیرد که بیش از هر خودروی دیگری فراتر از انتظارات ظاهر شده باشد. از جمله خودروهای حاضر در این رقابت می‌توان به کیا K900، جنسیس G70 و نیسان ورسا اشاره کرد. یکی دیگر از موضوعات قابل‌تأمل در این بخش ادغام فیات-کرایسلر با پژو-سیتروئن بوده که شاید بزرگ‌ترین سورپرایز صنعت خودرو در سال 2019 بوده است.

اما خودروهایی که در ادامه خواهید دید واقعاً ما را در سال 2019 تحت تأثیر قرار دادند و پرفورمنس کلی آن‌ها کاملاً درخور بوده است.

  • فینالیست: بامو آلپینا B7 2020

2020 BMW Alpina B7

آلپینا B7 2020 نسخه‌ای بسیار خاص از سری 7 می‌باشد. این اولین محصول آلپینا است که مجله CarBuzz شانس تست آن را داشته و بر پایه اولین نتایج به دست آمده می‌توان آن را بهتر از محصولات M دانست. نیروبخش این خودرو پیشرانه 8 سیلندر 4.4 لیتری توئین توربو با قدرت 600 اسب بخار می‌باشد. این سدان بسیار لوکس به‌طور باورنکردنی‌ای قوی بوده و شتاب صفر تا 96 کیلومتر در ساعت 3.5 ثانیه‌ای دارد. محصولات M معمولاً سواری سفتی دارند اما آلپینا راحت‌تر از بسیاری خودروهای دیگر می‌باشد.

ما از بودن با آلپینا B7 لذت بردیم اما انتظار نداریم که به محبوب‌ترین محصول ب‌ام‌و از نظر ما تبدیل شود. قیمت این خودرو از 142,695 دلار شروع می‌شود و بنابراین افراد معدودی توانایی خرید آن را خواهند داشت.

  • فینالیست: تویوتا کرولا هیبرید 2020

2020 Toyota Corolla Hybrid

توضیح اینکه چرا تویوتا کرولا هیبرید 2020 سورپرایز امسال بوده آسان است چراکه مصرف سوخت این خودرو به اندازه یک پریوس بوده اما سواری شبیه کرولا دارد. ما مشکی با خودروهای اقتصادی نداریم اما پریوس همیشه کلافه کننده بوده است. استایل این خودرو نه جذاب بوده و نه سرعت بالایی داشته است؛ اما وقتی وارد کرولا هیبرید که قوای محرکه مشترکی با پریوس دارد شوید شاهد خودرویی فوق‌العاده سریع نخواهید بود اما خب مصرف سوخت کم آن با سواری نسبتاً هیجان‌انگیز ترکیب شده است.

کرولا هیبرید استایل جذاب‌تر و دینامیک رانندگی بهتری در مقایسه با پریوس داشته و همچنین با قیمت 22,950 دلاری ارزان‌تر از پریوس می‌باشد.

  • برنده: شورولت بلیزر 2019

2019 Chevrolet Blazer

حتی پیش از معرفی شورولت بلیزر 2019 افراد زیادی از این خودرو انتقاد می کردند و با اشاره به ساختار بدنه روی فریم بلیزر اولیه به این خودرو خرده می‌گرفتند؛ اما اگر آپشن های زیادی را در بلیزر جدید سفارش دهید قیمت خودرو به حدود 50 هزار دلار خواهد رسید و بنابراین کاملاً گران خواهد بود. پس چرا برنده این مسابقه شده است؟

بسیاری از خودروسازان ادعا می‌کنند طراحی خودشان برجسته بوده و باعث جلب‌توجه در خیابان می‌شود. دست‌اندرکاران مجله CarBuzz در زمان تست این خودرو مکرراً با نگاه مردم به این خودرو روبرو شدند. این خودرو نه تنها در ترافیک جلب‌توجه می‌کرد بلکه افراد زیادی درباره آن سؤال می‌پرسیدند.

کابین خودرو نیز از نظر طراحی و کیفیت بهتر از همه‌ی خودروهای جنرال موتورز بوده که اخیراً تست شده است. این خودرو فضای پایی در عقب دارد که کمی بیشتر از لکسس LS 500 می‌باشد. از جمله تکنولوژی‌های بلیزر جدید می‌توان به سیستم دوربین باکیفیت، آینده وسط دیجیتال و پارک خودکار اشاره کرد. قیمت خودرو در مقایسه با رقبا کمی بالاست اما شورولت عادت به ارائه تخفیف‌های زیاد دارد و بنابراین بلیزر از نظر ما ارزش خوبی دارد. شاید این خودرو رقیب رانگلر نباشد اما دقیقاً همان چیزی است که شورولت باید می‌ساخت.


فقط چند روز تا شروع به کار نمایشگاه خودروی توکیو 2020 باقی مانده و شرکت صنایع تویوتا نیز با پیش‌نمایش یک نسخه اصلاح شده از شاسی‌بلند محدود راو 4 به استقبال این رویداد خودرویی می‌رود.

برای افرادی که نمی‌دانند باید گفت شرکت صنایع تویوتا سازنده ماشین‌آلات بوده و یکی از زیرشاخه‌های متعدد گروه تویوتا می‌باشد. بخش اعظم تولیدات این کارخانه را لیفت‌تراک‌ها تشکیل می‌دهند اما خب این شرکت مسئول تولید راو 4 در کارخانه ناگاا هم می‌باشد.

راو 4 موردبحث که ادونچر گیر کانسپت نام گرفته اصلاحاتی دارد که باعث شده در بحث آفرود گیراتر ظاهر شود. برای مثال این شاسی‌بلند به رینگ و لاستیک‌های آفرود مجهز شده و دارای کیت بدنه‌ای متشکل پله‌های جانبی می‌باشد. یک روف راک بزرگ و پلکان کوچک برای حضور راحت روی سقف نیز جزو دیگر تغییرات این شاسی‌بلند ژاپنی هستند.

فعلاً مشخص نیست که آیا چنین خودرویی وارد خط تولید خواهد شد یا خیر اما تویوتا ماه پیش نسخه جدید راو 4 پرایم 2021 را معرفی کرد. این خودرو از پیشرانه 4 سیلندر 2.5 لیتری با قدرت 176 اسب بخاری و گشتاور 228 نیوتون متری استفاده کرده و وجود یک پیشرانه الکتریکی در بخش عقب نیز باعث شده قدرت کل این خودرو برابر با 302 اسب بخار باشد. شتاب صفر تا 96 کیلومتر در ساعت راو 4 پرایم در 5.8 ثانیه ثبت شده و شعاع حرکتی آن در حالت تمام الکتریکی نیز 63 کیلومتر اعلام شده است.


داستان کارلوس گوسن، یکی از مشهورترین مدیران خودرویی اسبق امروز به‌صورت غیرمنتظره‌ای پیش رفت زیرا چندین رسانه خبر دادند مدیرعامل اسبق رنو-نیسان ژاپن را ترک کرده و وارد لبنان شده است. این سفر به خودی خود چندان مهم نبوده اما گوسن به خاطر اتهامات سنگین مالی تحت بازداشت خانگی در ژاپن بوده است.

فعلاً اطلاعات منتشر شده دراین‌باره توسط مقامات رسمی تائید نشده است. منابع ناشناس نزدیک به گوسن ادعا می‌کنند او با یک جت اختصاصی از ترکیه وارد بیروت شده است. هنوز مشخص نیست که آیا مقامات ژاپنی اجازه انجام این سفر را داده‌اند یا اینکه گوسن از نظر قوانین این کشور فراری محسوب می‌شود. قوانین بازداشت خانگی به او اجازه می‌دادند تا محل تعیین شده در توکیو را ترک کند اما گوسن اجازه ترک کشور ژاپن را نداشته است.

او تابعیت کشور لبنان را داشته و بخش اعظم جوانی خود را در این کشور سپری کرده است. گوسن در حال بازگشت از لبنان به توکیو بود که در نوامبر سال 20 و به خاطر نقض قوانین مالی این کشور دستگیر شد. ظاهراً بازرسی‌های داخلی کمپانی نیسان پرده از پرداختی‌های نادرست گوسن به اداره بورس و اوراق بهادار توکیو برداشته بود. این عمل به مدت چند سال انجام شده و نیسان در آن زمان گفته است: فعالیت‌های غیرقانونی زیاد دیگری نیز همچون استفاده شخصی از منابع کمپانی کشف شده است…”

پس از سپردن وثیقه 9 میلیون دلاری او بازهم در آوریل 2019 و به خاطر اتهامات مالی جدیدی بازداشت شد. گوسن تاکنون درخواست‌های زیادی از دادگاه ژاپنی داشته که از جمله آن‌ها می‌توان به امکان ارتباط با همسرش اشاره کرد اما این درخواست‌ها رد شده است.

گوسن، روز سه‌شنبه با انتشار بیانیه‌ای حضور خود در لبنان را تایید کرد اما هیچ توضیحی دربارۀ چگونگی ترک ژاپن نداد. او اعلام کرد که هفتۀ آینده با خبرنگاران صحبت خواهد کرد. در این بیانیه آمده است:

من اکنون در لبنان هستم و دیگر گروگان سیستم قضایی متقلب ژاپن نیستم. جایی که اصل بر گناهکار بودن است، تبعیض رایج است و حقوق بنیادین انسان‌ها در بی‌توجهی کامل به تعهدات قانونی ژاپن درچهارچوب قوانین و معاهدات بین‌المللی نادیده گرفته می‌شود.

کارلوس گون بارها هرگونه اتهامی را رد و در مقابل اعلام کرده است که مقامات زمینه دستگیری او را فراهم کرده‌اند تا از ادغام کاملتر دو شرکت نیسان و رنو جلوگیری کنند.

او در دوران آزادی مشروط در ژاپن، هر روز به دفتر وکیلش می‌رفت تا روی پرونده قضایی خود کار کند. وکیل وی نیز دربارۀ چگونگی خروج موکلش از ژاپن توضیحی نداده است.

هنوز وضعیت گوسن در هاله‌ای از ابهام قرار دارد و ما نیز سعی خواهیم کرد به‌محض دریافت اطلاعات جدید دراین‌باره آن را با شما عزیزان در میان بگذاریم.


برنامه ایلان ماسک برای ساخت تونل‌هایی زیر شهرهای بزرگ با کندی پیش می‌رود اما به نظر می‌رسد این کارآفرین مشهور به اجرای برنامه‌های خود متعهد است.

ماسک اخیراً در توئیتر یک نظرسنجی برگزار کرده و از مردم پرسیده به سؤال تونل‌های بسیار امن و ضد زله زیر شهرها برای حل مشکل ترافیک” با گزینه‌های قطعاً”، شاید” و نه من ترافیک را دوست دارم” پاسخ دهند. تا زمان بسته شدن زمان نظرسنجی تعداد 145,548 نفر در آن شرکت کرده‌اند.

ماسک خاطرنشان ساخته این تونل‌ها تنها برای خودروهای بدون آلایندگی خواهند بود و نبود دودهای سمی کلیدی است. او گفته که اینجا (تونل‌های زیرزمینی) محلی برای دیگر راه‌حل‌ها همچون ریل‌های سبک نیست اما خب مکمل آن‌ها خواهد بود.

هم‌اکنون کار روی تأسیس تونلی که از مرکز همایش لاس‌وگاس تا مقر تسلا کشیده می‌شود ادامه داشته و انتظار می‌رود عملیات تأسیس آن در سال 2020 تکمیل گردد. این پروژه از دو تونل تشکیل شده و هر یک حدود 1.6 کیلومتر طول خواهد داشت. افراد نیز خواهند توانست با خودروهای خودران با حداکثر سرعت 250 کیلومتر در ساعت در این تونل‌ها تردد کنند.

تونل‌های بسیار امن و ضدگلوله‌ای که ماسک به آن‌ها اشاره داشته اصول اصلی این زیرساخت‌ها بوده و احتمالاً بخشی از سیستم لوپ است که در شهرهای مهم و بزرگ تأسیس خواهد شد. تفاوت اصلی لوپ با این تونل‌ها آن است که تونل‌های جدید در واقع جاده‌های زیرزمینی شخصی برای افراد ثروتمندی که می‌توانند خودرویی الکتریکی بخرند خواهند بود.

آیا این روش خوبی برای حل مشکل ترافیک است؟ ما هنوز به‌طور کامل قانع نشده‌ایم…


به گفتهٔ یکی از مقامات رسمی جیلی، جدیدترین کراس‌اوور این شرکت که فعلاً با کد داخلی VX11 شناخته می‌شود، در سال 2020 به بازار چین عرضه خواهد شد. حال نیز تصاویری از این ماشین منتشر شده است که نمای کاملی از طراحی بیرونی آن‌را نشان می‌دهد. VX11 از همان ویژگی‌های طراحی محصولات جیلی برخوردار است اما جزئیات آن اصلاح شده تا خودرویی توانمند و سرسخت به نظر برسد. در این کراس‌اوور میان سایز از چراغ‌های جلوی چندضلعی استفاده شده که با برشی توخالی در زیر جلوپنجره به هم متصل شده‌اند.

VX11 در نمای جانبی با بدنه‌ای بلند و خطوط عضلانی ابرو مانند روی گلگیرها، خودروی مستحکمی به نظر می‌رسد. کراس‌اوور جدید جیلی از عقب اما در کل نسبتاً ساده به نظر می‌رسد. در اینجا چراغ‌های عقب که انتظار می‌رود تمام LED باشند، با نواری کرومی به هم متصل شده‌اند که خودرو را عریض‌تر از آنچه هست نشان می‌دهد. درمجموع شکل کلی VX11 بیشتر از کراس‌اوورهای قبلی جیلی به یک شاسی‌بلند واقعی شباهت دارد.

طول، عرض و ارتفاع این ماشین به ترتیب برابر با 4,830 میلی‌متر، 1,900 میلی‌متر و 1,780 میلی‌متر بوده و فاصلهٔ محوری آن‌هم برابر با 2,815 میلی‌متر است. در بخش تجهیزات و امکانات، جیلی برای کراس‌اوور جدید خود مواردی مثل چراغ‌های جلوی ماتریکس، رادار، سانروف پانورامیک و… را در نظر گرفته است. طبق اطلاعاتی وزارت صنعت و فناوری اطلاعات چین، جیلی VX11 با دو پیشرانهٔ مختلف 1.5 لیتری توربو و 1.8 لیتری توربو به بازار عرضه خواهد شد که به ترتیب 177 اسب بخار و 4 اسب بخار قدرت دارند.

 


همین چند ساعت پیش بود که خبرهایی درباره طراحی چراغ‌های رتروی فورد برانکوی جدید منتشر شد و حالا تصویر جالب دیگری منتشر شده است. در این تصاویر می‌توانیم تصویری واضح از جلوپنجره بچه برانکوی فورد را که ظاهراً توسط چراغ‌های گرد احاطه شده است ببینیم. چراغ‌های این خودرو تفاوت قابل‌توجهی به نمونه‌های گرد برادر بزرگ‌تر یعنی برانکوی اصلی دارند.

اما از کجا فهمیدیم این خودرو برانکو است؟ خب تصویر همین را نشان می‌دهد زیرا بین چراغ‌ها و در نوار افقی نوشته برانکو دیده می‌شود. با نگاهی دقیق‌تر می‌توانید الگویی خاص را ببینید که ظاهراً نشان دهنده‌ی فرم چراغ‌های جلو است.

فورد قبلاً تائید کرده برانکو را به‌صورت رسمی در بهار سال آینده معرفی خواهد کرد هرچند نگفته که آیا بچه برانکو را نیز به همراه آن معرفی می‌کند یا اینکه در زمان دیگری این کار را انجام خواهد داد. گفته می‌شود بچه برانکو اول از برادر بزرگ‌تر وارد بازار خواهد شد و چند ماه بعد یعنی اواخر سال 2020 نیز برانکوی اصلی وارد نمایندگی‌ها می‌شود.

دیگر تکه‌ی پازل که فعلاً جور نشده نام این خودروست چراکه واضح است فورد آن را بچه برانکو صدا نخواهد کرد! شایعاتی درباره استفاده از نام برانکو اسکات یا برانکو ادونچر به گوش خورده اما فعلاً چیزی به‌صورت رسمی تائید نشده است. حداقل می‌دانیم که فورد از واژه برانکو برای نسخه کوچک‌تر دو شاسی‌بلند خود استفاده خواهد کرد.

از نظر بخش‌های فنی نیز باید گفت این شاسی‌بلند جدید ظاهراً با زیرساخت اسکیپ/کوگا جدید عرضه خواهد شد و بنابراین باید به دنبال یک پیشرانه 3 سیلندر 1.5 لیتری توربو با قدرت 177 اسب بخار و گشتاور 240 نیوتون متر باشیم. همچنین یک پیشرانه 4 سیلندر 2 لیتری 250 اسبی نیز در اسکیپ جدید وجود دارد. هر دو پیشرانه با گیربکس 8 سرعته اتوماتیک همکاری می‌کنند. نسخه‌های هیبریدی و پلاگین هیبریدی اسکیپ جدید نیز در حال توسعه بوده اما فعلاً خبری از آن‌ها نیست.


چندین ماه از رؤیت میتسوبیشی اوت لندر 2021 می‌گذرد اما جزئیات جدیدی از این خودروی جدید در حال منتشر شدن است.

رئیس میتسوبیشی اروپا در مصاحبه با اتوموتیو نیوز تائید کرده این کراس اوور تازه‌نفس در نیمه دوم سال 2020 معرفی خواهد شد. برنارد لویر اشاره‌ای به جزئیات زیاد نداشته اما گفته که نسل بعدی اوت لندر از پلتفرم اتحاد رنو-نیسان-میتسوبیشی استفاده خواهد کرد.

اگرچه مدیر میتسوبیشی اروپا در انتشار جزئیات خساست به خرج داده اما خبرهای پیشین نشان می‌دهند که اوت لندر 2021 از همان پلتفرم نیسان روگ استفاده خواهد کرد. این موضوع منطقی به نظر می‌رسد زیرا این دو خودرو ابعادی نسبتاً مشابه داشته هرچند روگ کمی قدبلندتر و پهن‌تر است. کراس اوور نیسان همچنین فاصله بین محوری 2705 میلی‌متری دارد که 35.5 میلی‌متر بیشتر از اوت لندر است.

صرف‌نظر از پلتفرمی که در اوت لندر جدید بکار خواهد رفت تصاویر جاسوسی این خودرو نشان دهنده وفاداری اوت لندر به کانسپت انگلبرگ تورر هستند. به همین خاطر جلوپنجره سپر دینامیک، سقف نسبتاً تخت و خطوط بدنه گیرا در این خودرو دیده می‌شود.

هنوز پیشرانه‌های اوت لندر جدید تائید نشده اما مدیر این برند می‌گوید انتظار نسخه پلاگین هیبریدی دیگری را باید داشته باشیم. این مدل ویژه احتمالاً نسخه‌ای به‌روز از قوای محرکه فعلی را خواهد داشت؛ اما سایر پیشرانه‌ها احتمالاً از نیسان گرفته خواهند شد.

لویر جدای از اوت لندر درباره یک شاسی‌بلند کوچک‌تر دیگر نیز سخن گفته و به احتمال معرفی آن در همان زمان اشاره داشته است. اطلاعاتی از این خودرو در دست نیست اما اوت لندر اسپورت شاید نام این خودرو باشد زیرا نسل فعلی اوت لندر اسپورت نزدیک به 10 سال سن دارد.

این موضوع تائید نشده اما مقامات میتسوبیشی قبلاً گفته‌اند نسل بعدی اوت لندر اسپورت کوچک‌تر از مدل فعلی خواهد بود تا فاصله خود با اکلیپس کراس را حفظ کند. گفته می‌شود این خودرو همان ابعاد نیسان کیکس را خواهد داشت و از پلتفرم همین شاسی‌بلند نیسان استفاده خواهد کرد.


ب‌ام‌و X6 خودرویی است که از همان اول باعث ایجاد دو دستگی بین طرفداران این برند شد. از نظر فضای کابین و بار، این خودرو در کنار X5 خیلی منطقی جلوه نمی‌کند اما خب برخی مشتریان که به زیبایی و نظرات دیگران اهمیت بیشتری می‌دهند جذب این خودرو شده‌اند.

اما وقتی‌که ب‌ام‌و X6 را انتخاب کنید بی‌شک وارد بازاری با ابعاد کوچک و محدود خواهید شد: بازار شاسی بلندهای اسپورت و کوپه. X6 خودرویی است که راه را برای خودنمایی محصولاتی همچون مرسدس GLE کوپه، پورشه کاین و حتی آئودی Q8 جدید باز کرده است.

واضح است که نسل جدید X6 از هر نظری تکامل یافته است. به همین دلیل است که این خودرو در ورژن تازه‌ی خود به مدلی شوکه کننده تر و البته کمی رام‌تر تبدیل شده است. انحناهای بخش عقب نسل عقب دیگر دیده نمی‌شود و جای آن‌ها را طراحی نرم‌تری گرفته است.

این خودرو از برخی زوایا گیراتر به نظر می‌رسد. نمی‌دانیم که طرفداران دو آتشه ب‌ام‌و این خودرو را دوست خواهند داشت یا خیر اما حقیقت این است که X6 جدید معقول‌تر و بالغ‌تر از قبل به نظر می‌رسد.

زیر پوست این خودرو هم رضایت‌بخش‌تر از قبل شده و سواری آن نیز بهتر است. ما برای تست این خودرو پشت فرمان نسخه X6 xDrive40i جدید نشستیم که در بطن خود نیروگاه 6 سیلندر 3 لیتری توربو را جای داده است. این پیشرانه قدرت 336 اسب بخاری و گشتاور 450 نیوتون متری تولید کرده و باعث ایجاد شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت 5.5 ثانیه‌ای می‌شود که برای شاسی‌بلندی با وزن بالای 2 تن عملکرد مطلوبی ارزیابی می‌شود.

وجود کلمه xDrive هم به معنی وجود سیستم چهار چرخ محرک ب‌ام‌و است. گیربکس 8 سرعته اتوماتیک نیز دارای حالت‌های رانندگی متنوع از حالت اقتصادی تا اسپورت می‌باشد.

داخل کابین این خودرو شبیه X5 است. این خودرو بسیار مجهز و خوش‌ساخت بوده ولی حس اسپورت مربوط به طراحی و کنترل‌های آن پررنگ‌تر است. همانند X5، این شاسی‌بلند کوپه از جدیدترین نرم‌افزار سیستم iDrive سود برده و یک صفحه لمسی بزرگ در مرکز داشبورد نشسته است. این صفحه لمسی را می‌توان با دستورات صوتی نیز کنترل کرد. تجهیزات زیادی در X6 وجود دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به اپل کارپلی، سیستم تهویه مطبوع چهار ناحیه‌ای و تریم چرم باکیفیت برای هر پنج صندلی اشاره کرد.

محفظه بار نسل جدید X6 نیز بزرگ‌تر از قبل شده است. این خودرو 26 میلی‌متر طویل‌تر و 15 میلی‌متر پهن‌تر از قبل بوده و فاصله بین محوری آن نیز 42 میلی‌متر رشد کرده است بنابراین فضای بیشتری در کابین وجود دارد. این یک حقه‌ی خوب برای ب‌ام‌و است زیرا باعث شده ابهت این خودرو نسبت به نسل پیشین بیشتر شود. به‌هرحال باید گفت کابین خودرو بسیار خوب از کار درآمده و شاهد متریال بسیار باکیفیت و حس فضای زیاد مخصوصاً در عقب هستیم.

سواری خودرو نیز به خوبی سایر ویژگی‌های آن است. فرمان خودرو کمی تیزتر از X5 حس می‌شود و شاید کنترل حرکات بدنه نیز نسبت به برادر سنتی خود کمی بهتر است؛ اما اساس سواری خودرو شبیه X5 بوده و این موضوع بدی نیست. پرفورمنس پیشرانه و گیربکس نیز بسیار خوب بوده و هر دو با هماهنگی عالی کار می‌کنند. سواری خودرو به حد کافی راحت بوده اما فرمان دقیق خود نسبتاً بی‌حس بوده و همه‌ی این موارد به هندلینگی ایمن اما نه ضرورتاً هیجان‌انگیز و درگیر کننده ترجمه می‌شوند. تجربه سواری کلی X6 جدید خوب بوده اما بی‌شک پورشه گزینه‌ی مناسب‌تری برای یک راننده کاربلد و حرفه‌ای است.

خب نتیجه کلی اینکه X6 خودرویی برای رانندگان مشتاق نیست اما خب قرار هم نبوده این‌گونه باشد؛ اما برای افرادی که خواهان خودرویی بهتر از همیشه هستند X6 گزینه‌ای مطلوب است.

X6 شاید باب میل همه نباشد اما سواری بهتر و تجهیزات بیشتری نسبت به قبل داشته و توانسته برخی از نقاط ضعف همیشگی چنین خودروهایی را رفع کند. نهایتاً باید گفت این خودرویی است که هنوز هم طراحی ظاهری به ماهیت آن ارجحیت داشته هرچند سواری آن تیزتر از آن چیزی است که انتظارش را دارید.

مشخصات ب‌ام‌و X6 xDrive40i M Sport

  • قیمت: 66555 پوند
  • پیشرانه: 6 سیلندر 3 لیتری توربوی بنزینی
  • قدرت/گشتاور: 336 اسب بخار/450 نیوتون متر
  • گیربکس: 8 سرعته اتوماتیک، چهار چرخ محرک
  • شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت: 5.5 ثانیه
  • حداکثر سرعت: 250 کیلومتر در ساعت
  • مصرف سوخت: 9.1 لیتر در هر صد کیلومتر

رپورتاژ: سفر به شیراز یکی از به‌یادماندنی‌ترین سفرهاست. شیراز ریشه در ادبیات و تاریخ دارد و طبیعت دلنشینش با بوی بهارنارنج و عطر گل‌های باغ جهان نما آمیخته شده است. در این مقاله قصد نداریم شیراز را وصف کنیم و زیبایی‌هایش را یک یک برای شما بشماریم. آوازه بلند شیراز بی شک به گوش هر ایرانی که عاشق سفر است رسیده. در این مقاله می‌خواهیم قطارهایی برای مسیر شیراز تهران به شما معرفی کنیم. اگر هنوز بلیط قطار شیراز تهران را رزرو نکرده‌اید در ادامه با ما همراه باشید تا قطارهایی که در این مسیر رفت و آمد می‌کنند را بهتر بشناسیم. اگر شما هم از طرفداران سفر زمینی با قطار هستید، در ادامه با ما همراه باشید.

 

چرا قطار را برای طی مسیر شیراز تهران انتخاب کنیم؟

پاسخ ساده به این سوال این است که سفر با قطار امن و راحت است. اگرچه طبق آمار سفرهای هوایی به عنوان امن‌ترین روش سفر شناخته می‌شوند؛ اما با در نظر گرفتن فاکتور هزینه و بدون در نظر گرفتن فاکتور زمان، قطار بهترین گزینه برای سفر به شیراز خواهد بود. 

 

با قطار از شیراز به کدام شهرها می‌توان سفر کرد؟

اگر قصد دارید پس از گشت و گذار در شیراز به سفرتان ادامه دهید و بلیط رفت و برگشت قطار شیراز تهران را نخریده‌اید، خوب است بدانید راه‌آهن شیراز که در سال 88 به شبکه حمل و نقل ریلی کشور پیوست به جز تهران به اصفهان، تبریز، اهواز، قم و کرمان متصل است. 

معروف‌ترین سوغاتی‌ های شیراز کدامند؟

برای رسیدن به راه آهن شیراز می‌توانید از خطوط اتوبوس و تاکسی استفاده کنید. فاصله راه آهن تا حافظیه حدود ۲۵ کیلومتر است. این ایستگاه در ورودی شهرک صدرا به سمت پلیس راه سپیدان در بزرگراه شیراز واقع شده است. برای اطلاعات بیشتر نیز میتوانید با شماره 1539 تماس بگیرید.

 

چه قطارهایی برای مسیر شیراز تهران خدمات می‌دهند؟

از آنجا که شیراز یکی از قطب‌های مهم گردشگری در ایران به شمار می‌رود، قطارهای زیادی در این مسیر در رفت و آمد هستند که از جمله آنها می‌توان به قطار فدک، قطار پلور و قطار نور اشاره کرد.

امکانات و خدمات هر کدام از این قطارها را در ادامه شرح خواهیم داد.

قطار فدک

 قطار فدک تهران شیراز

قطار فدک از جمله قطارهای لوکس در مسیر شیراز تهران است. این قطار که حداکثر 200 کیلومتر بر ساعت سرعت دارد در 3 کلاس ویژه، بیزنس و عادی بلیط‌های خود را عرضه می‌کند. با انتخاب قطار 5 ستاره فدک حدود 10 ساعت و نیم در مسیر تهران شیراز مهمان این قطار خواهید بود. 

اگر بلیط قطار شیراز تهران شرکت فدک را خریده باشید علاوه بر استقبال از شما با فرش قرمز و خوش‌آمدگویی با سرو نوشیدنی باید آماده سرو عصرانه یا صبحانه طبق ساعت حرکت قطار نیز باشید. سرویس خواب با کیفیت، سیستم صوتی و تصویری پیشرفته با قابلیت انتخاب فیلم و موسیقی نیز از دیگر امکانات قطار فدک است.

در کنار همه این‌ها مهمان‌داران همواره آماده خدمات رسانی به مسافران قطار فدک هستند و شما می‌توانید در صورت وم با سیستم صوتی تعبیه شده در کوپه مهمان‌دار را فرابخوانید و درخواست خود را مطرح کنید.

 

قطار پلور تهران شیراز

قطار 4 تخته پلور شرکت رجا یکی دیگر از قطارهایی است که در این مسیر فعالیت می‌کند. واگن‌های پلور سبز سیستم تهویه هوا، سرویس بهداشتی ایرانی و فرنگی، نمایشگر LCD، شیشه و بدنه عایق، پریز برق و کتابخانه دارد. مسافران این قطار با یک وعده غذای رایگان پذیرایی می‌شوند و مهمانداران آموزش‌دیده همواره آماده خدمات‌دهی و پاسخ به درخواست‌های مسافران هستند.

قطار نور تهران شیراز

قطار نورالرضا یکی دیگر از قطارهایی است که در مسیر شیراز تهران تجربه سفری لوکس و به یادماندنی را برای مسافران این مسیر رقم می‌زند. این قطار 4 تخته با ارائه خدماتی همچون امکان استفاده از ماکروفر برای مسافران در طول مسیر تلاش کرده خدمات خود را از سایر قطارها متمایز کند. اگر بلیط قطار شیراز تهران را از نورالرضا گرفته باشید امکان سفارش غذا هنگام خرید بلیط برای شما فراهم است. از دیگر نقاط قوت این قطار می‌توان به لرزش کمتر واگن‌ها نسبت به قطارهای سایر شرکت‌ها اشاره کرد.

معرفی باغ‌های معروف و زیبای شیراز

برای خرید بلیط چه چیزهایی لازم است؟

برای خرید بلیط قطار شیراز تهران رفت و برگشت، باید اطلاعات لازم مانند نام و نام خانوادگی مسافران، کد ملی و تاریخ تولد را در بخش مشخصات مسافران وارد کنید اما پیش از آن لازم است در مورد تاریخ رفت و برگشت سفر شیراز، خدمات درخواستی مانند غذا و نوع قطار تصمیم گرفته باشید.

 

در این مقاله تلاش کردیم قطارهایی برای مسیر شیراز تهران معرفی کنیم. طی مسیر 935 کیلومتری شیراز تهران با اتوبوس کمی خسته کننده است. از آنجا که قطارهای لوکسی همچون قطار فدک، نورالرضا و پلور در این مسیر رفت و آمد می‌کنند می‌توانید سفری راحت و بی درد سر با قطار از شیراز به تهران را تجربه کنید. برای چک کردن قیمت بلیط قطار شیراز تهران می‌توانید به سایت علی بابا سر بزنید و از برنامه حرکت و قیمت بلیط‌ها در هر لحظه با خبر شوید.


با پایان یافتن سال 2019 یک دهه از عمرمان کم شد و حالا هم آمار فروش خودروسازان یکی‌یکی در حال انتشار است. این بار نوبت به سه عضلانی مشهور دنیای خودرو یعنی شورولت کامارو، داج چلنجر و فورد موستانگ رسیده است. اگرچه سال 20 تغییر مهمی برای یکی از این خودروها یعنی کامارو رخ داد سال 2019 نیز خیلی بهتر نبوده است.

یک‌بار دیگر موستانگ پرفروش‌تر از دو رقیب همیشگی ظاهر شده و در سال 2019 به خانه 72489 نفر راه یافته است. این میزان فروش نشان دهنده افت 4.4 درصدی نسبت به سال 20 می‌باشد. فروش شلبی GT500 از سه‌ماهه پایانی سال 2019 شروع شده و دو مدل GT350/GT500 رشد فروش 35.2 درصدی را نشان داده‌اند. امسال کمترین میزان فروش موستانگ از زمان معرفی ششمین نسل این خودرو به عنوان مدل سال 2015 رقم خورده است. موستانگ در آن سال فروش 122439 دستگاهی را ثبت کرده بود.

چلنجر اوضاع سال 20 را تکرار کرده و توانسته محبوب‌تر از شورولت کامارو ظاهر شود. این خودرو در سال پیش فروش 60997 دستگاهی داشته که حاکی از افت 9 درصدی نسبت به فروش 66716 دستگاهی سال پیش از آن است. البته چلنجر در سال 20 افزایش فروش 3 درصدی نسبت به سال 2017 را ثبت کرده بود. این خودرو از فیس لیفت سال 2015 تاکنون فروشی در حدود 65 هزار دستگاهی را تجربه کرده است.

کامارو هم همچون دو رقیب دیگر خود افت فروش را تجربه کرده است. این خودرو در سال 20 افت 25 درصدی نسبت به سال 2017 را دیده بود اما افت فروش سال 2019 آن خیلی شدید نبوده و تنها 5.3 درصد بوده است. در حقیقت این خودرو در سال 2019 فروش 48265 دستگاهی داشته که نسبت به فروش 50963 دستگاهی سال 20 کمتر است.

فروش خودروهای اسپورت -نه فقط خودروهای عضلانی- از سال 2008 تاکنون کاهش داشته است. هم‌اکنون که مصرف‌کنندگان بیشتر از هر زمان دیگری به سمت شاسی بلندها حرکت می‌کنند، بازارهای محدودی مثل خودروهای اسپورت دو درب احتمالاً به این روند رو به افول خود ادامه خواهند داد.


داچیا بیست سال است که از حمایت‌های رنوی فرانسه برخوردار بوده و به همین خاطر در حال معرفی نسخه‌های سفارشی خودروهای ساندرو استپ وی، لوگان MCV استپ وی و داستر با نام SE Twenty می‌باشد.

اولین نمونه‌های این خودروهای سفارشی از ماه مارس وارد بازار خودروی بریتانیا خواهند شد. محصولات SE Twenty داچیا در جایگاهی بالاتر از نسخه‌های کامفورت قرار گرفته و از نوشته‌های روی بدنه منحصربه‌فرد، آینه‌های مشکی و پوشش مرکزی رینگ با رنگ آبی برخوردار هستند.

صندلی‌ها نیز عناصر آبی‌رنگ داشته و همین رنگ برای لوگوهای داستر و استپ و در پشت‌سری‌های صندلی‌های جلو دیده می‌شوند. کابین این خودروها از رنگ آبی برای تمایز بیشتر در ورودی‌های هوا استفاده کرده و کف‌پوش‌ها نیز با دیگر نمونه‌ها فرق دارند. دوربین دنده‌عقب، حسگرهای پارک و هشدار نقاط کور نیز جزو دیگر ویژگی‌های خاص این خودروهای سفارشی هستند.

قیمت ساندرو استپ وی و لوگان MCV استپ وی SE Twenty به ترتیب از 11295 و 12795 پوند آغاز می‌شود که 400 پوند بیشتر از قیمت مدل‌های کامفورت استاندارد است. این دو خودرو از پیشرانه بنزینی 90 اسب بخاری استفاده کرده و البته نمونه استیشن را می‌توان با پیشرانه دیزلی 95 اسبی نیز سفارش داد. هر دو پیشرانه با یک گیربکس 5 سرعته دستی همکاری می‌کنند. سیستم تهویه مطبوع، ناوبری ماهواره‌ای، رادیو DAB، اپل کارپلی، اندروید اتو، بلوتوث، کروز کنترل با محدودکننده سرعت، حسگرهای پارک و… جزو تجهیزات استاندارد این خودروها می‌باشند.

اما داستر SE Twenty قیمت 15645 پوندی داشته و 650 پوند گران‌تر از مدل کامفورت است. این خودرو از پیشرانه 130 اسبی بنزینی یا 115 اسبی دیزلی برخوردار بوده و دارای تجهیزاتی همچون سیستم تهویه مطبوع، آینه‌های برقی و رینگ‌های 17 اینچی می‌باشد.


در سال 2019 تسلا به رکورد فروش شگفت‌انگیزی برای مدل 3 دست یافته و بیش از 300 هزار دستگاه از آن‌را به خریداران سراسر جهان تحویل داده است. مدل 3 در سال 2017 تنها 1,764 دستگاه فروش داشت اما این رقم در سال 20 با افزایش چشمگیری به 146,055 دستگاه رسید و در سال 2019 نیز فروش 300,815 دستگاهی را به ثبت رساند که نسبت به سال قبل بیش از دو برابر افزایش داشته است. بیش از یک‌سوم از این رقم یعنی 92,550 دستگاه فقط در سه‌ماههٔ چهارم سال 2019 فروخته شده است؛ بنابراین، مدل 3 از ابتدای عرضه به بازار تاکنون 448,634 دستگاه فروش داشته است.

این در حالی است که نیسان در مارس 2019 اعلام کرد هاچ‌بک الکتریکی لیف از دسامبر 2010 به فروش 400 هزار دستگاهی دست پیدا کرده و اولین خودروی الکتریکی دنیا محسوب می‌شود که به این میزان فروش رسیده است. سپس در گزارش دیگری که در 25 نوامبر منتشر شد گفته شد که فروش این خودرو به بیش از 430 هزار دستگاه رسیده است درحالی‌که گزارش دیگری هم به فروش 51,500 دستگاه لیف بین ماه‌های مارس تا نوامبر اشاره داشته است؛ بنابراین با فرض فروش 5 هزار دستگاه دیگر در ماه دسامبر، می‌توان حدس زد که فروش لیف تا پایان سال 2019 چیزی در حدود 450 تا 460 هزار دستگاه بوده است.

بنابراین تسلا مدل 3 که تا پایان سال 2019 نزدیک به 450 هزار دستگاه فروش داشته است، باید تنها در طول چند هفته بتواند در فروش از نیسان لیف پیشی بگیرد و این اتفاق قطعاً در سه‌ماههٔ نخست سال 2020 روی خواهد داد. بدین ترتیب بعدازآن مدل 3 به پرفروش‌ترین خودروی الکتریکی تاریخ تبدیل خواهد شد و احتمالاً تا پایان سه‌ماههٔ نخست سال 2020 می‌تواند از مرز فروش نیم میلیون دستگاه هم عبور کند.

از سوی دیگر، شرکت تسلا از سال 2008 تا پایان سال 2019 در سراسر دنیا مجموعاً حدود 900 هزار دستگاه خودروی فروخته است؛ بنابراین انتظار می‌رود تسلا هم اولین خودروسازی باشد که تاکنون موفق به رسیدن به نقطهٔ عطف فروش یک‌میلیون دستگاه خودروی الکتریکی دست یافته است. تنها کاری که این شرکت باید انجام دهد این است که در سه‌ماههٔ نخست امسال صد هزار دستگاه خودروی دیگر بفروشد که بعد از رکورد فروش قابل‌توجه 112 هزار دستگاهی در سه‌ماههٔ پایانی سال 2019 بسیار محتمل به نظر می‌رسد.

 


کمپانی تیونینگ والد اینترنشنال در طول این سال‌ها از نام بلک بایسون” روی خودروهای گوناگونی استفاده کرده که جدیدترین آن‌ها این مرسدس بنز S کلاس است.

این نسل از S کلاس که با کد W222 شناخته می‌شود از سال 2017 وارد خط تولید شده و کیت بدنه‌ی والد هم شامل اسپویلرهای جلو و عقب جدید، بال روی صندوق، رکاب‌های جانبی، ورودی‌های هوای روی گلگیرها، پانل ستون فیبر کربنی و نگه‌دارنده پلاک می‌باشد.

مافلرهای فولادی ضدزنگ نیز در این خودرو دیده می‌شوند. یکی دیگر از ویژگی‌های چشمگیر S کلاس تیون شده کیت کاهش ارتفاعی است که باعث شده این خودرو کاملاً کف‌خواب شده و رینگ‌های بزرگ نیز کاملاً به چشم می‌آیند. این سدان لوکس و پرچم‌دار بدنه‌ای سفیدرنگ را با عناصری مشکی‌رنگ، جلوپنجره‌ای کرومی، رینگ‌های نقره‌ای و همچنین لوگوهای والد و بلک بایسون ترکیب کرده است.

جدای از پدال شیفترهای افترمارکتی ساخته شده از فیبر کربن هیچ تغییری در کابین رخ نداده است. البته کمپانی‌های زیادی وجود دارند که کل کابین S کلاس را بهبود بخشیده و از ویژگی‌های متمایزی استفاده کرده‌اند. والد به قوای محرکه این خودرو نیز دست نزده هرچند بازهم کمپانی‌های متعددی با کیت‌های قدرت انتظار مشتریان را می‌کشند.

والد این خودرو را اوایل ماه دسامبر و در نمایشگاه اوزاکای ژاپن معرفی کرد. در آن رویداد خودرویی چندین خودروساز دیگر از جمله تویوتا، نیسان و سوزوکی نیز حضور داشتند.


آمار فروش اینفینیتی در بازار ایالات‌متحده در سال 2019 هرگز خوب نیست زیرا فروش برند لوکس نیسان از 149,280 دستگاه به 117,708 دستگاه رسیده که کاهش نگران‌کنندهٔ 21 درصدی را نشان می‌دهد. در سال 2019 فروش همهٔ محصولات اینفینیتی در ایالات‌متحده کاهش داشته که بیشترین کاهش را کراس‌اوور ساخته‌شده بر اساس مرسدس GLA یعنی اینفینیتی QX30 تجربه کرده است.

این کراس‌اوور کامپکت لوکس در طول سال 2019 در ایالات‌متحده تنها 3,229 دستگاه فروش داشته که کاهشی 60 درصدی نسبت به فروش سال 20 محسوب می‌شود؛ بنابراین تعجبی ندارد که اینفینیتی در اوایل سال 2019 اعلام کرد که QX30 محصول موفقی نبوده و وعده داد که جانشین آن بدون هیچ ارتباطی با نسل جدید مرسدس GLA توسعه خواهد یافت.

Q60 دومین کاهش فروش بزرگ را در بین همهٔ محصولات اینفینیتی در سال 2019 داشته است زیرا فروش این کوپهٔ لوکس با 44.4 درصد کاهش به 5,043 دستگاه رسیده است. در جایگاه سوم نیز سدان بزرگ Q70 با کاهش فروش شدید 43 درصدی قرار دارد که فروش آن‌را به 2,552 دستگاه رسانده است. این در حالی است که طبق اعلام اینفینیتی، این سدان بزرگ لوکس برای مدل 2020 در ایالات‌متحده ارائه نخواهد شد و مدل 2019 آخرین حضور آن در این کشور است.

موضوع عجیب اینکه حتی کراس‌اوور کامپکت QX50 که به‌تازگی تغییر نسل داده و خودروی کاملاً مدرن و جدیدی محسوب می‌شود هم در سال 2019 کاهش فروش 26.7 درصدی را تجربه کرده آن‌هم در دورانی که کراس‌اوورها روزبه‌روز محبوب‌تر می‌شوند. در همین حال، فروش سدان کامپکت Q50 نیز 25.2 درصد کاهش داشته است. تنها محصولات اینفینیتی که در سال 2019 با کاهش فروش دورقمی مواجه نشده‌اند، مدل‌های QX60 و QX80 هستند که البته تقاضا برای این شاسی‌بلندهای بزرگ هم به ترتیب 8.9 درصد و 0.5 درصد کاهش داشته است.

اینفینیتی سال گذشته به مناسبت جشن 35 سالگی خود، نسخهٔ ویژه‌ای بنام Edition 30 را برای تعدادی از محصولات خود ارائه کرد. این نسخه‌های ویژه در اواخر سال 2019 معرفی شدند اما به نظر می‌رسد نتوانسته‌اند برای بهبود اوضاع فروش این برند لوکس ژاپنی کاری انجام دهند؛ اما در آینده خودرویی وجود دارد که بتواند فروش اینفینیتی در ایالات‌متحده را بهبود بخشد؟ در حال حاضر فقط میدانیم کراس‌اوور کوپهٔ QX55 در تابستان امسال به نمایندگی‌های فروش می‌رسد. این خودرو که بین مدل‌های QX50 و QX60 قرار می‌گیرد، با مرسدس بنز GLC کوپه و ب‌ام‌و X4 به رقابت خواهد پرداخت.


سهم خودروهای الکتریکی از بازار خودروی نروژ به بیشتر از هر زمان دیگری رسیده و محبوبیت محصولات تسلا نقش به سزایی در این امر داشته است.

در کل تعداد 142381 دستگاه خودروی جدید در سال 2019 و در کشور نروژ به فروش رسیده‌اند. بنا به گفته فدراسیون جاده نروژی، خودروهای الکتریکی سهم 42 درصدی از این بازار را به خود اختصاص داده‌اند درحالی‌که سهم این خودروها در سال 20 برابر با 31 درصد بوده است. در همان بازه زمانی تسلا تعداد 798 دستگاه خودرو در نروژ به فروش رسانده و رکورد جدیدی ثبت کرده است. دلیل اصلی این امر نیز تقاضای زیاد در نیمه اول سال بوده و از این تعداد خودروی تسلا 15683 دستگاه از نوع تسلا مدل 3 بوده‌اند.

بلومبرگ گزارش داده که نروژ بزرگ‌ترین استفاده کننده از خودروهای الکتریکی نسبت به تعداد ساکنان خود بوده و دلیل آن نیز مشوق‌های قابل‌توجه به خریداران می‌باشد. تسلا فاصله بسیار کمی با پرفروش‌ترین خودروساز نروژ یعنی فولکس‌واگن داشته و تنها 150 دستگاه خودرو کمتر از این غول آلمانی به فروش رسانده است.

مدیر فدراسیون جاده‌ای نروژ گفته که سهم خودروهای الکتریکی از بازار این کشور می‌تواند در سال 2020 به حدود 50 درصد برسد.

اگرچه تنها حدود 5 میلیون نفر در نروژ زندگی می‌کنند اما این کشور در نه ماه اول سال 2019 سومین بازار بزرگ تسلا در جهان بوده است. همچنین تسلا مدل 3 عنوان پرفروش‌ترین خودروی الکتریکی این کشور را از دستان نیسان لیف خارج کرده است.

نروژ اهداف جاه‌طلبانه‌ای برای حذف آلایندگی خودروها داشته و به دنبال این است که از سال 2025 به بعد فقط خودروهای الکتریکی در این کشور به فروش برسند.


دایملر به لطف همکاری با فرانچایز فیلم آواتار یک خودروی مفهومی با نام مرسدس بنز ویژن AVTR را روانه نمایشگاه CES 2020 کرده است.

این خودروی نمایشی برای ایجاد تصوری از ظاهر خودروهای آینده طراحی شده است. در طراحی این مفهومی مرسدس می‌توانیم ادای احترامی ویژه به ارتباط بین انسان، ماشین و طبیعت را مشاهده کنیم. همین موضوع به ارتباط بین افراد ناوی و پاندورا در آواتار اشاره دارد.

با نگاهی سریع به ویژن AVTR خواهید فهمید که این خودرو شبیه هیچ محصول دیگر حاضر در بازار نیست. برای مثال باید گفت هیچ خبری از کنترل‌های سنتی در خودرو نبوده و رانندگان به سادگی دست خود را روی کنترلر نورانی در کنسول مرکزی گذاشته و این کنترلر پارامترهای متنوعی همچون ضربان قلب و نبض را اندازه می‌گیرد. باقی کابین اطراف سرنشینان را در بر گرفته و به لطف شکل‌ها و سطوح استخوانی و نورپردازی ویژه با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کند.

آن چیزی که روی صندلی‌ها را گرفته چرم دینامیکاست که منحصراً از متریال بازیافتی لباس‌ها، پرچم‌ها و بطری‌های پلاستیکی ساخته شده است. بخش اعظم کف خودرو نیز با چوبی به نام کاران مزین شده است. کاران از خیزرانی که معمولاً در مناطقی مثل اندونزی یافت می‌شود ساخته شده است.

ظاهر مرسدس بنز ویژن AVTR با 33 فلاپ چندمنظوره تکمیل شده است. این فلاپ ها برای شبیه‌سازی تنفس و حرکات پاندورا طراحی شده‌اند و البته می‌توانند آئرودینامیک خودرو را بهبود بخشند.

قوای محرکه خودرو نیز کاملاً آینده نگرانه بوده و مرسدس به کاهش آلایندگی کربن متعهد است. نیروبخش این خودرو مجموعه باتری 110 کیلووات ساعتی است که از سلول‌های ارگانیک مبتنی بر گرافن استفاده کرده و عاری از فات سمی و سنگین است و بنابراین باتری خودرو کاملاً قابل بازیافت می‌باشد. با تنها 15 دقیقه شارژ باتری می‌توان به شعاع حرکتی 700 کیلومتری دست یافت. چهار پیشرانه الکتریکی کاملاً مستقل نیز قدرت ترکیبی 470 اسب بخاری تولید می‌کنند.

[دانلود ویدئو]

سونی با معرفی کانسپت تمام الکتریکی ویژن S در نمایشگاه CES 2020 دنیا را شوکه کرد.

این خودرو برای نشان دادن تلاش‌های سونی در زمینه حمل‌ونقل آینده ساخته شده است. ویژن S از 33 حسگر شامل حسگرهای تصویر CMOS، لیدار حالت‌جامد و رادار استفاده کرده تا بتواند اشیا و افراد خارج از خودرو از تشخیص داده و شناسایی کند. داخل کابین هم حسگرهای زمان پرواز ToF بکار رفته که می‌تواند افراد و اشیای درون خودرو را تشخیص دهند. سونی ادعا می‌کند این خودرو از تکنولوژی خودران سطح 2 برخوردار است.

سونی ویژن S در کابین نیز تکنولوژی بالایی داشته و صفحات اطلاعات سرگرمی بزرگی در پشت صندلی‌های جلو نصب شده است. همچنین یک صفحه لمسی در پهنای داشبورد کشیده شده است. صفحات نمایشی نیز وجود دارد که تصاویری زنده از دوربین‌ها را به نمایش می‌گذارند. این حالت شبیه تکنولوژی بکار رفته در هوندا e می‌باشد.

دیگر ویژگی کلیدی این خودروی مفهومی سیستم صوتی واقعیت 360 است که بنا به گفته سونی صدای 360 درجه فوق‌العاده‌ای برای تمام سرنشینان فراهم خواهد کرد. بلندگوها حتی داخل صندلی‌ها ادغام شده‌اند.

مدیر اجرایی سونی در زمان معرفی این خودرو گفته که ویژن S از پلتفرم جدیدی برای یک خودروی الکتریکی استفاده کرده است. باور بر این است پلتفرم یاد شده حاصل کار تأمین‌کننده قطعات خودرویی به نام مگناست. نیروبخش خودرو نیز یک جفت پیشرانه الکتریکی 200 کیلوواتی است که باعث ایجاد شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت 4.8 ثانیه‌ای و حداکثر سرعت 239 کیلومتر در ساعتی می‌شود.

شرکت‌هایی همچون بوش، کانتیننتال، انویدیا و کوالکام به سونی در تولید ویژن S کمک کرده‌اند. هنوز مشخص نیست که آیا سونی برنامه‌ای برای تولید و فروش عمومی این خودرو خواهد داشت یا خیر.

[دانلود ویدئو]

 

[دانلود ویدئو]

تنها هفت روز از سال 2020 می‌گذرد و بوگاتی قبلاً به نوعی تیزری از هایپرکار آتی خود را منتشر کرده بود. این تصویر هم‌اکنون در شبکه اجتماعی این برند نیز برجسته شده و باعث به وجود آمدن سؤال واضحی شده است. آیا نسخه‌ای دیگر از شیرون در راه است یا اینکه با محصولی کاملاً جدید طرف خواهیم بود؟

این سؤالی بسیار مهم است و از آنجایی که ما در حال صحبت درباره بوگاتی هستیم بنابراین باید منتظر خبرهای داغی باشیم. قطعاً در طول این چند سال نسخه‌های سفارشی متنوعی از شیرون را دیده‌ایم و حدس می‌زنیم این خودرو احتمالاً نسخه‌ای بسیار محدود از شیرون باشد زیرا در دماغه آن کمی از ردپای EB110 را می‌بینیم. دماغه خودرو تیزتر از شیرون عادی بوده و چراغ‌ها هم کمی مشابه مدل Centodieci می‌باشد.

اما بوگاتی چرا باید تیزری مشابه با Centodieci را منتشر کند؟ این خودرو آگوست سال پیش در پبل بیچ معرفی شد و 10 دستگاه از آن تولید خواهد شد اما خب باید تا سال 2021 برای تولیدش منتظر ماند. شاید این خودرو یک نسخه مخصوص از Centodieci با رنگی ویژه باشد اما هیچ‌چیز به‌صورت قطعی مشخص نیست. شاید هم با نسخه نهایی La Voiture Noire روبرو هستیم، یک تک ساخت خاص که سال پیش معرفی شد. آن خودرو به عنوان پروتوتایپی غیرعملیاتی معرفی شد و بنابراین شاید برخی تغییرات کوچک در آن صورت گرفته تا به‌صورت نسخه نهایی و تولیدی رونمایی شود.

اما خود ما دوست داریم این یک بوگاتی تک ساخت و ویژه باشد. ماه‌های پیش بود که گفته شد بوگاتی در حال تولید محصولات ویژه است بنابراین شاید یک هایپرکار فوق‌العاده گران‌قیمت دیگری را ببینیم.


سال 2019 برای لینکلن سال خوبی بوده است زیرا افزایش فروش قابل‌توجهی را تجربه کرده است. برند لوکس فورد در سال 2019 موفق به فروش 112,204 دستگاه خودرو در بازار ایالات‌متحده شده که نسبت به فروش 103,587 دستگاهی سال 20 افزایشی 8.3 درصدی را نشان می‌دهد. این بیشترین فروش لینکلن از سال 2007 تاکنون محسوب می‌شود؛ اما این افزایش فروش لینکلن فقط به لطف شاسی‌بلندها حاصل شده است. کراس‌اوور میان سایز ناتیلوس که نسخهٔ فیس‌لیفت شدهٔ MKX محسوب می‌شود، پرفروش‌ترین محصول لینکلن در سال 2019 بوده است. فروش این خودرو در سال 2019 با نزدیک به 10 درصد افزایش به 31,711 دستگاه است.

لینکلن در اوایل سال 2019 در نمایشگاه نیویورک کراس‌اوور کامپکت جدید کُرسیر را به‌عنوان جایگزین MKC معرفی کرد. این کراس‌اوور جدید از ماه جولای به بازار ایالات‌متحده عرضه شد و تا پایان سال در طول شش ماه 14,072 دستگاه فروش داشته است. در شش ماه نخست سال 2019 نیز که MKC همچنان در بازار حضور داشته، موفق به فروش 11,743 دستگاه شده و بنابراین این دو کراس‌اوور کامپکت در سال 2019 مجموعاً 25,815 فروش داشته‌اند که کاهش جزئی 1.6 درصدی را نسبت به فروش 26,241 دستگاهی MKC در سال 20 نشان می‌دهد. البته با توجه به تغییر نسل کراس‌اوور کامپکت لینکلن در سال 2019 این کاهش فروش طبیعی به نظر می‌رسد.

از اس‌یووی فول سایز نویگیتور در سال 2019 تعداد ,656 دستگاه فروخته شده که نشان‌دهندهٔ افزایشی 4.4 درصدی نسبت به سال 20 است. این بیشترین فروش نویگیتور از سال 2007 تاکنون محسوب می‌شود. در همین حال، از ماه جولای 2019 کراس‌اوور کاملاً جدید اویاتور هم به بازار عرضه شده و تا پایان سال 8,323 دستگاه فروش داشته است؛ اما نکتهٔ جالب و عجیب اینکه کراس‌اوور قدیمی و سالخوردهٔ MKT که با اویاتور جایگزین شده اما همچنان به بازار عرضه می‌شود، در سال 2019 افزایش فروش چشمگیر 31 درصدی را تجربه کرده که بیشترین افزایش فروش در بین همهٔ محصولات لینکلن محسوب می‌شود. البته فروش این خودرو همچنان رقم ناچیز 3,388 دستگاه بوده است.

اما درحالی‌که تقریباً همهٔ شاسی‌بلندهای لینکلن در سال 2019 با افزایش فروش مواجه بوده‌اند، طبق رویهٔ معمول این روزهای بازار، سدان‌های لینکلن یعنی MKZ و کانتیننتال هردو کاهش فروش داشته‌اند. فروش سدان میان سایز MKZ با کاهش 12 درصدی به 17,726 دستگاه رسیده که کمترین فروش این خودرو از زمان ورود آن به بازار در سال 2006 تاکنون محسوب می‌شود. کاهش فروش سدان فول سایز کانتیننتال اما بسیار بیشتر بوده به‌گونه‌ای که با فروش تنها 6,587 دستگاه، کاهشی 33 درصدی را تجربه کرده است. بااین‌حال با توجه به حضور قدرتمند لینکلن در بخش شاسی‌بلندها با مدل‌های جدید و تازه‌نفس، انتظار می‌رود روند افزایشی فروش آن امسال هم ادامه یابد. همچنین با توجه به اوضاع فروش نابسامان اینفینیتی، دور از ذهن نیست که لینکلن بتواند تا پایان سال 2020 در جدول فروش برندهای لوکس بازار ایالات‌متحده این برند لوکس ژاپنی را پشت سر بگذارد.


ب‌ام‌و در سال 2019 با فروش 324,826 دستگاه خودرو و ثبت رشد فروش 4.4 درصدی، به‌عنوان پرفروش‌ترین برند لوکس بازار ایالات‌متحده دست یافت و پس از چند سال مرسدس بنز را به زیر کشید؛ اما بااین‌وجود و علیرغم تلاش‌های ب‌ام‌و و آئودی، مرسدس بنز همچنان صدرنشین فروش خودروهای لوکس در دنیا است. این برند اشتوتگارتی در سال 2019 موفق به فروش بیش از 2.3 میلیون دستگاه خودرو در سراسر جهان شد و همچنان پرفروش‌ترین برند لوکس دنیا باقیمانده است. این برای نهمین سال متوالی است که مرسدس بنز این عنوان را در اختیار دارد.

فروش مرسدس در سال 2019 با افزایشی 1.3 درصدی به 2,339,562 دستگاه رسیده که بیشترین میزان فروش در طول تاریخ این شرکت محسوب می‌شود. در همین حال، ب‌ام‌و نیز در سال 2019 به رکورد فروش 2,17 میلیون دستگاه دست پیدا کرده که هرچند رقم چشمگیری است اما همچنان اختلاف زیادی با مرسدس دارد. فروش آئودی هم در این سال برابر با 1.85 میلیون دستگاه بوده و در جایگاه سوم قرار گرفته است. البته گروه ب‌ام‌و در فروش کلی بر مرسدس برتری دارد زیرا فروش کل این گروه یعنی همراه با برندهای رورویس و مینی در سال 2019 برابر با 2,520,307 دستگاه بوده که از مجموع فروش 2,456,362 دستگاهی مرسدس و اسمارت بیشتر است.

در سال 2019 مرسدس بنز علاوه بر فروش جهانی، در چندین بازار مختلف شامل آلمان، بریتانیا، فرانسه، اسپانیا، بلژیک، سوئیس، لهستان، پرتغال، کرهٔ جنوبی، ژاپن، استرالیا، تایلند، ویتنام، سنگاپور، کانادا و آفریقای جنوبی هم جایگاه خود به‌عنوان پرفروش‌ترین برند لوکس را حفظ کرده است. مرسدس بنز همچنین رکورد جدیدی را در منطقهٔ آسیا و اقیانوسیه به ثبت رسانده و 977,922 دستگاه خودرو در این منطقه به فروش رسانده است. از این تعداد، 693,443 دستگاه فقط در چین فروخته شده که 6.2 درصد نسبت به فروش سال 20 افزایش داشته است. به گزارش اتونیوز، چینی‌ها در هرماه بیش از 700 دستگاه از مدل‌های مایباخ را خریداری می‌کنند. چین از سال 2015 بزرگ‌ترین بازار مرسدس بنز بوده است.

فروش این شرکت در اروپا هم 937,881 دستگاه بوده که سهم بازار خانگی آلمان از این تعداد 3,353 دستگاه بوده است. این بالاترین فروش مرسدس در آلمان طی یک دههٔ گذشته بوده است. پس از آلمان، به ترتیب بریتانیا، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا بزرگ‌ترین بازارهای اروپایی مرسدس هستند. فروش این برند لوکس آلمانی در سال 2019 منطقهٔ آمریکای شمالی 372,144 دستگاه بوده است و هرچند مرسدس در سال 2019 در بازار ایالات‌متحده با چالش‌هایی مواجه بوده و رهبری خود را به ب‌ام‌و واگذار کرده است اما بااین‌حال هنوز هم از این تعداد، 316,094 دستگاه راهی بازار آمریکا شده است.

مرسدس بنز همچنین از اکتبر تا دسامبر سال 2019 بهترین سه‌ماههٔ خود را تجربه کرده و از نقطهٔ عطف فروش 600 هزار دستگاه خودرو عبور کرده است. تعداد دقیق فروش این شرکت در سه‌ماههٔ پایانی سال 2019 برابر با 614,319 دستگاه بوده که افزایشی 3.2 درصدی را نسبت به مدت مشابه سال قبل نشان می‌دهد. در همین حال، از هر سه خودرویی که مرسدس در سال 2019 به فروش رسانده یکی شاسی‌بلند بوده است. مجموع فروش همهٔ شاسی‌بلندهای این شرکت شامل GLA، GLB، GLC، GLE، GLS، GLC کوپه، GLE کوپه، EQC و G کلاس در سال 2019 برابر با 783,700 دستگاه بوده است.

C کلاس با فروش 392,900 دستگاه، پرفروش‌ترین مدل مرسدس بنز در سال 2019 بوده و E کلاس نیز با فروش 351 هزار دستگاه در جایگاه دوم قرار گرفته است. بخش AMG هم در سال 2019 با فروش 132,136 دستگاه و رشد دورقمی 11.8 درصدی، رکوردی را به ثبت رسانده است. فروش برند اسمارت اما کاهشی 10.2 درصدی را تجربه کرده و به 116,800 دستگاه رسیده است.


با اینکه سبد محصولات Q آئودی شامل خودروهای متنوعی است اما این به معنی نادیده گرفتن سدان ها نیست. نگاه به آمار فروش ارباب حلقه‌ها در آمریکا نشان می‌دهد که تقاضا برای A6 با افزایش 68.6 درصدی به 17807 دستگاه رسیده و سدان پرچم‌دار A8 نیز فروش 2963 دستگاهی را تجربه کرده که نشان دهنده رشد فروش 85.3 درصدی است. دیگر مثال روشن این قضیه بازار چین است که در آن مدل کشیده‌ی A4 L رشد فروش 3 درصدی را تجربه کرده و به خانه 1689 نفر راه یافته است. فروش A8 L نیز 12451 دستگاه بوده که حاکی از رشد فروش 21.6 درصدی است.

این آمار تنها بخشی از داده‌هایی است که از بیانیه‌ی منتشر شده توسط مدیر فروش و بازاریابی آئودی پشتیبانی می‌کنند. هیلدگارد ورتمن در مصاحبه با اتوبلاگ گفته که تقاضا برای سدان ها همچنان بالا بوده هرچند مردم علاقه زیادی به کراس اوورها و شاسی بلندها نشان می‌دهند. او خاطرنشان می‌سازد سدان ها اصلاً حذف نخواهند شد زیرا آئودی معتقد است استایل بدنه سنتی این خودروها هنوز هم طرفداران زیادی دارد.

مدیر فروش آئودی همچنین در سخنان کوتاهی به خودروهای کوپه و کانورتیبل اشاره کرده و از خودروهای دو درب به عنوان محصولاتی بسیار احساسی که همیشه وجود خواهند داشت نام برده است. با این وجود انتظار می‌رود TT در سال‌های پیش رو بازنشسته شود و آینده سوپرکار R8 نیز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. در کل فروش خودروهای کوپه و به ویژه کانورتیبل ها افت محسوسی را در سال‌های اخیر تجربه کرده و هاچبک های کوچک فاقد درب‌های عقب (سه در) نیز کمیاب‌تر از همیشه می‌شوند.

ورتمن در این گفت‌وگو به استیشن‌ها نیز اشاره کرده و گفته که پس از انتشار بیانیه آئودی درباره عرضه RS6 آوانت در آمریکا بازخوردهای فوق‌العاده‌ای دریافت کرده است. باید منتظر ماند و دید که آیا پاسخ مثبت افراد به این خودرو به معنی فروش بالای آن خواهد بود یا خیر مخصوصاً اینکه استیشن پرفورمنس آئودی قیمتی در حدود 100 هزار دلار خواهد داشت. رقیب اصلی این خودرو یعنی مرسدس-ای ام جی E63 S واگن قیمت 111750 دلاری دارد.


بنتلی مولسان در حال خداحافظی با بازار است اما این خودروساز بریتانیایی با معرفی نسخه سفارشی 6.75 ادیشن می‌خواهد وداع باشکوهی با این سدان بزرگ و لوکس داشته باشد. در حقیقت هدف از تولید این مدل سفارشی گرامی داشت پیشرانه 8 سیلندر 6.75 لیتری است که سال‌های سال در بطن مولسان تپیده است. بنتلی تنها 30 دستگاه از این خودرو را خواهد ساخت و پس از آن فلایینگ اسپور به عنوان سدان پرچم‌دار بریتانیایی‌ها انجام‌وظیفه خواهد کرد.

مولسان 6.75 ادیشن بر پایه نسخه اسپید این خودرو شکل گرفته است. در بدنه این خودرو شاهد چراغ‌های جلو و عقب با تریم کروم هستیم. لوگوی B بنتلی روی کاپوت، جلوپنجره و خروجی‌های اگزوز نیز ظاهری تیره دارند. خودروی موردبحث از رینگ‌های 21 اینچی 5 پره با عناصر مشکی استفاده می‌کند. وقتی هم کاپوت را بالا بزنید شاهد ورودی مشکی‌رنگ بجای نمونه‌ی نقره‌ای عادی خواهید بود.

وقتی هم وارد کابین شوید نشان 6.75 ادیشن را روی صندلی‌ها خواهید دید. کنترل‌های سیستم تهویه مطبوع نیز طرحی شبیه درپوش روغن پیشرانه دارند. بنتلی همچنین نشانگرها و ساعت خاصی را برای کابین تدارک دیده است. با باز کردن درب هم لوگوی 6.75 ادیشن روی زمین می‌تابد.

با خداحافظی مولسان، بنتلی اعلام کرده قوای محرکه هیبریدی را در سال 2023 روی فلایینگ اسپور نصب خواهد کرد. این شرکت فعلاً جزئیات بیشتری از پیشرانه یاد شده را منتشر نکرده است. احتمالاً این سدان از پیشرانه 6 سیلندر 3 لیتری توربوی الکتریکی شده بنتایگا که قدرت 443 اسبی و گشتاور 700 نیوتون متری دارد سود خواهد برد.

بنتلی اولین بار از نام مولسان در سال‌های 1980 تا 1992 و روی رورویس سیلور اسپیریت ریبج شده استفاده کرد. در سال 2010 هم این نام دوباره احیا شده و روی نسل فعلی این سدان بکار رفت.


داچیا در نمایشگاه خودروی بروکسل نسخهٔ دوگانه‌سوز بنزینی/LPG کراس‌اوور داستر را معرفی کرده است. این قوای محرکه که Tce 100 Eco-G نام دارد و برای اولین بار در داستر معرفی شده است، بعداً برای دیگر محصولات داچیا شامل لوگان، ساندرو و استپ‌وی هم ارائه خواهد شد. این قوای محرکه اما در اصل نسخهٔ دوگانه‌سوز از موتور 1 لیتری سه سیلندر توربوشارژ بنزینی جدیدی است که سال گذشته توسط داچیا معرفی شد.

داستر Eco-G به لطف این موتور دوگانه‌سوز، ضمن کاهش مصرف سوخت و تولید دی‌اکسید کربن، گشتاور بیشتری دارد. گشتاور این موتور با 10 نیوتن متر افزایش به 170 نیوتن متر رسیده درحالی‌که تولید دی‌اکسید کربن آن حدود 10 درصد کاهش یافته است. از لحاظ مصرف سوخت نیز هرچند میانگین مصرف گاز یک موتور LPG کمی بیشتر است اما هزینهٔ کلی سوخت آن در هر کیلومتر در مقایسه با یک پیشرانهٔ بنزینی تا 30 درصد و در مقایسه با موتور دیزلی تا 8 درصد کمتر است.

در داستر مخازن مجزایی برای هردو سوخت بنزین و LPG تعبیه شده و راننده می‌تواند از طریق یک سوئیچ اختصاصی خودرو را روی بنزین یا LPG قرار دهد. هنگامی‌که مخزن LPG خالی شود نیز خودرو به‌طور خودکار روی حالت بنزین می‌رود. مخازن LPG داستر که از فولاد با مقاومت بالا ساخته شده، در جای چرخ زاپاس قرار گرفته‌اند که این یعنی از حجم صندوق بار کاسته نشده است. به گفتهٔ داچیا، این داستر دوگانه‌سوز با دو مخزن پُر سوخت می‌تواند بیش از هزار کیلومتر را طی کند.

برخلاف اکثر خودروها دوگانه‌سوزی LPG، به گفتهٔ داچیا مدل‌های Eco-G به لطف ویژگی‌های ایمنی می‌توانند از پارکینگ‌های زیرزمینی هم استفاده کنند. ازجملهٔ این ویژگی‌ها می‌توان به والف ایمنی، والف غیر برگشتی، محدودکنندهٔ جریان و یک شیر برقی اشاره کرد. داستر Eco-G به‌عنوان اولین خودروی مجهز به این قوای محرکهٔ دوگانه‌سوز، از همین ماه در فرانسه عرضه می‌شود. قیمت پایهٔ این خودرو 12,490 یورو است که با نسخهٔ بنزینی معادل آن تفاوتی ندارد.


بیایید اعتراف کنیم! پورشه 911 نسل 996 بچه‌ی دردسرسازی بوده است. این خودرو تصمیم پورشه برای استفاده از پیشرانه آب‌خنک را برجسته کرد، تصمیمی که برخلاف سنت‌های این برند بود. طرفداران پورشه همچنین انتقاداتی به طراحی این خودرو داشتند چراکه آن را در ارتباط با نسل‌های پیشین 911 نمی‌دانستند.

همه‌ی این تغییر و تحولات قدیمی به این معنی است که شما هم‌اکنون می‌توانید نسخه‌ای تمیز از 911 کد 996 را با قیمتی کمتر از 30 هزار دلار خریداری کنید. اگر فکر می‌کنید طراحی این خودرو خیلی ساده است یک راه‌حل خوب برایتان پیدا کرده‌ایم.

ویلنر که عنوان بزرگ‌ترین و مشهورترین کارخانه تیونینگ بلغارستان را یدک می‌کشد تصاویر رسمی از پروژه 911 کررا کابریولت (996) خود را منتشر کرده است. این خودرو دگرگونی عظیمی در بدنه و کابین را تجربه نموده و اگرچه طراحی ظاهری آن به ویژه چراغ‌ها و کیت بدنه شلوغش باب میل همه نباشد اما کابین دنیای دیگری است. در بخش داخلی این خودرو می‌توان استفاده از چرم در اکثر نقاط شامل داشبورد، ستون‌های A، پانل درب‌ها، آفتاب‌گیرها و… را مشاهده کرد. کنسول مرکزی هم پذیرای تریم چوب شده و بسیاری از دکمه‌ها دارای رنگ رز کوپر ویلنر هستند.

آتاناس ویلنر مدیر این شرکت افترمارکتی می‌گوید:

این خودرو سنی بیش از 20 سال داشته و کابین و ظاهر آن فریاد می‌زدند که من پیر شده‌ام! اما مشکل در فرم‌ها و شکل‌ها نبود زیرا این بخش‌ها با استفاده از متریال و تکنیک‌های برجسته بازسازی می‌شوند؛ و این دقیقاً همان چیزی است که ما انجام دادیم.

برخی جزئیات خاص هم بکار رفته‌اند که از جمله آن‌ها می‌توان به نشان V فی روی فرمان، میخ‌های آهنی روی جعبه‌داشبورد و صندلی‌ها و پلاک سفارشی با نام مشتری و شماره 01/01 اشاره کرد.

ویلنر در آخر گفته است: خیلی برجسته و متمایز است؟ ما هرگز کاری معمولی انجام نمی‌دهیم…”


آئودی مدل‌های SQ7 و SQ8 را با یک پیشرانهٔ 4 لیتری V8 توئین توربوی دیزلی با 435 اسب بخار قدرت و 900 نیوتن متر گشتاور در اروپا عرضه می‌کند اما حالا رسماً اعلام شده که این دو شاسی‌بلند اسپرت در بازار ایالات‌متحده هم عرضه خواهند شد. برای بازار آمریکا اما این دو ماشین به پیشرانهٔ V8 بنزینی قوی‌تری مجهز خواهند شد. این یک موتور 4 لیتری V8 توئین توربو خواهد بود که 500 اسب بخار قدرت و 770 نیوتن متر گشتاور تولید می‌کند. نیروی این موتور از طریق یک گیربکس هشت سرعتهٔ اتوماتیک و همین‌طور سامانهٔ کواترو به‌صورت استاندارد به هر چهارچرخ منتقل می‌شود.

به لطف این ترکیب، شاسی‌بلندهای اسپرت آئودی ظرف 4.3 ثانیه از صفر به سرعت 96 کیلومتر بر ساعت می‌رسند و توانایی دستیابی به حداکثر سرعت 250 کیلومتر بر ساعت را دارند. این دو ماشین همچنین به سیستم فرمان پذیری چرخ‌های عقب هم مجهز خواهند بود که می‌تواند چرخ‌های عقب را در جهت مخالف چرخ‌های جلو بچرخاند. این ویژگی به بهبود مانور پذیری خودروها در سرعت‌های کم و همین‌طور پایداری در سرعت‌های بالا کمک می‌کند. برای SQ7 و SQ8 مجموعه‌ای از آپشن‌ها مثل سیستم تثبیت‌کنندهٔ فعال الکترومکانیکی هم قابل سفارش خواهد بود که می‌تواند میله‌های تثبیت‌کنندهٔ جلو و عقب را سفت‌تر کند. خریداران همچنین می‌توانند دیفرانسیل اسپرت کواترو را هم سفارش دهند که می‌تواند تا 80 درصد از قدرت را به چرخ‌های عقب انتقال دهد.

نسخه‌های آمریکایی این دو ماشین در ظاهر اما تقریباً به‌طور کامل با همتایان اروپایی خود یکسان خواهند بود که این یعنی از ویژگی‌هایی مثل قاب نقره‌ای‌رنگ آینه‌های جانبی و چهار سر اگزوز بهره می‌برند. SQ7 روی رینگ‌های 20 و 21 اینچی قرار می‌گیرد درحالی‌که برای SQ8 رینگ‌های بزرگ‌تر 21 و 22 اینچی در نظر گرفته شده است. آئودی فعلاً هیچ حرفی در مورد قیمت این دو ماشین در بازار آمریکا نزده است اما جزئیات کامل آن‌ها در زمان عرضه در بهار آینده اعلام خواهد شد.


هیوندای پالیسید همه‌ی تکه‌های درست پازل را کنار هم قرار داده است. پیشرانه‌ای عالی، کابینی سطح بالا و پلتفرم سه ردیفه کامل باعث شده‌اند این کراس اوور در کلاس خود بدرخشد؛ اما خب یک نکته مهم وجود دارد: هیچ خودرویی عالی و عاری از نقص نیست!

طرفداران کراس اوورهای سه ردیفه با استایل سنتی شاید ظاهر دوقطبی این خودرو و برخی ویژگی‌های غیرعادی کابینش را دوست نداشته باشند؛ و اگرچه جدیدترین سیستم اطلاعات سرگرمی هیوندای به همراه پشت آمپرهای دیجیتال آن باعث تمایز پالیسید از رقبا می‌شود اما این جفت باهم همکاری بسیار خوبی ندارند.

در این نوشتار می‌خواهیم نقاط قوت و ضعف شاسی‌بلند جدید هیوندای را باهم بررسی کنیم. همراه ما باشید.

  • نقاط قوت

کابین سطح بالا

با اینکه پالیسید نشان هیوندای را بر پیشانی دارد اما تریم فول لیمیتد همانند یک خودروی لوکس حس می‌شود. خطوط چرمی دوخته شده روی پانل درب‌ها، پوشش‌های نرم داشبورد، پوشش جیر سقف و پلاستیک‌های باکیفیت در جای‌جای کابین به چشم می‌خورند. دکمه‌ها، سوئیچ‌ها و نشانگرها از نوع فی یا پلاستیکی بوده اما کیفیت بالایی دارند.

هر سه ردیف صندلی پالیسید لیمیتد از همان چرم باکیفیت دوخته شده استفاده کرده‌اند. صندلی راننده و سرنشین جلو قابلیت تنظیم برقی در 8 جهت را داشته و از نوع گرم و سرد شونده هستند.

تنها گلایه ما از نظر طراحی که اهمیت چندانی هم ندارد به صفحه لمسی 10.3 اینچی مدل لیمیتد مربوط می‌شود که از داشبورد بالا آمده و استایل آیپد مانند دارد. این صفحه‌نمایش قاب پلاستیکی ارزان‌قیمتی داشته و با کلیت کابین همخوانی ندارد؛ اما این یک انتقاد کوچک بوده و نباید ماهیت لوکس کابین را نادیده گرفت.

فضای زیاد

پالیسید سه ردیف صندلی به‌دردبخور داشته و صندلی‌های ردیف سوم آن به‌صورت برقی خم و تا می‌شوند. فضای این صندلی‌ها برای نشستن افراد بالغ هم کافی است. اگرچه فضای پا و سر این صندلی‌ها جزو بهترین‌های کلاس نیست اما نباید از این نظر انتقادی داشت مخصوصاً اینکه به احتمال زیاد کودکان در این صندلی‌ها خواهند نشست.

صندلی‌های کاپیتانی ردیف دوم که در خودروی تست نصب شده بودند بسیار راحت هستند. این صندلی‌ها نرم بوده و بدن را به خوبی در برمی‌گیرند. فضای سر و شانه‌ی صندلی‌های ردیف دوم پالیسید بیشتر از رقبایی همچون فورد اکسپلورر، سوبارو ایسنت و هوندا پایلوت می‌باشد.

سواری خوب

نیروبخش تمامی تریم های این خودرو پیشرانه 6 سیلندر 3.8 لیتری با قدرت 291 اسبی است که با یک گیربکس 8 سرعته اتوماتیک همکاری می‌کند. حتی در کراس اووری که وزن نسبتاً بالایی دارد، قوای محرکه اصلاً کم نیاورده و به خوبی آن را به جلو می‌راند. در حالت اسپورت شاهد پاسخ تیزتر پدال گاز و تعویض‌های تیزتر گیربکس خواهید بود.

فرمان پالیسید احساس بهتری نسبت به فرمان کیا تلوراید داشته و سواری خودرو نیز نرم است. تکان های زیادی در بدنه وجود دارد که از کراس اووری با این ابعاد قابل‌انتظار است اما پالیسید هرگز احساس غیر ایمن حتی در سرعت‌های بالا را ندارد. سیستم تعلیق نیز بهتر از تلوراید حس می‌شود. به‌هرحال این یک کراس اوور برای ترددهای بزرگراهی است و انتظارات در این بخش را برآورده کرده است.

  • نقاط ضعف

استایل بحث‌برانگیز

ظاهر پالیسید منحصربه‌فرد است و در این شکی نیست. شما این خودرو را با هیچ شاسی‌بلند دیگری اشتباه نخواهید گرفت. با این وجود پالیسید زیباترین و جذاب‌ترین خودروی کلاس نیست مخصوصاً وقتی‌که آن را با کیا تلوراید عضلانی و جعبه‌ای مقایسه کنید. عناصر کرومی روی جلوپنجره بیش از حد بکار رفته‌اند و چراغ‌های چشم کروکدیل نیز اگرچه جذاب به نظر می‌رسند اما با کلیت نمای جلو همخوانی ندارند. رینگ‌های 20 اینچی بکار رفته در مدل‌های لیمیتد نیز خیلی شلوغ به نظر می‌رسند.

سیستم اطلاعات سرگرمی نه چندان خوب

صفحه‌نمایش 10.3 اینچی پالیسید لیمیتد ظاهر خوبی داشته و به سرعت پاسخ می‌دهد. صفحه اصلی طراحی واضح و ساده‌ای داشته و سه بخش آن مواردی همچون ناوبری، سیستم صوتی و آب‌وهوا را نشان می‌دهند؛ اما زمانی که شروع به بررسی منوها می‌کنید حس ناخوشایندی از سخت بودن این فرایند به شما دست خواهد داد.

استفاده از ارتباط ساده‌ای همچون بلوتوث نیازمند چند مرحله خواهد بود. استفاده از ناوبری هم فرایندی استرس‌زا بوده و سیستم صوتی هم خیلی عالی نیست و خبری از دکمه خانه نیز روی داشبورد نمی‌باشد. بهتر است از اپل کارپلی یا اندروید اتو استفاده کنید که به‌صورت استاندارد روی تمامی تریم ها وجود دارد.

محدودیت‌های پشت آمپرهای دیجیتالی

اینجا کمی سخت‌گیری کرده‌ایم… اما درحالی‌که صفحه‌نمایش مرکزی پالیسید روی سفارشی‌سازی تأکید دارد، پشت آمپرهای دیجیتالی چنین کاری را انجام نمی‌دهند. رنگ صفحه‌نمایش 12.3 اینچی پشت آمپرها با انتخاب حالت‌های رانندگی تغییر می‌کند و از سبز (اکو) تا آبی (نرمال) و قرمز (اسپورت) عوض می‌شود اما فقط همین وجود دارد و بس! تنها می‌توان اطلاعاتی همچون میزان مصرف سوخت، اطلاعات رانندگی و فشار باد لاستیک‌ها را در مرکز پشت آمپرها دید.

بله پالیسید با دوربین‌های دیجیتال هیوندای عرضه می‌شود که خطوط رانندگی و هدآپ دیسپلی را نشان می‌دهند اما خبری از نماش چیزهایی مثل سیستم صوتی یا ناوبری در پشت آمپرها نیست.

مشخصات هیوندای پالیسید لیمیتد 2020

  • پیشرانه: 6 سیلندر 3.8 لیتری بنزینی
  • قدرت/گشتاور: 291 اسب بخار/355 نیوتون متر
  • گیربکس: 8 سرعته اتوماتیک، چهار چرخ محرک
  • مصرف سوخت: 11.2 لیتر در هر صد کیلومتر
  • وزن: 1990 کیلوگرم
  • قیمت پایه: 31550 دلار
  • قیمت مدل تست شده: 47605 دلار
[دانلود ویدئو]

در سال 1964، لی لاکوکا یکی از تاریخی‌ترین محصولات دنیا یعنی فورد موستانگ را در نمایشگاه نیویورک رونمایی کرد. هم‌اینک و 56 سال پس ‌از آن لحظه تاریخی، موستانگ هنوز هم قلب تپنده‌ی فورد است. موستانگ فراز و نشیب‌های زیادی را در طول این سال‌ها تجربه کرده که از جمله آن‌ها می‌توان به بحران سوخت دهه 70 میلادی و نزدیک شدن به طراحی دیفرانسیل جلو اشاره کرد.

جدیدترین نسل‌های این خودرو تکامل زیادی را تجربه کرده‌اند. موستانگ هنوز هم به ریشه‌های خود به عنوان یک خودروی عضلانی پایبند بوده و درعین‌حال به یک خودروی اسپورت کلاس جهانی تبدیل شده است. استفاده از سیستم تعلیق عقب مستقل تنها آغاز فرایند تبدیل شدن موستانگ از یک خودروی عضلانی سنتی به یک خودروی اسپورت کامل بوده است.

سابقه‌ی 56 ساله یک خودرو به معنی وجود حقایق ناگفتنی و جذاب زیادی درباره آن است. در این نوشتار ما 12 حقیقت جذاب درباره موستانگ افسانه‌ای را گردآوری کرده‌ایم و که خواندن آن خالی از لطف نخواهد بود. با ما همراه باشید!

  • چراغ راهنمای متوالی

چراغ‌های راهنمای متوالی با تاریخچه موستانگ در هم آمیخته اما خب این ویژگی تا سال 2010 جزو ویژگی‌های ثابت موستانگ نبوده است. اولین موستانگ هایی که از این چراغ‌های راهنما استفاده می‌کردند شلبی GT350 و GT500 مدل 1968 بودند. البته دلیل این کار استفاده شلبی از چراغ‌های عقب فورد تاندربرد بود. چراغ‌های متوالی همچنین در مرکوری کوگار هم بکار رفته اما تا پیش از سال 2010 تنها 8201 دستگاه موستانگ با این نوع چراغ‌ها تولید شده بود.

  • موستانگ های 4 سیلندر، قدیمی‌تر از آنچه که فکر می‌کنید!

استفاده از پیشرانه‌های کم‌حجم‌تر به روندی معمول در دنیای کنونی تبدیل شده و موستانگ 4 سیلندر نیز واقعیت نسبتاً تلخ این روزهاست؛ اما این نسل دوم موستانگ 1974 بود که از پیشرانه‌های 4 سیلندر استفاده کرده بود. پیشرانه 2.3 لیتری این خودرو با پینتو مشترک و تنها آپشن برای این خودرو نیروگاه 6 سیلندر بود. موستانگ نسل دوم بخش تاریک مربوط به تاریخ موستانگ است.

اولین موستانگ توربوی تاریخ از نوع فاکس بادی بود. قدرت این خودرو از 1 تا 132 اسب بخار متغیر بود که قدرت نزدیکی به خروجی پیشرانه 8 سیلندر 5 لیتری 150 اسب بخاری داشت.

  • ضعیف‌ترین موستانگ تاریخ

صحبت از موستانگ نسل دوم شد و باید گفت پیشرانه 4 سیلندر این خودرو در سال 1975 تنها 87 اسب بخار قدرت تولید می‌کرد. البته نیمه پر لیوان این بود که موستانگ نسل دوم در پاسخ به انتقادات مشتریان از ابعاد بسیار بزرگش به خودرویی نسبتاً کوچک‌تر تبدیل شد. متأسفانه عرضه این خودرو با بحران سوخت دهه 70 مصادف شد و کم‌حجم شدن پیشرانه‌ها سرعت بیشتری به خود گرفت. موستانگ موردبحث با همان پلتفرم فورد پینتو عرضه شد و اگرچه فروش خوبی را تجربه کرد اما از نظر پرفورمنس لنگ می‌زد. در سال 1975 پیشرانه 8 سیلندر دوباره ظاهر شد اما باید پذیرفت نسل دوم موستانگ لحظات خوبی را برای این برند رقم نزده است.

  • اولین موستانگ 8 سیلندر 5 لیتری

موستانگ 5 لیتری در دهه 80 شناخته‌تر شد اما برای اولین بار در سال 1968 پدیدار گشت. اگرچه پیشرانه‌های Boss 302 موستانگ قدرت زیادی داشتند اما نمونه استاندارد این خودرو تنها 220 اسب بخار قدرت تولید می‌کرد. دیگر گزینه خریداران در آن زمان شلبی GT350 1968 بود که از کاربراتور بزرگ‌تر هالی و ورودی آلومینیومی استفاده می‌کرد که قدرت پیشرانه را به 250 اسب بخار رسانده بود.

  • پرحجم‌ترین پیشرانه در موستانگ تولیدی

پرحجم‌ترین پیشرانه بکار رفته در موستانگ تولیدی از نوع 7 لیتری بوده است. Boss 429 پیشرانه موردنیاز قوانین نسکار بود و تا پایان دهه 60 میلادی تعداد 1500 دستگاه موستانگ با این پیشرانه تولید شد. نیروگاه یاد شده قدرت 375 اسب بخاری تولید می‌کرد که برای آن زمان بسیار زیاد بوده است. فورد در سال 1971 از پیشرانه 7 لیتری مدل‌های تورینو که قدرت 370 اسبی داشتند استفاده کرد. نسخه ارتقا یافته آن نیز همان قدرت 375 اسبی پیشرانه Boss را داشت.

  • بد فروش ترین موستانگ تاریخ

حتی موستانگ نسل دوم در تاریک‌ترین روزگار خود نیز فروش خوبی داشت. البته در سال 2009 بود که موستانگ تنها به تعداد 46619 دستگاه فروخته شد. دلیل آن نیز عرضه موستانگ جدید با استایل رترو و هندلینگ آن بود. موستانگ به‌روز شده به اندازه شورولت کاماروی رترو موفق نشد و فروش کامارو حدود 40 درصد بیشتر از موستانگ بود. موستانگ در آن زمان ضریب درگ بهتری داشت و از فنرها و دامپرهای جدیدی استفاده می‌کرد؛ اما موستانگ در سال 2011 بود که از قوای محرکه ارتقا یافته سود برد.

  • اولین موستانگ سوپرشارژردار

اولین موستانگ سوپرشارژردار در سال 1966 تولید شد که این کار نتیجه تلاش‌های کارول شلبی در تولید 11 دستگاه GT350 فست بک با سوپرشارژر پاکستون بود. شلبی ادعا می‌کرد این کار باعث افزایش 46 درصدی قدرت پیشرانه شده و خروجی آن را از 271 به 395 اسب بخار رسانده بود. شلبی به دنبال تولید مدل سوپرشارژردار خاص از GT350 بود اما این سوپرشارژر را به عنوان آپشنی 670 دلاری در اختیار مشتریان گذاشت.

  • اولین موستانگ کبرا R

این خودرو یکی از کلکسیونی‌ترین موستانگ های تاریخ بوده و یکی از آن‌ها در حراجی سال پیش برت جکسون به قیمت 132 هزار دلار فروخته شد. کبرا R یک موستانگ با مشخصات مسابقه‌ای بود که تنها با رنگ قرمز و بدون سیستم تهویه مطبوع و سیستم صوتی عرضه شد. البته ترمزها، رادیاتورها، فرمان و رینگ‌ها ارتقا یافته و قیمت خودرو را به 26692 دلار رسانده بودند. کبرا R فاکس بادی تنها به عنوان مدل سال 1993 و با تیراژ 107 دستگاه تولید شد.

  • نام موستانگ در ابتدا از روی یک اسب انتخاب نشده بود

اسامی زیادی برای موستانگ انتخاب شده بود و حتی خود نام موستانگ در ابتدا رد شده بود. طراح موستانگ می‌گوید نام این خودرو را به جنگنده P-51 جنگ جهانی دوم ارتباط داده بود. این نام رد شد اما طراح دوباره همان را انتخاب کرد. این بار او گفت نام موستانگ را از روی یک اسب برداشته است. اینجا بود که مقامات فورد ایده‌ی طراح را درست دانسته و نام موستانگ در نهایت انتخاب شد.

  • موستانگ در سال 1964 فروخته نشده است

موضوع این نیست که شما دراین‌باره چه فکر می‌کنید زیرا چیزی به عنوان موستانگ 1964.5 وجود نداشته است. ما حتی با برخی از مقامات رده‌بالای فورد که چندین دهه با موستانگ زندگی کرده‌اند صحبت کردیم و آن‌ها نیز همین موضوع را تائید کردند. موستانگ شماره 1 با شماره VIN 1965 کارخانه را ترک کرده است. موضوع عجیب اینکه قرار بود این خودرو توسط خود فورد نگه داشته شود اما کمپانی به‌صورت تصادفی اولین فورد را به یک کانادایی با نام استنلی تاکر فروخت.

فاصله بین شماره VIN ها که بین ژوئن تا جولای سال 1964 اتفاق افتاده باعث شد افراد موستانگ را به مدل‌های 1964.5 و 1965 تقسیم کنند. این کار به خاطر تغییر ژنراتور به آلترناتور در پیشرانه‌ها بود. تغییرات دیگری هم رخ داد اما حقیقت تغییر نکرد: تمامی موستانگ های اولیه دارای شماره بدنه و شاسی 1965 هستند و چیزی به نام موستانگ 1964.5 وجود ندارد.

  • اولین موستانگ با قدرت فراتر از 500 اسب بخار

اولین موستانگ 500 اسبی چندین سال پیش از موستانگ 400 اسبی ظاهر شده است. در سال 2007 بود که شلبی GT500 با پیشرانه 8 سیلندر 5.4 لیتری 500 اسبی ظاهر شد. این خودرو تا آن زمان عنوان سریع‌ترین و قوی‌ترین موستانگ تاریخ را یدک می‌کشید. در سال 2011 بود که موستانگ GT با پیشرانه کایوت 412 اسبی توجهات را به خود جلب نمود.

  • اولین موستانگ با قدرت فراتر از 700 اسب بخار

داج چلنجر کابین پر سر و صداتر و سطح پایین‌تری در مقایسه با موستانگ دارد اما از نظر قدرت کاملاً دست برتر را داشته است. چلنجر هلکت با قدرت 707 اسبی تمامی نگاه‌ها را به خود جلب کرد و اخیراً نیز مدل Redeye با قدرت 797 اسبی معرفی شد؛ اما ورود شلبی GT500 2020 به بازار معادلات را تغییر داد. این خودرو قدرت 760 اسبی داشته و از یک گیربکس 7 سرعته دوکلاچه اتوماتیک سود می‌برد.


خودروسازان در سال 2019 تعداد 17.1 میلیون دستگاه خودروی جدید را در آمریکا فروختند. اگرچه این میزان فروش نسبت به فروش 17.3 میلیون دستگاهی سال 20 کاهش یافته اما هنوز هم حجم عظیمی از فروش خودروی جدید را نشان می‌دهد. مشتریان بیش از هر زمان دیگری با خودروهای متنوع روبرو هستند. البته واضح است که در برخی مناطق محبوب برخی خودروها بیشتر از سایرین می‌باشد.

ادموندز با استفاده از داده‌های خودش تصمیم گرفته محبوبیت خودروهای جدید در ایالت‌های مختلف آمریکا را تخمین بزند. این وب‌سایت برای دسته‌بندی خود نگاهی داشته به آمار فروش نمایندگی‌ها و مؤسسات و ارگان‌های دولتی. بسیاری از خودروها بدون هرگونه سورپرایزی در لیست حضور دارند که از جمله آن‌ها می‌توان به پیکاپ های فورد، شورولت و رم و همچنین سدان های آسیایی اشاره کرد. البته برخی سورپرایزها نیز وجود دارند که با مطالعه این نوشتار با آن‌ها آشنا خواهید شد. با ما همراه باشید.

  1. تویوتا کرولا

محبوب در 1 ایالت

کرولا درست همانند سیویک با تغییر چندانی در آمار فروش کلاس‌های سدان ها و هاچبک های کوچک روبرو نبوده است. در واقع فروش این خودرو در سال 2019 به میزان ناچیز 0.3 درصد افزایش یافته است. این خودرو پرفروش‌ترین محصول ایالت فلوریداست.

  1. نیسان روگ

محبوب در 1 ایالت

نیسان روگ همیشه خودروی پرفروشی بوده و نام آن همواره در کنار تویوتا راو 4 و هوندا CR-V می‌آید. این خودرو در سال 2019 پرفروش‌ترین محصول نیویورک بوده است. با اینکه فروش شاسی‌بلند نیسان افت 15 درصدی در سال 2019 نسبت به یک سال پیش از آن داشته اما هنوز هم محصول محبوبی است.

  1. هوندا سیویک

محبوب در 1 ایالت

سدان ها و دیگر خودروهای کوچک تا حدی قافیه را به کراس اوورها و شاسی بلندها باخته‌اند. فروش سیویک در سال پیش افت حدود 1 درصدی داشته اما این خودرو محبوب‌ترین چهار چرخ ایالت کالیفرنیا بوده است.

  1. شورولت اکوئینکس

محبوب در 1 ایالت

کراس اوور محبوب اکوئینکس در میشیگان بیشترین میزان فروش را داشته است. این خودرو تنها کراس اوور آمریکایی است که در بین 10 خودروی پرفروش سال 2019 بازار آمریکا دیده می‌شود. فروش اکوئینکس در سال 2019 حدود 4 درصد رشد داشته است.

  1. شورولت سیلورادو

محبوب در 2 ایالت

اگرچه رم در سال پیش افزایش فروش زیادی داشته اما همه‌چیز برای شورولت بد نبوده است. سیلورادو یکی از محبوب‌ترین پیکاپ های این کشور است اما فروشش در سال پیش افت 2 درصدی داشته است. این خودرو تنها در 2 ایالت محبوب‌ترین بوده است.

  1. تویوتا تاکوما

محبوب در 2 ایالت

تاکوما به لیست 10 تایی پرفروش‌ترین خودروهای آمریکا در سال 2019 راه پیدا نکرده اما در هاوایی و پورتوریکو پرفروش‌ترین خودرو بوده است. فروش این خودرو در سال 2019 اندکی افزایش یافته و حدود 250 هزار دستگاه از آن به فروش رفته است.

  1. هوندا CR-V

محبوب در 3 ایالت

درست همانند رقبا، کراس اوور هوندا هم محبوب بوده و مصرف‌کنندگان 3 ایالت آمریکا بیش از دیگر خودروها به CR-V علاقه نشان داده‌اند. فروش این خودرو در سال پیش با افزایش 1.3 درصدی به 384168 دستگاه رسیده است.

  1. تویوتا راو 4

محبوب در 3 ایالت

راو 4 کراس اوور بسیار پرفروشی است. فروش این خودرو در سال 2019 افزایش 4.9 درصدی نسبت به یک سال پیش از آن را تجربه کرده است.

  1. رم 1500/2500/3500

محبوب در 5 ایالت

عادت نداریم که در جدول فروش رم را بالاتر از شورولت ببینیم اما فروش این پیکاپ های شیک نسبت به سال 20 افزایش درصدی داشته است. البته رم همچنان نتوانسته به عملکرد فورد دست پیدا کند اما در 5 ایالت آمریکا حکمرانی می‌کند.

  1. فورد سری F

محبوب در 32 ایالت

فورد سری F بدون هرگونه تعجبی پرفروش‌ترین خودروی چندین سال اخیر آمریکا بوده است. این پیکاپ قابل‌اعتنا سال پیش هم به این عنوان دست یافت و فاصله آن با رم رده دومی بیش از 200 هزار دستگاه بوده است.


پس از هفته‌ها افشای تصاویر و انتشار تیزرها، سرانجام جنسیس از اولین شاسی‌بلند خود با نام GV80 در کرهٔ جنوبی پرده‌برداری کرد تا به سدان‌های G70، G80 و G90 اضافه شود. جنسیس با رونمایی از یک کانسپت در سال 2017 نمایی اجمالی از GV80 را با جهانیان نشان داد و حالا در کمال تعجب، نسخهٔ تولیدی تا حد زیادی به کانسپت خود وفادار مانده است. برجسته‌ترین ویژگی‌های بخش جلویی این خودرو چراغ‌های چهارتایی و جلوپنجرهٔ مثلثی شکل هستند که در نسخهٔ تولیدی بزرگ‌تر شده است. به گفتهٔ جنسیس، طراحی دماغهٔ GV80 از شکل لوگوی این شرکت الهام گرفته است.

جنسیس GV80

در پروفیل جانبی این کراس‌اوور کره‌ای‌ تریم کرومی بزرگی روی گلگیرهای جلو به چشم می‌خورد درحالی‌که خطی هم از دماغه آغاز شده و با عبور از روی درها به انتهای خودرو می‌رسد. در این قسمت اما بیش از هر چیز رینگ‌های 22 اینچی جلب‌توجه می‌کنند. در عقب GV80 مثل جلو چراغ‌های دوقسمتی کار شده و اسپویلر روی سقف و یک اسپویلر ظریف روی درب صندوق بار هم از دیگر ویژگی‌های قابل‌توجه این قسمت هستند. نوشتهٔ کرومی GENESIS نیز با فونت بزرگی بین چراغ‌های عقب جای گرفته است. بسیاری از پانل‌های بدنهٔ این ماشین شامل درها، کاپوت و درب صندوق بار از آلومینیوم سبک‌وزن ساخته شده‌اند.

جنسیس GV80 جنسیس GV80

در داخل GV80 نیز به‌وضوح طراحان جنسیس سعی کرده‌اند تا حدودی به نسخهٔ کانسپت وفادار بمانند. غربیلک فرمان دو پره، صفحه آمپر دیجیتالی و نمایشگر 14.5 اینچی سیستم اطلاعاتی-سرگرمی در بالای داشبورد از ویژگی‌های داخلی برجستهٔ کراس‌اوور جنسیس هستند. این نمایشگر را می‌توان از طریق پانلی روی کنسول مرکزی کنترل کرد که از سیستم تشخیص دست‌نوشته هم برخوردار بوده و به راننده امکان می‌دهد نام مقصد را بنویسد. جنسیس اما به‌طور خاص روی سکوت کابین GV80 تأکید دارد که به لطف توسعهٔ یک سیستم کنترل فعال سروصدای جاده به دست آمده است. این سیستم، سروصدای جاده را آنالیز کرده و ظرف تنها دوهزارم ثانیه امواج صوتی مخالف آن‌را تولید می‌کند.

جنسیس GV80 جنسیس GV80

از سوی دیگر، جنسیس کراس‌اوور لوکس خود را به‌صورت استاندارد به 10 ایربگ مجهز کرده که شامل یک ایربگ میانی صندلی‌های جلو هم می‌شود. هدف از نصب این ایربگ کاهش آسیب‌دیدگی در صورت برخورد سر سرنشینان در ضربه‌های جانبی است. ازجملهٔ دیگر ویژگی‌های ایمنی مهم GV80 نیز می‌توان به کروز کنترل هوشمند، سیستم کمک به جلوگیری از برخورد جلو، سیستم جلوگیری از برخورد جانبی عقب، دستیار بزرگراه، هشدار توجه راننده و دستیار جلوگیری از برخورد هنگام پارک کردن اشاره کرد. یکی دیگر از فناوری‌های قابل‌توجه این کراس‌اوور لوکس کره‌ای اما کنترل الکترونیکی تعلیق با پیش‌بینی مسیر است. این سیستم با استفاده از دوربین جلو سطح جاده را بررسی کرده و سیستم تعلیق را مطابق آن تنظیم می‌کند.

جنسیس GV80 جنسیس GV80 جنسیس GV80

GV80 در بازار خانگی کرهٔ جنوبی در ابتدا با یک پیشرانهٔ 3 لیتری شش سیلندر توربودیزل عرضه می‌شود که 274 اسب بخار قدرت و 590 نیوتن متر گشتاور دارد؛ اما علاوه بر این، بسته به بازار، دو پیشرانهٔ بنزینی هم برای این خودرو ارائه خواهد شد. موتور بنزینی پایه یک نمونهٔ 2.5 لیتری چهار سیلندر توربوشارژ با 300 اسب بخار قدرت و 422 نیوتن متر گشتاور است. پیشرانهٔ بنزینی بعدی اما که بالاترین موتور GV80 محسوب می‌شود از نوع 3.5 لیتری V6 توربوشارژ با 375 اسب بخار قدرت و 530 نیوتن متر گشتاور است. نیروی همهٔ این موتورها توسط یک گیربکس هشت سرعتهٔ اتوماتیک انتقال پیدا می‌کند. GV80 در حالت استاندارد به‌صورت دیفرانسیل عقب عرضه می‌شود اما سامانهٔ چهارچرخ محرک هم برای آن قابل سفارش خواهد بود. اولین کراس‌اوور جنسیس از همین ماه در کرهٔ جنوبی عرضه می‌شود و اواخر امسال به بازار ایالات‌متحده خواهد رسید.

[دانلود ویدئو]

همه‌چیز از سال 2016 و تصمیم جگوار-لندروور برای شکایت از شرکت جیانگ لینگ موتور به خاطر نقض قوانین مربوط به کپی‌رایت شروع شد. محصول این خودروساز که لندویند X7 بود یک کپی آشکار واضح از رنجروور اووک به شمار می‌رفت. تفاوت بین این دو خودرو به حدی کم بود که شاید برخی افراد نا آگاه آن را با خود اووک اشتباه می‌گرفتند. کپی کاری چینی‌ها از خودروهای مطرح جهانی موضوع جدیدی نیست اما لندویند X7 با بقیه فاصله بیشتری داشت و جگوار لندروور هم نمی‌توانست چشمان خود را روی این کپی صددرصدی ببندد.

ماه مارس 2019 بود که این خودروساز با استفاده از قوانین رقابت غیرمنصفانه در کشور چین توانست پرونده‌ی مطرح شده را پیروز شود. این امر منجر به توقف تولید، تبلیغ و فروش لندویند X7 شد. به نظر می‌رسید که این ماجرا به پایان خود رسیده اما این‌گونه نبوده است.

جیانگ لینگ سریعاً به حکم صادر شده اعتراض کرد ولی هم‌اکنون به نظر می‌رسد که این ماجرا به پایان راه خودش نزدیک شده است.

بنا به گفته رسانه‌های چینی، دادگاه عالی چین درخواست تجدیدنظر جیانگ لینگ را رد کرده است. به نظر نمی‌رسد که این خودروساز چینی دیگر بتواند درخواست تجدیدنظر در حکم صادره را ارائه کند. جیانگ لینگ به نوعی حق طراحی و تولید رنجروور اووک را بی‌اعتبار کرده است.

لندویند X7 علیرغم اینکه کپی واضحی از اووک است اما بسیار ارزان‌تر بوده و در چین با بهای معادل با 20 هزار دلار آمریکا به فروش می‌رسد. این در حالی است که رنجروور اووک واقعی قیمت پایه 42650 دلاری دارد.

جگوار-لندروور نه تنها به پیروزی بزرگی دست یافته بلکه رویه جدیدی را نیز بنیان‌گذاری کرده است. دیگر خودروسازان چینی شاید هم‌اکنون بیشتر از قبل دست به عصا شده و از کپی کاری محصولات غربی دست بکشند.


پس از معرفی نسل جدید شورلت تاهو و سابربن، حالا نسل جدید پسرعموی آن‌ها یعنی جی‌ام‌سی یوکان هم در دو نسخهٔ معمولی و XL رسماً معرفی شده است. یوکان جدید کاملاً خود را از اس‌یووی‌های بزرگ شورلت متمایز کرده است زیرا طراحی دماغهٔ آن با الهام از پیکاپ سی‌یرا شکل گرفته است؛ بنابراین در اینجا هم دقیقاً مثل سی‌یرا جلوپنجرهٔ بزرگی به چشم می‌خورد که با چراغ‌های C شکلی با دی‌لایت‌های یکپارچه احاطه شده است. کمی پایین‌تر نیز مه شکن‌های عمودی جای گرفته‌اند.

اس‌یووی‌های بزرگ جنرال موتورز همواره پروفیل جانبی ساده‌ای داشته‌اند اما در نسل جدید سعی شده با خط شخصیت برجسته‌تر، ستون C شیب‌دارتر، حجم پردازی‌هایی روی درها و حرکت خط شانه به سمت بالا در انتها، نمای پویاتر و مدرن‌تری ایجاد گردد. طراحی قسمت عقبی یوکان اما مثل گذشته تا حد زیادی با شورلت تاهو و سابربن یکسان است ولی در این نسل برای کمک به ایجاد تمایز بیشتر با اس‌یووی‌های شورلت، طراحان بخش L شکلی را به بالای چراغ‌های عقب اضافه کرده‌اند که از آکادیا الهام گرفته است.

هرچند یوکان جدید زیبا و در این حال آشنا به نظر می‌رسد اما در ابعاد بزرگ‌تر از قبل شده به‌گونه‌ای که 155 میلی‌متر به طول و 124 میلی‌متر به فاصلهٔ محوری نسخهٔ استاندارد آن افزوده شده است. به لطف این طول بیشتر، فضای پای سرنشینان ردیف سوم 257 میلی‌متر بیشتر از قبل شده است. علاوه بر این، ظرفیت صندوق بار خودرو نیز در حالت عادی به 800 لیتر رسیده که در صورت خواباندن هردو ردیف صندلی‌های عقب این عدد به 3480 لیتر افزایش پیدا می‌کند.

در همین حال، یوکان XL که در نسل کنونی با طول 5,697 میلی‌متر خودروی بسیار بزرگی بود هم بزرگ‌تر از قبل شده ولی میزان رشد اندازهٔ آن کمتر از نسخهٔ استاندارد است. طول این نسخهٔ 23 میلی‌متر و فاصلهٔ محوری آن 104 میلی‌متر افزایش یافته که این موضوع 56 میلی‌متر فضای پای بیشتری را برای ردیف سوم صندلی‌ها به همراه داشته درحالی‌که ظرفیت کلی بار آن نیز به عدد عظیم 4100 لیتر رسیده است.

در داخل یوکان مدل 2021 سرنشینان از فضای بهتر با متریال باکیفیت‌تری بهره‌مند می‌شوند. ویژگی‌های برجستهٔ این قسمت شامل نمایشگر 10 اینچی سیستم اطلاعاتی-سرگرمی، نمایشگر هشت اینچی دیجیتالی در صفحه آمپر و نمایشگر سربالای 15 اینچی می‌شود. علاوه بر این، خریداران می‌توانند سیستم اطلاعاتی-سرگرمی عقب با دو نمایشگر لمسی 12.6 اینچی و همین‌طور سانروف پانورامیک شیشه‌ای را هم سفارش دهند.

طراحی و ترکیب داخلی یوکان معمولی تقریباً به‌طور کامل با تاهو و سابربن یکسان است اما برای اولین بار جی‌ام‌سی برای یوکان دنالی داشبورد کاملاً متفاوتی را طراحی کرده است تا آن‌را بیشتر از نسخهٔ معمولی متمایز کند؛ بنابراین حالا دنالی از کابینی اختصاصی با صندلی‌های منحصربه‌فرد، داشبورد لوکس‌تر و تریم چوبی بهره‌مند شده که فضای کاملاً مجللی را ایجاد کرده‌اند.

مثل اکثر خودروهای مدرن، نسل جدید یوکان هم به مجموعه‌ای از سیستم‌های کمک‌راننده مجهز شده است که شامل ترمز اضطراری اتوماتیک، هشدار برخورد جلو، ترمز عابر پیادهٔ جلو، هشدار عابر پیادهٔ عقب، هشدار تغییر خط با هشدار نقاط کور جانبی، دستیار حفظ حرکت میان خطوط با هشدار خروج از خط و دستیار پارک جلو و عقب می‌شود.

در زیر کاپوت نسل جدید یوکان اما تغییری صورت نگرفته و همچنان همان پیشرانه‌های بنزینی V8 نسل قبلی برای آن ارائه شده است؛ بنابراین یوکان معمولی مثل قبل از همان پیشرانهٔ 5.3 لیتری V8 با 355 اسب بخار قدرت و 520 نیوتن متر گشتاور استفاده می‌کند که به تکنولوژی غیرفعال‌سازی سیلندرها مجهز است. در زیر کاپوت نسخهٔ دنالی هم موتور 6.2 لیتری V8 با 420 اسب بخار قدرت و 623 نیوتن متر گشتاور قرار می‌گیرد.

اما علاوه بر این دو موتور بنزینی، مثل تاهو و سابربن جدید، برای نسل جدید یوکان هم یک موتور 3 لیتری شش سیلندر خطی دیزلی تازه توسعه‌یافته ارائه شده که 277 اسب بخار قدرت و 623 نیوتن متر گشتاور تولید می‌کند. انتقال نیروی هر سهٔ این موتورها نیز توسط همان گیربکس 10 سرعتهٔ اتوماتیک قبلی صورت می‌گیرد. برای یوکان جدید اما یک سیستم دو دیفرانسیل پاسخ فعال به‌صورت سفارشی ارائه شده که فعلاً توضیحی در مورد آن داده نشده اما می‌تواند با دیفرانسیل لغزش محدود الکترونیکی که آن‌هم تازه ارائه شده کار کند.

به دلیل اینکه از سواری خشک و خشن نسل قبلی اس‌یووی‌های فول سایز جنرال موتورز انتقاد می‌شد، نسل جدید یوکان و یوکان XL به سیستم تعلیق عقب مستقل کاملاً جدیدی مجهز شده‌اند که وعدهٔ بهبود چشمگیر راحتی و پویایی رانندگی را داده است. همچنین این راحتی را می‌توان با سفارش سیستم تعلیق بادی تطبیقی و سیستم کنترل مغناطیسی سواری ارتقاء داد.

هرچند یوکان یک آفرودر سرسخت نیست اما برای اولین بار جی‌ام‌سی برای آن نسخهٔ آفرود AT4 را ارائه کرده است. این نسخه به‌صورت استاندارد به سیستم تعلیق بادی تطبیقی، 51 میلی‌متر ارتفاع بیشتر از سطح زمین، سیستم انتخاب کشش با حالت آفرود، سیستم کنترل پایین رفتن از سراشیبی‌ها، صفحات محافظ زیرین و گیربکس کمکی دو سرعته مجهز است. یوکان AT4 در ظاهر نیز از ویژگی‌های منحصربه‌فردی مثل طراحی خاص دماغه، تریم کرومی تیره، قلاب‌های بکسل قرمزرنگ و رینگ‌های منحصربه‌فرد 12 پره با لاستیک‌های تمام زمین گودیر برخوردار است.

کابین این یوکان آفرود محور نیز با چرم خاص AT4، گرم‌کن غربیلک فرمان، گرم‌کن و تهویهٔ صندلی‌های جلو، گرم‌کن صندلی‌های ردیف دوم و تریم شکلاتی ارتقاء پیدا کرده است. همهٔ این تجهیزات به‌صورت استاندارد ارائه می‌شوند. فروش نسل جدید جی‌ام‌سی یوکان و یوکان XL مدل 2021 از تابستان امسال آغاز خواهد شد و قیمت‌گذاری آن نیز در زمانی نزدیک به عرضه اعلام می‌شود.

[دانلود ویدئو]

اشکودا از سال 2009 و معرفی فابیا اسکات/کومبی اسکات اقدام به عرضه نسخه‌های خشن‌تر محصولات دیفرانسیل جلوی خود کرده است. نام این تریم ها از سال 2015 و عرضه رپید اسپیس بک و فابیا کومبی به اسکات لاین تغییر کرد تا از گیج شدن افراد و اشتباه گرفتن آن‌ها با مدل‌های چهار چرخ محرک اسکات پیشگیری شود. در سال 20 بود که فیس لیفت فابیا کومبی اسکات لاین با به‌روزرسانی نسخه استیشن این خودرو هم‌زمان شد و حالا اشکودا برای اولین بار تصمیم گرفته تا نشان اسکات لاین را روی کراس اوور خود بکار ببرد.

با کامیک اسکات لاین آشنا شوید که درست همانند دیگر مدل‌های اسکات لاین فقط به‌صورت دیفرانسیل جلو عرضه می‌شود. خواهر فولکس‌واگن تی کراس و سئات آرونا هم‌اکنون به خاطر استفاده از قوس‌های چرخ مشکی و پوشش نقره‌ای زیر بدنه خشن‌تر از همیشه به نظر می‌رسد. عناصر نقره‌ای بیشتری را می‌توان روی دیفیوزر عقب و همچنین پروفایل جانبی دید. در این بخش پوشش آینه‌بغل‌ها، ریل‌های سقف و رکاب‌ها از تریم نقره‌ای سود برده‌اند.

کوچک‌ترین کراس اوور اشکودا به‌صورت استاندارد از رینگ‌های 17 اینچی استفاده کرده اما می‌توان رینگ‌های اینچی را نیز سفارش داد. کامیک اسکات لاین به‌صورت استاندارد از تجهیزات زیادی سود می‌برد که از جمله آن‌ها می‌توان چراغ‌های عقب تمام LED، فریم شیشه‌ی کرومی و شیشه‌های عقب تیره را نام برد. نیازی به گفتن نیست که نشان‌های خاص اسکات لاین نیز باعث تمایز این کراس اوور کوچک می‌شوند.

اگرچه هنوز تصاویری از کابین خودروی موردبحث منتشر نشده اما می‌دانیم که صندلی‌های قابل تنظیم خودرو دارای پوشش پارچه‌ای هستند. اشکودا اما روی فرمان، دسته‌دنده و ترمزدستی پوشش چرم را بکار برده و پدال‌ها نیز از نوع آلومینیومی هستند. تکمیل کننده تغییرات نیز تریم چوب مانند، پوشش سقف مشکی، ورودی‌های هوای کرومی و نورپردازی سفید، نارنجی و قرمز کابین می‌باشد.

این خودرو با تمامی پیشرانه‌ها و رنگ‌های قابل انتخاب برای نسخه‌های استاندارد عرضه خواهد شد و برای اولین بار در نمایشگاه ژنو به نمایش درخواهد آمد.


تویوتا لندکروزری که هم‌اکنون در بازار حضور دارد بیش از 10 سال پیش معرفی شده است. این خودرو از سال 2008 تاکنون به‌روزرسانی‌های زیادی داشته است اما واضح است که هرچه سن لندکروزر بالاتر رفته به همان میزان فروشش پایین‌تر آمده است. البته این به معنی عدم آمادگی تویوتا برای معرفی نسل جدید شاسی‌بلند محبوب خودش نیست. خبر جدید رسانه‌ها که با اغراق و حدسیات زیادی همراه است نشان می‌دهد نسل بعدی لندکروزر در ماه آگوست و با قوای محرکه هیبریدی معرفی خواهد شد.

رندر نسل جدید تویوتا لندکروزر

استفاده از قوای محرکه هیبریدی برای لندکروزر دور از ذهن نیست چراکه چند هفته پیش گفته شد تویوتا نام ونزا را برای تولید محصولی تمام الکتریکی زنده می‌کند و نسل بعدی سی نا نیز از قوای محرکه هیبریدی استفاده خواهد کرد.

رندر نسل جدید تویوتا لندکروزر

اما رسانه‌ها یک پله بالاتر رفته و می‌گویند لندکروزر از پیشرانه 6 سیلندر 3.5 لیتری هیبریدی شده با قدرت 295 اسب بخار و گشتاور 356 نیوتون متر استفاده خواهد کرد. این مجموعه در واقع جایگزین پیشرانه 8 سیلندر 4.6 لیتری کنونی می‌شود. این پیشرانه که در آمریکا موجود نیست خروجی 313 اسبی و گشتاور 460 نیوتون متری دارد. هنوز مشخص نیست که آیا پیشرانه 5.7 لیتری لندکروزر نیز ناپدید خواهد شد یا خیر.

موتور هیبریدی لکسوس

گفته می‌شود نسل جدید لندکروزر از پلتفرم TNGA که زیرساخت بسیاری از محصولات تویوتا را تشکیل می‌دهد سود خواهد برد. به این ترتیب لندکروزر جدید نه تنها ساختار فریم نردبانی خود را حفظ خواهد کرد بلکه وزنش نیز کاهش خواهد یافت. همچنین گیربکس 6 سرعته اتوماتیک این خودرو جای خود را به گیربکس CVT خواهد داد و یک سیستم چهار چرخ محرک فول تایم هم وجود خواهد داشت.

رندر نسل جدید تویوتا لندکروزر

نسل بعدی لندکروزر در بحث طراحی هم تغییراتی خواهد داشت هرچند به نظر می‌رسد تغییرات این خودرو تکاملی خواهد بود تا انقلابی. جلوپنجره خودرو شبیه دیگر محصولات اخیر تویوتا خواهد بود و کابین آن نیز پذیرای 5 یا 8 نفر خواهد شد.

نسل جدید لندکروزر طبق شنیده‌ها در تابستان سال جاری میلادی ظاهر خواهد شد و احساس می‌کنیم به‌زودی نمونه‌های تست آن در خیابان‌ها رؤیت خواهند شد.


ب‌ام‌و M5 خودرویی ایدهآل برای افرادی است که خواهان خودرویی با فضای کافی برای خانواده و پرفورمنسی تحسین‌برانگیز برای شرمنده کردن برخی سوپرکارها هستند.

M5 همیشه همین‌گونه بوده است. برای مثال نسل اول E28 M5 با پیشرانه‌ی 282 اسب بخاری خود در آن زمان حرف‌های زیادی برای گفتن داشته است. در حقیقت قدرت این خودرو بیشتر از برخی مدل‌های پورشه 911 در زمان خود بوده است. تیف نیدل مشهور هم می‌گوید این خودرو زیباترین M5 تاریخ می‌باشد.

از نظر هیجان و لذت، قطعاً وزن 1400 کیلوگرم M5 به این خودرو کمک کرده است. نسل بعدی M5 که با کد E34 شناخته می‌شود افزایش وزن قابل‌توجهی را تجربه کرد و وزنش به 1745 کیلوگرم رسید.

البته اولین تغییر مهم با تولید E39 رخ داد زیرا این خودرو از پیشرانه حجیم 8 سیلندر 5 لیتری با قدرت 394 اسب بخار و گشتاور 500 نیوتون متری استفاده می‌کرد. بسیاری از افراد از E39 به عنوان جوهر اصلی M5 نام می برد زیرا علاوه بر پرفورمنس بالا، این خودرو ظاهری ظریف و در عین حال مخوف داشت. همچنین توازن وزنی این خودرو نیز همچون پیشینیان خود در حد اعلا تعریف شده بود.

سپس نوبت به مدل مشهور E60 با پیشرانه 10 سیلندر 5 لیتری 500 اسبی خود می‌رسد. باید گفت تیف نیدل از گیربکس 7 سرعته تک کلاچه این خودرو خوشش نیامده و به تعویض‌های کند آن انتقاداتی داشته است؛ اما همه‌ی این‌ها با معرفی M5 F10 محو شد زیرا این خودرو از گیربکس دوکلاچه استفاده می‌کرد و قدرتش هم حدود 50 اسب بخار بیشتر شده بود.

نهایتاً به نسل فعلی که با کد F90 شناخته می‌شود می‌رسیم که پرشتاب‌ترین M5 تاریخ لقب گرفته و شتاب صفر تا 96 کیلومتر در ساعت 3.2 ثانیه‌ای دارد. این خودرو به گیربکس 8 سرعته ZF مجهز بوده و قدرت 591 اسب بخاری را به تمامی چرخ ها منتقل می‌کند.

با تمامی این تفاسیر، شما کدام نسل ب‌ام‌و M5 را بیشتر از همه دوست دارید؟!

[دانلود ویدئو]

ب‌ام‌وها معمولاً برای رانندگی در پیست ساخته شده‌اند؛ حتی در حالتی که سیستم ترمز آن‌ها یک سیستم معمولی است. خودروهایی با عملکرد خوب که یک رانندگی با فراغ بال را برای شما ایجاد کنند. در همین حال، بهترین حالت این است که پدال گاز را تا آخر فشار دهید و تمام مسیر جاده را از آنِ خود کنید.

bmw-m5-e34-racing-vs-bmw-m3-e30-racing
وقتی ب‌ام‌و خود را برای پیست آماده می‌کنید، باید از دو چند قانون ساده پیروی کنید. اول از همه اینکه، خودروی شما باید تمیز باشد، زیرا نمی‌خواهید با ظاهر کثیف خود را در پیست خجالت‌زده کنید. همچنین خودروی شما باید به درستی حرکت کند و صدای غیرعادی نداشته باشد. در همین حال، باید توانایی کنترل قدرت خودرویتان داشته باشید. این موضوع کاملاً به خودِ شما بستگی دارد؛ چیزی که باید حتماً از عهده آن برآیید.

bmw-m235i-race-car-track
در ادامه چند آپگرید مقرون به صرفه و مناسب برای مسابقات آماتور مرور می‌شوند که می‌توانند برای ب‌ام‌و در پیست نتیجه‌بخش باشند.

تغییرات در موتور

با توجه به نتایجی که دست‌کاری در موتور به همراه خواهد داشت، در اینجا هدف پیشنهاد یک تغییر کلی نمی‌شود. برخی چیزهای ساده مانند تعویض پلاگ‌های جرقه و بررسی سیم‌کشی می‌تواند باعث ایجاد عملکرد واقعی موتور در سرعت و شتاب خودرو شود؛ شاید قبل از دیدن نتیجه این کار، فراموش کرده باشید که خودرویتان چه عملکرد بهتری می‌تواند داشته باشد. این موضوع در مدل‌های قدیمی بیشتر دیده می‌شود. بسیاری از فعالیت‌های موتور بستگی به اقدامات نگهداری مداوم دارد. حفظ وضعیت مناسب خودرو باعث می‌شود که در شرایط رانندگی شدید نیز عملکرد خوب آن حفظ شود. رانندگان مسابقه‌ای که در طولانی‌مدت از خودروی خود استفاده می‌کنند، بیشتر در معرض مشکلات ناشی از عملکرد موتور هستند.

2004-BMW-330ci-engine
بنابراین همیشه سعی کنید که اقدامات نگهداری خودرو را به‌موقع انجام دهید. همیشه مایعات و روغن را چک کنید و حتماً از کنترل تسمه تایمینگ اطمینان حاصل کنید. نشت روغن نه تنها به خودروی شما آسیب خواهد زد، بلکه دیگرانی را هم که در پیست هستند با مشکل روبرو می‌کنند. در واقع نشت روغن نشان‌دهنده یک خطر جدی است. همچنین پوشش و کلاه‌های ایمنی نیز باید به صورت مرتب بررسی و در صورت وم، جایگزین شوند.

شاسی

شاسی ب‌ام‌و تعادل بسیار بالایی بین یک گشتاور خوب و قابلیت هندلینگ برخوردار است. بهترین کاری که می‌توانید قبل از رفتن به پیست انجام دهید این است که از عملکرد مناسب شاسی‌تان مطمئن شوید. شاسی باید هیچ‌گونه خوردگی یا برآمدگی نداشته باشد؛ زیرا این موارد می‌تواند بر رانندگی شما تأثیر بگذارند. برخی نشانه‌های واضح از خرابی، دلیل کافی برای افراد باتجربه خواهند بود.

bmw-m3-gtr
همه افراد وقتی می‌خواهند خودرویی را بخرند، حتماً دقت می‌کنند که چنین مشکلاتی در آن نباشد. در همین حال اگر اطلاعی از هندلینگ خودرو ندارید، بهتر است به جای آن که خودتان آن را تست کنید، آن را به دست یک مکانیک قابل‌اعتماد بسپارید.

اگزوز

صدای یک ب‌ام‌و برای یک علاقه‌مند کاملاً قابل‌تشخیص است. یک اگزوز مناسب دارای این صداست و باعث اعتمادبه‌نفس بیشتر در هنگام مسابقه می‌شود. در همین حال، می‌توان تصمیم گرفت که چه نوع صدایی از اگزوز خارج شود؛ مثلاً صدای زوزه می‌تواند نشان از قدرت زیاد موتور در زیر کاپوت باشد.

BMW-135i-sport-exhaust
ایمنی

ایمنی در پیست اولویت نگرانی اصلی هر راننده‌ای است. مسابقات سرعت بسیار هیجان‌انگیز است؛ ولی در همین حال اگر ندانید که چه‌کاری انجام می‌دهید و برای آن آماده نباشید، می‌تواند بسیار خطرناک باشد. به یاد داشته باشید که در حال مسابقه‌دادن با خودروی خودتان هستید. برای بسیاری از افراد، همین موضوع باعث می‌شود تا نگرانی بیشتری داشته باشند. برای برخی نیز فشردن پدال گاز بسیار وسوسه‌کننده است. در هر حال، آماده شدن شرایط ایمنی از قبل از رسیدن به جاده و پیست آغاز می‌شود.

BMW E46 GTR
باید در عقب خودرو حتماً یک جعبه کمک‌های اولیه داشته باشید. همین‌طور یک کپسول آتش‌نشانی. یک کلاه ایمنی و یک لباس ضدّ آتش و دستکش از دیگر مومات شما در پیست خواهد بود. آب آشامیدنی زیادی همراه خود ببرید و در طول کمی حرکت کششی انجام دهید تا نرمش بدن خود را حفظ کنید. مسابقه سرعت فشار زیادی را به بدن وارد می‌کند.

BMW-E46-M3-track-car
چراغ‌ها

چراغ‌های جلو به دید بهتر در شب کمک می‌کند؛‌ این چراغ‌ها در همین حال بخشی از ظاهر خودروی شما هستند. چراغ‌های HID روشنایی بیشتری را فراهم می‌کنند و عمر آن‌ها بیشتر است. به‌علاوه، ظاهر بهتری نسبت به چراغ‌های تخت قدیمی دارند. شاید در ابتدا احساس نیاز به ارتقای چراغ‌ها نکنید؛ ولی وقتی ببینید خودروی شما از هر لحاظ کامل شده، احساس می‌کنید که چیزی بیشتر در چراغ‌های خودرو لازم دارید.

M235i-Race-Car
سیستم تعلیق

در این زمینه، شاید ابتدا نیاز باشد که اندکی مطالعه کنید و سپس به شکل مناسب برای آن هزینه کنید. یک سیستم تعلیق با تنظیم مناسب به شما کمک می‌کند که در پیچ‌ها بهتر عمل کنید و چسبندگی بیشتری به سطح جاده داشته باشید. این سیستم بدون آن که تغییری در مقدار اسب‌بخار به وجود بیاورد، باعث چابک‌تر شدن خودروی شما می‌شود. وقتی بهترین سیستم تعلیق ب‌ام‌و را انتخاب کردید، بهتر است یک ارتقای تیونینگ اسپرت نیز برای سیستم تعلیق درنظر بگیرید. نتیجه این کار را حتماً بر روی پیست ملاحظه خواهید کرد.

BMW-335i-suspension


تقریباً همهٔ خودروسازان بزرگ دنیا در حال سرمایه‌گذاری روی توسعهٔ خودروهای الکتریکی هستند و فورد و جنرال موتورز هم از این قاعده مستثنی نیستند. این دو شرکت همچنین طی سال‌های گذشته تعدادی از محصولات سنتی خود را حذف کرده‌اند. در این شرایط اما کوپه‌های V8 فورد و جنرال موتورز هنوز زنده‌اند و بازار آن‌ها هنوز رونق دارد و حالا این دو ماشین که از سال 1967 تاکنون همواره رقیب مستقیم یکدیگر بوده‌اند، بار دیگر به مصاف هم رفته‌اند تا با تجدیدترین ویژگی‌ها و تسلیحات خود بتوانند در این نبرد تاریخی پیروز شوند.

با توجه به اینکه موستانگ و کامارو هم‌اکنون با پیشرانه‌های مختلفی به بازار عرضه می‌شوند، برگزاری یک آزمون مقایسه‌ای بین آن‌ها می‌تواند مثل کلاس‌های وزنی مسابقات بوکس حرفه‌ای باشد که شامل مکس‌وزن، خروس‌وزن، سبک‌وزن، میان‌وزن و… می‌شود. برای این رقابت از بین مدل‌های مختلف دو خودرو معادل سبک‌وزن را انتخاب کرده‌ایم یعنی کامارو SS 1LE و موستانگ GT پرفورمنس پک سطح دو. این‌ها خودروهای قدرتمندی هستند اما وزن سبکی دارند.

شورلت برای مدل 2019 کامارو را مورد فیس‌لیفت قرار داد و سپس همین نسخهٔ جدید برای مدل 2020 یک فیس‌لیفت جزئی دیگر را هم تجربه کرد تا چهرهٔ آن کمتر از مدل 2019 زشت باشد؛ اما این مهم نیست چراکه زیر کاپوت SS 1LE همان پیشرانهٔ 6.2 لیتری V8 با 455 اسب بخار قدرت قرار دارد و ازآنجایی‌که نسخه‌های 1LE برای ارائهٔ لذت رانندگی در نظر گرفته شده‌اند، تمام مدل‌های SS 1LE از گیربکس شش سرعتهٔ دستی استفاده می‌کنند. پکیج پرفورمنس پیست 1LE همچنین رینگ‌های 20 اینچی با لاستیک‌های تابستانی گودیر ایگل F1 سوپرکار، کنترل مغناطیسی کمک‌فنرها، ترمزهای بزرگ‌تر، صندلی‌های جلوی ریکارو، اگزوز دوحالته و دیفرانسیل لغزش محدود با کنترل الکترونیکی را به همراه برخی مشخصه‌های ظاهری را هم ارائه می‌کند. به این مجموعه، ضبط کنندهٔ اطلاعات پرفورمنس با قیمت 1300 دلار و سیستم اطلاعاتی-سرگرمی پریمیوم با قیمت 495 دلار هم اضافه شد تا قیمت این کامارو SS 1LE مورد آزمایش به 51,790 دلار برسد.

هنگامی‌که فورد تشخیص داد پکیج پرفورمنس معمولی کافی نیست و از سوی دیگر مدل شلبی GT350 هم برای برخی از خریداران بیش‌ازحد نیاز است، موستانگ GT پرفورمنس پکیج سطح دو (به‌طور مخفف PPL2) را ارائه کرد. این پکیج با قیمت 6500 دلار، کمک‌فنرهای مگنتورلوجیکال، فنرهای سفت‌تر، آنتی‌رول بار پهن‌تر، دیفرانسیل لغزش محدود تورسن، ترمزهای ارتقاءیافته و رینگ‌های 19 اینچی با لاستیک‌های مسابقه‌ای-خیابانی میشلن پایلوت اسپرت کاپ 2 را به همراه دارد. در موستانگ اما باید برای صندلی‌های ریکارو 1595 دلار و اگزوز چندحالته 895 دلار دیگر هم پرداخت کرد. مثل 1LE، پکیج PPL2 هم فقط با گیربکس شش سرعتهٔ دستی ارائه می‌شود. با همهٔ این‌ها، قیمت موستانگ GT مورد آزمایش به 51,640 دلار رسیده و بنابراین اختلاف قیمت دو خودرو تنها 150 دلار است.

مقام دوم: فورد موستانگ GT PPL2

محاسن: کابین و صندوق نسبتاً جادار، احساس ترمز عالی

معایب: به‌راحتی لاستیک‌های گران‌قیمت میشلن را دود می‌کند، در جاده‌های ناهموار سواری وحشتناکی دارد

نتیجه: در این رقابت خودروی بهتری است اما ماسل کار بهتری نیست

 

فورد در این رقابت با اختلاف تنها سه امتیاز شکست خورد که هرچند اختلاف نزدیکی است اما در هیچ شرایطی آزمایش‌کنندگان سوار شدن بر موستانگ را به کامارو ترجیح نمی‌دادند. در بزرگراه‌ها، لاستیک‌های میشلن موستانگ با صدای بلند آواز می‌خواندند که این موضوع به همراه عدم توانایی مقابله با آسفالت‌های پوشیده از آب موجب شد خودرو هنگام عبور از بین مناطق ساختمانی در هنگام بارش باران عصبی شود. تعلیق سفت PPL2 نیز موجب می‌شد موستانگ نسبت به ناهمواری‌های آزادراه‌ها حساس‌تر از کامارو باشد؛ اما نباید فراموش کرد که این یک خودرو عملکرد محور است و بنابراین خانهٔ اصلی آن بیشتر جاده‌های پیچ‌درپیچ است.

درواقع اگر کامارو در این آزمون حضور نداشت ما واقعاً مجذوب موستانگ می‌شدیم. لاستیک‌های کاپ 2 این ماشین چسبندگی بسیار زیادی دارند و به همین دلیل در آزمون ما توانست به‌طور متوسط شتاب جانبی 1.13 جی را به ثبت برساند اما همه‌چیز چسبندگی نیست. فرمان موستانگ در عمل کمی سبک احساس می‌شود و شیفترهای آن به‌اندازهٔ کافی دل‌نشین نیستند اما پدال ترمز PPL2 هیچ مشکلی نداشته و کاملاً محکم است که به راننده اجازه می‌دهد مرتباً نیروی ترمز را مطابق با شرایط تنظیم کند. پیشرانهٔ 5 لیتری DOHC هشت سیلندر 460 اسب بخاری موستانگ نیز 5 اسب بخار قدرت بیشتری نسبت به موتور حجیم‌تر کامارو دارد اما موستانگ برای رسیدن به اوج قدرت خود نسبت به کامارو به 1000 rpm دور موتور بیشتری نیاز دارد (7 هزار در برابر 6 هزار rpm).

اما تفاوت واقعی بین این دو پیشرانه را گشتاور مشخص می‌کند زیرا فورد با 570 نیوتن متر، 47 نیوتن متر گشتاور کمتری نسبت به شورلت دارد و موتور 5 لیتری آن برای اینکه به اوج این گشتاور برسد نیز به صدها rpm بیشتری هم نیاز دارد. این کمبود گشتاور در جاده بسیار بیشتر احساس می‌شود و رانندهٔ موستانگ واقعاً باید با موتور کلنجار برود تا بتواند حداکثر استفاده را از آن داشته باشد. مثلاً در آزمون رسیدن از سرعت 8 کیلومتر بر ساعت به 96 کیلومتر بر ساعت که به‌گونه‌ای طراحی شده تا نشانگر شرایطی باشد که بیشتر خریداران در رانندگی‌های روزانه تجربه می‌کنند، فورد نیم ثانیه از شورلت عقب‌تر است که هرچند ممکن است خیلی به نظر نرسد اما در عمل خیلی زیاد احساس می‌شود.

در بخش اول امتیازدهی که شامل آیتم‌هایی مثل راحتی، جاداری، ارگونومی و طراحی می‌شود اما موستانگ بر کامارو برتری داشت زیرا ظاهر بیرونی شیک آن‌را به چهرهٔ دیوانه مانند کامارو ترجیح می‌دهیم و کابین موستانگ نیز برخلاف کامارو با ارگونومی دشمنی ندارد. همچنین ماسل کار فورد در لاستیک‌ها، ترمزها و پایداری در جاده هم کمی برتری دارد اما اختلاف آن به حدی نیست که بتواند موستانگ را پیروز میدان کند زیرا از سوی دیگر، در هزینه‌های نگهداری برتری با کامارو است. مثلاً برای تعویض هرکدام لاستیک‌های موستانگ باید حدود 400 دلار هزینه کرد درحالی‌که این رقم در کامارو برای لاستیک‌های جلو 280 دلار و عقب 310 دلار است.

مقام اول: شورلت کامارو SS 1LE

محاسن: فرمان دقیق و احساسی، پیشرانهٔ قلدر، کیفیت سواری مناسب برای رانندگی‌های روزانه

معایب: این کابین لعنتی، فیس‌لیفتی که ظاهر آن‌را خراب کرد

نتیجه: یک خودروی اسپرت با احساس یک ماسل کار، یک ماسل کار با ظرافت یک خودروی اسپرت

 

بارها و بارها از کابین تنگ و ارزان‌قیمت و همین‌طور طراحی بیرونی ترسناک کامارو شکایت کرده‌ایم پس شورلت لطفاً این ضعف‌ها را در نسل بعدی برطرف کنید (اگر نسل جدیدی در کار باشد). در اینجا اما بازهم تکرار می‌کنیم. طراحی کابین کامارو مضحک است. در اینجا کیفیت متریال زیر حد استاندارد است و هر چیزی که راننده به آن نیاز داشته باشد مثل پورت USB یا تنظیم‌کنندهٔ آینه‌ها در زاویهٔ ناخوشایندی نسبت به او قرار دارد. مشکل دیگر اینکه چرا ما باید در خودرویی به این بزرگی احساس تنگی کنیم؟

اما از این مشکلات که بگذریم، هیچ‌چیز دیگری در SS 1LE نیست که آن‌را دوست نداشته باشیم. کیفیت سواری آن به‌قدری خوب است که حتی علاقه‌مندان قدیمی‌تر هم شکایتی نخواهند داشت و با وجود تنظیم تهاجمی تعلیق و لاستیک‌های چسبنده، خودروی انعطاف‌پذیری است. کامارو نه‌فقط در بزرگراه‌ها بلکه در جاده‌های پیچ‌درپیچ هم عالی است و هرچند خودروی بازیگوشی نیست اما در عوض دقیق است. سیستم فرمان کامارو بسیار دقیق عمل می‌کند و هرچند لاستیک‌های جلوی باریک‌تری نسبت به موستانگ دارد اما در چرخش‌ها فوری و مطمئن عمل می‌کند.

SS 1LE با لاستیک‌های گودیر که قدری کمتر تهاجمی هستند، شتاب جانبی 1.11 جی را ثبت می‌کند، از سرعت 110 کیلومتر بر ساعت ظرف 42.6 متر متوقف می‌شود و آزمون اسلالوم را با سرعت 73 کیلومتر بر ساعت پشت سر می‌گذارد. این اعداد تقریباً با موستانگ برابر هستند اما تفاوت اینجا است کامارو این کارهای برجسته را به‌راحتی و بدون اینکه متحمل فشاری شود انجام می‌دهد؛ اما علاوه بر این، چیزی که واقعاً باعث می‌شود کامارو از موستانگ فاصله بگیرد پیشرانه است. هرچند این روزها شاهد انقراض موتورهای حجیم تنفس طبیعی V8 هستیم اما دوست داریم تا زمانی که این 6.2 لیتری V8 زنده است با آن رانندگی کنیم.

این موتور اساساً همیشه بدون توجه به حالت رانندگی، خشمگین است و هرچند به‌گونه‌ای برنامه‌نویسی شده که حداقل در حالت‌های رانندگی کمتر اسپرت، موتور رامی باشد اما در آزمایش ما همواره شخصیتی وحشی، قلدر و عصبانی داشت. همچنین حتی با ضرایب نسبتاً بلند گیربکس شش سرعتهٔ دستی کامارو، این V8 همیشه آمادهٔ تحویل هر قدرتی است که راننده بخواهد؛ بنابراین در پایان باید گفت 1LE یک پکیج پرفورمنس کامل است که کامارو SS را به خودروی بهتر و جذاب‌تری تبدیل می‌کند.

 

مشخصات فنی


شورلت کامارو SS 1LE

فورد موستانگ GT PPL2

پیشرانه6.2 لیتری V85.0 لیتری V8
قدرت455 اسب بخار460 اسب بخار
گشتاور617 نیوتن متر570 نیوتن متر
ردلاین6500 rpm7400 rpm
گیربکس6 سرعته دستی6 سرعته دستی
محور محرکعقبعقب
شتاب صفر تا 964.0 ثانیه4.2 ثانیه
شتاب صفر تا 1609.1 ثانیه9.5 ثانیه
شتاب 8 تا 96 کیلومتر4.5 ثانیه5.0 ثانیه
مسافت 400 متر12.3 ثانیه12.6 ثانیه
حداکثر سرعت265 کیلومتر/ساعت250 کیلومتر/ساعت
توقف از 110 کیلومتر42.6 متر42.3 متر
شتاب جانبی1.11 جی1.13 جی
سرعت در اسلالوم73 کیلومتر/ساعت73 کیلومتر/ساعت
وزن خالص1711 کیلوگرم1733 کیلوگرم
توزیع وزن54 به 46 جلو/عقب55 به 45 جلو/عقب
نسبت قدرت به وزن3.7 کیلو به اسب بخار3.7 کیلو به اسب بخار
طول4,783 میلی‌متر4,788 میلی‌متر
فاصلهٔ محوری2,811 میلی‌متر2,720 میلی‌متر
حجم صندوق بار255 لیتر395 لیتر
ظرفیت باک72 لیتر60 لیتر
مصرف سوخت12.4 لیتر ترکیبی13.0 لیتر ترکیبی
قیمت پایه51,790 دلار51,640 دلار
قیمت تست‌شده44,995 دلار44,950 دلار
مجموع امتیاز202199

 


شاید محصولات یک خودروساز به خاطر ظاهر، پرفورمنس، تکنولوژی و راحتی خود دل خریداران را تسخیر کنند اما همه‌ی ما به خوبی می‌دانیم که سرویس‌های پس از فروش و نگهداری روتین یک خودرو فاکتور بسیار مهمی هستند مخصوصاً اگر مالک به دنبال نگهداری چندین ساله یک خودرو باشد و یا اینکه به هزینه‌های نگهداری یک خودرو اهمیت زیادی بدهد. برای بسیاری از افراد، بهترین تجربه مالکیت یک خودرو با سرویس‌های خوب یک خودروساز یا به عبارت دیگر گارانتی محصولاتش رقم می‌خورد. هیوندای به خاطر ارائه یکی از بهترین گارانتی‌های خودرویی آمریکا شناخته می‌شود زیرا کره‌ای‌ها گارانتی 10 ساله/160 هزار کیلومتری را برای قوای محرکه و گارانتی محدود 5 ساله/96 هزار کیلومتری برای خودروی جدید و سرانجام گارانتی ضد خوردگی 7 ساله را برای محصولات خود ارائه می‌کنند؛ و خبر خوب اینکه گارانتی این خودروساز حتی بهتر هم شده است!

از اول فوریه 2020، تمامی محصولات جدید هیوندای با مدل 2020 با سه 3 سال/58 هزار کیلومتر سرویس تعریفی هم عرضه خواهند شد. درصورتی‌که سرویس‌های روتین خودروی خود را سر وقت انجام دهید پولی از بابت فیلتر روغن، روغن‌موتور و بازبینی چرخ ها پرداخت نخواهید کرد. در واقع این حرکت جدید هیوندای با تبلیغی تجاری آغاز خواهد شد. سرویس‌های تعریفی هیوندای جدیدترین عضو برنامه‌ی اطمینان این خودروساز است که هم‌اکنون شامل هزینه‌های نگهداری تعریفی و اطمینان خرید می‌باشد. خریداران با این برنامه راه‌های زیادی برای ساده‌تر کردن فرایند خرید و بهبود تجربه مالکیت و سرویس خودروی خود خواهند داشت.

تمامی این فعالیت‌ها برای ایجاد تجربه‌ای بهتر در خرید و مالکیت محصولات هیوندای می‌باشند؛ اما آیا این حرکات باعث خواهند شد خریداران به سمت محصولات هیوندای جذب شوند؟ زمان همه‌چیز را نشان خواهد داد…


پیشرانهٔ نیرومند هلکت دوج برای اولین بار در چلنجر معرفی شد و شاید آن زمان کسی فکر نمی‌کرد که این موتور زیر کاپوت محصولات دیگری هم قرار گیرد اما بعدها هلکت در سینهٔ چارجر و جیپ گرند چروکی هم قرار گرفت و حالا به نظر می‌رسد دوج قصد دارد از این موتور در یکی دیگر از محصولاتش یعنی دورانگو هم استفاده کند. به‌تازگی تریلر قسمت نهم فیلم مشهور سریع و خشن منتشر شده که راوی آن وین دیزل بوده و تعدادی از صحنه‌های جذاب فیلم را به تصویر می‌کشد؛ اما تریلر سریع و خشن چه ارتباطی به دوج دورانگو دارد؟

اگر دقیق‌تر به این کلیپ نگاه کنید، در ثانیهٔ یک دورانگوی مشکی‌رنگ را خواهید دید که روی گلگیر آن نشان هلکت به چشم می‌خورد. لحظاتی بعد این دورانگوی سیاه و مخوف از جلوی دوربین دور می‌شود اما به نظر می‌رسد روی کاپوت آن مثل محصولات کنونی هلکت دریچهٔ هوای بزرگی قرار دارد. از این ویدئو و همین‌طور اشتراک پلت‌فرم دورانگو با گرند چروکی می‌توان دریافت که این اس‌یووی سه ردیفه هدف بعدی دوج برای نصب موتور هلکت است. پیشرانهٔ 6.2 لیتری V8 سوپرشارژ هلکت به‌طورمعمول 707 اسب بخار قدرت تولید می‌کند اما در مدل‌های ردآی و دیمن شاهد بیرون کشیدن 797 و 840 اسب بخار از آن نیز بوده‌ایم.

بنابراین باید ببینیم این موتور در دورانگو چقدر قدرت خواهد داشت اما حتی اگر در اینجا هم همان 707 اسب بخار قدرت را تولید کند، بازهم می‌تواند دورانگو را به یک ماشین پرفورمنس جهنمی تبدیل کند زیرا هم‌اکنون قوی‌ترین نسخهٔ این خودرو یعنی دورانگو SRT با پیشرانهٔ 6.4 لیتری V8 تنفس طبیعی 475 اسب بخاری ظرف تنها 4.4 ثانیه از صفر به سرعت 96 کیلومتر بر ساعت می‌رسد آن‌هم درحالی‌که حداقل 232 اسب بخار قدرت کمتری نسبت به هلکت دارد؛ اما دورانگو هلکت تنها خودروی جدیدی نیست که پیشرانهٔ هلکت را دریافت خواهد کرد زیرا تا پایان امسال پیکاپ رم ربل TRX هم با همین موتور معرفی خواهد شد.

[دانلود ویدئو]

در سال 2012 بود که فولکس‌واگن از کانسپت تایگن به عنوان یک کراس اوور کوچک رونمایی کرد. این خودرو تنها 3858 میلی‌متر طول داشت. اگرچه شایعات زیادی حول تولید این خودرو می‌چرخید اما کانسپت تایگن هرگز روی خط تولید را به خود ندید ولی نام تایگن عاقبت به خیر شده است!

منظور ما کراس اوور جدیدی است که بسیار آشنا به نظر می‌رسد. فولکس‌واگن به‌صورت رسمی از نسخه هندی تی کراس با همان نام تایگن رونمایی کرده است.

شایان ذکر است این خودرو طول 4.2 متری و فاصله بین محوری 2.65 متری داشته و در واقع این خودرو بر پایه تی کراس کشیده که در برخی بازارها عرضه می‌شود بنا شده است. همچنین ظاهر این خودرو ما را به یاد نسخه چینی تی کراس می‌اندازد بنابراین اگر کمی درباره سبد محصولات شاسی‌بلند فولکس‌واگن گیج شده باشید به شما حق می‌دهیم!

کراس اوور ساب کامپکت تایگن که در نمایشگاه اتو اکسپو 2020 معرفی شده از نسخه هندی پلتفرم MQB A0 استفاده کرده و احتمالاً بسیاری از قطعات زیرساخت آن با نسخه تولیدی اشکودا ویژن IN کانسپت مشترک خود بود. تایگن ارتفاع 205 میلی‌متری از سطح زمین داشته و بنابراین خودرویی ایده آل برای جاده‌های ناهموار هند محسوب می‌شود. در واقع مهندسان فولکس سیستم تعلیق این خودرو را برای سواری بهترین در دومین کشور پرجمعیت دنیا بهینه کرده‌اند.

نیروبخش تایگن پیشرانه 1.5 لیتری توربو است که قدرت 130 اسب بخاری داشته و از تکنولوژی غیرفعال سازی سیلندر سود می‌برد. ژرمن‌ها می‌گویند این خودرو شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت 9.9 ثانیه‌ای و حداکثر سرعت 3 کیلومتر در ساعتی خواهد داشت. البته یک نسخه پایین‌تر با پیشرانه 3 سیلندر 1 لیتری 115 اسبی نیز عرضه خواهد شد. اگرچه خبری از مدل دیزلی نخواهد بود اما گفته می‌شود نسخه دوگانه‌سوز بنزین/CNG هم در نظر گرفته خواهد شد.

فولکس‌واگن هند می‌گوید تایگن از اواخر سال جاری یا اوایل سال 2021 در دسترس مشتریان خواهد بود. تمامی مدل‌ها به‌صورت دیفرانسیل جلو خواهند بود و یک گیربکس 6 سرعته دستی یا 7 سرعته دوکلاچه در دسترس مشتریان قرار خواهد گرفت.


چند روز پیش تصاویر بدون پوشش نه‌چندان واضحی از نسل جدید کیا سورنتو منتشر شد و حالا یک نمونهٔ دیگر از آن بدون هیچ پوششی در کالیفرنیا دیده شده و بدین ترتیب طراحی آن کاملاً لو رفته است. سورنتوی جدید که باکلاس‌تر از نسل قبلی خود به نظر می‌رسد، از جلوپنجرهٔ زاویه‌داری برخوردار است که چراغ‌های جلو را در برگرفته است. این چراغ‌ها لنزهایی سه‌تایی دارند و زیر آن‌ها دی‌لایت‌های LED جای گرفته‌اند. کمی پایین‌تر، ورودی‌های هوای عمودی و سپر جدید با طراحی زاویه‌دار و محافظی در قسمت زیرین سپر به همراه مه شکن‌های افقی به چشم می‌خورد.

کاپوت برآمده، روکش‌های پلاستیکی بدنه، تریم نقره‌ای روی گلگیرهای جلو، زه کرومی اطراف پنجره‌ها و خط شانهٔ خمیده از ویژگی‌های قابل‌توجه پروفیل جانبی سورنتوی جدید هستند. سقف خودرو نیز شیب ملایمی دارد و روی آن ریل‌هایی با تریم کرومی قرار گرفته‌اند. در بخش عقبی سورنتو نیز چراغ‌های عمودی دوقسمتی با طراحی متمایز و درب صندوق شیک جلب‌توجه می‌کنند. در سپر پلاستیکی خودرو نیز تریم فی کار شده که به محصولات آئودی شباهت دارد و خبری از سر اگزوز درون آن نیست.

طراحی لوکس و سطح بالا در کابین نسل جدید سورنتو نیز ادامه یافته زیرا تصاویر جاسوسی قبلی طراحی مدرن‌تر و متریال باکیفیت‌تری را نشان داده‌اند. در اینجا مقابل راننده یک غربیلک فرمان چرمی جدید به همراه یک صفحه آمپر دیجیتالی قرار گرفته درحالی‌که در سمت راست، بالای کنسول میانی جدید با تریم فی، یک نمایشگر بزرگ برای سیستم اطلاعاتی-سرگرمی جای گرفته است. بین صندلی‌های جلو کنسول مرکزی جدیدی با تریم مشکی پیانو به چشم می‌خورد که یک شیفتر دوار جدید در آن قرار دارد. صندلی‌های چرمی لوکس سورنتو نیز به نمونه‌های موجود در مدل بزرگ‌تر تلوراید شباهت دارد.

فعلاً اطلاعاتی از پیشرانه‌های نسل جدید سورنتو منتشر نشده و برای دریافتن جزئیات کامل باید تا زمان رونمایی رسمی یعنی 17 فوریه صبر کنیم اما گمانه‌زنی‌ها حاکی از ارائهٔ مجموعه‌ای از پیشرانه‌های بنزینی، دیزلی و هیبریدی هستند. یکی از گزینه‌ها برای سورنتو می‌تواند موتور 2.5 لیتری توربوشارژ اپتیما باشد که 290 اسب بخار قدرت و 422 نیوتن متر گشتاور دارد.


اشکودا ویژن IN که از نظر فنی اشتراکات زیادی با فولکس‌واگن تایگن جدید دارد در نمایشگاه اتو اکسپو 2020 معرفی شد. این خودرو در حقیقت به شکل یک کراس اوور کوچک اما برجسته طراحی شده است.

پلتفرم MQB A0 این خودرو با فولکس مشترک بوده و هر دو از نسخه هندی کوچک‌ترین پلتفرم ماژولار این غول خودروسازی استفاده می‌کنند. اگرچه ویژن IN یک خودروی مفهومی است اما انتظار می‌رود نسخه تولیدی آن در سال 2021 و با تغییرات نه چندان زیاد تولید شود.

با این وجود احتمال اینکه جلوپنجره نورانی این کانسپت در نسخه تولیدی بکار رود بسیار کم است؛ بنابراین اگر شما واقعاً خواهان جلوپنجره‌ای نورانی هستید باید به دنبال ب ام و X6 بروید! ما همچنین معتقدیم دستگیره‌های درب پاپ آپ نیز در نسخه تولیدی بکار نخواهند رفت و اشکودا احتمالاً این خودرو را با رینگ‌های 19 اینچی نخواهد فروخت.

جدای از این‌ها، اشکودا ویژن IN کاملاً آماده‌ی تولید به نظر می‌رسد. تعجبی ندارد که این خودرو از ویژگی‌های طراحی محصولات فعلی اشکودا استفاده کرده و طراحی آن ترکیبی از کاروک و اسکالا می‌باشد. همچنین به احتمال زیاد ریل‌های سقف و ورودی‌های هوای بزرگ این کانسپت هم در نسخه تولیدی تا حدی تعدیل خواهند شد.

داخل کابین مدل تولیدی تغییرات زیادی رخ خواهد داد اما کابین مینیمالیستی کانسپت ویژن IN ظاهر جذابی دارد. سیستم اطلاعات سرگرمی تبلت مانند خودرو ابعادی 12.3 اینچی داشته و پشت آمپرهای دیجیتالی آن احتمالاً در نسخه تولیدی وجود خواهد داشت؛ اما تنظیمات سیستم تهویه مطبوع در مدل تولیدی از همان طراحی سنتی استفاده خواهد کرد.

با طول 4256 میلی‌متری، ویژن IN کانسپت کمی طویل‌تر از کامیک بازار اروپا بوده و فاصله بین محوری آن نیز کمی بیشتر است. نیروبخش این خودرو پیشرانه 1.5 لیتری توربوی بنزینی با قدرت 150 اسبی و گشتاور 250 نیوتون متری بوده و همکار آن نیز گیربکس 7 سرعته دوکلاچه است. این کراس اوور چکی شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت 8.7 ثانیه‌ای و حداکثر سرعت 195 اسب بخاری دارد. ویژن IN نیز مثل تایگن فقط به‌صورت دیفرانسیل جلو عرضه خواهد شد.

سخن پایانی اینکه اشکودا به دستیار کریستالی” در این کانسپت اشاره داشته که در واقع پلی به دنیای دیجیتال است. واضح است که چنین دستیاری در مدل تولیدی پدیدار نخواهد شد!


رنو خانوادهٔ مدل مگان خود را برای مدل 2020 مورد فیس‌لیفت و به‌روزرسانی قرار داده و برای اولین بار یک نسخهٔ پلاگین‌هیبریدی را برای آن ارائه کرده که البته در ابتدا فقط در نسخهٔ استیشن عرضه می‌شود. برای فهمیدن تغییرات ظاهری مگان جدید اما باید نگاه دقیقی به آن داشت زیرا این تغییرات به مواردی جزئی مثل سپر جلوی جدید، اصلاحاتی در جلوپنجره، به‌روزرسانی گرافیک داخلی چراغ‌های عقب و ارائهٔ رینگ‌های 16 و اینچی جدید محدود می‌شود. همچنین به لیست رنگ‌های بیرونی مگان رنگ‌های جدید خاکستری بالتیک، خاکستری هایلند و مسی خورشیدی اضافه شده است و همهٔ تیپ‌های خودرو به‌صورت استاندارد به چراغ‌های جلوی LED پیور ویژن» مجهز شده‌اند.

در داخل نیز رنو برای اولین بار یک صفحه آمپر دیجیتالی 10.2 اینچی را برای مگان ارائه کرده تا کابین آن مدرن‌تر شود. در میانهٔ داشبورد هم یک نمایشگر 9.3 اینچی جدید برای ارائهٔ سیستم اطلاعاتی-سرگرمی قرار گرفته که از ناوبری و قابلیت ادغام با گوشی‌های هوشمند برخوردار است. علاوه بر این، کنسول مرکزی هم ظاهر جدیدی پیدا کرده و بسته به تیپ انتخابی می‌توان تودوزی‌های جدیدی را هم برای خودرو سفارش داد. برای مگان مدل 2020 سیستم‌های کمک‌رانندهٔ جدیدی مثل سیستم همراه ترافیک و بزرگراه هم ارائه شده که در اصل یک سیستم رانندگی خودکار سطح دو محسوب می‌شود و می‌تواند بین سرعت‌های صفر تا 160 کیلومتر بر ساعت فعال شود تا ترددهای روزانه راحت‌تر انجام گیرد.

پیش‌ازاین برای مگان یک پیشرانهٔ 1.3 لیتری چهار سیلندر توربو با سه سطح قدرت 115، 140 و 160 اسب بخار ارائه می‌شد اما حالا نسخهٔ 100 اسب بخاری این موتور هم به سه گزینۀ قبلی اضافه شده است. برای انتقال نیروی این موتور، گیربکس‌های شش سرعتهٔ دستی یا هفت سرعتهٔ اتوماتیک دوکلاچه قابل انتخاب است. در پایان امسال یک موتور 1 لیتری جدید با 120 اسب بخار قدرت نیز به لیست موتورهای مگان اضافه خواهد شد. کسانی که به موتورهای دیزلی علاقه دارند اما مثل قبل می‌توانند سراغ موتور 1.5 لیتری چهار سیلندر توربودیزل بروند که در دو سطح قدرت 95 و 115 اسب بخار قابل انتخاب است. انتقال نیروی نسخهٔ ضعیف‌تر این موتور توسط یک گیربکس شش سرعتهٔ دستی صورت می‌گیرد درحالی‌که در نسخهٔ قوی‌تر این کار توسط یک گیربکس هفت سرعتهٔ اتوماتیک دوکلاچه انجام می‌شود.

اما همان‌طور که در ابتدا اشاره شد، رنو برای اولین بار برای مگان یک نسخهٔ پلاگین‌هیبریدی را هم ارائه کرده است. این نسخه که E-Tech نام دارد، به یک موتور 1.6 لیتری چهار سیلندر بنزینی به همراه دو موتور الکتریکی مجهز است که مجموعاً 160 اسب بخار قدرت تولید می‌کنند. برای انتقال این نیرو هم یک گیربکس چندحالتهٔ بدون کلاچ نوآورانه در نظر گرفته شده تا تعویض دنده‌ها بهینه شود. این نسخهٔ هیبریدی به یک پکیج باطری 9.8 کیلووات ساعتی مجهز شده که به لطف آن می‌تواند تا 50 کیلومتر را به‌صورت ترکیبی و تا 65 کیلومتر را در شهر با حداکثر سرعت 135 کیلومتر بر ساعت به‌صورت تمام الکتریکی طی کند. رنو تخمین میزند مگان E-Tech در هر کیلومتر کمتر از 40 گرم دی‌اکسید کربن تولید کند.

مگان پلاگین‌هیبریدی از سه حالت رانندگی مختلف بنام‌های Pure، MySense و Sport برخوردار است که اولی حالت تمام الکتریکی است مشروط بر آنکه شارژ کافی در باطری‌ها وجود داشته باشد. حالت دوم سیستم هیبریدی را برای کاهش هزینه‌ها بهینه می‌کند و با ویژگی‌ای بنام E-Save می‌تواند حداقل 40 درصد از نیروی باطری‌ها را حفظ کند؛ و نهایتاً در حالت اسپرت راننده می‌تواند با ترکیب قدرت هر سه موتور، به‌طور کامل از همهٔ توان خودرو استفاده کند.

از نسخهٔ هیبریدی که بگذریم، رنو در مگان مدل 2020 نسخهٔ جدید RS Line را جایگزین GT Line قبلی کرده است. این نسخه که از مگان RS اصلی الهام گرفته، با تیغهٔ جلویی به سبک فرمول یک، جلوپنجرهٔ لانه‌زنبوری، دو سر اگزوز و رینگ‌های 17 یا اینچی، ظاهر متمایزی دارد. مگان RS Line در داخل هم از صندلی‌های جلوی اسپرت، روکش چرم سوراخ‌دار غربیلک فرمان با لوگوی RS، پدال‌های آلومینیومی و چند ویژگی دیگر برخوردار است.

پرچم‌دار خانوادهٔ مگان یعنی نسخهٔ RS هم افزایش توان را تجربه کرده و پیشرانهٔ 1.8 لیتری آن درصورتی‌که به گیربکس اتوماتیک دوکلاچه متصل باشد حالا 300 اسب بخار قدرت و 420 نیوتن متر گشتاور تولید می‌کند که 20 اسب بخار و 30 نیوتن متر بیشتر از قبل است؛ اما کسانی که گیربکس دستی را انتخاب کنند 400 نیوتن متر گشتاور در اختیار خواهند داشت. این هاچ‌بک داغ همچنین به یک سوپاپ مکانیکی برای تنظیم صدای اگزوز هم مجهز شده است. نسخهٔ RS تروفی اما برخلاف قبل حالا قدرت یکسانی با RS معمولی دارد و ویژگی‌های منحصربه‌فرد آن صرفاً شامل صندلی‌های ریکاروی سفارشی، شیشه‌های عقب دودی و تودوزی آلکانترای ارتقاءیافته می‌شود. نسخهٔ فیس‌لیفت شدهٔ رنو مگان تابستان آینده در بازار اروپا عرضه خواهد شد.

[دانلود ویدئو]

برند فورد ترولر برزیل نسخه جدیدی از آفرودر بدنه روی فریم خود یعنی T4 را معرفی کرد. این خودرو با پسوند TX4 شناخته می‌شود.

اصلی‌ترین تغییر این خودرو نسبت به T4 استفاده از گیربکس 6 سرعته اتوماتیک است. این تغییر در حالی رخ داده که T4 فقط با گیربکس 6 سرعته دستی عرضه می‌شود. گفته می‌شود این گیربکس برای سواری در هر نوع مسیری طراحی شده و سه حالت درایو، اسپورت و دستی را دارد.

جدای از گیربکس جدید که ترولر را امیدوار به جذب خریداران جدید کرده، TX4 قفل دیفرانسیل عقب را پذیرا شده است. این سیستم با فشار یک دکمه در کنسول مرکزی بکار گرفته می‌شود. همچنین ترولر TX4 از برخی ویژگی‌های منحصربه‌فرد دیگر برای بهبود طراحی ظاهری و توانایی‌های آفرود خود سود می‌برد.

از جمله این موارد می‌توان به سپرهای فولادی، پله‌های جانبی و محافظ‌ها، اسنورکل، چراغ‌های جلوی خودکار با لامپ‌های بسیار سفید، چراغ‌های محوری LED هلا، لاستیک‌های پیرلی اسکورپیون و… اشاره کرد. ترولر TX4 2020 به‌صورت انحصاری با طرح دو رنگ عرضه شده است. علاوه بر سه رنگ اصلی قهوه‌ای، سبز و نقره‌ای، رنگ آبی هم روی جلوپنجره، کاپوت، سقف، سپرها، درب پشتی، پله‌های جانبی و اسنورکل بکار رفته است.

کابین هم تغییراتی را تجربه کرده که از جمله آن‌ها می‌توان صندلی‌های جدید با دوخت های نارنجی و لوگوی TX4 روی پشت‌سری‌ها و طرح نارنجی ورودی‌های هوا را نام برد. تجهیزات استاندارد این آفرود نیز عبارت‌اند از سانروف شیشه‌ای، سیستم تهویه مطبوع دو ناحیه‌ای، شیشه‌ها و آینه‌های برقی، کامپیوتر سفری، صندلی‌های عقب تا شونده، هشدار و پانل نصب دستگاه‌های ناوبری آفرود.

این خودرو نیز همانند T4 به سیستم اطلاعات سرگرمی هارمن اسمارت JBL با صفحه لمسی 6.75 اینچی، اندروید اتو، اپل کارپلی و بلوتوث مجهز شده است.

زیر کاپوت ترولر جدید نیز همان پیشرانه 5 سیلندر 3.2 لیتری توربودیزل دوراتک با قدرت 200 اسب بخار و گشتاور 470 نیوتون متر قرار گرفته است.

قیمت این خودروی ساخت برزیل از معادل 39120 دلار شروع می‌شود.


هدف از برگزاری مسابقه درگ بین دو خودروی نسبتاً قابل‌مقایسه اندازه‌گیری توانایی‌های شتاب گیری آن‌ها است که به‌صورت رخ‌به‌رخ انجام می‌شود. اکثر مواقع شاهد رویارویی خودروهای اسپورت و سوپرکار در برابر یکدیگر هستیم اما حقیقت این است که بسیاری از افراد توانایی خرید چنین خودروهایی را ندارند. شاید هم بسیاری از ما نیازمند خودروهای کاربردی‌تر روزمره هستیم که بتوانند کار بیشتری نسبت به مسابقات درگ انجام دهند. به همین خاطر است که تیم motor1 ترکیه تصمیم به مقایسه دو کراس اوور رده میانی بازارهای اروپایی گرفته است.

دو خودرویی که مشاهده می‌کنید جزو محبوب‌ترین کراس اوورهای کلاس C قاره اروپا یعنی اشکودا کاروک و نیسان قشقایی هستند. هر دو خودرو از جدیدترین و بهترین پیشرانه‌های بنزینی خود استفاده می‌کنند به این معنی که قشقایی دارای نیروگاه 1.3 لیتری توربو و اشکودا کاروک هم دارای پیشرانه 1.5 لیتری توربو می‌باشد.

در روی کاغذ قشقایی خودروی قوی‌تری است زیرا قدرت 160 اسبی آن فراتر از خروجی 150 اسبی کاروک می‌باشد. همچنین باید گفت هر دو خودرو از گیربکس‌های دوکلاچه اتوماتیک استفاده می‌کنند.

تیم ترکیه‌ای motor1 اقدام به برگزاری مسابقه درگ 1000 متری کرده‌اند. همچنین برای اینکه برخی بینندگان آمریکایی بتوانند ایده‌ی بهتری از این مسابقه به دست آورند پرفورمنس خودروها در مسیر 400 متر هم اندازه‌گیری شده است.

همان‌گونه که می‌بینید کاروک استارت بسیار خوبی نداشته و گفته می‌شود دلیل این کار واکنش بد گیربکس DSG در ابتدای حرکت بوده است. ما برنده‌ی این مسابقه درگ ملموس را اعلام نمی‌کنیم اما بدانید این دو کراس اوور کاملاً نزدیک به یکدیگر حرکت کرده‌اند!

[دانلود ویدئو]

این‌ یکی از وضعیت‌هایی است که باید سریعاً توسط تسلا مورد بررسی قرار گیرد. البته این موضوع نباید در مرتبه اول یک مشکل قلمداد شود. ماه پیش بود که خبر شکایت تعداد زیادی از مشتریان تسلا از این شرکت به خاطر آپگرید ناخواسته اما هزینه‌بر محصولاتش شکایت کردند. از یک مالک مبلغ 9700 دلار به خاطر ارتقای تسلا مدل 3 کسر شده درحالی‌که او چنین درخواستی نداشته است. موضوع مهم اینکه مبالغ صرف شده برای این آپگریدها دیگر قابل‌برگشت نبوده است. ایلان ماسک خودش وارد موضوع شده اما این موضوع تنها زمانی رخ داده که یک نویسنده مشهور در توئیتر چنین موضوعی را مطرح نموده است.

تسلا مدل اس

و حالا به نظر می‌رسد این مشکل حل شده است. گفته می‌شود این خودروساز آمریکایی خط‌مشی خود برای خریدهای ارتقایی نرم‌افزاری را از طریق برنامه موبایلی به‌روز کرده است.

تسلا مدل اس

این موضوع با به‌روزرسانی شرایط خرید آپگریدها انجام شده است. هم‌اکنون گفته شده که مبالغ پرداختی قابلیت بازگشت در 48 ساعت اول انجام خریدها را دارند. ذکر این نکته مهم است که به‌روزرسانی یاد شده تنها برای برنامه موبایلی تسلا صورت گرفته است. مشتریانی که آپگرید خود را از طریق مرکز سرویس تسلا انجام می‌دهند باید با یکی از این مراکز تماس بگیرند تا در صورت انصراف بتوانند مبلغ خود را باز پس گیرند.

تسلا

کل این موضوع که باعث ایجاد اثرات منفی بین برخی طرفداران سرسخت تسلا شده شاید به سادگی قابل‌پیشگیری بود. انجام خریدهای آنلاین به ویژه از طریق برنامه‌های موبایلی چیز جدیدی نیست. برای مثال کافی است به فرایند خرید از آمازون نگاه کنید.

برخی افراد حتی از تسلا به خاطر طراحی اینترفیس موبایلی گیج کننده که می‌توانند منجر به این خریدهای ناخواسته شود شکایت کرده‌اند. این مسئله به همراه خط‌مشی عدم بازپرداخت مبلغ یاد شده باعث شده بود مشتریان بسیار عصبی شوند. همچنین کارمندان بخش سرویس تسلا اطلاعات خوبی در اختیار مشتریان نگذاشته‌اند.

به‌هرحال هم‌اکنون این مشکل حل شده و احتمالاً چندین میلیون دلاری که مشتریان ناخواسته به جیپ تسلا ریخته بودند به آن‌ها باز خواهد گشت.


سرانجام پس از تعلل‌های بسیار، نیسان تحرکاتی از خود برای به‌روزرسانی محصولات قدیمی نشان داد. نسل فعلی نیسان فرونتیر در حقیقت خودرویی بسیار قدیمی بوده و به همراه نیسان Z و GT-R جزو قدیمی‌ترین محصولات این خودروساز محسوب می‌شود.

این خودرو از سال 2004 تاکنون بدون تغییری مهم در بازار حضور داشته و برای اینکه بدانید دنیا در طول این زمان چقدر تغییر کرده کافی است به موارد زیر توجه داشته باشید:

آیفون سه سال پس از فرونتیر عرضه شده و حالا در دوازدهمین و سیزدهمین نسل خود قرار دارد. در سال 2004 بود که بازیگر فیلم چیزهای عجیب متولد شد و چهار سال پس از آن اولین محصول تسلا تولید شد. در خلال سال‌هایی که فرونتیر در بازار حضور داشته خود نیسان خودروهای روگ، نوت، لیف، ورسا و جوک را عرضه کرده است.

این خودرو در برخی بازارهای دیگر با نام ناوارا و NP300 هم شناخته می‌شود. علیرغم سن بالا و طراحی قدیمی، فرونتیر هنوز هم فروش مناسبی داشته و احتمالاً این موضوع یکی از دلایلی بوده که نیسان در به‌روزرسانی محصولش عجله‌ای نداشته است. تولید نسل جدید یک خودرو هزینه‌های زیادی داشته و به همین خاطر فرونتیر 19090 دلاری برای خریداران زیادی گزینه مناسبی بوده است. البته رقبای کنونی این خودرو همگی برتر بوده و نسل جدید فرونتیر باید بهبود قابل‌توجهی را تجربه کند. در ادامه 10 نکته مهم درباره فرونتیر جدید را خدمت شما عزیزان تقدیم می‌کنیم.

  1. طراحی گیراتر و با ابهت‌تر

نیسان چند وقت پیش کانسپت واریور را معرفی کرد و این خودرو تأثیر زیادی روی تایتان جدید گذاشت. دلایل زیادی برای انجام همین کار با فرونتیر جدید وجود دارد. نمایندگی‌هایی که در جلسه محرمانه نیسان حضور داشته‌اند به رسانه‌ها گفته‌اند ظاهر این پیکاپ جدید نسبت به نسل فعلی تغییرات زیادی داشته است. اگر فرونتیر بخواهد شانه‌به‌شانه خودروهایی همچون تویوتا تاکوما، فورد رنجر و شورولت کلرادو حرکت کند باید طراحی گیرایی داشته باشد.

  1. پیشرانه 6 سیلندر جدید

در حال حاضر پیکاپ قدیمی نیسان با پیشرانه‌های متنوعی عرضه می‌شود اما نمونه ایده آل آن از نوع 6 سیلندر 4 لیتری با قدرت پذیرفتنی 261 اسب بخاری است. برای یک پیکاپ گشتاور بیشتری مدنظر بوده و انتظار می‌رود نسل جدید فرونتیر با پیشرانه 6 سیلندر 3.5 لیتری به‌روز شده این خودروساز عرضه شود. اگرچه حجم این پیشرانه نسبت به نمونه بکار رفته در نسل فعلی کاهش یافته اما قدرت آن در نیسان پث فایندر به 285 اسب بخار می‌رسد. خبرهایی هم درباره قدرت 300 اسبی این نیروگاه آهنین در فرونتیر به گوش رسیده است.

  1. دیگر گزینه‌های در دسترس

شایعات زیادی درباره استفاده از پیشرانه 4 سیلندر توربو بجای نمونه 2.5 لیتری تنفس طبیعی کنونی به گوش می‌رسد. این پیشرانه تنفس طبیعی قدرت 152 اسبی داشته و انتظار داریم پیشرانه جدید عملکرد بهتری داشته باشد. نیسان همچنین می‌خواهد در آینده و در صورت وجود تقاضای مناسب نسخه هیبریدی فرونتیر جدید را معرفی کند. در صورت تحقق چنین امری شاهد تولید پیکاپی با گشتاور و ظرفیت کشش بهتر خواهیم بود.

  1. تغییرات شاسی

اخبار ضدونقیضی درباره شاسی فرونتیر جدید به گوش می‌رسد. برخی منابع گفته‌اند این خودرو از نسخه اصلاح شده شاسی نردبانی نسل فعلی استفاده خواهد کرد درحالی‌که برخی خبرگزاری‌ها اظهار داشته‌اند این خودرو از فریم کوتاه‌تر تایتان جدید سود خواهد برد. به‌هرحال نیسان از اهمیت ساختار قوی یک پیکاپ آگاه بوده و اگر یک شاسی مستحکم با پیشرانه 6 سیلندر جدید ترکیب شود احتمالاً ظرفیت کشش بهتری را نسبت به مدل فعلی خواهیم دید.

  1. گیربکس جدید

با وجود پیشرانه 6 سیلندر جدید نیسان نیازمند استخراج بهترین خروجی از قوای محرکه خواهد بود و از طرفی هم باید نیم‌نگاهی به مصرف سوخت فرونتیر جدید داشته باشد. به همین خاطر احتمال دارد پیکاپ نیسان از همان گیربکس 9 سرعته اتوماتیک تایتان جدید استفاده کند. خبر خوب اینکه گیربکس یاد شده بسیار بهتر از دو گیربکس 7 سرعته تایتان و 5 سرعته فرونتیر کنونی می‌باشد. هنوز مشخص نیست که آیا گیربکس دستی هم برای فرونتیر جدید در نظر گرفته خواهد شد یا خیر هرچند احتمال چنین کاری پایین می‌باشد.

  1. روش بازاریابی جدید

در اکتبر سال پیش بود که معاون برنامه‌ریزی تولید نیسان گفت فرونتیر جدید روی ویژگی‌های خاص خود همچون تکنولوژی و دینامیک رانندگی تمرکز خواهد کرد. معاون بخش طراحی نیسان نیز گفته بود این پیکاپ به دنبال افرادی با سبک زندگی ماجرا خواهد بود. ایده‌ی تولید یک پیکاپ میان سایز به عنوان خانه‌ی کاری شاید چندان با سبک زندگی ماجراجویی هماهنگی نداشته باشد اما خب باید منتظر ماند و دید که ژاپنی‌ها چه برنامه‌هایی برای این خودرو در نظر گرفته‌اند.

  1. سیستم تعلیق پنج اتصالی در عقب

ما از این مورد مطمئن نیستیم اما سومین نسل ناوارا در دیگر بازارها چنین چیزی را دیده‌اند. به همین خاطر است که حدس می‌زنیم سیستم تعلیق پیچشی بجای نمونه‌ی فنر تخت سنتی بکار رود. در این صورت شاهد سواری نرم‌تر فرونتیر خواهیم بود و درعین‌حال این کار تأثیری روی ظرفیت یدک کشی و بارکشی آن نخواهد گذاشت. تولید فنرهای تخت راحت‌تر بوده بنابراین احتمال دارد تعلیق پیچشی باعث افزایش قیمت خودرو شود و شاید هم در برخی بازارها گزینه‌ای برای خریدارانی باشد که از پیکاپ خود بیشتر برای ترددهای روزانه استفاده می‌کنند.

  1. کابین جادارتر

فضای داخل کابین این پیکاپ میان سایز خیلی زیاد نبوده است. جدیدترین نسخه ناوارا با ورود و خروج بهتر به کابین معرفی شده بود و درب‌های پهن‌تری هم داشت. با وجود شاسی جدید یا اصلاح شده و همچنین بازخوردهای دریافتی از مدل کنونی، انتظار می‌رود فضای شانه‌ی کابین فرونتیر جدید بهبود بخشد و کیفیت کلی متریال هم بالاتر رود.

  1. سیستم‌های کمک‌راننده پیشرفته

تکنولوژی یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های نسل جدید فرونتیر خواهد بود و انتظار می‌رود سپر ایمنی 360 نیسان به‌صورت استاندارد در این خودرو وجود داشته باشد. این بسته ایمنی شامل مواردی همچون ترمز اضطراری خودکار با تشخیص عابران پیاده، هشدار نقاط کور، هشدار ترافیک عقب، هشدار خروج از مسیر، دستیار نوربالا و ترمز اضطراری عقب می‌باشد. نیسان قول داده این بسته ایمنی را تا سال 2021 به‌صورت استاندارد روی تمامی محصولات پرفروش خود نصب کند.

  1. رونمایی در سال جاری میلادی

نیسان اشاره‌ای به زمان دقیق رونمایی از فرونتیر جدید نداشته و اگرچه نسل فعلی این خودرو هنوز در حال فروش است اما ژاپنی‌ها به‌خوبی می‌دانند که معرفی نسل جدید روی فروش مدل فعلی تأثیر خواهد گذاشت. تا آنجایی که می‌دانیم نسل جدید این پیکاپ از فوریه 2021 وارد بازار خواهد شد بنابراین انتظار می‌رود تا پایان تابستان سال جاری شاهد رونمایی آن باشیم. هنوز جزئیات قیمت فرونتیر جدید هم مشخص نیست اما گمان می‌کنیم این خودرو گران‌تر از نسل فعلی باشد.


فورد موستانگ مک-ای 2021 چیزی بیشتر از یک خودروی الکتریکی است. این خودرو از نظر پرفورمنس، تکنولوژی و راندمان نشان دهنده‌ی آینده‌ی فورد است. ما قبلاً می‌دانستیم که فورد زمان و هزینه زیادی را صرف توسعه این خودروی الکتریکی کرده اما بسیاری از جزئیات آن منتشر نشده بود.


اما به لطف یکی از مهندسان بی‌نام‌ونشان فورد برخی از جزئیات مرموز این خودرو به رسانه‌ها راه پیدا کرده است. همه‌چیز زمانی شروع شده که این مهندس در یکی از شبکه‌های اجتماعی از فالوورهای خود خواسته هر سؤالی را که دارند بپرسند!

البته این پست بنا به دلایلی حذف شده اما خب فروم مک ای توانسته پیش از حذف آن تمامی جزئیات را به دست آورد. در این بخش جزئیاتی درباره برنامه توسعه، قیمت‌گذاری و توانایی‌های پرفورمنس موستانگ مک ای منتشر شده است.

در آغاز باید گفت ما باید از مک ای برای کمک به زنده نگه داشتن برنامه موستانگ کوپه و کانورتیبل تشکر کنیم. نسل بعدی موستانگ پیش از این در حال توسعه بوده و همچنان از پیشرانه درون‌سوز استفاده خواهد کرد. بدون وجود مک ای، احتمالاً چنین چیزی ممکن نبوده است. مهندس فورد همچنین ادعا کرده تولید نسل بعدی شورولت کامارو به خاطر قوانین مصرف سوخت دولتی لغو شده است. البته چنین چیزی فعلاً تائید نشده است.

اما درباره پرفورمنس موستانگ مک ای چه؟ مهندس فورد گفته این خودرو رانندگان تست شرکت که معمولاً GT350 رانده‌اند را ترسانده است. ظاهراً شارژ سریع DC این خودرو نیز در آینده به 350 کیلووات ساعت افزایش خواهد یافت.

تکنولوژی رانندگی هندزفری نیز به لطف استفاده فورد از هوش مصنوعی آرگو به این خودرو اضافه خواهد شد. به‌روزرسانی‌های از راه دور اضافی نیز در راه بوده هرچند زمان‌بندی دقیق آن‌ها اعلام نشده است.

در موضوع جالب دیگر، مهندسان مک ای چندین محصول تسلا را بررسی کرده و به برخی حقایق جالب‌توجه دست یافته‌اند. آن‌ها می‌گویند کیفیت ساخت کلی محصولات تسلا پایین‌تر از حد متوسط بوده و موضوع نگران کننده تر اینکه آن‌ها متوجه شده‌اند برخی سیستم‌های الکترونیکی با قوانین ایمنی همخوانی ندارند.

اما کیفیت کابین خود موستانگ مک ای در کل بالاتر از موستانگ خواهد بود و سطح جدیدی را ثبت خواهد کرد.

مشتریان این خودرو مشکلی در تست خودرو نخواهند داشت زیرا تمامی نمایندگی‌های فورد حداقل یک دستگاه مک ای را فقط به همین خاطر در دسترس مشتریان قرار خواهند داد. با توجه به جزئیات منتشر شده، به نظر می‌رسد فورد تکالیف خود را به خوبی انجام داده است. این شرکت رقبا را به دقت بررسی کرده و می‌خواهد سنگ محک جدیدی باشد. زمان این موضوع را ثابت خواهد کرد اما فورد موستانگ مک ای در کل پتانسیل تغییر قواعد بازی را دارد.


استیشن‌های انگشت‌شماری توانایی فوق‌العاده، ظاهر خشن و کاربردی بودن مناسب را به اندازه نسل فعلی آئودی RS6 آوانت ارائه می‌کنند. این خودرو یک سوپرکار 591 اسب بخاری چهار چرخ محرک است. شتاب گیری خودرو در حد اعلا بوده و صدای تولیدی آن نیز بسیار رعب‌آور است. فضای کابین نیز بسیار لوکس بوده و در کل با خودرویی جذاب روبرو هستیم. حالا کمپانی تیونینگ ABT این خودرو را بهتر کرده است، منظور ما یعنی سریع‌تر است!

پکیج معرفی شده برای سوپر استیشن آئودی به‌صورت کامل نبوده و انتظار می‌رود پکیج کامل در اواخر ماه آوریل ارائه گردد. تغییرات صورت گرفته باعث شده‌اند پیشرانه 8 سیلندر 4 لیتری توئین توربوی RS6 آوانت قدرت 690 اسب بخاری تولید کند. ABT جزئیات کامل کارهای انجام شده روی پیشرانه را اعلام نکرده اما یک واحد کنترل پیشرانه جدید در نظر گرفته که به وضوح عملکرد بهتری نسبت به نمونه استاندارد کارخانه‌ای دارد.

ABT همچنین اعلام کرده معیارهای حفاظت از پیشرانه زیادی برای ارائه لذت رانندگی بی‌دردسر در نظر گرفته است. طبق اعلام این تیونر مشهور، استیشن دوست‌داشتنی ارباب حلقه‌ها شتاب صفر تا 96 کیلومتر در ساعت 3.3 ثانیه‌ای را ثبت می‌کند. اشاره‌ای به حذف محدود کننده سرعت این خودرو نشده اما فکر می‌کنیم سقف سرعت RS6 آوانت ABT به فراتر از 250 کیلومتر در ساعت نمونه استاندارد رسیده است. همچنین اشاره‌ای به تغییرات رخ داده در سیستم تعلیق نشده اما شاهد استفاده از رینگ‌های جدید برای این خودروی پرقدرت هستیم.

هنوز مشخص نیست که آیا با معرفی کامل این پکیج در ماه آوریل قدرت بیشتری برای پیشرانه در نظر گرفته خواهد شد یا خیر اما اگر چنین امری صورت گیرد سورپرایز نخواهیم شد. پروژه قبلی ABT برای نسل پیشین RS6 قدرت بالاتر از 700 اسب بخاری داشت و حتی برخی تیونرهای دیگر مدل جدید را به قدرت 800 اسبی نزدیک کرده‌اند.


شایعات درست بودند! نسخه دیزلی و M پرفورمنس از جدیدترین نسل ب‌ام‌و سری 3 معرفی شد. البته این خودرو برخلاف اخبار پیشین که اظهار می‌داشتند تنها نسخه استیشن آن تولید خواهد شد در مدل سدان هم عرضه می‌شود. مجله اتو ویک تصاویری را از پیکربندی این خودرو منتشر کرده و می‌توانیم مدل M340d با طراحی تقریباً مشابه مدل‌های بنزینی M340i را در کنار یکدیگر مشاهده کنیم.

درحالی‌که نسخه بنزینی M پرفورمنس سری 3 می‌تواند به‌صورت دیفرانسیل عقب یا چهار چرخ محرک عرضه شود، این مدل جدید تنها به‌صورت چهار چرخ محرک در دسترس است. اگر نسخه سدان M340d را انتخاب کنید شاهد شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت 4.6 ثانیه‌ای خواهید بود درحالی‌که نسخه استیشن به خاطر ارتفاع کمی بیشتر، دو دهم ثانیه کندتر است. حداکثر سرعت هر دو خودرو به‌صورت الکترونیکی به 250 کیلومتر در ساعت محدود شده است.

از آنجایی که با خودرویی دیزلی روبرو هستیم بنابراین شاید مردم به دنبال دانستن مصرف سوخت محصول جدید ب‌ام‌و باشند. اتو ویک می‌گوید نسخه سدان به‌صورت متوسط مصرف 5.3 تا 5.7 لیتری در هر صد کیلومتر داشته درحالی‌که مدل تورینگ کمی تشنه‌تر بوده و در هر صد کیلومتر 0.1 لیتر سوخت بیشتری مصرف می‌کند. هر دو مدل از تکنولوژی خاموشی پیشرانه EOC (معمولا در سرازیری) برخوردار هستند که تا سرعت 160 کیلومتر در ساعت کار می‌کند.

اما درباره خود پیشرانه بگوییم که طبق انتظارات همان نسخه بکار رفته در مدل‌های X3 M40d و X4 M40d می‌باشد. این پیشرانه 6 سیلندر 3 لیتری قدرت 340 اسب بخاری داشته اما سورپرایز واقعی این است که گشتاور آن از 680 به 700 نیوتون متر افزایش پیدا کرده است.

ب‌ام‌و M340d احتمالاً در آینده نزدیک به‌صورت کامل معرفی خواهد شد و به این ترتیب شاهد فشرده شدن رقابت بین آن و آئودی S4 فیس لیفت خواهیم بود.


اخیراً خودرویی دو دیفرانسیل خریده‌اید؟! قبل از اینکه از جاده خارج شده و به دل طبیعت بزنید این نکات مهم را حتماً مرور کنید…

بخش اول: رانندگی در صخره‌ها و شیب‌ها

یک آفرود ساده یا بسیار سخت؟ این انتخابی بود که ما در جاده‌ی کوهستانی با آن روبرو شدیم. ما از آن دسته افرادی نیستیم که از چالش ابایی داشته باشیم اما پس از تجربه کردن یک آفرود جدی و روبرو شدن با موانع سرسخت، با شک و تردیدهایی مواجه شدیم. استاد آفرود آقای آنتونی کلیفتون تصمیمات را می‌گرفت و به تویوتا هایلوکس حاضر در تست‌ها فرمان می‌داد.

اگرچه اکثر مالکان خودروهای 4×4 هرگز تجربه‌ای مشابه با تجربه‌ی تویوتا هایلوکس ما نخواهند داشت اما به لطف آن چیزی که در خلال این آزمون‌ها آموختیم مهارت بسیار بهتری پیدا کردیم. این آموزش‌های پایه برای تمامی راننده‌ها با هر نوع مهارت آفرود مفید هستند. همچون همیشه، بهترین راه برای آموختن جزئیات شروع از صفر و پیشرفت تدریجی و تمرین‌های سخت است.

  • شناختن خودروی خود


شناختن تجهیزات خود و سطح آگاهی‌ها موضوعی خوب برای شروع و یک مرحله اساسی و حیاتی است. آیا خودروی شما به جعبه انتقال با دنده‌های پایین مجهز است؟ و اگر پاسخ مثبت است چگونه آن را فعال می‌کنید؟ آیا قفل دیفرانسیل‌های عقب، جلو و یا مرکزی دارید؟ از مزیت‌های استفاده از آن‌ها آگاه هستید؟

یک آفرود پایه به شما کمک می‌کند تا با خودروی خود آشنا شده و درعین‌حال میزان اعتمادبه‌نفس خود را نیز تخمین بزنید و سیستم‌های متنوعی را در سرعت‌های پایین بکار گیرید. یک تست ابتدایی درگیر کردن تمامی سیستم‌ها به محض روبرو شدن با اولین مانع است اما مشکل این است که شما توانایی‌های خودرو در هر تنظیم به خصوص را یاد نمی‌گیرید و هیچ‌یک باعث نمی‌شوند محدودیت‌های خودرو را بفهمید. اجتناب از این اشتباه به شما اجازه می‌دهد تا برخی از توانایی‌های خودرو را برای زمانی که با شرایط واقعاً سختی مواجه می‌شوید نگه‌دارید.

  • تجهیزات اضافی


اکثر اصلاحات خودروهای آفرود به منظور زیبایی انجام می‌شوند. در مقابل، آفرودرهای جدی به دنبال استفاده از لاستیک‌های بزرگ‌تر و سیستم تعلیق خاص هستند اما این اصلاحات هزینه‌ی زیادی داشته و شاید باعث ابطال گارانتی خودروی شما شود.

موارد زیر کم‌هزینه بوده و کاربردی هستند:

بهبود نقطه‌های جک زنی زیر خودرو.

یک جک آفرود کامل برای سهولت تعویض لاستیک‌ها.

کمپرسور الکتریکی باکیفیت برای باد کردن لاستیک‌ها و تنظیم فشار آن‌ها.

کیت ریکاوری کامل که شامل تسمه‌ها، زنجیرها و دستکش‌ها می‌باشد.

تجهیزت پزشکی اولیه.

  • 7 نکته مهم رانندگی


آفرودهای فصلی همیشه در ابتدا دور و بر مانع می‌گردند تا بهترین خط برای کمترین مقاومت و پایین‌ترین شانس آسیب خودرو را پیدا کنند. این موضوع را در هنگام مواجه با زمین‌های صخره‌ای و موج‌دار به یاد داشته باشید.

  1. فشار پایین‌تر لاستیک برای بهبود کشش: ما فشار لاستیک هایلوکس برای سطوح صخره‌ای را به 1.1 بار کاهش دادیم. این امر به لاستیک اجازه می‌دهد تا قالب و فرم صخره‌ها را به خود گرفته و درعین‌حال فشار کافی برای دوری از لغزش در زمان گردش فرمان را داشته باشد.
  2. آهسته راندن تا حد ممکن: این کار شانس آسیب را به حداقل می‌رساند و به چرخ‌ها اجازه می‌دهد تا تماس خود با سطح زمین را حفظ کنند. ما اکثراً از دنده‌های سنگین اول و دوم در مواجه شدن با شدیدترین موانع استفاده می‌کردیم و این کار باعث ایجاد کشش کافی می‌شد.
  3. عبور از صخره: شاید بردن لاستیک روی یک صخره بزرگ کاری عجیب به نظر برسد اما مزیت‌های زیادی برای این کار وجود دارد. با عبور از روی یک صخره، ارتفاع کف خودرو از زمین افزایش یافته و شانس کمی برای برخورد رکاب با سنگ و همچنین سایش دیواره‌های لاستیک با لبه‌های تیز صخره وجود خواهد داشت.
  4. درگیر کردن قفل دیفرانسیل: تنها زمانی که در سطوح لغزنده حرکت می‌کنید این کار باعث بهبود کشش خواهد شد. به یاد داشته باشید با این کار شعاع گردش خودرو تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. هایلوکس یک قفل دیفرانسیل الکترونیکی دارد که فعال/غیرفعال کردن آن آسان است.
  5. استفاده از قدرت زیاد تنها در زمانی که زمین روبرو بسیار لغزنده است: نیروی زیاد تنها برای حرکت آنی موردنیاز خواهد بود. قدرت زیاد می‌تواند منجر به آسیب خودرو شود.
  6. در موقع پایین آمدن از تپه از کنترل نزول تپه استفاده کنید: اگر خودروی شما به این سیستم مجهز است، پایین‌ترین نسبت دنده را انتخاب کرده و به خودرو اجازه دهید با کنترل الکترونیکی چرخ‌ها از تپه پایین آید. بهترین تمرین این است که پای خود را نزدیک پدال ترمز نگه دارید تا در مواقع افزایش سرعت خودرو آن را کنترل کنید.
  7. هرگز بدون خودرویی پشتیبان وارد زمین‌های سرسخت نشوید: بدون حضور خودرویی که بتواند در مواقع ضروری شما را حمایت کنید شاید به دردسر بیفتید؛ مخصوصاً اگر پوشش تلفن همراه در آن منطقه وجود نداشته باشد.

بخش دوم: رانندگی در شن و ماسه

در اینجا توصیه‌های پایه برای این نوع از آفرود را شرح داده‌ایم…

رانندگی در ساحل آفریقای جنوبی از سال 2001 ممنوع شده اما هنوز هم مکان‌های زیادی برای طرفداران آفرود وجود دارد که می‌توانند خودروهای خود را وارد سخت‌ترین زمین‌ها بکنند. یکی از مکان‌ها تپه‌های شنی آتلانتیس است. ما از سوی تویوتا برای تست مهارت‌هایمان دعوت شدیم و در آنجا یک تویوتا فورچونر انتظار ما را می‌کشید.

نکات ضروری زیر را حتماً به یاد داشته باشید:

اگر تازه‌کار هستید هرگز به تنهایی در زمین‌های شنی رانندگی نکنید. همراهی یک تیم می‌تواند توصیه‌هایی کارشناسی و کمک‌های ضروری را با خود به همراه داشته باشد.

فشار باد لاستیک‌ها کمتر باشد زیرا باعث پهن‌تر شدن اندک آن‌ها می‌شود. یکی از متخصصان این رشته فشار 1.2 بار را برای چرخ‌های جلو و فشار 0.9 بار را برای کشش چرخ‌های عقب پیشنهاد می‌کند. در زمان مسابقه، تمامی شرکت‌کنندگان فشار لاستیک‌ها را به 0.8 بار کاهش دادند و از موانع واقعاً سختی عبور کردند. خوشبختانه تمامی لاستیک‌ها سالم باقی ماندند.

کنترل کشش را خاموش کنید تا از توقف تحویل قدرت در زمان هرزگردی چرخ‌ها جلوگیری شود.

قفل دیفرانسیل برای حداکثر کردن کشش در شن و ماسه بسیار مفید است اما باعث تأثیر منفی روی دور زدن خودرو می‌شود.

حرکت آنی یک موضوع کلیدی برای آفرود در شن و ماسه است. از سرعت کافی برای عبور مناسب خودرو از روی شن‌ها استفاده کنید. دور پیشرانه را نسبتاً بالا نگه دارید تا از وجود قدرت کافی در مواجه با مسیرهای سخت مطمئن شوید. همیشه در ابتدا دور و بر محیط قدم بزنید تا از نقاط کور آگاهی پیدا کنید. به یاد داشته باشید شناختن مسیرهای شنی تنها با تجربه میسر خواهد شد.

تلاش کنید در زوایای صحیح از پستی و بلندی‌های شنی عبور کرده و برای جلوگیری از چپ کردن چرخ‌های جلو را مستقیم نگه دارید.

زمانی که خودرو از حرکت باز ایستاد، برای جلوگیری از فرو رفتن چرخ در شن فوراً گاز دادن را متوقف کنید.

همیشه برای حرکت آسان خودرو را در بخش نزولی شن‌ها پارک کنید. هرگز در زمان‌ گیر افتادن تقلا نکنید بلکه از جاذبه برای ایجاد حرکت آنی و خارج شدن از شرایط بد کمک بگیرید. زمانی که مجبور شدید خودرو را روی شن‌ها متوقف کنید به یاد داشته باشید که قبل از خاموش کردن خودرو کمی آن را تغییر جهت داده نگه دارید. این امر باعث جمع شدن شن‌ها و شروعی آسان‌تر می‌شود.

رانندگی در شن زمانی که خیس یا سرد باشد بسیار آسان‌تر است. رانندگی در شن‌های گرم برای افراد تازه‌کار می‌تواند بسیار چالش‌برانگیز باشد.

  • دنده سنگین یا سبک؟


تصور عمومی این است که دنده سبک معمولاً برای رانندگی در شن بهتر است زیرا تمرکز روی حرکت آنی می‌باشد. البته چندین مزیت برای استفاده از دنده سنگین در شن و ماسه وجود دارد: سیستم‌های کنترل پایداری و کشش خودروهای آفرود مدرن تنها در دنده سنگین به‌طور کامل خاموش می‌شوند. از دنده سوم و بالاتر در زمانی که حرکت آنی نیاز است استفاده کنید.

همچنین ممکن است قفل دیفرانسیل تنها در دنده سنگین در دسترس باشد. اولین دنده سبک شاید برای رانندگی تکنیکی در شن و ماسه بیش از سبک باشد.

  • بنزینی یا دیزلی؟


اگر تنها هدف شما فتح شن‌ها بوده، یک پیشرانه‌ی حجیم بنزینی بهترین انتخاب است (البته در زمان نزدیک شدن به پمپ‌بنزین گریه خواهید کرد) زیرا: محدوده‌ی وسیع‌تر دور پیشرانه بنزینی به راننده اجازه می‌دهد قدرت بیشتری در اختیار داشته باشد. پیشرانه‌های بنزینی بزرگ قدرت بیشتری نسبت به نمونه‌های توربودیزل دارند و این موضوع در شن و ماسه موردنیاز است. تحویل قدرت در این پیشرانه‌ها نرم‌تر بوده و کنترل این خودروها آسان‌تر است.

  • دستی یا اتوماتیک؟


راننده‌های ماهر اکثراً از گیربکس‌های دستی برای حفظ و کنترل قدرت پیشرانه استفاده می‌کنند. هرچند، شما نیاز دارید تا در مواجه با هر مانع دنده‌ی مناسب را انتخاب کنید. یک دنده‌ی اشتباه می‌تواند باعث گیر افتادن خودرو شود. گیربکس اتوماتیک می‌تواند برای رانندگان تازه‌کار مناسب باشد و به آن‌ها اجازه دهد که بجای اندیشیدن به استفاده از دنده درست و کنترل کلاچ، روی حفظ مسیر رانندگی و حرکت آنی تمرکز کنند.

امیدواریم این توصیه‌های کلیدی بتوانند در زمان آفرود رفتن به درد شما بخورند. یک نکته‌ی کلیدی دیگر اینکه در زمان حضور در طبیعت و انجام یک آفرود توجه ویژه‌ای به حفظ محیط‌زیست داشته باشید.


سیتروئن نسخهٔ فیس‌لیفت شدهٔ هاچ‌بک پرفروش C3 خود را معرفی کرده است تا بهتر بتواند با خودروهایی مثل فولکس‌واگن پولو، فورد فی‌یستا و تویوتا یاریس رقابت کند. فیس‌لیفت C3 از دماغهٔ اصلاح‌شده‌ای برخوردار است که با ویژگی‌هایی مثل چراغ‌های LED جدید و کروم‌کاری بیشتر، از کانسپت CXperience الهام گرفته است. علاوه بر این، محافظ‌های پلاستیکی پایین درها موسوم به ایربامپ نیز از نو طراحی شده‌اند. برای C3 فیس‌لیفت همچنین طیفی از رینگ‌های جدید تا 17 اینچی هم ارائه شده است.

در C3 مدل 2020 امکان سفارشی‌سازی گسترده‌تری هم فراهم شده و مجموع ترکیب‌های آن از 36 به 97 افزایش یافته است. این ویژگی‌ها شامل رنگ‌های جدید، ترکیب‌های دورنگی جدید، تریم‌های رنگی جدید و پکیج‌های گرافیکی جدید می‌شود؛ بنابراین حالا خریداران می‌توانند از بین چهار رنگ مختلف برای سقف، هفت رنگ مختلف برای بدنه و سه گرافیک گوناگون برای سقف، ترکیب موردنظر خود را انتخاب کنند.

سیتروئن کابین هاچ‌بک ساب‌کامپکت خود را هم با تغییراتی مثل ‌تریم چوبی روی داشبورد، متریال نرم، دوخت ویژه و طرح کم‌رنگ در بخش بالایی صندلی‌ها، بروز کرده است. علاوه بر این، C3 مدل 2020 به صندلی‌های جدیدی موسوم به Advanced Comfort مجهز شده که پیش‌ازاین در مدل‌های بزرگ‌تر C4 کاکتوس و C5 ایرکراس ارائه شده بودند. این صندلی‌های جدید به لطف فوم ویژه و روکش پارچه‌ای ضخیم‌تر، راحتی بیشتری دارند. بعلاوه، یک زیر آرنجی جدید هم در سمت راننده تعبیه شده است.

سیستم اطلاعاتی-سرگرمی این هاچ‌بک فرانسوی که از طریق یک نمایشگر لمسی هفت اینچی ارائه می‌شود، از قابلیت تشخیص صدا، اپل کارپلی، اندروید اتو، اشتراک سه‌سالهٔ رایگان برای گزارش دوربین‌های سرعت و مناطق خطرناک، ارائهٔ اطلاعات زندهٔ ترافیک و… برخوردار است. لیست پیشرانه‌های این ماشین نیز شامل یک نمونهٔ 1.2 لیتری سه سیلندر بنزینی با 82 یا 108 اسب بخار قدرت و یک واحد 1.5 لیتری چهار سیلندر دیزلی با 98 اسب بخار قدرت می‌شود. سیتروئن همچنین یک گیربکس شش سرعتهٔ اتوماتیک را هم به‌عنوان یک آپشن برای قوی‌ترین نسخه‌های بنزینی و دیزلی C3 ارائه کرده است.


تنش‌ها بین چین و آمریکا تا حدی فروکش کرده اما هنوز هم موضوعاتی دراین‌باره به چشم می‌خورد. FBI آمریکا اخیراً به خودروسازان هشدار داده که چین به دنبال سرقت تکنولوژی خودروهای الکتریکی آن‌هاست.

مدیر FBI طی کنفرانسی خبری گفته که دولت چین در حال جنگی ادامه‌دار برای عبور از پیشروی اقتصادی و تکنولوژیکی آمریکاست. البته او خاطرنشان ساخته چین این کار را با خلاقیت‌های قانونی انجام نمی‌دهد بلکه به دنبال سرقت رازهای تجاری و یافتن نردبانی اقتصادی برای پیشرفت است.

مدیر ارشد FBI در ادامه اتهام زنی‌های خود گفته است:

ما در حال مشاهده سرقت حقوق مادی و معنوی کمپانی‌های آمریکایی توسط چینی‌ها هستیم تا به این ترتیب هزینه‌های سنگین تحقیق و نوآوری را نپردازند و سپس از آن برای رقابت با کمپانی‌های آمریکایی استفاده کنند.

چین از روش‌های متنوعی برای سرقت تکنولوژی آمریکایی‌ها استفاده می‌کند اما بخش اعظم آن‌ها به فضای سایبری و سرقت تحقیقات مربوط می‌شود. مدیر FBI گفته که این یک مشکل بزرگ است زیرا FBI هم‌اکنون حدود 1000 بازرسی درباره تلاش چین برای سرقت تکنولوژی از شرکت‌های آمریکایی را انجام می‌دهد. او اضافه کرده تحقیق و بازرسی شامل تمامی بخش‌های صنعتی و اقتصادی می‌شود.

بنا به گفته مدیر FBI، تلاش‌های چین در این زمینه شامل همه‌ی کمپانی‌ها از برنج گرفته تا دانه‌های ذرت، نرم‌افزار، توربین‌های بادی و دستگاه‌های پزشکی پیشرفته می‌باشد. او همچنین خاطرنشان ساخته این کشور به دنبال هر چیزی است که با استفاده از آن بتواند مزیت رقابتی به دست آورد و این موارد شامل مواردی همچون اطلاعات قیمت‌گذاری، اسناد استراتژی داخلی و… می‌باشند.

رویترز می‌گوید هشدار مدیر FBI را مرکز امنیت و ضد جاسوسی ملی آمریکا هم تکرار داشته و گفته که اولویت اصلی چینی‌ها سرقت تکنولوژی هواپیمایی و خودروهای الکتریکی است. البته این مورد آخری نباید خیلی سورپرایز کننده باشد زیرا چین بزرگ‌ترین بازار برای خودروهای الکتریکی بوده و شرکت‌های آمریکایی هم بحث خودروهای الکتریکی را خیلی جدی گرفته‌اند.

2014 Tesla Model S 60 Sedan electric

اگرچه پیشگیری از این سرقت‌ها می‌تواند سخت باشد اما مدیر FBI گفته کمپانی‌های آمریکایی باید امنیت خود را بهبود بخشیده و خطوط تأمین را بازنگری کرده و در همکاری با شرکت‌های چینی تجدیدنظر بکنند. FBI گفته است: اگرچه همکاری با شرکت‌های چینی در شرایط کنونی سودده به نظر می‌رسد اما کمپانی‌های آمریکایی شاید در طولانی‌مدت با از دست دادن حقوق مادی و معنوی خود روبرو شوند.”

برچسب ها
اخبار تکنولوژی

نیکولا از پیکاپ تمام الکتریکی خود که بجر (Badger) نام دارد پیش‌نمایشی را ارائه کرده است. بجر که در ماه سپتامبر امسال رسماً رونمایی خواهد شد، پیکاپی تهاجمی و جسورانه با سپر آفرود و نوار LED یکپارچه است. این پیکاپ الکتریکی همچنین از جلوپنجرهٔ منحصربه‌فرد و دی‌لایت‌های C شکلی هم برخوردار است که جی‌ام‌سی سی‌یرا را به یاد می‌آورند. با نگاه به پروفیل جانبی بجر، کاپوتی برآمده و بچه گلگیرهای پلاستیکی جلب‌توجه می‌کنند. در این قسمت همچنین طراحان از خطوط خمیده‌ای استفاده کرده و طرح زاویه‌داری را برای درهای عقبی ارائه کرده‌اند.

رکاب‌های چراغ‌دار، رنگ متفاوت قسمت بالایی بدنه، درب عقبی متمایز با لوگوی بزرگ نیکولا و دستگیره‌های بیرون‌آی درها نیز از دیگر ویژگی‌های ظاهری قابل‌توجه این پیکاپ الکتریکی هستند. بجر 5,900 میلی‌متر طول، 2,160 میلی‌متر عرض و 1,850 میلی‌متر ارتفاع دارد که این یعنی کمی کشیده‌تر و عریض‌تر از شورلت سیلورادو 1500 خواهد بود اما ارتفاع کمتری نسبت به آن دارد.

در کابین بجر، مقابل راننده غربیلک فرمان متمایزی با صفحه آمپر دیجیتالی قرار می‌گیرد درحالی‌که یک صفحه‌نمایش بسیار بزرگ برای سیستم اطلاعاتی-سرگرمی هم در سمت راست جای گرفته است. زیر این نمایشگر نیز دکمه‌های ساده، کنسول مرکزی شناور و تریم‌های فی به چشم می‌خورد. یکی دیگر از ویژگی‌های جالب‌توجه بجر نیز استفاده از دوربین‌هایی بجای آینه‌های جانبی است که تصاویر آن‌ها در نمایشگرهای کوچکی روی ستون‌های A به نمایش درمی‌آیند.

نیکولا فعلاً مشخصات دقیق بجر را منتشر نکرده اما گفته است که در دو نسخهٔ الکتریکی و هیدروژنی به بازار عرضه خواهد شد. نسخهٔ الکتریکی این پیکاپ به باطری‌های لیتیوم یون 160 کیلووات ساعتی مجهز خواهد بود که بُردی بیش از 480 کیلومتر را برای آن فراهم می‌کنند درحالی‌که بُرد نسخهٔ هیدروژنی به بیش از 960 کیلومتر می‌رسد. این بُرد چشمگیر به این دلیل است که نسخهٔ هیدروژنی بجر به قوای محرکهٔ الکتریکی هم مجهز است و راننده می‌تواند با لمس یک دکمه خودرو را بین حالت هیدروژنی یا الکتریکی جابجا کند.

به گفتهٔ نیکولا، حداکثر قدرت بجر 906 اسب بخار است اما قدرت مداوم آن 455 اسب بخار خواهد بود و 1330 نیوتن متر گشتاور خواهد داشت. یکی دیگر از ویژگی‌های برجستهٔ بجر برخورداری از یک خروجی برق 15 کیلوواتی است که می‌تواند برای ابزارآلات، چراغ و کمپرسور مورداستفاده قرار گیرد. این پیکاپ الکتریکی همچنین می‌تواند تا بیش از 3600 کیلوگرم را هم یدک بکشد.

مدیرعامل نیکولا تِروور میلتون» در بیانیه‌ای در مورد بجر گفته است:

من سال‌ها است که روی برنامهٔ این پیکاپ کار می‌کنم و باور دارم بازار اکنون به خودرویی نیاز دارد که بتواند کارهای روزانهٔ تمام‌وقت را بدون تمام شدن انرژی انجام دهد. بجر می‌تواند برای کار، استراحت آخر هفته، یدک کشی، آفرود یا تردد در مسیرهای شیب‌دار اسکی بدون کاهش پرفورمنس مورداستفاده قرار گیرد. هیچ پیکاپ الکتریکی دیگری نمی‌تواند در این دما و شرایط کار کند

متأسفانه فعلاً هیچ حرفی در مورد قیمت نیکولا بجر زده نشده است.

برچسب ها
الکتریکی پیکاپ - وانت نیکولا

فولکس‌واگن اعلام کرد احتمال تولید پیکاپ اطلس تانائوک بسیار ضعیف است.

معاون بازاریابی و استراتژی تولید فولکس‌واگن در مصاحبه با اتوبلاگ اعلام کرده اگرچه پیکاپ اطلس تانائوک بازخورد بسیار خوبی را دریافت کرده بود اما شانس تولید آن بسیار کم است.

هین شافر گفته که حتی در صورت چراغ سبز تولید، تبدیل اطلس به یک پیکاپ بسیار زمان‌بر و هزینه‌بر خواهد بود. از آنجایی که این خودرو حتی در صورت تولید فاقد ساختار بدنه روی فریم شاسی خواهد بود بنابراین توانایی زیادی نخواهد داشت. همچنین فولکس معتقد است بهترین کار می‌توانست تولید رقیب برای هوندا ریجلاین باشد اما از آنجایی که فروش این خودروی ژاپنی کم است بنابراین انجام چنین کاری منطقی به نظر نمی‌رسد.

شافر خاطرنشان ساخته احتمال تولید پیکاپ جدیدی برای بازار آمریکا وجود دارد و شاید این خودرو نسخه تولیدی کانسپت تاروک باشد. چنین خودرویی می‌تواند بر پایه یک کراس اوور ساب کامپکت جدید شکل گیرد و به عنوان خودرویی مناسب سبک زندگی بازاریابی شود. در این صورت رقیب مهمی پیش روی این پیکاپ فولکس نخواهد بود.

اما به نظر نمی‌رسد که مدیر عملیات ارشد فولکس‌واگن آمریکا علاقه‌ای به پیکاپ تولیدی این برند داشته باشد. Johan de Nysschen گفته بود حتی بحث عرضه پیکاپ فولکس در آمریکا و در 5 سال آینده هم صورت نگرفته است.

مدیر فولکس‌واگن آمریکا معتقد است حتی اگر ژرمن‌ها یک پیکاپ را تولید کنند نمونه‌ای تمام الکتریکی بهترین ایده خواهد بود.


از آنجایی که به زمان رونمایی نسل جدید شاسی‌بلند سورنتو نزدیک می‌شویم، کیا جزئیات بیشتری از چهارمین نسل این خودروی میان سایز را منتشر می‌کند. در دومین تیزر منتشر شده شاهد رندرهای رسمی این خودرو هستیم که با کد MQ4 شناخته می‌شود.

اگرچه رندرهای مربوط به بدنه خیلی جالب نیستند اما قبل از این تصاویر بدون پوشش استتاری سورنتو را دیده‌ایم. البته یکی از تصاویر مربوط به کابین باعث جلب توجه شده است. داشبورد این خودرو کاملاً بازنگری شده تا پذیرای دو صفحه‌نمایش، یکی برای پشت آمپرها و دیگری برای سیستم اطلاعات سرگرمی شود. ورودی‌های هوای عمودی در کنسول مرکزی هم به ارتفاعی پایین‌تر آمده و در وسط آن‌ها نیز تنظیمات سیستم تهویه مطبوع قرار گرفته است.

دسته‌دنده سنتی سورنتو نیز جای خود را به شیفتر چرخشی مدرن‌تری داده که فضای کمتری را بین صندلی‌های جلو اشغال کرده است. پایین‌تر از آن دکمه چرخشی کوچک‌تری قرار گرفته که احتمالاً انتخاب‌گر حالت‌های رانندگی است. دکمه‌های بیشتری نیز برای ترمز پارک الکتریکی، سیستم استارت/استاپ، غربیلک فرمان گرم شونده و دیگر عملکردها وجود دارند.

اما جدای از خود کیا، مجله‌ی The Korean Car Blog هم نیز برخی جزئیات مربوط به قوای محرکه این خودرو را منتشر کرده است. گفته می‌شود سورنتو 2021 با پیشرانه 4 سیلندر 2.5 لیتری تنفس طبیعی و گیربکس دستی یا 6 سرعته اتوماتیک عرضه خواهد شد. یک پیشرانه 1.6 لیتری توربو به همراه گیربکس 6 سرعته دستی هم در دسترس خواهد بود. ظاهراً نیروگاه 2.2 لیتری دیزلی نیز به همراه گیربکس 8 سرعته دوکلاچه وجود خواهد داشت.

اما از سورنتوی الکتریکی شده با عنوان MQ4_HEV نام برده شده است. این خودرو دارای پیشرانه 1.6 لیتری توربوی یاد شده و واحدی الکتریکی خواهد بود. به یاد داشته باشید که این مشخصات مربوط به سورنتوی بازار کره بوده و شاید در بازارهای دیگر تغییراتی رخ دهد.

حدود سه هفته تا زمان رونمایی نسل جدید سورنتو باقی مانده است.


چشم‌انداز تغییر بازار خودروهای لوکس اروپا به خوبی توسط مرسدس بنز GLC نشان داده می‌شود. GLC یک شاسی‌بلند بوده و درعین‌حال ظاهر اسپورت خودروهای کوپه را نیز برای خریداران ارائه می‌کند. البته واقعیت این است که با خرید GLC فضای کمتری در اختیار خواهید داشت زیرا محفظه بار 500 لیتری آن با کاهش 80 لیتری روبرو شده است.

مرسدس بنز GLC 300 کوپه

این خودرو در سال 2020 تغییراتی داشته و در داخل کابین هم شاهد خودنمایی صفحه‌نمایش 10.25 اینچی در وسط داشبورد هستیم.

مرسدس بنز GLC 300 کوپه

سیستم اطلاعات سرگرمی جدید MBUX عالی به نظر می‌رسد اما در برخی مدل‌های دیگر مرسدس فاقد عملکردی منطقی است. برای آن‌هایی که خواهان استفاده از صفحه لمسی هستند، GLC گزینه خوبی است. شارژ بی‌سیم گوشی هوشمند نیز به‌صورت سفارشی در اختیار خریداران است.

مرسدس بنز GLC 300 کوپه

این خودرو از پشت آمپرهای دیجیتالی 12.3 اینچی سود می‌برد که جایگزین نمونه‌های آنالوگ قبلی شده است. پیش چشم راننده هم فرمان چندکاره جدید قرار گرفته است. GLC که خودرویی 5 ساله است همچنان یک خودروی باکیفیت حس می‌شود و به‌روزرسانی‌های صورت گرفته نیز همانند تزریق خونی تازه در رگ‌های آن می‌باشند.

مرسدس بنز GLC 300 کوپه

GLC 300 از پیشرانه 2 لیتری توربوی بنزینی با قدرت 254 اسب بخاری و همچنین ژنراتور/استارتر 48 واتی استفاده کرده است. این پیشرانه درون‌سوز توانایی خاموش شدن برای کاهش آلایندگی کلی را دارد.

مرسدس بنز GLC 300 کوپه

پرفورمنس خودرو خوب بوده و GLC در بزرگراه آرام و با وقار حرکت می‌کند. خاموش شدن پیشرانه نیز تقریباً قابل‌تشخیص نیست. البته پیشرانه خیلی درگیر کننده نبوده و هیجان کمی ایجاد می‌کند.

مرسدس بنز GLC 300 کوپه

البته بر پایه بدترین سناریوی در نظر گرفته شده یعنی تست‌های آلایندگی WLTP، این خودرو کم‌مصرف نیست. برای بسیاری از خریداران اروپایی، نسخه دیزلی GLC گزینه بهتری خواهد بود مخصوصاً اینکه 300 d قیمت مشابهی با این مدل داشته و از پرفورمنس بهتر و قیمت کمتر سود می‌برد. همچنین خریداران سازمانی نیز با خرید مدل پلاگین هیبریدی هزینه‌های کمتری را متحمل خواهند شد.

مرسدس بنز GLC 300 کوپه مرسدس بنز GLC 300 کوپه

حریف اصلی مرسدس GLC کوپه ب ام و X4 است که سواری لذت‌بخش‌تری دارد. این خودرو همچنین محصول مدرن‌تری بوده و از پیشرانه‌های بهتری استفاده می‌کند و حتی مدل 6 سیلندر M40i از نظر رقابت شانه‌به‌شانه فاصله زیادی با مرسدس GLC 300 تریم AMG Line پریمیوم حاضر در تست ندارد. در کل باید گفت ب ام و ارزش بهتری در برابر مبلغ پرداختی دارد.

مرسدس برخی تکنولوژی‌های جدید را به کابین GLC کوپه اضافه کرده و ما از آن‌ها استقبال می‌کنیم. این به‌روزرسانی‌ها باعث شده‌اند GLC محصولی به‌روز در برابر رقبایی همچون ب ام و X4 باشد. مرسدس همچنان شاسی‌بلندی راحت بوده و از کابینی خوش‌ساخت و باکیفیت سود می‌برد؛ اما GLC 300 کوپه بهترین عضو خانواده GLC نیست. پرداخت بیش از 50 هزار پوند برای شاسی‌بلندی 4 سیلندر خیلی زیاد است.

مشخصات مرسدس بنز GLC 300 کوپه 4Matic AMG Line پریمیوم

  • قیمت: 50360 پوند
  • پیشرانه: 4 سیلندر 2 لیتری توربوی بنزینی
  • قدرت/گشتاور: 254 اسب بخار/370 نیوتون متر
  • گیربکس: 9 سرعته اتوماتیک، چهار چرخ محرک
  • شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت: 6.3 ثانیه
  • حداکثر سرعت: 240 کیلومتر در ساعت
  • مصرف سوخت: 9.6 لیتر در هر صد کیلومتر

دوکاتی از هیولای جدیدی بنام سوپرلگرا V4 پرده‌برداری کرده است. این سوپربایک ایتالیایی نمونه‌ای تولید محدود است و شاید بتوان آن‌را یکی از جالب‌ترین موتورسیکلت‌هایی دانست که تاکنون ساخته شده است. در سینهٔ این سوپرلگرا یک پیشرانهٔ 1 لیتری V4 (چهار سیلندر V شکل) قرار گرفته که در حالت جاده‌ای 220 اسب بخار قدرت تولید می‌کند اما در صورت سفارش سیستم اگزوز Akrapovic برای پیست، نیروی آن به 231 اسب بخار می‌رسد.

اما فقط پیشرانه نیست که این موتورسیکلت را به نمونهٔ خاصی تبدیل کرده زیرا به گفتهٔ دوکاتی، سوپرلگرا V4 اولین موتورسیکلت تولیدی جهان محسوب می‌شود که کل ساختار آن شامل فریم، ساب‌فریم، چرخ‌ها و تک بازوی چرخ عقب همگی از فیبر کربن ساخته شده‌اند. علاوه بر این، برای این سوپربایک باله‌های فیبر کربنی تیزی هم طراحی شده که در سرعت 270 کیلومتر بر ساعت 50 کیلوگرم داون‌فورس تولید می‌کند. این ویژگی موجب بهبود ثبات در پیچ‌های سرعت‌بالا می‌شود و همچنین احتمال بلند شدن چرخ جلو از زمین هنگام شتاب گیری‌های سنگین را کاهش می‌دهد. این باله‌ها همچنین پایداری موتورسیکلت در هنگام ترمز گیری را هم افزایش می‌دهند.

از همهٔ این‌ها که بگذریم، سوپرلگرا V4 در حالت استاندارد تنها 159 کیلوگرم وزن دارد که این عدد در صورت سفارش کیت مسابقه‌ای به 152 کیلوگرم می‌رسد و بهترین نسبت قدرت به وزن در بین همهٔ موتورسیکلت‌های خیابانی دنیا محسوب می‌شود. این موتورسیکلت همچنین به سیستم تعلیق سبک‌وزن Ohlins با کمک‌های تیتانیومی و سوپاپ‌های گرفته‌شده از موتو GP هم مجهز شده است. ترمزهای قدرتمند برمبو نیز وظیفهٔ مهار کردن این هیولای چموش را بر عهده دارند. از دوکاتی سوپرلگرا V4 تنها 500 دستگاه ساخته می‌شود و تحویل آن‌ها به خریداران از ژوئن 2020 آغاز می‌شود.


وقتی بحث سبد محصولات پورشه و مدل‌های پیشرانه وسط کیمن و باکستر باشد اکثر افراد این دو خودرو را زیر سایه 911 خواهند دید. اگرچه طراحی پیشرانه وسط این دو خودرو از جنبه‌های بسیار بر طراحی پیشرانه عقب 911 برتری دارد اما پورشه همیشه بهترین‌های خود را برای 911 در نظر گرفته است. زمانی که پورشه از نسخه‌های پرفورمنس 7 اسپایدر و 7 کیمن GT4 رونمایی کرد، همه‌چیز جذاب‌تر شد.

این دو خودرو از پیشرانه 6 سیلندر 4 لیتری سفارشی و گیربکس 6 سرعته دستی استفاده می‌کنند. متأسفانه این نیروگاه 4 لیتری با پیشرانه 4 لیتری بکار رفته در 911 GT3 ارتباط خانوادگی ندارد. به‌جای آن پورشه این پیشرانه جدید را با افزایش حجم پیشرانه 3 لیتری بکار رفته در 911 ساخته و توربوهای آن را حذف کرده است. نتیجه این کار ایجاد قدرت 414 اسب بخاری است که با شخصیت شاسی توانای 7 اسپایدر و 7 کیمن GT4 همخوانی دارد.

پورشه برای ایجاد هماهنگی با این پیشرانه اقدام به بازنگری در شاسی و سیستم تعلیق کرده و در ابتدا قطعات سبک‌تر برای بخش جلوی سیستم تعلیق در نظر گرفته است. همچنین محل اتصال چرخ ها بازنگری شده و تنظیمات بهتری هم برای سیستم تعلیق ارائه گردیده است؛ اما در پیست شاهد تنظیم دستی ارتفاع و میله‌های ضد لغزش خواهید بود. تمامی این پارامترها باعث ایجاد هندلینگ و سواری سطح بالایی می‌شوند.

گیربکس نیز پاسخ‌های مناسبی به شرایط متنوع می‌دهد. بر پایه حالت رانندگی، استایل رانندگی راننده و بازخورد سیستم تعلیق، گیربکس 6 سرعته تعویض‌های خود را تنظیم می‌کند. این سیستم هوشمند باعث ایجاد کنترل وزن بهتر و لذت رانندگی بیشتر می‌شود.

در ویدئوی جدید منتشر شده توسط AutoTopNL، یک دستگاه پورشه 7 اسپایدر به حداکثر سرعت خود یعنی 306 کیلومتر در ساعت می‌رسد. این سرعت بسیار زیاد حدود 32 کیلومتر در ساعت بیشتر از سرعت پورشه 7 باکستر استوک می‌باشد. همین سرعت بیشتر دلیلی محکم برای نشان دادن ارزش‌های 7 اسپایدر می‌باشد.

[دانلود ویدئو]

هیسپانو سوئیزا برندی اسپانیایی است که آخرین خودروی خود را در سال 1938 ساخت. این خودروی تک ساخت که با نام هیسپانو سوئیزا H6C دوبونت زنیا شناخته می‌شد به‌طور ویژه برای آندره دوبونت خلبان و راننده مسابقه‌ای فرانسوی ساخته شد. طراحی این خودرو بعدها الهام‌بخش هیسپانو سوئیزا کارمنی شد که در نمایشگاه ژنو 2019 معرفی گردید. این هایپرکار اسپانیایی از قوای الکتریکی 1000 اسب بخاری استفاده می‌کند.

دو کمپانی در نمایشگاه ژنو با برند هیسپانو سوئیزا حضور یافتند که یکی کمپانی خودروهای هیسپانو سوئیزا بود که کارمن را می‌ساخت و دیگر هم با نام هیسپانو سوئیزا Automobilmanufaktur AG شناخته می‌شد. این شرکت یک سوپرکار پیشرانه وسط با قوای محرکه لامبورگینی اوراکان را تولید کرده است. شرکت اولی با خودروی الکتریکی جدیدی که بر پایه مدل‌های مسابقه‌ای دهه 20 میلادی تولید شده به نمایشگاه ژنو 2020 بازمی‌گردد.

این شرکت از سوم تا پنجم ماه مارس خودروی جدیدی با نام کارمن بولون را در نمایشگاه ژنو نمایش خواهد داد. بولون بر اساس گرندتورر کارمن هایپرلوکس سال پیش ساخته شده و ادای احترامی به تاریخچه رقابتی این برند محسوب می‌شود. هیسپانو می‌گوید این خودروی جدید برای حفظ پرفورمنس الکتریکی کارمن و درعین‌حال ارائه جذابیت خودروهای مسابقه‌ای دهه 20 میلادی طراحی شده است. کارمن از دو پیشرانه الکتریکی با قدرت ترکیبی 1005 اسبی استفاده کرده و شتاب صفر تا 96 کیلومتر در ساعت زیر 3 ثانیه و حداکثر سرعت 250 کیلومتر در ساعتی دارد. برد این خودرو نیز بیش از 400 کیلومتر اعلام شده است.

این پروژه را دپارتمان محصولات سفارشی هیسپانو سوئیزا راه انداخته است. هیسپانو سودیزا اولین بار از خودروی بولون در سال 1921 و در مسابقات قهرمانی جورج، نوعی مسابقات استقامتی استفاده کرد. این مسابقه سه و نیم ساعته در شهر بولون فرانسه برگزار می‌شد. این کمپانی سه سال پشت سرهم قهرمان این مسابقات شد.


پولستار در حال حاضر دو خودرو دارد که با نام های ساده 1 و 2 شناخته می‌شوند. این برند پرفورمنس سوئدی نام اصیل‌تری برای کانسپت جدید خود انتخاب کرده و با آن به دنبال پیش‌نمایش محصولات آتی خود است. با طرح مطالعاتی پرسپت آشنا شوید که در نمایشگاه خودروی ژنو 2020 حضور خواهد یافت.

پرسپت یک فست بک چهار درب شیک است که نشان دهنده‌ی زبان طراحی به‌روز این برند بوده و روی سه ارزش اصلی یعنی خلوص، پیشرفت و پرفورمنس تمرکز دارد. طراحی ظاهری خودرو با ویژگی به اصطلاح ناحیه هوشمند در جلو برجسته می‌شود که اساساً یک پانل شفاف است که جایگزین جلوپنجره سنتی شده و دو حسگر راداری و دوربین باکیفیتی را پنهان می‌کند. این پانل توسط چراغ‌های LED چکش تور پولستار احاطه شده است.

این ظاهر مینیمالیستیکی نتیجه‌ی تلاش‌های پولستار برای خلق خودرویی فوق‌العاده نرم و روان و آئرودینامیک بوده است. برای مثال یک بال جلوی یکپارچه وجود دارد که درست بالای ناحیه هوشمند قرار گرفته و هوا را از روی کاپوت عبور می‌دهد. در بخش عقب نیز تیغه‌های نورانی در کل پهنای خودرو بکار رفته است. اگر نگاهی به پروفایل جانبی داشته باشد متوجه جایگزینی دوربین‌های کوچک با آینه‌بغل‌های مرسوم خواهید شد.

کابین هم ساده و شیک کار شده است. در واقع این خودروساز چند روز پیش تیزری از این بخش منتشر کرده و حالا می‌توانیم نگاهی نزدیک‌تر به سیستم اطلاعات سرگرمی توسعه یافته با همکاری گوگل داشته باشیم. در این بخش سیستم‌عامل اندروید بکار رفته و با یک صفحه‌نمایش 15 اینچی مرکزی و پشت آمپرهای 12.5 اینچی دیجیتالی همکاری می‌کند.

سیستم HMI به‌روز شده عملکردهای پیشرفته‌ای از جمله ردیابی حرکات چشم را ارائه می‌کند. این سیستم در صورت عدم توجه راننده به جلو و تمرکز بیش از حد روی صفحه‌نمایش هشدار خواهد داد. همچنین اکثر متریال کابین برای اولین بار توسط پولستار استفاده شده و وزن و پلاستیک ضایعاتی حاصل تا 80 درصد کاهش یافته است.

ماکسیمیلیان میسونی مدیر طراحی پولستار گفته است:

زیبایی پولستار پرسپت ریشه در تکنولوژی پیشرفته دارد. ما در پولستار به تکنولوژی به عنوان یک فعال‌کننده، به عنوان ابزاری برای حل مشکلات جامعه و… نگاه می‌کنیم. ترکیب متریال پایدار و سیستم‌های هوشمند و پیشرفته فصل کاملاً جدیدی را در طراحی لاکچری آغاز کرده و پیشرو بودن پولستار را نشان می‌دهد.


اخیراً تیونرهای زیادی در کلاس پیکاپ های فول سایز حضور پیدا کرده‌اند. به نظر می‌رسد این روزها هر پیکاپ لایت دیوتی که عرضه می‌شود توسط تیونرهایی همچون راش یا هنسی ارتقا پیدا کرده و وارد بازار می‌شوند. نکته مثبت اینکه هیچ‌کسی به این خودروهای پرفورمنس و پرقدرت انتقادی نداشته و همه راضی هستند.

اگرچه پیکاپ های میان سایز جنرال موتورز محبوبیت فراوانی دارند اما یکی از تیونرهای مشهور با نام کالاوی پکیج‌های سوپرشارژر خود برای شورولت کلرادو و جی ام سی کانیون را معرفی کرده است. نتایج حاصل از دست‌کاری پیشرانه‌های 6 سیلندر 3.6 لیتری بنزینی این خودروها واقعاً هیجان‌انگیز است. این سومین پکیج سوپرشارژر برای پیکاپ های میان سایز جنرال موتورز است و دو نسخه دیگر توسط شرکت‌های لینگنفلتر و مالت کارز معرفی شده‌اند.

این دو خودروی تیون شده توسط نمایندگی‌های جنرال موتورز هم عرضه می‌شوند و در آن‌ها سیستم سوپرشارژر سفارشی TVS1740 با اینترکولر حجیم و سیستم مدیریت ورود هوای پرفشار بکار رفته است. سوپرشارژر یاد شده همان طراحی پایه مدل‌های جنرال موتورز که چندین سال است در محصولات این خودروساز بکار می‌رود را داراست.

همچنین پیکاپ های میان سایز تیون شده توسط کالاوی به سیستم اگزوز اسپورت هم مجهز شده‌اند. نتیجه نهایی ایجاد قدرت 410 اسب بخاری و گشتاور 542 نیوتون متری است. این پیکاپ ها همچنین از کف‌پوش‌های چهارفصل، نشان‌های کالاوی روی بدنه و پلاک لیزری روی پیشرانه سود می‌برند.

دوقلوهای تیون شده کالاوی از گارانتی سه‌ساله یا 60 هزار کیلومتر این شرکت برخوردار بوده و البته با صرف هزینه‌ی بیشتر می‌توان قرارداد سرویس قوای محرکه 5 ساله/100 هزار کیلومتر را انتخاب نمود. هر دو پیکاپ در تأسیسات کالاوی در کنتیکت و کالیفرنیا مونتاژ خواهند شد.

اگر خیلی به گشت‌وگذار در طبیعت علاقه دارید شاید این پکیج را روی شورولت ZR2 بایسون هم سفارش خواهید داد و جذاب‌ترین آفرود میان سایز را در اختیار خواهید گرفت.


استون مارتین DBX 2021 اولین شاسی‌بلند تاریخ این برند بوده و انتظار می‌رود به پرفروش‌ترین محصول بریتانیایی‌ها تبدیل شود؛ اما پیش از آنکه تحویل این خودرو شروع شود استون مارتین آپشن های خاص‌تری را در اختیار مشتریان قرار می‌دهد که اولین آن‌ها توسط بخش سفارشی Q این برند تولید شده است.

این خودرو که در نمایشگاه ژنو 2020 معرفی می‌شود با سه سطح سفارشی‌سازی Q یعنی Commission، Collection و Accessories در دسترس خواهد بود.

این نمونه ویژه که در نمایشگاه ژنو حضور خواهد یافت از برخی ویژگی‌های خاص همچون رنگ خاکستری زنون، رینگ‌های 22 اینچی مشکی سفارشی و… سود خواهد برد. پکیج بدنه‌ی فیبر کربنی و پلاک‌های متمایز نیز جزو دیگر شاخصه‌های DBX بخش Q هستند.

داخل کابین این شاسی‌بلند لوکس چرم مشکی، تریم آلومینیوم کروم و… دیده می‌شود. این یکی از منحصربه‌فردترین متریال بکار رفته در کابین یک خودرو بوده و بسیار جذاب است. استون مارتین همچنین از فیبر کربن روی کنسول مرکزی و تریم درب‌ها استفاده کرده است. بخش مرکزی داشبورد نیز از 280 لایه فیبر کربن برخوردار بوده و تولید این بخش 90 ساعت زمان می‌برد.

مارک ریچمن مدیر اجرایی استون مارتین می‌گوید:

درحالی‌که طراحان ما قبلاً طیف باورنکردنی از آپشن ها و رنگ‌ها و متریال در دسترس برای محصولاتمان را نشان داده‌اند اما بخش Q استون مارتین ابزاری برای مشتریانی ارائه می‌کند که خواهان رسیدن به مرزهای جدید هستند.

او ادامه می‌دهد:

البته نمونه‌ای که امروز به نمایش گذاشته شد تنها یکی از مدل‌های در دسترس بوده و من کاملاً انتظار داریم طیف متنوعی از مدل‌های سفارشی در ماه‌های آتی تولید شوند.

قیمت استون مارتین DBX از 9900 دلار شروع می‌شود اما انتظار داریم مدل‌های سفارشی Q به‌طور قابل‌توجهی بیشتر باشند. تحویل این خودرو از نیمه دوم سال جاری در آمریکا شروع خواهد شد.


جگوار اف تایپ 2021 فیس لیفت از نمای جلوی جدید و به‌روزرسانی‌هایی در بخش قوای محرکه سود می‌برد. قیمت این خودرو برای مدل 4 سیلندر کوپه از 61600 دلار شروع می‌شود اما اکثر افراد دنبال نمونه‌های 6 یا 8 سیلندر هستند. مدل 6 سیلندر R دینامیک P380 بهای 800 دلاری داشت درحالی‌که برای مدل 8 سیلندر R باید 103200 دلار بپردازید.

اف تایپ فیس لیفت خودروی زیبایی بوده و در برخی تریم ها ارزش بالاتری دارد؛ اما اگر می‌خواهید کمتر از 60 هزار دلاری برای یک خودروی اسپورت خرج کرده و از سوار شدن به نمونه‌های کارکرده نیز ابایی ندارید می‌توانید این 7 جایگزین برای اف تایپ 2021 را بررسی کنید.

  • جگوار اف تایپ مدل 2014 تا 2020

بله اف تایپ فیس لیفت خودروی زیبایی است اما ما هنوز مطمئن نیستیم که طراحی قبلی این خودرو را کنار بگذاریم. اف تایپ‌های کارکرده قیمت بسیار مناسبی داشته و شما می‌توانید به ساختار دیفرانسیل عقب و حتی گیربکس دستی دسترسی داشته باشید. قیمت مدل‌های کارکرده این خودرو از حدود 25 هزار دلار شروع می‌شود. قیمت مدل‌های تائید شده آن نیز می‌تواند حدود 32 هزار دلار باشد.

  • پورشه 911 مدل 2014 تا 2016

اف تایپ معمولاً با پورشه 911 مقایسه می‌شود اما حتی ارزان‌ترین مدل کررا نیز قیمتی مشابه نسخه 8 سیلندر جگوار را دارد. برای دسترسی به پورشه‌ای با قیمت کمتر از اف تایپ جدید باید نسل 991.1 از پورشه 911 را انتخاب کنید که واقعاً هم انتخاب بدی نیست. این نسل آخرین مدل 911 کررا بود که از پیشرانه 6 سیلندر 3.4 لیتری تنفس طبیعی استفاده کرده و قدرت 350 اسبی دارد. مدل کررا S از پیشرانه 3.8 لیتری 400 اسبی استفاده کرده و برای خرید مدل‌های تائید شده باید حدود 55 هزار دلار پرداخت کرد.

  • شورولت کوروت Z06 مدل 2015 تا 2019

دلیلی برای محبوبیت کوروت و تحسین آن وجود دارد. نسل قبلی کوروت Z06 قوی‌تر از تمامی نسخه‌های اف تایپ بوده و از پیشرانه 8 سیلندر 6.2 لیتری سوپرشارژردار 650 اسب بخاری استفاده کرده است. نمونه‌های تائید شده این خودرو را می‌توان با قیمت 55 هزار دلار خریداری کرد. قیمت مدل‌های بدون گارانتی حتی به 45 هزار دلار هم می‌رسد که بسیار خوب است.

  • آئودی TT RS مدل 20 تا 2019

ما می‌خواهیم مطمئن شویم لیست جایگزین‌های اف تایپ 2021 شامل تمامی مدل‌های این گربه بریتانیایی می‌شود. اگرچه آئودی TT RS خودرویی 4 سیلندر نیست اما از پیشرانه 5 سیلندر توربوی منحصربه‌فرد با قدرت 400 اسب بخار استفاده می‌کند. قدرت این خودرو حدود 100 اسب بیشتر از اف تایپ 4 و 6 سیلندر بوده و قیمت آن حدود 54 هزار دلار است. این خودرو ارزش خود را بسیار خوب حفظ می‌کند و نمونه‌های کارکرده آن گران‌تر از جگوار هستند.

  • آئودی RS5 مدل 2013 تا 2015

دومین جایگزین آئودی برای جگوار RS5 است. بجای پیشرانه 5 سیلندر این خودرو از نیروگاه 8 سیلندر 4.2 لیتری 444 اسبی استفاده می‌کند. پرفورمنس این خودرو شاید با TT RS قابل‌مقایسه باشد اما صدای تولیدی آن واقعاً غیرقابل شکست است. RS5 از صندلی عقب جادارتری نسبت به TT RS سود برده و قیمت نمونه‌های کارکرده آن حدود 25 هزار دلار است.

  • لکسس RC F مدل 2015 تا 2019

بخش اعظم ویژگی‌های دوست‌داشتنی RS5 در لکسس RC F هم دیده می‌شوند. این خودرو نیز از پیشرانه 8 سیلندر تنفس طبیعی استفاده کرده و قدرت 467 اسبی دارد؛ اما بجای استفاده از سیستم چهار چرخ محرک مشابه آئودی، لکسس محصولی دیفرانسیل عقب است. شاید این خودرو بهترین پرفورمنس بین محصولات این لیست را نداشته باشد اما مطمئن‌تر از هر خودروی دیگر لیست در بلندمدت است. قیمت این خودرو از حدود 25 هزار دلار شروع می‌شود.

  • استون مارتین ونتیج مدل 2006 تا 2015

اف تایپ یکی از زیباترین خودروهای اسپورت قرن 21 بوده اما اگر بخواهیم فقط زیباترین خودروی دنیا را انتخاب کنیم شاید استون مارتین ونتیج V8 این عنوان را کسب کند. از آنجایی که این خودرو با دست ساخته شده بنابراین از نظر هزینه‌های مالکیت و قابلیت اطمینان بسیار نگران‌کننده خواهد بود. پیشرانه 8 سیلندر 4.7 لیتری ونتیج قدرت 430 اسبی داشته و گزینه‌ای جذاب برای افرادی است که خواهان خودرویی زیبا با نشانی انحصاری هستند. قیمت این خودرو بین 35 تا 50 هزار دلار متغیر است.


شاید حدود 70 درصد قطعات تسلا مدل Y با سری 3 مشترک باشد اما انیمیشن منتشر شده توسط یکی از کاربران شبکه‌های اجتماعی نشان دهنده‌ی ابعاد کاملاً متفاوت دو محصول الکتریکی تسلا می‌باشد.

از آنجایی که تسلا تصاویر بغل به بغل تسلا مدل 3 و Y را منتشر نکرده بنابراین به‌طور دقیق نمی‌توان مقایسه‌ای بین ابعاد دو محصول این برند داشت اما در این انیمیشن تا حدی می‌توانیم تفاوت‌ها را مشاهده کنیم.

واضح‌ترین تفاوت این دو خودرو خط سقف با ارتفاع بیشتر در مدل Y است. این امر باعث می‌شود فضای کابین زیادی در شاسی‌بلند تمام الکتریکی تسلا به وجود آید و البته مالک می‌تواند دو صندلی کوچک سفارشی را در ردیف سوم نصب کند. همچنین شیشه‌های جانبی و سقف نیز بزرگ‌تر شده‌اند. تسلا خط شانه‌ی مدل Y را در مقایسه با مدل 3 بالاتر برده است.

موضوع جالب اینکه به نظر می‌رسد تسلا مدل Y می‌تواند کوتاه‌تر از مدل 3 باشد که دلیل آن اورهنگ های جلو و عقب کوچک می‌باشد. البته تصمیم عجیب تسلا در عدم انتشار ابعاد مدل Y پس از 11 ماه از معرفی باعث شده نتوان دراین‌باره با قطعیت سخن گفت.

تسلا اخیراً تائید کرده تولید مدل Y در کارخانه فرمونت کالیفرنیا تولید شده و اولین نمونه‌های آن تا مارس 2020 به دست مشتریان خواهند رسید. تا زمانی که تسلا ابعاد دقیق این خودرو را منتشر نکند خریداران نخواهند توانست تا پیش از ملاقات با مدل Y از ابعاد آن آگاهی یابند.


ما چند ماه پیش و حین تست اولیه ابر هاچبک مرسدس-ای ام جی A 45 S به شدت تحت تأثیر قرار گرفتیم. هم‌اکنون شانس بررسی این خودرو در جاده‌های بریتانیا به دست‌اندرکاران مجله اتو اکسپرس دست داده است.

مرسدس-ای ام جی A 45 S

اول از همه باید به آمار و ارقامی اشاره کنیم که دانستن آن ضروری است. نیروبخش A 45 S یک پیشرانه 4 سیلندر 2 لیتری توربوی جدید است که قدرتش برابر با 415 اسب بخار و گشتاورش هم 500 نیوتون متر می‌باشد.

مرسدس-ای ام جی A 45 S

سیستم چهار چرخ محرک نیز باعث می‌شود شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت این خودرو تنها در 3.9 ثانیه ثبت شود و بنابراین این هاچبک خانوادگی در خط مستقیم سریع‌تر از AMG GT اسپورت است. اگرچه حداکثر سرعت GT بیشتر است اما هنوز هم سقف سرعت 270 کیلومتر در ساعت چیزی نیست که به راحتی از کنارش گذشت.

مرسدس-ای ام جی A 45 S

آیا این خودرو به اندازه‌ی اعداد اعلام شده سریع حس می‌شود؟ بله! حتی در جاده‌های نه چندان جالب بریتانیا نیز توانایی سیستم 4Matic+ در انتقال حداکثر نیمی از قدرت به اکسل عقب باعث می‌شود A 45 S پایداری و استواری بیشتری داشته باشد.

مرسدس-ای ام جی A 45 S

پیشرانه‌ی این خودرو که طبق گفته‌ی مرسدس قوی‌ترین پیشرانه 4 سیلندر دنیا می‌شود یک‌بار دیگر ستاره‌ی نمایش است. گشتاور خودرو در دورهای پایین به خوبی تأمین می‌شود و هرگز شکی در توربو بودن آن نداشته و البته هرچه دور پیشرانه بالاتر رود بیشتر آن را دوست خواهید داشت. کافی است گیربکس 8 سرعته دوکلاچه را در حالت دستی قرار داده و شتاب گیری بسیار جذابی را تجربه کنید.

مرسدس-ای ام جی A 45 S

و مورد دیگر صدای بسیار خوب پیشرانه است. واقعاً AMG پیشرانه‌ای مسابقه‌ای با صدایی جذب کننده تولید کرده است. واقعاً باید گفت صدای تولیدی این پیشرانه بسیار جذاب‌تر از صدای پیشرانه‌های رقباست.

مرسدس-ای ام جی A 45 S

البته بریتانیا و به خصوص جاده‌های آن چالشی منحصربه‌فرد برای خودروهایی هستند که در اتوبان‌های نرم و روان آلمان و همچنین پیست‌ها توسعه یافته‌اند. ما در مسیر تست خود شاهد دست اندازها و چاله‌های بزرگی بودیم که سواری سفت خودرو چنین چیزی را به خوبی نشان می‌داد.

مرسدس-ای ام جی A 45 S

اگرچه A 45 S از نظر جذب دست‌اندازها عالی نیست اما نسبت به مدل قبلی کاملاً بهبود یافته است. سیستم گیربکس جدید نیز نیرو را نه تنها به چرخ های عقب فرستاده بلکه میزان انتقال آن به چرخ های راست و چپ را نیز تعیین می‌کند. این امر باعث می‌شود پایداری و دقت بیشتری در سواری خودرو وجود داشته باشد.

مرسدس-ای ام جی A 45 S

فرمان هم احساس زیادی نداشته و ما دوست داریم کمی بر وزن آن افزوده شود؛ اما خب فرمان به حد کافی دقیق بوده و با شاسی هماهنگی خوبی دارد. از طرف دیگر به سیستم تعلیق باید اشاره کنیم که در هر سرعتی پایدار عمل می‌کند. این هاچبک برای رانندگی‌های روزمره هم بکار می‌رود و اگرچه سواری سفتی دارد اما پایدارتر از خودرویی مثل رنو مگان R.S. تروفی می‌باشد.

مرسدس-ای ام جی A 45 S

اما آیا نقطه‌ی منفی هم درباره ابر هاچبک مرسدس وجود دارد؟ قیمت خودرو را می‌توان مدنظر قرار داد. قیمت A 45 S از 50570 پوند شروع می‌شود و همان‌گونه که می‌بینید، مدل پلاس از موارد اضافه‌ای همچون اسپویلر سقفی، تیغه‌های آئرودینامیکی سپر جلو و تجهیزات بیشتر کابین سود می‌برد. بهای این مدل از 56670 پوند آغاز می‌شود که بیش از 20 هزار پوند بیشتر از هوندا سیویک تایپ R است.

این خودرو به کسب 5 ستاره کامل از اتو اکسپرس بسیار نزدیک شده زیرا بسیار لوکس‌تر از هر رقیب مهم دیگری حس می‌شود. کابین به خوبی ساخته شده و متریال و فینیش کلی آن بسیار خوب می‌باشد. در واقع شاید با مقایسه کابین سیویک و A 45 S با خود بگویید مرسدس کابین محصولات خود را در سیاره‌ای دیگر می‌سازد.

هاچبک جذاب مرسدس یکی از کامل‌ترین محصولات پرفورمنس و لوکس در بازار بوده و احتمالاً با شرایط اقساطی مرسدس شاهد فروش مطلوب آن باشیم.

جدیدترین هاچبک A کلاس مرسدس از شاسی‌ای سود می‌برد که هماهنگی بسیار خوبی با پیشرانه دارد. اگرچه فرمان این خودرو به خوبی سیویک تایپ R نیست و با قیمتی بسیار قابل‌توجه عرضه می‌شود اما هنوز هم جذابیت زیادی در A 45 S وجود دارد. نسل جدید آئودی RS3 باید بسیار خاص باشد تا بتواند این محصول مرسدس را شکست دهد.

مرسدس-ای ام جی A 45 S

مشخصات مرسدس-ای ام جی A 45 S 4Matic+ پلاس

  • قیمت: 56570 پوند
  • پیشرانه: 4 سیلندر 2 لیتری توربوی بنزینی
  • قدرت/گشتاور: 415 اسب بخار/500 نیوتون متر
  • گیربکس: 8 سرعته دوکلاچه اتوماتیک، چهار چرخ محرک
  • شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت: 3.9 ثانیه
  • حداکثر سرعت: 270 کیلومتر در ساعت
  • مصرف سوخت: 8.4 لیتر در هر صد کیلومتر

مشتریان پورشه از دهه 50 میلادی می‌توانستند طیف وسیعی از آپشن ها را برای خودروی خود انتخاب کنند؛ اما در دهه‌ی 70 میلادی بود که درخواست‌های خاصی از سوی مشتریان به این برند رسید و این برنامه‌ی شخصی‌سازی سرانجام در سال 1986 به بخش پورشه Exclusive تبدیل شد.

ما می‌دانیم که این بخش هم‌اکنون با نام کامل پورشه Exclusive Manufaktur شناخته می‌شود و شما می‌توانید هر چیزی را که می‌خواهید در خودروی خود سفارش دهید. هم‌اکنون پورشه برنامه‌ی شخصی‌سازی محصولات خود را با معرفی آپشن اثرانگشت برای 911 وارد مرحله‌ی کاملاً جدیدی کرده است.

به منظور ایجاد 911 بسیار خاص، اثرانگشت شما می‌تواند از طریق روش پرینت مستقیم خود پورشه روی کاپوت خودرو نقش ببندد. در ابتدا این آپشن منحصر به کاپوت خودرو بوده اما در نهایتاً سایر بخش‌های خودرو نیز شامل آن خواهند شد.

این خودروساز آلمانی باید کاپوت را جدا کرده و سپس یک ربات ویژگی‌های بیومتریک مالک را روی پانل بدنه می‌اندازد. همچنین پوششی شفاف روی کاپوت بکار رفته و پولیش می‌شود تا از کیفیت آن اطمینان حاصل گردد. پس از آن کاپوت دوباره روی خودرو نصب می‌شود.

کریستین ویل معاون بخش تولید پورشه می‌گوید:

اصل عملیاتی بکار رفته شبیه پرینتر جوهری است. با استفاده از پرینت رنگ به‌صورت خودکار روی قطعات سه‌بعدی پاشیده می‌شود. توانایی کنترل نازل‌ها اجازه می‌دهد تا هر قطره رنگ در محل موردنظر بکار رود.

او ادامه می‌دهد:

پیچیدگی این روش به خاطر ضرورت هماهنگ‌سازی سه تکنولوژی ربات، بکار بردن و رنگ می‌باشد.

بخش Exclusive Manufaktur پورشه دریافت سفارش مشتریان برای این آپشن منحصربه‌فرد را از ماه آینده و با قیمت 7500 یورویی شروع خواهد کرد. شاید این آپشن گران‌قیمت به نظر برسد که این‌گونه هم هست اما پورشه می‌گوید پرینت مستقیم از نظر کیفیت و طراحی بر پرینت معمولی ارجحیت داشته و این‌گونه آپشن خود را توجیه می‌کند.


سوبارو WRX STI مدت زیادی است که در بازار حضور داشته اما قرار است نسل جدید این خودرو تولید شود و شاید قدرت و گشتاور آن نسبت به نسل کنونی به ترتیب 90 اسب بخار و 96 نیوتون متر بیشتر شود.

سوبارو WRX STI RA-R

فوربس می‌گوید نسل بعدی این خودرو در سال 2021 عرضه خواهد شد و از پیشرانه 4 سیلندر 2.4 لیتری بوکسوری با حداقل قدرت 400 اسب بخار و گشتاور 489 نیوتون متری سود خواهد برد.

این نشریه می‌گوید پیشرانه یاد شده بر پایه نمونه‌ی بکار رفته در ایسنت تولید خواهد شد. البته نیروگاه تغییر یافته سوبارو دارای پیستون‌های جدید، میل‌لنگ تقویت شده و همچنین سوپاپ‌های ارتقا یافته خواهد بود. فوربس همچنین خاطرنشان می‌سازد فشار بوست این پیشرانه اصلاح خواهد شد که این نیز ظاهراً با تغییر توربو همراه خواهد بود.

اگرچه هنوز چیزی به‌صورت رسمی تائید نشده اما ظاهراً مهندسان سوبارو پیشرانه 4 سیلندر 2 لیتری توربوی مرسدس-ای ام جی را به عنوان سنگ محک خود انتخاب کرده‌اند. جدیدترین نسخه از پیشرانه مرسدس قدرت 415 اسبی و گشتاور 500 نیوتون متری دارد.

چیز زیادی درباره WRX استاندارد نمی‌دانیم اما این خودرو احتمالاً از نسخه کم‌رمق‌تر پیشرانه STI استفاده خواهد کرد. هنوز قدرت این مدل اعلام نشده اما WRX کنونی دارای پیشرانه 4 سیلندر 2 لیتری با قدرت 268 اسبی و گشتاور 349 نیوتون متری است.

سوبارو درباره نسل بعدی محصولات پرفورمنس خود چیز زیادی منتشر نکرده اما خبرهای پیشین نشان می‌دهند این خودروها همچنان با گیربکس دستی عرضه خواهند شد. پیش‌نمایش این محصولات با کانسپت ویزیو پرفورمنس در نمایشگاه توکیو 2017 بوده است. مدل‌های تولیدی قرار است از پلتفرم جهانی سوبارو استفاده کرده و به سیستم چهار چرخ محرک مشهور این برند مجهز باشند.


چندین سال بود که شایعات زیادی درباره تولید نسخه پرفورمنس شاسی‌بلند توارگ با پسوند R منتشر می‌شد اما اکتبر سال 2019 بود که این برند بازگشت شاسی‌بلند پرسرعت خود را تائید کرد. توارگ R هفته آینده به‌صورت رسمی در نمایشگاه خودروی ژنو حضور خواهد یافت.

فولکس‌واگن توارگ R

این خودرو در واقع دنباله‌روی توارگ R50 اواخر دهه گذشته میلادی بوده اما بجای پیشرانه 10 سیلندر 5 لیتری دیزلی در قلب خود پیشرانه 6 سیلندر 3 لیتری بنزینی و واحدی الکتریکی را پذیرا شده است.

فولکس‌واگن توارگ R

قدرت پیشرانه بنزینی عدد قابل‌احترام 335 اسب بخار است درحالی‌که واحد الکتریکی هم 134 اسب بخار به وسط آورده تا قدرت کل این مجموعه برابر با 456 اسب بخار و گشتاور آن نیز رقم قابل‌توجه 700 نیوتون متر باشد. در مقام مقایسه باید گفت دیگر نسخه‌ی توارگ یعنی مدل 8 سیلندر دیزلی خروجی 416 اسبی و گشتاور 900 نیوتون متری دارد که این ارقام از دل پیشرانه 4 لیتری توربودیزل مشترک با آئودی SQ7 بیرون می‌آید.

فولکس‌واگن توارگ R

اما توارگ R اولین محصول R فولکس‌واگن است که از قوای محرکه پلاگین هیبریدی استفاده کرده و تا سرعت 140 کیلومتر در ساعت می‌تواند از واحد الکتریکی استفاده نماید. باتری لیتیوم-یونی این خودرو نیز در محفظه بار جای گرفته است. شاسی‌بلند الکتریکی شده فولکس شعاع حرکتی 48 کیلومتری در حالت الکتریکی داشته و شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت نیز حدود 5 ثانیه می‌باشد. حداکثر سرعت توارگ R به 250 کیلومتر در ساعت محدود شده است.

فولکس‌واگن توارگ R

سومین محصول پلاگین هیبریدی فولکس در اروپا از جنبه‌ای دیگر اولین محصول چهار چرخ محرک و پلاگین هیبریدی فولکس نیز محسوب می‌شود. این خودروی قدبلند از گیربکس 8 سرعته اتوماتیک و جعبه انتقال استفاده کرده و نیرو را بین اکسل‌های جلو و عقب توزیع می‌کند. همچنین قفل دیفرانسیل مرکزی تورسن نیز با سیستم 4Motion همکاری می‌نماید. بسته به موقعیت رانندگی، حداکثر تا 70 درصد قدرت پیشرانه می‌تواند به اکسل جلو و یا حداکثر 80 درصد آن می‌تواند به اکسل عقب منتقل شود.

فولکس‌واگن توارگ R

از نظر تغییرات نیز همان چیزهایی وجود دارد که از مدل R فولکس انتظار می‌رود. البته بجای چهار خروجی اگزوز بکار رفته در گلف R دو خروجی زاویه‌دار در توارگ R دیده می‌شوند. این خودرو به‌صورت استاندارد از رینگ‌های 20 اینچی استفاده کرده اما رینگ‌های 22 اینچی سفارشی نیز موجود هستند. داخل کابین نیز پکیج چرم مشکی و دوخت های آبی به چشم می‌آیند.

فولکس‌واگن توارگ R

فولکس‌واگن توارگ R اولین حضور عمومی خود را در نمایشگاه خودروی ژنو 2020 تجربه خواهد کرد. فروش ای خودرو از نیمه دوم سال جاری میلادی در اروپا شروع خواهد شد.

[دانلود ویدئو]

آئودی روز جمعه تیزری از خودروی جدید E-Tron S منتشر کرد اما این خودروساز آلمانی تولید مدل استاندارد را بی‌سروصدا متوقف کرد.

بنا به گزارش بلومبرگ، تولید این خودرو از روز پنج‌شنبه به خاطر حل مشکلات مربوط به تأمین باتری‌ها متوقف شده است. اگرچه اخیراً برخی از خودروسازان خط تولید محصولات خود را متوقف کرده‌اند اما به نظر نمی‌رسد که این مورد ربطی به ویروس کرونا که شوک بزرگی به صنعت خودرو وارد کرده داشته باشد.

مشکل آئودی ظاهراً نسبتاً کوچک است زیرا تولید E-Tron از چند روز دیگر دوباره شروع خواهد شد. اگرچه توقف تولید این خودرو بسیار موقتی و کوچک بوده اما نقطه‌ضعف دیگری برای این خودرو محسوب می‌شود.

تابستان سال پیش بود که آئودی مجبور به فراخوان 1644 دستگاه از E-Tron به خاطر ریسک آتش‌سوزی شد. در آن قضیه حادثه یا تلفاتی گزارش نشده بود اما آئودی گفت که احتمال ورود رطوبت به بخش باتری، ایجاد اتصال کوتاه و نهایتاً آتش‌سوزی وجود دارد.

جدای از فراخوان، E-Tron از نظر فروش هم عملکرد درخشانی نداشته است. این خودروساز سال پیش ‌فروش 26400 دستگاهی را ثبت کرد که در مقایسه با تسلا عدد بالایی نیست. البته باید به این نکته اشاره کرد که E-Tron خودروی جدیدی بوده و مدل پایه و اسپورت بک آن همین سال پیش معرفی شده‌اند. ارباب حلقه‌ها همچنین مدل 55 کواترو را بهبود بخشیده و برد آن 25 کیلومتر افزایش یافته است.

قطعاً از این تغییرات استقبال خواهد شد اما اکثراً طرفداران به دنبال نسخه S خواهند بود. این نسخه در دو مدل استاندارد و اسپورت بک عرضه خواهد شد و سه پیشرانه الکتریکی آن قدرت ترکیبی 496 اسبی و گشتاور 973 نیوتون متری خواهند داشت. این قدرت باعث ایجاد شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت 4.5 ثانیه‌ای و حداکثر سرعت محدود شده‌ی 210 کیلومتر در ساعتی می‌شود.


جیلی چند وقت پیش کراس‌اوور کاملاً جدید آی را معرفی کرد و حالا رسماً فروش آن‌را به‌صورت آنلاین آغاز کرده است. این شرکت در ساعات قبل از آغاز فروش آی بیش از 30 هزار سفارش خرید برای آن دریافت کرده که این یعنی آی می‌تواند به محبوب‌ترین کراس‌اوور جیلی تبدیل شود. پیش‌نمایش این خودرو نیز در سال 20 با معرفی کانسپت آی صورت گرفت.

جیلی در طراحی و ساخت آی جاه‌طلبی‌های جهانی داشته و آن‌را در پنج مرکز طراحی جهانی خود طراحی کرده است. به‌عنوان‌مثال، بخش بیرونی خودرو در استودیوی جیلی در کالیفرنیا توسعه یافته و کابین آن در استودیوی این شرکت در بارسلونای اسپانیا طراحی شده است. سپس همه‌چیز در استودیوی جیلی در شانگهای بررسی شده و تکمیل گردید.

این تلاش گسترده نشان می‌دهد که محصولات آیندهٔ جیلی از همین زمان طراحی ساده‌گرایانهٔ آی استفاده خواهند کرد. ازجملهٔ ویژگی‌های برجستهٔ بیرونی این کراس‌اوور چینی می‌توان به نیم‌رخ برآمده، چراغ‌های جلوی دوقسمتی، جلوپنجرهٔ موسوم به گسترش کیهانی، گرافیک حلقهٔ بی‌نهایت چراغ‌های عقب و دستگیره‌های بیرون‌آی درها اشاره کرد.

در داخل خودرو نیز طراحی حلقهٔ بی‌نهایت در قسمت دریچه‌های تهویهٔ میانی و کنسول مرکزی دیده می‌شود اما ویژگی اصلی کابین آی دو نمایشگر 10.25 اینچی برای صفحه آمپر و سیستم اطلاعاتی-سرگرمی است. این روزها اما مهم‌ترین مسئله برای چینی‌ها شیوع ویروس کرونا است و به همین دلیل آی به سیستم تصفیه هوای هوشمند جدیدی (IAPS) مجهز شده که با هماهنگی با سیستم تهویهٔ مطبوع، عناصر مضر موجود در هوای کابین مثل باکتری‌ها و ویروس‌ها را از بین می‌برد.

در بخش ایمنی هم آی به سیستم رانندگی هوشمند L2+ مجهز شده که با دوازده رادار اولتراسونیک، رادار موج میلی‌متری و پنج دوربین وضوح‌بالا کار می‌کند. کروز کنترل هوشمند، دستیار حفظ حرکت میان خطوط، ترمز اضطراری اتوماتیک، تشخیص عابر پیاده، پارک اتوماتیک و… هم از دیگر سیستم‌های کمک‌رانندهٔ این کراس‌اوور ساب‌کامپکت هستند. آی همچنین از سیستم دوربین 360 درجهٔ بهبودیافته‌ای هم برخوردار است که نمایی 0 درجه از اطراف خودرو را ارائه می‌کند.

آی در چین با یک پیشرانهٔ 1.5 لیتری چهار سیلندر توربوشارژ بنزینی با سیستم هیبریدی خفیف 48 ولت عرضه می‌شود. موتور بنزینی 177 اسب بخار قدرت و 255 نیوتن متر گشتاور تولید می‌کند درحالی‌که سیستم 48 ولت نیز می‌تواند به‌طور موقتی 13 اسب بخار قدرت و 45 نیوتن متر گشتاور را به آن اضافه کند. انتقال نیروی این موتور هم توسط یک گیربکس هفت سرعتهٔ دوکلاچه صورت می‌گیرد.

به گفتهٔ جیلی، این کراس‌اوور ساب‌کامپکت در هر صد کیلومتر 5.7 لیتر بنزین مصرف می‌کند و ظرف 7.9 ثانیه از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت می‌رسد. آی با قیمنی بین 115,800 یوآن معادل 16,500 دلار تا 128,800 یوآن معادل ,300 دلار در چین عرضه می‌شود.


نسخه نهایی و تولیدی هایپرکار الکتریکی ریماک C-Two سرانجام در نمایشگاه خودروی ژنو 2020 رونمایی خواهد شد و مؤسس این برند کمی درباره آنچه که قرار است ببینیم توضیح داده است.

میت ریماک می‌گوید به منظور هماهنگی C-Two با مصرف‌کنندگان سراسر جهان، همه‌چیز مدل تولیدی نسبت به کانسپت تغییر یافته است. مدل نهایی نام متفاوتی هم خواهد داشت که خبر خوبی است.

حتی در مقایسه با نمونه‌های پیش‌تولیدی، تمامی سطوح هایپرکار جدید ریماک متفاوت خواهد بود تا با قوانین و اهداف آئرودینامیکی هماهنگی ایجاد گردد. نمای جلو پذیرای سپر متفاوت، کاپوتی کوتاه‌تر و چراغ‌های جدید خواهد شد و در بخش عقب نیز عناصر آئرودینامیکی جدید و پانل‌هایی متمایزتر بکار خواهد رفت تا سیستم خودران نیز بتواند در خودرو نصب شود.

میت ریماک قول داده نسخه تولیدی C-Two برخلاف دیگر هایپرکارها از فضای بار خوب برخوردار خواهد بود تا رانندگان تجربه بهتری در مالکیت این خودرو داشته باشند.

بزرگ‌ترین تغییرات این هایپرکار اهل کرواسی در کابین رخ خواهد داد جایی که کنترل‌های اصلی در سه سوئیچ چرخان خلاصه خواهد شد و خبری از پنهان شدن آن‌ها در صفحه لمسی نخواهد بود. یکی از این کلیدها در سمت چپ فرمان به عنوان انتخاب‌گر دنده عمل کرده و دو سوئیچ دیگر نیز حالت‌های سواری و توزیع گشتاور را کنترل خواهند کرد.

موشک الکتریکی ریماک از چهار پیشرانه الکتریکی با قدرت ترکیبی 88 اسب بخاری و گشتاور 2300 نیوتون متر سود خواهد برد. یک باتری 120 کیلووات ساعتی به همراه پیشرانه‌های الکتریکی باعث ایجاد شتاب صفر تا 96 کیلومتر در ساعت 1.85 ثانیه‌ای و حداکثر سرعت 412 کیلومتر در ساعتی خواهد شد.

[دانلود ویدئو]

پژو در نمایشگاه ژنو 2019 نسخهٔ اسپرتی از سدان 508 را با نام Sport Engineered در قالب یک کانسپت رونمایی کرد و حالا پیش‌نمایشی از نسخهٔ تولیدی این سدان پلاگین‌هیبریدی عملکرد بالا را ارائه کرده است. بدین منظور پژو در حساب‌های خود در شبکه‌های اجتماعی تصاویری از این خودرو منتشر کرده که نشان می‌دهند نسخهٔ تولیدی و نهایی 508 Sport Engineered چه شکلی خواهد بود.

پرچم‌دار خانوادهٔ 508 به قوای محرکهٔ پلاگین‌هیبریدی مجهز شده که از یک پیشرانهٔ 1.6 لیتری بنزینی توربو به همراه دو موتور الکتریکی تشکیل شده است. موتور بنزینی به‌تنهایی حدود 200 اسب بخار قدرت تولید می‌کند که این عدد با کمک موتورهای الکتریکی به حدود 350 اسب بخار می‌رسد یعنی 50 اسب بخار کمتر از قدرت نسخهٔ کانسپت که حدود 400 اسب بخار اعلام شده بود. در این ماشین یکی از موتورهای الکتریکی در جلو و دیگری روی محور عقب نصب شده که سامانهٔ چهارچرخ محرک را برای آن پدید آورده است.

انرژی موردنیاز باطری‌های این سدان پلاگین‌هیبریدی توسط یک پکیج باطری 11 کیلووات ساعتی تأمین می‌شود که امکان پیمودن 50 کیلومتر را به‌صورت تمام الکتریکی فراهم می‌کند. در زمان معرفی کانسپت 508 Sport Engineered پژو اعلام کرد که این خودرو ظرف تنها 4.3 ثانیه از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت می‌رسد و حداکثر سرعت آن به‌صورت الکترونیکی روی 250 کیلومتر بر ساعت محدود شده است.

طراحی بیرونی 508 Sport Engineered با سپرهای جدید، اسپویلر یکپارچهٔ عقب، رکاب‌های اسپرت، دیفیوزر عقب و رینگ‌های متفاوت با لاستیک‌های پهن‌تر، به میزان قابل‌توجهی تهاجمی‌تر از نسخه‌های معمولی است. انتظار می‌رود اسپرت‌ترین عضو خانوادهٔ 508 طی هفته‌های آینده رسماً رونمایی شود اما این اتفاق در نمایشگاه ژنو رخ نخواهد داد زیرا پژو از شرکت در این رویداد انصراف داده است. پژو 508 Sport Engineered در بازار باید با خودروهایی مثل فولکس‌واگن پاسات GTE و ب‌ام‌و 330e رقابت کند.


ب‌ام‌و X3 یکی از محبوب‌ترین محصولات این برند در آمریکا بوده و در سال پیش فروش بیش از 70 هزار دستگاهی را ثبت کرده است. در واقع X3 سهم قابل‌توجهی از فروش حدود 325 هزار دستگاهی ب‌ام‌و در آمریکا داشته است.

با توجه به این موضوع، شنیدن اینکه کراس اوور تمام الکتریکی باواریایی ها در آمریکا عرضه نخواهد شد کمی سورپرایز کننده است. سخنگوی ب‌ام‌و در مصاحبه با اتوموتیونیوز گفته است: فعلاً ما برنامه‌ای برای عرضه iX3 در بازار آمریکا نداریم.”

ب‌ام‌و iX3 که اولین شاسی‌بلند الکتریکی این برند محسوب می‌شود قرار بود در نیمه اول سال 2021 روانه بازار آمریکا شود اما ژرمن‌ها بنا به دلایلی که فعلاً اعلام نشده این کار را انجام نمی‌دهند. شاید تصمیم ب‌ام‌و برای عدم عرضه iX3 در آمریکا به خاطر عدم استقبال بالا از خودروهای الکتریکی در آمریکا و همچنین افزایش تقاضای این خودروها در اروپا و چین باشد.

شاید فروش خودروهای الکتریکی در اروپا با افزایش قابل‌توجهی در سال آینده همراه شود زیرا طبق قوانین جدید، هر خودروسازی که متوسط آلایندگی زیادی در ناوگان محصولات خود داشته باشد با جریمه‌های سنگینی روبرو خواهد شد.

افزایش فروش قابل‌انتظار خودروهای الکتریکی در این بازارها در حالی انجام خواهد شد که برخی خودروسازان همچون آئودی و جگوار با برخی مشکلات در تولید محصولات خود روبرو شده‌اند. شاید این امر باعث شود عرضه‌ی خودروهای الکتریکی با شدت زیادی صورت نگیرد.

البته حتی اگر ب‌ام‌و iX3 در آمریکا عرضه هم شود تضمینی برای موفقیتش وجود ندارد. این خودرو که در چین ساخته می‌شود از مجموعه باتری 74 کیلووات ساعتی استفاده کرده و احتمالاً شعاع حرکتی کمتری نسبت به حداقل برد 490 کیلومتری تسلا مدل X خواهد داشت.

البته ب‌ام‌و به دنبال عرضه دو خودروی الکتریکی دیگر یعنی i4 و iNext در آمریکاست. انتظار می‌رود این دو خودرو برد حدود 580 یا 600 کیلومتری داشته باشند.


تسلا با تولید یک میلیونمین خودروی خود وارد لیگ بزرگان شد. این برند هم‌اکنون بزرگ‌ترین سازنده خودروهای الکتریکی در سراسر دنیا می‌باشد.

اما مراسم گرامیداشت این رکورد در مقر پالو آلتو در کالیفرنیا برگزار شد و ایلان ماسک در توئیتر خود از کل تیمش تشکر کرده و چندین تصویر از آن‌ها و یک میلیونمین خودروی تولیدی منتشر کرد. این خودرو یک دستگاه تسلا مدل Y با رنگ بدنه قرمز است که به مالک خود تحویل داده می‌شود.

تسلا با افتتاح دومین کارخانه جهانی خود در شانگهای چین ظرفیت تولید سالانه‌اش را به‌طور قابل‌توجهی بالا برده است. این خودروساز امسال به دنبال تولید حداقل 150 هزار دستگاه خودروی الکتریکی در چین بوده و این اتفاق با ظرفیت تولید 500 هزار دستگاهی کارخانه فرمونت ترکیب شود تولید سالانه 650 هزار دستگاهی تسلا را رقم خواهد زد. واضح است که ماسک از این اتفاق بسیار خوشحال است زیرا با چشمان خود شاهد موفقیت بذری است که سال‌ها قبل کاشته است.

همین چند سال پیش بود که ایلان ماسک کار خود در زمینه خودرو را شروع کرد و البته با تولید خودروهای الکتریکی بزرگان صنعت خودرو را وارد چالشی جدی کرد. سبد محصولات این شرکت هم‌اکنون شامل سدان های مدل S و 3 و شاسی بلندهای مدل X و Y می‌باشد. تسلا در آینده محصولات جدیدی همچون رودستر و سایبرتراک و کامیون الکتریکی‌اش را تولید خواهد کرد.


حدود سه سال پیش بود که ب‌ام‌و قول داد طراحی دیفرانسیل عقب سری 2 در نسل آینده را حفظ کند. اگرچه شنیدن چنین خبری برای ما خوب بود اما کمی باعث گیجی طرفداران شد زیرا نسل بعدی سری 2 اکتیو تورر یک‌بار دیگر همانند سری 2 گرن کوپه‌ی جدید از طراحی دیفرانسیل جلو استفاده خواهد نمود؛ اما خبر جدید منتشر شده توسط اتوکار به برخی جزئیات محصولات این برند به ویژه نسخه‌های پرفورمنس اشاره می‌کند.

گل سرسبد مدل‌های خانوادگی و کوچک ب‌ام‌و M2 است که با کد G87 شناخته خواهد شد و از همان پیشرانه‌ی X3 M و X4 M و همچنین نسل‌های جدید M3 و M4 استفاده خواهد کرد اما قدرت کمتری خواهد داشت. این پیشرانه 6 سیلندر 3 لیتری توئین توربو که با کد S58 شناخته می‌شود حداقل قدرت 420 اسبی و گشتاور 550 نیوتون متری خواهد داشت تا عملکرد M2 جدید علیرغم افزایش وزنش در حد و اندازه‌های نسل فعلی باشد. این خودرو ظاهراً شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت زیر 4 ثانیه و حداکثر سرعت نزدیک به 282 کیلومتر در ساعت خواهد داشت.

درست مانند Z4 رودستر و تویوتا سوپرای جدید، M2 از پلتفرم CLAR ب‌ام‌و استفاده خواهد کرد و شاید در آینده به قوای محرکه هیبریدی هم تجهیز شود. مشتریان از بین گیربکس‌های 6 سرعته دستی یا 8 سرعته اتوماتیک مبدل گشتاور یکی را انتخاب خواهند کرد و البته خبری از سیستم چهار چرخ محرک نخواهد بود.

اتوکار مدعی است ب‌ام‌و به دنبال فروش M2 جدید در بریتانیا در سال 2022 است. ظاهراً این خودرو به مدت 7 سال تولید خواهد شد و اگر قرار بر الکتریکی شدن این خودرو باشد شاید M2 هیبریدی در حوالی سال 2025 یا 2026 ظاهر شود.

با اینکه همین چند ماه پیش تولید مدل‌های M از خودروهای دیفرانسیل جلو رد شد اما در خبر جدید ادعا شده ب‌ام‌و در حال برنامه‌ریزی برای تولید M2 گرن کوپه است. همچنین گفته شده که این خودرو از سیستم چهار چرخ محرک استفاده خواهد کرد و قدرت حدود 400 اسبی برای رقابت با نسل جدید آئودی RS3 سدان خواهد داشت. به این ترتیب قدرت این خودرو بسیار بیشتر از خروجی 301 اسبی M235i گرن کوپه خواهد بود.

ظاهراً آرایش سخت‌افزاری مشابهی برای نسخه داغ‌تر سری 1 برنامه‌ریزی شده و این خودرو بالاتر از M135i قرار خواهد گرفت تا به جنگ آئودی RS3 اسپورت بک و مرسدس-ای ام جی A45/A45 S برود. نام این خودرو فعلاً مشخص نیست اما احتمالاً از نام M1 یا 1M استفاده نخواهد شد زیرا این نام ها به حدی برای طرفداران ارزشمند هستند که استفاده از آن‌ها روی خودرویی با ریشه‌ی دیفرانسیل جلو چندان جالب نخواهد بود.


چندی پیش جنرال موتورز با پخش تیزری تبلیغاتی خبر از ساخت پیکاپی تمام الکتریکی با نام هامر EV برای جی‌ام‌سی داد. حال این شرکت طی رویداد ویژه‌ای که بنام روز الکتریکی» در میشیگان برگزار کرد، جزئیات بیشتری در مورد پیکاپ هامر خصوصاً از ویژگی‌ها و تکنولوژی باطری آن اعلام کرده است. به گفتهٔ جنرال موتورز، هامر EV از سقف تارگای قابل جدا شدن برخوردار است ولی فعلاً نمی‌دانیم این سقف به‌صورت استاندارد ارائه می‌شود یا یک آپشن خواهد بود.

درهرحال، این سقف دارای چهار پانل مجزا است که دوتا در جلو و دوتای دیگر در عقب قرار می‌گیرد. برای هریک از این پانل‌ها نیز محفظه‌ای اختصاصی در صندوق بار جلوی خودرو تعبیه شده تا در صورت جدا کردن بتوان به‌راحتی آن‌ها را در آنجا قرار داد. در مورد کابین هامر EV نیز گفته شده از لحاظ استحکام و ضدآب بودن هم‌سطح جیپ گلادیاتور است؛ اما علاوه بر این موارد، جزئیاتی هم در مورد اندازهٔ این پیکاپ منتشر شده است. هرچند در تیزر هامر EV چراغ‌هایی روی سقف دیده می‌شد که معمولاً در تراک‌های سنگین استفاده می‌شود اما این پیکاپ الکتریکی احتمالاً در اندازهٔ نیم تن و نزدیک به جی‌ام‌سی سی‌یرا 1500 کنونی خواهد بود. این یعنی پیکاپ هامر در برابر پیکاپ‌های درون‌سوزی مثل فورد F150 و همین‌طور پیکاپ الکتریکی ریویان R1T قرار خواهد گرفت.

هامر EV به باطری‌های جدید جنرال موتورز که اولتیوم نام دارند مجهز می‌شود. هرچند اکثر محصولاتی که از این باطری‌ها استفاده خواهند کرد از پکیج 400 ولتی با قابلیت شارژ سریع 200 کیلوواتی برخوردار خواهند بود اما هامر EV و دیگر پیکاپ‌های الکتریکی جنرال موتورز به پکیج باطری 800 ولتی و شارژ سریع 350 کیلوواتی مجهز می‌شود. در حال حاضر میدانیم که پیکاپ جدید هامر 1000 اسب بخار قدرت و نزدیک به 15600 نیوتن متر گشتاور خواهد داشت و می‌تواند ظرف تنها 3 ثانیه از صفر به سرعت 96 کیلومتر بر ساعت دست پیدا کند. جی‌ام‌سی هامر EV در تاریخ 20 می امسال رسماً معرفی می‌شود و تولید آن از پاییز سال 2021 در کارخانهٔ جنرال موتورز در دیترویت آغاز خواهد شد.


اکثر مردم احتمالاً نمی‌دانند که هوندا خودرویی تمام الکتریکی در آمریکا عرضه می‌کند. یا عرضه می‌کرد! هوندا کلاریتی الکتریک دیگر در بازار آمریکا عرضه نخواهد شد. البته تحقق چنین امری دور از ذهن نبود زیرا کلاریتی خودروی تولید انبوهی نبوده و تنها در دو ایالت کالیفرنیا و اورگان عرضه می‌شد.

خانواده کلاریتی شامل دو مدل سلول سوختی و پلاگین هیبریدی نیز هست و سال پیش برای مدل سال 2020 خود به‌روز شد؛ اما نسخه تمام الکتریکی دیگر تولید نمی‌شود. محتمل‌ترین دلیل برای توقف عرضه این خودرو می‌تواند فروش پایین آن باشد. کلاریتی الکتریک هرگز جلب‌توجه نکرد زیرا رقبای زیادی همچون تسلا خودنمایی می‌کنند. طراحی متمایز کلاریتی هم باب میل همه نبوده است.

همچنین شعاع حرکتی کلاریتی الکتریک نیز خیلی چشمگیر نیست. این خودرو از باتری 25.5 کیلووات ساعتی استفاده کرده و برد آن تنها 143 کیلومتر می‌باشد. البته 80 درصد باتری را می‌توان در عرض نیم ساعت شارژ کرد. واضح است که اکثر خریداران خودروهای الکتریکی به سمت خودروهای دیگری همچون تسلا مدل 3 حرکت می‌کنند.

البته هوندا قیمت‌گذاری جذابی را برای کلاریتی الکتریک داشته است. خریداران معمولاً می‌توانند این خودرو را با پیش‌پرداخت 1499 دلاری و اقساط ماهانه 269 یا 199 دلار به مدت سه سال لیزینگ کنند؛ اما خب این شگرد هوندا هم جواب نداده مخصوصاً اینکه رقبای ارزان‌تر دیگری با برد بیش از 300 کیلومتر معرفی شده‌اند. همچنین به نظر می‌رسد کلاریتی الکتریک از دو بازار دیگر یعنی ژاپن و کانادا نیز خارج شده است.

البته این خودروساز ژاپنی اصلاً قصد کناره‌گیری از بازی الکتریکی‌ها را نداشته و در واقع تنها این آغاز راه است. خودروی جدید هوندا e به زودی وارد بازارهای اروپایی خواهد شد و هوندا همچنین تولید دومین محصول الکتریکی برای این بازار را تائید کرده است. البته فعلاً خبری از جایگزین مستقیم برای کلاریتی الکتریک نبوده است. هوندا می‌خواهد تا سال 2022 چندین خودروی الکتریکی را عرضه کند و احتمال دارد این کمپانی در بازار آمریکا نیز محصولات الکتریکی جدیدی را ارائه نماید.


شرکت میکرو در سال 20 نسخهٔ پیش‌تولید خودروی الکتریکی کوچک خود که میکرولینو نام دارد را معرفی کرد و حالا پس از ارائهٔ پیش‌نمایشی در ماه گذشته، سرانجام رسماً نسخهٔ تولیدی و نهایی این ماشین را با نام میکرولینو 2.0 به جهانیان نشان داده است. این یک خودروی حبابی زیبا است که از ب‌ام‌و ایستا الهام گرفته اما علیرغم ظاهر رترو، خودروی کاملاً مدرنی است. میکرولینو 2.0 اما نسبت به نسخهٔ پیش‌تولید خود تغییراتی را تجربه کرده که آن‌را به خودرویی جالب‌تر و بامزه‌تر تبدیل کرده است.

طی این بازطراحی، با مخفی کردن دستگیرهٔ در و همین‌طور نصب یک نوار LED در جلوی خودرو، به میکرولینو ظاهر ساده‌تری داده شده است. به گفتهٔ میکرو، این تغییرات موجب شده خودرو هنگام رانندگی در شب مثل یک صورت خندان به نظر برسد. میکرولینو 2.0 همچنین از نسخهٔ قبلی خود بلندتر است که فضای بیشتری را در داخل آن ایجاد می‌کند. علاوه بر این، برای بهبود دید، طراحان پنجره‌های جانبی را بلندتر و ستون‌های A را نازک‌تر کرده‌اند. در همین حال، بخش عقبی میکرولینو هم کاملاً از نو طراحی شده است زیرا در نسخهٔ جدید به‌منظور بهبود راحتی سواری و ایمنی، فاصلهٔ عرضی محور عقب 50 درصد بیشتر شده است. بدین منظور طراحان سپر جدیدی را هم برای خودرو طراحی کرده‌اند که از یک نوار LED برخوردار است و شامل چراغ‌های ترمز و راهنما می‌شود.

تغییرات در کابین میکرولینو هم ادامه یافته و حالا غربیلک فرمان دیگر روی درب قرار ندارد. در این نسخهٔ جدید برای نصب غربیلک فرمان یک ستون مجزا طراحی شده که برای ورود و خروج راحت‌تر می‌توان آن‌را به جلو حرکت داد. صفحه آمپر دیجیتالی جدید، نورپردازی داخلی LED و بازطراحی صندلی نیمکتی هم از دیگر تغییرات داخلی میکرولینو 2.0 هستند که نوید رانندگی راحت‌تر و ارگونومی بهتر را می‌دهند. همچنین یک لولهٔ آلومینیومی هم روی داشبورد تعبیه شده که هم تخصص اصلی شرکت میکرو یعنی ساخت اسکوتر را نشان می‌دهد و هم می‌توان گوشی‌های هوشمند و اسپیکرهای بلوتوثی را به آن وصل کرد.

شرکت سازنده فعلاً مشخصات کامل و دقیق میکرولینو 2.0 را منتشر نکرده اما گفته است موتور القایی قبلی با یک موتور سنکرون جدید جایگزین شده که 15 درصد راندمان بیشتری دارد و قدرت آن‌هم به میزان قابل‌توجهی بیشتر است. به لطف این به‌روزرسانی، میکرولینو می‌تواند به حداکثر سرعت 90 کیلومتر بر ساعت دست پیدا کند. برای تأمین انرژی این موتور هم دو پکیج باطری مختلف 8 و 14.4 کیلووات ساعتی در نظر گرفته شده که به ترتیب بُردی معادل 125 و 200 کیلومتر را فراهم می‌کنند. هنگامی‌که این باطری‌ها خالی شوند، با پریز برق معمولی می‌توان آن‌ها را ظرف تقریباً چهار ساعت شارژ کرد.

قیمت میکرولینو 2.0 از 12 هزار یورو آغاز می‌شود و سازنده تاکنون 17 هزار سفارش خرید برای آن دریافت کرده است. این شرکت برای خدمات پس از فروش و تعمیر و نگهداری خودروی الکتریکی خود با شرکت بوش همکاری کرده چراکه بیش از 70 مرکز خدمات در سوئیس دارد. به گفتهٔ میکرو، این دو شرکت قصد دارند این مشارکت را در کشورهای دیگر هم گسترش دهند.

میکرولتا

میکرو اما علاوه بر معرفی میکرولینو جدید، کانسپت میکرولتا را هم رونمایی کرده است. این یک موتورسیکلت الکتریکی سه‌چرخه است که در اروپا به‌طور رسمی در بخش سه‌چرخ‌ها قرار می‌گیرد. این موضوع مهمی است زیرا با اینکه میکرولتا می‌تواند به حداکثر سرعت 80 کیلومتر بر ساعت دست یابد اما هنوز هم رانندگی با آن نیازی به گواهینامهٔ موتورسیکلت ندارد و گواهینامهٔ معمولی خودرو برای آن کافی است.

میکرولتا برای پُر کردن فاصله بین اسکوترهای الکتریکی و خودروی میکرولینو طراحی شده است، به دو باطری 4.2 کیلووات ساعتی مجهز شده که هرکدام با هر بار شارژ کامل امکان پیمودن بیش از 100 کیلومتر را فراهم می‌کنند. این باطری‌ها قابل جابجایی بوده و در صورت وم قابل تعویض هستند. هرچند میکرولتا از نظر فنی یک کانسپت است اما شرکت سازنده قصد تولید آن‌را دارد. بااین‌حال میکرو ابتدا روی تولید میکرولینو تمرکز دارد و بنابراین فعلاً هیچ حرفی در مورد زمان تولید آن نزده است اما گفته شده حدود 4900 دلار قیمت خواهد داشت.


هم‌اکنون کل صنعت خودرو به سمت خودروهای الکتریکی در حرکت بوده و اگرچه محصولات پلاگین هیبریدی نیز تولید می‌شوند اما هدف نهایی هر خودروسازی تولید محصولات تمام الکتریکی است.

به این ترتیب شاهد خودروهای بدون آلایندگی در هر کلاس خودرویی خواهیم بود اما اروپایی‌ها بیش از همه روی خودروهای شهری کوچک تأکید دارند. به همین خاطر ما هم تصمیم داریم دو نمونه از جدیدترین خودروهای الکتریکی و کوچک یعنی فیات 500e و هوندا e را با یکدیگر مقایسه کنیم.

نسخه تولیدی هوندا e در نمایشگاه خودروی فرانکفورت 2019 معرفی شد و 40 هزار نفر علاقه خود به خرید این خودرو را ابراز نمودند. اولین نمونه‌های این خودروی ژاپنی نیز از تابستان سال جاری میلادی به دست مشتریان خواهد رسید.

خب می‌دانیم که هر دو خودرو بیشتر مناسب ترددهای شهری هستند و فضای کافی برای 4 سرنشین را دارند اما فیات به‌طور قابل‌توجهی فاصله بین محوری کمتری داشته و خودرویی دو درب است. از نظر ابعاد فیات 500e طول و عرض به ترتیب 3610 و 1690 میلی‌متری داشته و فاصله بین محوری آن نیز 2320 میلی‌متر است. در مقابل طول و عرض هوندا e برابر با 3895 و 1752 میلی‌متر بوده و فاصله بین محوری آن به 2530 میلی‌متر می‌رسد.

طراحی دو خودرو شباهت‌هایی به یکدیگر داشته و ترکیبی از نوستالژی و مدرنیته است هرچند نتیجه نهایی متفاوتی را می‌بینیم به گونه‌ای که فیات از مد ایتالیایی برخوردار بوده و هوندا طراحی سرراست‌تری دارد. همچنین باید گفت فیات خودرویی تقریباً روباز بوده هرچند نمونه روباز کامل آن در آینده عرضه خواهد شد.

اما داخل کابین چگونه است؟ هوندا در واقع پیشرفته‌تر ظاهر شده و در کل 5 صفحه‌نمایش در بخش بالایی داشبورد دارد که دو نمونه از آن‌ها به عنوان آینه‌بغل‌ها عمل می‌کنند. 500e هم طراحی کاملاً مدرنی داشته و از صفحه‌نمایش 10.25 اینچی سود می‌برد.

دو صفحه‌نمایش لمسی هوندا e ابعاد 12.3 اینچی دارند و پشت آمپرها نیز از نوع 8.8 اینچی هستند.

از نظر تکنولوژی بکار رفته نیز حرف‌های زیادی برای گفتن وجود دارد. هوندا e از ویژگی‌هایی همچون سیستم دوربین جانبی استاندارد، دستیار شخصی جدید و سیستم‌های کمک‌راننده‌ای همچون پیشگیری از برخورد جلو، ترمز سرعت کم، هشدار خروج از مسیر، دستیار پارک و… برخوردار است.

فیات 500e جدید هم اولین خودروی کلاس خود با سیستم خودران سطح 2 است. این سیستم ترکیبی از کروز کنترل تطبیقی با دستیار حفظ خودرو بین خطوط بوده و دوربین جلوی آن محیط را بررسی می‌کند.

اما بد نیست نگاهی به قوای محرکه داشته باشیم. فیات 500e جدید از پیشرانه الکتریکی 116 اسبی و باتری 42 کیلووات ساعتی استفاده کرده و برد 320 کیلومتری دارد. از آنجایی که این خودرو با شارژر سریع 85 کیلوواتی هماهنگ است بنابراین در عرض 35 دقیقه می‌توان تا 85 درصد باتری را شارژ کرد.

این خودرو شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت حدود 9 ثانیه‌ای داشته که خب برای خودرویی الکتریکی چندان چشمگیر نیست.

اما هوندا e با دو پیشرانه الکتریکی که قدرت‌های 134 و 152 اسبی دارند عرضه می‌شوند. پیشرانه قوی‌تر باعث ایجاد شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت حدود 8 ثانیه‌ای می‌شود و برد 222 کیلومتری دارد؛ بنابراین از نظر پرفورمنس این خودرو بهتر از رقیب ایتالیایی ظاهر شده است. همچنین تا 80 درصد باتری را می‌توان در نیم ساعت شارژ کرد.

یکی از تفاوت‌های مهم بین دو خودرو این است که هوندا e خودرویی دیفرانسیل عقب است اما فیات دیفرانسیل جلو می‌باشد. آیا این به معنی هیجان رانندگی بیشتر رقیب ژاپنی است؟ ممکن است این‌گونه باشد اما برای قضاوت نهایی باید آن‌ها را چندین ساعت راند.

با اینکه صحبت درباره قیمت جهانی این دو خودرو زود است اما باید گفت نسخه لانچ ادیشن فیات 500e در ایتالیا قیمت حدود 37900 یورویی دارد درحالی‌که قیمت هوندا e در نسخه کم‌توان‌تر به 29470 یورو می‌رسد و مدل ادونس قیمت پایه 32470 یورویی دارد.

از نظر فنی شما می‌توانید قیمت بیشتر فیات را با برد بیشتر، سقف بازشونده و تجهیزات بیشتر نسخه لانچ ادیشن توجیه کنید.

اما انتخاب شما کدام‌یک از این خودروهای کوچک و جذاب است؟


فولکس‌واگن جزئیات مربوط به قیمت‌گذاری کراس اوور بازنگری شده اطلس 2021 را اعلام کرد.

این خودرو در ظاهر و کابین خود تغییراتی داشته است. اولین نمونه‌های این شاسی‌بلند هفت‌نفره از سه‌ماهه دوم سال جاری میلادی وارد بازار آمریکا خواهند شد.

اما بازطراحی این خودرو شامل سپرهای جدیدی است که چند میلی‌متری به طول کلی خودرو افزوده‌اند. همچنین چراغ‌های جلو و عقب نیز از تکنولوژی LED سود می‌برند. تغییرات ظاهری اطلس فیس لیفت با جلوپنجره جدید و همچنین رینگ‌های متمایز تکمیل می‌شود.

قیمت این خودرو برای تریم پایه S از 32565 دلار شروع می‌شود. این مدل دارای رینگ‌های اینچی، برف‌پاک‌کن‌های حساس به باران، صفحه‌نمایش 6.5 اینچی و چراغ‌های عقب LED است.

فولکس‌واگن اطلس در تریم های دیگر SE، SE با تکنولوژی، SE با تکنولوژی R-Line، SEL R-Line، SEL پریمیوم و SEL پریمیوم R-Line عرضه می‌شود. قیمت مدل آخری از 48215 دلار شروع شده و در واقع فول ترین مدل اطلس 2021 است. در این خودرو تجهیزاتی همچون رینگ‌های 20 اینچی، صندلی‌های گرم و سرد شونده، نورپردازی کابین و سیستم صوتی پریمیوم دیده می‌شوند.

فولکس‌واگن اطلس فیس لیفت با دو پیشرانه در دسترس خواهد بود که یکی از نوع 4 سیلندر 2 لیتری توربو با قدرت 235 اسب بخار و دیگری از نوع 6 سیلندر 3.6 لیتری 276 اسبی می‌باشد. هر دو پیشرانه با یک گیربکس 8 سرعته اتوماتیک همکاری کرده و البته برای اولین بار پیشرانه کم‌حجم‌تر با سیستم چهار چرخ محرک سفارشی نیز همراه می‌شود.

اما کابین نیز با فرمان جدید، گزینه‌های دوخت متمایز و صفحه‌نمایش 8 اینچی در تمامی مدل‌ها به‌جز تریم پایه به‌روز شده است. تمامی مدل‌های این خودرو به نسل بعدی سیستم تلماتیک کار نت مجهز خواهند بود. همچنین هشدار برخورد از جلو و ترمز اضطراری خودکار با پایش عابران پیاده، پایش نقاط کور و هشدار ترافیک عقب نیز در دسترس هستند.

اما اطلس با آپشن های گوناگونی قابل شخصی‌سازی است که از جمله این آپشن ها می‌توان صندلی‌های کاپیتانی ردیف دوم در تریم SE با تکنولوژی و بالاتر را نام برد که قیمت 695 دلاری دارد. سانروف پانورامیک نیز با بهای 1200 دلار در دسترس بوده و پکیج یدک کشی نیز قابل انتخاب است.


به چه خودرویی می‌توانیم قابل‌اعتماد بگوییم؟ خب معمولاً خودرویی که سال‌ها کار کرده و بدون مشکل فنی بزرگی به کارکردهای بالا برسد قابل‌اطمینان خواهد بود.

اگر یادتان باشد پیش از این خبرهای زیادی درباره خودروهایی با کارکردهای بالا که وضعیت خوبی دارند و هیچ مشکل خاصی را تجربه نکرده‌اند منتشر کرده‌ایم و برندهایی همچون هوندا، تویوتا، فورد و شورولت در چنین اخباری درخشیده‌اند؛ اما در مقاله‌ای که نشان دهنده‌ی بیشترین خودروها با کارکرد فراتر از 321 هزار کیلومتر بود تویوتا سکویا بیشترین احتمال برای رسیدن به چنین کارکردی را داشت و تنها سدان لیست نیز تویوتا آوالون بود. به‌طور سورپرایز کننده‌ای هوندا سیویک در این لیست دیده نمی‌شد.

اما مالک یک دستگاه هوندا سیویک مدل 2011 توانسته به کارکرد فراتر از 800 هزار کیلومتر (500 هزار مایل) برسد و درعین‌حال هیچ‌گونه مشکل عمده‌ای مخصوصاً در بخش‌های پیشرانه و گیربکس نداشته باشد. این سیویک که از نوع سدان چهار درب LX بوده در کانادا تولید شده و مالک کنونی آن را در سال 2015 و با کارکرد 51 هزار کیلومتر خریداری کرده است.

مالک این خودرو می‌گوید هر 64 هزار کیلومتر یک‌بار مایع خنک‌کننده و روغن گیربکس را تعویض کرده است. همچنین او روغن پیشرانه را بین 16 تا 19 هزار کیلومتر تعویض کرده است.

او در ویدئویی لحظه‌ی رسیدن خودرو به رکورد 500 هزار مایل یا به عبارت دقیق کارکرد 804672 کیلومتر را نمایش داده است. این یک‌لحظه‌ی باورنکردنی هم برای خودرو و هم برای مالک آن بوده است.

با دیدن چنین خبرهایی می‌توانیم بگوییم که با نگهداری مناسب از یک خودرو می‌توان به کارکردهای بالایی دست یافت و البته مشکل چندانی را تجربه نکرد.


هنسی جدیدترین پروژه خود روی پیکاپ مشهور فورد F-150 را اواخر ماه فوریه معرفی کرد و سرانجام امروز می‌توانیم این هیولا را در حال حرکت تماشا کنیم. البته این حرکت کمی عجیب است زیرا پیکاپ به اصطلاح ونوم 775 سوپرشارژر هنسی با شلبی GT350 استوک روبرو شده است.

باید اعتراف کرد این درگ از چند نظر همانند مقایسه سیب و پرتقال است. وزن پیکاپ هنسی به‌طور قابل‌توجهی بیشتر از کوپه فورد بوده اما به سیستم چهار چرخ محرک، گیربکس اتوماتیک و پیشرانه 775 اسب بخاری مجهز است؛ اما GT350 در حالت استاندارد قدرت 526 اسبی دارد که حدود 250 واحد کمتر از پیکاپ تیون شده می‌باشد.

اما این‌ همه‌ی ماجرا نیست. هنسی می‌گوید پیکاپش توانایی ثبت شتاب صفر تا 96 کیلومتر در ساعت 4 ثانیه‌ای را دارد که برای پیکاپی با رینگ‌های 20 اینچی و لاستیک‌های آفرود 35 اینچی بسیار احساس‌برانگیز می‌باشد. واکنش راننده شلبی در خط استارت باعث می‌شود پیکاپ هنسی حتی سریع‌تر هم به نظر برسد. البته نباید این درگ را منصفانه دانست زیرا هرچه باشد یک ویدئوی تبلیغاتی از جانب شرکتی است که سازنده یک طرف این درگ می‌باشد.

ولی این موضوع چیزی از ارزش‌های ونوم کم نمی‌کند. جان هنسی این خودرو را حد اعلای F-150 می‌داند و توانایی‌های آن فقط به پیشرانه 8 سیلندر 5 لیتری سوپرشارژردار خلاصه نمی‌شود. هنسی همچنین کیت افزایش ارتفاع 6 اینچی با رینگ و لاستیک‌های یاد شده را بکار برده است. ترمزهای برمبو با 6 پیستون در جلو هم قدرت توقف لازم را ایجاد می‌کنند. سپر جلوی سفارشی با چراغ‌های LED نیز تکمیل کننده تغییرات این پیکاپ هستند.

اگر تمامی آپشن ها را انتخاب کنید با هزینه‌ی 69600 دلاری مواجه خواهید شد. البته این مبلغ فقط برای هزینه‌های ارتقا بوده و خود خودرو نیز قیمت جداگانه‌ای خواهد داشت.

[دانلود ویدئو]

همین چند روز پیش بود که پروژه تیونینگ برابوس برای شاسی‌بلند الکتریکی مرسدس EQC رونمایی شد. قدرت این خودرو به 422 اسب بخار رسیده و شتاب صفر تا 100 کیلومتر آن نیز از 5.1 به 4.9 ثانیه کاهش یافته است.

حالا یک تیونر آلمانی دیگر با نام هوفله دیزاین تصمیم به ارتقای این خودرو گرفته است. هوفله اولین تصاویر و جزئیات از این خودروی تمام الکتریکی را منتشر کرده است. این تیونر در ابتدا می‌خواست محصول ویژه‌ی خود را در نمایشگاه ژنو 2020 معرفی کند اما خب این رویداد مهم به خاطر شیوع ویروس کرونا لغو شد.

در بخش ظاهری شاهد تغییرات ملایمی هستیم اما هوفله ادعا می‌کند طراحی بیرونی EQC به کلاس خودروهای الکتریکی لوکس ارتقا یافته است.

برای نمونه این خودرو از رنگ انحصاری براق آلوبیم سود برده است. رنگ مورد اشاره در کانسپت پیکان نقره‌ای EQ مرسدس و EQ کانسپت نیز بکار رفته است. رینگ‌های توربین هوفله طرح تیره کرومی داشته و ظاهر آن‌ها نیز کاملاً متمایز می‌باشد.

تغییرات بزرگ‌تر را می‌توان داخل خودرو دید زیرا تقریباً هر بخشی با پوشش چرم با کیفیت و آلکانترا مزین شده است. همچنین دوخت های متمایزی هم به چشم می‌خورد. مالک این EQC سفارش داده شده تریم چرم نارنجی را برای خودروی خود انتخاب کرده است. هوفله اشاره‌ای به بهبود مشخصات فنی و قوای محرکه این شاسی‌بلند الکتریکی نکرده بنابراین احتمالاً این بخش دست‌نخورده باقی مانده است. EQC در حالت استاندارد از دو پیشرانه الکتریکی استفاده کرده و قدرت ترکیبی 402 اسب بخاری دارد.

در آینده نزدیک مشخصات بیشتر این خودرو و سایر محصولات تیون شده توسط هوفله منتشر خواهد شد.

برچسب ها
اخبار الکتریکی تیونینگ شاسی بلند مرسدس EQC

شاهین احمدزاده

نویسنده و مترجم مطالب مربوط به دنیای خودرو در سایت پدال

مطالب مشابه

یک دیدگاه

  1. علی"P.F"

    ۲۱ اسفند ۱۳۹۸
    سوابق: (190 دیدگاه)

    بیرونش فوق العاده شده داخلش به نظرم به جای نارنجی ترکیب کرمی و قهوه ای استفاده میکردن عالی میشد که اونم بد سلیقه ای مشتریش بوده

     
    1
     
    1
     
    تاییدیه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفاً از نوشتن به‌صورت پینگلیش، اجتناب نمایید. نظرات حاوی توهین، عبارات غیراخلاقی، ی، مطالب غیر مرتبط، اسپم، ترول و تبلیغاتی پذیرفته نمی‌شوند. برای تغییر آواتار خود می‌توانید از سایت گراواتار استفاده نمایید.




متخصصان کمپانی لگاسی اورلند خون جدیدی را در رگ‌های برخی آفرودرهای قدیمی تزریق کرده‌اند و گل سرسبد آن‌ها تویوتا لندکروزر FJ40 بوده است.

ما اخیراً برخی مدل‌های بازسازی شده‌ی جذابی از FJ40 را دیده‌ایم اما جدیدترین آن‌ها قطعاً می‌تواند بهترین نمونه‌ی احیا شده در سال‌های اخیر لقب بگیرد. از نظر ظاهری، لگاسی اورلند رنگ قهوه‌ای طوفان صحرا را انتخاب کرده که با FJ40 1982 هماهنگی بسیار خوبی دارد. به این موارد باید عناصر سفیدرنگ جلوپنجره، سپرها و رینگ‌ها را اضافه کنیم.

FJ40 موردبحث از رینگ‌های فولادی 16 اینچی با قالپاق‌های کرومی و لاستیک‌های بی اف گوودریچ گیرا استفاده می‌کند. دیگر تغییرات بدنه عبارت‌اند از چراغ‌های جلوی LED، لامپ‌های عقب LED و جک متصل به بدنه.

داخل کابین از پوشش چرم مشکی با دوخت های قهوه‌ای‌رنگ استفاده شده است. همین طرح چرمی روی بخش بالایی داشبورد، پانل درب‌ها و… بکار رفته و کف‌پوش‌ها نیز از نوع سفارشی با تریم خاص هستند.

از جمله تجهیزات رفاهی این خودروی اسطوره‌ای می‌توان به سیستم تهویه مطبوع، سیستم صوتی با 4 بلندگو، بلوتوث، رادیوی ناوبری XM، پورت شارژ USB و… اشاره کرد.

نیروبخش لندکروزر FJ40 یاد شده پیشرانه‌ی 5.7 لیتری جدیدی است که با گیربکس 4 سرعته 700R4 همکاری می‌کند. هم پیشرانه و هم گیربکس از جنرال موتورز گرفته شده‌اند. این پیشرانه از کاربراتور 600 CFM وبر سود می‌برد.

از دیگر بهبودهای فنی می‌توان ترمزهای دیسکی در هر چهار چرخ، ترمزهای پارک دیسکی، فنرهای تخت اولدمن امو و شوک‌های گازی تامر، باک سوخت سفارشی، فرمان هیدرولیک و… را نام برد.

[دانلود ویدئو]

منصوری همچنان به معرفی آنلاین پروژه‌های تیونینگ جدید خود ادامه می‌دهد و این بار نسخه‌ای بسیار ویژه از لامبورگینی آونتادور SVJ را رونمایی کرده است.

این خودرو که منصوری کبررا (Cabrera) نام گرفته تنها به تعداد 3 دستگاه تولید خواهد شد و اولین خودرو از چند محصول تیون شده‌ای است که برای گرامیداشت سی‌امین سالگردش معرفی می‌شوند. کبررا که نام خود را از روی یکی از گاوهای جنگنده اسپانیایی گرفته دارای بدنه‌ی کربنی کاملاً دگرگون شده با رنگ ونتو ورده، چراغ‌های جلوی LED، کابین سفارشی و قوای محرکه ارتقا یافته می‌باشد.

منصوری می‌گوید کبررا به یاد آورنده‌ی یک گاو جنگنده در حالت حمله است و ما باید اذعان کنیم این هیولا از نظر خشونت و هیجان چیزی کم ندارد. پکیج آئرودینامیکی در نظر گرفته شده نیز نقش مهمی در ارتقای ابهت بصری این خودرو بازی می‌کنند.

در نمای جلو ورودی‌های هوای جدیدی روی سپر جای گرفته‌اند تا جریان هوا و داون فورس را بهبود بخشند. در بخش جانبی نیز رکاب‌های تیزتر و قوس‌های چرخ پهن‌تر نصب شده‌اند که در کل 40 میلی‌متر به پهنای این سوپرکار ایتالیایی می‌افزایند.

همچنین رینگ‌های فورج کاری شده 20 و 21 اینچی در جلو و عقب نصب شده و تکمیل کننده آن‌ها نیز لاستیک‌های پیرلی پی زیرو می‌باشد. با حرکت به سمت عقب این خودروی تیون شده نیز می‌توانیم یک درپوش پیشرانه تمام کربنی، اسپویلر عقب بزرگ و دیفیوزر دوبل جدید را ببینیم.

این تیونر مشهور در کابین همه‌چیز را تغییر داده است. از همان عناصر ونتو ورده در کابین پر از آلکانترا استفاده شده است.

منصوری همچنین پیشرانه 12 سیلندر 6.5 لیتری تنفس طبیعی را دست‌کاری کرده و قدرت 770 اسبی و گشتاور 720 نیوتون متری آن را به 810 اسب بخار و 780 نیوتون متر رسانده است. نتیجه این تغییرات ثبت شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت 2.6 ثانیه‌ای و حداکثر سرعت 355 کیلومتر در ساعتی می‌باشد که نسبت به نسخه استاندارد بهبود شتاب 2 دهم ثانیه‌ای و افزایش حداکثر سرعت 5 کیلومتر در ساعتی را نشان می‌دهد. یک سیستم اگزوز با چهار خروجی نیز صدای گیراتری را ایجاد می‌کند.

[دانلود ویدئو]

فیس لیفت جگوار اف تایپ باعث شد مدل‌های جدید و قدیمی را به سرعت بتوانید از یکدیگر تشخیص دهید. جگوار در مقایسه با استانداردهای عادی صنعت خودرو قدم‌های بزرگی برداشته تا از محبوبیت بالای این خودروی اسپورت و رقیب بریتانیایی پورشه 911 اطمینان حاصل کند. این خودرو به‌روزرسانی قابل‌توجهی را نسبت به هفت سال پیش تجربه کرده و تغییرات آن تنها به پوسته خودرو محدود نمی‌شوند.

به این ترتیب شما با نمای جلوی کاملاً جدید شامل جلوپنجره بزرگ‌تر، چراغ‌های نازک‌تر و خشن‌تر و کاپوتی جدید روبرو خواهید شد. در بخش عقب نیز چراغ‌های جدید وجود دارد. البته مهندسان جگوار هم به اندازه‌ی طراحان اف تایپ 2020 تلاش کرده‌اند.

شاسی خودرو با نصب سیستم تعلیق، فرمان، ساب فریم و دیفرانسیل الکترونیکی ارتقا یافته به‌روز شده است. همچنین در داخل کابین شاهد نصب پشت آمپرهای دیجیتالی 12.3 اینچی، اپل کارپلی و اندروید اتو هستیم اما صفحه مرکزی 10 اینچی خودرو همچنان از مد افتاده و قدیمی است.

جگوار کل پیشرانه‌ها را نیز دستخوش تغییر کرده و خبری از پیشرانه‌های 6 سیلندر نیست. به این ترتیب گزینه‌های 4 و 8 سیلندر پیش روی شماست؛ اما مدل 8 سیلندری که با نشان P450 شناخته می‌شود پر کننده فاصله بین مدل پایه 4 سیلندر 2 لیتری 296 اسبی و مدل پرچم‌دار 8 سیلندر 5 لیتری سوپرشارژردار 567 اسبی اف تایپ R می‌باشد.

مدل P450 از همان پیشرانه اف تایپ R استفاده می‌کند اما قدرت آن به 444 اسب بخار محدود شده است. این خودرو در دو نسخه دیفرانسیل عقب و چهار چرخ محرک عرضه می‌شود اما هر دو از گیربکس 8 سرعته اتوماتیک با پدال شیفترها سود می‌برند. مدل تست ما از نوع فرست ادیشن بوده و قیمت آن کمی پایین‌تر از نسخه پایه پورشه 911 کررا می‌باشد.

غیرممکن است که پیشرانه زیر کاپوت را نادیده بگیرید زیرا نیروگاه یاد شده یکی از اصلی‌ترین دلایل خرید اف تایپ می‌باشد. قلب آهنین 8 سیلندر 5 لیتری سوپرشارژردار در بخش جلو نسبتاً بدون استرس بوده و فورا می‌تواند به بالاترین حد عملکردی خود برسد.

البته این خودرو آن عملکرد نهایی برای شکست 911 را ندارد که بخشی از آن به وزن اف تایپ مربوط می‌شود. البته صدای پیشرانه کاملاً بر پیشرانه 6 سیلندر 3 لیتری توربوی پورشه برتری دارد و این موضوع وقتی سوپاپ‌های سیستم اگزوز فعال باز می‌شود خود را نشان می‌دهد.

اگر خواهان خودرویی 8 سیلندر هستید جایگزین‌های دیگری هم وجود دارند؛ اما هیچ‌یک از آن‌ها یک خودروی اسپورت سرراست نیستند. مرسدس-ای ام جی C 63 S کوپه سریع‌تر و قوی‌تر بوده اما به عنوان خودرویی چهار درب همان استایل بازارپسند جگوار اف تایپ را ندارد. همین موضوع درباره آئودی RS5 نیز صدق می‌کند.

اگر شما جگوار را به خاطر وضعیت اسپورت خود می‌خرید پس در پیچ‌ها ناامید نخواهید شد. نسخه‌های دیفرانسیل عقب و 8 سیلندر اف تایپ به خاطر سواری چالش‌برانگیز در گذشته مشهور بودند اما ما با تست اف تایپ فیس لیفت در چند ماه پیش فهمیدیم که P450 دیفرانسیل عقب می‌تواند گزینه موردعلاقه در این خانواده باشد.

این خودرو حدی از اعتمادبه‌نفس و پایداری را دارد که به شما اجازه می‌دهد تا آخرین قطره از قدرت پیشرانه را بدون نگرانی خاصی استخراج کنید. البته اف تایپ کمی سنگین حس شده و به اندازه‌ی 911 چابک یا پیش‌بینی پذیر نیست. همچنان پورشه گزینه‌ی تیزتری است.

سواری این گربه بریتانیایی طبق انتظارات سفت است اما نسبت به نمونه پیش از فیس لیفت بهتر بوده و ناراحتی کمتری دارد. از نظر تجهیزات نیز مدل‌های فرست ادیشن سطح تجهیزات مشابه با مدل‌های R دینامیک دارند. از جمله امکانات این خودرو می‌توان به پوشش چرم خاص، پدال‌های آلومینیومی، رینگ‌های 20 اینچی، آینه‌های برقی، صندلی‌های برقی با تنظیم در 12 جهت و… اشاره کرد.

از نظر ما مدل‌های ارزان‌تر R دینامیک موردعلاقه افراد بیشتری خواهند بود و خریداران این خودرو می‌توانند چندین آپشن را انتخاب کرده و قیمت خودرو کمتر از قیمت مدل فرست ادیشن باشد.

تلاش‌های جگوار برای به‌روزرسانی سنگین اف تایپ ثابت می‌کند شما می‌توانید ترفندهای جدیدی را به سگی مسن یاد دهید. این خودروی اسپورت هفت‌ساله انگار تازه معرفی شده است. شاید بهترین تغییر این خودرو بازنگری در پیشرانه‌ها و تریم ها باشد. مدل P450 جدید احتمالاً جذاب‌تر از همیشه خواهد بود زیرا راهی ارزان‌تر برای دست‌یابی به پیشرانه 8 سیلندر جگوار می‌باشد.

مشخصات جگوار اف تایپ کوپه P450 فرست ادیشن

  • قیمت: 80890 پوند
  • پیشرانه: 8 سیلندر 5 لیتری سوپرشارژردار
  • قدرت/گشتاور: 444 اسب بخار/580 نیوتون متر
  • گیربکس: 8 سرعته اتوماتیک، چهار چرخ محرک
  • شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت: 4.6 ثانیه
  • حداکثر سرعت: 285 کیلومتر در ساعت
  • مصرف سوخت: 10.8 لیتر در هر صد کیلومتر

یک کمپانی بریتانیایی جدید با نام اپکس به دنبال ورود به دنیای سوپرکارهای الکتریکی می‌باشد. اولین محصول این شرکت کانسپت AP-0 نام داشته و رونمایی جهانی آن امروز در لندن صورت گرفته است. صادقانه باید گفت با محصول جالبی روبرو هستیم.

همان‌گونه که انتظار می‌رود هسته این خودرو از فیبر کربن است. AP-0 از ساختار و شاسی فیبر کربنی استفاده کرده و دارای فریم فضایی ماژولار برای افزایش استحکام می‌باشد. این سوپرکار الکتریکی از عناصر آئرودینامیکی گیرایی نیز سود می‌برد به گونه‌ای که طراحی آن از خودروهای مسابقه‌ای فرمول 1 و لمانز الهام گرفته است. اپکس می‌گوید این خودرو داون فورسی استثنایی برای بهبود هندلینگ و بدون نیاز به اسپویلرهای بزرگ تولید می‌کند. دلیل اصلی این توانایی نیز وجود تیغه عمودی بزرگ است که بخشی از چراغ‌های عقب جالب را نیز تشکیل می‌دهد. در واقع این شرکت می‌گوید این طراحی به حدی متمایز است که لوگوی شرکت را نیز تشکیل داده است.

با ورود به داخل کابین شاهد فضایی کاملاً کانسپت مانند خواهید بود. در این بخش یک فرمان مربعی و سه صفحه‌نمایش برای راننده تدارک دیده شده است. کابین خودرو دارای تکنولوژی‌های پیشرفته‌ای همچون توانایی واقعیت افزوده، سیستم لیدار و… می‌باشد. AP-0 به سیستم‌های دستیار راننده با سطح خودران 3 مجهز بوده و شرکت سازنده می‌گوید زیرساخت لازم برای سیستم خودران سطح 4 نیز مهیاست. در مقام مقایسه باید گفت پیشرفته ترین سیستم‌های خودران کنونی به کادیلاک با سوپرکروز و تسلا با اتوپایلوت تعلق دارد که هر دو خودران سطح 2 هستند.

از نظر پرفورمنس هم عملکرد قابل‌توجهی را شاهد هستیم. کانسپت AP-0 از باتری 90 کیلووات ساعتی در کف خودرو استفاده کرده و قدرت 650 اسبی را به چرخ های عقب منتقل می‌کند. به لطف استفاده از فیبر کربن، وزن خودرو 1200 کیلوگرم بوده و بنابراین اپکس ادعای شتاب صفر تا 96 کیلومتر در ساعت 2.3 ثانیه‌ای را دارد. حداکثر سرعت خودرو نیز برابر با 306 کیلومتر در ساعت و برد حرکتی آن 515 کیلومتر است. با استفاده از شارژر سریع نیز می‌توان 80 درصد باتری را در 15 دقیقه شارژ کرد.

اپکس گفته این خودرو توانایی فوق‌العاده‌ای در پیچ‌ها خواهد داشت. سیستم تعلیق خودرو نیز از فرمول 1 گرفته شده و ترمزها نیز قدرت توقف زیادی ایجاد می‌کنند. موقعیت راننده هم مشابه خودروهای فرمول 1 می‌باشد و بنابراین راننده از هر زمان دیگری به سطح زمین نزدیک‌تر است.

اپکس AP-0 از یاد دهنده مسابقه واقعیت افزوده نیز برخوردار است که طبق گفته سازنده باعث می‌شود راننده با پیست‌های جدیدی آشنا شده و بهترین تجربه را داشته باشد. این شرکت برنامه‌هایی برای توسعه یک پیست تائید شده توسط فیا داشته و می‌خواهد آکادمی جدیدی در نزدیکی هنگ‌کنگ برای تحقیق و توسعه خودروهای بعدی تأسیس کند.

به نظر می‌رسد اپکس در دست‌یابی به اهداف خود کاملاً مصمم است. ما پروژه‌های خبرساز زیادی را دیده‌ایم که در همان مراحل اولیه متوقف شده‌اند اما این یک خودروی مفهومی واقعی بوده و برای تولید آماده می‌شود. البته اوضاع کمی مبهم است زیرا تا اواخر سال 2022 خبری از نسخه تولیدی نخواهد بود.

اپکس می‌گوید این خودرو طبق برنامه‌ریزی‌ها قیمت 150 هزار پوندی خواهد داشت.

 

[دانلود ویدئو]

ما امیدواریم روزهای خوش استیشن‌ها بازگردد. این به معنی عدم دوست داشتن شاسی بلندها و کراس اوورها نیست. بسیاری از کراس اوورهای کوچک اساساً نسخه‌های قدبلندتر از استیشن‌ها یا هاچبک ها هستند اما خود استیشن‌ها طراحی جذاب‌تری داشته و بی‌شک فضای کابین و بار زیادی هم دارند؛ و زمانی که بحث پرفورمنس شود، هیچ سؤالی درباره مزیت دینامیکی این خودروها نسبت به شاسی بلندها وجود نخواهد داشت. به همین خاطر استیشن‌ها بیشتر با نسخه‌های پرفورمنس خود هماهنگ هستند و درعین‌حال می‌توانند خانواده و وسایل آن‌ها را با سرعت و آرامش بالا به مقصد برسانند.

ما برخی استیشن‌های پرفورمنس و خیال‌انگیز را در سال‌های اخیر دیده‌ایم و امید داریم که این لیست باعث شود برخی افراد دوباره به فکر خریدن استیشن‌ها بیفتند. این شما و این هم بهترین استیشن‌های ساخته شده در طول تاریخ.

  • هولدن کومودور اسپورت واگن RS-V

اولین چیزی که باید انجام دهیم برداشتن کلاه از سر گفتن چند جمله درباره هولدن کومودور اسپورت واگن است. هولدن دیگر به خاطره‌ها پیوسته است. هولدن کومودور نماد خودروسازی استرالیا بوده و در حالت اسپورت واگن می‌تواند از قوای محرکه دیفرانسیل عقب یا چهار چرخ محرک استفاده کند. نیروبخش نسخه RS-V این خودرو پیشرانه 6 سیلندر 3.6 لیتری با قدرت 315 اسب بخار است.

  • کادیلاک CTS-V واگن

اصلاً نمی‌توان این خودرو را در لیست قرار نداد. ویژگی‌های موجود در CTS-V واگن فوق‌العاده هستند: پیشرانه 8 سیلندر سوپرشارژردار، گیربکس دستی، طراحی دیفرانسیل عقب، ترمزهای گیرا و سیستم تعلیقی اسپورت. پیشرانه 6.2 لیتری یاد شده قدرت 556 اسبی داشته و باعث ایجاد شتاب صفر تا 96 کیلومتر در ساعت 4 ثانیه‌ای می‌شود. البته این خودرو پرمصرف‌ترین استیشن سال 2014 آمریکا نیز لقب گرفته است.

  • میتسوبیشی لنسر اوولوشن IX واگن

اگر شما صبر یک شکارچی را داشته و زمان کافی را در ژاپن سپری کرده باشید می‌توانید این خودرو را در جاده‌ها ببینید. این خودرو خیلی به چشم نمی‌آید اما دقیقاً همان چیزی است که نامش نشان می‌دهد. لنسر اوولوشن یکی از جذاب‌ترین سدان های دنیا بوده و این بار در لباس یک استیشن ظاهر شده است. 9 نسل طول کشید تا میتسوبیشی بفهمد مردم بزرگ شده‌اند و نیازمند خودرویی جادار برای خانواده‌های خود هستند. تمامی ویژگی‌های اوو استاندارد اینجا هم وجود داشته که از جمله آن‌ها می‌توان پیشرانه 2 لیتری توربوی 286 اسبی، صندلی‌های ریکارو و فرمان مومو را نام برد؛ اما فضای اضافی خودرو برای کودکان و وسایل آن‌ها عالی است.

  • ولوو 850R

استیشن‌های کنونی ولوو در تریم R-Spec و با پیشرانه 4 سیلندر توئین شارژ خود محصولات قدرتمندی هستند. البته در اواسط دهه 90 میلادی بود که ولوو 850R آغازگر پرفورمنس این برند شد. آمریکا هم این خودرو را دریافت کرد اما جذاب‌ترین نسخه این خودرو از گیربکس هوی دیوتی و دیفرانسیل لغزش محدود سود می‌برد. پیشرانه 5 سیلندر 2.3 لیتری ولوو نیز با توربوی بزرگ‌تری همراه شد و قدرت حدود 250 اسبی را تولید کرد.

  • آئودی RS6 آوانت

ما درباره RS2 نمادین دهه 90 میلادی زیاد سخن گفته‌ایم؛ اما RS6 آوانت سریع‌ترین استیشن امروز آئودی بوده و سرانجام وارد آمریکا نیز شده است. این خودرو از قوای محرکه هیبریدی ملایم و قدرت نزدیک به 600 اسب بخار استفاده می‌کند. شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت 3.6 ثانیه‌ای تنها بخشی از توانایی‌های استیشن جذاب ارباب حلقه‌ها می‌باشد. راحتی، تکنولوژی و پرفورمنس این خودرو با فضای بیشتری نسبت به آئودی A8 سدان همراه شده است.

  • مرسدس-ای ام جی E63 S واگن

به عنوان آخرین حرف در بین استیشن‌های لوکس و سریع، مرسدس-ای ام جی E 63 S واگن از پیشرانه 8 سیلندر 4 لیتری توئین توربوی 603 اسبی استفاده می‌کند. این خودرو گشتاور زیادی نیز داشته و با این مشخصات شتاب صفر تا 96 کیلومتر در ساعت 3.4 ثانیه‌ای را ثبت می‌کند. این سوپر استیشن جذاب از سیستم تعلیق بادی نیز سود می‌برد اما در حالت دریفت می‌توان لحظات لذت بخشی را تجربه کرد.

  • داج مگنوم SRT8

آخرین خودرویی که از نام مگنوم استفاده کرد نسخه ریبج شده و استیشن از کرایسلر 300 بود. این خودرو در تریم R/T از پیشرانه 5.7 لیتری 340 اسبی هِمی استفاده کرده اما در نسخه SRT8 به نیروگاه 8 سیلندر 6.1 لیتری 425 اسبی مجهز شده است. مگنوم خودرویی بزرگ و راحت بوده و شتاب صفر تا 96 کیلومتر در ساعت 5.1 ثانیه‌ای دارد. برادر مدرن این خودرو می‌تواند چارجری لیفت بک باشد که در دل خود پیشرانه هلکت را جای داده است.

  • ب ام و M5 تورینگ (E34)

نسل E34 از ب ام و M5 تورینگ ترکیبی عادی از قدرت، پرفورمنس، راحتی و فضای زیاد بوده است. تنها 891 دستگاه از این خودرو تولید شد و هیچ‌یک هم به‌صورت مستقیم در آمریکا عرضه نشد. این خودرو بخشی از آخرین نسل دست‌ساز M5 بوده و بنابراین ارزش کلکسیونی دارد. در دل M5 تورینگ موردبحث پیشرانه 6 سیلندر 3.8 لیتری قرار داشته و قدرت 340 اسب بخاری تولید می‌کند.

  • ب ام و M5 تورینگ (E61)

این خودرو یک استیشن درنده و مخوف است. E61 به خاطر جنجال‌های طراحی کریس بنگل در آن زمان کمی فراموش شد اما اگر بتوانید این موضوع را نادیده بگیرید با یکی از بهترین محصولات تاریخ M روبرو خواهید شد. زیر کاپوت استیشن جذاب ب ام و پیشرانه 10 سیلندر 5 لیتری 500 اسبی با ردلاین 9 هزار قرار گرفته است. به این مجموعه باید گیربکس 6 سرعته دستی را نیز اضافه کنید. تنها 1025 دستگاه از این نسل M5 تورینگ تولید شده است.

  • ساب 3-9 توربو X

دیگر استیشن کمیاب اما پرفورمنس لیست ما ساب 3-9 توربو X می‌باشد. این خودرو تنها با رنگ مشکی بدنه عرضه شد و از پیشرانه 6 سیلندر 2.8 لیتری توربوی ارتقا یافته سود برد. قدرت این پیشرانه به 280 اسب بخار رسیده و خود خودرو نیز ارتفاع کمتر و سواری سفت تری برای چسبندگی و هندلینگ بهتر داشته است. ترمزها نیز ارتقا یافته‌اند و پسوند X نیز نشان دهنده وجود سیستم چهار چرخ محرک است. تنها 600 دستگاه از ساب 3-9 توربو X وارد آمریکا شد.

  • آئودی RS2 آوانت

RS2 آوانت خودرویی بود که آغازگر راه RS در سبد محصولات آئودی بود و جالب اینکه خودرویی استیشن هم بود! این خودرو با همکاری پورشه توسعه یافت و از چندین قطعه مربوط به این خودروساز استفاده کرد. در قلب خودرو پیشرانه 5 سیلندر 2.2 لیتری 311 اسبی قرار گرفته بود. تکنولوژی کواترو نیز اگرچه نسبت به امروز خیلی پیشرفته نبود اما به همراه دیفرانسیل مرکزی تورسن و توزیع گشتاور عملکرد خوبی را به نمایش می‌گذاشت و RS2 آوانت را به اسطوره پرفورمنس تبدیل کرده بود.


به آوریل سال 1983 می‌رویم، زمانی که اوپل نووا در بریتانیا معرفی شد و خبر از دگرگونی بزرگی در کلاس خودروهای کوچک و ارزان‌قیمت داد. نووا که بعداً با نام کورسا مشهور شد در سال 1993 وارد دومین نسل خود شده و سریعاً به عنوان یک خودروی خوب بین خریداران بریتانیایی شهره شد. این خودرو تا به امروز بین 10 خودروی پرفروش بازار بریتانیا باقی مانده است.

اما سال 2020 نقطه مهمی در تاریخ کورساست. این خودرو هم‌اکنون در نسخه تمام الکتریکی معرفی شده و فروشش نیز تقریباً هم‌زمان با معرفی ششمین نسل این خودرو شروع شده است.

دلیل اینکه چرا کورسا الکتریکی تولید شده بسیار ساده است: مالکیت و تجربه جدید. اوپل در اواسط توسعه نسل جدید کورسا به تملک پژو-سیتروئن درآمد؛ و یکی از اولین کارهای این خودروساز فرانسوی توقف توسعه ششمین نسل کورسا با پلتفرم جنرال موتورز بود. این خودرو هم‌اکنون از شاسی جدید خودروهای کوچک این گروه خودروسازی با نام CMP استفاده می‌کند.

این پلتفرم در خودروهای دیگری همچون پژو 208 و 2008 و همچنین دی اس 3 کراس‌بک بکار رفته و بنابراین نسخه الکتریکی کورسا نیز از همان خط تولید مدل‌های بنزینی و دیزلی استفاده می‌کند.

اولین کورسای الکتریکی تاریخ گران‌ترین مدل تاریخ این خودرو نیز می‌باشد. با قیمت پایه 27,665 پوندی پس از اعمال مشوق‌های دولتی، این خودرو عمق دگرگونی و تغییر صنعت خودرو را نشان می‌دهد. کورسایی که زمانی یک خودروی ساده و ارزان بود هم‌اکنون پیشرفته‌تر از هر زمان دیگری بوده ولی موضوع این است که خریداران این خودرو در واقع چشم خود را باید روی فولکس‌واگن ID.3 ببندند.

این خودرو از نظر طراحی ظاهری مشابه دیگر مدل‌های کورسا بوده و تنها یک یا دو تغییر ظاهری ساده دارد؛ اما زیر پوست خودرو داستان دیگری وجود دارد. صندلی‌های جلو و عقب هم‌اکنون بالای 17 ماژول سلول قرار گرفته و با همکاری یکدیگر مجموعه باتری 50 کیلووات ساعتی را تشکیل می‌دهند. یک پیشرانه الکتریکی با قدرت 134 اسبی و گشتاور 260 نیوتون متری نیز نیروی خود را به چرخ های جلو منتقل می‌کند. یکی از مهم‌ترین فاکتورهای خرید خودروی الکتریکی شعاع حرکتی می‌باشد که در کورسا الکتریکی برابر با 336 کیلومتر می‌باشد. البته انتظار می‌رود برد واقعی این خودرو سه‌چهارم مقدار یاد شده باشد.

و به خاطر اینکه کورسا الکتریکی شباهت زیادی با 208 الکتریکی دارد بنابراین جای تعجبی ندارد که اوپل سواری بسیار مشابهی با پژو دارد. مرکز ثقل این خودرو 6 سانتی‌متر کمتر از نسخه درون‌سوز کورسا بوده اما مجموعه باتری آن 345 کیلوگرم وزن داشته و باعث شده وزن کلی خودرو به 1455 کیلوگرم برسد که نسبت به وزن 1138 کیلویی مدل بنزینی افزایش قابل‌توجهی را نشان می‌دهد.

استحکام شاسی به منظور هماهنگی با این افزایش وزن 30 درصد بیشتر شده و سیستم تعلیق جلو نیز اصلاح گردیده است. به این ترتیب کیفیت سواری خودرو بهبود یافته و فرمان آن نیز دقت بالایی دارد. این خودرو در برخی پیچ‌ها نیز بسیار درگیر کننده ظاهر می‌شود.

وقتی پدال گاز را فشار دهید تمامی گشتاور 260 نیوتون متری در دسترس خواهد بود و راننده شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت 8.1 ثانیه‌ای را ثبت خواهد کرد. البته برای استفاده حداکثری از 134 اسب بخار پیشرانه شما باید حالت اسپورت رانندگی را ایجاد کنید. این خودرو به‌صورت پیش‌فرض از حالت نرمال رانندگی استفاده کرده و قدرت 108 اسبی را در دسترس راننده قرار می‌دهد؛ اما برای اکثر خریداران، حالت اکوی رانندگی منطقی‌تر خواهد بود. در این حالت قدرت پیشرانه به 81 اسب بخار محدود شده اما حداکثر برد حرکتی ایجاد می‌شود.

البته بهترین حالت کورسا الکتریکی در شهر خواهد بود. میزان ترمز احیا شونده‌ی این خودرو را همانند دیگر محصولات الکتریکی پژو-سیتروئن می‌توان با حرکت اهرمی از D به B کنترل کرد. در اکثر اوقات شما تنها با یک پدال در شهر خودرو را کنترل خواهید کرد.

این خودرو توانایی شارژ شدن با شارژر 100 کیلوواتی را دارد. در این صورت تنها 30 دقیقه زمان برای شارژ باتری نیاز خواهید داشت.

بد نیست نگاهی هم به کابین داشته باشیم که مشابه نسخه‌های درون‌سوز است. یک صفحه‌نمایش 10 اینچی در داشبورد خودنمایی می‌کند و اپل کارپلی و اندروید اتو نیز به‌صورت استاندارد وجود دارد؛ اما کیفیت کابین اصلاً مناسب خودرویی با این قیمت نیست.

کابین کورسای معمولی هم خیلی احساس‌برانگیز نیست و زمانی که قیمت بیشتر مدل الکتریکی را در نظر بگیرید آن را خودرویی گران خواهید دانست. در کل پژو 208 خودروی لوکس‌تری حس می‌شود.

محفظه بار خودرو نیز 267 لیتر گنجایش دارد که نسبت به ظرفیت 309 لیتری مدل‌های استاندارد حرفی برای گفتن نداشته و از این نظر نیز خودرو در رده‌ای پایین‌تر قرار می‌گیرد؛ اما خب کورسا الکتریکی از نظر سیستم‌های کمک‌راننده در وضعیت خوبی بوده و به سیستم‌هایی همچون تشخیص علائم ترافیکی، پایش نقاط کور، دستیار حفظ خودرو بین خطوط، ترمز اضطراری خودکار و… مجهز شده است.

تا چند ماه دیگر فولکس‌واگن ID.3 جدید وارد بازارهای اروپایی خواهد شد و شاید این امر باعث شود برخی خریداران کورسا الکتریکی دچار تردید شوند. آن‌ها برای خرید کورسا الکتریکی باید وفاداری زیادی به اوپل و واکسهال داشته باشند. این خودرو قیمت بالایی دارد.

مشخصات اوپل/واکسهال کورسا الکتریکی Elite Nav

  • قیمت: 30310 پوند
  • پیشرانه: تک‌واحد الکتریکی، باتری 50 کیلووات ساعتی
  • قدرت/گشتاور: 134 اسب بخار/260 نیوتون متر
  • گیربکس: تک سرعته اتوماتیک، دیفرانسیل جلو
  • شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت: 8.1 ثانیه
  • حداکثر سرعت: 150 کیلومتر در ساعت
  • شعاع حرکتی: 336 کیلومتر
[دانلود ویدئو

اندکی پس از اعلام تعویق برگزاری گرندپری استرالیا، بحرین و ویتنام در فرمول 1 به خاطر شیوع جهانی ویروس کرونا، مقامات مسابقات فرمول E نیز تائید کردند این مسابقات به‌صورت موقتی برگزار نخواهد شد.

در بیانیه‌ای که فرمول E و فیا منتشر کرده‌اند تائید شده این مسابقات از سیستم پرچم” برای نشان دادن اینکه مسابقات برگزار خواهند شد یا خیر استفاده خواهند کرد.

در این سیستم پرچم‌های قرمز به معنی لغو مسابقات، پرچم‌های زرد به معنی برگزاری مسابقه در صورت وجود فرصت مناسب و پرچم‌های سبز به معنی برگزاری طبق برنامه‌ریزی می‌باشند. در ماه‌های مارس و آوریل پرچم‌های قرمز برافراشته شده درحالی‌که ماه می با پرچم‌های زرد متمایز شده است. در صورتی که وضعیت جهانی بهبود یافته و پایدار باشد پرچم‌های سبز در ماه‌های ژوئن و جولای برافراشته خواهند شد.

به همین خاطر مسابقات فرمول E ماه‌های مارس و آوریل در فرانسه، چین، ایتالیا، کره جنوبی و اندونزی لغو شده‌اند.

موسس و مدیرعامل مسابقات فرمول E گفته است:

حالا وقت مسئولیت‌پذیری است و به همین خاطر تصمیم گرفته‌ایم مسابقات را به‌طور موقتی لغو کرده و اقداماتی برای برگزاری مسابقات در طول 2 ماه آینده انجام دهیم. موتور اسپورت نقش مهمی در اجتماع داشته اما موضوع مهم‌تر سلامت و ایمنی همه است. زمانی که بحران شیوع ویروس کرونا برطرف شد با قدرت تمام باز خواهیم گشت.

فصل 2019/2020 فرمول E ماه نوامبر در عربستان سعودی شروع شد و جدیدترین مسابقه آن نیز در مراکش بود.


فراری تولید خودرو در تأسیسات خود در مارانلو و مودنا را به دلیل شیوع ویروس کرونا تا 27 مارس متوقف کرده است. ایتالیا بشدت درگیر شیوع کووید-19 شده و تاکنون ابتلای بیش از 17 هزار نفر در این کشور به این بیماری تأیید شده است. فراری طی بیانیه‌ای تأیید کرده است که این ویروس در زنجیرهٔ تأمین قطعات خلل ایجاد کرده و دیگر نمی‌تواند تولید محصولات را ادامه دهد. همچنین تعدادی از کارکنان فراری نیز از راه دور وظایف خود را انجام خواهند داد. علاوه بر این، تیم فرمول یک اسکودریا فراری هم فعالیت‌های عملیاتی خود را به حالت تعلیق درآورده است.

مدیر اجرایی فراری لوئیس کامیلری» طی بیانیه‌ای دراین‌باره گفته است:

در زمانی مثل این، من قبل از هر چیز از ن و مردان فراری قدرانی می‌کنم که با تعهد فوق‌العادهٔ خود طی روزهای گذشته، فداکاری و عشقی را نشان دادند که برند ما را تعریف می‌کند. آن‌ها به همراه قطعه‌سازان ما، تولید شرکت را تضمین کردند ولی ما نه‌تنها از روی احترام به آن‌ها بلکه برای آرامش خاطر خودشان و خانواده‌هایشان تصمیم به این اقدام گرفتیم. ما خریداران و طرفداران خود را هم در نظر داریم و برای راه‌اندازی مجدد قدرتمندی آماده می‌شویم

تصمیم فراری برای تعطیل کردن کارخانه‌های ایتالیایی خود درست یک روز بعدازآن اعلام شد که لامبورگینی هم از انجام چنین اقدامی خبر داد و اعلام نمود فعالیت در مقر مرکزی خود در سنت آگاتا را حداقل تا 25 مارس به حالت تعلیق درمی‌آورد. تحلیل‌گران انتظار دارند ویروس کرونا نه‌تنها بر تولید خودرو بلکه در فروش خودرو نیز تأثیر بگذارد. طبق این گفته‌ها، فروش خودرو در ایالات‌متحده طی سال جاری ممکن است با کاهش قابل‌توجه 9 درصدی، از 17.1 میلیون دستگاه سال 2019 به 17.1 میلیون دستگاه برسد.


ظاهراً سوبارو نظر خود درباره BRZ فیس لیفت را تغییر داده زیرا هم‌اکنون آماده توقف تولیدش می‌شود؛ اما پیش از انجام این کار، ژاپنی‌ها نسخه‌هایی سفارشی از آن را در سراسر دنیا معرفی خواهند کرد. یکی از این‌ها BRZ فاینال ادیشن است که برای بازار آلمان تدارک دیده شده است.

خودروی موردبحث که از ماه جولای وارد بازار می‌شود تنها به تعداد 100 دستگاه تولید خواهد شد و قیمت پایه 40270 یورویی خواهد داشت. بهای BRZ فاینال ادیشن 5680 یورو بیشتر از مدل پایه بوده و البته برخی ویژگی‌های خاص ظاهری و داخلی را با خود به همراه دارد.

این کوپه‌ی تولید محدود به‌صورت استاندارد با رنگ مشکی عرضه شده اما رنگ آبی با قیمت 100 یورو هم در دسترس است. این خودرو از رینگ‌های 17 اینچی، کالیپرهای ترمز قرمزرنگ و جذب‌کننده‌های شوک ساکس سود می‌برد.

خریداران BRZ فاینال ادیشن در کاکپیت شاهد صندلی‌های پوشیده از چرم و آلکانترا، فرمان، پانل پشت آمپرها و اهرم تعویض دنده چرمی با دوخت متمایز خواهند بود. یک نشان ویژه نیز نشان دهنده‌ی سفارشی بودن این خودروی ژاپنی می‌باشد. لوگوی BRZ روی کف‌پوش‌ها نیز تکمیل کننده تغییرات هستند.

از جمله تجهیزات BRZ فاینال ادیشن می‌توان به همان صفحه‌نمایش 7 اینچی مدل استاندارد، سیستم صوتی با 6 بلندگو، دو پورت USB، سیستم تهویه مطبوع دو ناحیه‌ای، آینه‌بغل‌های گرم شونده و برقی، مه شکن‌های LED و… اشاره کرد.

بدون هرگونه تعجبی باید گفت این خودرو از همان پیشرانه 4 سیلندر 2 لیتری تنفس طبیعی با قدرت 200 اسبی و گشتاور 205 نیوتون متری استفاده می‌کند. نیروی پیشرانه از طریق گیربکس 6 سرعته دستی به چرخ های عقب منتقل می‌شود. مشتریان می‌توانند گیربکس 6 سرعته اتوماتیک با قیمت 1700 یورو را نیز سفارش دهند.

بر

لوتوس با رونمایی از 5 خودروی مفهومی در نمایشگاه پاریس 2020 همه را شوکه کرد. باور اینکه 10 سال از آن زمان گذشته سخت است! یکی از این خودروها پیش‌نمایش نسل بعدی اسپریت بود و گفته می‌شد که این خودرو در سال 2013 وارد بازار خواهد شد اما هرگز این‌گونه نشد. خودرویی که مشاهده می‌کنید هنوز هم پس از گذشت یک دهه محصولی جذاب به نظر می‌رسد.

اگر به یاد داشته باشید کانسپت سال 2010 لوتوس از پیشرانه 8 سیلندر 5 لیتری ساخت تویوتا/لکسس و سوپرشارژر لوتوس استفاده کرده و قدرت 550 اسبی در نسخه پایه و قدرت 620 اسب بخاری در اسپریت R داشته است. اتوکار می‌گوید نسخه تولیدی اسپریت از پیشرانه 6 سیلندر 3.5 لیتری گرفته شده از شرکای ژاپنی استفاده خواهد کرد اما سیستم هیبریدی نیز به آن متصل خواهد شد. همچنین گفته شده در الکتریکی شدن این خودرو از تجارب ولوو استفاده خواهد شد.

اتوکار می‌گوید جانشین مدرن اسپریت قدرت فراتر از 500 اسب بخار خواهد داشت و اوورا 410 را از این نظر پشت سر خواهد گذاشت. گفته می‌شود جانشین اسپریت آخرین خودرویی است که از همان پلتفرم اوورا استفاده خواهد کرد و یک پله بالاتر از آن قرار خواهد گرفت.

این خودروی پیشرانه وسط با کابینی دو نفره و فضای بار زیاد تولید خواهد شد تا عنوان جادارترین لوتوس بازار را یدک بکشد. همانند دیگر محصولات این برند بریتانیایی، جانشین اسپریت محصولی راننده محور خواهد بود و تمامی قوانین آمریکا و چین را رعایت خواهد کرد تا جذابیتی جهانی داشته باشد.

محصول جدید و اسپورت لوتوس ظاهراً در نیمه اول سال 2021 رونمایی و چند ماه بعد نیز فروشش شروع خواهد شد. هنوز مشخص نیست که آیا همان نام اسپریت برای جانشین این خودرو بکار خواهد رفت یا خیر اما لوتوس با تولید آن فاصله بین الیزه و اوورا را پر خواهد کرد. این خودروها چندین سال است که در بازار حضور دارند و قطعاً تولید محصولات جدید به بهبود فروش لوتوس کمک خواهد کرد.


کمپانی فیات-کرایسلر اکثر کارخانه‌های تولید خودرو و قطعات خود در اروپا را تعطیل کرد. این خودروساز در سه کشور قاره همیشه‌سبز خط تولیدش را متوقف کرده است.

دلیل این تصمیم مهم همه‌گیری جهانی ویروس کروناست که در اروپا شیوع گسترده‌ای پیدا کرده است. این خودروساز با انتشار بیانیه‌ای تائید کرده زیرمجموعه‌های فیات-کرایسلر ایتالیا و مزراتی به‌صورت موقتی تولید خود در کارخانه‌های ملفی، ویکو، کازینو، میرافیوری، گراگلیاسکو و مودنا را متوقف می‌کنند.

به همین منوال کارخانه‌های این خودروساز در صربستان و لهستان نیز تعطیل می‌شوند. این تعطیلی تا 27 مارس برقرار خواهد بود.

فیات-کرایسلر گفته است:

تعلیق موقتی تولید ما در پاسخ به اقدامات اضطراری در برابر همه‌گیری ویروس کرونا انجام شده و ما می‌توانیم به‌صورت مؤثری به اختلالات تقاضای رخ داده در بازار پاسخ دهیم. تعطیلی کارخانه‌ها به ما اجازه می‌دهد تا زمانی که وضعیت به حالت عادی بازگشت سریعاً تولید خود را از سر بگیریم.

این جدیدترین اقدام فیات-کرایسلر برای جلوگیری از شیوع هرچه بیشتر ویروس کرونا است. این شرکت قبلاً هم پروتکل‌های تولید خود در چندین کارخانه را اصلاح کرده بود. از جمله این پروتکل‌ها می‌توان به افزایش فاصله بین کارکنان، افزایش میزان ضدعفونی و گنایی کارخانه‌ها و افزایش کنترل‌ها و امنیت آن‌ها اشاره کرد. گزینه دورکاری هم برای همه کارکنان این شرکت در سراسر دنیا قابل انتخاب می‌باشد.

فراری و لامبورگینی هم کارخانه‌های خود در ایتالیا را تعطیل کرده‌اند.


در دنیای خودرو، مدل‌های جذابی مثل سوپراسپرت‌ها، سدان‌های لوکس یا شاسی‌بلندهای اسپرت در مرکز توجهات هستند و کمتر کسی به ون‌های بزرگ توجه می‌کند اما این جعبه‌های بزرگ جثه مهره‌های بسیار مهمی در دنیای خودرو هستند و کاربردهای بسیار زیادی دارند. یکی از این مدل‌ها، مرسدس بنز اسپرینتر است که در انواع بسیار متنوعی از باری و مسافری گرفته تا شاسی وانت به بازار عرضه می‌شود. حال در این مطلب به سراغ نسخهٔ مسافری دوازده‌نفرهٔ این ون آلمانی با فاصلهٔ محوری 3,657 میلی‌متر رفته‌ایم تا نقاط قوت و ضعف آن‌را بررسی کنیم.

برای سال 2019 نسل کاملاً جدید اسپرینتر با طراحی جدید و شیک به بازار آمد. در این نسل برای اولین بار یک پیشرانهٔ چهار سیلندر بنزینی جدید و سیستم‌های ایمنی فراوان برای اسپرینتر ارائه شده است. ما با این ون بزرگ در شمال کالیفرنیا در طول بزرگراه‌های طولانی، جاده‌های پیچ‌درپیچ، مسیرهای مرتفع و خیابان‌های شهری رانندگی کردیم و به‌عنوان نتیجه‌گیری باید گفت اسپرینتر جدید ماشین بسیار چشمگیری است که پشت فرمان بسیار کوچک‌تر از آنچه به نظر می‌رسد احساس می‌شود و راحت‌تر از آن چیزی است که از ریشه‌های کاری آن انتظار می‌رود.

نقاط قوت

پیشرانهٔ چهار سیلندر شجاع

هنگامی‌که مرسدس بنز اعلام کرد برای اولین بار نسل جدید اسپرینتر را با یک پیشرانهٔ چهار سیلندر بنزینی توربوشارژ عرضه می‌کند، تعجب کردیم که چطور ممکن است چنین موتور کوچکی بتواند نه‌تنها وزن ونی به این بزرگی را بلکه همهٔ چیزهایی که برای حمل آن طراحی شده یعنی از نزدیک به 1600 کیلوگرم بار گرفته تا 15 نفر را جابجا کند؛ اما این موتور 2 لیتری که 190 اسب بخار قدرت و 350 نیوتن متر گشتاور دارد، نشان داد که به‌خوبی از پس از وظیفهٔ سنگین برمی‌آید. حتی با وجود نُه سرنشین در کابین، این موتور چهار سیلندر مشکلی در شتاب گیری در بزرگراه‌ها یا حرکت در ترافیک‌های کُند نداشت. همکار این موتور یعنی گیربکس نُه سرعتهٔ اتوماتیک نیز شایستهٔ تحسین است زیرا زمان تعویض دنده‌ها و انتخاب دنده‌های آن همواره قابل‌توجه بود. مرسدس بنز همچنین به‌خوبی صدای پیشرانه را سرکوب کرده و حتی زمانی که موتور سخت در حال کار است نیز به‌سختی می‌توان صدای آن‌را در داخل شنید.

سواری عالی برای چنین ون بزرگی

مرسدس بنز احتمالاً اسپرینتر را بیشتر برای استفاده‌های تجاری طراحی کرده تا حمل مسافر و بنابراین تعجبی ندارد اگر راحتی و کیفیت سواری در توسعهٔ این ون در اولویت نباشد؛ اما درواقع هرگز این‌گونه نیست و حتی این نسخهٔ فاصله محوری کوتاه (فاصلهٔ محوری نسخهٔ کشیده 4,3 میلی‌متر است) به نرمی از روی دست‌اندازها و معایب جاده عبور می‌کند و استحکام کیفیت ساخت آن نیز موجب شده از لرزش‌های ساختاری که در سایر ون‌های قدیمی تجربه کرده‌ایم کاسته شود.

سیستم‌های ایمنی بسیار مفید

هنگام رانندگی با این اسپرینتر جدید، مهارت رانندگانی که قبل از اختراع سیستم‌های کمکی نقاط کور با ون‌هایی مثل این رانندگی کرده‌اند را تحسین کردیم. از بین سیستم‌های ایمنی متعدد این ون آلمانی، دستیار نقاط کور را کاربردی‌تر و مفیدتر دانستیم زیرا آینه‌های جانبی و آینهٔ دید عقب اسپرینتر برای ونی با این اندازه خیلی کوچک هستند. البته این ماشین از سیستم‌های ایمنی بسیار بیشتری برخوردار است که مشابه آن‌ها را در خودروهای لوکس حال حاضر بازار می‌بینیم. ازجملهٔ این سیستم‌ها می‌توان به ترمز اضطراری اتوماتیک، دستیار حفظ حرکت میان خطوط، کروز کنترل تطبیقی، دوربین دید 360 درجه و تشخیص علائم راهنمایی و رانندگی اشاره کرد که از وجود همهٔ آن‌ها خشنود شدیم. البته به یاد داشته باشید که هیچ‌کدام از این سیستم‌ها به‌صورت استاندارد ارائه نمی‌شوند.

نقاط ضعف

صندلی‌های آخر ناراحت

اسپرینتر مورد آزمایش ما مجهز به چهار ردیف صندلی بود که ردیف آخر که دارای چهار صندلی است، درست روی محور عقب ون قرار دارد. هنگام آزمایش ون، یکی از مسافران در ردیف آخر نشست و معتقد بود این تصمیم خوبی است اما هنگام عبور از روی یک دست‌انداز در بزرگراه، به هوا پرتاب و از انتخاب خود بشدت پشیمان شد! به همین دلیل همهٔ ما متفق‌القول شدیم که صندلی‌های آخر اسپرینتر بسیار ناراحت هستند و بهتر است از نشستن در آنجا اجتناب شود.

صدای جیرجیری که علت آن پیدا نمی‌شود

در طول رانندگی با اسپرینتر، صدای جیرجیر آزاردهنده‌ای از کابین آن به گوش می‌رسید که هرگز نتوانستیم علت آن‌را پیدا و برطرف کنیم. البته باید توجه داشت که این یک خودروی تجاری است و قطعات زیادی در آن وجود دارد که می‌توانند منشأ صداهای ناخوشایند باشند. بااین‌حال همه‌چیز در یک جادهٔ صاف ساکت است اما هنگام عبور از مسیرهای خشن، اسپرینتر یادآوری می‌کند که برخلاف اکثر مدل‌هایی که نشان مرسدس را بر پیشانی دارند، یک خودروی لوکس نیست.

نشان مرسدس، قیمت مرسدس

قیمت پایهٔ ون مسافری اسپرینتر با فاصلهٔ محوری 3,657 میلی‌متر از 44,190 دلار آغاز می‌شود درحالی‌که قیمت نمونهٔ مورد آزمایش ما 60,972 دلار بود. برای کسانی که بیش از شش فرزند دارند، ونی مثل این، خواه از مرسدس، خواه از فورد یا رم، ممکن است تنها گزینه باشد اما کسانی که می‌توانند فرزندان خود را در یک مینی‌ون سنتی جای دهند، هزینهٔ بسیار کمتری را برای خودرویی راحت‌تر و لوکس‌تر صرف می‌کنند؛ بنابراین تنها دلیل انتخاب ونی مثل یک اسپرینتر دوازده‌نفره برای کسانی که کمتر از شش فرزند دارند، این می‌تواند باشد که تا حد امکان فرزندان خود را از یکدیگر دور نگه‌دارند!

رقبا

فورد ترانزیت

نیسان NV

دوج رم پرومستر

 

مشخصات فنی

Mercedes Benz Sprinter 2020

پیشرانه2 لیتری 4 سیلندر توربو
قدرت190 اسب بخار
گشتاور350 نیوتن متر
گیربکس9 سرعته اتوماتیک
محور محرکعقب
وزن2544 کیلوگرم
ظرفیت بکسل2270 کیلوگرم
ظرفیت بار1560 کیلوگرم
ظرفیت سرنشین12 نفر
قیمت پایه44,190 دلار
قیمت تست‌شده60,972 دلار

 


شورولت سابربن 2021 قیمت پایه 52995 دلاری خواهد داشت. به این ترتیب قیمت شاسی‌بلند جدید شورولت نسبت به نسل پیشین تغییری نداشته است. برای مقایسه باید دانست قیمت مدل کوچک‌تر تاهو 2021 از 50295 دلار شروع خواهد شد.

اما سابربن با تریم های LT، RST، Z71، پریمیر و های کانتری شروع می‌شود که قیمت آن‌ها به ترتیب برابر با 57795، 61095، 63195، 66595 و نهایتاً 73595 دلار می‌باشد. برای سفارش سیستم چهار چرخ محرک نیز باید 3 هزار دلار بپردازید.

یکی از مزیت‌های انتخاب فول ترین نمونه این شاسی‌بلند دسترسی به پیشرانه 8 سیلندر 6.2 لیتری با قدرت 420 اسب بخار است. باقی تریم ها از پیشرانه 8 سیلندر 5.3 لیتری 335 اسب بخاری استفاده می‌کنند. هر دو پیشرانه با یک گیربکس 10 سرعته اتوماتیک همکاری می‌کنند. البته فعلاً قیمت مدل‌های مجهز به پیشرانه 6 سیلندر 3 لیتری توربودیزل دورامکس منتشر نشده اما این پیشرانه قدرت تخمینی 277 اسبی و گشتاور 623 نیوتون متری خواهد داشت.

جی ام سی یوکان XL از نظر فنی مشابه سابربن بوده اما کمی لوکس‌تر است. قیمت این خودرو از 54695 دلار شروع می‌شود و در تریم فول دنالی چهار چرخ محرک به 75395 دلار می‌رسد.

هر دو خودروی سابربن و تاهو 2021 از پلتفرمی به‌روز استفاده می‌کند که شامل سیستم تعلیق مستقل و چند اتصالی در عقب می‌باشد. این امر باعث می‌شود سواری راحت‌تری ایجاد شود. البته گزینه‌های کنترل سواری مگنتیک و بادی تطبیقی نیز وجود دارد که سواری بهتری را ارائه می‌کنند.

سابربن 2021 کمی طویل‌تر از نسل پیشین می‌باشد. فضای بار این خودرو نیز افزایش 19 درصدی را تجربه کرده است. فضای پای سرنشینان ردیف سوم نیز چند سانتی‌متری بیشتر شده است. فروش تاهو و سابربن جدید از اواسط سال جاری میلادی شروع خواهد شد.


گری مک گاورن مدیر طراحی لندروور کاملاً از ظاهر نسل جدید دیفندر دفاع کرده است. این خودرو نسبت به پیشینیان خود که یک آفرودر خشن و همه‌جارو بوده‌اند تغییرات طراحی‌ قابل‌توجهی داشته است.

البته اگر انتقاداتی به طراحی دیفندر جدید وارد بکنید در دسته افراد معدود قرار خواهید گرفت. این را مک گاورن در مصاحبه با گیر پاترول گفته است. البته او از ایده‌ی طراحی رتروی دیفندر جدید خیلی خوشش نمی‌آید زیرا از نظر او طراحی یک خودرو با نگاه به گذشته در حقیقت اعتراف به این نکته است که شما ایده‌های جدیدی ندارید!

مک گاورن گفته است:

من فکر می‌کنم طراحی رترو یعنی بوسه‌ی مرگ! این نوع طراحی یک حرکت رو به عقب است. رترو نشان می‌دهد که شما ایده‌های جدیدی برای آینده ندارید زیرا بیش از حد در گذشته مانده‌اید.

مک گاورن البته در بیان نظرات خود دقت کرده و بین گذشته‌نگری و آشنایی با ریشه‌های کمپانی تمایز قائل شده است. او می‌گوید:

من فکر می‌کنم اعتبار یک خودروساز به ویژه کمپانی‌ای سطح بالا مهم است؛ اما شما نباید اجازه دهید در تولید یک محصول به نقطه‌ای برسید که ظاهر آن شبیه محصولات 60 سال پیش باشد.

او اضافه می‌کند:

از نظر من این طراحی صادقانه‌ای نیست. خودرویی که 60 یا 70 سال پیش طراحی شده محصولی مناسب برای زمان خود بوده اما حالا همه‌چیز عوض شده است.

به‌طور خلاصه باید گفت بازطراحی لندروور دیفندر به توازن عصر مدرن مربوط می‌شود به گونه‌ای که این خودرو هم دارای برخی عناصر سنتی برای شناسایی سریع به عنوان محصول لندروور و هم دربرگیرنده عناصر مدرن بوده است.

حالا اینکه توازن ایجاد شده توسط مک گاورن و تیمش خوب از کار درآمده یا نه موضوع دیگری است اما خب او می‌گوید تصاویر نمی‌توانند طراحی واقعی دیفندر جدید را نشان دهند. شما باید این خودرو را از نزدیک ببینید.


استون مارتین روزهای سختی را می‌گذراند و درست زمانی که به نظر می‌رسید همه‌چیز رو به راه شده است ویروس کرونا جهان را دستخوش تغییرات بزرگی کرد. چندی پیش لاورنس استرول میلیاردر کانادایی با تزریق سرمایه‌ی 240 میلیون دلاری به این برند بریتانیایی مالک 16.7 درصد از سهام استون مارتین شد. اندکی بعد نیز 417 میلیون دلار دیگر چ به استون مارتین تزریق شد تا کل سرمایه‌گذاری استرول در این شرکت به 657 میلیون دلار برسد. اگرچه این امر باعث شده استون مارتین سرمایه قابل‌توجهی به دست آورد اما خب از طرفی استرول رئیس اجرایی استون مارتین شده و سریعاً هم تغییرات مدنظر خود را شروع کرده است.

اولین قدم او تعویق برنامه‌های تمام الکتریکی استون مارتین و ورود به فرمول 1 بوده است. این خبرها خیلی بد نیستند اما همه‌گیری ویروس کرونا باعث شده بریتانیایی‌ها دوباره دست به دامان استرول شوند.

او هم‌اکنون با سرمایه‌گذاری جدیدش صاحب حدود 25 درصد از این خودروساز مشهور شده است. استون مارتین در بیانیه‌ای گفته است:

در روزهایی که بازار خودرو به خاطر همه‌گیری ویروس کرونا تلاطم‌های زیادی را تجربه می‌کند، استون مارتین توانسته سرمایه‌گذاری جدیدی را داشته باشد.

صندوق سرمایه‌گذاری استرول که Yew Tree نامیده می‌شود 92.6 میلیون دلار دیگر را به استون مارتین تزریق کرده است. خبر خوب اینکه فروش شاسی‌بلند DBX شروع شده است. البته این خبر چندان هم خوشحال کننده نیست زیرا یکی از بزرگ‌ترین بازارهای این خودرو چین است که با ویروس کرونا دست‌وپنجه نرم می‌کند؛ به‌عبارت‌دیگر انتظار می‌رود فروش این خودرو کمتر از انتظارات اولیه باشد. بازار آمریکا نیز کم‌کم نشانه‌های همه‌گیری کرونا را نشان می‌دهد.

استرول گفته است:

تغییرات گسترده‌ای در بازار خودرو رخ داده است؛ اما چیزی که تغییر نکرده تعهد ما به تزریق سرمایه ضروری به استون مارتین است تا بتواند تجارت بلندمدت خود را حفظ کند.

خوشبختانه فعلاً تولید استون مارتین به خاطر زنجیره تأمین کشور چین متوقف نشده است. این خودروساز گفته است:

حداقل تا اوایل آوریل زنجیره تأمین ما مطمئن خواهد بود و به پایش وضعیت تأمین‌کنندگان و موجودی خود ادامه خواهیم داد تا از اختلال‌های بالقوه در آینده جلوگیری کنیم.

سرمایه‌گذاری استرول بیش از حد کافی است و استون مارتین می‌تواند تا بهبود شرایط بازار سرپا بماند. البته این حقیقت که DBX باید از نظر تجاری موفق شود تغییر نکرده است چون هر چیزی غیر از این باعث بدتر شدن اوضاع استون مارتین خواهد شد.


هاچبک های اسپورت زیادی طی سالیان اخیر آمده‌اند و رفته‌اند. برخی از آن‌ها کاملاً خاطره‌انگیز شده‌اند اما تعداد معدودی از آن‌ها توانسته‌اند به اندازه گلف GTI خبرساز شوند. این خودرو اخیراً وارد نسل جدید خود شده است. از زمان تولید هفتمین نسل گلف GTI، فولکس‌واگن شاهد عرض‌اندام رقبایی همچون فورد فو ST بوده اما یکی از چالش‌های غیرمحتمل این خودرو به شکل رقیبی کره‌ای با نام هیوندای ولوستر N ظاهر شده است.

Hyundai Veloster

اگرچه ولوستر از نظر فنی کوچک‌تر از گلف است اما خطری بالقوه برای حکم رانی GTI در بازار هاچبک ها محسوب می‌شود. این خودرو کمی پیش از گلف عرضه شده و ما می‌خواهیم ببینیم این دو خودرو در برابر یکدیگر چه حرف‌هایی برای گفتن دارند. با ما همراه باشید.

  • طراحی ظاهری

هشتمین نسل گلف GTI از طراحی تکاملی استفاده کرده است. درست همانند پورشه 911، فولکس‌واگن دوست دارد GTI ریشه‌های طراحی اصیل خود را حفظ کند؛ اما با این وجود نیز برخی عناصر طراحی رادیکال در این خودرو دیده می‌شود که از جمله آن‌ها می‌توان به نوار نورانی تمام LED در بخش جلو و مه شکن‌های منحصربه‌فرد اشاره کرد. از نظر ما رینگ‌های گلف GTI جدید خیلی با ماهیت آن همخوانی ندارند.

اما ولوستر N درست در نقطه مقابل رقیب قرار دارد. این خودرو با رنگ‌های روشنی عرضه می‌شود که سریعاً جلب‌توجه می‌کند. شاید این خودرو برای افرادی با سن بالای 40 سال احمقانه به نظر برسد. در ولوستر N مواردی همچون بال عقب بزرگ، عناصر قرمزرنگ و استایل بدنه عجیب سه درب دیده می‌شود. اگر خواهان جلب‌توجه هستید ولوستر خودروی مناسبی خواهد بود.

  • پرفورمنس

جدیدترین نسل گلف GTI از پیشرانه 4 سیلندر 2 لیتری توربو با قدرت 245 اسب بخار استفاده کرده و همانند نسل پیشین با دو گیربکس 7 سرعته دوکلاچه و 6 سرعته دستی در دسترس است. گفته می‌شود این خودرو شتاب صفر تا 96 کیلومتر در ساعت حدود 5.5 ثانیه‌ای داشته ولی انتظار داریم قدرت پیشرانه در شرایط واقعی بیشتر از مقدار اعلامی کارخانه باشد. سیستم دامپر تطبیقی نیز باعث ایجاد سواری نرمی خواهد شد.

ولوستر N نیز از پیشرانه 4 سیلندر 2 لیتری توربو با دو قدرت 250 یا 275 اسبی استفاده می‌کند. هیوندای تنها گیربکس 6 سرعته دستی را برای محصول خود در نظر گرفته اما گفته می‌شود در آینده‌ای نزدیک گزینه گیربکس دوکلاچه نیز اضافه خواهد شد. ولوستر N حتی با گیربکس دستی نیز خواهد توانست پا به پای گلف بتازد زیرا این خودرو وزن مناسبی دارد. GTI خودروی راحت‌تری خواهد بود اما ولوستر به خاطر ماهیت کوچک خود گزینه‌ی چابک‌تری خواهد بود.

  • کابین

واضح است که طراحی جدید کابین گلف GTI در سطح بسیار بالایی قرار داشته و مشابه محصولات آئودی است. پشت آمپرهای دیجیتالی 10.25 اینچی و صفحه مرکزی 10 اینچی باعث شده‌اند حس مدرنی ایجاد شود. انتظار می‌رود متریال کابین نیز کیفیت بالایی داشته باشند.

هیوندای ولوستر N مدل 2019

در مقابل اما ولوستر کابین ارزان‌قیمتی دارد. پلاستیک‌های سفت زیادی در خودرو بکار رفته و به نظر می‌رسد هیوندای فقط به فکر رنگی کردن بدنه بوده و کابین را از یاد برده است. جدای از دکمه‌های حالت رانندگی آبی در روی فرمان و تریم اطراف دکمه استارت، کابین ولوستر N از پلاستیک‌های ارزان‌قیمت پر شده و تنها صندلی‌های اسپورت به شما یادآوری می‌کنند که این ولوستر پایه و معمولی نیست.

  • فضای بار و کابین

گلف GTI بار دیگر از این منظر درخشیده زیرا یک کلاس بالاتر از ولوستر ساب کامپکت قرار دارد. ما فعلاً ابعاد گلف GTI را نمی‌دانیم اما نسل پیشین این خودرو فضای بار 1520 لیتری پس از خوابان صندلی‌ها داشته که بیشتر از فضای بار 1260 لیتری ولوستر N می‌باشد. گلف GTI همچنین دارای یک درب اضافی بوده و سرنشینان بخش عقب خودرو فضای بیشتری دارند. اگر معمولاً افراد زیادی را حمل می‌کنید گلف گزینه بهتری خواهد بود.

  • قیمت

قیمت فولکس‌واگن گلف GTI 2021 هنوز مشخص نیست اما شک داریم این خودرو ارزان‌تر از نسل پیشین با بهای پایه 28595 دلاری باشد. ولوستر N قیمت 27600 دلاری داشت و حتی اگر پکیج پرفورمنس را سفارش دهید قیمت آن زیر 30 هزار دلار باقی خواهد ماند. در مقام باید گفت نسخه فول گلف GTI به سمت 40 هزار دلار حرکت خواهد کرد و بنابراین از نظر قیمت ولوستر N گزینه بهتری است.

خب نظر شما چیست؟ گلف GTI اثبات شده یا ولوستر N جاه‌طلب؟!


چندی پیش ب‌ام‌و اعلام کرد که به تولید مدل i8 خاتمه داده است و حالا جزئیات بیشتری در مورد جانشین آن اعلام شده است. به گفتهٔ کارانددرایور، این خودرو هم‌اکنون در حال توسعه است و پیش‌نمایش آن سال گذشته با کانسپت Vision M Next ارائه شد. هرچند این گزارش به مشخصات خاصی اشاره نکرده اما نشریهٔ آمریکایی می‌گوید جانشین i8 در ظاهر از سوپراسپرت نمادین M1 الهام می‌گیرد و مثل سلف خود از قوای محرکهٔ سازگاربامحیط‌زیست استفاده خواهد کرد. البته این سوپراسپرت جدید بیشتر روی پرفورمنس متمرکز خواهد بود.

بدین منظور، پیشرانهٔ سه سیلندر بنزینی i8 در مدل جدید با یک نمونهٔ چهار سیلندر توربو جایگزین خواهد شد. همچنین گفته شده محور جلوی این ماشین الکتریکی بوده و یک موتور الکتریکی هم در عقب آن قرار می‌گیرد. شایعات میگویند این قوای محرکه مجموعاً 600 اسب بخار قدرت خواهد داشت؛ اما ارتقاء قوای محرکه صرفاً در موتورها خلاصه نمی‌شود زیرا انتظار می‌رود باطری‌ها نیز به میزان قابل‌توجهی بهبود پیدا کنند. فعلاً اطلاعات در این زمینه محدود است اما به گفتهٔ کارانددرایور، می‌توانیم انتظار بُرد تمام الکتریکی حداقل 100 کیلومتری را داشته باشیم که پیشرفت چشمگیری را نسبت به بُرد 30 کیلومتری i8 نشان می‌دهد.

فعلاً چیز دیگری از سوپراسپرت جدید ب‌ام‌و نمی‌دانیم اما شایعات میگویند در آن از نسخهٔ بروز شدهٔ شاسی فیبر کربنی مونوکوک i8 استفاده خواهد شد. اگر همه‌چیز طبق برنامه پیش برود، سوپراسپرت هیبریدی جدید ب‌ام‌و در سال 2023 وارد بازار خواهد شد تا با آکورا NSX و پورشه 911 توربو رقابت کند. همچنین انتظار می‌رود قیمت این خودرو نیز افزایش قابل‌توجهی را نسبت به i8 تجربه کند. هرچند هنوز هیچ‌چیز رسمی نیست اما گفته می‌شود سوپراسپرت جدید باواریایی‌ها حدود 160 هزار دلار قیمت داشته باشد درحالی‌که قیمت پایهٔ i8 از 147 هزار دلار آغاز می‌شود.


ب‌ام‌و مدت‌ها است که روی فیس‌لیفت سدان سری 5 کار می‌کند و حالا تصاویر رسمی آن به بیرون درز کرده است. با توجه به این تصاویر، فیس‌لیفت سری 5 از جلوپنجرهٔ کلیوی شکل بزرگ‌تر، چراغ‌های جلوی تیزتر و گرافیک داخلی جدید چراغ‌های عقب برخوردار شده است. به‌طورکلی، سدان میان سایز ب‌ام‌و حالا مدرن‌تر به نظر می‌رسد و استایل کلی آن به نسل جدید سری 3 نزدیک شده است. نکتهٔ قابل‌توجه در فیس‌لیفت این سدان آلمانی گرافیک جدید چراغ‌های جلوی آن است که در آن دو گرافیک به شکل چوب هاکی به‌عنوان دی‌لایت جایگزین طرح دو حلقه‌ای سنتی ب‌ام‌و شده است.

علاوه بر این، جلوپنجرهٔ خودرو هم کمی بزرگ‌تر شده و بیشتر از قبل یک‌تکه به نظر می‌رسد. سپر جلوی خودرو نیز بازطراحی شده تا با چراغ‌های جدید هماهنگ شود. حجم تغییرات در بخش عقبی خودرو بسیار کمتر است تا جایی که در نگاه اول فقط گرافیک جدید چراغ‌ها جلب‌توجه می‌کند اما با نگاهی دقیق‌تر می‌توان لبه‌های برجسته‌تر سپر و دیفیوزر اسپرت‌تری را هم مشاهده کرد. در مورد گرافیک داخلی چراغ‌های عقب نیز درحالی‌که در نسخهٔ کنونی از طرح دولایهٔ سنتی L شکل به‌عنوان امضای ب‌ام‌و استفاده شده است، در نسخهٔ فیس‌لیفت طرح کاملاً جدیدی به چشم می‌خورد که به محصولات جدید ب‌ام‌و شباهت دارد.

درمجموع، به لطف این تصاویر حالا دقیقاً میدانیم که سری 5 جدید چه شکلی خواهد بود و اگر شما از طرفداران طرحی نسل جدید سری 3 هستید، به‌احتمال‌زیاد فیس‌لیفت برادر بزرگ‌تر آن‌را هم دوست خواهید داشت؛ اما سؤال اینجا است که آیا ب‌ام‌و به‌اندازهٔ کافی روی طراحی سری 5 فیس‌لیفت کار کرده است تا بتواند حریف فیس‌لیفت مرسدس بنز E کلاس و نسل جدید آئودی A6 شود؟ وقتی این سدان باواریایی رسماً رونمایی شود بهتر می‌توانیم به این سؤال پاسخ دهیم، اتفاقی که ممکن است با افشای این تصاویر زودتر از موعد روی دهد.


غالباً مبحث ایمنی اولویت اول خریداران خودروهای جدید است. بدین ترتیب آزمون‌های تصادف یورو انکاپ منبعی اساسی و حیاتی از اطلاعات برای افرادی است که به دنبال خودرویی ایمن می‌گردند. از سال 1997 تاکنون، این موسسه هزاران خودروی جدید را در تست‌های وسیعی آزموده تا ببیند که ایمنی هرکدام در چه سطحی قرار دارد. روش‌ها و نتایج موسسه‌ی یورو انکاپ به عنوان استاندارد صنعت خودرو شناخته می‌شوند.

euro-ncap-test
بسیاری از دولت‌ها تجهیزات ایمنی پایه برای خودروهای جدید فروخته شده را اجباری کرده‌اند اما تست‌های یورو انکاپ در میان دقیق‌ترین تست‌ها قرار می‌گیرند. از زمان شروع به کار این موسسه، یورو انکاپ استانداردهایی را وضع کرده که طبق آن قریب به اتفاق خودروهای جدید را دربر می‌گیرد. هر چند سال یک‌بار، قوانین یورو انکاپ ارتقا می‌یابند و به دست آوردن 5 ستاره‌ی ایمنی برای خودروسازان سخت‌تر می‌شود. خب این موسسه چگونه خودروها را آزمایش کرده و امتیازهای آن به چه معنی است؟

  • یورو انکاپ چگونه خودروها را تست می‌کند؟

mitsubishi l200 euroncap
یورو انکاپ به منابع مالی دولت‌های اروپایی متکی بوده و بدین ترتیب تحقیقات خود را انجام می‌دهد. در کل خودروهای حاضر در تست‌ها از دو راه به دست می‌آیند: معمولاً خودروسازها محصول خود را قبل از عرضه به این موسسه می‌دهند بنابراین می‌توان قبل از عرضه‌ی آن امتیازهای ایمنی را مشخص کرد. راه دوم نیز خرید خودرو از سازنده است.

سپس هر خودرو در 4 بخش ایمنی بزرگ‌سالان، کودکان، عابران پیاده و تجهیزات ایمنی تست شده و از 1 تا 5 ستاره‌ی ایمنی به آن تعلق می‌گیرد.

  • ایمنی بزرگ‌سالان

renault-kwid-global-ncap-test
امتیاز این بخش بر مبنای عملکرد خودرو در 6 تست مشخص می‌شود. دو ارزیابی حفاظت از جلو، یک برخورد به مانعی سخت و دیگری برخورد 40 درصدی بخش جلو به مانعی شکل‌پذیر (هر دو برخورد با سرعت 64 کیلومتر در ساعت) صورت می‌پذیرد. تست برخورد کناری نیز شبیه‌ساز برخورد خودرو بوده درحالی‌که تست دومی شبیه‌ساز برخورد با یک درخت یا تیر برق است. پنجمین تست که به اصطلاح تست شلاقی نام دارد چگونگی جراحت سر و گردن در برخورد از عقب را شبیه‌سازی می‌کند. در نهایت تست ترمز اضطراری خودکار را داریم که چگونگی توانایی خودرو در تشخیص برخورد از جلو و عملکرد خودکار در توقف اضطراری را نشان می‌دهد.

  • ایمنی کودکان

Ford Galaxy Euro NCAP Crash Test
یک صندلی کودک که به‌صورت نادرست نصب شده باشد می‌تواند در زمان تصادف ریسک بزرگی برای کودک به شمار رود. به همین خاطر یورو انکاپ میزان سهولت نصب امن صندلی راننده در خودرو را آزمایش می‌کند. این موسسه همچنین چگونگی حفاظت از کودک در زمان تصادف و چگونگی نصب تجهیزاتی چون ایزوفیکس (به‌صورت استاندارد یا به‌صورت آپشن) را تست می‌کند.

  • عابران پیاده

Passat_Pedestrian detection2
در این بخش عملکرد بخش جلویی خودرو در زمان برخورد با عابر پیاده بررسی می‌شود. نقاط سخت زیر بدنه که می‌توانند باعث ایجاد جراحت شوند باعث پایین آمدن امتیاز می‌شوند درحالی‌که استفاده از ویژگی‌هایی چون کاپوت‌های برآمده یا ایربگ های اضافی می‌تواند امتیاز اکتسابی را بالا ببرد. اگرچه AEB می‌تواند غالباً از برخورد خودروها با وسایل نقلیه‌ی دیگر جلوگیری کند اما بهترین سیستم‌ها می‌توانند عابران پیاده را نیز تشخیص داده و در صورت عبور ناخواسته‌ی عابر پیاده از جلوی خودرو آن را متوقف کند. خودروهای مجهز به این سیستم بهترین امتیاز این بخش را به دست می‌آورند.

  • تجهیزات ایمنی

Volvo-safety-system
یورو انکاپ همچنین امتیاز اضافی را برای تکنولوژی‌های هوشمندی که بتواند در رتبه‌ی اول از وقوع تصادف جلوگیری کند در نظر می‌گیرد. کنترل پایداری الکترونیکی و یادآور کمربند ایمنی از مدت‌ها پیش ویژگی ضروری بخش تجهیزات ایمنی بوده‌اند. بالاتر از همه‌ی این‌ها عملکردهای محدودکننده‌ی سرعت، هشدار خروج خودرو از خط و AEB قرار دارند. اگر قرار است خودرویی 5 ستاره‌ی ایمنی کسب کند باید اکثر این تجهیزات را داشته باشد. این موضوع را می‌توان در کسب دو ستاره‌ی ایمنی توسط فورد موستانگ 2017 دید.

یورو انکاپ بی‌وقفه تست‌های خود را ارتقا می‌دهد تا خودروهای جدید نیز ایمن‌تر شوند. بدین ترتیب خودرویی که در سال 2012 توانسته 5 ستاره‌ی ایمنی به دست بیاورد شاید نتواند در تست‌های امروزی همان عملکرد را داشته باشد بنابراین ضروری است قبل از خرید خودرو حتماً به این موضوع دقت کنید.
[دانلود ویدئو]

پس از لغو برگزاری سی و هشتمین نمایشگاه موتورسیکلت اوزاکا، هوندا از کانسپت CB-F به‌صورت آنلاین رونمایی کرد.

این موتورسیکلت‌ساز ژاپنی در خلق کانسپت CB-F نیم‌نگاهی به CB900F داشته‌اند، موتورسیکلتی که اولین بار در سال 1979 وارد بازار شد و در سال 2002 نیز شاهد احیای آن با هوندا 900 هورنت بودیم. با در نظر گرفتن این موضوع، موتورسیکلت جدید هوندا از طراحی کلاسیک و البته تکنولوژی مدرن قوای محرکه سود برده است.

این بایک بر پایه یک ساختار سبک‌وزنی شکل گرفته که دارای فولاد با کشش بالا می‌باشد. همچنین موتورسیکلت مفهومی هوندا دارای دوشاخ جلوی یکپارچه و بخش جانبی آلومینیومی است.

از جمله عناصر طراحی کلاسیک CB-F کانسپت می‌توان به چراغ جلوی گرد و ساده، رنگ نقره‌ای و آبی قدیمی، عناصر مشکی‌رنگ بدنه، اگزوز کروکی و صندلی چرمی ساده اشاره کرد.

اما نیروبخش این موتورسیکلت پیشرانه 4 سیلندر 4 سوپاپه با حجم 998 سی‌سی می‌باشد. هوندا قدرت و گشتاور این پیشرانه را اعلام نکرده اما گفته که پیشرانه یاد شده با یک گیربکس 6 سرعته دستی همکاری می‌کند.

همچنین ژاپنی‌ها نگفته‌اند که این کانسپت به مدلی تولیدی بدل خواهد شد یا خیر؛ اما هوندا اعلام کرده پس از لغو نمایشگاه موتورسیکلت اوزاکا اقدام به راه‌اندازی نمایشگاه مجاری هوندا در وب‌سایت خود کرده و آنجا می‌توانید 29 موتورسیکلتی که قرار بود در اوزاکا به نمایش درآیند را ببینید.


پس از پشت سر گذاشتن سال‌هایی نسبتاً ناامیدکننده، هیوندای سوناتا در نسل جدید خود کاملاً جنجالی ظاهر شده و البته به نظر می‌رسد بهتر از همیشه باشد. فرصتی پیدا شده تا ما پشت فرمان سوناتا SEL پلاس بنشینیم و ببینیم این سدان کره‌ای چه چیزهایی برای عرضه دارد. با ما همراه باشید تا ببینیم سوناتا SEL پلاس جدید چه حرف‌هایی برای گفتن دارد.

  • طراحی (امتیاز 9 از 10)

این سوناتا همان چیزی است که شش نسلش پیروی کرده‌اند. طراحی خودرو ضرورتاً زیبا نیست اما برجسته است. طی یک هفته‌ای که پشت فرمان سوناتا بودیم و به مکان‌هایی همچون پارکینگ‌ها و فروشگاه‌ها مراجعه می‌کردیم مردم از سوناتا 2020 می‌پرسیدند. قطعاً رنگ زرد خودروی ما که آن‌هم نظرات گوناگونی را ایجاد می‌کند کاملاً توی چشم بوده اما در کل استایل خود نظرات را به خود جلب می‌کند.

نادیده گرفتن تأثیر بصری سوناتا سخت است. شما باید این خودرو را از نزدیک ببینید، خط هدایت شده چراغ‌ها به سمت کاپوت و امضای طراحی هیوندای در چراغ‌ها را مشاهده کنید. این یکی از جذاب‌ترین طراحی‌های هیوندای طی 10 سال اخیر می‌باشد.

کابین فاقد ویژگی‌های برجسته بدنه بوده اما هنوز هم احساس‌برانگیز است و کیفیت بالایی دارد. احتمالاً هیوندای در طراحی فرمان از آئودی A8 الهام گرفته است. داشبورد همانند سدان بزرگ آلمانی‌ تر و تمیز و فاقد دکمه‌های غیرضروری می‌باشد. کره‌ای‌ها از صفحه‌نمایش تبلت مانند استفاده کرده و به لطف شکل چندضلعی داشبورد طراحی‌های نه چندان جالب برخی رقبا را به کار نگرفته است. حتی انتخاب‌گر دنده نیز بخشی از طراحی کلی کابین محسوب می‌شود.

تنها انتقاد اصلی ما از سوناتا SEL پلاس انتخاب پوشش عجیب برای کابین است. ترکیبی از چرم مشکی و متریال جیر مانند اصلاً جالب نیست. دوخت های متضاد قرمزرنگ هم بخش دیگری از این ترکیب است. اگر خواهان این تریم هستید بهتر است رنگ بدنه زرد و دوخت قرمز کابین را در نظر نگیرید.

  • راحتی (امتیاز 5 از 10)

کابین سوناتا مخصوصاً با وجود سانروف پانورامیک سفارشی در تریم SEL پلاس جادار و راحت حس می‌شود. فضای کافی هم وجود دارد حتی اگر فضای تنگی بر کابین حکم‌فرما باشد. صندلی عقب خودرو به ویژه تنگ‌تر از رقباست و تویوتا کمری و مزدا 6 از این نظر بهتر عمل کرده‌اند. فضای سر عقب هم در حد متوسط این کلاس است.

صندلی‌ها راحتی خوبی دارند هرچند صندلی‌های جلو کمی تخت بوده و حمایت چندانی از بدن به عمل نمی‌آورند. نیمکت ردیف عقب نرم‌تر است. ورود و خروج به کابین نیز به راحتی صورت می‌گیرد. سواری آرام خودرو نیز با جذب ناهمواری‌ها و ایزوله مناسب کابین همراه شده است. خبری از صدای باد، لاستیک و سیستم تعلیق نیست و این موضوع در چنین کلاسی احساس‌برانگیز است.

اما برخی متریال بکار رفته در کابین ناامیدکننده هستند. تریم پیانو بلک سوناتا در اطراف انتخاب‌گر دنده جالب نبوده و برخی پلاستیک‌ها در بخش‌هایی پایینی داشبورد و درب‌ها بکار رفته که حس ارزان‌قیمتی دارند.

  • تکنولوژی و ارتباطات (امتیاز 9 از 10)

هیوندای دو گزینه صفحه‌نمایش برای سیستم اطلاعات سرگرمی و پشت آمپرها ارائه کرده است. صفحه‌نمایش اولی می‌تواند از نوع 8 یا 10.3 اینچی باشد درحالی‌که پشت آمپرها می‌توانند پذیرای صفحه‌نمایش 3.5 اینچی کوچک تا 12.3 اینچی دیجیتالی باشند. مدل SEL پلاس به‌صورت استاندارد از پشت آمپرهای دیجیتالی و صفحه‌نمایش مرکزی پایه استفاده می‌کند که کمی عجیب به نظر می‌رسد.

پشت آمپرهای این خودرو مشابه محصولات جدید هیوندای و کیا بوده و از گرافیک شفاف و برخی افکت های جالب سود می‌برند. با این وجود سطح شخصی‌سازی پشت آمپرهای دیجیتال سوناتا محدود است. دوست داریم از این نظر سوناتا همپای اپتیمای جدید باشد.

مدل حاضر در تست از پکیج تکنولوژی 2750 دلاری استفاده می‌کند که باعث اضافه شدن صفحه‌نمایش 10.3 اینچی به داشبورد می‌شود. همانند پشت آمپرهای دیجیتالی، گرافیک و ظاهر این صفحه‌نمایش نیز خوب است. این صفحه‌نمایش سفارشی سریع بوده و از منوهایی با طراحی هوشمند سود می‌برد.

  • پرفورمنس و هندلینگ (امتیاز 4 از 10)

SEL پلاس ارزان‌ترین راه برای دست‌یابی به پیشرانه 4 سیلندر 1.6 لیتری هیوندای سوناتاست. این پیشرانه قدرت 0 اسب بخاری و گشتاور 264 نیوتون متری داشته و خب با خودروی قدرتمندی طرف نیستیم.

گشتاور پیشرانه در دورهای پایین کفایت می‌کند هرچند شخصیت کلی این نیروگاه آهنین از دورهای میانی به بعد جالب به نظر نمی‌رسد. صدای اگزوز هم کلافه کننده است. موضوع جالب اینکه پیشرانه پایه 2.5 لیتری تنفس طبیعی کمی قوی‌تر بوده و قدرت 191 اسبی دارد. البته سوناتا در برابر رقبای قوی‌تر همچون آکورد 2 لیتری و کمری 6 سیلندر حرف چندانی برای گفتن ندارد. اگر قدرت پیشرانه برای شما مهم است بهتر است منتظر سوناتا N-Line با قدرت 290 اسب بخار بمانید.

اما صرف‌نظر از پیشرانه انتخابی، این نیروگاه با گیربکس 8 سرعته اتوماتیک همکاری کرده و نیرو را به چرخ های جلو منتقل می‌کند. گیربکس گاها دنده‌ها را زود سبک کرده و دوست دارد مصرف سوخت را پایین بیاورد. در کل گیربکس سیستمی بسیار متوسط است. اگر شما یکی از 6 خریدار سوناتا هستید که از حالت دستی گیربکس استفاده می‌کند، متوجه شخصیت ریلکس گیربکس در حالت تمام‌اتوماتیک خواهید شد.

توانایی‌های هندلینگ سوناتا هم به اندازه گیربکس آن متوسط است. سیستم تعلیق برای سواری نرم و پایدار تنظیم شده ولی اصلاً درگیر کننده نیست. حرکات ریلکس بدنه و تمرکز روی راحتی خود را در پیچ‌ها نشان می‌دهد جایی که خودرو هندلینگ چندانی ندارد. فرمان فاقد دقت و بازخورد دیده شده در مزدا 6 یا هوندا آکورد است. سوناتا یک سدان خانوادگی میان سایز است و همین ویژگی‌ها را به خوبی نشان می‌دهد.

  • ایمنی (امتیاز 9 از 10)

سوناتا SEL پلاس از تجهیزات ایمنی احساس‌برانگیزی برخوردار است. حتی مدل پایه این خودرو به‌صورت استاندارد با کروز کنترل تطبیقی، هشدار برخورد از جلو با ترمز اضطراری خودکار، نوربالای خودکار، دستیار حفظ خودرو بین خطوط و پایش توجه راننده سود می‌برد. مدل حاضر در تست پایش نقاط کور را نیز داشته و در پکیج تکنولوژی هم دستیار رانندگی در بزرگراه هیوندای وجود دارد.

این سیستم باعث می‌شود سوناتا در وسط خط حرکت کرده و فاصله ایمن با خودروی جلویی را حفظ می‌کند. این سیستم کارکرد خوبی دارد.

  • مصرف سوخت (امتیاز 6 از 10)

پیشرانه 1.6 لیتری توربوی سوناتا SEL پلاس نه تنها کم‌توان‌تر و گران‌تر از مدل پایه 2.4 لیتری است بلکه مصرف بیشتری هم دارد. این خودرو مصرف سوخت شهری/بزرگراهی/ترکیبی به ترتیب 10.6/7.8/9.1 لیتر در هر صد کیلومتر دارد.

مصرف سوخت سوناتا تقریباً با هوندا آکورد 1.5 لیتری توربو مشابه است. البته مصرف سوخت این خودرو کمتر از مزدا 6 می‌باشد. تویوتا کمری 4 سیلندر کم‌مصرف‌تر است.

  • قیمت‌گذاری (امتیاز 6 از 10)

قیمت هیوندای سوناتا از 23600 دلار شروع می‌شود اما برای خرید مدل SEL پلاس باید 27650 دلار بپردازید. ما توصیه می‌کنیم پکیج تکنولوژی 2750 دلاری را سفارش دهید که باعث می‌شود قیمت خودرو به 31330 دلار برسد. این خودرو ارزش فوق‌العاده‌ای دارد.

فقط کافی است رقبا را در نظر بگیرید. تویوتا کمری XLE قیمت پایه 30410 دلاری داشته و برای خرید هوندا آکورد EX-L باید 31375 دلار بپردازید. این دو خودرو فاقد سانروف پانورامیک، سیستم صوتی ارتقا یافته، پشت آمپرهای تمام دیجیتالی، کلید دیجیتال، شارژ بی‌سیم گوشی هوشمند و دستیار رانندگی بزرگراه سوناتا هستند.

مزدا البته عملکرد متفاوتی دارد. مزدا 6 گرند تورینگ تجهیزات مشابهی داشته اما با قیمت 30745 دلاری، این مدل توربو ترکیب جذابی از قیمت، پرفورمنس و تناسب کلی را ارائه می‌کند. هیوندای و دو رقیب ژاپنی دیگر نمی‌توانند با چنین ترکیبی برابری کنند.

  • قضاوت نهایی (امتیاز 6.9 از 10)

هیوندای سوناتا از سال 1989 تاکنون در آمریکا عرضه می‌شود اما تا سال 2011 حضور چندانی در صحنه نداشته است؛ اما ششمین نسل سوناتا جذاب‌ترین محصول تاریخ این کمپانی بود و درک افراد از خودروهای کره‌ای را تغییر داد. اگرچه زبان طراحی جدید هیوندای در سایر محصولات این خودروساز نیز بکار رفت اما هفتمین نسل سوناتا که به عنوان مدل سال 2015 عرضه شد از طراحی نه چندان گیرا و کاراکتر رانندگی معمولی استفاده کرد. پس از چندین سال شاهد عرضه سوناتایی هستیم که با دیدنش می‌توانیم ابرو بالا بیندازیم…

مشخصات هیوندای سوناتا SEL پلاس 2020

  • پیشرانه: 4 سیلندر 1.6 لیتری توربو
  • قدرت/گشتاور: 0 اسب بخار/264 نیوتون متر
  • گیربکس: 8 سرعته اتوماتیک، دیفرانسیل جلو
  • مصرف سوخت شهری/بزرگراهی/ترکیبی: 10.6/7.8/9.1 لیتر در هر صد کیلومتر
  • قیمت پایه: 23600 دلار
  • قیمت مدل تست شده: 31330 دلار

تویوتا سرانجام نخستین تصاویر و اطلاعات رسمی از کراس‌اوور جدید خود که بر اساس هاچ‌بک یاریس ساخته شده را منتشر کرده است. این خودرو که یاریس کراس نام گرفته، در کنار هاچ‌بک معمولی یاریس و هاچ‌بک داغ GR یاریس، سومین عضو این خانواده محسوب می‌شود. هرچند فاصلهٔ محوری یاریس کراس با نسخهٔ هاچ‌بک یکسان است (2,560 میلی‌متر) اما طول آن با 240 میلی‌متر افزایش به 4,0 میلی‌متر رسیده و عرض و ارتفاع آن‌هم به ترتیب 20 میلی‌متر و 90 میلی‌متر افزایش یافته است. همچنین فاصلهٔ یاریس کراس از سطح زمین هم بیشتر از نسخهٔ هاچ‌بک است.

بااین‌حال یاریس کراس هنوز هم به‌اندازهٔ کافی کوچک هست که پا در کفش C-HR نکند. این کراس‌اوور جدید همچنین در مقایسه با برادر بزرگ‌تر خود ظاهر متعارف‌تری داشته و استایل آن کمتر بحث‌برانگیز به نظر می‌رسد. البته شاید بتوان گفت یاریس کراس با دماغه‌ای مشابه رافور، روکش‌های پلاستیکی فراوان، دهانهٔ مربعی گلگیرها و احساس کلی شاسی‌بلند مانند، یک مینی رافور است. طرح دورنگ خودرو که در این تصاویر دیده می‌شود نیز رافور را به یاد می‌آورد هرچند که برای یاریس کراس یک رنگ کاملاً جدید طلایی برنجی ارائه شده است. همچنین خریداران می‌توانند رینگ‌های بزرگ‌تر اینچی را برای خودرو سفارش دهند تا استایل اسپرت‌تری به کراس‌اوور خود ببخشند.

یاریس کراس با توجه به ابعاد بزرگ‌تر، در داخل هم از فضای بیشتری برخوردار است هرچند که فعلاً هیچ اعدادی در این رابطه منتشر نشده است. البته گفته شده این خودرو فضای بار بیشتری را ارائه می‌کند و صندلی‌های عقب آن‌هم با تقسیم 40:20:40 تا می‌شوند. حتی به‌منظور بارگیری آسان‌تر، تویوتا درب صندوق برقی را هم به‌صورت سفارشی ارائه کرده است. کف صندوق بار خودرو نیز قابلیت تنظیم ارتفاع دارد و می‌تواند به دو بخش مجزا تقسیم شود درحالی‌که برای تثبیت اشیاء در جای خود نیز کمربندهایی در صندوق تعبیه شده است.

تویوتا برای یاریس کراس یک قوای محرکهٔ هیبریدی را در نظر گرفته که از یک پیشرانهٔ بنزینی 1.5 لیتری سه سیلندر به همراه یک موتور الکتریکی تشکیل شده و مجموعاً 116 اسب بخار قدرت تولید می‌کند. برای این کراس‌اوور کوچک همچنین سامانهٔ چهارچرخ محرک هم به‌صورت سفارشی ارائه شده است. این در حالی است که در این کلاس تعداد کمی از رقبا سامانهٔ چهارچرخ محرک را ارائه می‌کنند و هیچ‌کدام از آن‌ها قوای محرکهٔ هیبریدی و سیستم AWD را باهم ارائه نمی‌کنند. در یاریس کراس، پیشرانهٔ درون‌سوز می‌تواند به‌تنهایی چرخ‌های جلو را به چرخش درآورد اما زمانی که شرایط چسبندگی ضعیف تشخیص داده شود، موتور الکتریکی هم به چرخ‌های عقب نیرو می‌دهد.

تویوتا می‌گوید یاریس کراس در نسخهٔ دیفرانسیل جلو در هر کیلومتر کمتر از 120 گرم و در نسخهٔ چهارچرخ محرک 135 گرم دی‌اکسید کربن تولید می‌کند. این کراس‌اوور ساب‌کامپکت در کنار برادر هاچ‌بک خود در کارخانهٔ تویوتا در فرانسه تولید می‌شود. این شرکت در نظر دارد سالانه بیش از 150 هزار دستگاه یاریس کراس تولید کند. این خودرو در اواسط سال 2021 در اروپا عرضه می‌شود تا با خودروهایی مثل فورد پوما، پژو 2008 و فولکس‌واگن تی‌کراس به رقابت بپردازد.

 

تویوتا سرانجام نخستین تصاویر و اطلاعات رسمی از کراس‌اوور جدید خود که بر اساس هاچ‌بک یاریس ساخته شده را منتشر کرده است. این خودرو که یاریس کراس نام گرفته، در کنار هاچ‌بک معمولی یاریس و هاچ‌بک داغ GR یاریس، سومین عضو این خانواده محسوب می‌شود. هرچند فاصلهٔ محوری یاریس کراس با نسخهٔ هاچ‌بک یکسان است (2,560 میلی‌متر) اما طول آن با 240 میلی‌متر افزایش به 4,0 میلی‌متر رسیده و عرض و ارتفاع آن‌هم به ترتیب 20 میلی‌متر و 90 میلی‌متر افزایش یافته است. همچنین فاصلهٔ یاریس کراس از سطح زمین هم بیشتر از نسخهٔ هاچ‌بک است.

بااین‌حال یاریس کراس هنوز هم به‌اندازهٔ کافی کوچک هست که پا در کفش C-HR نکند. این کراس‌اوور جدید همچنین در مقایسه با برادر بزرگ‌تر خود ظاهر متعارف‌تری داشته و استایل آن کمتر بحث‌برانگیز به نظر می‌رسد. البته شاید بتوان گفت یاریس کراس با دماغه‌ای مشابه رافور، روکش‌های پلاستیکی فراوان، دهانهٔ مربعی گلگیرها و احساس کلی شاسی‌بلند مانند، یک مینی رافور است. طرح دورنگ خودرو که در این تصاویر دیده می‌شود نیز رافور را به یاد می‌آورد هرچند که برای یاریس کراس یک رنگ کاملاً جدید طلایی برنجی ارائه شده است. همچنین خریداران می‌توانند رینگ‌های بزرگ‌تر اینچی را برای خودرو سفارش دهند تا استایل اسپرت‌تری به کراس‌اوور خود ببخشند.

یاریس کراس با توجه به ابعاد بزرگ‌تر، در داخل هم از فضای بیشتری برخوردار است هرچند که فعلاً هیچ اعدادی در این رابطه منتشر نشده است. البته گفته شده این خودرو فضای بار بیشتری را ارائه می‌کند و صندلی‌های عقب آن‌هم با تقسیم 40:20:40 تا می‌شوند. حتی به‌منظور بارگیری آسان‌تر، تویوتا درب صندوق برقی را هم به‌صورت سفارشی ارائه کرده است. کف صندوق بار خودرو نیز قابلیت تنظیم ارتفاع دارد و می‌تواند به دو بخش مجزا تقسیم شود درحالی‌که برای تثبیت اشیاء در جای خود نیز کمربندهایی در صندوق تعبیه شده است.

تویوتا برای یاریس کراس یک قوای محرکهٔ هیبریدی را در نظر گرفته که از یک پیشرانهٔ بنزینی 1.5 لیتری سه سیلندر به همراه یک موتور الکتریکی تشکیل شده و مجموعاً 116 اسب بخار قدرت تولید می‌کند. برای این کراس‌اوور کوچک همچنین سامانهٔ چهارچرخ محرک هم به‌صورت سفارشی ارائه شده است. این در حالی است که در این کلاس تعداد کمی از رقبا سامانهٔ چهارچرخ محرک را ارائه می‌کنند و هیچ‌کدام از آن‌ها قوای محرکهٔ هیبریدی و سیستم AWD را باهم ارائه نمی‌کنند. در یاریس کراس، پیشرانهٔ درون‌سوز می‌تواند به‌تنهایی چرخ‌های جلو را به چرخش درآورد اما زمانی که شرایط چسبندگی ضعیف تشخیص داده شود، موتور الکتریکی هم به چرخ‌های عقب نیرو می‌دهد.

تویوتا می‌گوید یاریس کراس در نسخهٔ دیفرانسیل جلو در هر کیلومتر کمتر از 120 گرم و در نسخهٔ چهارچرخ محرک 135 گرم دی‌اکسید کربن تولید می‌کند. این کراس‌اوور ساب‌کامپکت در کنار برادر هاچ‌بک خود در کارخانهٔ تویوتا در فرانسه تولید می‌شود. این شرکت در نظر دارد سالانه بیش از 150 هزار دستگاه یاریس کراس تولید کند. این خودرو در اواسط سال 2021 در اروپا عرضه می‌شود تا با خودروهایی مثل فورد پوما، پژو 2008 و فولکس‌واگن تی‌کراس به رقابت بپردازد.

 

[دانلود ویدئو]
[دانلود ویدئو]

خودرویی بسیار متقاعدکننده برای اکثر افراد…

نشریه ادموندز از چند هفته پیش بررسی بلندمدت تسلا مدل Y را شروع کرده است. این رسانه ویدئویی از بازخوردهای اولیه این خودروی الکتریکی را منتشر کرده و گفته بود که اطلاعات بیشتری را در آینده ارائه خواهد کرد.

ادموندز از آن زمان تاکنون مدت بیشتری را با کراس اوور جدید تسلا سپری کرده است. این خودرو از نوع دو موتوره چهار چرخ محرک پرفورمنس با پکیج ارتقایی پرفورمنس بوده و همچنین به قابلیت خودران کامل مجهز شده است. ظاهراً تیم ادموندز کاملاً تحت تأثیر مدل Y قرار گرفته است. این تحت تأثیر قرار گرفتن به حدی بوده که آن‌ها گفته‌اند مدل Y خودرویی بسیار متقاعدکننده برای اکثر افراد است.

اما دلیل این ادعا چیست؟ ادموندز می‌گوید دلیل این کار ترکیب بسیار خوب پرفورمنس، قیمت و تکنولوژی است. البته تیم بررسی این خودرو می‌گوید ای‌کاش مدل Y از متریال بهتری در کابین استفاده می‌کرد و دید عقب بهتری داشت.

نکته جالب اینکه ادموندز در بررسی اولیه خود بخشی را تصحیح کرده است. در آن ویدئو از عدم خم شدن صندلی‌های عقب تسلا مدل Y انتقاد شده بود اما برخی افراد گفتند این اطلاعات درست نبوده و ادموندز هم با انتشار ویدئویی به این نظرات پاسخ داد.

تسلا مدل Y پرفورمنس

این نشریه معتبر در آینده اطلاعات بیشتری از بررسی این خودروی الکتریکی را منتشر خواهد کرد. ادموندز می‌گوید تسلا مدل 3 و مدل S روی فروش لوکس سازان سنتی تأثیر گذاشته‌اند و همین محصولات روی افزایش محبوبیت تسلا تأثیر زیادی گذاشته‌اند. گفته می‌شود تسلا مدل Y هم‌ ظرفیت تکرار چنین موفقیتی را داشته حتی اگر رقبای جدید و تازه‌نفسی همچون فورد موستانگ مک ای، ولوو XC40 Recharge و ب ام و iX3 در راه باشند…

[دانلود ویدئو]

شورلت کوروت C8 جدید از زمان معرفی تاکنون سروصدای بسیار زیادی به پا کرده است زیرا اولین کوروت موتور وسط تولیدی دنیا پرفورمنسی فوق‌العاده را در کنار قیمتی باورنکردنی ارائه می‌کند و همچنین تاکنون جوایز زیادی را هم کسب کرده است؛ اما برای اینکه توانایی‌ها و محدودیت‌های کوروت C8 را محک بزنیم آن‌را در برابر یکی از بهترین سوپراسپرت‌های موتور وسط بازار یعنی لامبورگینی اوراکان اوو قرار داده‌ایم.

البته گاو وحشی ایتالیایی‌ها با 124 هزار دلار قیمت بیشتر و برخورداری از 145 اسب بخار قدرت بیشتر، دو سیلندر اضافی و یک محور محرک بیشتر، در سطح کاملاً بالاتری نسبت به کوروت قرار می‌گیرد. همچنین کسانی که قصد خرید اوراکان را دارند قطعاً پای به نمایندگی‌هایی نخواهند گذاشت که در آن‌ها خودروهای ارزان‌قیمتی مثل شورلت اکوئناکس و اسپارک هم به فروش می‌رسد و از سوی دیگر هیچ‌کدام از خریداران کوروت توانایی خرید یک لامبورگینی را ندارند اما با همهٔ این‌ها، این مقایسه نزدیک‌تر آن چیزی است که فکر می‌کنید.

قدرت و شتاب

هم کوروت و هم اوراکان هردو از پیشرانه‌های تنفس طبیعی استفاده می‌کنند. در سینهٔ C8 یک شاهکار تمام آمریکایی یعنی موتور 6.2 لیتری V8 پوشراد قرار گرفته که 490 اسب بخار قدرت و 630 نیوتن متر گشتاور تولید می‌کند؛ اما هنگامی‌که سیستم اگزوز پرفورمنس سفارش داده شود (مثل نمونهٔ مورد آزمایش ما) این اعداد با افزایشی جزئی به 495 اسب بخار و 637 نیوتن متر می‌رسند. این نیرو از طریق یک گیربکس هشت سرعتهٔ اتوماتیک دوکلاچه و یک دیفرانسیل لغزش محدود الکترونیکی به چرخ‌های عقب تحویل داده می‌شود.

اوراکان اوو مجهز به یک نیروگاه 5.2 لیتری V10 است که 640 اسب بخار قدرت را در دور 8 هزار rpm (اوج قدرت موتور کوروت در دور 6,450 rpm ارائه می‌شود و ردلاین آن‌هم پایین‌تر است) و 600 نیوتن متر گشتاور را در دور 6,500 rpm تولید می‌کند (حداکثر گشتاور کوروت در دور 5,150 rpm ارائه می‌شود). یک گیربکس هفت سرعتهٔ اتوماتیک دوکلاچه نیز نیروی موتور را از طریق سامانهٔ چهارچرخ محرک بین هردو محور توزیع می‌کند.

تعجب‌آور اینکه کوروت ظرف 2.8 ثانیه از صفر به سرعت 96 کیلومتر بر ساعت می‌رسد که دقیقاً با شتاب اعلامی اوراکان اوو یکسان است. حداکثر سرعت لامبورگینی به 325 کیلومتر بر ساعت می‌رسد درحالی‌که شورلت نهایتاً می‌تواند به سرعت 310 کیلومتر بر ساعت دست پیدا کند اما ازآنجایی‌که اصولاً در آمریکا جایی وجود ندارد که مالکین بتوانند به این سرعت‌ها برسند، برتری لامبورگینی در این قسمت چندان تأثیرگذار نیست.

اما نکتهٔ مهم این است که C8 با قدرت کمتر و بدون سامانهٔ چهارچرخ محرک می‌تواند در خط مستقیم شانه‌به‌شانهٔ اوراکان پیش برود آن‌هم با کمتر از یک‌سوم قیمت. انتخاب اینکه صدای موتور کدام خودرو بهتر است اما به سلیقهٔ افراد بستگی دارد که صدای کلاسیک آمریکایی کوروت را می‌پسندند یا آوای جذاب V10 لامبورگینی را. البته باید گفت قدرت پیشرانهٔ اوراکان ضربات سخت‌تری دارد و می‌تواند از کشش چهارچرخ محرک آن لذت برد.

هندلینگ و توانایی‌های رانندگی

شورلت مدت‌ها است که کوروت را برای استفاده‌های روزمره تنظیم کرده است (لااقل کوروت‌های معمولی پایه را) و C8 هم سواری بسیار نرمی را ارائه می‌کند. نمونهٔ مورد آزمایش ما به سیستم تعلیق تطبیقی هم مجهز بود که به‌صورت پیش‌فرض در حالت تور» قرار دارد و از روی دست‌اندازها را با ملایمت و نرمی عبور می‌کند. لامبورگینی اما با سیستم تعلیق سفت خود مثل یک گاو رَم کرده است. این تعلیق خشک موجب می‌شود تأثیر دست‌اندازها به ساختار خودرو منقل و سپس به کابین وارد شود.

در پیست، هردو ماشین با وجود شخصیت‌های بسیار متفاوت، خودروهای توانمندی هستند. لامبورگینی با چسبندگی عالی، سامانهٔ چهارچرخ محرک و شاسی کاملاً پایدار، دقیقاً به هرجایی که راننده اراده کند حرکت می‌کند. به دلیل صدای زیاد V10 و موقعیت پایین راننده در نزدیکی محور جلو، هنگام رانندگی‌های سریع، اوراکان اوو کمی پرخاشگر و عصبانی می‌شود اما این بدان معنا نیست که خسته‌کننده است زیرا تجربهٔ رانندگی فوق‌العاده‌ای را ارائه می‌کند و با پدال گاز تهاجمی آن می‌توان به بیش‌فرمانی حیرت‌انگیزی دست پیدا کرد.

کوروت نیز برای رانندگی‌های سخت آماده است اما به نظر می‌رسد حالت‌های قابل انتخاب شاسی و قوای محرکهٔ آن گسترهٔ رفتاری بیشتری نسبت به اوراکان دارد. رفتن از حالت رانندگی تور به پیست و فعال کردن سیستم مدیریت کشش پرفورمنس کوروت، آن‌را به‌طور چشمگیری بیدار می‌کند هرچند که فرمان کمی سنگین و مصنوعی است و اکثر رانندگان فرمان سریع‌تر و سبک‌تری را ترجیح می‌دهند. همچنین به نظر می‌رسد شاسی خودرو به‌صورت عمدی به‌گونه‌ای تنظیم شده که حد متوسطی از کم‌فرمانی را داشته باشد اما رانندگان حرفه‌ای می‌توانند با فشردن شدیدتر پدال گاز به‌راحتی از این حربهٔ ایمنی عبور کنند.

بنابراین احتمالاً مهندسین شاسی جنرال موتورز برای حفظ ایمنی خریداران کوروت موتور وسط (که عمدتاً راننده‌های حرفه‌ای نیستند) عمداً شاسی را این‌گونه تنظیم کرده‌اند. مشکل اصلی کوروت C8 اما پدال ترمز آن است که مبهم و اسفنجی عمل می‌کند (البته بسته با حالت رانندگی، پاسخ پدال به شکلی مصنوعی تغییر می‌کند). البته هرگز قدرت توقف کوروت را زیر سؤال نمی‌بریم بلکه صرفاً درک عملکرد سیستم ترمز آن دشوار است درحالی‌که ترمزهای اوراکان قابل‌پیش‌بینی‌تر و با احساسی به‌مراتب بهتر عمل می‌کنند.

ظاهر و پرستیژ

خرید یک لامبورگینی صرفاً به معنای داشتن یک خودروی جذاب در خانه نیست بلکه شما یک سبک زندگی را خریداری می‌کنید که متوقف شدن توسط رهگذران برای عکس گرفتن یا دعوت شدن به مسابقهٔ درگ توسط افرادی با دوج چلنجرهای تقویت‌شده را به همراه دارد. با لامبورگینی همه فرض می‌کنند شما ثروتمند و مشتاق جلب‌توجه هستید؛ اما آیا کوروت هم همین‌طور است؟ تاکنون نه زیرا کوروت تا نسل C7 خودرویی بسیار معمولی بود که جنرال موتورز با تیراژ بالا آن‌را به فروش می‌رساند و خودروی کمیابی نبود.

اما باید این‌ها را فراموش کرد زیرا C8 هم توجهی در حد لامبورگینی را به خود جلب می‌کند. مهم نیست چه تعداد از این ماشین ساخته شود، C8 ساختارشکنی کرده و به همین دلیل نگاه‌ها را به سمت خود می‌کشد. هرچند آمریکایی‌ها از نزدیک با کوروت آشنا هستند اما ظاهر گوه‌ای و شکل و جدید این نسل جدید برای آن‌ها تازگی دارد. به همین دلیل، هنگام حرکت با خودروی مورد آزمایش با چشم‌های کنجکاو زیادی در کالیفرنیا و خصوصاً میشیگان مواجه شدیم؛ بنابراین دقیق مثل پرفورمنس آن، جذابیت و جلب‌توجه ظاهری کوروت C8 نیز فراتر از قیمت آن است.

همچنین شورلت سرانجام کابین سطح پایین کوروت را بهبود بخشید و آن‌را به سطح کیفیت یک خودروی اسپرت 60 هزار دلاری و حتی فراتر از آن رسانده است. این کاری است که پورشه سال‌ها انجام می‌داد یعنی معتقد بود باید همان کیفیت داخلی اصلی هم در نسخهٔ پایه 911 و هم در نسخه‌هایی با دو برابر قیمت ارائه شود. البته این کار باعث شده جنرال موتورز روی نسخه‌های پایهٔ کوروت ضرر بدهد. درهرحال، کیفیت متریال کابین کوروت با قیمت 80 هزار دلاری نمونهٔ مورد آزمایش ما کاملاً متناسب بود. در کابین این ماشین پلاستیک‌های زیبا و چرم‌های دوخته‌شده کاملاً مناسب هستند و عناصری مثل ردیف طولانی و باریک دکمه‌ها که کابین را به دو قسمت تقسیم کرده یا غربیلک فرمان دو پرهٔ مربعی، داخل C8 را بسیار جذاب کرده‌اند.

نتیجه‌گیری

به سکانس پایانی این رقابت سخت رسیدیم. کوروت C8 خودروی بسیار ارزشمندی است که ظاهر و پرفورمنس خودروهای گران‌تر را ارائه می‌کند؛ اما آیا این برای پیروزی بر یک لامبورگینی کافی است؟ همان‌طور که در ابتدا گفتیم، تقریباً هیچ اشتراکی بین خریداران کوروت C8 و اوراکان اوو وجود ندارد و بنابراین این سؤال اساساً تئوری و انتزاعی است؛ اما اگر این واقعیت را کنار بگذاریم، می‌توان گفت بله، کوروت درعین‌حالی که پرفورمنسی در حد لامبورگینی دارد، برای استفاده‌های روزانه هم خودروی مناسب‌تری نسبت به اوراکان است و باید آن‌را پیروز این جدال دانست. همچنین نباید فراموش کرد که این فعلاً نسخهٔ پایهٔ C8 است. فقط صبر کنید تا نسخه‌های پرفورمنس بالای Z06 و ZR1 و زورای هیبریدی هزار اسب بخاری از راه برسند.

 

مشخصات فنی


شورلت کوروت C8

لامبورگینی اوراکان اوو

قیمت پایه59,995 دلار4,034 دلار
قیمت تست‌شده83,825 دلار235,084 دلار
پیشرانه6.2 لیتری V85.2 لیتری V10
قدرت495 اسب بخار640 اسب بخار
گشتاور637 نیوتن متر600 نیوتن متر
گیربکس8 سرعته دوکلاچه7 سرعته دوکلاچه
محور محرکعقبچهارچرخ
طول4,630 میلی‌متر4,521 میلی‌متر
فاصلهٔ محوری2,723 میلی‌متر2,6 میلی‌متر
وزن1633 کیلوگرم1508 کیلوگرم
شتاب صفر تا 962.8 ثانیه2.8 ثانیه
حداکثر سرعت310 کیلومتر/ساعت325 کیلومتر/ساعت
مصرف سوخت11.2 لیتر ترکیبی15.2 لیتر ترکیبی

معرفی فورد برانکو به سال 1965 بازمی‌گردد. این خودرو در سال 1996 بازنشسته شد ولی پس از گذشت 5 نسل، این خودروی فول سایز به شکل یک شاسی‌بلند خانوادگی مشابه محصولاتی همچون اکسپدیشن و اکسپلورر به بازار باز خواهد گشت. هم‌اکنون و 20 سال پس از خاتمه تولید نسل پیشین، سرانجام نام برانکو بازمی‌گردد و باید با جیپ رانگلر سرشاخ شود.

همراه برانکوی جدید برادری کوچک‌تر با نام برانکو اسپورت خواهد بود، خودرویی که استایل خشن‌تری خواهد داشت اما برای خریدارانی خواهد بود که برنامه‌های مفصلی برای آفرود همه‌روزه ندارند.

به منظور آماده شدن برای رونمایی برانکوی جدید و همچنین یادآوری میراثی که بر جای گذاشته، ویدئویی از سیر تکاملی نسل‌های پیشین این خودروی خاطره‌انگیز منتشر شده است. برانکو طی 5 نسل خود تغییرات زیادی داشته اما هرگز ریشه‌های خشن و سرسخت خود را از دست نداده است.

اولین نسل برانکو از سال 1966 تا 1977 در خط تولید بود. این خودرو با پیشرانه‌های 6 و 7 سیلندر ویندسور و در شکل‌های بدنه رودستر، استیشن واگن و پیکاپ تولید می‌شد. نسل اول برانکو رقیبی برای جیپ CJ-5 بود و از توانایی آفرود بسیار خوبی بهره می‌برد.

اما نسل دوم این خودرو تنها از سال 1978 تا 1979 تولید شد و فورد می‌خواست با شورولت بلیزر K5 بزرگ‌تر و داج رم چارجر رقابت کند. دومین نسل این خودرو که بر پایه F-150 پیکاپ بنا شده بود با دو پیشرانه 8 سیلندر بزرگ عرضه شد.

سومین نسل برانکو (سال‌های 1980 تا 1986) خودروی کوتاه‌تر و سبک بود و مدل کامپکت برانکو II نیز وارد میدان شد. این خودرو که بازهم بر پایه F-150 شکل گرفته بود دوباره از پیشرانه 6 سیلندر استفاده کرد اما نسخه‌های 8 سیلندر هم همچنان در دسترس بود.

نسل چهارم برانکو بین سال‌های 1987 تا 1991 و هم‌زمان با عرضه هشتمین نسل F-150 تولید شد و خودرویی نرم‌تر و آئرودینامیک تر بود.

پنجمین نسل این شاسی‌بلند هم بین سال‌های 1992 تا 1996 روی خط تولید بود و زمانی که 95 میلیون نفر تعقیب و گریز زنده‌ی پلیس و OJ سیمپسون (نشسته روی صندلی عقب یک برانکوی سفیدرنگ) را دیدند به مشهورترین نسل برانکو تبدیل شد. یک سال پس از این واقعه هم برانکو به موزه فرستاده شد.

اما نام برانکو امسال زنده خواهد شد و البته پیش عرضه هم فورد تیزری از پروتوتایپ برانکو R را منتشر کرده است، خودرویی که در مسابقه باجا 1000 سال 2020 شرکت خواهد کرد.

[دانلود ویدئو]

پورشه مدل‌های سال 2021 از 911 کررا S و 4S در اروپا با گیربکس 7 سرعته دستی معرفی کرده است. این خودروساز آلمانی عرضه این گیربکس در بازار آمریکا را نیز تائید کرده است.

پورشه چندین سال است گیربکس 7 سرعته دستی را در برخی مدل‌های 911 عرضه می‌کند و حالا تائید کرده این گیربکس در بازار اروپا هم برای مدل‌های کررا S و 4S در دسترس خواهد بود. سفارش این گیربکس هزینه اضافی برای مالک در بر نخواهد داشت و تمامی مدل‌های خریداری شده با این گیربکس به‌صورت استاندارد به پکیج اسپورت کرونو مجهز خواهند بود.

از جمله ویژگی‌های پکیج یاد شده می‌توان به صفحه‌نمایش دمای لاستیک اشاره کرد. این صفحه‌نمایش زمان سرد بودن لاستیک‌ها رنگ آبی را نشان داده و زمانی که در دمای بهینه باشند رنگ سفید را اعلام خواهند کرد. پکیج اسپورت کرونو همچنین شامل عملکرد قطع کلاچ دوبل خودکار است که در موقع مع دادن سرعت پیشرانه را افزایش داده و بهترین تعویض دنده صورت گیرد. به لیست ویژگی‌های پکیج اسپورت کرونو باید دسته‌موتورهای فعال، حالت اسپورت PSM، حالت‌های رانندگی متنوع، کرنومتر و برنامه پیست پورشه را هم اضافه کرد.

پورشه 911 کررا S مدل 2021 مجهز به گیربکس 7 سرعته دستی شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت 4.2 ثانیه‌ای دارد.

البته برخی به‌روزرسانی‌های دیگر هم برای مدل 2021 این خودروها وجود دارد. برای مثال سیستم InnoDrive پورشه هم‌اکنون در دسترس خریداران است. این سیستم از داده‌های ناوبری برای محاسبه نقاط مناسب شتاب گیری و کاهش سرعت استفاده کرده و این کار را با توجه به پیچ‌ها و شیب مسیر انجام می‌دهد. یک عملکرد تنظیم ارتفاع هوشمند نیز وجود دارد که به سیستم لیفت جلو اجازه می‌دهد ارتفاع این بخش را به‌صورت خودکار تنظیم نماید.

مورد بعدی هم پکیج چرم 930 برای پورشه 911 مدل 2021 است. این پکیج کابین شامل پانل‌های صندلی و درب دوخته شده می‌باشد. این خودروساز محبوب همچنین شیشه‌های محافظ صدای سبک‌وزن و سیستم نورپردازی کابین با هفت‌رنگ گوناگون را در نظر گرفته است. نهایتاً هم یک رنگ بدنه جدید به نام سبز پیتون هم در دسترس خریداران می‌باشد.


امیل جلینک مالک نمایندگی برجسته‌ی دایملر ایده‌ی استفاده از نام دخترش یعنی مرسدس روی محصولات مرسدس را مطرح کرد و این نام و نشان اولین بار روی مرسدس 35 PS پدیدار گشت. سپس در سال 1926 بود که دایملر با کمپانی کارل بنز ادغام شد و دایملر-بنز به عنوان کمپانی مرسدس بنز متولد گردید.

کارل بنز اولین خودرویی را که می‌توانیم با نام خودرو بشناسیم در سال 85 معرفی کرده بود. 135 سال بعد این کمپانی به حدی قوی و برجسته شده که جزو بهترین لوکس سازان دنیا می‌باشد؛ اما مرسدس طی این سال‌ها در بحث اختراعات و تکنولوژی‌ها نیز کاملاً پیشرو بوده و تاکنون مقالات بسیاری دراین‌باره به رشته تحریر درآمده است.

ما هم می‌خواهیم نگاهی بیندازیم به اولین‌ها و مهم‌ترین تکنولوژی‌هایی که توسط مرسدس به دنیای خودرو اعطا شده است. با ما همراه باشید.

  • اولین خودرو: بنز پتنت-موتور واگن (سال 86)

داستان از سال 86 آغاز می‌شود زمانی که کارل بنز اولین خودروی موتوری دنیا را معرفی کرد. این خودرو از یک پیشرانه تک سیلندر 954 سی‌سی استفاده کرده بود و قدرتش هم کمتر از قدرت یک اسب متوسط بود اما سرعت حدود 16 کیلومتر در ساعت داشت.

همسر بنز یعنی خانم برتا کمک‌های شایانی به او کرده بود. او نه تنها در کارهای تولید این خودرو کمک‌حال بنز بود بلکه اولین سفر خودرویی دنیا را در سال 88 انجام داد. او در طی این سفر 195 کیلومتری متوجه شد ترمزها در حال تمام شدن هستند و بنابراین پوسته‌ی چرمی را روی کوبلر کشید و به این ترتیب اولین لنت‌های ترمز اختراع شد.

  • سوپرشارژر: مرسدس (سال 1921)

قدرت یا به نوعی نبود آن در اولین سال‌های ظهور خودرو مسئله مهمی محسوب می‌شد. سوپرشارژر یک کمپرسور هوا بود که باعث می‌شد که در هر سیکل پیشرانه اکسیژن بیشتری موجود باشد و سوخت بیشتری سوزانده شده و بنابراین قدرت بیشتری تولید شود.

مرسدس اولین کمپانی‌ای بود که از این تکنولوژی در خودروهای تولیدی خود استفاده کرده است. این خودروها با واژه‌ی Kompressor شناخته می‌شدند، نامی که تا همین چند سال پیش نیز بکار رفته است.

  • گیربکس 8 سرعته دستی: مایباخ DS8 (سال 1931)

گیربکس‌های 8 سرعته دستی به ندرت در دنیای کنونی پیدا می‌شوند و حتی نمونه‌های 7 سرعته هم چندان وجود ندارند اما گیربکس 8 سرعته دستی در سال 1931 با یک پیشرانه 12 سیلندر 8 لیتری در مایباخ زپلین DS8 همکاری کرده است. مایباخ که سازنده پیشرانه‌های قدرتمند تانک در جنگ جهانی دوم بود در سال 1960 به دایملر-بنز پیوست.

  • دیزل: مرسدس بنز 260D (سال 1936)

ردولف دیزل در سال‌های حدود 90 میلادی پیشرانه‌ای را تولید کرد که حالا هم با نام خود او شناخته می‌شود. این پیشرانه مخصوصاً از نظر راندمان و گشتاور کاملاً خودش را اثبات نمود. پیشرانه دیزل به سرعت برای استفاده در زیردریایی‌ها و کشتی‌ها توسعه یافت و اولین تراک دیزلی نیز در سال 1908 تولید شد.

تولید نسخه‌های کوچک‌تر و سبک‌تر از پیشرانه‌های دیزلی یک چالش بود اما خودروسازان پس از جنگ جهانی اول روی آن کار کردند و پروتوتایپ هایی از سیتروئن، سائورر و پژو با این پیشرانه تولید شد اما این مرسدس بود که اولین خودروی دیزلی تولیدی در دنیا یعنی 260D را معرفی نمود. این خودرو به پیشرانه 4 سیلندر 2545 سی‌سی دیزلی با قدرت 45 اسب بخاری مجهز بود و سقف سرعت قابل‌احترام 95 کیلومتر در ساعتی داشت. تا سال 1940 دو هزار دستگاه از این خودرو تولید شد و وقوع جنگ باعث توقف تولیدش گردید.

  • توربودیزل: مرسدس بنز 300SD (سال 1978)

پیشرانه دیزل در دهه 70 میلادی فرصت دیگری برای مرسدس مهیا کرد زیرا در این برهه زمانی بهای بنزین به شدت بالا رفت و راندمان پیشرانه‌های دیزلی موردتوجه قرار گرفت؛ اما مرسدس برای اولین بار نسخه توربوی پیشرانه دیزلی را در S کلاس W116 و با کد 300SD معرفی نمود. این خودرو تنها در آمریکا عرضه شد.

این پیشرانه 5 سیلندر 3 لیتری علیرغم استفاده از توربو تنها 111 اسب بخار قدرت داشت. مصرف سوخت 9.4 لیتری این خودرو خریداران را تحت تأثیر قرار دارد و تعداد 28634 دستگاه از آن تا سال 1980 به فروش رفت. این پیشرانه در مدل جدیدترین W126 قوی‌تر شد و یک‌بار دیگر به بازار بازگشت. این پیشرانه هم فقط در آمریکا عرضه شد و تا سال 1985 قابل انتخاب بود.

  • ترمزهای ضد قفل الکترونیکی: مرسدس بنز S کلاس (سال 1978)

اگرچه سیستم ترمز ضد قفل مکانیکی در سال 1960 عرضه شده بود اما سیستم‌های چهار کاناله کاملاً الکترونیکی تا سال 1978 در دسترس نبودند. در این سال بود که نسخه پرچم‌دار S کلاس W116 با این آپشن روانه بازار گردید.

این تکنولوژی کاراتر و سریع‌تر بود و سریعاً نسخه‌های مکانیکی را کنار زد. نصب ABS از سال 2004 روی تمامی خودروهای فروخته شده در اتحادیه اروپا اامی شده است. این سیستم باعث توقف سریع‌تر خودرو می‌شود و اگر خیلی سریع می‌خواهید توقف کنید کافی است پدال ترمز را هرچه سفت تر فشار دهید تا ABS کار خود را انجام دهد.

  • میله چپ کردن خودکار: مرسدس بنز SL کلاس (سال 1989)

خودروهای کانورتیبل کاملاً در تیررس قانون‌گذاران هستند چراکه آن‌ها نگران ایمنی سرنشینان در زمان چپ کردن چنین خودروهایی می‌باشند. همین موضوع سبب شد برخی خودروسازان همچون پورشه گزینه سقف تارگا را برای 911 در نظر بگیرند.

مرسدس نیز با عرضه SL کانورتیبل R129 مشکل یاد شده را حل کرد. یک میله قوی به منظور تحمل وزن کامل خودرو در نظر گرفته شد. این میله معمولاً پشت صندلی‌ها پنهان می‌شد و اگر حسگرها چپ شدن خودرو را تشخیص می‌دادند این میله در عرض سه‌دهم ثانیه باز می‌شد.

  • لعاب عایق: مرسدس بنز S کلاس (سال 1991)

یکی از ویژگی‌های قابل‌توجه مرسدس S کلاس W140 استفاده از لعاب عایق که بیشتر با نام شیشه دوجداره شناخته می‌شود، بود که به‌صورت استاندارد در شیشه‌های جانبی بکار رفته و باعث کاهش قابل‌توجه صدای تولیدی توسط لاستیک‌ها می‌شد. البته این ویژگی بعدا حذف شد زیرا باعث افزایش وزن و مصرف سوخت خودرو می‌شد.

  • کنترل پایداری الکترونیکی: مرسدس بنز CL600 (سال 1995)

کنترل پایداری الکترونیکی ESC و سیستم‌های مشابه آن باعث کاهش تصادفات می‌شوند زیرا به سرعت از دست رفتن کنترل خودرو را تشخیص داده و روی چرخ ها نیروی ترمز را اعمال می‌کنند. اولین خودرویی که از این سیستم استفاده کرد مرسدس CL600 بود.

در سال 1997 شاهد نصب این سیستم روی مرسدس A کلاس بودیم. باور بر این است که ESC و سیستم‌های مشابه جان هزاران نفر را از زمان معرفی تاکنون حفظ کرده‌اند. نصب این سیستم از سال 2012 تاکنون در تمامی خودروهای فروخته شده در آمریکا اامی شده است.

  • دستیار ترمز: مرسدس S کلاس (سال 1996)

خودروهای مدرن مجهز به ترمزها و لاستیک‌های مدرن به سرعت می‌توانند توقف کنند و این در جاده‌های خیس این تفاوت نسبت به قبل مشهودتر است. بسیاری از رانندگان در وضعیت‌های وخیم ترمز را به حد کافی فشار نمی‌دهند و این امر منجر به تصادف می‌شود. این سیستم جدید تولید شده توسط TRW فشار ناکافی ترمز را تشخیص داده و نیروی بیشتری را وارد می کند.

مرسدس از این سیستم به‌صورت استاندارد در سال 1998 استفاده کرد. نصب آن روی خودروهای فروخته شده در اتحادیه اروپا از سال 2009 اامی شده است.

  • کروز کنترل تطبیقی: مرسدس بنز S کلاس (سال 1998)

کروز کنترل ویژگی بسیار مفیدی است اما در ترافیک سنگین کاربرد کمتری داشته است. کروز کنترل تطبیقی ACC از رادار و گاهی اوقات از دوربین برای تنظیم خودکار سرعت استفاده کرده و فاصله از خودروی جلویی را حفظ می کند.

اگرچه قبل‌تر برخی سیستم‌های پایه‌تر موجود بوده‌اند اما اولین خودرویی که دارای سیستمی کامل بود مرسدس S کلاس W220 بوده است. مرسدس در سال 2005 اقدام به ارتقای کروز کنترل تطبیقی خود کرد تا خودرو در صورت نیاز بتواند توقف کند.

  • سیستم ورود و استارت بدون کلید: مرسدس S کلاس (سال 1998)

S کلاس W220 ویژگی قابل‌توجه دیگری هم داشت. سیستم‌های ورود و استارت بدون کلید یا همان کیلس نیاز به کلید فیزیکی را تاحدی از بین می‌برند. این تکنولوژی در ابتدا توسط شرکت آلمانی VDO معرفی شده است.

  • صندلی‌های ماساژوردار: مرسدس بنز S کلاس (سال 2000)

اگرچه کادیلاک اولین خودروسازی است که خودرویی با صندلی‌های گرم شونده را به بازار فرستاده اما صندلی‌های ماساژوردار تاریخچه بسیار کمتری دارند. این صندلی‌ها در مرسدس بنز S کلاس سال 2000 نصب شدند.

  • هشدار خروج از مسیر: مرسدس بنز آکتروس (سال 2000)

حواس‌پرتی راننده، خواب‌آلودگی و دیگر دلایل باعث خارج شدن خودروها از مسیر و به وقوع پیوستن تصادفات وحشتناکی می‌شوند. این تکنولوژی در صورت تشخیص چنین کاری هشدار صوتی داده و البته این کار را با اسکن خطوط جاده توسط دوربین‌ها انجام می‌دهد. اولین سیستم تولیدی در مرسدس بنز آکتروس دیده شد. نیسان اولین خودروسازی بود که از این سیستم در یک خودروی سواری استفاده کرد. این خودرو سیما F50 بازار ژاپن بود که در سال 2001 تولید شد.

این روزها چنین سیستم‌هایی به وفور در خودروهای مدرن دیده می‌شود و پیشرفته‌ترین آن‌ها حتی به‌صورت خودکار به خودرو فرمان می‌دهد.

  • ترمز اضطراری خودکار: مرسدس بنز S کلاس (2006)

تصادفات از پشت یکی از معمول‌ترین تصادفات خودرویی هستند و زمانی که سرعت خودرو بالا باشد می‌تواند سلامتی سرنشینان را به خطر بیندازد. سیستم جدید مرسدس در سال 2006 روی S کلاس W221 و CL کلاس C216 نصب شد. ترمز اضطراری خودکار این خودروها از دو رادار برای تشخیص تصادف قریب‌الوقوع استفاده می‌کرد.

در ابتدا هشدارهای صوتی و بصری منتشر شده و اگر هشدارها نادیده گرفته شوند ترمز فعال می‌شود. اگر هنوز هم عکس‌العملی از سوی راننده تشخیص داده نشود حداکثر نیروی ترمز اعمال شده و تأثیر تصادف کمتر می‌شود. این سیستم امروزه روی خودروها دیده می‌شود و از سال آینده باید روی تمامی خودروهای فروخته شده در اتحادیه اروپا نصب گردد.


آئودی A3 سدان جدید نقطه ورود قدرتمندی به کلاس لوکس‌های ساب کامپکت محسوب می‌شود. این کلاس هم‌اکنون شامل خودروهایی همچون آکورا ILX، ب ام و سری 2 گرن کوپه، مرسدس بنز A کلاس و CLA می‌باشد. با وجود استایلی به‌روز، کابین ارتقا یافته و قیمت پایه حدود 30 هزار دلار، انتظار می‌رود A3 جدید خودرویی کاملاً رقابتی در مقایسه با دیگر رقبا باشد؛ اما اگر شما بیشتر به خودروهای کارکرده و قیمت مناسب آن‌ها تمایل دارید می‌توانید گزینه‌های زیر را بررسی کنید.

  • فولکس‌واگن گلف GTI مدل‌های 2015 تا 2019

این خودرو شاید از نظر فنی یک محصول لوکس نباشد اما به لطف متریال باکیفیت و کیفیت ساخت عالی کاملاً حس لوکس بودن را منتقل می‌کند. گلف GTI جدید و صفرکیلومتر قیمت حدود 40 هزار دلاری داشته اما هفتمین نسل این خودرو در بازار کارکرده‌ها با قیمت حدود 10 هزار دلار در دسترس است. حتی مدل‌های کارکرده تائید شده که دارای گارانتی هستند نیز قیمت حدود 15 هزار دلاری دارند. ما GTI را به خاطر پلتفرم مشترک با A3 و استفاده از همان پیشرانه 2 لیتری توربو اما با قدرت بیشتر پیشنهاد می‌کنیم.

  • ب ام و M240i مدل‌های 2017 تا 2019

اگر می‌توانید با نبود دو درب عقب کنار بیایید ب ام و سری 2 کوپه یک خودروی کارکرده عالی است. نسخه پرفورمنس M240i آن با قیمت‌های حدود 23 هزار دلار در دسترس می‌باشد. این خودرو از پیشرانه 6 سیلندر توربوی 340 اسبی استفاده کرده و بنابراین بسیار قوی‌تر از A3 است. M240i به‌صورت استاندارد خودرویی دیفرانسیل عقب است اما سیستم چهار چرخ محرک نیز در دسترس می‌باشد.

  • مرسدس-ای ام جی CLA 45 مدل‌های 2014 تا 2019

نسل جدید مرسدس-ای ام جی CLA 45 باید با آئودی RS3 رقابت کند اما اگر دنبال بهترین معامله هستید می‌توانید CLA 45 کارکرده را بخرید. نسل قبلی این خودرو از پیشرانه 2 لیتری توربوی 345 اسبی و سیستم چهار چرخ محرک سود برده است. اگرچه کابین این مرسدس به اندازه A3 جدید مدرن نیست اما برخی خریداران پرفورمنس را اولویت اصلی خود می‌دانند. قیمت مدل‌های کارکرده از حدود 20 هزار دلار شروع شده و به 30 تا 40 هزار دلار برای مدل‌های تائید شده و گارانتی دار می‌رسد.

  • ولوو C30 مدل‌های 2008 تا 2013

اگر می‌خواهید متمایز باشید ما ولوو C30 را توصیه می‌کنیم. این هاجبک عجیب یک جایگزین جالب برای مینی کوپر آن زمان بوده و حالا هم با قیمت نازل 5 هزار دلاری موجود است. در طیف گران‌تر هم مدل T5 R دیزاین با قیمت حدود 20 هزار دلار برای نمونه‌های کم کارکرد قرار می‌گیرد.

  • آکورا ILX مدل‌های 2013 تا 2019

خریداران معمولاً در زمان خرید یک خودروی لوکس پایه آکورا ILX را فراموش می‌کنند. ارزان‌ترین محصول این برند ژاپنی هنوز هم از پیشرانه سنتی 2.4 لیتری استفاده کرده است. ILX ارزش خوبی در این کلاس داشته و نمونه‌های کارکرده آن را به راحتی می‌توان با قیمت زیر 10 هزار دلار پیدا کرد. حتی مدل‌های تائید شده و کم کارکرد نیز قیمت حدود 13 هزار دلاری دارند


فولکس‌واگن همچنان با مشکلاتی درباره تولید خودروی الکتریکی ID.3 دست به گریبان است اما هربرت دایس مدیر ارشد این شرکت در ارتباطی که با مدیران ارشد این کمپانی داشته به پیشرو بودن تسلا در زمینه تکنولوژی‌های کلیدی خودروها اعتراف کرده است.

در ارتباطات داخلی فولکس‌واگن که توسط یکی از نشریات آلمانی بررسی شده به پیشرو بودن نرم‌افزاری تسلا نسبت به رقبا و همچنین برتری سیستم رانندگی نیمه‌خودکار این خودروساز آمریکایی اشاره شده است.

ظاهراً دایس به مدیران شرکت گفته که نرم‌افزار تسلا جلوتر از سیستم‌های فولکس‌واگن و هر خودروساز دیگر است. او همچنین اعتراف کرده این امر باعث دردسر برای دایس شده است. این مدیر ارشد خاطرنشان ساخته مصرف‌کنندگان تسلا از توانایی کنترل خودرو از طریق گوشی‌های هوشمند خود بسیار لذت می‌برند.

دایس نگرانی ویژه‌ی خود از پیشرو بودن تسلا در زمینه سیستم‌های دستیار راننده پیشرفته را ابراز کرده است.

او گفته است:

آنچه که بیش از هر چیزی باعث نگرانی من شده توانایی‌های تسلا در سیستم‌های دستیار راننده است. 500 هزار تسلای حاضر در جاده‌ها به عنوان یک شبکه عصبی عمل کرده و بی‌وقفه داده‌ها را دسته‌بندی کرده و تجربه رانندگی جدیدی را در هر 14 روز برای مشتریان ایجاد می‌کنند. هیچ خودروساز دیگری نمی‌تواند چنین چیزی را در عصر کنونی انجام دهد.

اکثر کارشناسان معتقد هستند اتوپایلوت تسلا بهترین بسته نیمه خودران بازار بوده و همان‌گونه که دایس می‌گوید این سیستم به لطف به‌روزرسانی‌های از راه دور نرم‌افزاری بهتر هم می‌شود. تسلا از داده‌ی هزاران خودروی خود در جاده‌ها برای بهبود سیستم‌های خودرانش استفاده می‌کند و این امر دلیل برتری بر رقبا در زمینه سیستم‌های خودران است. اکثر خودروسازان و شرکت‌های تکنولوژی بر شبیه‌سازی‌ها تکیه می‌کنند و ناوگان کوچکی از خودروها را تست می‌کنند.

دایس اضافه می‌کند: مسابقه برای آینده‌ی خودرو واقعاً باز است.” او می‌گوید فولکس‌واگن در حال سازمان‌دهی موسسه‌ای نرم‌افزاری برای رسیدن به تسلا می‌باشد.


سه ماه پس از انتشار خبرهای اولیه، شاسی‌بلند جدید لینکلن که قرار بود با استفاده از پلتفرم ریویان تولید شود روانه‌ی بایگانی شد.

بنا به گزارش اتوموتیونیوز، این خودرو به خاطر شیوع ویروس کرونا تولید نخواهد شد و لینکلن چند روز قبل این موضوع را به اطلاع نمایندگی‌های خود رسانده است.

این خودروساز آمریکایی در پاسخ به چرایی این تصمیم گفته است:

تعهد استراتژیک ما به لینکلن، ریویان و الکتریکی سازی تغییری نکرده و برنامه‌های آتی لینکلن شامل خودرویی تمام الکتریکی با DNA خاص خودمان خواهد بود.

فورد نیز گفته با این کمپانی روی جایگزینی جدید با استفاده از پلتفرم اسکیت بورد ریویان کار خواهد کرد.

این خبر جای تعجب دارد زیرا قرار بود خودروی جدید این پروژه در سال 2022 تولید شود و ظاهراً فرایند توسعه‌ای آن که با کد U787 شناخته می‌شود قبلاً شروع شده بود. با این وجود ویروس کرونا همه‌چیز را زیر و رو کرده است.

اگرچه این خودرو تولید نخواهد شد اما این به معنی توقف لینکلن در تولید خودروهای الکتریکی برای آینده نیست. خبرهای پیشین نشان داده‌اند اولین کراس اوور کامپکت و الکتریکی این برند در سال 2021 یا 2022 از راه خواهد رسید. چیز زیادی درباره این خودرو نمی‌دانیم اما گفته می‌شود این محصول نسخه اصلاح شده‌ای از فورد موستانگ مک ای خواهد بود.

لینکلن همچنین یک کراس اوور الکتریکی میان سایز را در سال 2023 عرضه خواهد کرد. البته شاید این برنامه‌ها نیز تحت تأثیر ویروس کرونا قرار بگیرد.

هنوز مشخص نیست که این محصولات چه تفاوت‌هایی با R1S خواهند داشت اما شاسی‌بلند ریویان از سه مجموعه باتری با بردهای بین 385 تا 660 کیلومتر استفاده خواهد کرد. قدرت این خودرو نیز از 402 تا 754 اسب بخار متفاوت خواهد بود.


پس از بیست‌وهفت سال، لکسس قصد دارد سدان GS را از سبد محصولات خود خارج کند. پیش‌ازاین شایعاتی در این خصوص منتشر شده بود اما حالا لکسس رسماً اعلام کرده است که به تولید رقیب مرسدس بنز E کلاس، ب‌ام‌و سری 5 و آئودی A6 پایان خواهد داد. برند لوکس ژاپنی دراین‌باره این‌گونه توضیح داده است:

ما دائماً مدل‌های موجود در سبد محصولات خود را بررسی می‌کنیم. در بخش رو به کاهش سدان‌ها، طی چند سال گذشته خانوادهٔ GS فروش کمی داشته است

لکسس در سال 2019 موفق به فروش تنها 3,378 دستگاه GS در بازار ایالات‌متحده شد که این معادل فقط 4 درصد از فروش کلی محصولات سواری این شرکت است. لکسس همچنین می‌گوید که GS تنها 0.88 درصد از فروش کلی بخش سدان‌های میان سایز لوکس را در اختیار دارد. این در حالی است که فروش این سدان لوکس ژاپنی در ایالات‌متحده از سال 2015 همواره رو به کاهش بوده است. GS در آن سال 23,117 دستگاه فروش داشت اما این عدد در سال 2016 به 14,878 دستگاه رسید و بعدازآن نیز GS نتوانست به فروشی بیش از 10 هزار دستگاه دست پیدا کند.

GS مدل 2020 در ایالات‌متحده فقط در دو مدل عرضه می‌شود. مدل معمولی یا پایه، GS350 است که از یک پیشرانهٔ 3.5 لیتری V6 با 315 اسب بخار قدرت و 380 نیوتن متر گشتاور استفاده می‌کند. قیمت پایهٔ این مدل از 51,065 دلار آغاز می‌شود و در دو نسخهٔ محرک عقب و چهارچرخ محرک قابل خریداری است؛ اما مدلی که طرفداران بیشتر از همهٔ افسوس آن‌را خواهند خود، مدل پرفورمنس GS F است. این مدل به یک پیشرانهٔ 5 لیتری V8 تنفس طبیعی مجهز است که 473 اسب بخار قدرت و 527 نیوتن متر گشتاور تولید می‌کند.

نیروی موتور در GS F صرفاً به چرخ‌های عقب منتقل می‌شود و ظرف 4.5 ثانیه از صفر به سرعت 96 کیلومتر بر ساعت می‌رسد. تولید GS تابستان امسال پایان خواهد یافت و بنابراین نسخهٔ ویژهٔ Black Line که به‌تازگی معرفی شده، به‌نوعی آخرین سری از این خودرو در بازار ایالات‌متحده خواهد بود. نسخه‌ای مشابه این بنام Eternal Touring هم در ژاپن ارائه می‌شود.


پس از انتشار تصاویر جاسوسی و لو رفته فراوان، معرفی رسمی و انتشار گالری رسمی، هم‌اکنون زمان آن رسیده تا ببینیم ب‌ام‌و سری 5 فیس لیفت 2021 از نظر بصری چه تفاوت‌هایی با نسخه قبل از فیس لیفت پیدا کرده است.

نمایشگر ویدیو
00:00
00:07

سری 5 کد G30 در سال 2016 و به عنوان مدل سال 2017 عرضه شد و فورا مشخص گردید که باواریایی ها به دنبال یک سری 5 تیزتر و مدرن‌تر بوده‌اند چیزی که تا حدی خلاف جهت یک نسل قبل از آن یعنی F10 بوده است.

از آن زمان تاکنون آئودی اقدام به معرفی نسل جدید A6 با ظاهر و کابینی مدرن کرده و مرسدس نیز به تازگی نسخه فیس لیفت E کلاس را روانه میدان نموده است. مرسدس E کلاس فیس لیفت به نوعی همان حس ناب مشهود در نسخه‌های جدیدتر CLS، CLA و A کلاس را به نمایش می‌گذارد.

به‌هرحال باید گفت بخش اعظم تغییرات طراحی سری 5 باعث شده‌اند این خودرو تیزتر، تنگ‌تر یا نازک‌تر باشد. در گیف های منتشر شده به خوبی می‌توانیم ببینیم که سری 5 چه تغییراتی را تجربه کرده است.

چراغ‌های جلوی LED هم‌اکنون پف‌کردگی کمتری داشته و از دو دیلایت L شکل سود می‌برند. همچنین واضح است که نمای جلوی خودرو کمی زاویه‌دارتر شده است.

سپرها نیز در جلو و عقب جدید بوده و گرافیک چراغ‌های عقب نیز کمی تغییر کرده و شکل متفاوتی به خود گرفته است.

اما در کابین تغییرات را به راحتی نمی‌توان تشخیص داد. تمامی مدل‌های سری 5 مدل 2021 از جدیدترین نسخه سیستم اطلاعات سرگرمی iDrive سود می‌برند. این سیستم شامل صفحه‌نمایش 12.3 اینچی بوده و البته پشت آمپرهای دیجیتالی با همین ابعاد نیز در دسترس هستند. همچنین برخی تفاوت‌ها در تریم ها و متریال بکار رفته وجود دارد اما این تغییرات بسیار ملایم هستند.


همه به خوبی می‌دانیم که شاسی بلندها و کراس اوورها حرف اول را در بازار کنونی می‌زنند. چندی سالی است که خودروسازان اقدام به تولید قدبلندانی اسپورت و حتی سوپر اسپورت می‌کنند و یکی از شاخص‌ترین شاسی بلندهای اسپورت در دنیا ب‌ام‌و X5 M است. هیچ‌کسی به یک کراس اوور 617 اسب بخاری نیاز ندارد اما همه این یکی را دوست خواهند داشت! آنچه در ادامه مرور خواهید کرد تجربه سواری با X5 M 2020 است. با ما همراه باشید.

  • طراحی (9 از 10)

ب‌ام‌و X5 M کامپتیشن به اندازه‌ی جگوار اف پیس SVR یا آلفارومئو استلویو کوادروفولیو زیبا نیست اما قطعاً خودروی جذابی است. چیزی در زوایای خاص و آئرودینامیک گیرای ب‌ام‌و وجود دارد که چشم‌ها را به خود خیره می‌کند.

اما بخش‌هایی همچون جلوپنجره کلیوی شکل ما را به اندازه سایر مدل‌های ب‌ام‌و مجذوب نمی‌کند. این قطعه همچنان بزرگ است اما میله‌های مشکی و ظاهر تیره‌ی آن توسط ورودی‌های هوای جلو خنثی می‌شوند؛ اما نمای جلوی X5 M گیرا و جذاب بوده و به همراه رنگ بدنه سفید معدنی خودروی حاضر در تست ظاهر برجسته‌ای را ایجاد می‌کند.

رینگ‌های 22 اینچی M اسپورت شاید برای کیفیت سواری بسیار بد باشند اما ظاهر فوق‌العاده‌ای دارند. چراغ‌های عقب LED نیز ساده اما یکدست بوده و یک دیفیوزر مشکی نیز در بخش عقب نگاه‌ها را به خود جلب می‌کند. نشان‌های X5 M کامپتیشن نیز به رنگ تیره درآمده‌اند زیرا باید گیرا باشند.

اما این کابین است که واقعاً ما را شیفته می‌کند. صندلی‌های چرمی بژ با عناصر خاص و نشان‌های رنگی X5 M بسیار زیبا هستند. صفحه لمسی 12.3 اینچی و پشت آمپرهای دیجیتالی با همین ابعاد باعث ایجاد فضای بسیار مدرنی شده‌اند. میان این دو بخش نیز چرم بژ، عناصر مشکی و تریم آلومینیومی و البته سه دکمه قرمز قرار گرفته که به حالت‌های رانندگی و دکمه استارت تعلق دارند. دکمه استارت شبیه دکمه‌های شلیک موشک می‌باشد. این میزان از توجه به جزئیات در کابین X5 M کامپتیشن بسیار لذت‌بخش است.

  • راحتی (امتیاز 7 از 10)

اگر خواهان یکی از کراس اوورهای ب‌ام‌و با سیستم نرم و سیستم تعلیق ابر مانند هستید بهتر است مدل دیگری را انتخاب کنید. ما نمی‌گوییم که سواری X5 M کامپتیشن باعث شکستن لگن شما خواهد شد اما قطعاً نسبت به دیگر مدل‌ها سواری خشکی دارد؛ و این تازه زمانی است که شما راحت‌ترین حالت رانندگی را انتخاب کنید. ما دلیل این سواری خشک را رینگ‌های 22 اینچی بزرگ، لاستیک‌های دیواره کوتاه و سیستم تعلیق تطبیقی M می‌دانیم که برای سواری خشن تنظیم شده است. صندلی‌های جلو هم خیلی بدن را در بر نمی‌گیرند و بالشتک‌های آن خیلی بزرگ هستند.

اما برخلاف X6 که خط سقف خمیده‌ای دارد X5 از بدنه‌ای استاندارد سود برده و فضای کابین زیادی دارد. افراد قدبلند به راحتی در جلو می‌نشینند و از نظر فضای سر مشکلی ندارند. در واقع فضای سر این خودرو بیشتر از جگوار و آلفارومئو می‌باشد. فضای پای جلو نیز قابل‌توجه بوده و بیشتر از رقیب ایتالیایی می‌باشد. در بخش عقب هم از نظر فضای پا و سر مشکلی وجود ندارد.

و البته بدانید که فضای بار X5 M کامپتیشن بیشترین میزان در این کلاس است. همچنین عملکرد باز شدن جداگانه درب پشتی هم وجود دارد هرچند فقط بخش بالایی به‌صورت الکترونیکی باز می‌شود.

  • تکنولوژی و ارتباطات (امتیاز 7 از 10)

این خودرو از نظر تکنولوژی بسیار پیشرفته است. X5 M کامپتیشن از جدیدترین نسل سیستم اطلاعات سرگرمی iDrive 7.0 سود برده و دارای دو صفحه‌نمایش بزرگ، ناوبری، وای فای، کنترل حرکتی، هدآپ دیسپلی، دستیار صوتی، شارژ بی‌سیم و اپل کارپلی است.

اما ما شاهد برخی مشکلات در اپل کارپلی بی‌سیم بودیم چیزی که در X7 و سری 3 نیز دیده شده است. گاهی اوقات این سیستم به آیفون وصل نمی‌شود. البته در صورتی که هماهنگی صورت پذیرد شاهد عملکرد بی‌نقص آن خواهید بود.

و انتخاب‌کننده‌های حالت رانندگی نیز گاهی اوقات عصبی‌کننده می‌شوند. دکمه حالت M که کنار کنترلر سیستم اطلاعات سرگرمی قرار دارد حالت رانندگی را از جاده به اسپورت تغییر می‌دهد. دکمه دوم هم زیر آن قرار داشته و پیشرانه و شاسی را از حالت اسپورت به حالت اسپورت پلاس درمی‌آورد. فرمان و ترمزها در حالت اسپورت می‌مانند ما حالت پیست نیز وجود دارد که با فشار دکمه M فعال می‌شود و در این صورت کنترل کشش غیرفعال خواهد شد؛ و اگر با دکمه‌های M1 و M2 روی فرمان بازی کنید می‌توانید حالت‌های مدنظر خود را بسازید. گیج شدید نه؟ ما هم همین‌طور!

  • پرفورمنس و هندلینگ (امتیاز 10 از 10)

به این فکر کنید: ب‌ام‌و X5 M کامپتیشن خودرویی با وزن 2472 کیلوگرم است که از سطح زمین 21.3 سانتی‌متر ارتفاع داشته و می‌تواند 5 نفر را به همراه وسایلشان حمل کند؛ و درعین‌حال سواری شبیه یک خودروی اسپورت کامل داشته باشد. دلیلی برای این میزان خوب بودن وجود ندارد.

در قلب این شاسی‌بلند هیجان‌انگیز پیشرانه 8 سیلندر 4.4 لیتری توئین توربویی قرار گرفته که قدرت 617 اسب بخاری و گشتاور 750 نیوتون متری تولید می‌کند. قدرت این پیشرانه 17 اسب بخار بیشتر از X5 M استاندارد بوده و باعث ثبت شتاب صفر تا 96 کیلومتر در ساعت 3.7 ثانیه‌ای می‌شود؛ و این یک شاسی‌بلند فوق‌العاده سریع است. گیربکس 8 سرعته ساخت ZF نیز تعویض‌های بسیار سریعی داشته و سیستم چهار چرخ محرک نیز چسبندگی زیادی را ایجاد می‌کند.

اما سیستم تعلیق ب‌ام‌و با تنظیمات خاص خود باعث شده این خودروی بزرگ پیچ‌ها را همانند یک خودروی اسپورت طی کند. حرکات بدنه کاملاً کنترل شده و کم فرمانی نیز در پایین‌ترین حد خود قرار دارد. حالت رانندگی اسپورت پلاس نیز باعث می‌شود دور پیشرانه بالا مانده و فرمان سنگین‌تر شود.

  • ایمنی (امتیاز 10 از 10)

X5 M کامپتیشن به‌صورت استاندارد با دستیار فاصله پارک، دوربین 360 درجه و دستیار پارک پلاس عرضه می‌شود. شما با فشار یک دکمه می‌توانید خودرو را به‌صورت دوبل پارک کرده و نگرانی‌ای از این بابت نداشته باشید. البته این پکیج دستیار راننده 1700 دلاری است که باعث می‌شود ب‌ام‌و بالاترین امتیاز را بگیرد.

این پکیج یکی از پیشرفته‌ترین بسته‌های ایمنی فعال بازار بوده و قابل‌رقابت با بسته هوشمند مرسدس بنز است. این سیستم تنها نیم پله پایین‌تر از چیزی همچون سوپر کروز کادیلاک و اتوپایلوت تسلا قرار می‌گیرد.

  • مصرف سوخت (امتیاز 2 از 10)

با مصرف سوخت شهری/بزرگراهی/ترکیبی /13/15.6 لیتری در هر صد کیلومتر، X5 M کامپتیشن خودروی کم‌مصرفی نیست؛ اما آیا واقعاً انتظار مصرف سوخت پایین را از این هیولا داشتید؟ استلویو کوادروفولیوی 6 سیلندر مصرف ترکیبی 12.3 لیتری داشته و مصرف سوخت رقبای 8 سیلندری همچون جگوار اف پیس SVR و پورشه کاین توربو هم کمتر است. البته مصرف سوخت ترکیبی مرسدس-ای ام جی GLE 63 و مزراتی لوانته تروفئو با ب‌ام‌و برابر بوده و جیپ گرند چروکی تراک هاوک از این خودرو پرمصرف‌تر است. X5 M کامپتیشن بدون هرگونه تعجبی نیازمند سوخت پریمیوم یا سوپر است.

  • قیمت‌گذاری (امتیاز 5 از 10)

راه فراری نیست: این ب‌ام‌و X5 M کامپتیشن 126295 دلار قیمت دارد. بهای مدل کامپتیشن از 114100 دلار شروع می‌شود که 9 هزار دلار بیشتر از X5 M استاندارد است اما مدل حاضر در تست از برخی آپشن ها سود برده است.

ب‌ام‌و در مقایسه با برخی رقبای نزدیک کاملاً گران‌قیمت است. استلویو کوادروفولیو 80500 دلار قیمت می‌خورد درحالی‌که بهای اف پیس SVR نیز از 80600 دلار شروع می‌شود. تراک هاوک 87400 دلار قیمت داشته و حتی قیمت GLE 63 S نیز 113950 دلار می‌باشد؛ و در مقایسه با X5 پایه با قیمت 58900 دلار، خودروی ما 67 هزار دلار گران‌تر است.

تنها وقتی به دنبال خودروهای گران‌تری همچون پورشه (126500 دلار)، مزراتی (149900 دلار) و لامبورگینی (207326 دلار) باشید ب‌ام‌و X5 M جایگزین ارزان‌تری خواهد بود.

  • قضاوت نهایی (امتیاز 7.1 از 10)

دلیلی برای وجود ب‌ام‌و X5 M کامپتیشن 2020 وجود ندارد. این خودرو خیلی سریع، پیچیده و گران‌قیمت است که به‌طور استثنایی کار خود را انجام می‌دهد.

کافی است 5 دقیقه پشت فرمان این خودرو بنشینید تا با پیشرانه کلاس جهانی و گیربکس فوق‌العاده آن آشنا شوید. این یک خودروی پرفورمنس نابغه است؛ و پس از گذشت 5 روز با این خودرو ما فهمیدیم که X5 M کامپتیشن یک کراس اوور خوب هم هست و از کابین فوق لوکس با سیستم‌های ایمنی پیشرفته و فضایی جادار سود می‌برد.

البته مشکل این خودرو قیمت پایه آن است؛ و اگرچه پرفورمنس قابل‌توجه آن باب میل همه خواهد بود اما سواری خشک و پیشرانه پرمصرف باعث می‌شود انتخاب اول خانواده‌ها نباشد.

مشخصات ب‌ام‌و X5 M کامپتیشن 2020

  • پیشرانه: 8 سیلندر 4.4 لیتری توئین توربو
  • قدرت/گشتاور: 617 اسب بخار/750 نیوتون متر
  • گیربکس: 8 سرعته اتوماتیک، چهار چرخ محرک
  • شتاب صفر تا 96 کیلومتر در ساعت: 3.7 ثانیه
  • حداکثر سرعت: 285 کیلومتر در ساعت
  • قیمت پایه: 114100 دلار
  • قیمت مدل تست شده: 126295 دلار

پس از آغاز پیش فروش GR یاریس در اروپا، تویوتا جزئیات کامل این خودرو در بازار داخلی یعنی ژاپن را نیز اعلام کرده است. فروش GR یاریس ژاپنی از سپتامبر 2020 شروع خواهد شد.

GR یاریس با سه تریم متفاوت RZ، RS و RC عرضه خواهد شد. ما می‌خواهیم درباره نسخه GR یاریس RS سخن بگوییم که فقط مختص بازار ژاپن است.

برخلاف دو مدل دیگر، یاریس RS دارای پیشرانه کاملاً متفاوتی نسبت به مدل‌های جهانی است. پیشرانه 1.5 لیتری تنفس طبیعی تویوتا جایگزین نسخه 3 سیلندر 1.6 لیتری توربوی 272 اسبی شده است. این پیشرانه تنفس طبیعی تنها 1 اسب بخار قدرت و 148 نیوتون متر گشتاور دارد.

برخلاف GR یاریس واقعی که دارای گیربکس 6 سرعته دستی و سیستم چهار چرخ محرک است، مدل RS دارای گیربکس CVT بوده و نیرو را تنها به چرخ های جلو می‌فرستد.

تویوتا می‌گوید این خودرو پرفورمنس مناسب سری GR را در پکیجی ساده‌تر ارائه می‌کند. گیربکس CVT دایرکت شیفت تویوتا دارای دنده لانچ است تا پرفورمنس قوی و پاسخگویی از دورهای پایین ارائه شود. پدال شیفترهای این گیربکس نیز تجربه‌ای شبیه گیربکس‌های دستی را ارائه خواهند کرد.

جدای از تفاوت پیشرانه، سیستم چهار چرخ محرک و دیفرانسیل، باقی موارد این خودرو شبیه GR یاریس واقعی بوده و از جمله این موارد می‌توان به سیستم تعلیق، ترمزها و کیت بدنه اشاره کرد. تنها در یک مورد یاریس RS بر مدل واقعی غلبه می‌کند و آن‌هم وزن 1130 کیلویی است که 150 کیلوگرم کمتر از مدل اسپورت می‌باشد.

دو مدل دیگر GR یاریس که در ژاپن عرضه خواهند شد مشابه مدل‌های جهانی می‌باشند.

GR یاریس RC نسخه‌ای رقابتی محور بوده و از همان پیشرانه 268 اسبی استفاده کرده و به سیستم چهار چرخ محرک و گیربکس 6 سرعته دستی مدل RZ مجهز است. البته مدل RC فاقد تجهیزات غیرضروری برای رانندگی همچون صفحه‌نمایش بوده تا وزن خودرو کمتر شود. این خودرو 30 کیلوگرم سبک‌تر از RZ استاندارد است.

مشتریان ژاپنی می‌توانند از هم‌اکنون این خودرو را سفارش دهند. تویوتا می‌گوید قبلاً 6 هزار پیش سفارش برای GR یاریس در ژاپن و اروپا دریافت کرده است.


امروز پایان یک دوره برای بنتلی محسوب می‌شود زیرا این شرکت بریتانیایی آخرین دستگاه از پیشرانه دست‌ساز 6.75 لیتری V8 سری L خود را در شهر کرو انگلستان تولید کرد. این پیشرانه‌ای افسانه‌ای بود که شش دهه تولید شد و عمر آن حتی از بسیاری از نام‌های خودرویی حال حاضر هم بیشتر است. نکتهٔ قابل‌توجه اینکه طراحی کلی این موتور و قطر سیلندرهای آن از زمانی که اولین نمونهٔ آن از خط تولید کرو خارج شد تاکنون بدون تغییر باقیمانده است. مجموعاً 36 هزار دستگاه از این پیشرانه تولید شد که همگی دست‌ساز بوده و ساخت هرکدام از آن‌ها پانزده ساعت زمان می‌بُرد.

اولین نسخهٔ پیشرانهٔ سری L بنتلی در سال 1959 متولد شد. این موتور در ابتدا در دههٔ 50 به‌عنوان جایگزینی برای موتور شش سیلندر خطی قبلی توسط مهندسین بنتلی با هدف بهبود عملکرد طراحی شد. این موتور برای اولین بار با 0 اسب بخار قدرت در بنتلی S2 مورداستفاده قرار گرفت. سپس از آن زمان تاکنون این موتور 6.75 لیتری بطور مستمر مورد ارتقاء و به‌روزرسانی قرار گرفت و بنتلی با استفاده از تکنولوژی‌هایی مثل توربوشارژ خروجی آن‌را افزایش داد تا اینکه به خروجی کنونی و پایانی خود یعنی 530 اسب بخار قدرت و 1100 نیوتن متر گشتاور در مولسان اسپید رسید.

طی این سال‌ها همچنین بنتلی آلایندگی این موتور را هم بهبود بخشید به‌گونه‌ای که جدیدترین نسخهٔ آن 99 درصد آلایندگی کمتری نسبت به نسخهٔ اولیه تولید می‌کند. آخرین نمونه‌های موتور سری L بنتلی در نسخهٔ ویژه‌ای از مولسان با نام 6.75 Edition Mulliner ارائه می‌شود که تنها 30 دستگاه از آن ساخته خواهد شد. پس از خاتمهٔ تولید و عرضهٔ آخرین مولسان، سدان فلاینگ اسپار پرچم‌دار جدید بنتلی خواهد شد. با پایان تولید موتور 6.75 لیتری V8 بنتلی، این شرکت با موتورهای 6 لیتری W12 و 4 لیتری V8 به فعالیت خود ادامه خواهد داد.


اولین بار در ژانویه امسال بود که نسخه به‌روز شده کیا پیکانتو رؤیت شد. هم‌اکنون و حدود 4 ماه بعد این مینی هاچبک به‌صورت رسمی معرفی شده است.

پیکانتو در بازار کره جنوبی با نام مورنینگ شناخته می‌شود اما نسخه فیس لیفت آن با نام مورنینگ اوربان معرفی شده تا تغییرات رخ داده در آن بهتر منعکس شود. از نظر بصری کیا پیکانتو فیس لیفت به راحتی قابل‌تشخیص است زیرا دارای نمای جلوی ارتقا یافته با چراغ‌های LED جدید و سپری اسپورت تر می‌باشد. همچنین جلوپنجره نیز تغییراتی داشته و در مه شکن‌ها نیز تریم کروم جدیدی بکار رفته است.

در بخش عقب نیز تغییرات مشابهی دیده می‌شود جایی که چراغ‌ها از نوع LED بوده و رفلکتورهای افقی جدید به همراه یک دیفیوزر جدید نصب شده‌اند. از دیگر بهبودهای این خودرو می‌توان به رینگ‌های 16 اینچی جدید و تریم کروم اضافی در درب‌ها اشاره کرد.

وقتی وارد کابین شوید شاهد تریم های جدید و سیستم اطلاعات سرگرمی با صفحه 8 اینچی و بلوتوث خواهید بود. همچنین یک صفحه‌نمایش 4.4 اینچی نیز بین پشت آمپرها نصب شده است.

از نظر قوای محرکه تنها یک پیشرانه برای بازار کره جنوبی در دسترس بوده که از نوع 1 لیتری تنفس طبیعی 75 اسبی است. این پیشرانه با گیربکس 5 سرعته دستی یا 4 سرعته اتوماتیک همکاری می‌کند.

قیمت کیا مورنینگ اوربان در کره جنوبی از معادل 9760 دلار شروع می‌شود.

به‌روزرسانی: کیا جزئیات رسمی نسخه اروپایی پیکانتو فیس را نیز منتشر کرد. این خودرو با پیشرانه 1 لیتری 67 یا 100 اسب بخاری عرضه خواهد شد. همچنین یک گیربکس دستی اتوماتیک شده نیز در دسترس خواهد بود که جایگزینی ارزان‌تر برای گیربکس‌های اتوماتیک سنتی می‌باشد.

[دانلود ویدئو]

سرانجام پس از ماه‌ها گمانه‌زنی و انتشار تصاویر جاسوسی، تیزرها و رندرها، ب‌ام‌و رسماً نسل جدید کوپهٔ سری 4 را با جلوپنجره‌ای بسیار بزرگ و بحث‌برانگیز معرفی کرده است. این جلوپنجرهٔ بیش‌ازاندازه بزرگ با انتقادات زیادی مواجه شده است و خیلی‌ها هرگز آن‌را نمی‌پسندند؛ اما اگر ب‌ام‌و در سری 4 جدید از جلوپنجره‌ای معمول استفاده می‌کرد خودرو چه شکلی می‌شد؟ برای فهمیدن پاسخ این سؤال، رندری از نسل جدید سری 4 با جلوپنجرهٔ کوچک طراحی شده که خیلی خوب به نظر می‌رسد.

در این رندر، جلوپنجرهٔ کلیوی شکل عمودی بزرگ با نمونهٔ کوچک‌تر افقی جایگزین شده که عادت کرده‌ایم آن‌را در دیگر ب‌ام‌وهای مدرن ببینیم. البته این جلوپنجرهٔ جدید به طراحی دماغه و سپر کاملاً جدیدی هم نیاز دارد. بدین منظور ورودی‌های هوای طرفین سپر از نو طراحی شده‌اند و حالت عمودی آن‌ها به فرمی افقی تبدیل شده است. همچنین جلوپنجرهٔ کوچک‌تر موجب ایجاد ورودی هوای بزرگ‌تری در میانهٔ سپر شده است. این تغییرات اما دماغهٔ سری 4 را بسیار به کوپهٔ بزرگ‌تر سری 8 شبیه کرده است.

پس‌ازآنکه ب‌ام‌و نسل جدید سری 4 را معرفی کرد، رئیس طراحی این شرکت Domagoj Dukec» گفت ب‌ام‌و احساس کرده جلوپنجرهٔ کلیوی عمودی شخصیت مناسبی برای این خودرو دارد. وی همچنین بازار رقابتی را یکی دیگر از دلایلی دانست که موجب شده ب‌ام‌و تصمیم به متمایز کردن سری 4 با چنین جلوپنجرهٔ بزرگی بگیرد. البته این جلوپنجرهٔ بزرگ در دیگر محصولات ب‌ام‌و بکار نخواهد رفت زیرا این شرکت می‌خواهد هر مدل ظاهر منحصربه‌فرد خود را داشته باشد.

در انتها هم رندری از دوست خوبمان در پدال، آقای رضا امیری را از این خودرو با جلوپنجره کوچکتر می‌بینید.


در سال 2010 بود که اتحاد رنو-نیسان تصمیم گرفت در توسعه پلتفرم خودروهای اسمارت و توئینگو با دایملر همکاری کند. در عوض هر شرکت 3.1 درصد از سهام یکدیگر را خریداری کرد تا به این ترتیب تعهد خود به پیشرفت این همکاری را نشان دهد.

البته جدای از همکاری روی ون مرسدس سیتان شکل گرفته بر پایه رنو کانگو، پروژه جدید دیگری انجام نمی‌شود و این در حالی است که شرکت‌های یاد شده همکاری‌های زیادی با یکدیگر در گذشته داشته‌اند.

هم‌اکنون اتونیوز اروپا گزارش داده که ژان دومنیک سنارد رئیس رنو به ادامه این همکاری علاقه مند است. او گفته است:

ما تصمیم گرفته‌ایم این اتحاد را دوباره راه‌اندازی کنیم زیرا ارزشش را دارد.

رئیس رنو گفته است:

من می‌توانم از طرف مدیرعامل دایملر به شما بگویم که هر دو طرف واکنش بسیار مثبتی گرفته‌اند و ما همکاری بسیار خوبی با طرف مقابل برای اطمینان حاصل کردن از ادامه‌ی پروژه‌های مشترک داریم.

پس از جدایی خبرساز گوسن، تحلیل گران می‌گفتند دایملر علاقه چندانی به رنو-نیسان ندارد مخصوصاً که ژرمن‌ها با ب‌ام‌و روی تکنولوژی خودران سطح 3 و سرویس‌های حمل‌ونقل اشتراکی کار می‌کنند و از طرفی هم نصف اسمارت به جیلی فروخته شده است.

سنارد افزوده است:

تاکنون گفت‌وگوهای بسیار مثبتی صورت گرفته و واقعاً امیدوارم سریعاً بتوانیم بیانیه‌ای دراین‌باره منتشر کنیم.

سخنگوی دایملر از اظهارنظر درباره سخنان مدیر رنو خودداری کرده اما گفته که دو شرکت همکاری 10 ساله‌ای دارند و این جو در فضای بسیار مثبتی ادامه پیدا می‌کند.


مقامات اینفینیتی با ادامهٔ کاهش فروش قصد دارند با تبدیل کردن این برند به آنچه که مدیر ارشد عملیاتی اینفینیتی اشوانی گوپتا» آن‌را نیسان پلاس» می‌نامد، این برند لوکس ژاپنی را احیا کنند. این برنامه بر استفادهٔ بیشتر از پلت‌فرم‌ها و تکنولوژی‌های نیسان تمرکز دارد که این می‌تواند به معنای بازنشستگی محصولات کنونی دیفرانسیل عقب اینفینیتی باشد. اولین محصولات جدید این شرکت به‌زودی تا سال 2023 به بازار خواهند آمد و به گفتهٔ گوپتا، اینفینیتی دوباره عالی خواهد بود.

این اینفینیتی تجدیدنظر شده روی بازارهای ایالات‌متحده و چین تمرکز خواهد کرد و احتمالاً محصولات جدید آن پلت‌فرم مشترکی با محصولات نیسان مثل آلتیما و ماکسیما خواهند داشت. اینفینیتی جدید همچنین نسخه‌ای قوی‌تر از سیستم هیبریدی e-Power نیسان را هم دریافت خواهد کرد. در حال حاضر ایالات‌متحده بزرگ‌ترین بازار اینفینیتی در سراسر دنیا محسوب می‌شود. در سال 2019 این شرکت در سراسر دنیا 8,994 دستگاه خودرو به فروش رساند که از این تعداد 117,708 دستگاه فقط در بازار آمریکا فروخته شده است. این در حالی است که فروش اینفینیتی در آمریکا نسبت به سال قبل 21 درصد کاهش داشته است.

اتحاد رنو-نیسان-میتسوبیشی اخیراً اعلام کرده است که به‌منظور کاهش میلیاردها دلار در هزینه‌ها طی چهار سال آینده، برنامه و استراتژی جدیدی را در پیش خواهد گرفت که یکی از موارد آن حذف برند داتسون خواهد بود. علاوه بر این، نیسان تولید جهانی خود را 20 درصد کاهش می‌دهد و سبد محصولات خود را از 69 مدل به 55 مدل می‌رساند. همچنین تمرکز جهانی این شرکت ژاپنی روی بازارهای چین، ژاپن و آمریکا خواهد بود. از سوی دیگر، اینفینیتی قصد دارد تولید کراس‌اوور جدید QX55 را در نوامبر امسال آغاز کند. این کراس‌اووری کوپه مانند است که گفته می‌شود استایل آن یادآور نسل اول مدل FX خواهد بود. همان‌طور که از نام این کراس‌اوور جدید مشخص است، بین مدل‌های کنونی QX50 و QX60 قرار خواهد گرفت.


تویوتا هایلوکس 2021 فیس لیفت با تغییراتی در قوای محرکه و ظاهر شده است. این خودرو فعلاً در بازارهایی همچون استرالیا و تایلند معرفی شده است. این پیکاپ مشهور در اروپا و شاید برخی بازارهای دیگر به عنوان مدل سال 2020 پدیدار می‌شود.

در اولین برخورد با این خودرو شاید نتوانید تغییرات چشمگیری را ببینید زیرا به‌روزرسانی ظاهری هایلوکس 2021 بسیار ملایم بوده است. بی‌شک مهم‌ترین بهبود این خودرو در نمای جلو و جایی بوده که یک جلوپنجره اسپورت با تریم مشکی یا نقره‌ای اطراف آن دیده می‌شود. ابعاد این جلوپنجره نیز نسبت به قبل رشد کرده است.

تویوتا همچنین از چراغ‌های جلوی جدید در هایلوکس فیس لیفت استفاده کرده است. دیلایت های LED را نیز باید به این مجموعه اضافه کرد. در بخش عقب تغییر چندانی وجود نداشته اما چراغ‌ها به‌روز شده‌اند.

داخل کابین هم خبری از تغییرات بنیادین نیست. نسخه‌های فول تر هایلوکس در تایلند و استرالیا با صفحه‌نمایش جدیدی که دارای دکمه‌های فیزیکی کوچک در دو طرف است عرضه خواهد شد. مدل‌های پایه دارای صفحه‌نمایش ساده‌تری خواهند بود. این سیستم اطلاعات سرگرمی جدید همچنین از اپل کارپلی و اندروید اتو پشتیبانی می‌کند. یک صفحه دیجیتالی نیز بین پشت آمپرها جا خوش کرده است.

نیروبخش تویوتا هایلوکس 2021 پیشرانه جدید 2.8 لیتری با قدرت 201 اسب بخار و گشتاور 500 نیوتون متر است. قدرت و گشتاور این پیشرانه دیزلی نسبت به قبل به ترتیب 15.3 و 11.1 درصد افزایش یافته است. البته گشتاور 500 نیوتون متری پیشرانه تنها زمانی که با گیربکس اتوماتیک همکاری کند به دست می‌آید و در صورت استفاده از گیربکس دستی میزان گشتاور به 420 نیوتون متر افت خواهد کرد. این پیکاپ در استرالیا همچنین با پیشرانه 2.4 لیتری توربودیزل و 2.7 لیتری بنزینی عرضه خواهد شد.

تویوتا در سیستم تعلیق نیز تغییراتی اعمال کرده است. برای مثال از بوش‌ها، جذب‌کننده‌های شوک و طراحی بهتر فنرهای تخت استفاده شده تا سواری خودرو بهبود یافته و توانایی آفرود هایلوکس حفظ شود.

تمامی مدل‌های چهار چرخ محرک هایلوکس با گیربکس اتوماتیک و ظرفیت یدک کشی 3500 کیلوگرمی در دسترس هستند. ظرفیت یدک کشی هایلوکس های تک دیفرانسیل 2800 کیلوگرم اعلام شده است.

معاون فروش و بازاریابی تویوتای استرالیا می‌گوید:

بیشتر از هر زمان دیگری پیکاپ موردعلاقه استرالیایی‌ها آماده‌ی ارائه‌ی ظرفیت بارگیری و یدک کشی سطح بالا برای افراد است. جدیدترین تغییرات هایلوکس باعث تولید خودرویی با سواری راحت و هندلینگ بالا شده است.

تویوتا هایلوکس 2021 از ماه آگوست وارد بازار استرالیا خواهد شد اما زمان عرضه در سایر بازارها فعلاً اعلام نشده است.


ب‌ام‌و چند روزی است که کمپین تیزری M5 فیس لیفت را شروع کرده اما برخی رسانه‌ها برخی جزئیات نسل بعدی این سوپرسدان را منتشر کرده اند.

اگرچه به نظر می‌رسد این اخبار با اغراق زیادی منتشر شده‌اند اما خبرها حاکی از آن است که M5 بعدی از قوای محرکه الکتریکی شده استفاده خواهد کرد.

جزئیات زیادی در دست نیست اما carmagazine می‌گوید M5 بعدی در سال 2024 و با دو نوع قوای محرکه متفاوت عرضه خواهد شد. ظاهراً مدل پایه از همان سیستم پلاگین هیبریدی که در خودروی احتمالی X8 M بکار خواهد رفت استفاده می‌کند.

این مجموعه طبق شنیده‌ها از پیشرانه 8 سیلندر و حداقل یک پیشرانه الکتریکی تشکیل شده است. این قوای محرکه قدرت ترکیبی حدود 750 اسب بخاری و گشتاور 998 نیوتون متری خواهد داشت.

ظاهراً نسخه تمام الکتریکی از M5 جدید هم با مجموعه باتری 135 کیلووات ساعتی و تکنولوژی 800 ولتی مشابه پورشه تایکان تولید خواهد شد. این خودرو ظاهراً دارای سه پیشرانه الکتریکی خواهد بود که هریک قدرت 335 اسبی خواهند داشت. طبق شنیده‌ها یک پیشرانه در اکسل جلو و دو پیشرانه دیگر در اکسل عقب جای خواهند گرفت.

گفته شده M5 الکتریکی قدرت تئوری 1006 اسب بخاری خواهد داشت و شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت آن به 2.9 ثانیه خواهد رسید که آن را چهار دهم ثانیه سریع‌تر از نسل فعلی M5 کامپتیشن می‌کند. ظاهراً این خودرو برد 700 کیلومتری خواهد داشت.

اگرچه هیچ‌چیزی به‌صورت رسمی تائید نشده اما مار فلش مدیرعامل BMW M اخیراً تائید کرده این خودروساز در حال کار روی محصولات M الکتریکی شده است.


حدود 9500 دستگاه تویوتا راو 4 مدل 2019 و 2020 در آمریکا فراخوان می‌شوند.

این فراخوان به خاطر بازوهای پایینی سیستم تعلیق جلوی خودروها صورت می‌گیرد. این بازوها شاید بشکنند و در این صورت بازوی سیستم تعلیق از چرخ جلو جدا خواهد شد.

تویوتا می‌گوید قطعه فولادی خاصی که توسط تأمین‌کننده برای تولید بازوهای یاد شده استفاده شده شاید دارای شکستگی‌هایی روی سطح خود باشد. این خودروساز ژاپنی افزوده اگر خودرویی که این مشکل را دارد به‌صورت مکرر مورد استفاده قرار گرفته و شتاب گیری و ترمزهای شدیدی داشته باشد این شکستگی‌ها بازوی اصلی را تحت تأثیر قرار داده و شاید باعث جدایی سیستم تعلیق از چرخ شود. واضح است که چنین چیزی ریسک تصادف را افزایش می‌دهد.

در کل تعداد 9502 دستگاه راو 4 و راو 4 هیبریدی فراخوان می‌شوند که از این تعداد 7330 دستگاه از نوع درون‌سوز و 2172 دستگاه از نوع هیبریدی هستند.

تویوتا درصد دقیق خودروهایی که این مشکل را حتماً دارند اعلام نکرده است. این فراخوان از 12 جولای 2020 شروع شده و مشکل پیش آمده نیز بدون هرگونه هزینه‌ای رفع خواهد شد.

این خودروساز می‌گوید هیچ محصول دیگری از خود یا لکسس این مشکل را ندارند زیرا از قطعات فولادی شرکت نیپون ژاپن استفاده نکرده اند.


از کراس‌اوور جدید هاوال تصاویر جدیدی منتشر شده است که ویژگی‌های طراحی آن‌را بهتر نشان می‌دهد. در ابتدا تصور می‌شد این خودرو نسل جدید هاوال H5 باشد اما به نظر می‌رسد آن گزارش‌ها نادرست بوده‌اند و بنابراین کراس‌اوور جدید هاوال فعلاً با کد B06 شناخته می‌شود. این خودرو توسط فیل سیمونز» طراحی شده یعنی کسی که در سال 20 با خروج از لندروور توسط گریت وال به‌عنوان مدیر طراحی برند هاوال منصوب شد؛ اما بااین‌حال استایل ظاهری B06 بیش از آنکه به لندروور شبیه باشد به فورد برانکوی آینده شباهت دارد.

اولین چیزی که در ظاهر B06 جلب‌توجه می‌کند فرم جعبه‌ای شکل آن است. در جلوی خودرو چراغ‌های دایره‌ای ساده‌ای به چشم می‌خورد که بین آن‌ها جلوپنجره‌ای برجسته با سه خط افقی جای گرفته است. کمی پایین‌تر هم سپری مشکی‌رنگ با چراغ‌های مه شکن کوچک و قسمت محافظی در میانهٔ آن دیده می‌شود. این کراس‌اوور جدید چینی از نمای جانبی بسیار بلند و عمودی به نظر می‌رسد و گلگیرهای مشکی‌رنگ نمایی آفرودی به آن بخشیده‌اند. ریل‌های روی سقف، ستون D پهن و اوورهنگ‌های بسیار کوتاه هم از دیگر ویژگی‌های پروفیل جانبی B06 هستند.

در عقب این کراس‌اوور جدید هاوال چراغ‌های L شکل برعکسی به چشم می‌خورد که تا حدودی چراغ‌های یک کراس‌اوور چینی دیگر یعنی لینک ‌اند کو 01 را به یاد می‌آورد. کابین B06 اما جایی است که می‌توان در آن شباهت‌هایی را با ساخته‌های لندروور مشاهده کرد که این موضوع بیشتر به خاطر شکل غربیلک فرمان و انتخاب‌گر دندهٔ روی کنسول است. دریچه‌های تهویهٔ عمودی، صفحه آمپر دیجیتالی و نمایشگر سیستم اطلاعاتی-سرگرمی با طراحی نامتقارن هم از دیگر ویژگی‌های داخلی قابل‌توجه این کراس‌اوور جدید هستند. هاوال B06 در سه‌ماههٔ سوم امسال رسماً معرفی می‌شود.


نگه‌داشتن دست روی دسته‌دنده عادت تعداد زیادی از رانندگان است اما این عمل می‌تواند تأثیرات بدی روی گیربکس خودرو داشته باشد.

Learn to drive a manual transmission
احتمالاً هنگام دوره‌های آموزشی دریافت گواهینامه فرد آموزش‌دهنده به شما گفته که هر دو دست خود را تا حد امکان روی فرمان قرار دهید و اگرچه شاید شما با گذشت زمان و به دست آوردن تجربه‌ی بیشتر برخی روش‌های خود را داشته باشید اما این قانون واقعاً به درد شما می‌خورد. بسیاری از ماها تنبل هستیم و دست خود را روی دسته‌دنده نگه می‌داریم اما آیا می‌دانید که با این کار می‌توانید به گیربکس خودرو آسیب برسانید؟

gearbox
با دنبال کردن دسته‌دنده به داخل تونل گیربکس و نگاه کردن به طرف دیگر میله‌ی کنترلی را خواهید یافت که دارای دوشاخه‌ی انتخاب کننده بوده و هر شاخه برای دو دنده مشترک است. این دوشاخه‌ی تعویض کننده برای درگیر شدن با پیوست دندانه‌ای (دنده‌ای که در شفت گیربکس و در حال چرخش دیده می‌شود) طراحی شده است. سپس این شاخه باعث فشار دادن پیوست دندانه‌ای به طرف دنده‌ی موردنیاز می‌شود، این عمل با کمک سنکرون انجام می‌شود تا عمل درگیر شدن قطعات دندانه‌دار به نرمی صورت گیرد.

ManualTransmission_RideLust
بنابراین دوشاخه‌ی انتخاب کننده برای اعمال نیرو به پیوست دندانه‌ای طراحی شده و تماس‌های کوچک در هر طرف شاخه به عنوان مناطق تماس بین دو شاخه استفاده می‌شود. البته دوشاخه‌ی انتخاب کننده زمان کوتاهی را به پیوست دندانه‌ای تماس می‌یابد؛ اما با قرار دادن دست خود روی دسته‌دنده، این فشار دوشاخه برای دوره‌ی ثابتی خاتمه می‌یابد و بنابراین باعث ایجاد ساییدگی ناخواسته می‌شوید.

عموماً دوشاخه‌های تعویضی از فولاد سخت شده ساخته می‌شوند بنابراین می‌توانند فشار نرمال ایجاد شده حین تعویض دنده را تحمل کنند اما وزن دست شما روی دسته‌دنده می‌تواند ساییدگی پیوست دندانه‌ای و دوشاخه‌ی انتخاب کننده را سرعت بخشد.

سناریوی بدتر اینکه شما می‌توانید باعث شکستن دوشاخه‌ی انتخاب کننده و یا ساییدگی بست پیوست دندانه‌ای شوید که این امر مشکلات بیشتری را برای گیربکس ایجاد خواهد کرد؛ بنابراین از این به بعد تمرین کنید که پس از هر بار تعویض دنده مجدداً دست خود را روی فرمان قرار می‌دهید و حداکثر کنترل خودروی خود را در اختیار دارید. از این طریق مهارت‌های رانندگی شما نیز ارتقا خواهد یافت و خودرویتان امن‌تر و دقیق‌تر خواهد بود و البته گیربکس نیز به خاطر عدم وجود فشار ناخواسته روی قطعاتش از شما تشکر خواهد کرد.

با مزیت‌های ایمنی واضحی که نگه‌داشتن هر دو دست روی فرمان دارد مطمئن شوید که دست‌های خود را در حالت ساعت 10 و 2 قرار می‌دهید و دسته‌دنده را نیز تنها بگذارید! زیرا در این مورد جذاب‌ترین راه صحیح‌ترین راه نیست!

[دانلود ویدئو]

در دنیای شاسی‌بلندهای بزرگ اسپرت، مرسدس بنز حضور طولانی‌تری از ب‌ام‌و و آلپینا داشته است و ساخت یک اس‌یووی سریع کاری است که ستارهٔ اشتوتگارت به‌خوبی آن‌را بلد است. این داستان با مدل GL63 AMG شروع شد یعنی یک اس‌یووی سه ردیفه با پیشرانهٔ V8 توئین توربوی قدرتمند که پرفورمنس بالاتری از یک اس‌یووی داشت؛ اما اشتوتگارتی‌ها دیگر انحصار چنین خودروهایی را در اختیار ندارند زیرا حالا ب‌ام‌و هم با کمک آلپینا یک اس‌یووی سه ردیفهٔ سریع و قدرتمند معرفی کرده است.

البته مسلماً XB7 کاملاً محصول ب‌ام‌و نیست زیرا زندگی آن به‌عنوان یک X7 ساده شروع شده اما آلپینا آن‌را به باشگاه خود برده و با مکمل‌های جادویی خود اقدام به تقویت آن کرده است؛ بنابراین حالا آن X7 استاندارد قوی‌تر، سریع‌تر و لوکس‌تر شده یعنی دقیقاً مطابق با بزرگ‌ترین و لوکس‌ترین شاسی‌بلندی که مرسدس-آام‌گ تولید می‌کند: GLS63 S. به همین دلیل قصد داریم در این مطلب این دو اس‌یووی بزرگ، سریع و قدرتمند آلمانی را باهم مقایسه کنیم. البته ازآنجایی‌که فعلاً امکان رانندگی با هیچ‌کدام از آن‌ها وجود ندارد، نمی‌توانیم در مورد رانندگی و سواری آن‌ها اظهارنظر کنیم پس فقط به مقایسهٔ تصویری و همین‌طور مشخصات فنی روی کاغذ اکتفا می‌کنیم.

در جلوی خودروها به نظر می‌رسد مرسدس بنز جلوپنجرهٔ عظیم X7 را دیده و تصمیم گرفته همان را به جلوپنجره‌ای یک‌تکه تبدیل و روی GLS نصب کند. این جلوپنجره‌های بزرگ در هردو خودرو جلوهٔ نامتناسبی دارد اما بااین‌حال نمای GLS63 بهتر به نظر می‌رسد؛ اما از این جلوپنجرهٔ بیش‌ازحد بزرگ که بگذریم، دیگر قسمت‌های طراحی دو خودرو منسجم به نظر می‌رسد. چراغ‌های جلوی XB7 خیلی باریک است اما نمای بخش پایینی دماغهٔ آن کمی دل‌چسب‌تر به نظر می‌رسد. همچنین نوشتهٔ ALPINA نیز موجب شده این قسمت بهتر به نظر برسد.

درمجموع در طراحی جلو می‌توان XB7 را پیروز دانست زیرا هرچند طراحی دماغهٔ مرسدس خوب است اما برای چنین خودروی پرچم‌دار گران‌قیمتی آن‌چنان جذاب و چشمگیر به نظر نمی‌رسد. همچنین، طراحی عقب همهٔ مرسدس‌های مدرن خسته‌کننده به نظر می‌رسد و GLS63 هم از این قاعده مستثنی نیست درحالی‌که پشت XB7 طراحی شیک‌تر و قرص‌تری داشته و ورزشکاری‌تر به نظر می‌رسد. همچنین سر اگزوزهای دایره‌ای آلپینا هم نمای بهتری نسبت به نمونه‌های مربعی رقیب دارند. در نمای جانبی هم باید دوباره آلپینا را پیروز دانست. هرچند در این قسمت هردو خودرو بلند و عمودی بوده و اسپرت به نظر می‌رسند اما رینگ‌های خیره‌کننده آلپینا نمای بسیار جذابی را ایجاد کرده‌اند. البته GLS63 S هم در این نما خیلی پایین‌تر نیست و هردو خودرو در نمای کلی پروفیل جانبی تقریباً نزدیک به هم هستند.

در داخل اما اوضاع متفاوت بوده و می‌توان مرسدس را کاملاً برتر دانست زیرا خاص‌تر، هیجان‌انگیزتر و گران‌تر به نظر می‌رسد؛ اما با توجه به تجربه‌ای که در داخل نسخه‌های استاندارد GLS و X7 داشته‌ایم، باید گفت کیفیت متریال داخلی ب‌ام‌و بهتر است؛ بنابراین با توجه به اینکه آلپینا به‌طورمعمول از لحاظ کیفیت ساخت بالاتر از ب‌ام‌و است، پس به‌احتمال‌زیاد کیفیت کلی کابین XB7 هم باید بهتر از GLS63 باشد. البته بااین‌حال تا پیش از آنکه در داخل هردو خودرو بنشینیم هرگز نمی‌توانیم دراین‌باره اظهارنظر کنیم.

اما در موردی که به‌طورقطع می‌توان اظهارنظر کرد، فضا و راحتی داخلی خودروها است زیرا تجربهٔ نشستن در GLS و X7 معمولی را داشته‌ایم و این نسخه‌های قوی‌تر قطعاً از این لحاظ تفاوتی با نسخه‌های معمولی ندارند. با توجه به تجربه‌های قبلی، هم در ردیف دوم و هم سوم ب‌ام‌و جادارتر و کاربردی‌تر بوده و از تجهیزات بیشتری برخوردار است؛ بنابراین X7 خودرویی است که سرنشینان دوست دارند برای مدت طولانی‌تری با آن سفر کنند و XB7 هم مثل آن خواهد بود.

در بخش مشخصات فنی و قوای محرکه دو خودرو بسیار نزدیک به هم هستند. XB7 از پیشرانهٔ 4.4 لیتری V8 توئین توربوی ب‌ام‌و استفاده می‌کند که آلپینا خروجی آن‌را به 620 اسب بخار قدرت و 800 نیوتن متر گشتاور رسانده است. در همین حال، GLS63 S از پیشرانهٔ 4 لیتری V8 توئین توربوی پرکاربرد مرسدس استفاده می‌کند که در اینجا 612 اسب بخار قدرت و 850 نیوتن متر گشتاور تولید می‌کند؛ بنابراین هرچند مرسدس کمی قدرت کمتری نسبت به آلپینا دارد اما گشتاور آن 50 نیوتن متر بیشتر است. بااین‌حال این موضوع در پرفورمنس دو خودرو تأثیری نداشته و هردو ظرف 4.2 ثانیه از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت می‌رسند. البته باید توجه داشت که آلپینا 100 کیلوگرم سنگین‌تر از مرسدس است و نزدیک به 10 هزار دلار هم قیمت بیشتری نسبت به آن دارد.


مطمئناً در دنیای خودرو، نسل جدید ماشین‌ها توجهات بیشتری را به خود جلب می‌کنند اما فیس‌لیفت‌ها و به‌روزرسانی‌های میان‌دوره‌ای هم می‌توانند به همان اندازه مهم باشند زیرا هدف از این کار باقی ماندن در میدان رقابت تا زمان معرفی نسل جدید است. حال به‌تازگی و تقریباً به‌طور هم‌زمان، نسخهٔ فیس‌لیفت شدهٔ سدان‌های مشهور آلمانی یعنی ب‌ام‌و سری 5 و مرسدس بنز E کلاس معرفی شده و این موضوع تنور رقابت همیشگی آن‌ها را داغ‌تر کرده است. دراین‌بین مطمئناً برخی فیس‌لیفت سری 5 را زیباتر می‌دانند و برخی معتقدند E کلاس جدید طراحی بهتری دارد. این بحث‌ها می‌تواند بی‌پایان باشد و بنابراین تصمیم گرفتیم فیس‌لیفت این دو سدان لوکس آلمانی را باهم مقایسه کنیم.

مطمئناً مرسدس بنز و ب‌ام‌و زبان طراحی کاملاً متفاوتی از یکدیگر دارند و بنابراین همان تفاوت‌های بنیادینی که قبلاً بین طراحی E کلاس و سری 5 وجود داشت همچنان در نسخهٔ فیس‌لیفت شدهٔ آن‌ها هم وجود دارد و با دو طراحی کاملاً متمایز مواجه هستیم. بااین‌حال، اگر بخواهیم بگوییم کدام شرکت در فیس‌لیفت سدان خود جسورانه‌تر عمل کرده، قطعاً مرسدس است زیرا طراحان این شرکت نه‌تنها دماغهٔ E کلاس W213 را تغییر داده‌اند بلکه مطابق با فلسفهٔ طراحی خلوص نفسانی» در بخش عقبی خودرو هم تغییراتی را ایجاد کرده‌اند و حالا در اینجا چراغ‌های کاملاً جدیدی به چشم می‌خورد.

از سوی دیگر، ب‌ام‌و فقط بخش جلویی سری 5 را تغییر داده و شکل کلی چراغ‌های عقب دست‌نخورده باقیمانده است. تنها تغییراتی که در عقب خودرو به چشم می‌خورد در گرافیک چراغ‌ها، سر اگزوزها و طراحی سپر و دیفیوزر است؛ اما به‌طورکلی، ب‌ام‌و تلاش بیشتری برای مدرن‌سازی سری 5 کرده درحالی‌که E کلاس فقط متفاوت از قبل به نظر می‌رسد و وماً جدیدتر نیست. دو خودرو در بخش ابعاد اما تغییری نداشته که این یعنی ب‌ام‌و 4,936 میلی‌متر طول، 1,858 میلی‌متر عرض و 1,479 میلی‌متر ارتفاع دارد درحالی‌که این اعداد در مرسدس به ترتیب برابر با 4,923 میلی‌متر، 1,852 میلی‌متر و 1,468 میلی‌متر هستند. فاصلهٔ محوری هم در ب‌ام‌و 2,975 میلی‌متر و در مرسدس 2,939 میلی‌متر است.

علاوه بر طراحی بیرونی، در داخل خودروها هم به‌روزرسانی‌هایی صورت گرفته است. مهم‌ترین تغییر کابین سری 5 تجهیز به دو نمایشگر 12.3 اینچی برای سیستم اطلاعاتی-سرگرمی و صفحه آمپر دیجیتالی است. این یعنی حالا اندازهٔ نمایشگرهای ب‌ام‌و دقیقاً با نمونه‌های ارائه شده در کابین E کلاس جدید یکسان است اما بااین‌وجود طراحی کلی کابین دو خودرو کاملاً باهم متفاوت بوده و هیچ شباهتی بین آن‌ها دیده نمی‌شود. سری 5 همچنان داشبورد زاویه‌دارتر و شلوغ‌تری نسبت به رقیب خود دارد و همچنین تنها خودرو در بین هم‌کلاس‌های آلمانی خود یعنی E کلاس و A6 محسوب می‌شود که همچنان کنترل‌های سیستم صوتی آن به شکل سنتی در میانهٔ داشبورد جای گرفته است زیرا مرسدس صرفاً کنترل‌های سیستم تهویه و چند دکمهٔ میانبر سیستم اطلاعاتی-سرگرمی را در این قسمت از داشبورد E کلاس تعبیه کرده و آئودی هم در A6 تقریباً همهٔ دکمه‌ها را با یک نمایشگر لمسی جایگزین کرده است. در همین حال، مرسدس برای فیس‌لیفت E کلاس نسل جدید غربیلک فرمان خود را هم ارائه کرده است.

در بخش پیشرانه‌ها، در سری 5 تقریباً هیچ تغییر اساسی رخ نداده و ب‌ام‌و صرفاً موتورهای بنزینی چهار و شش سیلندر آن‌را به‌منظور کاهش مصرف سوخت و بهبود پرفورمنس به سیستم هیبریدی خفیف 48 ولت مجهز کرده است. از سوی دیگر اما مرسدس بنز در مدل E450 پیشرانهٔ 3 لیتری V6 قدیمی را با یک واحد 3 لیتری شش سیلندر خطی جدید جایگزین کرده که مثل سری 5 از سیستم هیبریدی خفیف که مرسدس آن‌را EQ Boost می‌نامد برخوردار است. درمجموع انتخاب بین سری 5 و E کلاس مدل 2021 بدون اعمال سلیقه و شاید تعصب بسیار دشوار است. این دو سدان آلمانی حالا حداقل از لحاظ فنی بهتر از همیشه ساخته شده‌اند و از تجهیزات و تکنولوژی مناسبی برای مقابله با آئودی A6 برخوردار هستند. این سدان‌های آلمانی همچنین باید خود را برای رقبای تازه‌واردی مثل جنسیس G80 و دی‌اس 9 و همین‌طور نسل جدید آکورا TLX هم آماده کنند.

 


دنیای امروزه دنیایی است که بر پایه الکترونیک جلو می‌رود، هر چند برخی از برندهای خیلی غول این گفته را نقض می‌کنند. ما نمی‌خواهیم به درست یا نادرست بودن این گفته بپردازیم ما فقط می‌خواهیم به کاری که BMW در این راستا انجام داده بپردازیم و بحث کنیم.
چه باور داشته باشید چه نداشته باشید، خودروهای الکتریکی یک مسئله جدید برای کمپانی BMW نیست. آنها اولین خودروی الکتریکی خود را در سال 1972 تولید کردند و در بازی‌های المپیک مونیخ هم رونمایی کردند. مدل BMW 1602 تنها 350 کیلوگرم فقط وزن باتری‌ها بود و توانایی طی مسافت 60 کیلومتر با نیروی الکتریکی باتری بود.

how BMW efficient dynamics works
how BMW efficient dynamics works
در طی گذران سال‌ها خودروهای دیگر الکتریکی از این شرکت بیرون آمد که می توان به مدل‌های BMW LS Electric(1975)، BMW 325iX (1987)، BMW E1 and E2(1991)، Mini E(2008) و BMW ActiveE(2010) اشاره کرد. هم اکنون هم مدل‌های i3 و i8 در سال 2013 از این کمپانی عرضه شده‌اند. این دو خودرو در واقع نتیجه تحقیق و توسعه نزدیک به 40 ساله BMW است.

how BMW efficient dynamics works
اما الکترونیکی بودن مدل i3 تنها نیمی از ماجرا است. این خودرو از ماژول‌های Life و Drive که مختص خود کمپانی BMW است ساخته شده است. تمام این مزیت‌ها زمانی ارزشمند خواهد بود که انرژی‌های اتلافی در خودرو به حداقل برسد. در اینجا قوانین دینامیکی کارآمد” جلوه می‌کند. این سیستم جدید BMW در نوع خودش نوآوری در صنعت خودرو سازی محسوب می‌شود که اکثر کمپانی‌ها به دنبال آن هستند. این تکنولوژی در زمینه کاهش مصرف سوخت کار می‌کند، موضوعی که اکثر کمپانی‌ها از خیلی وقت پیش دنبال آن بودند. و مدل BMW 303 جزء پیشگامان این طرح بزرگ کمپانی BMW است. این مدل از BMW دارای شاسی خاصی است که عضوهای لوله‌ای شکل در طرفین و فولادهای قوطی جهت استفاده در عضوهای طولی خودرو ساخته شده است. تمام این تغییرات صورت گرفته تنها به خاطر کم کردن وزن خودرو است تا هم مصرف سوخت بهینه شود و هم خودرو از لحاظ آیرودینامیکی وضعیت مناسب‌تری داشته باشد.
همین نوآوری کم کم روی بقیه مدل‌های این شرکت پیاده سازی شد. مدل 502 می‌تواند گواهی بر ادامه فعالیت این خودرو ساز باشد. در این مدل اخیر از نوآوری‌هایی جدیدتر از مدل قبلی استفاده کرد و در تمام موتور از آلیاژهای سبک وزن استفاده شد. در واقع مدل i3 مسیر را برای خودروهای دیگر جهت استفاده از فیبر کربن در خودرو هموار کرد. مدل BMW M3 CSL اولین خودروی در تاریخ این کمپانی است که از فیبر کربن به این وسعت استفاده کرده است.

تمام این اقدامات که شامل کم کردن وزن و الکتریکی کردن خودرو است، در برنامه دینامیک کارآمد” (EfficientDynamics) شرکت BMW قرار دارد. این مفهوم به یک تکنولوژی خاص اشاره نمی‌کند بلکه به مجموعه اقداماتی اطلاق می‌شود که هدف آن بهینه کردن مصرف سوخت خودروهای BMW است.
برخی از این اقدامات روی خود خودرو به طور پیش فرض قرار داده شده است مانند تنفس کننده هوا (شکاف روی سپر جلو که باعث کاهش ضریب درگ می‌شود). البته برخی دیگر از این اقدامات مشمول پرداخت هزینه اضافی مانند خاموش روشن کردن خودرو به طور اتوماتیک می‌شود.هر چند با گذشت زمان خیلی از ویژگی‌های خاص که مشمول پرداخت هزینه اضافی است به طور پیش فرض بر روی خودرو قرار دارد. در کنار تمام این تمهیدات که شامل سبک کردن وزن کلی خودرو و بهبود وضعیت آئرودینامیک آن، کمپانی BMW سعی در افزایش کارایی موتور خود است تا سوخت را بهینه مصرف نماید. این فرآیند نزدیک به 10 سال پیش شروع شد که نام آن VANOS نام گذاری شد. سیستمی است که زمان بندی سوپاپ‌ها را با توجه به نیاز خودرو تنظیم می‌کند. هدف این سیستم بهینه‌تر سوخت با زمان بندی متغیر سوپاپ‌ها است. سال‌های متمادی این سیستم بر روی خودروهای BMW سوار بود ولی امروزه بیشتر از همه بحث توربو یا TwinPower در میان است. این سیستم ترکیبی از تزریق مستقیم سوخت و سوخت رسانی سنتی است که هوای ورودی را به با توجه به سیستم VANOS تنظیم می‌کند.
تکنولوژی توربو TwinPower در اکثر خودروها مورد استفاده قرار می‌گیرد، حتی در مدل‌های 3 سیلندر 1.5 لیتری. این خانواده جدید از موتورها بر پایه بهینه کردن بلوک سیلندر از طریق ترمودینامیکی است. این بهینه سازی نتیجه کارکرد پیوسته و آرام موتور و در نهایت رانندگی لذت بخش با آن است.
پس از سال‌ها تحقیق توسط مهندسان BMW به این نتیجه رسیدند که موتورهایی که حجم هر سیلندر نیم لیتر باشد یک تعادل بهینه‌ای میان ارتعاشات و کارایی موتور و اصطکاک به وجود می‌آورند.

an-in-depth-look-at-how-bmw-s-efficientdynamics-works
یکی دیگر از نوآوری های BMW که زیر سایه دینامیک کارآمد است استفاده از اسپویلر (Spoiler) در عقب خودرو است. این محصول در سرعت‌های بالا نزدیک به 2 درصد ضریب درگ را کاهش می‌دهد که در نهایت منجر به کاهش مصرف سوخت به طور کلی در خودرو می‌شود.
زمانی که از آیرودینامیک سخن به میان می‌آید باید از تنفس کننده‌های جلوی خودرو هم صحبت شود. کاری که در اصل این تنفس کننده‌ها انجام می‌دهند این است که در سرعت‌های پایین دریچه هوای ورودی از سپر بسته می‌شود تا اینکه موتور به دمای بهینه خودش به راحتی برسد و همچنین ضریب درگ را بهبود بخشد. به محض افزایش سرعت، این دریچه‌ها به آرامی باز می‌شوند تا موتور در دمای ایده آل قرار بگیرد.

یکی از ارکان اصلی دینامیک کارآمد BMW کاهش وزن خودرو است. اخیراً کمپانی BMW متهم به افزایش وزن خودرو شده بود که باعث می‌شد لذت رانندگی برای راننده کمتر شود. برای سری 5 خودروهای BMW این گفته درست می‌باشد که وزن 00 کیلوگرمی این سری از خودروها به معنای مصرف بیشتر سوخت است. برای حل این مشکل این خودروساز از کربن تقویت شده به وسیله پلیمر در خودرو استفاده کرد و BMW i3 را معرفی کرد. به لطف تحقیقات عمده BMW این ماده مقاومتی برابر با فولاد دارد ولی وزن آن 50 درصد کمتر از آن است.
استفاده از فیبرهای کربن تنها مواد مورد استفاده در پروژه دینامیک کارآمد نیست بلکه دیگر مواد مانند منگنز، پلاستیک‌های سبک و حتی شیشه‌های gorilla استفاده می‌شود شیشه‌های gorilla یک نوع خیلی خاص از شیشه‌ها هستند که وزن فوق العاده کمی دارند و دارای خاصیت جذب نویز بیشتر و در نتیجه کاهش نویز در سیستم است.

ب‌ام‌و M8 گرن کوپه کامپتیشن 2020 خودرویی بسیار ظریف است که نام آن لطافت کمتری دارد. این خودرو عضو ارشد خانواده سری 8 بوده و از پیشرانه 8 سیلندر توئین توربوی 625 لیتری و سیستم تعلیق پیست محور سود می‌برد؛ اما مدل گرن کوپه دو درب و فاصله بین محوری بیشتر و بنابراین بدنه‌ای طویل‌تر دارد. وقتی تمامی این موارد را با کابین لذت‌بخش و چهار نفره ترکیب کنید بی‌شک M8 گرن کوپه را پادشاه خانواده سری 8 خواهید دانست.

ب‌ام‌و M8 گرن کوپه

چابکی خودرو عالی بوده و M8 گرن کوپه درعین‌حال فوق‌العاده جذاب نیز هست. ما حتی می‌خواهیم این خودرو را زیباترین محصول فعلی ب‌ام‌و بدانیم؛ اما این ترکیب طراحی ظاهری، سرعت و هندلینگ است که به M8 گرن کوپه اجازه خواهد داد تا با رقبای سرسختی سرشاخ شود. پورشه پانامرا توربو، مرسدس-ای ام جی GT63 S و آئودی RS7 رقبای ارزشمندی هستند که پرفورمنسی قابل‌مقایسه را با همان سبک بدنه‌ی بزرگ و بسیار سنگین و بسیار گران‌قیمت ارائه می‌کنند.

ب‌ام‌و M8 گرن کوپه

M8 کوپه یکی از لذت‌بخش‌ترین خودروهایی بود که سال پیش راندیم و بنابراین انتظار داریم M8 گرن کوپه نیز انتظارات ما را برآورده کند زیرا هر دو خودرو از نظر فنی مشابه هستند. به این ترتیب یک پیشرانه 8 سیلندر 4.4 لیتری توئین توربو با قدرت 617 اسب بخاری و گشتاور 750 نیوتون متری در دل این هیولا قرار گرفته است. گیربکس 8 سرعته ساخت ZF و سیستم چهار چرخ محرک نیز وظیفه انتقال این قدرت به چرخ ها را بر عهده دارند. یک دیفرانسیل لغزش محدود الکترونیکی نیز نیرو را بین چرخ های عقب توزیع می‌کند.

اما خود سیستم چهار چرخ محرک xDrive نیز قابل تنظیم بوده و با فشار یک دکمه می‌توان نیروی بیشتری را به اکسل عقب فرستاد. در واقع وقتی کنترل پایداری خاموش باشد رانندگان می‌توانند اکسل جلو را از مدار خارج کرده و ریسک بازی کردن با یک خودروی 143 هزار دلاری را به جان بخرند.

با این وجود دینامیک سواری خودرو کمی پایین‌تر از مدل کوپه بوده و حداقل روی کاغذ که این‌گونه است زیرا M8 گرن کوپه دارای بدنه‌ای بزرگ‌تر، فاصله بین محوری بیشتر و کمی وزن بالاتر است.

ب‌ام‌و M8 گرن کوپه

ما در ابتدا فکر می‌کردیم M8 کوپه وحشی‌تر خواهد بود اما یکی از مدیران ب‌ام‌و می‌گوید تنظیمات پایه گرن کوپه مشابه نسخه سقف سخت M8 است. بهتر است M8 کوپه را در پیست رانده و با گرن کوپه در جاده‌های نرمال تردد کنید. این تصویری بهتر به شما می‌دهد.

اما حتی نسخه گرن کوپه هم بسیار چابک و تیز بوده و در مقایسه با مدل 6 سیلندر 840i گرن کوپه کاملاً در سطح بالاتری قرار دارد.

ب‌ام‌و M8 گرن کوپه

واقعیت این است که M8 بزرگ به شدت چابک، متمرکز و تیز است. در مقایسه با نسخه 6 سیلندر 840i گرن کوپه که آن را بسیار دوست داریم M8 از فلسفه پرفورمنس کاملاً متفاوتی برخوردار است. سیستم تعلیق خودرو سفت بوده اما این به معنی ناهنجاری نیست. هرچند نباید انتظار تردد با قالیچه پرنده را داشته باشید. پیشنهاد می‌کنیم دامپرها را در وضعیت کامفورت گذاشته و تنها درصورتی‌که مسابقه می‌دهید از حالت اسپورت پلاس استفاده کنید.

ب‌ام‌و M8 گرن کوپه

تمامی تغییرات صورت گرفته در هندسه‌ی سیستم تعلیق از جمله کمبر بیشتر در چرخ های جلو باعث شده فرمان پاسخ‌های بسیار سریعی داشته باشد. این موضوع در بسیاری از محصولات M دیده شده و M8 نیز می‌تواند به‌طور ناگهانی جهت حرکت خود را تغییر دهد. فرمان فربه این خودرو بسیار لذت‌بخش بوده و حتی در حالت نرمال نیز تیز و گوش‌به‌فرمان است هرچند در پیست می‌تواند کمی کرخت و مصنوعی حس شود. اگر حالت اسپورت را انتخاب کنید فرمان سنگین‌تر شده اما ارتباط بیشتری را ایجاد نمی‌کند.

همانند M8 کوپه، سیستم چهار چرخ محرک واقعاً برجسته بوده و کشش فوق‌العاده‌ای را ارائه می‌کند. زمانی که از حالت 4WD به حالت اسپورت سوئیچ کنید بهترین‌های دو جهان را در دست خواهید داشت.

ب‌ام‌و M8 گرن کوپه

رانندگان بسیار شجاع و با تجربه می‌توانند حالت تک دیفرانسیل را انتخاب کرده و لاستیک‌های میشلین پایلوت اسپورت 4S را در یک چشم بر هم زدن از بین ببرند. به عنوان یک خودرویی با حالت دیفرانسیل عقب انتخابی، M8 جانوری بی‌رحم است.

اما سواری خودرو چگونه است؟ هرچقدر که پیشرانه را تحت‌فشار قرار دهید کمتر خواهید توانست در برابر آن مقاومت کنید. پاسخ پدال گاز فوق‌العاده بوده و گشتاور هم به راحتی عرضه می‌شود.

ب‌ام‌و M8 گرن کوپه

خودرویی با این ابعاد و وزن نباید بتواند در 11 ثانیه از س به سرعت 200 کیلومتر در ساعت برسد. M8 گرن کوپه حسی هیجان‌انگیز را القا می‌کند. هم‌اکنون نوعی از سدان های بزرگ و پرفورمنسی وجود دارند که شاید یک‌چهارم قدرت آن‌ها در زندگی روزمره موردنیاز باشد اما اگر بخواهید بقیه را شرمنده کنید قطعاً از چنین محصولاتی تقدیر خواهید کرد.

ب‌ام‌و M8 گرن کوپه

غافلگیرکننده” واژه‌ای مناسب برای تعریف پرفورمنس این خودروست. البته قوای محرکه‌ی M8 گرن کوپه شامل گیربکس 8 سرعت‌های است که حرفی برای گفتن نمی‌گذارد.

صدای پیشرانه نیز عالی بوده اما به اندازه محصولات AMG عمیق و خاص نیست.

برسیم به کابین که نسبت به دیگر مدل‌های M8 تفاوتی نداشته ولی فضای سر بخش جلو کمی بیشتر است. کیفیت متریال بکار رفته و طراحی کلی آن بسیار خوب است.

ب‌ام‌و M8 گرن کوپه

هدآپ دیسپلی بسیار خوب ب‌ام‌و به‌صورت استاندارد وجود داشته و بنابراین نیازی به نگاه کردن زیاد به پشت آمپرها وجود ندارد. البته انتقاداتی به صندلی‌ها وارد است که بالشتک‌های زیادی ندارند. فضای پای عقب کافی بوده و فضای سر خوب هم برای افراد قدبلند وجود دارد.

در کل باید گفت ب‌ام‌و M8 گرن کوپه لذت‌بخش‌تر و چابک‌تر از آئودی RS7 به نظر می‌رسد و بسیار هم سریع‌تر است. جدای از سرعت ‌بالا، همین گفته‌ها درباره‌ی AMG GT 63 S نیز صدق می‌کند. مرسدس به‌طور دیوانه‌واری قدرتمند است اما کمی فیلتر نشده به نظر می‌رسد.

ب‌ام‌و M8 گرن کوپه

در بحث دینامیک سواری چیزی نسبت به M8 کوپه از دست نرفته است. قطعاً در رانندگی روزمره تفاوتی را متوجه نخواهید شد. از این نظر M8 گرن کوپه انتخاب بهتری برای افرادی است که ترددهای روزمره بیشتری دارند مخصوصاً اینکه خودروی موردبحث 3 هزار دلار ارزان‌تر از برادر دو درب می‌باشد.

البته اختلاف قیمت بیش از 34 هزار دلاری نسبت به M850i گرن کوپه‌ی 530 اسب بخاری بسیار قابل‌توجه است؛ اما برای افرادی که قیمت برایشان مهم نیست این پرچم‌دار M یک خودرو با حس خاص و پرفورمنس عالی است.

مشخصات ب‌ام‌و M8 کامپتیشن 2020

  • پیشرانه: 8 سیلندر 4.4 لیتری توئین توربو
  • قدرت/گشتاور: 617 اسب بخار/750 نیوتون متر
  • گیربکس: 8 سرعته اتوماتیک، چهار چرخ محرک
  • شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت: 3.2 ثانیه
  • حداکثر سرعت: 306 کیلومتر در ساعت
  • مصرف سوخت: اعلام نشده
  • قیمت پایه: 130 هزار دلار
  • قیمت مدل تست شده: 155 هزار دلار (تخمینی)

نسخه اسپورت GTS از پورشه کاین کوپه 2021 اخیراً در دایره دید عکاسان صنعتی قرار گرفته بود و البته ماه پیش نیز در نوربرگ رینگ دیده شد. ما می‌دانیم که این خودرو در آینده بسیار نزدیک معرفی خواهد شد زیرا این تصاویر که مشاهده می‌کنید به احتمال زیاد تصاویر خبری این خودرو هستند.

به‌طور منطقی کاین کوپه GTS باید از همان پیشرانه 8 سیلندر 4 لیتری توئین توربوی پانامرا GTS استفاده کند و در این صورت قدرت 453 اسبی و گشتاور 620 نیوتون متری خواهد داشت. این پیشرانه با یک گیربکس 8 سرعته PDK و سیستم چهار چرخ محرک همکاری می‌کند.

احتمال اینکه قدرت کاین کوپه GTS بیشتر از مدل توربو باشد بسیار کم است اما اگر پورشه تصمیم بگیرد این فاصله را با یک نسخه سریع دیگر همچون کاین GT پر کند هنوز هم فضای کافی بین مدل‌های توربو و توربو S E-Hybrid وجود خواهد داشت.

گفته می شود کاین کوپه GTS شتاب صفر تا 100 کیلومتر در ساعت 4.5 ثانیه‌ای به همراه پکیج سفارشی اسپورت کرونو را خواهد داشت و سقف سرعت آن به 270 کیلومتر در ساعت خواهد رسید.

اما برای اینکه بدانیم این نسخه GTS چه چیزهایی برای عرضه دارد بهتر است منتظر انتشار بیانیه رسمی پورشه باشیم. البته تصور می‌کنیم پکیج اسپورت دیزاین پورشه که شامل عناصر تیره‌رنگ و نشان‌های GTS است در این قدبلند جذاب عرضه شود. به نظر می‌رسد ترمزها نیز بزرگ‌تر از سایر نسخه‌های کاین کوپه بوده و ارتفاع خودرو نیز اندکی کاهش یافته است. همین موضوع درباره پانامرا GTS هم صدق می‌کند.

داخل کابین هم شاهد استفاده زیاد از آلکانترا روی فرمان، کنسول مرکزی، پانل درب‌ها، استراحت گاه دست، صندلی‌ها و پوشش سقف هستیم.

کابین این خودرو در مقایسه با کاین S، توربو یا توربو S E-Hybrid بیشتر روی راننده تمرکز کرده است. این کابین همچنین جوان پسندتر بوده و خب طبیعی هم هست چراکه همواره خط‌مشی پورشه درباره GTS این‌گونه بوده است.

اما نسخه عادی کاین GTS هم به همراه برادر کوپه خود معرفی شده است. این دو خودرو از هر لحاظ به جز استایل عقب شبیه یکدیگر بوده و اگزوزها باهم متفاوت هستند.

نهایتاً به بحث قیمت می‌رسیم که ظاهراً بهای پایه پورشه کاین GTS 2021 از 114087 یورو شروع شده و به 1490 یورو برای مدل کوپه خواهد رسید.


سوبارو کراس هاچ‌بک کراس‌ترک خود را برای مدل 2021 مورد به‌روزرسانی قرار داده که شامل ارائهٔ یک پیشرانهٔ جدید قوی‌تر، تیپ اسپرت، تغییرات ظاهری جزئی و… می‌شود؛ مهم‌ترین به‌روزرسانی این خودرو ارائهٔ یک پیشرانهٔ 2.5 لیتری چهار سیلندر تخت در تیپ‌های اسپرت و لیمیتد است که افزایش قابل‌توجهی در پرفورمنس نسبت به موتور 2 لیتری تیپ‌های پایه و پریمیوم دارد.

این موتور 2.5 لیتری جدید که برای اولین بار در کراس‌اوور فورستر مدل 2019 معرفی شد، 2 اسب بخار قدرت و 238 نیوتن متر گشتاور دارد. انتقال نیروی این موتور به‌صورت استاندارد توسط یک گیربکس CVT صورت می‌گیرد. به گفتهٔ سوبارو، کراس‌ترک مدل 2021 با این موتور به‌طور تخمینی در هر صد کیلومتر در شهر 8.7 لیتر، در بزرگراه 6.9 لیتر و در سیکل ترکیبی 8.1 لیتر بنزین مصرف می‌کند.

تیپ‌های پایه و پریمیوم کراس‌ترک اما همچنان با همان پیشرانهٔ 2 لیتری چهار سیلندر تخت ارائه می‌شوند که 152 اسب بخار قدرت و 196 نیوتن متر گشتاور دارد. انتقال نیروی این موتور به‌صورت استاندارد توسط یک گیربکس شش سرعتهٔ دستی صورت می‌گیرد اما امکان سفارش یک نمونهٔ CVT هم برای آن وجود دارد. صرف‌نظر از نوع موتور، تمام تیپ‌های کراس‌ترک به‌صورت استاندارد به سامانهٔ چهارچرخ محرک سوبارو و سیستم کنترل گشتاور بُرداری فعال مجهز هستند.

دومین به‌روزرسانی مهم کراس‌ترک مدل 2021 ارائهٔ تیپ اسپرت جدید است. این تنها تیپی است که ویژگی X-Mode با کنترل پایین رفتن از شیب‌ها با تنظیمات قابل انتخاب برف، خاک و گل‌ولای را به‌منظور بهینه کردن سامانهٔ چهارچرخ محرک در شرایط آب‌وهوایی یا جاده‌ای خشن ارائه می‌کند.

همهٔ تیپ‌های کراس‌ترک مدل 2021 به‌روزرسانی‌های ظاهری ظریفی مثل بازطراحی سپر جلو و جلوپنجره با جزئیات خاص برای هر تیپ، پوشش‌های جدید اطراف دهانهٔ گلگیرها و رینگ‌های آلیاژی 17 اینچی منحصربه‌فرد با تریم خاکستری تاریک را هم تجربه کرده است. علاوه بر این، سوبارو هفت رنگ بیرونی جدید مثل زرد پلاسما و آبی هوریزون را هم برای آن ارائه کرده است.

در داخل خودرو نیز در تیپ اسپرت تودوزی StarTex با دوخت زرد به همراه دوخت زردرنگ در رو دری‌ها، چرم غربیلک فرمان، داشبورد و زیر آرنجی وسط کار شده است. علاوه بر این، کابین این تیپ از تریم فیبر کربنی و کف‌پوش‌های با لوگوی Sport و دوخت زرد هم برخوردار است.

سوبارو همچنین با ارتقاء پکیج ایمنی EyeSight از طریق ارائهٔ کروز کنترل تطبیقی پیشرفته و سیستم حفظ حرکت میان خطوط، ایمنی کراس‌ترک مدل 2021 را هم بهبود بخشیده است. البته این پکیج ایمنی صرفاً در مدل‌های مجهز به گیربکس CVT ارائه می‌شود. کراس‌ترک مدل 2021 اواخر تابستان راهی نمایندگی‌های فروش سوبارو در سراسر ایالات‌متحده خواهد شد.


ب‌ام‌و X5 خودروی نمادین و مهم برای این خودروساز آلمانی بوده است. X5 اولین شاسی‌بلند باواریایی ها بوده و تولید آن به معنی اولین ورود ب‌ام‌و به کلاس شاسی بلندهای لوکس بوده است، کلاسی که همانند گاو شیرده برای خودروسازان عمل می‌کند.

X5 در سال 1999 معرفی شد و از زمان عرضه تاکنون فروش بیش از 2 میلیون دستگاهی را تجربه کرده است. ب‌ام‌و این خودرو را SAV یا خودروی اسپورت فعال می‌نامد که نشان دهنده‌ی عملکرد داخل و خارج جاده‌ای آن می‌باشد.

اما طراحی نسل اول این خودرو چگونه انجام شده است؟ از آنجایی که ب‌ام‌و آن زمان مالک لندروور بوده بنابراین تأثیر این برند روی اولین نسل X5 مشهود است. البته مفهوم کلی خودرو اصلاً به لندروور ارتباطی نداشته است.

خوشبختانه فرانک استفنسون که طراح مینی کوپر مدرن و فورد اسکورت است برخی جزئیات از فرایند طراحی X5 نسل اول را به اشتراک گذاشته است. در واقع به چیزی شبیه پشت‌صحنه‌ی فرایند طراحی این شاسی‌بلند فکر کنید.

استفنسون در ویدئوی خود به برخی حقایق مهم و جالب درباره طراحی نسل اول X5 اشاره می‌کند. ظاهراً او تیمش که با مدیریت کریس بنگل انجام وظیفه می‌کرده تنها 6 هفته زمان برای طراحی X5 داشته‌اند. بله 6 هفته زمان از زمان شکل‌گیری مفهوم و ایده تا طراحی نهایی محصول!

به نظر باورنکردنی می‌رسد اما شما می‌توانید در ویدئوی منتشر شده جزئیات بیشتری را از زبان خود استفنسون بشنوید.

[دانلود ویدئو]

مزراتی کواتروپورته از سال 2012 تاکنون در کلاس سدان های لوکس حضور داشته اما این اواخر خبر چندانی از آن به گوش نرسیده است؛ اما باید اذعان کرد این خودرو هنوز هم از طراحی ظاهری زیبایی سود می‌برد.

اما شاید برخی افراد معتقد باشند این خودروی ایتالیایی نیازمند گیرایی بیشتری است و اینجاست که والد اینترنشنال وارد میدان می شود. والد هنوز هم فکر می‌کند فضایی برای رفاه شخصی وجود داشته و جزو تیونرهای پیشروی دنیاست که با محصولات لاین اجرایی خود چنین پروژه‌هایی را اجرا می‌کند.

اما پروژه تیونینگ این تیونر شامل چه چیزهایی است؟ همانند اکثر پروژه‌های قبلی، یک بسته‌ی ظاهری مناسب برای کواتروپورته مدل‌های 2013 تا 2017 در نظر گرفته شده است. یک آپرون جدید در سپر جلو نصب شده و شامل دیلایت های LED است. در ادامه هم می‌توانیم رکاب‌های جدید را ببینیم. دیفیوزر عقب نیز همانند خودروهای فرمول 1 چراغ ترمز را در میانه جای داده و چهار خروجی اگزوز نیز آن را احاطه کرده‌اند. این خودرو هم‌اکنون پذیرای لوگوی این تیونر ژاپنی در صندوق شده است.

والد چهار دست رینگ برای کواتروپورته ارائه کرده که ابعاد 22 اینچی دارند. نهایتاً هم باید به این اشاره کرد که طبق گفته‌ی والد، صدای پیشرانه نیز با نصب یک سیستم اگزوز اسپورت با کنترل گاز ارتقا یافته است.


نسل جدید ب‌ام‌و M3 سدان و M4 کوپه طی ماه‌های آتی معرفی خواهند شد و جدیدترین اطلاعات نشان می‌دهد این خودروها در ماه سپتامبر خودنمایی خواهند کرد.

این دو خودرو دنباله‌روی برادر بزرگ‌تر یعنی M5 خواهند بود و از سیستم چهار چرخ محرک M سود خواهند برد. البته موضوع سورپرایز کننده اینکه این نسخه‌های چهار چرخ محرک هنوز با عرضه به بازار بیش از یک سال فاصله دارند.

BMW بلاگ می‌گوید سیستم چهار چرخ محرک xDrive مختص نسخه‌های کامپتیشن خواهد بود، خودروهایی که قرار است اواخر سال 2021 عرضه شوند. این مدل‌ها به پیشرانه 6 سیلندر 3 لیتری توربوی مشترک با X3 M و X4 M کامپتیشن مجهز خواهند شد. این نیروگاه آهنین قدرت 503 اسبی داشته و احتمالاً با یک گیربکس 8 سرعته اتوماتیک همکاری می‌کند.

نسخه‌های Pure از M3 و M4 جدید از همان پیشرانه استفاده خواهند کرد اما قدرت کمتر 473 اسبی را ارائه خواهند نمود. این نیرو منحصراً از طریق گیربکس دستی به چرخ های عقب فرستاده خواهد شد. M3 و M4 نسخه Pure طبق انتظارات در ماه سپتامبر دیده خواهند شد و تا پایان سال جاری میلادی در بازار حضور خواهند داشت. همچنین برنامه‌هایی برای تولید مدل CS از هر دو خودرو وجود داشته و شاید پس از آن‌ها نیز نسخه CSL تولید شود.

ما می‌دانیم که M4 کوپه دارای جلوپنجره بزرگی خواهد بود که اخیراً در نسل جدید سری 4 دیده‌ایم. سپرهای بزرگ‌تر با ورودی‌های هوای گیراتر و دیفیوزری بزرگ در عقب، گلگیرهای پهن‌تر، رکاب‌های جانبی جدید، چهار خروجی اگزوز، رینگ‌های بزرگ‌تر، نشان‌های M و تریم ها و رنگ‌های خاص بدنه و کابین نیز از جمله وجه تمایزهای این دو خودرو نسبت به نسخه‌های عادی‌تر خواهند بود.


خودروی شهری و کوچک شورولت اسپارک با چندین به‌روزرسانی وارد مدل سال 2021 خود در کشور کره جنوبی شده است.

از جمله اصلی‌ترین تغییرات این خودرو می‌توان به نسخه پرچم‌دار جدیدی اشاره کرد که به لطف ویژگی‌های خاص خود از سایرین متمایز می‌شود. شورولت اسپارک رد پیک ادیشن بر پایه تریم پریمیر شکل گرفته اما به خاطر عناصر مشکی‌رنگ متعدد در بدنه شناخته می‌شود.

از جمله قطعات تیره‌رنگ این خودرو می‌توان به نشان شورولت، فریم جلوپنجره، آینه‌های جانبی و نشان‌ها اشاره کرد. اسپارک رد پیک ادیشن همچنین به رینگ‌های 16 اینچی با عناصر قرمزرنگ مجهز بود‌ه و در داخل کابین نیز نشان مشکی شورولت روی فرمان و کف‌پوش‌های دو رنگ به چشم می‌خورند.

مشتریانی که خواهان شخصی‌سازی بیشتر هستند می‌توانند برنامه شخصی‌سازی مای فیت را انتخاب کنند که باعث دسترسی به مواردی همچون رینگ‌های 16 اینچی خاکستری، نوارهایی روی گلگیرهای جلو، کاپوت و سقف و رکاب‌های مشکی و… می‌شود.

بقیه مدل‌های اسپارک همچنان با همان طراحی نسخه فیس لیفت 2019 عرضه می‌شوند هرچند مشتریان هم‌اینک می‌توانند دو رنگ جدید آبی و نارنجی را هم سفارش دهند. اسپارک 2021 استاندار دارای چراغ‌های LED جدید و سیستم کمربند ایمنی برای سرنشینان عقب می‌باشد.

این خودروی شهری از همان پیشرانه 4 سیلندر 1.4 لیتری تنفس طبیعی با قدرت 98 اسب بخار و گشتاور 127 نیوتون متری استفاده کرده و با یک گیربکس 5 سرعته دستی یا CVT سفارشی عرضه می شود.

قیمت اسپارک 2021 به‌روز شده تغییری نداشته و از 8240 دلار برای مدل پایه شروع می شود. این خودرو هنوز هم در کره موفق بوده و فروش آن در سه‌ماهه اول امسال با رشد 0.19 درصدی به 7255 دستگاه رسیده است. کره جنوبی دومین بازار بزرگ اسپارک بوده و اولین بازار بزرگش نیز آمریکاست. جنرال موتورز در سه ماه اول امسال تعداد 9352 دستگاه از این خودرو را در آمریکا به فروش رسانده که افزایش 45.6 درصدی را نشان می‌دهد.


جنرال موتورز در حال کار روی خودروهای الکتریکی است اما ماری بارا مدیرعامل این خودروساز معتقد است همه‌گیر شدن خودروهای الکتریکی دهه‌ها زمان خواهد برد.

بارا در مصاحبه با بلومبرگ گفته که همه گیری خودروهای الکتریکی در طول زمان رخ خواهد داد و چندین دهه طول خواهد کشید تا همه‌ی خودروها الکتریکی شوند.

اگرچه بارا به تاریخ مورد انتظار خود برای الکتریکی شدن همه خودروها اشاره نکرده اما اعلام کرده سال 2040 برای این کار خیلی زود است. او گفته است:

این موضوع در دوره‌ی طولانی‌تری رخ خواهد داد اما بالاخره اتفاق می‌افتد.

شک زیادی درباره همه‌گیر شدن خودروهای الکتریکی در بازه زمانی طولانی وجود ندارد اما شرکت‌هایی همچون جنرال موتورز توجه زیادی را صرف خودروهای الکتریکی کرده‌اند. در ماه مارس بود که این خودروساز مراسم خودروهای الکتریکی را برگزار و در آن کادیلاک لیریک را معرفی کرد و تیزری از چندین خودروی جدید از جمله یک کراس اوور کامپکت، یک کوپه، یک کراس اوور کوپه و یک ون تحویل الکتریکی را به نمایش گذاشت.

جنرال موتورز همچنین از این رویداد برای اعلام برنامه‌های خود برای مدل پرچم‌دار کادیلاک سلستیک و نسخه جدید شورولت بولت استفاده کرده است. بولت جدید قرار بود اواخر امسال معرفی شود اما شیوع ویروس کرونا معرفی آن را به سال 2021 موکول کرد. این شرکت همچنین گفته بولت 2022 نیز تابستان سال آینده از راه خواهد رسید.

بارا جدای از صحبت درباره خودروهای الکتریکی گفته که خودروهای کاملاً خودران نیز طی 5 سال آینده از راه خواهند رسید. البته این موضوع جای تعجب زیادی ندارد زیرا اوایل امسال کروز اوریجین به عنوان یک شاتل الکتریکی و تمام خودران معرفی شود.

جنرال موتورز قبلاً گفته کروز اوریجین اندکی پس از عرضه هامر الکتریکی در اواخر سال 2021 وارد میدان خواهد شد.

[دانلود ویدئو]

 


شاید با این عبارت که می‌گوید ضرورت مادر اختراع است آشنا هستید. قوانین اام کرده‌اند که خودروها باید دارای ترمزدستی (صرف‌نظر از اینکه آن‌ها را ترمز پارک یا ترمز اضطراری بنامید) باشند. ترمزدستی‌های سنتی دارای دسته‌ای هستند که به‌طور ساده باید آن را به بالا کشیده تا ترمزهای عقب فعال شوند.

ترمز دستی

با این وجود خلاقیت هم پدر اختراع بوده و بنا به دلایلی که گاهاً مشخص نیست طراحان روش ساده‌ی طراحی ترمزدستی‌ها را نادیده گرفته‌اند. هجوم تکنولوژی به صنعت خودرو باعث شده این روزها ترمزدستی‌های الکترونیکی بیشتری را ببینیم اما خواه این قضیه یک خلاقیت باشد یا هوشمندی و یا دیوانگی، خودروهای زیادی وجود دارند که ایده ترمزدستی را وارد مرحله دیگری کرده‌اند.

در این نوشتار شما را برخی خودروها که دارای ترمزدستی‌های عجیب و غیرعادی هستند آشنا خواهیم کرد. البته مکان قرارگیری این ترمزدستی‌ها نیز تا حدی عجیب است.

  • ترمز پایی

ترمز پایی

این نوع طراحی در خودروهای آمریکایی خیلی هم غیرعادی نیست زیرا چندین دهه است که ترمزهای پارک فعال شونده با پا در خودروهای آمریکایی بکار می‌روند. همان‌گونه که در این تویوتا سی نا می‌بینید، اکثر ترمزهای پایی تنها با فشار ساده در جای خود قرار گرفته و سپس با فشار دوباره آزاد می‌شوند.

  • دکمه‌ها و نشانگرهای الکترونیکی

دکمه‌ها و نشانگرهای الکترونیکی

ترمزهای الکترونیکی نیز مشابه پدال‌های پایی در خودروهای مدرن همه‌گیر شده‌اند. ترمزهای الکترونیکی طیف وسیعی از یک سوئیچ ساده در کنسول مرکزی گرفته تا دکمه‌های ساده همانند آنچه در این کرایسلر پاسیفیکا می‌بینیم را شامل می شود.

  • پدال مدرن ساده

پدال مدرن ساده

این روزها خودروسازان بیشتری از یک دستگیره ساده برای چیزی شبیه یک پدال یا پنجه حیوانات استفاده می‌کنند. این ترمز طراحی شده برای سیتروئن C4 ایرکراس در محل سنتی ترمزدستی‌ها در کنسول مرکزی قرار گرفته اما دارای یک دکمه در زیر دستگیره بزرگ برای آزاد کردن ترمز است.

  • در ستون فرمان

ترمز دستی ستون فرمان

اینجاست ترمز الکترونیکی تسلا را می‌بینیم که بجای دکمه یا اهرمی کوچک در کنسول یا داشبورد دارای ترمزی است که بخشی از سوئیچ انتخاب کننده دنده در ستون فرمان است.

  • در سمت دیگر

جاگذاری ترمزدستی در نزدیکی درب خودرو بجای کنسول مرکزی موردی نادر البته نه برای رانندگان پیکان است. شاید بهترین مثال دراین‌باره پورشه 944 یا جگوار XJS است باشد. این نوع طراحی باعث آزاد شدن فضا در کنسول شده اما می‌تواند برای رانندگانی که از خودرو خارج می‌شوند مشکل‌ساز باشد.

  • اهرم گاز هواپیما (بخش اول)

ترمز دستی

ترکیب طراحی هواپیما با خودرو چیز جدیدی نیست و افراد زیادی هم خواهان داشتن کاکپیت هواپیما در پشت فرمان یک خودرو هستند. چندین خودرو با ترمزدستی‌های جذابی که ما را به یاد اهرم گاز هواپیما می‌اندازند تولید شده‌اند. پونتیاک سان برد در دهه 80 میلادی به همین خاطر مشهور شده بود؛ اما اولین نسل فورد S مکس نیز همین روند را چندین سال بعد ادامه داده است.

  • اهرم گاز هواپیما (بخش دوم)

ترمز دستی

همه‌ی اهرم‌های گاز هواپیما دارای دو بخش نبوده و ترمزدستی عجیب سوبارو SVX همین نوع طراحی را نشان می‌دهد. ترمزدستی سوبارو هنوز هم جزو جذاب‌ترین نمونه‌های تاریخ است.

  • در داشبورد (بخش اول)

ترمز دستی

ترمز پارک‌های نصب شده در داشبورد جزو نسخه‌های غیر الکترونیکی هستند که در خودروهای زیادی دیده شده‌اند. البته استایل برخی از این ترمزها متمایز بوده و برای مثال همین ترمزدستی تویوتا هایلوکس را می‌توان نام برد که بسیار خاطره‌انگیز می‌باشد.

  • در داشبورد (بخش دوم)

ترمز دستی

رنو توئیزی کوچک یک گزینه عالی برای ترمز الکترونیکی بوده اما این قطعه الکتریسیته را مصرف می‌کند. راه‌حل رنو برای این کار استفاده از ترمزدستی در پایین داشبورد است که عملکرد نسبتاً عجیبی دارد.

  • در داشبورد (بخش سوم)

ترمز دستی

نهایتاً به عجیب‌ترین نوع ترمزدستی می‌رسیم. طبیعتاً این ترمزدستی به سیتروئن و مدل GS عرضه شده در دهه 70 و 80 میلادی تعلق دارد. این ترمز هم در داشبورد قرار داشته اما بجای اینکه در محل مرسومی نصب شود در جایی قرار داشته که انتظار داریم رادیو آنجا باشد!


ب‌ام‌و آماده‌ی تولید کراس اوور تمام الکتریکی iX3 2021 در کارخانه برلیانس اتوموتیو دادونگ چین می شود. قرار است کار تولید این خودرو از اواخر تابستان سال جاری میلادی شروع شود.

این خودروساز آلمانی با موفقیت فرایند همگن‌سازی iX3 2021 را انجام داده و نتایج را به مقامات مربوطه در بازارهای اصلی فرستاده است.

آرنو کلر مدیر توسعه ب‌ام‌و iX3 گفته است:

این اولین باری است که ما کل فرایند همگن‌سازی یک خودروی تمام الکتریکی در چین و اروپا را به‌صورت هم‌زمان انجام می‌دهیم. تیم تست ما این چالش منحصربه‌فرد را با تعهد و کارایی فوق‌العاده‌ای پشت سر گذاشتند.

کل فرایند نیازمند بیش از 340 ساعت تست شامل بیش از 7700 کیلومتر تست درایو در طی 4 هفته بوده است. کارخانه یاد شده در چین که مسئول عرضه جهانی این خودرو به جزو آمریکای شمالی است اخیراً تولید دویستمین نسخه پیش‌تولیدی از iX3 را تکمیل کرده است.

ب‌ام‌و می‌گوید این کراس اوور الکتریکی از مجموعه باتری 74 کیلووات ساعتی استفاده کرده و برد حدود 440 کیلومتری خواهد داشت. پیشرانه الکتریکی iX3 در اکسل عقب جا خوش کرده و قدرت 282 اسبی و گشتاور 400 نیوتون متری تولید می‌کند.

این خودرو اولین محصول ب‌ام‌و است که از پنجمین نسل تکنولوژی eDrive استفاده خواهد کرد. همین تکنولوژی در سایر محصولات الکتریکی ب‌ام‌و همچون i4 و شاسی بلد پرچم‌دار iNext نیز بکار خواهد رفت. جدیدترین قوای محرکه الکتریکی این خودروساز دارای ساختار یکپارچه برای پیشرانه، گیربکس و سیستم‌های الکتریکی بوده و بنابراین مجموعه‌ای جمع و جورتر و بسیار منعطف برای نصب در خودروهای گوناگون حاصل شده است. ب‌ام‌و مدعی است پیشرانه الکتریکی نیازمند استفاده از فات نادر زمینی نبوده و بنابراین مشکلی از نظر در دسترس بودن وجود نخواهد داشت.

ب‌ام‌و iX3 در همان خط مونتاژ X3 درون‌سوز تولید خواهد شد. نسخه تولیدی نهایی iX3 اساساً از همان بدنه X3 استفاده کرده اما دارای برخی وجه تمایزها می‌باشد.

اولین نمونه‌های این خودرو تا پایان سال جاری میلادی به دست مشتریان خواهند رسید.


دو سال پیش، فورد و فولکس‌واگن اعلام کردند که احتمال توسعهٔ محصولات مشترک را بررسی خواهند کرد. یک سال بعد، این دو شرکت همکاری خود را گسترش دادند و حالا جزئیات این جوینت ونچر را اعلام کرده‌اند. البته پیش‌ازاین می‌دانستیم که این همکاری روی خودروهای تجاری، تکنولوژی رانندگی خودکار و خودروهای الکتریکی تمرکز دارد اما حالا جزئیات بیشتری از همکاری این دو غول خودروسازی دنیا اعلام شده است. گفته شده در این جوینت ونچر، فورد یک پیکاپ میان سایز و یک ون تجاری یک تن را برای دو شرکت توسعه خواهد داد درحالی‌که فولکس‌واگن هم یک ون کوچک‌تر شهری را توسعه می‌دهد.

فورد هم‌اکنون مشغول توسعهٔ نسل جدید پیکاپ رنجر است و نسل آیندهٔ فولکس‌واگن آماروک که در سال 2022 به بازار می‌آید هم بر اساس همین پیکاپ جدید فورد ساخته می‌شود. در بخش ون‌ها، فورد مدل جدیدی را بر اساس نسل جدید فولکس‌واگن کادی خواهد ساخت که اوایل سال آینده به بازار خواهد آمد. پس‌ازآن نیز ون یک تن باری جدیدی که توسط فورد توسعه پیدا می‌کند توسط هردو شرکت به بازار عرضه خواهد شد. احتمالاً این ون نسل آیندهٔ فورد ترانزیت خواهد بود. به گفتهٔ این دو شرکت، از طریق این جوینت ونچر بیش از هشت میلیون ون و پیکاپ تولید خواهد شد.

از سوی دیگر، فورد با استفاده از پلت‌فرم MEB فولکس‌واگن اقدام به ساخت خودروی الکتریکی جدیدی برای اروپا خواهد کرد که در سال 2023 به بازار می‌آید. فورد امید زیادی به این خودرو دارد و می‌گوید جاداری و پرفورمنس را با آلایندگی صفر ترکیب خواهد کرد. این خودروی الکتریکی توسط فورد طراحی و مهندسی می‌شود و این شرکت معتقد است که می‌تواند سالانه 600 هزار دستگاه خودروی الکتریکی را بر اساس پلت‌فرم MEB فولکس‌واگن تولید کند؛ اما علاوه بر این، فورد و فولکس‌واگن به‌منظور توسعهٔ سیستم‌های رانندگی خودکار برای اروپا و آمریکا با شرکت آرگو هم همکاری خواهند کرد.

البته جوینت ونچر بین فورد فولکس‌واگن صرفاً شامل اشتراک محصولات و تکنولوژی‌ها می‌شود و مالکیت متقابل را در پی ندارد. این یعنی دو شرکت همچنان رقیب هم باقی خواهند ماند و مثلاً نسل آیندهٔ فورد رنجر مستقیماً با نسل آیندهٔ فولکس‌واگن رقابت خواهد کرد حتی باوجوداینکه هردوی آن‌ها توسط فورد مهندسی و ساخته می‌شوند. درهرحال، این همکاری به افزایش بهره‌وری دو شرکت کمک خواهد کرد و موجب کاهش هزینه‌ها خواهد شد. مدیرعامل گروه فولکس‌واگن هربرت دیس» طی بیانیه‌ای دراین‌باره گفته است:

با توجه به شیوع بیماری کووید 19 و تأثیر آن بر اقتصاد جهانی، ایجاد اتحاد بین شرکت‌های قدرتمند بیش از هر زمان دیگری حیاتی است. این همکاری می‌تواند هزینه‌های توسعه را کاهش دهد و امکان توزیع گستردهٔ جهانی محصولات الکتریکی و تجاری را فراهم کند و موقعیت هردو شرکت را ارتقاء دهد


از آنجایی که ب‌ام‌و آماده وارد شده به فاز بعدی استراتژی الکتریکی سازی خود است بنابراین در آینده نزدیک شاهد تولید محصولات پلاگین هیبرید و الکتریکی جدید همچون i4 و iX3 خواهیم بود. آمار فروش منتشر شده توسط ژرمن‌ها نشان می‌دهد بازار محصولات الکتریکی شده ب‌ام‌و کاملاً داغ است.

تا به اینجای سال ۲۰۲۰ خودروهای پلاگین هیبریدی یا تمام الکتریکی سهم ۷.۹ درصدی از کل فروش ب‌ام‌و داشته‌اند. داده‌ها همچنین نشان می‌دهند ب‌ام‌و دومین برند محبوب بازار آلمان است که خودروهای پلاگین هیبریدی و الکتریکی را تولید می‌کند. در بازه زمانی ژانویه تا می ۲۰۲۰، محصولات این برند سهم ۱۲ درصدی از کل فروش خودروهای پلاگین هیبریدی و الکتریکی در آلمان داشته‌اند. رتبه اول این جدول هم به فولکس‌واگن با سهم ۱۷ درصدی از بازار این خودروها در آلمان اختصاص یافته است.

در رتبه‌های بعدی آئودی (۱۱ درصد)، مرسدس بنز (۱۰ درصد)، رنو (۸ درصد)، تسلا (۶ درصد)، ولوو (۵ درصد)، میتسوبیشی (۴ درصد)، هیوندای (۴ درصد)، کیا (۳ درصد)، اوپل (۳ درصد)، اشکودا (۳ درصد) و اسمارت (۳ درصد) قرار دارند.

BMW X5 eDrive Plug-in Hybrid

البته سهام خودروهای پلاگین هیبریدی ب‌ام‌و از کل فروش این برند در آمریکا ۴.۵ درصد بوده که پایین‌تر از میزان متوسط ۵.۱ درصدی بازار است. ب‌ام‌و در اروپا جلوتر از رقبا بوده و ۱۰ درصد از بازار خودروهای الکتریکی شده را به همراه فولکس به خود اختصاص داده است. این امر به معنی جلو بودن از تسلایی است که ۹ درصد سهم بازار این خودروها را در اختیار دارد، البته این موضوع جای تعجب ندارد زیرا تسلا فقط خودروهای الکتریکی را به فروش می‌رساند. در بحث فروش جهانی خودروهای الکتریکی شده (شامل مدل‌های پلاگین هیبریدی و تمام الکتریکی) تسلا بدون تعجب پیشروی بلامنازع بوده و سهم ۲۲ درصدی را در اختیار دارد. ب‌ام‌و تنها ۷ درصد این بازار را به خود اختصاص داده اما بی‌شک این میزان با عرضه محصولات تمام الکتریکی افزایش خواهد یافت.

ب‌ام‌و i3 همچنان فروش خوبی داشته و ۸ درصد از فروش کل خودروهای الکتریکی کامپکت را به خود اختصاص داده است. البته نیسان لیف و فولکس‌واگن گلف الکتریکی به ترتیب سهم ۱۵ و ۱۹ درصدی از بازار را داشته‌اند. محبوب‌ترین خودروی الکتریکی و کامپکت سال ۲۰۲۰ رنو Zoe است که سهم ۲۸ درصدی از بازار را در اختیار دارد.

اما نروژ محبوب‌ترین بازار خودروهای الکتریکی ب‌ام‌و بوده و سهم ۸۵ درصدی از فروش این محصولات را به خود اختصاص داده است. پس از آن نیز کشورهای بریتانیا، آلمان و آمریکا قرار دارند. به غیر از آمریکا، میزان فروش خودروهای الکتریکی شده ب‌ام‌و در سال ۲۰۲۰ بیشتر از مدل‌های درون‌سوز بوده است. تا سال ۲۰۲۳ ب‌ام‌و سبد محصولات الکتریکی شده خود را به ۲۵ مدل افزایش خواهد داد که بیش از نیمی از آن‌ها از نوع تمام الکتریکی خواهند بود.


سوناتا چند ماهی است که وارد نسل جدید خود شده و البته ظاهر جنجالی آن انتقادات فراوانی را به همراه داشته است؛ اما همه‌چیز یک خودرو به طراحی آن مربوط نمی‌شود. ما اخیراً توانسته‌ایم نسخه هیبریدی این سدان کره‌ای را بررسی کنیم. قوای محرکه هیبریدی سوناتا باعث شده وضعیت کلی خودرو بهبود یابد. آنچه از نظر خواهید گذراند تجربه بررسی تخصصی این خودروست. با ما همراه باشید.

  • طراحی (امتیاز ۷ از ۱۰)

در نگاه اول و دوم و سوم، هیوندای سوناتا هیبرید شبیه گربه‌ماهی بوده و جلوپنجره بزرگ آن کاملاً آماده‌ی بلعیدن غذاست؛ اما جدای از این موارد ما واقعاً ظاهر این خودرو را دوست داریم. مدل هیبریدی از همان سپر جلوی مدل پایه استفاده کرده و در کل ظاهر منسجم‌تری را ایجاد کرده است.

همچنین مدل لیمیتد به‌صورت استاندارد با پانل خورشیدی بزرگ در سقف عرضه می‌شود که طبق ادعای هیوندای باعث می‌شود در هر روز حدود ۳ کیلومتر به برد الکتریکی خودرو اضافه شود. این امر قابل‌دستیابی به نظر می‌رسد زیرا اگر خودرو را به مدت ۲ ساعت زیر نور خورشید پارک کنید سقف خورشیدی می‌تواند ۲۵ درصد باتری را شارژ کند. برای افرادی که پارکینگ سرپوشیده ندارند این یک ویژگی خوب بوده اما احتمالاً ارزش استهلاک کابین در درازمدت را نخواهد داشت.

یکی از دلایل استایل ظریف سوناتا نمای جلویی است که فاقد فاصله پانلی عجیب بین جلوپنجره و کاپوت می‌باشد. همه‌چیز سوناتا هیبرید مانند برادران استاندارد خود بوده که از جمله آن‌ها می‌توان به پروفایل کلی فست بک مانند، تریم LED و کروم غیرعادی و… اشاره کرد.

کابین نیز متمایز بوده و یک صفحه‌نمایش ایستاده، انتخاب‌گر دنده دکمه‌ای و فرمان مشابه نمونه‌های موجود در هواپیماها در آن دیده می‌شوند. مدل حاضر در تست از پشت آمپرهای ۱۲.۳ اینچی سود برده بود. کیفیت کابین عالی نیست و پلاستیک‌های سخت در نقاطی همچون بخش بالایی درب‌ها و کنسول مرکزی دیده می‌شوند. شاید کیفیت کابین سوناتا در سطح متوسط این کلاس باشد اما طراحی آن خوب است.

  • راحتی (امتیاز ۷ از ۱۰)

یک سواری طولانی در روز یکشنبه باعث شد حس خوبی از سوناتا هیبرید در جاده‌های باز را به دست آوریم. صدای باد و جاده به خوبی سرکوب شده و سیستم صوتی Bose کار خود را به خوبی انجام می‌دهد. سواری خودرو در جاده‌های ناهموار احساس‌برانگیز بوده که یکی از دلایل آن رینگ‌های ۱۷ اینچی است.

در بخش جلو فضای کافی برای راننده و سرنشین وجود داشته و مونروف پانورامیک حتی به‌صورت سفارشی در این مدل عرضه نمی‌شود و این موضوع باعث شده فضای سر بهبود یابد. صندلی‌های گرم و سرد شونده نیز برای افراد بزرگ‌سال عالی بوده و در کل عملکرد خوبی دارند.

اگرچه ابعاد بدنه سوناتا هیبرید مشابه دیگر خودروهای این کلاس است اما بخش عقب کابین کمی تنگ حس می‌شود. اگرچه صندلی عقب این خودرو فضای خوبی دارد اما هوندا آکورد کابین جادارتری را ارائه می‌کند.

  • تکنولوژی و ارتباطات (امتیاز ۹ از ۱۰)

هیوندای تلاشی جدی برای تمایز محصولات خود از نظر تکنولوژیکی انجام می‌دهد. لیست بلندبالای ایمنی فعال سوناتا هیبرید شامل مواردی همچون کروز کنترل تطبیقی، دستیار رانندگی در بزرگراه و… می‌باشد.

صفحه‌نمایش مرکزی ۱۰.۳ اینچی با پشت آمپرهای یاد شده باعث می‌شوند برخی عملکردها را بتوان با کمترین حواس‌پرتی کنترل کرد. اپل کارپلی و اندروید اتو هم به‌صورت استاندارد وجود دارند. نسخه لیمیتد این خودرو به‌صورت استاندارد از شارژ بی‌سیم گوشی هوشمند سود برده ولی سیستم صوتی Bose با ۱۲ بلندگو به‌صورت انحصاری در این تریم دیده می‌شوند. عملکرد این سیستم صوتی واقعاً تحسین‌برانگیز است.

  • پرفورمنس و هندلینگ (امتیاز ۷ از ۱۰)

هیوندای سوناتا هیبرید

پیشرانه ۴ سیلندر ۲ لیتری و واحد الکتریکی و باتری ۱.۶ کیلووات ساعتی سوناتا هیبرید قدرت ۱۹۲ اسبی ارائه می‌کنند که خیلی قابل‌توجه نیست اما خب بیشتر از قدرت نسخه‌های بنزینی می‌باشد.

اگرچه قدرت پیشرانه سوناتا هیبرید در این کلاس خیلی قابل‌توجه نیست اما وظیفه رساندن آن به چرخ های جلو بر عهده یک گیربکس ۶ سرعته اتوماتیک گذاشته شده است که قدرت را بسیار لذت‌بخش‌تر از گیربکس‌های CVT موجود در رقبا منتقل می‌کند. به همین خاطر سوناتا مشتاق‌تر از رقبا حس می‌شود و تجربه سواری هیجان‌انگیزتری ارائه می‌کند. در جاده‌های پر پیچ و هم این خودرو حس خوبی را به راننده منتقل خواهد کرد.

درحالی‌که بسیاری از خودروها لذت رانندگی را با شتاب گیری سریع ارائه می‌کنند سوناتا هیبرید با مصرف سوخت اقتصادی چنین چیزی را میسر می‌سازد. البته برخلاف بسیاری از خودروهای الکتریکی شده، سوناتا نیازمند راننده‌ای مسن نیست و مصرف سوخت اقتصادی خود را به‌صورت نرمال به نمایش می‌گذارد. ترمزهای احیا شونده نیز عملکرد راحتی دارند.

  • ایمنی (امتیاز ۹ از ۱۰)

هیوندای سوناتا هیبرید

ایمنی فعال جزو ویژگی‌های استاندارد سدان های میان سایز امروزی است و بنابراین جای تعجبی ندارد که سوناتا هیبرید به‌صورت استاندارد با ترمز اضطراری خودکار، هشدار خروج از مسیر، پایش نقاط کور و کروز کنترل تطبیقی عرضه شود. تریم لیمیتد تست شده همچنین به چراغ‌های جلوی LED مجهز بوده و توانسته امتیازات عالی را در تست‌های تصادف به دست آورد.

  • مصرف سوخت (امتیاز ۶ از ۱۰)

هیوندای سوناتا هیبرید

از آنجایی که اکثر رقبا برای کاهش حداکثری مصرف سوخت از گیربکس CVT استفاده می‌کنند بنابراین سورپرایز شدیم که دیدیم سوناتا هیبرید به همان گیربکس ۶ سرعته اتوماتیک وفادار بوده و البته مصرف سوخت خوبی را بر جای گذاشته است. مصرف سوخت شهری/بزرگراهی/ترکیبی این خودروی کره‌ای به ترتیب برابر با ۵.۲/۴.۶/۵ لیتر در هر صد کیلومتر است.

باید به این نکته اشاره کرد که سوناتا هیبرید لیمیتد مصرف سوخت بزرگراهی بهتری نسبت به رقبا با تجهیزات مشابه داشته و افرادی که به مصرف سوخت پایین اهمیت زیادی می‌دهند می‌توانند سوناتا هیبرید بلو با مصرف سوخت بهتر را بخرند.

  • قیمت‌گذاری (امتیاز ۶ از ۱۰)

هیوندای سوناتا هیبرید

با قیمت پایه ۳۵۳۰۰ دلاری، هیوندای سوناتا هیبرید لیمیتد ضرورتاً ارزان نیست. این خودرو لیست تجهیزات پر و پیمانی داشته و مصرف سوخت آن نیز خوب است. هیوندای معمولاً آپشن های زیادی را عرضه نمی‌کند و تنها هزینه‌های تحویل بوده که قیمت را به ۳۶۲۷۵ دلار رسانده است.

سوناتا در مقایسه با هوندا آکورد تورینگ و فورد فیوژن تیتانیوم قیمتی رقابتی دارد. کمری XLE هیبرید قیمت پایه ارزان‌تری داشته ولی در صورت وجود تجهیزات مشابه گران‌تر خواهد بود. برخی از رقبا کابین جادارتر و شاید پیشرانه قوی‌تری داشته باشند؛ اما هیوندای با گارانتی طولانی خود می‌درخشد. برای بسیاری از افراد، سوناتا هیبرید ۲۰۲۰ می‌تواند یک خودروی روزمره عالی باشد.

  • قضاوت نهایی (امتیاز ۷.۳ از ۱۰)

آخرین باری که هیوندای سوناتا ۲۰۲۰ را راندیم تحت تأثیر طراحی متمایز و تجهیزات ایمنی و رفاهی سخاوتمندانه آن قرار گرفتیم. ما مشتاق بودیم ببینیم آیا نسخه هیبریدی این خودرو نیز عملکرد مشابهی دارد یا خیر و به همین خاطر یک هفته آن را تست کردیم.

خودروی حاضر در تست از رنگ بدنه خاکستری و کابین مشکی سود برده و پیشرانه ۱.۶ لیتری توربو جای خود را به نسخه ۴ سیلندر ۲ لیتری و باتری ۱.۶ کیلووات ساعتی و واحدی الکتریکی داده است؛ و شاید جای تعجبی نباشد که هیوندای تجربه رانندگی لذت بخشی را ارائه می‌کند.

مشخصات هیوندای سوناتا هیبرید لیمیتد

  • پیشرانه: ۴ سیلندر ۲ لیتری بنزینی/الکتریکی
  • قدرت: ۱۹۲ اسب بخار
  • گیربکس: ۶ سرعته اتوماتیک، دیفرانسیل جلو
  • مصرف سوخت شهری/بزرگراهی/ترکیبی: ۵.۲/۴.۶/۵ لیتر در هر صد کیلومتر
  • قیمت پایه: ۳۵۳۰۰ دلار
  • قیمت مدل تست شده: ۳۶۲۷۵ دلار

یاماها در سال ۱۹۹۲ ایده‌ی تولید یک خودروی اسپورت با تکنولوژی فرمول ۱ را به واقعیت بدل نمود و حاصل این تفکرات هم OX99-11 V12 بود.

این شرکت ژاپنی در آن زمان به خاطر موتورسیکلت‌های خود شناخته شده بود اما درعین‌حال تأمین‌کننده پیشرانه خودروهای فرمول ۱ نیز بود. یاماها تصمیم گرفت از یکی از پیشرانه‌های فرمول ۱ خود در یک خودروی جاده‌ای استفاده کند و به همین خاطر با شرکت مهندسی بریتانیایی IAD برای تولید این خودرو همکاری نمود.

OX99-11 V12 با نیروگاه ۱۲ سیلندر ۳.۵ لیتری که قدرت ۴۰۰ اسبی را در دور ۱۰ هزار تولید می‌کرد متولد شد. این پیشرانه با گیربکس ۶ سرعته دستی همکاری می‌کرد؛ اما برخلاف ویژگی‌های خاصی که این خودرو داشت هرگز رنگ خط تولید را به روی خود ندید.

اما حالا به سال ۲۰۲۰ می‌رسیم که طراحی با نام گاسپر کانتیچلی تصمیم گرفته جانشین مدرن این خودرو را به فرم یک سوپرکار ترسیم کند. حاصل ایده‌های خلاقانه‌ی او با نام OX-2020 به دنیا آمده است.

همانند یکی از سه نمونه‌ی OX99-11 V12 تولید شده، این طرح مطالعاتی جدید با رنگ قرمز و طراحی بسیار غیرعادی جلب‌توجه می‌کند. واضح‌ترین شباهت بین OX-2020 و پدرش طراحی جداگانه سپر جلوست که باعث شده بالی برای بخش جلو به وجود آید. این نوع طراحی باعث تولید نیروی رو به پایین و چسبیدن حداکثری چرخ ها به زمین می‌شود.

از آنجایی که OX-2020 به عنوان یک خودروی اسپورت پیشرانه وسط تصور شده بنابراین در کناره‌ها ورودی‌های هوای بزرگ را می‌بینیم که با ورودی هوای روی سقف تکمیل شده‌اند. کاکپیت نازک خودرو هم به نظر می‌رسد طراحی دو نفره مشابه OX99-11 V12 دارد. شباهت‌های دو خودرو در بخش عقب نیز مشهود است جایی که ورودی‌های نازک روی پوشش پیشرانه و چراغ‌های چهار تایی از جمله آن‌ها هستند.


اشکودا از نسخهٔ دوگانه‌سوز نسل جدید سدان اکتاویا با نام G-TEC رونمایی کرده است. این خودرو از لحاظ فنی یک ماشین هیبریدی (دو سوخته) محسوب می‌شود زیرا علاوه بر برخورداری از سه مخزن CNG نصب‌شده در زیر بدنهٔ خودرو که مجموعاً ظرفیت ذخیرهٔ ۱۷.۳۳ کیلوگرم گاز طبیعی فشرده را دارند، به یک باک بنزین ۹ لیتری هم مجهز است. اکتاویا G-TEC طبق معیارهای WLTP می‌تواند تا ۵۰۰ کیلومتر را صرفاً با استفاده از سوخت گاز طی کند.

این سدان دوگانه‌سوز به یک پیشرانهٔ ۱.۵ لیتری توربوشارژ مجهز است که ۱۳۰ اسب بخار قدرت تولید می‌کند. این موتور در حالت گازسوز در هر صد کیلومتر بین ۳.۴ تا ۳.۶ کیلوگرم گاز و در حالت بنزین‌سوز در هر صد کیلومتر ۴.۶ لیتر بنزین مصرف می‌کند. با استفاده از باک بنزین تنها ۹ لیتری، اکتاویا G-TEC می‌تواند ۱۹۰ کیلومتر را هم با استفاده از بنزین طی کند تا بُرد کلی آن به حدود ۷۰۰ کیلومتر برسد. جابجایی سوخت بین گاز و بنزین هم به‌طور خودکار انجام می‌گیرد و نیازی به انجام هیچ اقدامی از سوی راننده نیست.

اکتاویا G-TEC فقط هنگام استارت پیشرانه از بنزین استفاده می‌کند و پس‌ازآن در حالت عادی صرفاً با استفاده از سوخت گاز کار می‌کند مگر اینکه دمای خارج زیر -۱۰ درجهٔ سانتی‌گراد باشد. همچنین هنگامی‌که مخازن گاز خالی شوند و فشار آن‌ها به زیر ۱۱ بار کاهش پیدا کند نیز به‌طور خودکار روی حالت بنزینی قرار می‌گیرد. به دلیل وجود مخازن CNG در زیر خودرو، حجم صندوق بار نسخهٔ لیفت‌بک اکتاویا G-TEC نزدیک به ۱۵۰ لیتر کمتر از نسخهٔ معمولی شده اما همچنان صندوقی به حجم ۴۵۵ لیتر را ارائه می‌کند که این عدد در نسخهٔ استیشن به ۴۹۵ لیتر می‌رسد. اشکودا اکتاویا دوگانه‌سوز پاییز امسال در اروپا عرضه خواهد شد.

برچسب ها
دوگانه‌سوز سدان

گران‌ترین شاسی‌بلند تولید انبوه دنیا یعنی رورویس کولینان نمی‌تواند چیزی جز گران‌ترین ماکت ماشین جهان را داشته باشد. قیمت این ماکت مقیاس ۱:۱۸ کولینان از ۱۷ هزار دلار آغاز می‌شود اما مثل نسخهٔ واقعی این خودرو، در ماکت آن‌هم سفارش آپشن‌ها می‌تواند قیمت را به بیش از دو برابر افزایش دهد مثل نمونه‌ای که در این ویدئوی سوپرکار بلوندی دیده می‌شود که ۴۰ هزار دلار قیمت دارد و تمام ویژگی‌های نسخهٔ واقعی کولینان در آن ارائه شده است. این یعنی ماکت مقیاس ۱:۱۸ کولینان تقریباً قیمتی هم‌اندازهٔ یک ب‌ام‌و X3 SDrive30i دارد و اگر می‌خواهید علت چنین قیمت فوق‌العاده را بدانید، ویدئوی زیر را تماشا کنید.

همان‌طور که انتظار می‌رود، این یک ماکت معمولی نیست زیرا بیش از یک‌هزار قطعهٔ دست‌ساز در آن بکار رفته و ساخت هر عدد از آن ۴۵۰ نفر ساعت طول می‌کشد یعنی بیش از نیمی از زمانی که برای ساخت یک کولینان واقعی صرف می‌شود. این شاهکار نفیس جزئیات خارق‌العاده‌ای مثل چراغ‌های بیرونی روشن‌شو، ماکت کاملی از پیشرانهٔ ۶.۷۵ لیتری V12 توئین توربو زیر کاپوت، پارکابی‌های چراغ‌دار، داشبورد چراغ‌دار، دوخت روی پشت‌سری‌ها، تریم چوبی و دوخت صندلی‌ها برخوردار است. حتی چترهایی که در درهای عقب کولینان واقعی تعبیه شده هم در این ماکت وجود دارند.

این ماکت ۱:۱۸ کولینان همچنین به یک ریموت کنترل مخصوص مجهز است که داخل صندوق بار قرار می‌گیرد و با استفاده از آن می‌توان درها را قفل یا باز کرد، چراغ‌های داخلی و خارجی را روشن و خاموش کرد و کاپوت را باز نمود. تنها چیزی که در این ماکت وجود ندارد دکمه‌ای برای روشن کردن پیشرانه است اما با توجه به سطح جزئیات خارق‌العادهٔ آن، اگر این مالکت گران‌قیمت بتواند با نیروی خود حرکت کند نیز هرگز تعجب نخواهیم کرد.


جنسیس G90 پرچم‌دار با یک سری تغییرات به عنوان مدل سال ۲۰۲۱ وارد بازار کره جنوبی شده است.

مهم‌ترین تغییر این خودرو معرفی نسخه سفارشی استارداست” در کره جنوبی است. این خودرو تنها به تعداد ۵۰ دستگاه عرضه خواهد شد و دارای بدنه‌ای دو رنگ با عناصر کربنی ویژه روی نیمه‌ی بالایی خودرو می‌باشد.

فرایند رنگ‌آمیزی بدنه اکثراً توسط دستان هنرمند کارکنان جنسیس انجام شده و دلیل تولید محدود بودن G90 استارداست نیز همین موضوع است.

داخل کابین می‌توان شاهد وجود صندلی‌های چرمی سفارشی با طرح دو رنگ، تریم چوب ویژه و پوشش سقف مشکی بود. بدون هرگونه تعجبی این خودروی سفارشی بر پایه نسخه پرچم‌دار G90 5.0 پرستیژ ۸ سیلندر شکل گرفته است.

سانگ یوپ لی مدیر طراحی جنسیس می‌گوید:

G90 استارداست نشان دهنده‌ی حد نهایی ظرافت است. در لحظه‌ای که شما روی فرش قرمز قدم می‌گذارید هیچ کمبودی را انتظار ندارید.

علاوه بر معرفی مدل سفارشی استارداست، جنسیس G90 بازار کره جنوبی از برخی تجهیزات استاندارد برخوردار شده که از جمله آن‌ها می‌توان به سیستم تعلیق تطبیقی، چراغ‌های جلوی هوشمند، دستیار پیشگیری از برخورد در پارک و رینگ‌های ۱۹ اینچی جدید اشاره کرد.

جنسیس می‌گوید سیستم تعلیق تطبیقی این خودرو لرزش‌ها را به حداقل رسانده و کیفیت سواری و فرمان پذیری G90 را بهبود می‌بخشد. سیستم پیشگیری از برخورد در پارک نیز از برخورد خودرو با عابران پیاده یا موانع تشخیص داده شده در زمان حرکت دنده‌عقب جلوگیری کرده و اگر ضروری باشد به‌صورت خودکار ترمز می‌گیرد.

جنسیس G90 2021 با قیمت پایه معادل ۶۵۶۲۰ دلار در کشور کره جنوبی عرضه می‌شود. قیمت مدل لیموزین این خودرو نیز معادل ۱۱۰۹۰۰ دلار می‌باشد.


بدون شک شورلت کوروت C8 خودروی بسیار سریعی است و از زمان عرضه به بازار بارها توانسته در آزمایش‌های مختلف شتاب صفر تا ۹۶ کیلومتر بر ساعت را زیر ۲.۹ ثانیه ثبت کند. بااین‌حال آیا کوروت C8 به‌اندازهٔ کافی سریع هست تا بتواند ماسل کاری که فقط برای پیروزی در مسابقات درگ طراحی شده را شکست دهد؟ منظور ما دوج چلنجر دیمن است و حالا برای فهمیدن پاسخ این سؤال این دو ساختهٔ فوق‌العادهٔ آمریکا در برابر هم قرار گرفته‌اند.

اما پیش از تماشای ویدئو بهتر است ابتدا مروری بر اعداد دو خودرو داشته باشیم. در سینهٔ دیمن یک نیروگاه ۶.۲ لیتری V8 سوپرشارژ قرار گرفته که به لطف سوپرشارژر ۲.۷ لیتری خود، در صورت استفاده از بنزین اکتان ۱۰۰، حداکثر ۸۴۰ اسب بخار قدرت و ۱۰۴۴ نیوتن متر گشتاور تولید می‌کند. البته در این ویدئو چلنجر دیمن از بنزین اکتان ۹۴ استفاده می‌کند و بنابراین پیشرانهٔ آن ۸۰۸ اسب بخار تولید می‌کند؛ اما بااین‌حال این قوچ وحشی دوج هنوز هم بسیار قوی‌تر از کوروت است زیرا پیشرانهٔ ۶.۲ لیتری V8 تنفس طبیعی C8 تنها ۴۹۰ اسب بخار قدرت و ۶۳۰ نیوتن متر گشتاور دارد؛ اما باید توجه داشت که راز شتاب باورنکردنی کوروت C8 در طراحی هوشمندانه و گیربکس دوکلاچهٔ آن نهفته است.

درهرحال بدیهی است که دیمن در این درگ از مزیت قدرت بیشتر برخوردار است اما باید توجه داشت که کوروت هم با حدود ۴۰۰ کیلوگرم وزن کمتر، بسیار سبک‌تر است؛ بنابراین با همهٔ این‌ها فکر می‌کنید در این درگ کوروت C8 پیروز خواهد شد یا چلنجر دیمن؟ برای فهمیدن پاسخ این سؤال بهتر است خودتان ویدئوی زیر را مشاهده کنید اما فقط این را بگوییم که در این ویدئو دو مسابقه شامل یک درگ ایستاده و یک درگ رولینگ برگزار می‌شود که نتیجهٔ آن‌ها باهم متفاوت است.


پس از لغو قرارداد اسپانسری با شرکت ROKit، تیم ویلیامز از پوشش جدید خودروهای فرمول ۱ خود رونمایی کرد.

راه‌حل این شرکت استفاده از طراحی ساده اما شیکی بوده که اساساً شامل رنگ سفید با نوارهای آبی و برخی عناصر مشکی‌رنگ بوده است. جدای از اسپانسر اصلی هم‌اکنون شاهد نقش بستن نام های برندهایی همچون کمپانی غذایی کانادایی سوفیا و شرکت تکنولوژی آکرونیس روی این خودروها هستیم.

اگرچه همچنان فضای کافی روی بدنه خودروها برای قرار گرفتن برند اسپانسرهای جدید وجود دارد اما در بخش‌هایی همچون بال جلو و عقب فعلاً نام ویلیامز دیده می‌شود. این تیم در مسابقات امسال با جورج راسل و نیکلاس لطیفی مسابقه خواهد داد.

مدیر تیم فرمول ۱ ویلیامز در مصاحبه اختصاصی با اتوکار گفته که وضعیت شرکت به لطف قوانین جدید کاملاً تغییر کرده است. او گفته است:

ویروس کرونا همه‌ی ما را تحت تأثیر قرار داده است. ما با همکاری یکدیگر فهمیده‌ایم که باید کار بهتری در ارائه فعالیت‌های ورزشی و البته کاهش هزینه‌ها انجام دهیم.

او ادامه می‌دهد:

تاکنون فعالیت مستقل در این زمینه خیلی منطقی نبوده اما ما معتقدیم که داشتن آزادی عمل در زمینه طراحی و مهندسی نمی‌تواند یک عقب‌ماندگی باشد.

هنوز مشخص نیست که آیا این تیم بریتانیایی خواهد توانست در مسابقات امسال سر و صدا به پا کند یا خیر مخصوصاً اینکه ویلیامز در سال ۲۰۱۹ دوباره بازگشته است. با این وجود آن‌ها در تست‌های پیش از فصل پیشرفت‌هایی را نشان داده‌اند و شاید تیم‌هایی همچون هاس و آلفارومئو باید کمی نگران باشند.


در این مطلب نگاهی به موتورهای دیزلی و بنزینی خواهیم انداخت و حقایقی را در رابطه با این خودروها با شما در میان خواهیم گذاشت.

یک دیدگاه قدیمی وجود دارد که بیان می‌دارد موتورهای دیزل پر سروصدا تر، کندتر و آلوده‌تر از همتایان بنزینی خود هستند. البته این دیدگاه دیگر چندان درست نیست.”پمپ سیاه” دیگر منفور نیست و موتورهای دیزل دیگر کند و خشن نیستند. آیا ما وارد عصر فرمانروایی خودروهای دیزلی می‌شویم؟!

مزایای موتورهای دیزل

در قدیم گفته می‌شد که موتورهای دیزلی بسیار پر سروصدا و کند بودند و همچنین بیشتر از همتایان بنزینی خود به محیط‌زیست آسیب می‌رساندند. امروزه این چنین نظراتی دیگر مورد قبول نیست. موتور دیزل Efficient Dynamics BMW این موضوع را ثابت می‌کند.
نسل جدید موتورهای توربوی ساخته شده توسط کارخانه‌های معتبر خودروسازی توانایی‌های موتورهای دیزل را در برابر موتورهای بنزینی اثبات می‌کند جایی که موتورهای دیزل در عملکرد و نرمی و کم‌صدایی چیزی از بنزینی‌ها کم ندارند.

large_filling-station-diesel-woman
موتورهای دیزل قادر به تولید گشتاور بالا در سرعت‌های پایین هستند بنابراین برای مواردی مثل سبقت گرفتن و یا بکسل کردن گزینه‌های مناسبی می‌باشند.

عموماً، موتورهای دیزل به طور متوسط ۱۵ تا ۲۰ درصد کمتر از موتورهای بنزینی مصرف سوخت دارند، همچنین مقدار CO2 تولیدی این موتورها نیز کمتر است.

چرا موتورهای دیزلی در ابتدا پر سروصدا بودند؟ این مشکل چگونه برطرف شد؟

توسعه‌ی سیستم‌های قبل از احتراق یکی از راه‌های حل این مشکل بود که به وسیله‌ی این سیستم‌ها مقادیر کمی از سوخت به داخل محفظه تزریق می‌شد و سوخت قبل از اینکه احتراق اولیه رخ دهد مشتعل می‌شد که این موارد باعث به حداقل رسیدن کارکرد خشن موتور و صدای ضربه مانندی می‌شد که قبل از آن همواره در موتورهای دیزل وجود داشت.

diesel

مزایای موتورهای بنزینی

متأسفانه زمان ارزان‌تر بودن موتورهای دیزل گذشته است. البته دولت‌ها و کمپانی‌های نفتی در حال معرفی هر چه بیشتر مزیت موتورهای دیزلی هستند.

در مورد موتورهای بنزینی باید گفت که این خودروها با استفاده از موتورهای هیبرید آسیب خیلی کمتری را به محیط‌زیست وارد می‌کنند. معرفی بنزین بدون سولفور در آینده‌ی نزدیک نیز به هر چه کمتر کردن این آسیب زیست‌محیطی کمک خواهد کرد.

Refuelling with Ultimate diesel
کمپانی‌های سازنده‌ی خودروهای اسپرت، خودروهای بنزینی را به موتورهای دیزلی ترجیح خواهند داد. اما چرا؟! چون موتورهای بنزینی وزن کمتری از موتورهای دیزلی دارند، موضوعی که در بحث کارایی و عملکرد خودروها بسیار مهم است.

ماهیت دور آزاد” این خودروها همچنین آن‌ها را برای رانندگی بیشتر جذاب نشان می‌دهد.

طبق گفته‌های کاسترول، بسیاری از رانندگان خودروهای اسپرت نیز غرش پرطنین موتورهای بنزینی را به موتورهای تقریباً بی‌صدای دیزلی ترجیح می‌دهند. بنابراین انتظار نداشته باشید که به زودی غرش یک فراری دیزلی را در خیابان بشنوید!

چندین سال قبل،Amedeo Felisa یکی از مدیران اجرایی فراری خاطرنشان ساخته بود: دیزل مسیری نیست که ما می‌خواهیم به طرف آن حرکت کنیم.”

تفاوت‌ها بین نحوه ی کارکرد موتورهای دیزل و بنزینی در چیست؟

طبق گفته‌های BMW، موتور دیزلی انرژی شیمیایی موجود را به انرژی مکانیکی تبدیل می‌کند. در حالی که موتورهای بنزینی مخلوطی از هوا و سوخت را فشرده کرده و به وسیله‌ی شمع‌ها احتراق صورت می‌گیرد. موتورهای دیزل ابتدا هوای خالص را فشرده می‌کنند که منجر به بالا رفتن دمای آن می‌شود. سپس سوخت به‌طور مستقیم به داخل محفظه‌ی احتراق تزریق می‌شود و خودش را مشتعل می‌سازد. تزریق مستقیم با تکنولوژی ریل مشترک کنترل دقیق فرایند احتراق را ممکن می‌سازد(چیزی که در موتورهای دیزل قدیمی وجود نداشت) و حتی با افزایش فشار باعث سوختن ذرات باقی مانده می‌شود. تمامی این موارد باعث کاهش سر و صدا، نرمی سواری خودرو و کاهش آلودگی می‌شود.

BMW Diesel
طبق نام‌گذاری BMW، حرف کوچک d” در مدل‌های مختلف تولیدی نشان‌دهنده‌ی تفاوتی با نتایج بزرگ” است. همه‌ی موتورهای دیزل BMW قدرت خالص و راندمان سوخت عالی را به شما هدیه می‌دهد.

جهان واقعی چه می‌خواهد؟

BMW 530i بنزینی و BMW 530d تقریباً قیمت یکسانی دارند.۵۳۰i قدرت بیشتری دارد (۲۵۸ اسب بخار در برابر ۲۱۸ اسب بخار مدل ۵۳۰d) اما گونه‌ی دیزلی یک مزیت بزرگ دارد و آن گشتاور خوب این مدل است. (۳۶۹ lb ft در برابر ۲۲۱ lb ft مدل بنزینی)

در شرایط رانندگی واقعی، این مدل ۵۳۰d است که سریع‌تر و جذاب‌تر است. علاوه بر این، در مدل ۵۳۰d می‌توانید با هر گالن سوخت،۴۰.۹ مایل مسافت را طی کنید که حدود ۸.۸ مایل بیشتر از ۵۳۰i است. به نظر می‌رسد که در این مورد، نه تنها سری ۵ دیزلی لذت‌بخش تر است بلکه رانندگی با آن هزینه‌ی کمتری نیز دارد.

سریع‌ترین خودروی دیزلی در جهان

آلپینا، تیونر خوش‌نام محصولات BMW،نمونه‌ی تیون شده‌ی BMW سری ۳ را با نام D3 Bi-Turbo معرفی کرده است. شتاب صفر تا صد این مدل ۴.۶ ثانیه است و دارای حداکثر سرعت جالب‌توجه ۲۷۸ km/h است. آلپینا ادعا می‌کند که سریع‌ترین خودروی دیزل جهان را ساخته است.

2013 Alpina D3 Bi-Turbo
۲۰۱۳ Alpina D3 Bi-Turbo
برخی مفسران پیشنهاد کرده‌اند که ما در حال ورود به عصر خودروهای دیزلی هستیم و برخی از تکنولوژی‌هایی که در موتورهای مدرن توربودیزل استفاده می‌شوند در خودروهای بنزینی هم به کار گرفته می‌شوند. برای مثال، گروه فولکس‌واگن موتورهای بنزینی با تزریق مستقیم را توسعه داده است که مصرف سوخت و آلودگی کمتری دارند.

خودروهای دیزلی جای خود را باز کرده‌اند. حتی در ایالات‌متحده که مخالفت‌های سرسختانه‌ای با خودروهای دیزلی وجود دارد پیش‌بینی شده که ۱۰ درصد خودروهای فروخته شده تا سال ۲۰۱۸ از نوع دیزلی باشند.

bmw-diesel-engine
بحث بر سر جایگزینی خودروهای دیزلی به‌جای همتایان بنزینی نیست بلکه مسئله یک انتخاب درست و خوب است.

نظر شما در این رابطه چیست؟ آیا ما شاهد یک رنسانس در موتورهای دیزلی هستیم؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.


لامبورگینی رسماً پرده‌ها را از چهرهٔ نسخهٔ روباز قوی‌ترین محصول تاریخ خود یعنی سیان رودستر کنار زده است. این هیولای بی‌سقف دقیقاً مثل نسخهٔ کوپه به یک نیروگاه ۶.۵ لیتری V12 تنفس طبیعی به همراه یک موتور الکتریکی ۴۸ ولت مجهز است که مجموعاً ۸۲۰ اسب بخار قدرت تولید می‌کند. به لطف این نیروی عظیم، سیان رودستر در کمتر از ۲.۹ ثانیه از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت می‌رسد و توانایی دستیابی به حداکثر سرعت ۳۵۰ کیلومتر بر ساعت را دارد.

به گفتهٔ لامبورگینی، برخی از عناصر طراحی سیان رودستر مثل چراغ‌های عقب از کانتاش الهام گرفته است. این ماشین همچنین در عقب به دو بال آئرودینامیکی و پره‌های خنک‌کنندهٔ فعال مجهز شده است. این پره‌ها از متریال حساس به دما ساخته شده که به حرارت سیستم اگزوز واکنش نشان می‌دهد و با چرخش پره‌ها موجب خنک شدن پیشرانه می‌شود.

سیان اما نه‌تنها قوی‌ترین محصول جاده‌ای لامبورگینی محسوب می‌شود بلکه اولین خودروی هیبریدی این شرکت هم به‌حساب می‌آید. البته سیستم هیبریدی این خودرو از نوع خفیف با یک موتور الکتریکی ۳۴ اسب بخاری است که در گیربکس نصب شده و امکان حرکت تمام الکتریکی خودرو در مانورهای سرعت‌پایین مثل هنگام دنده‌عقب رفتن یا پارک کردن را فراهم می‌کند؛ اما خلاقانه‌ترین قسمت اولین محصول هیبریدی لامبورگینی استفاده از ابرخازن‌ها برای ذخیرهٔ انرژی است که سه برابر قوی‌تر از باطری‌های لیتیوم یون با اندازهٔ یکسان و همین‌طور سه برابر سبک‌تر از باطری‌هایی با قدرت یکسان است.

به گفتهٔ لامبورگینی، این سیستم هیبریدی با ابرخازن‌ها و موتور الکتریکی مجموعاً تنها ۳۴ کیلوگرم وزن دارد که این ویژگی به ایجاد نسبت قدرت به وزن ۲ کیلوگرم بر هر اسب بخار در سیان رودستر کمک کرده است. به گفتهٔ مدیرعامل لامبورگینی استفانو دومنیکالی»، قوای محرکهٔ هیبریدی سیان پیشرو و رهبر جهت حرکت سوپراسپرت‌های این شرکت است.

یکی دیگر از مزیت‌های ابرخازن نسبت به باطری‌های لیتیوم یونی معمولی این است که می‌تواند با قدرت یکسانی شارژ و تخلیه شود. این ویژگی موجب می‌شود ابرخازن‌های سیان با هر بار ترمز گیری خودرو به‌طور کامل شارژ شوند. سپس انرژی ذخیره‌شده در این ابرخازن‌ها به‌عنوان یک نیروی فوری تا سرعت حداکثر ۱۳۰ کیلومتر بر ساعت ارائه می‌شود و از این طریق سیان ۱۰ درصد سریع‌تر از خودروهای فاقد این سیستم خواهد شد. علاوه بر این، این سیستم هیبریدی موجب راحت‌تر شدن سیان رودستر برای رانندگی می‌شود و به لطف سیستم پُر کردن گشتاور، هرگونه تکان و تنش را در هنگام تعویض دنده از بین می‌برد.

از سیان رودستر تنها ۱۹ دستگاه ساخته می‌شود که هم‌اکنون امکان خرید هیچ‌کدام از آن‌ها وجود ندارد چراکه هر ۱۹ دستگاه قبلاً فروخته شده‌اند. هر نمونه از این خودرو توسط بخش سفارشی‌سازی لامبورگینی بنام Ad Personam طبق سلیقه و خواست دقیق خریداران ساخته می‌شود. علاوه بر این، لامبورگینی طیف بی‌پایانی از رنگ‌ها و تریم‌ها را برای سیان رودستر ارائه می‌کند و حتی امکان حک کردن حروف اول اسم خریداران روی دریچه‌های تهویه هم از طریق پرینت سه‌بعدی وجود دارد.

[دانلود ویدئو]

اغلب در درگ‌ها می‌بینیم که مدل‌های پرفورمنس آئودی RS در برابر محصولات ب‌ام‌و M و مرسدس AMG قرار می‌گیرند اما گاهی اوقات دو برادر هم باهم اختلاف پیدا می‌کنند و هرکدام می‌خواهند نشان دهند که از دیگری بهتر هستند. بدین منظور، CarWow در جدیدترین درگ خود، آئودی RS4 را در برابر برادر بزرگ‌ترش یعنی RS7 قرار داده است. هرچند هردوی این خودروها نشان RS دارند اما تفاوت‌های زیادی هم بین آن‌ها وجود دارد که بزرگ‌ترین آن، قوای محرکه است.

زیر کاپوت RS7 یک نیروگاه ۴ لیتری V8 توئین توربو قرار گرفته که ۶۰۰ اسب بخار قدرت و ۸۰۰ نیوتن متر گشتاور دارد. از سوی دیگر، RS4 از یک موتور ۲.۹ لیتری V6 توئین توربو با ۴۵۰ اسب بخار قدرت و ۶۰۰ نیوتن متر گشتاور استفاده می‌کند. هردوی این خودروها اما به گیربکس هشت سرعتهٔ اتوماتیک و سامانهٔ چهارچرخ محرک کواترو مجهز هستند. هرچند RS4 قدرت کمتری نسبت به برادر بزرگ‌تر خود دارد اما باید توجه داشت که این استیشن پرفورمنس با ۱۷۵۰ کیلوگرم وزن، از RS7 با ۲۰۶۵ کیلوگرم وزن سبک‌تر است.

درهرحال در اعداد روی کاغذ برتری RS7 بر RS4 واضح است اما دو مسابقهٔ اول به نفع RS7 تمام نمی‌شود زیرا در هردو درگ RS7 نمی‌تواند لانچ خوبی داشته باشد. بااین‌حال درگ سوم برای آئودی بزرگ‌تر خیلی بهتر پیش رفت و توانست مسافت ۴۰۰ متر را ظرف ۱۱.۶ ثانیه طی کند درحالی‌که RS4 پس از ۱۲.۱ ثانیه از خط پایان عبور کرد. پس‌ازاین، دو مسابقهٔ رولینگ برگزار می‌شود که در هردوی آن‌ها هم RS7 پیروز می‌شود. در انتهای ویدئوی نیز در آزمایش ترمز بازهم این RS7 است که پیروز می‌شود و با وجود وزن بیشتر، در فاصلهٔ کمتری نسبت به RS4 متوقف می‌شود.

استارت‌های بد RS7 در درگ‌های این ویدئو نمونهٔ دیگری است که اهمیت یک لانچ خوب در ابتدای مسابقه را نشان می‌دهد. شروع حرکت اهمیت بسیار زیادی در مسابقات درگ دارد و می‌تواند موجب پیروزی یا شکست شود. کمترین تأخیر در لانچ می‌تواند پیروزی را از یک خودرو بگیرد حتی اگر قدرت و گشتاور بسیار بیشتری داشته باشد. این همان اتفاقی است که برای RS7 رخ داد اما این ماشین بعداً برتری خود را بر RS4 نشان داد و تلاش کرد ثابت کند ارزش ۳۰ هزار پوند قیمت بیشتر نسبت به برادر کوچک‌تر خود را دارد.

 

مشخصات فنی


آئودی RS4

آئودی RS7

پیشرانه۲.۹ لیتری V6 توئین توربو۴.۰ لیتری V8 توئین توربو
قدرت۴۵۰ اسب بخار۶۰۰ اسب بخار
گشتاور۶۰۰ نیوتن متر۸۰۰ نیوتن متر
گیربکس۸ سرعته اتوماتیک۸ سرعته اتوماتیک
محور محرکچهارچرخچهارچرخ
وزن۱۷۵۰ کیلوگرم۲۰۶۵ کیلوگرم
قیمت۶۵ هزار پوند۹۷ هزار پوند

 

[دانلود ویدئو]

اگر با دیدن واکسان واتمن (Voxan Wattman) به یاد گلوله می‌افتید، باید بدانید که این موضوع عمدی است و هدف طراحان رسیدن به بهترین نتیجه آئرودینامیکی برای کسب رکورد سریع‌ترین موتورسیکلت الکتریکی جهان بوده است.

موتورسیکلت برقی واتمن در سال ۲۰۱۳ پا به عرصه وجود گذاشت. قدرت ۲۰۳ اسبی و گشتاور ۲۰۳ نیوتن متری آن شتاب ۳.۴ ثانیه‌ای را به همراه داشت. حال بعد از هفت سال این محصول پایایش و به‌روزرسانی شده و قصد دارد تا رکورد سرعت موتورسیکلت‌های الکتریکی را از آن خود نماید.

واتمن جدید مجهز به موتوری ۳۶۷ اسبی شده که از باتری‌های ۱۴۷۰ سلولی بهره می‌برد. برای خنک نمودن باتری و موتور از یخ خشک استفاده می‌شود. طراحی بدنه موتورسیکلت در تونل باد انجام شده و به گفته گروه ونتوری (حامی واکسان در این پروژه) آماده است تا به سرعت ۳۳۰ کیلومتر بر ساعت دست یابد.

این رکوردشکنی در دریاچه نمک بولیوی و توسط مکس بیاجی، قهرمان موتورسواری جهان برای ابتدای ژوئیه امسال تعیین شده بود اما همه‌گیری کرونا آن را به تعویق انداخت. اما شرکت واکان امیدوار است بتواند در سال ۲۰۲۱ این رکورد را ثبت نماید.

 


بنتلی مدت‌ها قبل از رونمایی بنتایگا در دسامبر سال ۲۰۱۵ مشغول کار روی توسعهٔ شاسی‌بلند خود بود تا جایی که با معرفی کانسپت EXP 9 F در نمایشگاه ژنو سال ۲۰۱۲ پیش‌نمایشی از این ماشین را ارائه کرد؛ اما بعدازاینکه این کانسپت با واکنش منفی از سوی طرفداران و رسانه‌ها مواجه شد، بنتلی مجبور شد طراحی ظاهری آن‌را برای نسخهٔ تولیدی اصلاح کند. نتیجهٔ نهایی این کار خودرویی با ظاهر رترویی کمتر و درب صندوق سنتی‌تر بود که نشان می‌داد بنتلی بسیار تلاش کرده تا ظاهری که در ابتدا برای بنتایگا در نظر گرفته بود را با چیزی که طرفداران از یک شاسی‌بلند بنتلی انتظار داشتند مطابقت دهد.

حال اما بنتلی دوباره بنتایگا را به اتاق جراحی برده و تصمیم گرفته طی فیس‌لیفتی، بخش عقبی آن‌را با درب صندوق کاملاً جدید و چراغ‌های بیضی‌شکل برگرفته از کانتیننتال، بازطراحی کند. هرچند بنتلی می‌خواسته ظاهر بنتایگا با کانتیننتال و فلاینگ اسپار سازگار و هماهنگ شود اما طراحی عقب آن کمی بحث‌برانگیز است چراکه برخی آن‌را دوست دارند و برخی معتقدند طراحی پیش از فیس‌لیفت بهتر بود؛ اما خوشبختانه طراحی جلوی فیس‌لیفت بنتایگا چندان بحث‌برانگیز نیست زیرا هرچند پانل‌های این قسمت جدید است اما ظاهر کلی آن شباهت زیادی به نسخهٔ اولیه دارد. البته در اینجا زاویه‌ها کمتر و منحنی‌ها بیشتر شده‌اند و با وجود طراحی تهاجمی‌تر سپر، ظاهر کلی خودرو لوکس‌تر و شیک‌تر به نظر می‌رسد. علاوه بر این، جلوپنجرهٔ بنتایگا هم کمی بزرگ‌تر شده و حالا عمودی‌تر به نظر می‌رسد.

اما تغییرات بنتایگا طی این فیس‌لیفت صرفاً به ظاهر آن محدود نمی‌شود زیرا بنتلی برای اینکه این ماشین بتواند بهتر با رقبای تازه‌وارد بخش شاسی‌بلندهای فوق لوکس مثل مایباخ GLS600 و آستون‌مارتین DBX به رقابت بپردازد، کابین آن‌را هم بروز کرده است. ازجملهٔ ویژگی‌های جدید این قسمت می‌توان به غربیلک فرمان برگرفته از کانتیننتال، رو دری‌های جدید، دریچه‌های تهویهٔ جدید، شارژر بی‌سیم گوشی‌های هوشمند، پورت‌های USB-C و صفحه‌نمایش ۱۰.۹ اینچی لمسی اشاره کرد که دکمه‌های فیزیکی اطراف آن حذف شده‌اند. البته در کابین بنتایگا مدل ۲۰۲۱ فقط ویژگی‌های رفاهی و طراحی بهبود پیدا نکرده بلکه ۱۰۰ میلی‌متر هم به فضای پای سرنشینان عقب افزوده شده است.

در بخش پیشرانه‌های بنتایگا اما تغییری صورت نگرفته و گزینه‌ها همان نمونه‌های قبلی هستند. نسخهٔ فیس‌لیفت شدهٔ این شاسی‌بلند فوق لوکس در ابتدا با پیشرانهٔ ۴ لیتری V8 توئین توربو عرضه می‌شود که ۵۵۰ اسب بخار قدرت دارد اما بعداً موتورهای ۶ لیتری W12 توئین توربو با ۶۰۸ اسب بخار قدرت و ۳ لیتری V6 هیبریدی با ۴۶۲ اسب بخار قدرت هم ارائه خواهد شد.

به‌طورکلی اما آیا طراحی قسمت عقب بنتایگای جدید از هر زاویه‌ای بد به نظر می‌رسد؟ پاسخ دادن به این سؤال سخت است اما اگر بخواهیم یک زاویه را انتخاب کنیم، آن زاویهٔ ۹۰ درجه یا نمای سه‌چهارم عقب خودرو و دلیل آن چراغ‌های عقب است زیرا به نظر می‌رسد این چراغ‌های جدید به‌اندازهٔ کافی درب صندوق را پوشش نداده و درگیر نکرده‌اند و به همین دلیل قسمت فی زیادی از درب صندوق در معرض دید قرار گرفته است.


اگر هنوز هم باور ندارید که تقاضا برای شاسی بلندها و کراس اوورها همچنان رو به افزایش است پس این را ببینید. با تویوتا کرولا کراس آشنا شوید، خودرویی که نسخه کراس اوور از مشهورترین هاچبک تویوتا بوده و تنها چند ماه پس از تویوتا یاریس کراس پدیدار شده است.

کرولا کراس فعلاً در تایلند معرفی شده و از پلتفرم جدید تویوتا یعنی TGNA-C استفاده می‌کند. این خودرو به دو صورت هیبریدی و بنزینی عرضه خواهد شد و طول/عرض/ارتفاع به ترتیب ۴۴۶۰/۱۸۲۵/۱۶۲۰ میلی‌متری دارد. فاصله بین محوری این خودرو نیز ۲۶۴۰ میلی‌متر می‌باشد.

مدل‌های پایه کرولا کراس در تایلند با پیشرانه ۱.۸ لیتری بنزینی که قدرت ۱۴۰ اسبی و گشتاور ۱۷۵ نیوتون متری دارند عرضه خواهند شد. این پیشرانه نیروی خود را از طریق گیربکس CVT به چرخ های جلو منتقل می‌کند. قوای محرکه هیبریدی این خودرو نیز از پیشرانه ۱.۸ لیتری با قدرت ۹۸ اسبی و گشتاور ۱۴۲ نیوتون متری و یک واحد الکتریکی تشکیل شده است. این پیشرانه الکتریکی خروجی ۷۲ اسبی و گشتاور ۱۶۳ نیوتون متری دارد. این مجموعه نیز با گیربکس CVT همکاری می‌کند.

کرولا کراس دارای سیستم تعلیق مک فرسون در جلو و میله پیچشی در عقب، ترمزهای دیسکی در هر چهار چرخ و رینگ‌های ۱۷ و ۱۸ اینچی می‌باشد.

از نظر بصری و طراحی ظاهری باید گفت این خودرو خیلی شبیه کرولا هاچبک نبوده و بیشتر شبیه یک بچه راو ۴ است. در بخش جلوی خودرو یک جلوپنجره مشکی و چراغ‌های تیز و دیلایت های LED نصب شده است. این کراس اوور همچنین دارای سپرها، رکاب‌های جانبی و قوس‌های چرخ مشکی بوده و ریل‌های سقف مشکی نیز تکمیل کننده ظاهر آن هستند.

اگرچه ظاهر خودرو منحصربه‌فرد بوده اما کابین بسیار شبیه کرولا هاچبک می‌باشد. یک صفحه لمسی بزرگ در داشبورد قرار داشته و به این مورد باید پشت آمپرهای دیجیتالی و همان ورودی‌های هوای کرولا هاچبک را اضافه کرد.

فروش تویوتا کرولا کراس جدید از ماه جاری در تایلند شروع خواهد شد. این خودرو در آینده‌ای نزدیک نیز راهی سایر کشورها خواهد شد هرچند فعلاً به جزئیات این موضوع اشاره‌ای نشده است.

[دانلود ویدئو]

سئات ال بورن مدت زیادی است که به خاطره‌ها پیوسته ولی این نام هم‌اکنون در قامت کوپرا ال بورن زنده شده است. نسخه‌ی اسپانیایی فولکس‌واگن ID.3 به‌صورت رسمی با برند کوپرا عرضه خواهد شد حداقل در حال حاضر که این‌گونه خواهد بود.

برند مستقل و پرفورمنس سئات اولین برندی خواهد بود که هاچبک الکتریکی و داغ را در گروه فولکس‌واگن عرضه خواهد کرد. این خودروساز مشخصات فنی کامل محصول خود را که بر پایه پلتفرم MEB شکل‌ گرفته اعلام نکرده اما گفته که در دل کوپرا ال بورن مجموعه باتری ۷۷ کیلووات ساعتی و یک پیشرانه الکتریکی قرار گرفته است. فعلاً قدرت این پیشرانه مشخص نیست اما نیروی آن به چرخ های عقب منتقل می‌شود.

به لطف باتری بزرگ در نظر گرفته شده شعاع حرکتی ال بورن حدود ۵۰۰ کیلومتر خواهد بود. وجود قابلیت شارژ سریع نیز باعث می‌شود این خودرو با شارژ نیم ساعتی برد ۲۶۰ کیلومتری را به دست آورد.

کوپرا می‌گوید ال بورن شتاب صفر تا ۵۰ کیلومتر در ساعت ۲.۹ ثانیه‌ای خواهد داشت اما فعلاً شتاب صفر تا ۱۰۰ کیلومتر در ساعت آن مشخص نشده است. البته این خودروساز می‌گوید اولین محصول الکتریکی‌اش به‌صورت انحصاری از سیستم کنترل شاسی دینامیک اسپورت DCC سود خواهد برد که دینامیک رانندگی فوق‌العاده‌ای را ارائه می‌کند.

شکل کلی کوپرا ال بورن جدید تقریباً مشابه فولکس‌واگن ID.3 بوده اما این مدل اسپانیایی از نمای جلوی گیراتر، رکاب‌های جانبی متمایز، رینگ‌های جدید و برخی ویژگی‌های طراحی منحصربه‌فرد از جمله عناصر برنزی در بدنه و کابین سود می‌برد.

کابین نیز مشابه محصول فولکس بوده ولی کنسول مرکزی جدید، فرمان متمایز با انتخاب‌گر پروفایل رانندگی و دکمه‌های حالت کوپرا، صندلی‌های سطلی اسپورت و برخی متریال جدید در آن دیده می‌شوند.

مدیرعامل کوپرا می‌گوید:

کوپرا ال بورن نشان دهنده‌ی تمامی ژن‌های برند کوپرا بوده و ما مفهوم اصلی ارائه یک طراحی اسپورت و دینامیک و محتوای مهندسی و فنی را یک پله بالاتر برده‌ایم. کوپرا ال بورن اثبات کننده‌ی این موضوع است که پرفورمنس و الکتریکی سازی هماهنگی فوق‌العاده‌ای باهم دارند.

محصول جدید کوپرا در کارخانه Zwickau فولکس‌واگن و به همراه ID.3 تولید خواهد شد. این خودرو قرار است از سال ۲۰۲۱ در بازارهای اروپایی عرضه شود.

[دانلود ویدئو]

جیپ رنگید کوچک‌ترین آفرودر این برند مشهور است. این خودرو تاریخچه‌ای در حد و اندازه رانگلر ندارد اما افرادی که می‌خواهند رنگید خاص‌تری داشته باشند می‌توانند نسخه سفارشی اورنج ادیشن ۲۰۲۰ را انتخاب کنند. اگرچه نام این خودرو خبر از کراس اووری رنگی را می‌دهد اما رنگید اورنج ادیشن اصلاً به رنگ نارنجی درنیامده است!

این خودرو دارای برخی عناصر نارنجی‌رنگ و برخی بهبودها نسبت به تریم رده میانی لتیتود می‌باشد. پکیج مورد اشاره شامل نوشته روی کاپوت با نوار نارنجی، پوشش نارنجی آینه‌بغل‌ها و تریم نارنجی‌رنگ کنترل‌های سیستم تهویه مطبوع و بلندگوهای روی درب‌ها می‌باشد. از دیگر تغییرات ظاهری رنگید اورنج ادیشن می‌توان به رینگ‌های ۱۹ اینچی مشکی، نشان‌های نارنجی روی بدنه و جلوپنجره مشکی اشاره کرد. صفحه‌نمایش ۷ اینچی جیپ به‌صورت استاندارد عرضه شده اما می‌توان صفحه‌نمایش ۸.۴ اینچی را نیز سفارش داد.

این خودرو به‌صورت استاندارد با رنگ بدنه سفید آلپاین عرضه می‌شود اما رنگ‌های کریستالی و مشکی نیز با قیمت ۲۴۵ دلار در دسترس هستند. قیمت پایه نسخه دیفرانسیل جلوی رنگید اورنج ادیشن از ۲۷۱۸۵ دلار شروع می‌شود که شامل ۱۴۹۵ دلار هزینه‌های تحویل نیز هست. مدل چهار چرخ محرک این خودرو قیمت ۲۸۶۸۵ دلاری دارد.

رنگید اورنج ادیشن با پکیج‌ها و آپشن های اضافی نیز در دسترس است. سانروف مای اسکای جیپ و همچنین سانروف پانورامیک با دو پانل ارائه شده‌اند که هریک ۱۵۹۵ دلار قیمت دارند. بسته ایمنی و امنیتی جیپ نیز شامل برف‌پاک‌کن‌های حساس به باران است که ۶۹۵ دلار دارد. بسته تکنولوژی نیز شامل کروز کنترل تطبیقی، هشدار خروج از مسیر و… است که با قیمت ۱۲۹۵ دلار در دسترس می‌باشد.

نیروبخش این خودرو پیشرانه ۴ سیلندر ۲.۴ لیتری تایگرشارک است که قدرت ۱۸۰ اسب بخاری و گشتاور ۲۷۳ نیوتون متری داشته و با یک گیربکس ۹ سرعته اتوماتیک همکاری می‌کند.

اضافه شدن نسخه اورنج ادیشن به خانواده رنگید باعث شده تعداد اعضای این خانواده به ۱۰ برسد که از نسخه پایه اسپورت تا مدل پرچم‌دار تراک هاوک و های آلتیتود را شامل می‌شود.


افرادی که پورشه را می‌شناسند می‌دانند مدل‌های GTS کمی خاص‌تر هستند. این مدل‌ها معمولاً به اندازه نسخه‌های توربو سریع نبوده اما فضایی دوست‌داشتنی را در سبد محصولات این برند اشغال کرده و پرفورمنس و هندلینگی بهتر را نسبت به مدل‌های رده پایین ارائه می‌کنند. این مدل‌ها مدنظر رانندگان مشتاقی هستند که خیلی به سرعت مطلق اهمیت نمی‌دهند.

پورشه کاین GTS کوپه

با در نظر گرفتن این موضوع، تولید نسخه GTS از شاسی بلندهای پورشه بزرگ‌ترین چالش پورشه بوده است. ارائه چابکی بیشتر در بدنه‌ای قدبلندتر و سنگین‌تر از محصولات اسپورت عادی کار سختی است؛ و به همین خاطر است که خودروهایی همچون کاین GTS جدید محصول جالبی به نظر می‌رسند.

پورشه کاین GTS کوپه

نسل جدید GTS تاکنون عرضه نشده بود اما حالا همه‌چیز عوض شده است. این خودرو پیشرانه ۶ سیلندر توئین توربوی مدل قبلی را کنار گذاشته و حالا با پیشرانه ۸ سیلندر ۴ لیتری توئین توربو در دسترس است. قدرت این مدل با افزایش ۲۰ اسبی به ۴۵۴ اسب بخار رسیده و گشتاور نیز ۶۲۰ نیوتون متر است که آن‌هم بهبود ۲۰ واحدی را نشان می‌دهد.

پورشه کاین GTS کوپه

این ارقام نوید پرفورمنسی برجسته را می‌دهند. ما نسخه کوپه این شاسی‌بلند را تست کردیم و اگر پکیج اسپورت کرونو را سفارش دهید شاهد شتاب صفر تا ۱۰۰ کیلومتر در ساعت ۴.۵ ثانیه‌ای و حداکثر سرعت ۲۷۰ کیلومتر در ساعتی خواهید بود.

پورشه کاین GTS کوپه

ارتفاع GTS حدود ۲۰ میلی‌متر کمتر شده و دامپرهای تطبیقی آن نیز ارتقا یافته‌اند. این خودرو به سیستم هدایت گشتاوری نیز مجهز است که در زمان عبور از پیچ‌ها نیروی ترمز را روی هر چرخ اعمال می‌کند تا عملکرد خودرو در این مسیرها بهبود یابد.

پورشه کاین GTS کوپه

شاید این موضوع را از همان ابتدا حس نکنید اما GTS به روش‌های دیگر شما را تحت تأثیر قرار خواهند داد. پیشرانه ۸ سیلندر کاین GTS کوپه نرم بوده و درعین‌حال آرامش خاصی را ارائه می‌کند. این خودرو هر موقع که بخواهید آرام خواهد بود و تنها صدای رینگ و لاستیک‌های ۲۲ اینچی سفارشی است که کمی در کابین شنیده می‌شود. کاین GTS خودروی راحتی نیز هست. بی‌شک شما سوار خودرویی هستید که می‌خواهد تکان های بدنه را کنترل کند اما سواری خودرو کمی هم روی نرمی تمرکز کرده است. به این موارد باید فرمان متوازن و گیربکس ۸ سرعته اتوماتیک با تعویض‌های نرم را اضافه کرد.

پورشه کاین GTS کوپه

سپس نوبت به جاده‌ای مستقیم و سریع می‌رسد که کافی است حالت اسپورت پلاس را انتخاب کنید و اینجاست که GTS به جانوری کاملاً متفاوت بدل می‌شود. تکان های بدنه کمتر شده و گیربکس تیزتر می‌شود.

پورشه کاین GTS کوپه

روش تغییر لاین حرکتی این شاسی‌بلند ۲.۲ تنی کمی عجیب و درعین‌حال احساس‌برانگیز است؛ و مورد دیگر نیز صدای بسیار جذاب پیشرانه ۸ سیلندر است که اگرچه به پای صدای پیشرانه‌های AMG نمی‌رسد اما فاصله چندانی نیز با آن‌ها ندارد.

پورشه کاین GTS کوپه

آیا راندن این خودرو همان هیجان ۹۱۱ را ایجاد می‌کند؟ البته که نه! اما به سختی می‌توان تصور کرد شاسی بلندهای زیاد دیگری بتوانند این میزان از هیجان و درگیری را ارائه کنند.

پورشه کاین GTS کوپه

اگرچه راندن این خودرو هیجان‌انگیز است اما شاید خود را در حال راندن محصولی ببینید که بیش از نیمی از جاده را به خود اختصاص داده است. کاین خودروی بسیار بزرگی برای شهرهای شلوغ است.

پورشه کاین GTS کوپه

در کابین نیز جزئیاتی را خواهید دید که به فضایی دل‌نشین اضافه شده‌اند. در این خودرو صندلی‌های اسپورت، تریم آلکانترا روی پوشش سقف، درب‌ها و استراحت گاه دست‌ها بکار رفته است. به این موارد باید لوگوهای GTS و برخی رنگ‌های جدید را اضافه کرد.

پورشه کاین GTS کوپه

اگر بخواهید خودروی خاص‌تری داشته باشید باید آپشن های زیادی را انتخاب کنید که سریعاً جیبتان را خالی خواهند کرد. خودروی حاضر در تست دارای دو آپشن اصلی یعنی پکیج سبک‌وزن و ترمزهای کربن سرامیکی بوده که باعث شده قیمت خودرو به حدود ۱۲۳ هزار پوند برسد.

شاید توصیه خرید یک شاسی‌بلند بزرگ در روزگار کنونی کمی عجیب به نظر آید اما اگر به دنبال نسخه درون‌سوز کابین باشید باید این یکی را انتخاب کنید. این خودرو بهترین پرفورمنس را به همراه سواری نسبتاً راحتی ارائه می‌کند. فقط موقع انتخاب آپشن ها حواستان به قیمتشان باشد!

مشخصات پورشه کاین GTS کوپه

  • قیمت: ۸۸۷۵۰ پوند
  • پیشرانه: ۸ سیلندر ۴ لیتری توئین توربوی بنزینی
  • قدرت/گشتاور: ۴۵۴ اسب بخار/۶۲۰ نیوتون متر
  • گیربکس: ۸ سرعته اتوماتیک، چهار چرخ محرک
  • شتاب صفر تا ۱۰۰ کیلومتر در ساعت: ۴.۵ ثانیه
  • حداکثر سرعت: ۲۷۰ کیلومتر در ساعت
  • مصرف سوخت: ۱۳.۵ لیتر در هر صد کیلومتر

به تازگی تصاویری از مرسدس-ای ام جی GT R بلک سریز پر حرف و حدیث در فضای مجازی منتشر شده و می‌توانیم با ظاهر برجسته این هیولا آشنا شویم.

مرسدس-ای ام جی به شدت مشغول تست نمونه‌های گوناگون این خودرو در پیست نوربرگ رینگ بوده است. این خودرو پیست محورترین نسخه از GT بوده و جایگزین معنوی SLS AMG بلک سریز محسوب می‌شود. با توجه به تصاویر می‌توان طراحی خودرو را برجسته و وحشی توصیف کرد.

در بخش جلو یک جلوپنجره پانامریکانای بزرگ به همراه اسپلیتر فیبر کربنی و مجاری هوا دیده می‌شوند. موضوع جالب اینکه این بخش فاقد ورودی‌های هوای اضافی سایر محصولات AMG GT بوده و جلوپنجره کار تأمین هوای خنک را انجام می‌دهد. همچنین کاپوت سفارشی با ورودی‌های هوا و قوس‌های چرخ متفاوت نیز جزو ویژگی‌های بصری این هیولا هستند.

با رسیدن به کناره‌ها می‌توانیم رکاب‌های جانبی جدید و یک دست رینگ‌های مشکی مات و لاستیک‌های میشلین را نظاره کنیم. تغییرات آئرودینامیکی این خودرو در بخش عقب نیز ادامه یافته و یک بال جدید نصب شده که دارای بالچه دوم می‌باشد. AMG همچنین سپری جدید و پکیج دیفیوزر بزرگی را تدارک دیده است.

دیگر خبر آمد پیشرانه ۸ سیلندر ۴ لیتری توئین توربوی بلک سریز حداقل قدرت ۷۱۰ اسبی و گشتاور ۸۵۰ نیوتون متری خواهد داشت که به‌طور قابل‌توجهی بیشتر از قدرت ۵۷۷ اسبی و گشتاور ۷۰۰ نیوتون متری مدل GT R Pro بوده و ظاهراً باعث خواهد شد این خودرو یک دور جهنم سبز را در ۶ دقیقه و ۵۸ ثانیه طی کند و بدین ترتیب این خودرو حدود ۶.۶ ثانیه سریع‌تر از GT R Pro و حدود ۱۳ ثانیه کندتر از لامبورگینی آونتادور SVJ با رکورد ۶ دقیقه و ۴۴.۹۷ ثانیه خواهد بود.


به نظر می‌رسد آئودی مشکلی بابت لو رفتن طراحی نسل جدید مدل S3 ندارد زیرا به‌تازگی این خودرو بدون هیچ پوشش استتاری در نوربرگ‌رینگ دیده شده است. در اطراف این پیست دو نمونهٔ اولیه از S3 مدل ۲۰۲۱ یکی هاچ‌بک مشکی‌رنگ و دیگری سدان آبی‌رنگ رؤیت شده که هردوی آن‌ها فاقد پوشش‌های استتاری بوده و امکان مشاهدهٔ تفاوت‌های آن نسبت به A3 جدید را فراهم کرده‌اند.

مثل همیشه، S3 با ارتقاءهای ظاهری قابل‌توجهی مثل طرح لانه‌زنبوری بزرگ‌تر در جلوپنجره، ورودی‌های هوای بزرگ‌تر در طرفین سپر جلو و دیفیوزر عقب با چهار سر اگزوز دایره‌ای، نمای اسپرت‌تر و تهاجمی‌تری نسبت به A3 دارد. ازجملهٔ دیگر ویژگی‌های ظاهری S3 نیز می‌توان به تریم لانه‌زنبوری در سپر عقب با طرحی مشابه ورودی‌های هوای سپر جلو، رینگ‌های بزرگ‌تر، اسپویلر کوچک روی لبهٔ درب صندوق بار، تریم مشکی‌رنگ اطراف پنجره‌های جانبی و آینه‌های جانبی مشکی‌رنگ اشاره کرد.

عکاسان جاسوس نتوانسته‌اند از داخل S3 عکس بگیرند اما نباید انتظار ارتقاء بزرگی را نسبت به کابین A3 S-Line داشته باشیم. بااین‌حال، صندلی‌های اسپرت استاندارد، غربیلک فرمان قطورتر، تزئینات قرمزرنگ و تریم فیبر کربنی می‌توانند از ویژگی‌های کابین S3 جدید باشند. زیر کاپوت این هاچ‌بک اسپرت هم یک پیشرانهٔ ۲ لیتری چهار سیلندر توربو با حدود ۳۰۰ اسب بخار قرار می‌گیرد که نیروی آن توسط یک گیربکس اتوماتیک دوکلاچه به‌صورت استاندارد به هر چهارچرخ منتقل می‌شود.

به گفتهٔ آئودی، نسل جدید S3 به سیستم تعلیق تطبیقی و سیستم فرمان الکترومکانیکی پیشرفته مجهز خواهد بود و از آخرین تحول‌های سیستم چهارچرخ محرک کواترو هم بهره می‌برد. این نسخهٔ جدید از سیستم کواترو گشتاور را با تنوع کامل بین محورهای جلو و عقب توزیع می‌کند. در شرایط رانندگی معمولی، بیشتر گشتاور به محور جلو ارسال می‌شود اما هنگامی‌که چرخ‌های جلو چسبندگی خود را از دست می‌دهند، سیستم می‌تواند تا ۱۰۰ درصد گشتاور را به چرخ‌های عقب منتقل کند تا S3 به هاچ‌بکی دیفرانسیل عقب تبدیل شود.


هیچ خودروسازی تاکنون خودروی رسمی تیم فوتبال بارسلونای اسپانیا را تأمین نکرده بود.

اما حالا این عنوان برای اولین بار به کمپانی کوپرا و شاسی‌بلند کوپه جدید آن یعنی فورمنتور تعلق گرفته است. افرادی که به فوتبال و صنعت خودرو علاقه‌مند هستند می‌دانند این برند تحت تملک سئات اسپانیا از سال پیش به همکار خودرویی و حمل‌ونقل رسمی بارسلونا تبدیل شده است.

هم‌اکنون این دو برند همکاری باهم را به سطح دیگری رسانده‌اند و کوپرا فورمنتور به اولین خودرویی تبدیل شده که خودروی رسمی این تیم فوتبال مشهور می‌باشد. هم‌اکنون این سوال پیش می‌آید که آیا ستارگان تیم بارسلونا بجای سوپرکارها و شاسی بلندهای لوکس خود با فورمنتور به تمرین‌ها و استادیوم خواهند رفت؟

ضرورتاً این‌گونه نخواهد بود. به عنوان بخشی از این توافق کوپرا فورمنتور برای کاربری‌های سازمانی در اختیار تیم بارسلونا قرار خواهد گرفت. در نظر داشته باشید بازیکنانی که دوست دارند از این خودرو استفاده کنند گزینه شخصی‌سازی وسیعی را در اختیار خواهند داشت. یکی از اولین بازیکنانی که علاقه خود به این خودرو را ابراز کرده مارک اندره ترشتگن سنگربان بارسلونا بوده که سفیر جهانی کوپرا نیز می‌باشد.

اما کوپرا با این فعالیت‌های بازاریابی به دنبال افزایش آگاهی‌ها درباره پرچم‌دار جدید خود بوده است. برند سئات ۲۰ هزار ابراز علاقه برای خرید این خودرو دریافت کرده و امیدوار است استفاده حداکثری از این جلب نظر را ببرد. به همین منظور کوپرا پلتفرمی آنلاین به راه انداخته و دوستداران این خودرو می‌توانند پیش سفارش نسخه سفارشی لانچ ادیشن را انجام دهند.

مدیرعامل کوپرا می‌گوید:

تبدیل کوپرا فورمنتور به خودروی رسمی تیم بارسلونا حرکت طبیعی‌ای است. کارهای طراحی، توسعه و تولید این خودرو در بارسلونا صورت می‌گیرد شهری که این دو برند در آن متولد شده‌اند و از آنجا دنیا را تحت تأثیر قرار داده‌اند.

این مدیر ارشد می‌گوید همکاری با بارسلونا به کوپرا کمک خواهد کرد تا به برندی جذاب برای دوستداران خودرو تبدیل شود.


به‌زودی یک خودروی سواری دیگر هم از بازار ایالات‌متحده حذف می‌شود زیرا شورلت اعلام کرده است که تا پایان امسال به تولید مدل ساب‌کامپکت سونیک پایان خواهد داد. این خودرو از سال ۲۰۱۲ در بازار ایالات‌متحده حضور داشت. سخنگوی شورلت کوین کِلی» دراین‌باره می‌گوید:

ما در ماه ژوئن برنامهٔ خود برای پایان دادن به تولید شورلت سونیک در ماه اکتبر به دلیل کاهش تقاضا را به نمایندگی‌های شورلت اطلاع دادیم. این اقدام همچنین فضایی را در کارخانهٔ اُریون باز می‌کند تا برای تولید مدل‌های جدید بولت و بولت EUV که در سال ۲۰۲۱ راهی خط تولید می‌شوند آماده شود؛ بنابراین کارکنان کارخانهٔ اُریون تحت تأثیر این تصمیم قرار نخواهند گرفت

کاهش تقاضا برای سونیک با نگاه به آمار فروش آن کاملاً مشخص است زیرا این خودرو در سال ۲۰۱۹ تنها ۱۳,۹۷۱ دستگاه فروش داشته که ۳۲.۲ درصد نسبت به سال ۲۰۱۸ کاهش یافته است. در نیمهٔ اول سال ۲۰۲۰ نیز اوضاع بهتر نشده زیرا فروش سونیک در این مدت با ۲۴ درصد کاهش نسبت به مدت مشابه سال قبل به ۶,۴۵۲ دستگاه رسیده است. از سوی دیگر اما شورلت قصد دارد اواخر امسال نسخهٔ بروز شدهٔ مدل الکتریکی بولت را معرفی کند که مهم‌ترین تغییر آن بازطراحی کامل کابین به همراه صندلی‌های جدید، انتخاب‌گر دندهٔ دکمه‌ای و برخورداری از متریال نرم بیشتر از نسخهٔ کنونی خواهد بود. علاوه بر این، طراحی قسمت جلویی بولت نیز باید کاملاً متفاوت باشد.

در تابستان سال ۲۰۲۱ نیز مدل جدید بولت EUV به سبد محصولات شورلت اضافه می‌شود که در ظاهر شبیه به نسخهٔ بروز شدهٔ بولت معمولی خواهد بود. بااین‌حال فاصلهٔ محوری این کراس‌اوور الکتریکی ۷۶ میلی‌متر از برادر خود بیشتر بوده و در طول کلی نیز ۱۲۷ میلی‌متر کشیده‌تر خواهد بود. همچنین بولت EUV اولین محصول غیر کادیلاک جنرال موتورز خواهد بود که با سیستم رانندگی خودکار پیشرفتهٔ سوپر کروز ارائه می‌شود. از سوی دیگر، مثل سونیک تقاضا برای سدان مالیبو هم کاهش یافته و اخیراً شایعاتی به ‌احتمال خاتمهٔ تولید آن در سال ۲۰۲۳ اشاره داشته‌اند.


همه‌ی ما در زمان دنده‌عقب رفتن با خودروها به دنبال علت صدای خاص آن‌ها بوده‌ایم. تقریباً همه‌ی خودروها این صدا را دارند و حتی هوندا CR-V که از نرم‌ترین گیربکس‌ها سود می‌برد نیز همین صدا را در زمان دنده‌عقب رفتن تولید می‌کند.


اما دلایل خوب و کاربردی‌ای برای این موضوع وجود دارد. دلیل این صدای زوزه مانند این است که دنده‌های عقب متفاوت‌تر از سایر دنده‌های جلو ساخته می‌شوند. این دلیل اصلی اجبار رانندگان به ایست کامل خودرو پیش از انتخاب دنده‌عقب می‌باشد.


دنده‌های عقب چرخ‌های برش مستقیم شبیه به چرخ‌دنده‌های استاندارد دارای دندانه‌هایی رو به بیرون می‌باشند. در مقابل دنده‌های عادی را داریم که شکل پیچشی داشته و دندانه‌ها نیز به حالت مارپیچی قرار گرفته‌اند. این حالت مارپیچی باعث ایجاد عملکرد نرم گیربکس می‌شود.


از طرف صدای خاص گیربکس را داریم که به خاطر فضای زیادی است که با یکدیگر تماس ایجاد می‌کنند. با وجود دنده‌های برش مستقیم، فضای بسیار بزرگی ایجاد می‌شود که صدای یاد شده را تولید می‌کنند. این دنده‌ها همچنین گشتاور را به‌صورت مستقیم انتقال می‌دهند.


اگرچه دنده‌های برش مستقیم ارزان بوده و به آسانی ساخته می‌شوند اما به خاطر صدایی که ایجاد می‌کنند در دیگر دنده‌ها قابل‌استفاده نیستند. البته در صورتی که خودروی موردبحث از نوع مسابقه‌ای باشد اوضاع فرق می‌کند. از آنجایی که دنده‌های یاد شده وزن محوری تولید نمی‌کنند بنابراین خودروهای مسابقه‌ای از این نوع دنده‌ها برای ساختار سبک‌وزن و ساده‌تر سود می‌برند.


از سال ۲۰۱۶ به بعد و زمانی که فروش خودرو پس از رکورد اقتصادی بزرگ بهبود یافته بود بازار خودروی آمریکا نشانه‌هایی از رکورد دوباره را نشان داد. برخی خودروسازان ماه‌هاست که با مشکلاتی روبرو هستند و شیوع گسترده ویروس کرونا نیز وخامت اوضاع را در پی داشته است. همه‌ی آن کاری که باید بکنید تماشای روند فروش شورولت و مزداست، دو خودروسازی که آمار فروش خود در ماه‌های اخیر را منتشر کرده‌اند.

بنا به گزارش اتوموتیونیوز، ماه ژوئن دوازدهمین ماه پی‌درپی بوده که فروش سال‌به‌سال شورولت و مزدا افت داشته است. این وب‌سایت همچنین می‌گوید که دو شرکت یاد شده از سال ۲۰۱۱ تاکنون پایین‌ترین فروش کلی در نیمه اول سال ۲۰۲۰ را بر جای گذاشته‌اند. البته همه خودروسازان شرایط مشابهی نداشته و برخی بهتر عمل کرده‌اند. برای مثال سوبارو ماه پیش نود و یکمین ماه پیاپی با رشد فروش سال‌به‌سال روبرو شد و در نیمه اول سال ۲۰۲۰ سهم ۵.۲ درصدی از بازار را به دست آورد که آن‌هم رشد را نشان می‌دهد. البته شورولت و مزدا به شرکت‌هایی همچون فیات، مینی و اسمارت ملحق شده‌اند خودروسازانی که بیش از یک سال است افت فروش را تجربه می‌کنند.

مزدا استارت خوبی در سال ۲۰۲۰ نداشته است. در پایان سال ۲۰۱۹ بود که فروش مزدا ۳ افت ۲۱.۵ درصدی را تجربه کرد. فروش برخی محصولات شورولت همچنان کامارو نیز همچنان رو به افول است. این خودروی عضلانی در سه‌ماهه دوم امسال کاهش فروش ۴۶.۳۱ درصدی نسبت به مدت مشابه سال ۲۰۱۹ داشته و این خودرو کورس رقابت را به فورد موستانگ و داج چلنجر باخته است. البته اگرچه فروش کلی شورولت افت داشته اما سیلورادو با عملکرد خوب خود رم را پشت سر گذاشته و دومین پیکاپ پرفروش آمریکا لقب گرفته است.

این می‌تواند اولین سال از سال ۲۰۱۴ تاکنون باشد که فروش سالانه خود در آمریکا به زیر ۱۷ میلیون دستگاه می‌رسد. خودروسازان روند تولید محصولات خود را از سر می‌گیرند اما هنوز وضعیت با دوران پیش از کرونا بسیار متفاوت است. باید دید در آینده این خودروسازان چه عملکردی خواهند داشت.


کیا اپتیما رفته است اما در واقع این موضوع خیلی هم درست نیست زیرا تنها نام اپتیما به موزه رفته و خود این خودرو با اسم جدید K5 وارد بازار آمریکا شده است. معمولاً بین معرفی یک خودرو و انتشار قیمت آن زمان زیادی وجود دارد اما درباره K5 این‌گونه نیست. قیمت این خودرو از ۲۳۴۹۰ دلار شروع می‌شود و با اضافه کردن هزینه تحویل ۹۶۵ دلاری باید حداقل ۲۴۴۵۵ دلار برای این خودرو پرداخت کرد.

به این ترتیب قیمت K5 2021 تنها ۱۰۰ دلار بیشتر از نسخه کنونی اپتیماست. علیرغم این افزایش قیمت ناچیز، K5 هنوز هم جایگزینی ارزان‌قیمت برای هوندا آکورد و تویوتا کمری بوده و البته ارزان‌تر از برادر خود یعنی هیوندای سوناتا می‌باشد. با این مبلغ شما مالک K5 LX می‌شوید که دارای پیشرانه ۱.۶ لیتری توربوی ۱۸۰ اسب بخاری و رینگ‌های ۱۶ اینچی است. داخل کابین نیز صفحه لمسی ۸ اینچی و چندین سیستم ایمنی به چشم می‌خورد.

افرادی که قدرت بیشتری می‌خواهند باید مبلغ بیشتری بپردازند. مدل K5 GT که به پیشرانه ۲.۵ لیتری توربوی ۲۹۰ اسبی مجهز است قیمت ۳۱۴۵۵ دلاری داشته اما این خودرو هنوز هم به‌طور قابل‌توجهی از نسخه داغ اپتیمای کنونی یعنی SX توربو ارزان‌تر است. البته وقتی آپشن ها را انتخاب کنید قیمت خودرو به سرعت بالا رفته و حتی می‌تواند به ۳۶ هزار دلار نیز برسد.

کیا حتی تخفیف‌هایی نیز برای شرایط اقساطی و لیزینگی این خودرو در نظر گرفته است. بیشترین تخفیف یعنی ۲ هزار دلار برای مدل K5 EX در دسترس بوده اما این تخفیف فقط برای شرایط لیزینگی است. مدل‌های LXS و GT نیز به ترتیب با تخفیف‌های ۱۱۰۰ و ۹۰۰ دلاری عرضه می‌شوند. البته کیا فعلاً تخفیفی برای خریدهای نقدی در نظر نگرفته است.


پس از گزارش‌های مختلف و افشای تصاویر متعدد، سرانجام iX3 به‌عنوان اولین کراس‌اوور تمام الکتریکی ب‌ام‌و رسماً معرفی شد. این کراس‌اوور الکتریکی بر اساس نسل کنونی X3 ساخته شده و از نسل پنجم سیستم eDrive بهره می‌برد که از یک پکیج باطری ۸۰ کیلووات ساعتی و یک موتور الکتریکی با ۲۸۲ اسب بخار قدرت و ۴۰۰ نیوتن متر گشتاور تشکیل شده است. به گفتهٔ ب‌ام‌و، این خودرو با هر بار شارژ کامل باطری‌ها می‌تواند تا ۴۶۰ کیلومتر را طی کند.

در iX3 نیرو فقط به چرخ‌های عقب منتقل می‌شود و تجربهٔ رانندگی کلاسیک یک ب‌ام‌و را ارائه می‌کند. این ماشین ظرف ۶.۸ ثانیه از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت می‌رسد و حداکثر سرعت آن به‌صورت الکترونیکی روی ۱۸۰ کیلومتر بر ساعت محدود شده است. امکان شارژ باطری‌های iX3 با شارژرهای سریع ۱۵۰ کیلوواتی وجود دارد که در این صورت ظرف تنها ۳۴ دقیقه باطری‌های آن از صفر تا ۸۰ درصد شارژ می‌شوند. تنها ۱۰ دقیقه شارژ از طریق این شارژرهای سریع نیز صد کیلومتر به بُرد خودرو اضافه می‌کند.

iX3 در بیرون به ویژگی‌های خاصی مجهز شده تا از برادران درون‌سوز خود متمایز شود. مهم‌ترین ویژگی ظاهری این خودرو جلوپنجرهٔ آن است که برای کاهش مقاومت هوا تا حدودی مسدود شده است. علاوه بر این، برای این کراس‌اوور الکتریکی رینگ‌های ۱۹ اینچی آئرودینامیکی هم در نظر گرفته شده که ضریب درگ خودرو را حدود ۵ درصد کاهش می‌دهد و حدود ۱۰ کیلومتر به بُرد خودرو اضافه می‌کند. از این طریق، ضریب درگ کلی iX3 به ۰.۲۹ رسیده است.

یکی دیگر از ویژگی‌های ظاهری خاص iX3 تریم آبی‌رنگ در قسمت‌های مختلفی مثل پایین درها و جای سر اگزوزها است. این تریم آبی‌رنگ اما در داخل خودرو هم ادامه یافته تا به سرنشینان نشان دهد که این یک X3 درون‌سوز معمولی نیست. خریداران می‌توانند از بین پنج تریم داخلی مختلف، صندلی‌های استاندارد یا اسپرت و شش رنگ بیرونی گوناگون نمونه‌های موردنظر خود را انتخاب کنند که این رنگ‌های بیرونی شامل مشکی، خاکستری، سفید، آبی، قرمز و نقره‌ای می‌شود. تمام مدل‌های iX3 به‌صورت استاندارد به سیستم تعلیق تطبیقی مجهز هستند که از سیستم کنترل الکترونیکی کمک‌فنرها برخوردار است.

قوای محرکهٔ الکتریکی iX3 برای ب‌ام‌و نوآوری خاصی را به همراه داشته است زیرا در این سیستم موتور الکتریکی، تجهیزات الکترونیکی و گیربکس برای اولین بار در یک پکیج مشترک قرار گرفته‌اند که این ویژگی موجب جمع‌وجورتر شدن قوای محرکه و استفادهٔ راحت‌تر در انواع مختلف خودروها شده است. همچنین به گفتهٔ ب‌ام‌و، نسل پنجم تکنولوژی eDrive در مقایسه با نسخهٔ فعلی این سیستم در محصولات الکتریکی‌شدهٔ کنونی ۳۰ درصد تراکم انرژی بیشتری دارد.

ب‌ام‌و برای واحد eDrive خود سیستم خنک‌کننده/گرم‌کنندهٔ قابل‌توجهی را هم طراحی کرده است. در این سیستم، یک بخاری کمکی مجزا حتی در دمای منفی ۳۰ درجهٔ سانتی‌گراد هم از باطری‌ها محافظت می‌کند درحالی‌که یک سیستم خنک‌کننده/گرم‌کنندهٔ مایعی دیگر نیز دمای ایده‌آل برای موتور الکتریکی، تجهیزات الکترونیکی و باطری‌ها را کنترل و تضمین می‌کند.

iX3 اولین مدل از سه محصول الکتریکی جدید ب‌ام‌و محسوب می‌شود که قرار است در آیندهٔ نزدیک وارد بازار شوند. دو مدل بعدی i4 و نسخهٔ تولیدی کراس‌اوور iNext هستند که هردو تا پایان سال ۲۰۲۱ به بازار خواهند آمد. iX3 همچنین اولین محصول ب‌ام‌و است که برای صادرات در کارخانهٔ چین تولید می‌شود. این کراس‌اوور الکتریکی اواخر سال جاری ابتدا در چین عرضه خواهد شد و سپس در سال ۲۰۲۱ به اروپا خواهد رسید. iX3 در آمریکای شمالی عرضه نمی‌شود و آمریکایی‌هایی که یک ب‌ام‌و الکتریکی می‌خواهند باید منتظر عرضهٔ مدل‌های i4 و iNext به بازار بمانند.

[دانلود ویدئو]
[دانلود ویدئو]

چهار سال از زمانی که کیا نسخه هیبریدی نیرو را عرضه کرده می‌گذرد اما نسخه تمام الکتریکی آن در سال ۲۰۱۸ پدیدار شده است. این خودرو هنوز هم یکی از محصولات موردعلاقه ماست که البته در بین خودروهای الکتریکی نیز ویژگی‌های مثبت زیادی دارد.

کیا نیرو الکتریکی

کیا نیرو الکتریکی برای سال ۲۰۲۰ به‌روز شده است. تغییرات ظاهری این خودرو محدود هستند و از جمله آن‌ها می‌توان به چراغ‌های جلو و عقب LED و سپر جلوی بهبود یافته اشاره کرد. در داخل کابین یکی از بهترین صفحه لمسی‌های بازار دیده می‌شود که ابعاد ۱۰.۲۵ اینچی داشته و از اپل کارپلی و اندروید اتو پشتیبانی می‌کند. برخلاف بسیاری از رقبا، کل صفحه‌نمایش می‌تواند برای این دو سیستم بکار رود و تجربه راحتی را برای مالک رقم بزند.

کیا نیرو الکتریکی

همچنین سیستم UVO کانکت کیا نیز وجود دارد که شما با استفاده از آن می‌توانید گوشی هوشمند را به خودرو وصل کرده و برخی تنظیمات را مشاهده کنید. مهم‌تر اینکه این خودرو بیش از قبل در دسترس بوده و برای خرید آن تنها باید چند ماه صبر کنید. این در حالی است که به خاطر تقاضای بالا در نسخه پیش از فیس لیفت باید گاها تا یک سال نیز صبر می‌کردید.

کیا نیرو الکتریکی

چیزهای دوست‌داشتنی زیادی درباره کیا نیرو الکتریکی وجود دارند که یکی از آن‌ها باتری ۶۴ کیلووات ساعت است. کیا می‌گوید این خودرو در جدیدترین تست‌های WLTP شعاع حرکتی ۴۵۴ کیلومتری را ثبت می‌کند که کاملاً کفایت می‌کند. در واقع حدس می‌زنیم در محیط‌های شهری و با استفاده از ترمز احیا شونده می‌توان به برد فراتر از ۴۸۰ کیلومتر نیز دست ‌یافت.

کیا نیرو الکتریکی

آنچه بیش از همه نظرات را به خود جلب می‌کند نحوه انتقال قدرت است زیرا ترمزها به ندرت مورد استفاده قرار می‌گیرند. از این نظر راندمان نیرو الکتریکی بالاتر از برخی رقباست.

کیا نیرو الکتریکی

خب محدوده حرکتی این خودرو احتمالاً نگرانی‌ای ایجاد نخواهد کرد و با استفاده از شارژر سریع می‌توان ۸۰ درصد باتری را در کمتر از یک ساعت پر کرد. البته شارژ کامل باتری با شارژر استاندارد یک شب طول خواهد کشید.

کیا نیرو الکتریکی

پیشرانه الکتریکی این خودرو قدرت ۲۰۱ اسب بخاری و گشتاور ۳۹۵ نیوتون متری داشته و بنابراین باید انتظار یک شتاب گیری سریع در آغاز حرکت را داشت. شتاب صفر تا ۹۶ کیلومتر در ساعت این خودرو در ۷.۵ ثانیه ثبت می‌شود و بنابراین نیرو الکتریکی از این نظر در قلمروی هاچبک های داغ قرار می‌گیرد. البته این خودرو شبیه هر چیزی است جز هاچبک های داغ! از فرمان خودرو انتظار بازخورد زیادی را نداشته باشید؛ و اگرچه هندلینگ خودرو امن و پایدار است اما خب در پیچ‌ها شاهد تکان های بدنه خواهید بود و اگر هم به دنبال رانندگی اسپورت باشید صدای جیغ لاستیک‌ها این موضوع را به شما یادآوری خواهند کرد که کیا نیرو چنین خودرویی نیست.

کیا نیرو الکتریکی

سواری خودرو بالاترین پایداری در این کلاس را ندارد. اگرچه سواری نیرو الکتریکی بد نیست اما ترجیح می‌دادیم سفتی آن در جاده‌های بریتانیا کمتر باشد زیرا در برخی سطوح ناهموار این موضوع خودش را نشان می‌دهد. رینگ‌های ۱۷ اینچی هم ظاهر خوبی دارند اما احتمالاً به بهبود سواری خودرو کمکی نمی‌کنند.

کیا نیرو الکتریکی

شاید در یک بخش نیرو سن نسبتاً بالای خود را نشان می‌دهد. محصولات اخیراً کیا از نظر کیفیت و فینیش کابین در سطح بالایی قرار دارند اما برخی متریال بکار رفته در نیرو الکتریکی ارزان‌قیمت حس می‌شوند. البته این خودرو فضای بار قابل‌توجهی برای یک خانواده در نظر گرفته و فضای بار ۴۵۱ لیتری نیز کاملاً کافی است.

مدل فول ۴ این خودرو قیمت ۳۶۱۴۵ پوندی پس از اعمال مشوق‌های دولتی دارد که شاید کمی بالا به نظر برسد اما با این پول تجهیزات بسیار زیادی به دست می‌آورید.

کیا نیرو الکتریکی هنوز هم یکی از گزینه‌های موردعلاقه ما در بخش خودروهای الکتریکی بوده و اضافه شدن سیستم اطلاعات سرگرمی بهبود یافته بر جذابیت‌های آن افزوده است. راندمان این خودرو بسیار احساس‌برانگیز است. رقبای بیشتری در راه هستند که از قضا درون خانواده کیا نیز حضور دارند. مدل سول بخش اعظم کارکردهای نیرو الکتریکی را در پکیجی به‌روزتر و متمایزتر عرضه می‌کند.

مشخصات کیا نیرو الکتریکی ۴

  • قیمت: ۳۶۱۴۵ پوند (پس از اعمال مشوق‌های دولتی)
  • پیشرانه: تک واحد الکتریکی، باتری ۶۴ کیلووات ساعتی
  • قدرت/گشتاور: ۲۰۱ اسب بخار/۳۹۵ نیوتون متر
  • گیربکس: تک سرعته اتوماتیک، دیفرانسیل جلو
  • شتاب صفر تا ۱۰۰ کیلومتر در ساعت: ۷.۵ ثانیه
  • حداکثر سرعت: ۱۶۷ کیلومتر در ساعت
  • شعاع حرکتی: ۴۵۴ کیلومتر

تنها چند ساعت مانده به رونمایی رسمی نسل جدید فورد برانکو، جیپ با معرفی کانسپت رانگلر روبیکان ۳۹۲ سعی دارد توجهات را به خود جلب کند. هرچند این رانگلر هشت سیلندر فعلاً به‌عنوان یک کانسپت معرفی شده اما نشان می‌دهد تیزری که چند روز پیش در صفحهٔ فیس‌بوک جیپ منتشر شد واقعی بوده و این شرکت واقعاً به فکر تجهیز رانگلر به پیشرانهٔ V8 همی است. در سینهٔ این رانگلر عملکرد بالا، موتور ۶.۴ لیتری V8 همی کرایسلر قرار گرفته و عدد ۳۹۲ در نام آن نیز حجم این موتور به اینچ مکعب را نشان می‌دهد. این پیشرانه خروجی چشمگیری برابر با ۴۵۰ اسب بخار قدرت و ۶۱۰ نیوتن متر گشتاور دارد که افزایش بسیار زیادی نسبت به موتور ۳.۶ لیتری ۲۸۵ اسب بخاری V6 کنونی رانگلر محسوب می‌شود.

نیروی این پیشرانهٔ قدرتمند از طریق یک گیربکس هشت سرعتهٔ اتوماتیک ارتقاءیافته به هر چهارچرخ منتقل می‌شود و به گفتهٔ جیپ، خودرو را در کمتر از ۵ ثانیه از صفر به سرعت ۹۶ کیلومتر بر ساعت می‌رساند که برای یک رانگلر شتاب فوق‌العاده‌ای است؛ اما ویژگی‌های خاص این رانگلر کانسپت صرفاً در پیشرانهٔ قدرتمند و سرعت زیاد خلاصه نمی‌شود زیرا جیپ آن‌را به قطعات آفرودی هم مجهز کرده تا توانایی‌های آن در مسیرهای خشن خارج از جاده ارتقاء پیدا کند. ازجملهٔ این قطعات می‌توان به اکسل‌های Dana 44 با قفل دیفرانسیل در هردو محور اشاره کرد. علاوه بر این، ارتفاع خودرو ۵۰ میلی‌متر افزایش یافته، در سیستم تعلیق آن ارتقاءهای متعددی صورت گرفته و به رینگ‌های ۱۷ اینچی مُهره‌ای با لاستیک‌های ۳۷ اینچی آفرود مجهز شده است. اگزوز دوحالته، ریل‌های روی رکاب‌ها و سپرهای فولادی با وینچ هم از دیگر تغییرات این رانگلر V8 هستند.

به گفتهٔ جیپ، به لطف این تغییرات و ارتقاءها، رانگلر روبیکان ۳۹۲ به یک هیولای آفرود تبدیل شده که ۳۳۷ میلی‌متر از زمین فاصله دارد و می‌تواند تا عمق ۸۶۴ میلی‌متری آب حرکت کند. زاویه‌های ورود، خروج و شکست این کانسپت نیز به ترتیب ۵۱.۶ درجه، ۴۰.۱ درجه و ۲۹.۵ درجه اعلام شده است. این رانگلر قدرتمند در ظاهر هم با رنگ گرانیت کریستالی با تریم برنزی، دریچهٔ بزرگ روی کاپوت، درهای سفارشی و سقف پارچه‌ای باز شوندهٔ برقی از نسخه‌های معمولی متمایز شده است. غربیلک فرمان اسپرت و صندلی‌های چرمی قرمز با دوخت طلایی هم از ویژگی‌های خاص داخلی این کانسپت هستند. هرچند این رانگلر ۳۹۲ به‌عنوان یک کانسپت معرفی شده اما می‌توان به تولید آن خوش‌بین بود زیرا جیپ در بیانیه‌ای گفته است:

علاقه‌مندان به جیپ در سال‌های اخیر دست به تولید رانگلر V8 زده‌اند و کانسپت روبیکان ۳۹۲ نشان می‌دهد که آن‌ها به‌زودی به آرزوی خود خواهند رسید


بخش M ب ام و به آرامی در حال استفاده از سیستم چهار چرخ محرک در اکثر محصولات خود بوده و این تصمیم نه تنها شامل شاسی بلندهای شرکت بلکه سدان ها و کوپه‌های پرسرعت باواریا نیز می‌باشد؛ به عبارت دیگر این خودروساز در حال ورود به قلمروی آئودی اسپرت است جایی که این شرکت با خودروهای پرفورمنس و چهار چرخ محرک خود حضوری پررنگ دارد؛ و این موضوع در آینده تغییر نخواهد کرد.

اگرچه تغییر مسیر به سمت خودروهای دیفرانسیل عقب می‌تواند به آئودی در دستیابی به استانداردهای آلایندگی سخت گیرانه کمک کند اما این خودروساز اخیراً تائید کرده به ریشه‌های خود وفادار باقی خواهد ماند و همچنان از سیستم مشهور کواترو استفاده خواهد کرد. البته این چیزی است که مدیر فروش و بازاریابی آئودی اسپرت ادعا می‌کند.

رولف میشل در مصاحبه با اتوکار گفته است:

ما از سیستم دیفرانسیل عقب در نسل اخیر R8 استفاده کرده‌ایم؛ اما معمولاً سیستم کواترو بخشی از میراث ماست. این سیستم به معنی رانندگی امن، چابک و رقابتی است. من هیچ دید متفاوتی را ندیده‌ام و حتی نسخه‌های الکتریکی شده محصولاتمان در آینده نیز از این سیستم استفاده خواهند کرد. ما روش خود را حفظ خواهیم کرد: کواترو بخش مهمی از محصولات RS است.

اگر واقعاً خواهان یک محصول پرفورمنس و دیفرانسیل عقب از آئودی باشید باید به دنبال R8 دیفرانسیل عقب باشید. ظاهراً طی چند ماه آینده این خودرو در بازار آمریکا عرضه خواهد شد. همچنین به نظر می‌رسد آینده‌ی این خودرو نیز روشن است.

مدیر آئودی می‌افزاید:

آئودی اسپورت به R8 متعهد بوده و ما هر چیزی را برای کسب ایده در آینده انجام می‌دهیم. R8 وجوه اشتراک زیادی با یک خودروی مسابقه‌ای داشته و البته با انتظارات آینده نیز همخوانی دارد و این باعث می‌شود تصمیم پیچیده‌ای در پیش باشد.


این روزها در بازار با کم شدن تعداد خودروهای سواری کوچک، در بسیاری از نمایشگاه‌های فروش خودرو این کراس‌اوورهای کوچک هستند که نقش محصول پایهٔ خودروسازان را بازی می‌کنند و به‌نوعی جایگزین هاچ‌بک‌ها و سدان‌های کوچک شده‌اند. هم‌اکنون در بازار تعداد زیادی از این کراس‌اوورهای کوچک پایه‌ای وجود دارد اما بسیاری از آن‌ها در ازای قیمت پایین، ویژگی‌های قابل‌توجهی را قربانی کرده‌اند. به‌عنوان‌مثال، بعضی از این کراس‌اوورها صرفاً به‌صورت محرک جلو ارائه می‌شوند و برخی دیگر خیلی کوچک هستند.

اما این کلاس در حال گسترش است و مدل‌های کمی بزرگ‌تر و مجهزتری به آن اضافه شده‌اند. البته قیمت این مدل‌ها کمی بیشتر از کراس‌اوورهای پایهٔ واقعی است اما بسیار جادارتر و کاربردی‌تر هستند. جدیدترین عضو این گروه شورلت تریل‌بلیزر جدید مدل ۲۰۲۱ است که با قیمت پایهٔ ۱۹,۹۹۵ دلار به میزان قابل‌توجهی از رقبا ارزان‌تر است. تریل‌بلیزر عنوان محصول پایهٔ شورلت را از کراس‌اوور ترکس گرفته است زیرا هرچند کمی از ترکس بزرگ‌تر است اما قیمت پایهٔ کمتری نسبت به آن دارد. شاید این موضوع کمی گیج‌کننده و عجیب باشد اما با رشد کلاس کراس‌اوورهای کوچک، بسیاری از برندها اقدام به ارائهٔ دو محصول در این بخش کرده و آن‌را تقسیم نموده‌اند. به‌عنوان‌مثال، هیوندای مدل‌های ونی و کُنا را ارائه می‌کند، مزدا مدل‌های CX-3 و CX-30 را عرضه کرده و کیا هم مدل‌های استونیک و سلتوس را روانهٔ بازار نموده است.

تریل‌بلیزر اما قبلاً خودروی بسیار متفاوتی نسبت به این مدل جدید بود. این ماشین قبلاً یک اس‌یووی میان سایز سه ردیفه بود که بر اساس ساختار بدنه روی شاسی پیکاپ ساخته شده بود و با پیشرانه‌های بزرگ V6 و V8 عرضه می‌شد اما حالا به یک کراس‌اوور ساب‌کامپکت با پیشرانهٔ سه سیلندر تبدیل شده است. دو تیپ بالا ردهٔ تریل‌بلیزر جدید اکتیو و RS نام دارند که هردو با قیمت پایهٔ ۲۷,۸۹۵ دلار بسیار گران‌تر از تیپ پایه هستند. البته هردوی این تیپ‌های بالا رده بسیار شیک‌تر از تیپ پایه به نظر می‌رسند. تیپ اکتیو به‌عنوان نسخه‌ای آفرودی و خشن در نظر گرفته شده درحالی‌که تیپ RS قرار است عضو اسپرت خانواده باشد.

هردوی این تیپ‌ها به‌صورت استاندارد با رینگ‌های آلومینیومی ۱۷ یا ۱۸ اینچی و صفحه‌نمایش ۸ اینچی سیستم اطلاعاتی-سرگرمی به بازار عرضه می‌شوند. برای این تیپ‌ها همچنین پکیجی بنام تکنولوژی هم با قیمت ۱۷۲۰ دلار قابل سفارش است که در نمونهٔ مورد آزمایش ما هم موجود بود و اپل کارپلی و اندروید اتو بی‌سیم، پد شارژ بی‌سیم گوشی‌های هوشمند، کروز کنترل تطبیقی و چراغ‌های LED را به خودرو اضافه می‌کند.

در زیر کاپوت تمام تیپ‌ها و مدل‌های تریل‌بلیزر پیشرانهٔ سه سیلندر توربوشارژ قرار می‌گیرد که دور از شأن نام تریل‌بلیزر و شورلت است. تیپ‌های پایهٔ این کراس‌اوور آمریکایی با یک پیشرانهٔ ۱.۲ لیتری توربو ارائه می‌شوند که ۱۳۷ اسب بخار قدرت دارد اما تیپ‌های بالایی اکتیو و RS به موتور ۱.۳ لیتری توربو با ۱۵۵ اسب بخار مجهز شده‌اند. گیربکس استاندارد برای انتقال نیروی هردو موتور یک نمونهٔ CVT است اما برای موتور قوی‌تر امکان سفارش یک گیربکس نُه سرعتهٔ اتوماتیک هم وجود دارد. همچنین سامانهٔ چهارچرخ محرک هم فقط برای موتور ۱.۳ لیتری قابل سفارش است و صرفاً با گیربکس نُه سرعته ارائه می‌شود.

ما یک نسخهٔ RS چهارچرخ محرک را مورد آزمایش قرار دادیم و با هر معیاری باید گفت تریل‌بلیزر خودروی کُندی است. البته پیشرانهٔ سه سیلندر توربوشارژ خودرو در دورهای پایین کشش خوبی دارد اما با افزایش دور موتور و سرعت سریعاً تسلیم می‌شود. به همین دلیل تریل‌بلیزر برای رسیدن از سرعت ۸۰ به ۱۱۰ کیلومتر بر ساعت به ۷ ثانیه زمان نیاز دارد که زمان زیادی است. این ماشین همچنین ظرف ۹.۴ ثانیه از صفر به سرعت ۹۶ کیلومتر بر ساعت می‌رسد و مسافت ۴۰۰ متر را در ۱۷.۱ ثانیه طی می‌کند.

البته این‌ها بدترین اعدادی نیستند که تاکنون در سگمنت کراس‌اوورهای ساب‌کامپکت تجربه کرده‌ایم زیرا این عنوان به تویوتا C-HR با شتاب صفر تا ۹۶ کیلومتر ۱۰.۹ ثانیه اختصاص دارد اما بااین‌حال اعداد ناامیدکننده‌ای هستند و نباید فراموش کرد که این پیشرانهٔ قوی‌تر تریل‌بلیزر است. از سمت دیگر، در بالاترین پرفورمنس این بخش کیا سلتوس با پیشرانهٔ چهار سیلندر توربو و شتاب تنها ۶.۶ ثانیه قرار دارد. البته طبیعتاً یک پیشرانهٔ سه سیلندر کم‌حجم موجب کاهش مصرف سوخت می‌شود اما بااین‌وجود مصرف سوخت تریل‌بلیزر هم خیلی بهتر از رقبای چهار سیلندر نیست زیرا در آزمایش مصرف سوخت ما با سرعت ۱۲۰ کیلومتر بر ساعت در بزرگراه، مصرف ۷.۶ لیتر در هر صد کیلومتر را به ثبت رساند درحالی‌که مصرف سوخت سلتوس و سوبارو کراس‌تِرک در همین آزمایش به ترتیب ۷.۸ و ۷.۳ لیتر در هر صد کیلومتر بوده است.

هرچند ممکن است طراحی بیرونی تریل‌بلیزر RS از کامارو و همین‌طور برادر بزرگ‌ترش بلیزر الهام گرفته باشد اما رانندگی و هندلینگ آن این‌گونه نیست. فرمان سریع خودرو در رانندگی‌های شهری به آن احساس چابکی می‌دهد اما در سرعت‌های بزرگراهی بیش‌ازحد تیز و حساس است هرچند که بعد از کمی رانندگی راننده به آن عادت می‌کند. همچنین فرمان سریع در جاده‌های پیچ‌درپیچ به ویژگی مثبتی تبدیل می‌شود اما بااین‌حال تریل‌بلیزر احساس اشتیاق را مثل مزدا CX-30 به راننده منتقل نمی‌کند. علاوه بر این، رینگ‌های ۱۸ اینچی تریل‌بلیزر RS هم سواری را خشک کرده‌اند.

در بخش فضای داخلی و راحتی سرنشینان اما تریل‌بلیزر می‌درخشد زیرا فضای داخلی آن بیش از ۱۴۰ لیتر از ترکس بیشتر است. در داخل این ماشین فضای زیادی وجود دارد، فضای پای عقب خوب است و چهار بزرگ‌سال به‌راحتی زیر سقف بلند آن جای می‌گیرند. پشت صندلی‌های عقب هم ۷۱۰ لیتر فضای بار وجود دارد که هم از ترکس بزرگ‌تر است و هم می‌توان کف صندوق بار را تنظیم کرد تا هنگام خواباندن صندلی‌های عقب فضای مسطحی ایجاد گردد. همچنین پشتی صندلی سرنشین جلو را هم می‌توان به سمت جلو خم کرد تا امکان حمل اشیاء طویل فراهم گردد.

تریل‌بلیزر یکی از بهترین طراحی‌های بیرونی را در کلاس خود دارد و از کابین بسیار راحت و جاداری برخوردار است اما هرچند شورلت در طراحی داخل و خارج این کراس‌اوور جدید موفق بوده است، پیشرانهٔ سه سیلندر از جذابیت رانندگی آن کاسته است. همچنین یکی دیگر از ویژگی‌های منفی تریل‌بلیزر قیمت بالا در تیپ‌های RS و اکتیو است که اگر یک پیشرانهٔ قوی‌تر برای آن‌ها ارائه شود مطمئناً بهتر می‌توانیم با این قیمت بالا کنار بیاییم اما با این پیشرانهٔ ۱.۳ لیتری سه سیلندر و این برچسب قیمتی، رقبایی مثل مزدا CX-30 و هیوندای کُنا تجربهٔ رانندگی بهتر و ارزش بالاتری دارند.

مشخصات فنی

Chevrolet Trailblazer RS 2021
پیشرانه۱.۳ لیتری I3 توربو
قدرت۱۵۵ اسب بخار
گشتاور۲۳۵ نیوتن متر
گیربکس۹ سرعته اتوماتیک
محور محرکچهارچرخ
شتاب صفر تا ۹۶۹.۴ ثانیه
مسافت ۴۰۰ متر۱۷.۱ ثانیه
مصرف سوخت۸.۴ لیتر ترکیبی
فاصلهٔ محوری۲,۶۳۹ میلی‌متر
طول۴,۴۱۲ میلی‌متر
وزن۱۵۰۷ کیلوگرم
حجم صندوق بار۷۱۰ لیتر
قیمت پایه۲۷,۸۹۵ دلار
قیمت مورد آزمایش۳۰,۵۸۰ دلار

 


سرانجام پس از مدت‌ها انتظار فورد برانکوی جدید رسماً معرفی شد و یکی از مشهورترین نام‌ها در تاریخ خودروسازی آمریکا زنده شد. برانکوی جدید علاوه بر نسخهٔ دودر معمول برای اولین بار در نسخهٔ چهاردر هم ارائه شده درحالی‌که فورد یک برادر کوچک‌تر و شهری‌تر بنام برانکو اسپرت را هم برای آن تدارک دیده است. به گفتهٔ فورد، نسل جدید برانکو برای عملکرد و نه مُد طراحی شده و این شرکت برای فهمیدن آنچه که خریداران از یک برانکوی جدید می‌خواهند سال‌ها بی‌سروصدا فروم‌های مختلف را زیر نظر داشته است. فورد حتی خودروهای آفرودی بسیار غیرمتعارف مثل پولاریس RZR را موردبررسی قرار داده است تا مطمئن شود برانکوی جدید رهبر بخش اس‌یووی‌های آفرود خواهد بود.

برانکوی جدید با ۲۹۴ میلی‌متر فاصله از سطح زمین از این لحاظ در کلاس خود بهترین است و همچنین از لحاظ توانایی حرکت در آب نیز بهترین کلاس خود است زیرا می‌تواند تا عمق ۸۵۱ میلی‌متری آب حرکت کند. حداکثر زاویهٔ خروج این ماشین ۳۷.۲ درجه و زاویهٔ شکست آن ۲۹ درجه است. علاوه بر این، برای اولین بار امکان سفارش لاستیک‌های ۳۵ اینچی مستقیماً از کارخانه وجود دارد و برای کسانی که می‌خواهند از اعداد مذکور بهره‌مند شوند سفارش این لاستیک‌ها ضروری است.

برانکو مدل ۲۰۲۱ با دو پیشرانهٔ اکوبوست مختلف عرضه می‌شود. موتور پایه یک نمونهٔ ۲.۳ لیتری چهار سیلندر توربو با ۲۷۰ اسب بخار قدرت و ۴۲۰ نیوتن متر گشتاور است اما کسانی که خواهان قدرت بیشتری هستند می‌توانند موتور ۲.۷ لیتری V6 توربو با ۳۱۰ اسب بخار قدرت و ۵۴۲ نیوتن متر گشتاور را انتخاب کنند. برای انتقال نیروی موتورها هم دو گیربکس مختلف شامل هفت سرعتهٔ دستی جدید با دندهٔ کرال به‌صورت استاندارد فقط در مدل‌های چهار سیلندر و یک نمونهٔ ۱۰ سرعتهٔ اتوماتیک می‌شود.

علاوه بر این، خریداران می‌توانند از بین دو سیستم ۴×۴ مختلف هم یکی را انتخاب کنند. سیستم پایه به یک گیربکس کمکی دو سرعتهٔ الکترونیکی مجهز است درحالی‌که سیستم پیشرفتهٔ سفارشی از گیربکس کمکی الکترومکانیکی سود می‌برد. بنابراین کسانی که خواهان بیشترین توانایی آفرود و همین‌طور بهترین ضریب کرال در این کلاس هستند باید برانکوی چهار سیلندر با گیربکس دستی و سیستم ۴×۴ پیشرفته را انتخاب کنند.

علاوه بر این، فورد برای برانکو طیف گسترده‌ای از تکنولوژی‌ها را هم برای کمک به ماجراجویی‌های آفرودی ارائه کرده است. این تکنولوژی‌ها شامل تریل کنترل که یک کروز کنترل سرعت‌پایین برای رانندگی در مسیرهای ناهموار است، دستیار چرخش تریل که با کمک سیستم کنترل بُرداری گشتاور شعاع چرخش را در مسیرهای آفرود کاهش می‌دهد و سیستم رانندگی با یک پدال که به راننده کمک می‌کند در هنگام بالا رفتن از صخره‌ها دقت بیشتری داشته باشد می‌شود.

هردو نسخهٔ دور و چهاردر برانکو به درهای بدون فریم منحصربه‌فردی مجهز هستند که جدا کردن آن‌ها آسان‌تر از جیپ رانگلر است. در نسخهٔ چهاردر حتی می‌توان درهای جدا شده را در کیسه‌های محافظ ویژه‌ای گذاشته و در صندوق بار قرار داد. همچنین آینه‌های جانبی هم روی ستون‌های A نصب شده‌اند که این یعنی برخلاف رانگلر، هنگام جدا کردن درها، در جای خود باقی می‌مانند.

نسخه‌های دودر برانکو از سقف سخت سه‌قسمتی جداشونده برخوردارند درحالی‌که نسخه‌های چهاردر به‌صورت استاندارد به سقف نرم با چهار قسمت جداشونده مجهز شده‌اند. البته برای نسخهٔ چهاردر امکان سفارش سقف سخت هم وجود دارد. به گفتهٔ فورد، هر پانل از سقف خودرو صرفاً با باز کردن چفت‌ها از داخل به‌راحتی توسط یک نفر قابل برداشتن است. علاوه بر این، گزینه‌های شخصی‌سازی زیادی مثل مدل‌های مختلف درها، سپرهای فولادی ماژولار با وینچ یکپارچه، طراحی‌های مختلف جلوپنجره، ریل‌های روی سقف، نوار چراغ LED و حتی طیفی از گِل‌پخش‌کن‌ها هم برای برانکو ارائه شده است.

کابین برانکوی جدید نیز مثل بیرون آن از برانکوی اولیه الهام گرفته است زیرا طراحی داخلی آن ساده و درعین‌حال بسیار کاربردی است. در اینجا کنترل‌ها و آمپرها به‌راحتی قابل‌مشاهده هستند و دستگیره‌هایی هم در طرفین داشبورد و همین‌طور روی کنسول مرکزی تعبیه شده است. علاوه بر این، کابین برانکو ضد آب هم هست و از کف لاستیکی با پیچ تخلیه، دکمه‌های ضد آب و تودوزی مقاوم در برابر آب بهره می‌برد. روی داشبورد خودرو نیز می‌توان وسایل مختلفی مثل گوشی‌های هوشمند، دوربین‌ها و… را نصب کرد.

یکی دیگر از ویژگی‌های داخلی برجستهٔ برانکو برخورداری از صفحه‌نمایش ۱۲ اینچی لمسی با جدیدترین نسخه از سیستم اطلاعاتی-سرگرمی SYNC4 فورد است که از ویژگی‌هایی مثل به‌روزرسانی اینترنتی و ناوبری آفرود هم سود می‌برد. این سیستم همچنین از دوربین ۳۶۰ درجه برای نشان دادن مسیرهای آفرود استفاده می‌کند تا به دید راننده در مواقعی مثل بالا رفتن از صخره‌ها کمک کند. البته نمایشگر ۱۲ اینچی به‌صورت سفارشی ارائه می‌شود و نمایشگر استاندارد برانکو از نوع ۸ اینچی است. فورد برای برانکو همچنین یک سیستم اختصاصی مدیریت مسیر را هم در نظر گرفته که از حالت‌های رانندگی مختلفی شامل معمولی، اکو، اسپرت و لغزنده به همراه حالت‌های شن و ماسه، گل‌ولای، باجا و کرال برای رانندگی‌های آفرود برخوردار است.

برانکوی جدید مثل اس‌یووی‌های سنتی روی ساختار بدنه روی شاسی ساخته شده که از یک شاسی فولادی مستحکم استفاده می‌کند. این ویژگی موجب شده میزان جابجایی سیستم تعلیق برانکو بهترین در کلاس خود و ۱۷ درصد بیشتر از نزدیک‌ترین رقیب خود باشد. در جلوی خودرو برای کنترل و راحتی بهتر از سیستم تعلیق کاملاً مستقل با دیفرانسیل Dana AdvanTEK استفاده شده درحالی‌که عقب هم به‌منظور استحکام و کنترل آفرود به تعلیق پنج اتصالی با فنرهای پیچشی مجهز شده است. برای هردو محور قفل دیفرانسیل هم قابل سفارش است. علاوه بر این، امکان سفارش کمک‌فنرهای Bilstein با قابلیت جابجایی طولانی و نوار تثبیت‌کنندهٔ هیدرولیکی نیمه فعال با امکان قطع کردن هم برای خودرو قابل سفارش است.


فورد برانکو مدل ۲۰۲۱ در هفت تیپ مختلف ارائه می‌شود که البته یکی از آن‌ها نسخهٔ اولیه یا First Edition بوده و تولید آن به ۳۵۰۰ دستگاه محدود خواهد بود. علاوه بر این، چهار پکیج مختلف همراه با آپشن‌های فراوان و بیش از ۲۰۰ نمونه لوازم جانبی گوناگون هم برای برانکو ارائه می‌شود تا خریداران بتوانند خودروی خود را شخصی‌سازی کنند. فورد هنوز جزئیات کامل و دقیق قیمت‌گذاری برانکوی جدید را اعلام نکرده اما گفته است قیمت پایهٔ آن برای مدل دودر چهار سیلندر از ۲۹,۹۹۵ دلار آغاز می‌شود. تولید برانکو از اوایل سال آینده آغاز و اولین نمونه‌های آن در بهار آینده راهی نمایندگی‌های فروش خواهند شد.


هم‌زمان با بازگشت فورد برانکو، سازندهٔ آمریکایی عضو جدیدی بنام برانکو اسپرت را هم به این خانواده اضافه کرده است. برانکو اسپرت برای جذب خریدارانی طراحی شده که خواهان چیزی کمی سرسخت‌تر و آفرودی‌تر از کراس‌اوورهای معمولی هستند. این ماشین با نگاه کاملی به برانکوی اصلی طراحی شده و توانایی‌های آفرود غافلگیرکننده‌ای را در بخش ساب‌کامپکت ارائه می‌کند.

فورد در طول توسعهٔ برانکو اسپرت تحقیقات گسترده‌ای انجام داده و خریداران بالقوه به این شرکت گفته‌اند که این ماشین باید با روح و هویت برانکو مطابقت داشته باشد. درنتیجه، برانکو اسپرت طراحی ساده خالصی دارد که هم برانکوی اولیه و هم نسخهٔ جدید آن‌را منعکس می‌کند. با توجه به اینکه هردو نسخهٔ برانکو در کنار هم و توسط یک نفر طراحی شده‌اند، در ظاهر اشتراکاتی باهم دارند. این موضوع خصوصاً در بخش جلوی آن‌ها دیده می‌شود زیرا برانکو اسپرت از جلوپنجره‌ای مشابه برادر بزرگ‌تر خود برخوردار است که توسط چراغ‌های بیضی‌شکلی احاطه شده است.

الهام از برانکوی بزرگ در قسمت‌های دیگر برادر کوچک هم قابل‌مشاهده است که ازجملهٔ آها می‌توان به بدنهٔ جعبه‌ای شکل و روکش‌های پلاستیکی بدنه اشاره کرد. طراحان همچنین اوورهنگ‌های کوتاهی برای برانکو اسپرت در نظر گرفته‌اند تا توانایی‌های آفرود آن به حداکثر برسد. ازجملهٔ دیگر ویژگی‌های قابل‌توجه این کراس‌اوور آفرودی هم می‌توان به دریچه‌های روی گلگیرهای جلو و سقف به سبک سافاری اشاره کرد که دومی ویژگی‌ای کاربردی است زیرا فضای سر بیشتر برای صندلی‌های عقب و فضای بار بیشتری را فراهم می‌کند.

در عقب برانکو اسپرت چراغ‌هایی جسورانه و نوشتهٔ برجستهٔ BRONCO SPORT روی درب صندوق جالب‌توجه می‌کند. این خودرو همچنین به سبک اس‌یووی‌های قدیمی آمریکایی به شیشهٔ عقب باز شونده هم مجهز شده که این یعنی برای گذاشتن چیزهای کوچک در صندوق بار نیازی به باز کردن درب صندوق نیست. در بخش ابعاد هم برانکو اسپرت ۴,۳۸۷ میلی‌متر طول، ۲,۰۸۸ میلی‌متر عرض و بین ۱,۷۸۳ میلی‌متر تا ۱,۸۹۰ میلی‌متر ارتفاع دارد درحالی‌که فاصلهٔ محوری آن‌هم برابر با ۲,۶۷۰ میلی‌متر است. این یعنی برانکو اسپرت ۱۹۸ میلی‌متر کوتاه‌تر، ۸۶ میلی‌متر باریک‌تر و ۱۴۷ بلندتر از مدل اسکیپ بوده و ۴۱ میلی‌متر هم فاصلهٔ محوری کمتری نسبت به آن دارد.

طراحی بدون پیچیدگی برانکو اسپرت در کابین آن‌هم ادامه پیدا کرده است و خریداران از کابینی ساده با کنترل‌های در دسترس برخوردار خواهند بود. در بالای داشبورد خودرو یک نمایشگر هشت اینچی برای سیستم اطلاعاتی-سرگرمی SYNC 3 قرار گرفته که توسط دریچه‌های تهویهٔ عمودی و کنترل‌های دوار سیستم صوتی احاطه شده است. در پایین هم کنترل‌های سیستم صوتی و کنسول مرکزی ساده با شیفتر دوار به چشم می‌خورد. هرچند کابین برانکو اسپرت تا حدودی پایه‌ای به نظر می‌رسد اما در آن ویژگی‌های جالبی مثل تسمه‌های نگه‌دارندهٔ Molle، جیب‌های زیپ‌دار پشت صندلی‌ها و دربازکن بطری‌های نوشابه در صندوق بار دیده می‌شود.

علاوه بر این، فورد درب صندوق بار را به چراغ‌های مه شکن LED هم مجهز کرده که مساحتی تا ۱۲ متر را روشن می‌کنند و به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که در هنگام ماجراجویی‌های خارج از جاده‌ای مورداستفاده قرار گیرند زیرا در طبیعت هیچ چراغی وجود ندارد؛ اما توجه به قسمت بار به همین‌جا ختم نمی‌شود زیرا برانکو اسپرت به یک میز کشویی هم مجهز شده که می‌تواند به‌عنوان یک میز کار مورداستفاده قرار گیرد. خریداران همچنین می‌توانند از کف‌پوش لاستیکی قابل شستشو و یک اینورتر ۴۰۰ واتی برای برق دادن به اسباب‌بازی‌ها هم استفاده کنند.

برانکو اسپرت در پنج تیپ مختلف بنام‌های Base، Big Bend، Outer Banks، Badlands و First Edition عرضه خواهد کرد که تیپ پایه خیلی ساده و بدون تجهیزات است اما در تیپ Big Bend صندلی‌های پارچه‌ای با قابلیت تمیز کردن آسان، صندلی‌های عقب تاشو، سیستم ورود بدون کلید، شیشه‌های دودی، کف صندوق بار لاستیکی و جیب‌های زیپ‌دار مذکور به خودرو اضافه می‌شود. تیپ Outer Banks لوکس‌تر بوده و از صندلی‌های جلوی چرمی با گرم‌کن و تنظیم برقی، نورپردازی داخلی، سیستم استارت از راه دور و نمایشگر ۶.۵ اینچی دیجیتالی در صفحه آمپر برخوردار است.

تیپ Badlands نسخه‌ای متمرکز بر آفرود است که در ادامه بیشتر بدان خواهیم پرداخت درحالی‌که نسخهٔ اولیه یا First Edition که بر اساس تیپ Badlands ساخته شده هم تنها در ۲ هزار دستگاه تولید می‌شود. این نسخهٔ ویژه به تریم مشکی‌رنگ، پکیج بکسل، رینگ‌های ۱۷ اینچی با لاستیک‌های ۲۹ اینچی آل‌ترین صندلی‌های چرمی Navy Pier، غربیلک فرمان چرمی با گرم‌کن، سانروف برقی و سیستم صوتی B&Q با ۱۰ بلندگو مجهز شده است.

در برانکو اسپرت مجموعهٔ سیستم‌های کمک‌رانندهٔ فورد به‌صورت استاندارد در قالب پکیج ایمنی Co-Pilot360 ارائه شده که شامل دستیار پیش از برخورد با ترمز اضطراری اتوماتیک، هشدار برخورد جلو، پایش نقاط کور، هشدار عبور و مرور عقب، دستیار حفظ حرکت میان خطوط، دوربین دید عقب و نوربالای خودکار می‌شود. علاوه بر این، خریداران می‌توانند این پکیج را به نسخهٔ Co-Pilot360 Assist+ ارتقاء دهند که کروز کنترل تطبیقی با قابلیت توقف و حرکت و حفظ حرکت میان خطوط، دستیار فرمان و فعال کردن ناوبری با صدا را اضافه می‌کند.

فورد برای برانکو دو پیشرانهٔ توربوشارژ مختلف را در نظر گرفته است. موتور پایه یک نمونهٔ ۱.۵ لیتری سه سیلندر اکوبوست با ۱۸۱ اسب بخار قدرت و ۲۵۷ نیوتن متر گشتاور است درحالی‌که تیپ Badlands به یک موتور قوی‌تر ۲ لیتری چهار سیلندر اکوبوست با ۲۴۵ اسب بخار قدرت و ۳۷۲ نیوتن متر گشتاور مجهز شده است. این اعداد بهترین در این کلاس هستند و نشان می‌دهند که برانکو اسپرت در جاده و خارج از جاده قدرت زیادی خواهد داشت. انتقال نیروی هردو موتور توسط یک گیربکس هشت سرعتهٔ اتوماتیک صورت می‌گیرد اما نسخهٔ ۲ لیتری از خنک‌کنندگی بیشتر و سیستم SelectShift با پدال‌های تعویض دندهٔ پشت غربیلک فرمان برخوردار خواهد بود.

ازآنجایی‌که این کراس‌اوور ساب‌کامپکت نام برانکو را گرفته است فورد اطمینان حاصل کرده که از توانایی‌های آفرود قابل‌توجهی برخوردار باشد. بدین منظور، برانکو اسپرت به سیستم تعلیق تریل و سیستم مدیریت مسیر با هفت حالت رانندگی مختلف مثل معمولی، اکو، اسپرت، لغزنده و شن و ماسه مجهز شده است. علاوه بر این، کراس‌اوور جدید فورد از سیستمی بنام تریل کنترل هم برخوردار است که مثل کروز کنترل برای آفرود عمل می‌کند. هنگامی‌که این سیستم فعال شود، خودرو به‌صورت خودکار می‌تواند با حداکثر سرعت ۳۲ کیلومتر بر ساعت به سمت جلو یا با سرعت ۱۰ کیلومتر بر ساعت به عقب حرکت کند. این سیستم گاز و ترمز را کنترل می‌کند تا راننده بجای توجه به گاز و ترمز روی پیمودن مسیر تمرکز کند.

برانکو اسپرت همچنین می‌تواند به یک دوربین آفرود سفارشی هم مجهز شود که با نمایش محیط اطراف روی نمایشگر داخلی، امکان مشاهدهٔ موانعی که به‌طورمعمول از دید راننده پنهان هستند را فراهم می‌کند؛ اما برای کسانی که توانایی‌های آفرود بیشتری می‌خواهند، مدل Badlands ارائه شده است. این مدل به سیستم چهارچرخ محرک پیشرفته‌تر با محور محرک عقب دوکلاچه و یک قفل دیفرانسیل مجهز شده است. این مدل همچنین از تنظیم منحصربه‌فرد تعلیق با کمک‌های عقب بزرگ‌تر، فنرهای نرم‌تر و آنتی‌رول بار هم سود می‌برد. محافظت از زیر خودرو، حالت‌های رانندگی بیشتر (گِل‌ولای و کرال) و رینگ‌های ۱۷ اینچی پوشیده با لاستیک‌های ۲۹ اینچی آل‌ترین هم از دیگر ویژگی‌های این مدل هستند.

برانکو اسپرت هنگامی‌که به همهٔ قطعات آفرودی مجهز باشد، با ۲۲۴ میلی‌متر، بیشترین فاصله از سطح زمین را در کلاس خود ارائه می‌کند. این ماشین همچنین با زاویهٔ ورود ۳۰.۴ درجه، زاویهٔ خروج ۳۳.۱ درجه و زاویهٔ شکست ۲۰.۴ درجه، جیپ کامپس تریل‌هاوک را مغلوب می‌کند. ضریب کرال برانکو اسپرت ۱۸:۱ است و می‌تواند تا عمق ۶۰ سانتیمتری آب حرکت کند. قیمت فورد برانکو اسپرت مدل ۲۰۲۱ از ۲۸,۱۵۵ دلار آغاز می‌شود و اواخر سال جاری راهی نمایندگی‌های فروش خواهد شد. فورد هم‌اکنون با پرداخت ۱۰۰ دلار سفارشات خرید برای این خودرو را می‌پذیرد.


صدای متمایز پیشرانه‌ی ۱۰ سیلندر… خودروهای شاخصی در دنیا وجود دارد که از چنین نیروگاهی استفاده می‌کنند و در این ویدئو ما شاهد دو نمونه از برجسته‌ترین آن‌ها خواهیم بود. داج وایپر در طول عمر حدود ۳۰ ساله خود فقط از چنین پیشرانه‌ای استفاده کرده است. آئودی R8 نیز به سلاح مخوف لامبورگینی مجهز بوده و حالا زمان آن فرا رسیده تا این دو خودرو در یک مسابقه هیجان‌انگیز داشته‌های خود را به رخ یکدیگر بکشند.

هر دو خودرو از پیشرانه‌های ۱۰ سیلندر تنفس طبیعی استفاده کرده و ظرفیت حمل ۲ نفر را دارند. کانال یوتیوب تراک دی اخیراً برخی ویدئوی های درگ از خودروهای متنوع را منتشر کرده است و نهایتاً دو خودرو به فینال راه یافته‌اند که یکی پیشرانه جلو و دیگری پیشرانه وسط بوده است.

البته این دو خودرو خیلی هم شبیه هم نیستند. جدای از مکان جاگذاری پیشرانه، وایپر اندکی اصلاح شده و دارای هدرز و تنظیمات پیشرانه بهتر است. در ویدئو گفته می‌شود که پیشرانه ۸.۴ لیتری این خودرو قدرت حدود ۷۰۰ اسبی تولید می‌کند که در مقایسه با قدرت ۵۳۲ اسبی نسل دوم R8 بسیار ناعادلانه به نظر می‌رسد. البته R8 خودرویی چهار چرخ محرک بوده و از گیربکس دوکلاچه سود می‌برد. البته پیشرانه این خودرو نیز استوک نیست و از تیون مرحله ۲ استفاده کرده و قدرت ۶۷۰ اسبی دارد. در کل این مسابقه می‌تواند جذاب باشد.

شکل برگزاری مسابقه هم کمی متفاوت است. بجای لانچ دو خودرو از حالت س و طی مسافت ۴۰۰ متر، این درگ به‌صورت رولینگ انجام می‌شود. باید اذعان کرد راننده آئودی به نظر می‌رسد کمی زودتر لانچ کرده و اوضاع را تحت کنترل دارد.

در مسابقه دوم وایپر احتمالاً کمی دست برتر را داشته است. مزیت این خودرو از همان ابتدا دیده شده و وایپر پیروز میدان می‌شود. درگ رولینگ از سرعت پایین‌تر هم انجام می‌شود ولی مشخص نیست که سرعت پایین‌تر برای وایپر مزیت بوده است یا خیر.

با پیروزی‌ای که دو خودرو به دست می‌آورند مسابقه سوم تعیین کننده برنده نهایی خواهد بود اما متأسفانه مشکلات فنی مانع از برگزاری آن می‌شود. به همین خاطر مسابقه با سؤالاتی به پایان می‌رسد. به نظر می‌رسد وایپر مزیت محسوسی داشته اما آئودی هم حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. شاید برنده واقعی این مسابقه ما هستیم که می‌توانیم از سمفونی گوش‌نواز دو سوپرکار ۱۰ سیلندر لذت ببریم!


سال ۲۰۱۴ آخرین باری بود که شاهد یک مرسدس Black Series یا سری سیاه بودیم ولی می‌دانستیم که یک سری سیاه جدید هم در راه است. این موضوع در ابتدا توسط تصاویر جاسوسی مشخص شد، سپس تصاویری به بیرون درز کردند و سرانجام خود مرسدس رسماً این خبر را اعلام کرد؛ بنابراین ما می‌دانستیم که این سری سیاه جدید چه ظاهری دارد و همچنین خبر داشتیم که زیر کاپوت آن چه میزان قدرت پنهان شده است. حال اما شاهد ادامهٔ داستان مرسدس AMG GT Black Series هستیم چون این ماشین رسماً معرفی شده و مرسدس آن‌را مظهر کاملی از سنت غنی موتوراسپرت خود توصیف کرده است.

از همین ابتدا سراغ اصل مطلب یعنی قلب تپندهٔ جذاب AMG GT سری سیاه برویم. در سینهٔ این دایناسور اشتوتگارتی یک نیروگاه ۴ لیتری V8 توئین توربو قرار گرفته که خروجی چشمگیری معادل ۷۳۰ اسب بخار قدرت و ۸۰۰ نیوتن متر گشتاور دارد. شاید فکر کنید این همان موتور ۴ لیتری آشنای مرسدس است اما این‌گونه نیست زیرا این موتور تغییر بزرگی را تجربه کرده و به میل‌لنگ خطی مجهز شده است و همین تغییر کافی است تا مرسدس این را یک پیشرانهٔ جدید بداند و نام جدید M178 LS2 را بر آن بگذارد.

ردلاین این موتور ۷۲۰۰ rpm است و اوج قدرت آن بین ۶۷۰۰ تا ۶۹۰۰ rpm ارائه می‌شود. برخلاف دیگر هیولاهای مرسدس اما این پیشرانه کوه عظیمی از گشتاور را تولید نمی‌کند اما بااین‌حال ۸۰۰ نیوتن متر هنوز هم رقم قابل‌توجهی است که از دور ۲۰۰۰ rpm ارائه می‌شود و تا ۶۰۰۰ rpm ثابت می‌ماند. توربوشارژرهای توئین اسکرول این موتور نیز حداکثر ۲۴.۶ psi فشار هوا را به داخل آن تزریق می‌کنند درحالی‌که اینترکولرهای بزرگ‌تر هم به پایین آمدن دمای هوای ورودی کمک می‌کنند.

انتقال نیروی این موتور توسط همان گیربکس هفت سرعتهٔ اتوماتیک دوکلاچهٔ قبلی صورت می‌گیرد ولی این گیربکس برای مطابقت با نیروی عظیم پیشرانه تقویت شده است. همان‌طور که انتظار می‌رود، نتیجهٔ این نیروی فوق‌العاده سرعتی چشمگیر است به‌گونه‌ای که AMG GT سری سیاه ظرف تنها ۳.۲ ثانیه از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت می‌رسد و در کمتر از ۹ ثانیه به سرعت ۲۰۰ کیلومتر بر ساعت دست پیدا می‌کند. اگر راننده همچنان پای خود را تا انتها روی پدال گاز فشار دهد نیز می‌تواند به حداکثر سرعت ۳۲۵ کیلومتر بر ساعت برسد.

از قوای محرکهٔ فوق‌العاده که بگذریم، ارتقاءهای آئرودینامیکی AMG GT سری سیاه هم بسیار گسترده بوده است و ویژگی‌های زیادی را از خودروهای مسابقه‌ای AMG GT3 و AMG GT4 قرض گرفته است. در جلوی خودرو، جلوپنجره بزرگ‌تر شده و سپر هم به باله‌های فیبر کربنی و یک اسپلیتر قابل تنظیم به‌صورت دستی مجهز شده است که این تغییرات نمای تهاجمی‌تر و وحشی‌تری را ایجاد کرده‌اند. همچنین به‌منظور کمک هم به خنک شدن موتور و هم آئرودینامیک خودرو، کاپوت و گلگیرهای جلو به دریچه‌های هوای بزرگی مجهز شده‌اند.

در پروفیل جانبی این سری سیاه جدید شاهد پانل‌های رکاب بزرگ‌تری هستیم که با تیغه‌های عقب و جلو ادغام شده است. سپر فیبر کربنی جدید با دیفیوزر بزرگ و چهار سر اگزوز اسپرت از جنس فولاد ضدزنگ و همین‌طور یک بال بسیار بزرگ فیبر کربنی دوتکه هم از ویژگی‌های قابل‌توجه عقب این ماشین هستند. این بال بزرگ را می‌توان هم به‌صورت دستی و هم اتوماتیک تنظیم کرد. به لطف همهٔ این اصطلاحات آئرودینامیکی، GT سری سیاه در سرعت ۲۵۰ کیلومتر بر ساعت ۴۰۰ کیلوگرم داون‌فورس تولید می‌کند.

همان‌طور که انتظار می‌رود، در AMG GT سری سیاه به‌طور گسترده‌ای از فیبر کربن استفاده شده است به‌گونه‌ای که تقریباً همهٔ پانل‌های بدنه مثل کاپوت، سقف و درب صندوق از فیبر کربن ساخته شده‌اند و به لطف استفادهٔ فراوان از این ماده، بدنه و شاسی خودرو بسیار مستحکم‌تر شده است. این ماشین همچنین به شیشه‌های نازک‌تر و همین‌طور رینگ‌های فورج‌کاری شدهٔ ۱۰ پرهٔ مشکی مات هم مجهز شده که در جلو ۱۹ اینچی و در عقب ۲۰ اینچی بوده و با لاستیک‌های میشلن پایلوت اسپرت کاپ ۲ پوشیده شده‌اند. مرسدس بنز فعلاً اعلام نکرده است که این اقدامات چقدر وزن AMG GT را کاهش داده است.

در داخل AMG GT سری سیاه تغییرات کمتری به چشم می‌خورد اما بااین‌حال صندلی‌های اسپرت فیبر کربنی با چرم ناپا، دوخت نارنجی‌رنگ، تریم فیبر کربنی مات، غربیلک فرمان AMG پرفورمنس و رو دری‌های سبک‌وزن با دستگیره‌های حلقه‌ای از ویژگی‌های خاص کابین این سوپراسپرت وحشی هستند. کسانی که خواهان فضای منحصربه‌فردتری هستند نیز می‌توانند پکیج AMG Track را سفارش دهند که کمربندهای ایمنی چهار نقطه‌ای، کپسول آتش‌نشانی و رول کیج سبک‌وزن تیتانیومی را به کابین خودرو اضافه می‌کند. البته این پکیج فقط در بازارهای منتخب قابل سفارش خواهد بود که شامل ایالات‌متحده نمی‌شود.

این GT سری سیاه مثل AMG GT R از سیستم تعلیق فنر بالا با سیستم دامپینگ تطبیقی استفاده می‌کند. علاوه بر این، آنتی‌رول بارهای جلو و عقب و همین‌طور زاویهٔ کمبر خودرو نیز به‌صورت دستی قابل تنظیم هستند. این ماشین همچنین به سیستم ترمز سرامیکی با لنت‌ها و دیسک‌های موتوراسپرت مجهز شده است که برای مقاومت در برابر دما و خوردگی بهینه شده‌اند.

یکی از جالب‌ترین ویژگی‌های AMG GT سری سیاه اما انتخاب‌گر کوچکی در داخل است که کنترل کشش AMG نام دارد. این سیستم برای سرگرمی و تفریح راننده طراحی شده زیرا نُه سطح لغزش مختلف برای محور عقب را فراهم می‌کند. سطح یک برای رانندگی در شرایط مرطوب با ضریب ایمنی بالا طراحی شده است درحالی‌که در سطح نُه امکان حداکثر لغزش و دود کردن لاستیک‌ها فراهم می‌شود. مرسدس فعلاً هیچ اطلاعاتی در مورد قیمت و زمان عرضهٔ AMG GT Black Series منتشر نکرده است.


تیم بازاریابی جیپ بهترین تلاش‌های خود را برای جلب‌توجه همگانی به رانگلر انجام داده است. این کار در زمانی انجام می‌شود که رقیب خبرساز رانگلر یعنی فورد برانکو معرفی شده است. درست چند ساعت پیش از معرفی برانکو جیپ کانسپت روبیکان ۳۹۲ با پیشرانه ۸ سیلندر را معرفی کرد و اندکی بعد نیز گفته شود احتمال تولید این خودرو وجود دارد. حالا هم که برانکو پدیدار شده جیپ دوباره با تیزری جدید و هیجان‌انگیز خبرساز شده است!

در کلیپ ۱۵ ثانیه‌ای منتشر شده پیش‌نمایشی از نسخه پلاگین هیبریدی رانگلر به چشم می‌خورد. در این کلیپ رانگلر پلاگین هیبریدی را می‌بینیم که در منظره‌ای زیبا حرکت کرده و به حدی آرام و متین است که آرامش شب را به هم نمی‌زند.

نسخه پلاگین هیبریدی این آفرودر نمادین اولین بار در ژانویه سال جاری پدیدار شد یعنی زمانی که نسخه پیش‌تولیدی آن در CES 2020 به نمایش درآمد. در آن زمان جیپ اعلام کرد جزئیات بیشتر از این خودرو را اواخر سال جاری منتشر خواهد کرد.

جیپ در این ویدئو هیچ اطلاعات اضافه‌ای از خودرو به جز نام رسمی آن یعنی رانگلر ۴xe را منتشر نکرده و به گفتن عبارت به زودی” بسنده کرده است. فعلاً نمی‌دانیم که زیر پوست این خودرو چه چیزی قرار دارد اما گفته می‌شود قوای محرکه پلاگین هیبریدی رانگلر ۴xe از پیشرانه ۶ سیلندر ۳.۶ لیتری کنونی استفاده خواهد کرد. بخش الکتریکی این معادله نیز ظاهراً در محفظه‌ای زیر خودرو و بین اگزوز و میل‌لنگ قرار خواهد داشت.

ما همچنین نمی‌دانیم که آیا این خودرو فقط به‌صورت چهار درب عرضه خواهد شد یا نسخه دو درب نیز از آن سود خواهد برد. از آنجایی که پیکاپ گلادیاتور از نظر فنی مشابه رانگلر بوده و هر دو در یک کارخانه تولید می‌شوند احتمال دارد این خودرو نیز با قوای محرکه هیبریدی عرضه شود اما فعلاً چنین چیزی تائید نشده است.


پس از غیبتی ۲۵ ساله فورد برانکو بازگشته و با توجه به واکنش‌های اولیه می‌توان گفت این خودرو در بازار گل خواهد کرد. ما قبلاً گفته بودیم که این خودرو با چندین پکیج تجهیزاتی، نسخه‌های سفارشی و تولید محدود در طی سالیان آینده معرفی خواهد شد و شاید هم نسخه پیکاپ آن تولید شود. هنوز پاسخ دقیقی به این سوال داده نشده اما حداقل هم‌اکنون می‌توانیم به لطف دنیای مجازی بدانیم برانکو اسپورت پیکاپ چه شکلی می‌تواند داشته باشد.

این رندرها تنها یک روز پس از معرفی این خودرو منتشر شده و نشان دهنده‌ی یک پیکاپ لایف استایل است که نمای جلوی خود را از برانکو اسپرت به عاریت گرفته است. صادقانه باید گفت ما انتظار نداریم پیکاپ جدید فورد شبیه این رندرها باشد اما خب ارزش نگاه کردن را دارد.

طبق خبرهای منتشر شده در سال گذشته احتمال دارد فورد پیکاپ کامپکت و جدیدی را در آمریکا و با نام برانکو عرضه کند. فعلاً جزئیاتی از این پروژه احتمالی منتشر نشده اما با توجه به این برانکو زیر برند جدید فورد است احتمال رخ دادن چنین چیزی وجود دارد.

همچنین در آوریل سال جاری گفته شد پیکاپ جدیدی که در جایگاهی پایین‌تر از رنجر قرار می‌گیرد شاید از قوای محرکه مشترک با برانکو اسپرت استفاده کند. به این ترتیب خودروی موردبحث می‌تواند از پیشرانه‌های ۱.۵ و ۲ لیتری توربوی اکوبوست و گیربکس ۸ سرعته اتوماتیک و سیستم چهار چرخ محرک سود ببرد.

هنوز تکه‌های زیادی از پازل باید کنار یکدیگر قرار گیرد اما برانکو و برانکو اسپرت جدید نشان دادند که بازار چه واکنشی خواهد داشت. آیا پیکاپ جدید هم چنین عمل خواهد کرد؟ زمان همه‌چیز را نشان خواهد داد…


پس از انتشار برخی شایعات طی ماه‌های اخیر سرانجام به‌صورت رسمی تائید شد هیوندای پالیسید کالیگرافی ۲۰۲۱ در آمریکا عرضه خواهد شد. کالیگرافی نسخه پرچم‌دار این خانواده بوده و یک پله بالاتر از پالیسید لیمیتد قرار می‌گیرد. هیوندای به قیمت این خودرو اشاره نکرده اما برخی اسناد لو رفته نشان می‌دهند که بهای این شاسی‌بلند از ۴۸,۸۹۰ دلار شروع خواهد شد.

پالیسید کالیگرافی به‌صورت انحصاری با پیشرانه ۶ سیلندر ۳.۸ لیتری که قدرت ۲۹۱ اسب بخاری و گشتاور ۳۵۵ نیوتون متری دارد عرضه خواهد شد. این پیشرانه به یک گیربکس ۸ سرعته اتوماتیک و سیستم چهار چرخ محرک متصل خواهد بود.

کالیگرافی برخی تغییرات ظاهری نسبت به دیگر مدل‌ها را تجربه کرده است. از جمله این موارد می‌توان به جلوپنجره با طراحی متفاوت، آینه‌بغل‌ها با لامپ‌های ویژه، چراغ‌ترمز پهن و LED در عقب، رینگ‌های ۲۰ اینچی ویژه و… اشاره کرد.

داخل کابین پالیسید کالیگرافی نیز تمامی تجهیزات تریم لیمیتد دیده می‌شود که از جمله آن‌ها می‌توان پشت آمپرهای ۱۲.۳ اینچی، صفحه مرکزی ۱۰.۲۵ اینچی با ناوبری، طراحی هفت نفره با دو صندلی کاپیتانی در ردیف دوم، فرمان چرمی، پانل درب‌های دوخته شده، پوشش سقف جیر و محافظ بخش بار را نام برد.

هیوندای در کره جنوبی نسخه‌ای ویژه از پالیسید را نیز عرضه می‌کند که بالاتر از کالیگرافی قرا می‌گیرد. این مدل VIP دارای صندلی‌های لوکس‌تر و راحت‌تری در ردیف دوم داشته و از صفحه‌نمایش ویژه این بخش استفاده شده است. صندلی‌ها دارای پشت‌سری‌ها با بلندگوهای داخل آن‌ها می‌باشند. همچنین نگهدارنده های فنجان گرم و سرد شونده نیز در این نسخه دیده می‌شود. هیوندای فعلاً این مدل را در آمریکا معرفی نکرده و این امر منطقی به نظر می‌رسد زیرا در این صورت پالیسید می‌تواند روی فروش محصولات برند لوکس جنسیس تأثیر بگذارد.


نسل جدید فورد F150 بسیار موردتوجه قرار گرفته و از ویژگی‌های جدید زیادی برخوردار شده است. تاکنون اما قیمت‌گذاری این نسل یک علامت سؤال بود ولی خوشبختانه حالا قیمت دقیق آن مشخص شده است. بر اساس گزارشی که توسط CarsDirect منتشر شده است، قیمت پایهٔ F150 مدل ۲۰۲۱ از ۳۰,۶۳۵ دلار برای تیپ XL تک کابین ۴×۲ آغاز می‌شود. این قیمت پایهٔ نسل جدید پیکاپ فول سایز فورد تنها ۱۹۵ دلار نسبت به نسل قبلی افزایش پیدا کرده است.

F150 با این قیمت دقیقاً بین رقبای خود قرار می‌گیرد یعنی کمی بالاتر از شورلت سیلورادو با قیمت پایهٔ ۳۰,۰۹۵ دلار برای نسخهٔ کاری تک کابین ۴×۲ و پایین‌تر از دوج رم با قیمت پایهٔ ۳۳,۸۴۰ دلار برای تیپ Tradesman دو کابین کوتاه ۴×۲؛ اما هرچند نسخهٔ پایهٔ F150 افزایش قیمتی بسیار جزئی را نسبت به نسل قبلی تجربه کرده اما در دیگر تیپ‌ها این‌گونه نیست زیرا به گفتهٔ CarsDirect، قیمت تیپ لاریات یک‌ونیم کابین هم‌اکنون از ۴۶,۸۹۰ دلار آغاز می‌شود که ۱,۹۴۵ دلار بیشتر از قبل شده است. قیمت تیپ کینگ رانچ یک‌ونیم کابین هم با افزایشی ۳,۳۴۰ دلاری به ۵۸,۰۲۵ دلار رسیده است.

در این نسل اما فورد برای اولین بار قوای محرکهٔ هیبریدی را هم برای F150 ارائه کرده است که می‌تواند برای همهٔ موتورهای بنزینی آن سفارش داده شود. این قوای محرکه برای همهٔ تیپ‌های F150 از LX تا لیمیتد ارائه می‌شود اما قیمت آن با توجه به پیشرانهٔ درون‌سوزی که در کنار آن قرار می‌گیرد متفاوت خواهد بود. کسانی که سیستم هیبریدی را با موتور پایهٔ ۳.۳ لیتری V6 می‌خواهند باید ۴,۴۹۵ دلار پرداخت کنند که این یعنی ارزان‌ترین نسخهٔ هیبریدی این پیکاپ ۳۵,۱۳۰ دلار قیمت خواهد داشت. کسانی که می‌خواهند سیستم هیبریدی در کنار موتور ۲.۷ لیتری V6 اکوبوست قرار گیرد باید ۳,۳۰۰ دلار اضافه پرداخت کنند درحالی‌که سفارش این سیستم برای موتورهای ۳.۵ لیتری V6 اکوبوست یا ۵ لیتری V8 با پرداخت ۲,۵۰۰ دلار صورت می‌گیرد.

از سوی دیگر، قیمت گران‌ترین نسخهٔ نسل جدید F150 که مدل لیمیتد دو کابین ۴×۲ است از ۷۲,۵۲۰ دلار آغاز می‌شود. سفارش سامانهٔ چهارچرخ محرک برای این مدل قیمت آن‌را به ۷۵,۹۴۵ دلار افزایش می‌دهد و سفارش سیستم هیبریدی هم ۲,۵۰۰ دلار دیگر به قیمت آن اضافه می‌کند تا به ۷۸,۴۴۵ دلار برسد. بدین ترتیب، با سفارش چند آپشن دیگر مثل روکش ۹۹۵ دلاری قسمت بار و پوشش محافظ ۵۹۵ دلاری قسمت بار، قیمت این F150 را به‌راحتی به بیش از ۸۰ هزار دلار می‌رساند.

شاید چنین قیمتی برای یک پیکاپ خیلی زیاد به نظر برسد اما با توجه داشت که این F150 مملو از ویژگی‌های لوکس و کاربردی مثل‌ تریم ویژه، سیستم صوتی B&O با ۱۸ بلندگو، چراغ‌های LED، پله رکاب‌های برقی، سانروف دوقسمتی و… خواهد بود. علاوه بر این، کسانی که سیستم هیبریدی را برای تیپ لیمیتد سفارش دهند از ژنراتور Pro Power Onboard فورد با خروجی ۲ کیلووات هم برخوردار خواهند شد. البته کسانی که خواهان ژنراتور سفارشی ۷.۲ کیلوواتی هستند باید ۷۵۰ دلار دیگر به این قیمت سنگین اضافه کنند.

 


همه‌گیری جهانی ویروس کرونا باعث تأخیر و لغو معرفی خودروهای زیادی از جمله فورد برانکو و جی ام سی هامر الکتریکی شده است.

حالا نوبت به تعویق عرضه دو محصول مشهور جنسیس یعنی G80 و GV80 رسیده است. هر دو خودرو قرار بود از تابستان سال جاری میلادی در آمریکا عرضه شوند اما جنسیس تائید کرده به خاطر مسائل مرتبط با شیوع کرونا ارائه این محصولات به پاییز موکول شده است.

واضح است که چنین تصمیمی برای جنسیس اصلاً خوشایند نبوده زیرا GV80 اولین کراس اوور تولیدی‌اش بوده و فروش G80 کنونی نیز کاهش یافته است. البته همه خبرها بد نیستند زیرا جنسیس بیش از ۱۴۵۰۰ رزرو برای این دو خودرو دریافت نموده است.

به عنوان یادآوری باید گفت جنسیس G80 2021 از ظاهر برجسته و کابینی بسیار بهبود یافته سود می‌برد. قیمت این خودرو از ۴۷۷۰۰ دلار شروع شده و به تجهیزاتی همچون صندلی‌های جلوی چرمی و برقی با تنظیم در ۱۲ جهت، پوشش چرم کابین و صفحه‌نمایش ۱۴.۵ اینچی با ناوبری مجهز است.

نسخه‌های فول تر این خودرو دارای صندلی‌های چرم ناپا، پوشش سقف جیر میکروفیبر و پشت آمپرهای ۱۲.۳ اینچی سه‌بعدی هستند. به این موارد باید صندلی‌های گرم و سرد شونده، تریم چوب مات و هدآپ دیسپلی را نیز اضافه کرد.

دو پیشرانه در دسترس بوده که یکی از نوع ۲.۵ لیتری توربو با قدرت ۳۰۰ اسب بخار و گشتاور ۴۲۱ نیوتون متر و دیگری از نوع ۶ سیلندر ۳.۵ لیتری توئین توربو است که خروجی و گشتاور آن به ترتیب ۳۷۵ اسب و ۵۳۰ نیوتون متر می‌باشد. این خودرو به‌صورت استاندارد دیفرانسیل عقب است اما می‌توان سیستم چهار چرخ محرک را نیز سفارش داد.

پیشرانه‌های G80 در شاسی‌بلند GV80 نیز بکار رفته خودرویی که قیمتش از ۴۸۹۰۰ دلار شروع می‌شود. این خودرو همچنین تجهیزات مشابهی داشته و به‌صورت سفارشی با سیستم چهار چرخ محرک عرضه می‌شود.


دوکاتی اسکرمبلر طیف جدیدی از دوچرخه‌های الکتریکی است که به خاطر ویژگی‌هایی همچون ابعاد کوچک، استایل رترو و قیمت نسبتاً پایین موردتوجه جوانان قرار گرفته است.

به همین خاطر انتظار داشتیم دوچرخه جدید ای اسکرمبلر که نسخه تمام الکتریکی از مدل درون‌سوز اسکرمبلر بوده قیمتی مشابه دیگر مدل‌ها داشته باشد اما این‌گونه نیست زیرا ای اسکرمبلر یک دوچرخه الکتریکی است که توسط دوکاتی و توک ای بایکس عرضه شده است.

دوکاتی ای اسکرمبلر به عنوان یک همدم ایده آل برای جاده‌ها یا مسیرهای شهری مطرح شده و یک دوچرخه الکتریکی با کمک پدال است که طبق گفته سازندگان تمامی نیازهای استفاده روزمره را برآورده می‌کند. این دوچرخه برای کاربری شهری و جاده‌های باز طراحی شده است.

دوکاتی می‌گوید ای اسکرمبلر همان تجربه سواری نسخه‌های عادی را به لطف مرکز ثقل پایین و ژئومتری فریم ارائه می‌کند. ما مطمئنیم مالکان دوچرخه‌های استاندارد اسکرمبلر نظرات متفاوتی دراین‌باره خواهند داشت. این کمپانی ایتالیایی همچنین اعلام کرده صندلی تلسکوپی این دوچرخه باعث افزایش راحتی شده و دوچرخه‌سوار به راحتی می‌تواند توقف کرده و از آن پیاده شود.

نیروبخش این دوچرخه الکتریکی باتری ۵۰۴ وات‌ساعتی است که نیروی الکتریسیته خود را به پیشرانه ۲۵۰ واتی شیمانو E7000 می‌دهد. البته شعاع حرکتی این دوچرخه اعلام نشده است. محصول موردبحث از قطعات سطح بالایی همچون فریم آلومینیومی، گیربکس NX یازده سرعته، ترمزهای ۴ پیستونی Sram و همچنین لاستیک‌های پیرلی سایکل ای GT سود می‌برد. ای اسکرمبلر همچنین دارای لوازم جانبی موردنیاز برای استفاده روزمره از جمله کیف حمل وسایل، گلگیر و چراغ‌های گردش است.

قیمت ای اسکرمبلر از ۳۶۹۹ یورو در اروپا شروع می‌شود. قیمت این دوچرخه نصف قیمت ارزان‌ترین موتورسیکلت دوکاتی اسکرمبلر یعنی Sixty2 با قدرت ۳۹ اسب بخار است. البته مقایسه این دو محصول با یکدیگر محلی از اعراب ندارد.


برخی محصولات فورد و لینکلن در سه فراخوان اعلامی توسط این خودروساز آمریکایی حضور خواهند داشت.

2016 Ford F-650

پیکاپ های F-650 و F-750 مدل ۲۰۲۱ که از پیشرانه ۸ سیلندر ۷.۳ لیتری استفاده کرده و از ۱۸ مارس تا ۸ ژوئن ۲۰۲۰ در اوهایو تولید شده‌اند تحت تأثیر اولین فراخوان قرار می‌گیرند. احتمال دارد برخی قطعات بدنه این خودروها همچون سپر گرمایی زیر بدنه و یا پوشش پیچ‌ها یا پایه‌های صندلی از جای خود جدا شوند.

2016 Ford F-650

بدون وجود این قطعات ممکن است اتصالات کف و صندلی در برخی شرایط همچون رانندگی پرفشار به دماهای بالاتری برسند. در این صورت تماس مستقیم قطعات با پوست بدن می‌تواند باعث ایجاد جراحت شود. فورد گزارشی از حادثه یا جراحت مرتبط با این فراخوان را دریافت نکرده است. در کل تعداد ۱۲۹۹ دستگاه از محصولات یاد شده در آمریکا و ۳۱ دستگاه در کانادا شامل این فراخوان هستند.

دومین فراخوان که بزرگ‌ترین فراخوان در بین این سه فراخوان است شامل ۱۹۲۹۹ دستگاه لینکلن MKX و ناتیلوس مدل ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ در آمریکا، تعداد ۴۲۶۲ دستگاه در کانادا و تعداد ۱۰۲۳ دستگاه در مکزیک می‌باشد. این خودروها از ۱۱ نوامبر ۲۰۱۴ تا ۲۴ ژانویه ۲۰۲۰ در کارخانه اوکویل تولید شده‌اند. احتمال دارد فاصله غیراستانداردی بین سیم‌کشی صندلی جلو و کف آن وجود داشته باشد که این امر می‌تواند باعث سایش کابل و سیم‌ها شود. درصورتی‌که این اتفاق رخ دهد احتمال بروز اشکال در سیستم کیسه هوا و از کار افتادن آن وجود دارد که در نهایت ریسک جراحت افراد در زمان بروز حادثه وجود خواهد داشت. در این مورد نیز گزارشی از وقوع حادثه یا جراحت به دست فورد نرسیده است.

2016 Lincoln MKX Reserve AWD

نهایتاً هم تعداد ۶۸ دستگاه فورد اسکیپ و ترانزیت در آمریکا و ۱۲ دستگاه در کانادا به دلیل عدم باد شدن کافی کیسه‌های هوا در زمان تصادف فراخوان می‌شوند. این امر می‌تواند باعث افزایش ریسک جراحت شود بنابراین تکنسین‌های فورد اقدام به تعویض ماژول‌ها خواهند کرد. تمامی تعمیرات لازم بدون دریافت هزینه انجام خواهند شد.


فولکس‌واگن ID.3 آغازگر عصر جدیدی برای خودروهای الکتریکی رده میانی بوده اما در نهایت نسخه‌های ارزان‌تر دیگری وارد میدان خواهند شد.

مجله خودرو می‌گوید فولکس‌واگن در حال کار روی یک خودروی الکتریکی و شهری با نام ID.1 است. این خودرو در داخل کمپانی با کد e-Zzity شناخته می‌شود.

ID.1 که برای جایگزینی با آپ الکتریکی طراحی شده یک هاچبک کوچک ۵ درب خواهد بود که ظاهراً از استایل مشابه با ID.3 استفاده خواهد کرد. این خودرو می‌تواند نسخه‌های متنوعی همچون ID.1 کراز کراس اوور و E-Roomzz ون داشته باشد.

این خودرو همانند ID.3 از پلتفرم MEB استفاده خواهد کرد. البته ظاهراً معماری این خودرو ساده‌تر خواهد بود تا هزینه‌ها پایین‌تر آید.

این تنها اقدام فولکس برای کاهش هزینه‌ها نخواهد بود زیرا ID.1 ظاهراً از باتری‌های کوچک با ظرفیت ۲۴ و ۳۶ کیلووات ساعتی استفاده خواهد کرد. با وجود باتری بزرگ‌تر این خودرو می‌تواند برد حدود ۲۹۸ اسب بخار داشته باشد. این برد خیلی زیاد نیست اما خب خودروهای الکتریکی کوچک همچون هوندا e و مینی کوپر الکتریکی نیز شعاع حرکتی مشابهی دارند.

طبق شنیده‌ها ID.1 در سال ۲۰۲۳ به فرم یک کانسپت به نمایش درخواهد آمد و دو سال بعد نیز وارد خط تولید خواهد شد. رالف برنداستاتر رئیس برند فولکس‌واگن خیلی وارد جزئیات نشده اما گفته است:

ما در حال کار روی یک خودروی الکتریکی با قیمت زیر ۲۰ هزار یورو هستیم. ما می‌توانیم از پلتفرم MEB با هزینه‌های پایین‌تر استفاده کنیم.

همچنین گفته شده احتمال تولید ID.2 نیز در آینده وجود دارد. ظاهراً این خودرو رقیب رنو Zoe و پژو ۲۰۸ الکتریکی خواهد بود اما فعلاً چیز خاصی از این خودرو منتشر نشده است.


اولین محصول الکتریکی برند پولستار یعنی ۲ نزدیک‌ترین رقیب به تسلا مدل ۳ در بازار کنونی است.

این خودرو نیز به دنبال برادر کوپه، اسپورت و هیبریدی خود یعنی پولستار ۱ در کارخانه جیلی در چین تولید و از آنجا به سراسر جهان فرستاده می‌شود.

این خودرو در آمریکا قیمت پایه ۵۹,۹۰۰ دلاری داشته و بنابراین حدود ۳ هزار دلار گران‌تر از تسلا مدل ۳ پرفورمنس می‌باشد. البته پولستار ۲ برخلاف رقیب اصلی خود شامل مشوق مالیاتی کامل در برخی ایالت‌های آمریکا بوده زیرا این برند فعلاً میزان فروش مدنظر برای کاهش یا حذف مشوق‌ها را رد نکرده است.

پولستار ۲ طول/عرض/ارتفاع به ترتیب ۴.۶/۱.۹۵/۱.۴۸ متری دارد. این خودرو کابینی برای ۵ نفر داشته و از دو پیشرانه الکتریکی سود می‌برد. این پیشرانه‌ها قدرت ترکیبی ۴۰۲ اسب بخاری و گشتاور ۶۶۰ نیوتون متری تولید می‌کنند.

این فست بک ۵ درب بدون آلایندگی شتاب صفر تا ۱۰۰ کیلومتر در ساعت ۴.۷ ثانیه‌ای دارد که ۱.۲ ثانیه کندتر از نسخه پرچم‌دار تسلا مدل ۳ است. حداکثر سرعت پولستار ۲ نیز ۲۱۰ کیلومتر در ساعت اعلام شده است. برد کلی این خودرو هنگامی که باتری ۷۸ کیلووات ساعتی به‌صورت کامل شارژ باشد ۴۴۳ کیلومتر تخمین زده شده است.

هم‌اکنون که به مشخصات کلی پولستار ۲ اشاره کردیم نوبت به تست شتاب گیری و سرعت این خودرو می‌رسد که کافی است با کلیک روی ویدئو آن را تماشا کرده و نظر خود درباره آن را با ما در میان بگذارید.

[دانلود ویدئو]

رنو از اولین نسخه سفارشی توئینگو Z.E. الکتریکی با نام وایبز رونمایی کرد.

این خودرو دارای عناصر رنگی در بدنه و کابین بوده که از جمله آن‌ها می‌توان به رنگ بدنه جدید با نام نارنجی والنسیا اشاره کرد. در نظر داشته باشید این خودرو به خاطر معرفی توئینگو Z.E. جدید معرفی شده و بعدها در نسخه‌های بنزینی توئینگو نیز قابل انتخاب خواهد بود.

توئینگو Z.E. وایبز بر پایه تریم اینتس شکل گرفته و از عناصر سفیدرنگ روی جلوپنجره، رینگ‌های ۱۶ اینچی سفید با پیچ‌های نارنجی و نوارهایی روی درب‌های عقب سود می‌برد. بسته به رنگ بدنه انتخابی، نوارها می‌توانند به رنگ سفید، خاکستری یا نارنجی درآیند.

توئینگو Z.E. وایبز همچنین از گرافیک خاصی در گلگیر عقب و بالای درگاه شارژ برخوردار است. تکمیل کننده تغییرات ظاهری این خودروی شهری نیز مونوگرام وایبز روی درب‌های عقب است.

نوارهای رنگی یاد شده در کابین و بالای صفحه مرکزی ۷ اینچی دیده می‌شوند. همچنین صندلی‌ها دارای پوشش ویژه پارچه و چرم و عناصر نارنجی‌رنگ هستند. این خودروی الکتریکی و سفارشی به رکاب‌های درب منحصربه‌فرد، کف‌پوش‌های جدید و پایه نارنجی‌رنگ دسته‌دنده مجهز شده است.

رنو فروش توئینگو Z.E. وایبز را از ماه سپتامبر در فرانسه شروع خواهد کرد. به عنوان یادآوری باید گفت این خودرو از باتری ۲۲ کیلووات ساعتی و برد ۱۸۰ کیلومتری سود می‌برد. این باتری یک پیشرانه کوچک با قدرت ۸۱ اسب بخار و گشتاور ۱۶۰ نیوتون متر را تغذیه می‌کند.


تسلا با شکایت از ریویان مدعی شده این شرکت نوپا اقدام به سرقت رازهای تجاری کرده و به‌صورت عمدی از کارکنان برای کسب اطلاعات محرمانه استفاده کرده است. به نظر می‌رسد مشکل اصلی به چهار کارمند اسبق تسلا مربوط می‌شود که اطلاعات اختصاصی این خودروساز آمریکایی را به ریویان انتقال داده‌اند.

اتوموتیونیوز گزیده‌ای از شکایت ثبت شده توسط تسلا در سن خوزه را منتشر کرده است:

سو استفاده از اطلاعات رقابتی، مفید و محرمانه تسلا در زمان ترک این شرکت یک کار اشتباه و ریسکی است. تنها در یک صورت می‌توان چنین اقدامی را انجام داد و آن‌هم استفاده از اطلاعات یاد شده برای دست‌یابی به رازهای تجاری است.

این خبرگزاری همچنین می‌گوید ریویان چنین ادعاهایی را رده کرده و به‌صورت ویژه از کارمند جدید خود خواسته تا تائید کند که هیچ‌گونه اطلاعات اختصاصی‌ای را از این فرد دریافت نکرده است. پاسخ رسمی ریویان این‌گونه است:

ریویان از تیم‌هایی با عملکرد بالا و مأموریت محور تشکیل شده و مدل تجاری و تکنولوژی ما بر پایه سال‌ها تجربه مهندسی، طراحی و توسعه استراتژی شکل گرفته است. این امر نیازمند مهارت و دانش هزاران کارمند در زمینه تکنولوژی و خودروسازی است.

تسلا اخیراً عنوان ارزشمندترین خودروساز دنیا را به دست آورده و ارزش سهام آن بی‌وقفه در حال افزایش است. این شرکت به‌خوبی با شیوع کرونا کنار آمده و تولیدش تنها ۵ درصد کمتر از سال پیش می‌باشد و این در حالی است که کارخانه اصلی تسلا برای چندین هفته تعطیل بوده است.

ریویان هنوز حدود یک سال با تولید اولین خودروی خود فاصله داشته اما به نظر می‌رسد کاملاً روی ریل قرار دارد. این شرکت قبلاً پروتوتایپ های خود را در تست کرده و به نظر می‌رسد مردم هم استقبال خوبی از آن‌ها به عمل آورده‌اند. از طرف دیگر سرمایه جدیدی به این شرکت تزریق شده که اوضاع را بهتر هم می‌کند.


کیا اقدام به انتشار تیزری از کراس‌اوور کوچک و جدید سونت کرده است. این خودرو هفتم آگوست در کشور هند معرفی خواهد شد.

پیش‌نمایش این خودرو با کانسپتی به همین نام در نمایشگاه خودروی دهلی‌نو ۲۰۲۰ صورت گرفته است. همان‌گونه که انتظار می‌رود کیا سونت تولیدی از نظر طراحی وفاداری زیادی به نسخه مفهومی خود داشته است. در واقع کانسپت یاد شده نیز چیزی جز یک پروتوتایپ پیش‌تولیدی نبوده است.

انتظار داریم مدل تولیدی تقریباً مشابه نسخه کانسپت باشد هرچند احتمالاً دستگیره‌های درب پاپ آپ و آینه‌های جانبی نازک تغییر خواهند کرد. این کراس‌اوور ساب کامپکت ترکیبی از ویژگی‌های طراحی کیا بوده که از جمله آن‌ها می‌توان به جلوپنجره دماغه ببر مشهور به همراه طرح سه‌بعدی برای ایجاد جذابیت بیشتر اشاره کرد.

کریم حبیب معاون ارشد و مدیر مرکز طراحی کیا می‌گوید:

با معرفی کیا سونت جدید ما به دنبال ارائه شخصیتی قوی و عضلانی از یک شاسی بلند کامپکت بوده‌ایم چیزی که در محصولات بزرگ‌تر ما دیده می‌شود. با در نظر گرفتن این موضوع ما یک شاسی بلند عالی با طرح اسپورت منحصربه‌فردی طراحی کرده‌ایم.

این مدیر طراحی ادامه می‌دهد:

ما همچنین در کیا سونت جدید توجه زیادی به جزئیات و انتخاب رنگ‌ها و متریال داشته‌ایم. این موارد از میراث فرهنگی غنی که طراحان ما در سراسر هند یافته‌اند الهام گرفته‌اند.

سونت دومین محصول تولیدی کی در هند پس از سلتوس خواهد بود. این خودرو البته محدود به بازار هند نبوده و جذابیتی جهانی خواهد داشت.

معرفی جهانی کیا سونت جدید در هفتم آگوست انجام خواهد شد. این خودروی جدید هدف خود را نسل جدیدتری که علاقه زیادی به تکنولوژی و ارتباطات دارند اعلام کرده است. سونت تجهیزاتی همچون صفحه لمسی ۱۰.۲۵ اینچی، تکنولوژی ارتباطی UVO کیا، سیستم صوتی باکیفیت Bose و سانروف را ارائه خواهد کرد.

درست همانند نیسان مگنیت، کیا سونت طول زیر ۴ متر خواهد داشت و از پیشرانه‌هایی با حجم کمتر از ۱.۲ لیتر بنزینی یا ۱.۵ لیتری دیزلی استفاده خواهد کرد تا مالیات کمتری روی آن اعمال شود. گفته می‌شود این خودرو با پیشرانه ۱.۲ لیتری بنزینی و گیربکس دستی، ۱ لیتری توربوی بنزینی با گیربکس iMT و دوکلاچه و نهایتاً پیشرانه ۱.۵ لیتری دیزلی با گیربکس دستی و اتوماتیک عرضه خواهد شد.


نسل جدید RS6 داغ‌ترین استیشن تاریخ آئودی تا به امروز است. این هیولای انگولشتاتی با قدرت فراوان و شتاب چشمگیر در کنار کارایی یک استیشن خانوادگی می‌تواند معادلات این بخش از بازار خودروهای پرفورمنس را برهم بزند؛ اما RS6 در برابر معیار این کلاس یعنی ب‌ام‌و M5 و ساختهٔ درخشان مرسدس-آام‌گ یعنی GT63 چگونه عمل خواهد کرد؟ برای فهمیدن پاسخ این سؤال، رقابتی سه‌جانبه بین این سه غول آلمانی ترتیب داده‌ایم.

آئودی RS6

ب‌ام‌و M5 به‌عنوان اولین سوپرسدان دنیا شناخته می‌شود اما اولین سوپراستیشن دنیا کدام خودرو بود؟ داستان این دسته از خودروها با آئودی RS2 سال ۱۹۹۴ آغاز شد. مهم‌ترین ویژگی این خودرو سامانهٔ چهارچرخ محرک کواترو بود که در کنار نوآوری‌های دیگر موجب شد خیلی سریع به‌اندازهٔ M5 مشهور شود؛ اما از تاریخ که بگذریم و به امروز برسیم، آئودی RS6 مدل ۲۰۲۰ بازهم رقیبی از انگولشتات برای ب‌ام‌و M5 است. نسل چهارم RS6 توسط آئودی اسپرت به میدان آمده تا مغلوب کردن آن برای M5 بسیار دشوار باشد. البته آئودی همیشه ویژگی‌های خاص خود را داشته و هیچ‌گاه کپی‌برداری نکرده است زیرا به‌عنوان‌مثال M5 قبلاً هرگز از سامانهٔ چهارچرخ محرک، گیربکس اتوماتیک، موتور توربوشارژ و بدنهٔ استیشن استفاده نمی‌کرد.

ضلع سوم این مثلث مرسدس AMG GT63 است که هرچند رقیب کاملاً مستقیمی برای RS6 محسوب نمی‌شود اما یک تغییردهندهٔ بازی بسیار جذاب است. البته در این رقابت می‌توانستیم مرسدس E63 AMG S که هنوز هم خودرویی عالی است و در نسخهٔ استیشن هم ارائه می‌شود را در برابر RS6 و M5 قرار دهیم اما حضور AMG GT63 S رقابت را جالب‌تر و جذاب‌تر می‌کند. این ماشین در اصل یک E63 S است که به کوپه‌ای چهاردر تبدیل شده، قدرت آن کمی افزایش یافته و جادوگری‌های خاصی روی شاسی آن انجام گرفته است. GT63 S با قیمت ۱۴۵,۴۹۵ پوند از دو خودروی دیگر گران‌تر است اما با ۶۴۰ اسب بخار قدرت و ۹۰۰ نیوتن متر گشتاور، از هردوی آن‌ها قوی‌تر هم هست؛ اما بااین‌حال، آیا AMG واقعاً ارزش پرداخت ۵۰ هزار پوند بیشتر نسبت به رقبایی به همان اندازه جذاب، قدرتمند و شناخته‌شده از آئودی اسپرت و M پاور را دارد؟

نسل جدید RS6 تحول بزرگی را نسبت به نسل قبلی تجربه نکرده زیرا اصول اولیهٔ آن دست‌نخورده باقیمانده و هنوز هم به یک موتور ۴ لیتری V8 توئین توربو با یک گیربکس هشت سرعتهٔ اتوماتیک و سامانهٔ چهارچرخ محرک مجهز است و ۸۰ میلی‌متر بدنهٔ پهن‌تری دارد (تنها سقف، درب صندوق و درهای RS6 با A6 مشترک هستند)؛ اما بااین‌حال با بزرگ‌تر شدن توربوشارژرها، خروجی این موتور به ۶۰۰ اسب بخار قدرت و ۸۰۰ نیوتن متر گشتاور افزایش یافته است که ۴۰ اسب بخار و ۱۰۰ نیوتن متر بیشتر از نسل قبلی است (البته نسخهٔ پرفورمنس در نسل قبلی ۵ اسب بخار قدرت بیشتری داشت اما گشتاور آن ۵۰ نیوتن متر کمتر بود). RS6 جدید همچنین به سیستم هیبریدی خفیف هم مجهز شده که انرژی تلف‌شده را در یک باطری لیتیوم یونی کوچک ذخیره می‌کند تا مصرف سوخت را در بهترین حالت به ۱۲.۵ لیتر در هر صد کیلومتر برساند که از مرسدس بهتر است اما مغلوب M5 غیرهیبریدی با مصرف ۱۱.۳ لیتر می‌شود.

RS6 جدید با وجود اختلاف پرفورمنس نسبتاً ناچیز، بسیار پُرکشش‌تر از نسل قبلی ۵۶۰ اسب بخاری احساس می‌شود و در ظاهر هم به لطف برخورداری از دماغه‌ای تهاجمی‌تر که از RS7 گرفته شده، بهتر از A6 متمایز شده است. در داخل خودرو هم شاهد همان دقت و زیبایی کابین A6 به همراه صندلی‌های اسپرت بسیار راحت، دکمه‌های جدید RS1 و RS2 برای تنظیم حالت‌های رانندگی شخصی و یک نمایشگر خاص RS هستیم که همه‌چیز از دمای تایرهای گرفته تا نیروی جی را نشان می‌دهد. مطمئناً نسل جدید RS6 سواری تهاجمی‌تری نسبت به نسل قبلی خود دارد اما بااین‌حال بدون شک در بین این سه خودرو، RS6 قهرمان پیمودن مسافت‌های طولانی است خصوصاً در نمونهٔ مورد آزمایش ما که به سیستم تعلیق بادی سفارشی مجهز بود. سیستم تعلیق تطبیقی این خودرو در حالت اتوماتیک کار خود را به بهترین وجه انجام می‌دهد.

در RS6 جدید هندلینگ، کنترل بدنه و احساس راننده همگی پیشرفت‌های واضحی داشته‌اند. البته رفتار و شخصیت این استیشن قدرتمند بسیار به مدل RS7 شباهت دارد زیرا فاصلهٔ عرضی چرخ‌های آن‌ها از یکدیگر باهم برابر است و شاسی آن‌ها به‌گونه‌ای تنظیم شده تا احساس یکسانی داشته باشد. همچنین به گفتهٔ متخصص شاسی آئودی، بین این دو مدل تنها ۱۰ کیلوگرم اختلاف وزن وجود دارد. هرچند شاید در ظاهر RS6 مشخص نباشد اما آئودی با استفاده از تجربهٔ طولانی خود در زمینهٔ ساخت استیشن‌های پرفورمنس، آن‌را به تمام تسلیحات خود مجهز کرده تا با تمام قوا به جنگ رقبای هم‌وطن برود. به‌عنوان‌مثال، RS6 در این نسل برای اولین بار به‌صورت استاندارد به فرمان گیری چرخ‌های عقب و دیفرانسیل اسپرت کواترو در عقب مجهز شده است. به همین دلیل، وقتی با این ماشین به پیچ‌ها حمله می‌کنیم، چابکی غیرمنتظره‌ای از خود نشان می‌دهد.

این موجب می‌شود RS6 هیجان‌انگیزتر و سرگرم‌کننده‌تر از نسل قبلی درخشان خود باشد؛ اما بااین‌حال RS6 هنوز هم نمی‌تواند به قلمروی پویایی M وارد شود و هرچند ممکن است این دو ماشین از لحاظ قدرت و چابکی در یک سطح باشند اما بازهم این M5 است که بیشترین امتیاز را کسب می‌کند. نسل کنونی این خودرو نه‌تنها موتور ۴.۴ لیتری V8 توئین توربوی ب‌ام‌و را تکامل بخشیده بلکه اولین محصول شایستهٔ M با سامانهٔ چهارچرخ محرک و گیربکس اتوماتیک محسوب می‌شود. این در حالی است که پویایی آئودی محدودیت‌هایی دارد و پیشرانهٔ V8 آن فاقد عملکرد درخشان موتور ب‌ام‌و است؛ اما با همهٔ این‌ها، با توجه به اینکه در رانندگی اکثر ما راحتی، قابلیت استفاده و کاربردی بودن یک خودرو اهمیت دارد، آئودی RS6 می‌تواند بهترین گزینه باشد.

مرسدس AMG GT63 S

آنچه در ظاهر از GT63 S می‌بینید با آنچه در عمل نشان می‌دهد کاملاً تناقض دارد. این ماشین در ظاهر یک مرسدس پنج متری با کابین مجلل و ویژگی‌هایی مثل صندلی‌های ماساژوری شگفت‌انگیز است اما رانندگی آن روی جاده مثل خودرویی اسپرت و تهاجمی است. صادقانه بگوییم، این خودروی چهاردر چیز خارق‌العاده‌ای است که می‌تواند توسط لوئیس همیلتون برای دور تعیین خط فرمول یک مورداستفاده قرار گیرد! AMG GT4 بر اساس پلت‌فرم MRA برگرفته از E کلاس ساخته شده و از همان پیشرانهٔ ۴ لیتری V8 توئین توربوی عالی E63 به همراه سامانهٔ چهارچرخ محرک ۴Matic استفاده می‌کند. بااین‌حال، هرچند DNA این دو ماشین مشترک است اما در عمل باهم متفاوت هستند زیرا AMG در GT63 از دسته‌موتورهای پویا، ساب‌فریم مستحکم در جلو، قطعات تعلیق آلومینیومی فورج‌کاری شده و کف صندوق بار فیبر کربن استفاده کرده است. همهٔ این‌ها باعث شده خودرو سفت‌تر و پاسخگوتر شود.

همچنین به این پایهٔ سفت و محکم، سیستم تعلیق تمام بادی، فرمان گیری چرخ‌های عقب، ترمزهای کربن سرامیکی، آئرودینامیک فعال و حالت‌های رانندگی مختلف هم اضافه شده است. قیمت GT63 S تقریباً ۵۰ هزار پوند از E63 S بیشتر است که در قبال آن ۸۳ کیلوگرم وزن بیشتر و تنها ۲۸ اسب بخار قدرت و ۵۰ نیوتن متر گشتاور بیشتر را ارائه می‌کند. هرچند شاید این موارد چندان قابل‌توجه نباشند اما GT63 پویایی رانندگی عجیبی دارد. البته تمرکز افراطی آن روی سرگرم کردن راننده موجب شده RS6 یا M5 پیشنهادهای بهتری برای رانندگی‌های روزانه باشند. گیربکس نُه سرعتهٔ چند کلاچهٔ مرسدس نیز در حالت مسابقه دنده‌ها را با چنان دقتی عوض می‌کند که موجب می‌شود گیربکس M5 و RS6 تنبل به نظر برسد. سیستم فرمان الکترومکانیکی GT63 S هم هیچ مشکلی ندارد و در آزمایش ما از لحاظ دقت و سرعت با اختلاف قابل‌توجهی برتر از سیستم فرمان دو رقیب دیگر عمل کرد.

پیشرانهٔ ۴ لیتری توئین توربوی مرسدس هم یکی دیگر از قسمت‌های شگفت‌آور آن است. صدای این نیروگاه در دورهای پایین مثل گوش دادن به ضربان قلب با گوشی پزشکی و در دورهای بالا مثل صدای انفجاری وحشتناک در یک کارخانهٔ مهمات است. این صدای جذاب با تأخیر بسیار اندک توربو و سریع‌ترین پاسخ به پدال گاز همراه شده که تا حدودی به خاطر استفاده از توربوشارژرهای توئین اسکرول برای اولین بار در این موتور است؛ اما آنچه راننده را قادر می‌سازد تا از همهٔ این توانایی‌ها استفاده کند، سامانهٔ چهارچرخ محرک ۴Matic است که مثل سیستم XDrive ب‌ام‌و مجموعه‌ای از استعدادهای مختلف محسوب می‌شود. به‌عنوان‌مثال، با استفاده از حالات رانندگی مختلف می‌توان این سیستم را تهاجمی‌تر کرد یا مثل M5 با فشردن یک دکمه آن‌را در حالت دریف با انتقال کامل قدرت به محور عقب قرار داد. در همین حال، سیستم فرمان گیری چرخ‌های عقب هم این خودروی بزرگ را بسیار چابک کرده است؛ اما همهٔ این‌ها ویژگی‌های یک خودروی بشدت اسپرت هستند نه یک سدان خانوادگی. آیا واقعاً افرادی هستند که یک خودروی خانوادگی بزرگ را بسیار افراطی بخواهند آن‌قدر که روی جاده مثل یک پورشه ۹۱۱ GT3 RS احساس شود؟ ما مطمئن نیستیم.

ب‌ام‌و M5 کامپتیشن

هرچند جدیدترین نسخهٔ M5 نمی‌تواند در سفرهای طولانی یا کارایی یک خودروی استیشن حریف آئودی RS6 شود اما هنوز هم خودروی راحت و قابل‌استفاده‌ای است. این خودرویی جادار با صندلی‌های راحت، گیربکس هشت سرعته با تعویض دنده‌های بسیار نرم و پیشرانهٔ V8 با گشتاوری از دور ۱۸۰۰ تا ۵۸۰۰ rpm برای ترددهای بدون استرس است؛ اما درعین‌حال، M5 می‌تواند به‌سرعت از یک سدان خانوادگی راحت به یک سوپرسدان وحشی تبدیل شود. برای این کار فقط کافی است راننده پای خود را روی پدال گاز فشار دهد و دور موتور را تا ۷ هزار rpm افزایش دهد. در این صورت M5 آن روی سکهٔ خود را نشان می‌دهد حتی بدون نیاز به اینکه در حالت دریفت دیفرانسیل عقب قرار گیرد؛ بنابراین برای کسانی که یک گرگ وحشی در لباس میش می‌خواهند، M5 بهترین انتخاب خواهد بود.

هرچند ب‌ام‌و در این نسل M5 همهٔ ویژگی‌های مهم این ماشین یعنی گیربکس دوکلاچه، موتور تنفس طبیعی و انتقال قدرت دیفرانسیل عقب را حذف کرده اما این M5 به‌طور شگفت‌آوری به خُلقیات M5 اولیهٔ نسل E28 وفادار مانده است. در نسخهٔ کامپتیشن M5 که ۹۶,۴۷۵ پوند قیمت دارد، قدرت موتور با ۲۵ واحد افزایش به ۶۲۵ اسب بخار می‌رسد و صدای آن‌هم جذاب‌تر می‌شود. علاوه بر این، در این نسخه شاهد رینگ‌های ۲۰ اینچی فورج‌کاری شده، ۷ میلی‌متر ارتفاع کمتر شاسی، فنرهای ۱۰ درصد سفت‌تر، تنظیم سفارشی کمک‌ها، افزایش کمبر جلو و آنتی‌رول بار سفت‌تر عقب هم هستیم. نمونهٔ موردبررسی ما به ترمزهای کربن سرامیکی هم مجهز است که با قیمت ۷۵۰۰ پوند، به کاهش ۲۳ کیلوگرمی وزن خودرو کمک می‌کنند. این ترمزها نه‌تنها قدرت توقف را افزایش می‌دهند بلکه وزن غیر فنر سوار خودرو را هم کاهش داده و موجب بهبود هندلینگ می‌شوند.

پیشرانهٔ V8 توئین توربوی M5 با صدای بم و شلوغی که از سیستم اگزوز اسپرت به گوش می‌رسد از خواب بیدار می‌شود. پاسخگویی این موتور کاملاً با شخصیت خودرو همخوانی دارد که این باعث می‌شود تحویل قدرت موتور RS6 کمی معمولی و تک‌بُعدی احساس شود. توربوشارژرهای موتور M5 از دور حدود ۲ هزار rpm به‌طور کامل وارد عمل می‌شوند و تأخیری بسیار جزئی دارند. سپس با عبور دور موتور از ۷ هزار rpm، خودرو به یک دیوانهٔ تمام‌عیار تبدیل می‌شود. با کشیدن پدال‌های تعویض دندهٔ پشت فرمان نیز هرچند گیربکس هشت سرعتهٔ اتوماتیک نمی‌تواند در سرعت و ضربهٔ تعویض دنده به گیربکس دوکلاچهٔ نسل قبلی برسد اما این نقصان آن‌قدر ناچیز است که خدشه‌ای به تجربهٔ رانندگی بی‌نظیر M5 وارد نمی‌کند. درمجموع، هرچند RS6 از همیشه به M5 نزدیک‌تر شده اما شکی نیست که این نسل F90 ب‌ام‌و هنوز هم در روح و شخصیت کاملاً یک M5 اصیل بوده و یک هیولای وحشی متفاوت با آئودی است.

نتیجه

هر سهٔ این خودروها واقعاً خوب هستند. AMG GT63 S از بسیاری از جهات خودروی واقعاً حیرت‌آوری است. این ماشین مفهوم سوپرسدان را به سطح جدیدی ارتقاء داده و این کار را با کابینی بشدت لوکس انجام داده است. هندلینگ، احساس، پرفورمنس و سیستم چهارچرخ محرک GT63 S همه بسیار جذاب هستند اما این سوپرسدانی است که به سمت سوپراسپرت‌ها متمایل شده و تمرکز کامل آن روی جذابیت رانندگی به ضرر راحتی و پالایش آن تمام شده است. مقام دوم هم به RS6 می‌رسد که بهترین خودروی این رقابت از لحاظ راحتی و کارایی روزانه محسوب می‌شود و این ویژگی‌ها را با مطلوب‌ترین طراحی بیرونی و بهینه‌ترین کابین ترکیب کرده است. در این پکیج، یک موتور V8 نرم، قدرتمند، پاسخگو و جذاب هم وجود دارد که مطلوبیت RS6 را افزایش می‌دهد هرچند که شخصیت محتاط آن موجب شده نسبت به دو خودروی دیگر رانندگی کم‌هیجان‌تری داشته باشد؛ اما نهایتاً این M5 است که به خاطر برقراری تعادلی مطلوب بین ویژگی‌های آئودی و مرسدس، پیروز این نبرد سخت شد. موتور V8 و گیربکس هشت سرعتهٔ این ماشین راحتی و پالایش را با پرفورمنسی ویرانگر ارائه می‌کنند. ب‌ام‌و M5 کامپتیشن ویژگی‌های یک سوپرسدان، یک کوپهٔ چهاردر و یک استیشن را هم‌زمان در یک پکیج واحد فراهم کرده است.

مقام اول: ب‌ام‌و M5 کامپتیشن

بهترین ویژگی‌های دو رقیب دیگر را ارائه می‌کند. برای استفاده‌های روزانه کاملاً راحت است و در یک لحظه می‌تواند به حیوانی وحشی تبدیل شود.

 

مقام دوم: آئودی RS6

بهترین خودروی این رقابت برای راحتی و تطبیق‌پذیری محسوب می‌شود. طراحی بیرونی و کابین آن عالی است، پویایی و موتور فوق‌العاده‌ای دارد.

 

مقام سوم: مرسدس AMG GT63 S

کاملاً بر راننده و لذت رانندگی تمرکز دارد و می‌توان آن‌را یک سوپراسپرت چهاردر دانست اما گران‌قیمت بوده و راحتی را قربانی کرده است.

مشخصات فنی


آئودی RS6

ب‌ام‌و M5 کامپتیشن

مرسدس AMG GT63 S

پیشرانه۴.۰ لیتری V8 توئین توربو۴.۴ لیتری V8 توئین توربو۴.۰ لیتری V8 توئین توربو
قدرت۶۰۰ اسب بخار۶۲۵ اسب بخار۶۴۰ اسب بخار
گشتاور۸۰۰ نیوتن متر۷۵۰ نیوتن متر۹۰۰ نیوتن متر
گیربکس۸ سرعته اتوماتیک۸ سرعته اتوماتیک۹ سرعته اتوماتیک
محور محرکچهارچرخچهارچرخچهارچرخ
طول۴,۹۳۹ میلی‌متر۴,۹۶۶ میلی‌متر۵,۰۵۴ میلی‌متر
عرض۱,۹۵۰ میلی‌متر۱,۹۰۳ میلی‌متر۱,۹۵۳ میلی‌متر
ارتفاع۱,۴۶۷ میلی‌متر۱,۴۶۹ میلی‌متر۱,۴۴۲ میلی‌متر
فاصلهٔ محوری۲,۹۲۴ میلی‌متر۲,۹۸۲ میلی‌متر۲,۹۵۱ میلی‌متر
وزن۲۰۷۵ کیلوگرم۱۸۶۵ کیلوگرم۲۰۴۵ کیلوگرم
حجم صندوق بار۵۶۵ لیتر۵۳۰ لیتر۴۵۵ لیتر
مصرف سوخت۱۲.۵ لیتر ترکیبی۱۱.۳ لیتر ترکیبی۱۳.۸ لیتر ترکیبی
قیمت پایه۹۳,۲۸۰ پوند۹۶,۴۷۵ پوند۱۴۵,۴۹۵ پوند

علیرغم اینکه اکثر کشورهای جهان محدودیت‌های مربوط به فاصله‌گذاری اجتماعی و قرنطینه ناشی از شیوع ویروس کرونا را کاهش داده‌اند اما واضح است که همه‌گیری این ویروس خطرناک به این زودی‌ها پایان نخواهد یافت و قبلاً هم صنایع مهم از جمله صنعت خودرو تحت تأثیر کرونا قرار گرفته‌اند.

اکثر خودروسازان افت فروش و ضررهای مالی سنگینی را تجربه کرده‌اند و دست‌اندرکاران نمایشگاه‌های خودرویی نیز اقدام به لغو کامل یا تعویق زمان برگزاری این رویدادها کرده‌اند. هم‌اکنون رویداد خودرویی دیگری لغو شده و آن‌هم فستیوال نیسمو ۲۰۲۰ است. این را نیسان اعلام کرده است.

این خودروساز ژاپنی با انتشار بیانیه‌ای کوتاه گفته است:

تصمیم ما برای لغو فستیوال امسال به خاطر پیشگیری از شیوع بیشتر کووید ۱۹ و حفاظت از سلامتی و ایمنی طرفداران، تیم‌های شرکت‌کننده، بازدیدکنندگان و کارکنان نیسان و نیسمو اتخاذ شده است. نیسان و نیسمو تمامی تلاش‌های خود برای بهبود فستیوال در سال‌های آینده را به کار خواهند گرفت و امید است طرفداران بیشتری در آینده از این رویداد لذت ببرند.

همین بیانیه در کانال‌های رسمی فستیوال نیسمو نیز منتشر شده و البته مقامات این شرکت قول بازگشت در سال ۲۰۲۱ را داده‌اند.

فستیوال نیسمو که بیست و سومین سال برگزاری خود را پشت سر می‌گذارد قرار بود ششم دسامبر در پیست فوجی در ژاپن برگزار شود.


با اینکه فروش آئودی A3 2022 تا سال آینده شروع نخواهد شد اما جزئیات زیادی از این خودرو برای بازار آمریکا منتشر شده است.

آئودی A3

نسل جدید A3 که جزئیات نسخه اروپایی آن قبلاً منتشر شده با دو پیشرانه بنزینی و دو پیشرانه دیزلی در قاره همیشه‌سبز عرضه خواهد شد. البته این خودرو در آمریکا فقط با یک پیشرانه یعنی نمونه ۴ سیلندر ۲ لیتری توربو در دسترس خواهد بود.

آئودی A3

هنوز میزان قدرت و گشتاور تولیدی این پیشرانه اعلام نشده اما می‌دانیم که نیروگاه آهنین A3 جدید فقط با گیربکس دوکلاچه همکاری خواهد کرد. این خودرو فاقد گیربکس دستی نمونه‌های اروپایی خواهد بود.

آئودی A3

پیشرانه یاد شده با یک سیستم هیبریدی ملایم ۴۸ ولتی که باعث بهبود مصرف سوخت می‌شود همکاری خواهد کرد. مشتریان همچنین می‌توانند سیستم چهار چرخ محرک را نیز به‌صورت سفارشی انتخاب کنند.

آئودی A3

همانند A3 جدید در قاره اروپا، این خودرو از پلتفرم MQB Evo استفاده می‌کند و بنابراین ۴۰ میلی‌متر طویل‌تر از نسل پیشین بوده و از نظر پهنا و ارتفاع نیز اندکی رشد کرده است.

آئودی A3

داخل کابین A3 جدید پشت آمپرهای ۱۰.۲۵ اینچی دیجیتالی و صفحه مرکزی ۱۰.۱ اینچی قرار گرفته است. می‌توان با پرداخت مبلغ بیشتر صفحه‌نمایش ۱۲.۳ اینچی را انتخاب کرد. از جمله تجهیزات کمک‌راننده این خودرو نیز می‌توان دستیار کروز کنترل تطبیقی، دستیار راندمان بالا، هشدار خروج از بزرگراه‌ها و دستیار ترافیک را نام برد.

آئودی A3

جزئیات بیشتر از آئودی A3 2022 بازار آمریکا اواخر سال جاری یا اوایل سال آینده منتشر خواهد شد.


روزی دیگر و خودرویی دیگر با نسخه مشکی‌رنگ سفارشی! این بار نوبت به هیوندای کنا نایت ادیشن ۲۰۲۱ رسیده که با تریمی این‌چنینی معرفی شود. همین چند روز پیش بود که خبر معرفی رم هوی دیوتی لیمیتد بلک ادیشن جدید نیز در پدال منتشر شده بود.

کنا نایت ادیشن جدید از ماه سپتامبر در آمریکا عرضه خواهد شد. این خودرو از تجهیزاتی همچون چراغ‌های LED و رینگ‌های ۱۸ اینچی تیره‌رنگ سود می‌برد.

شاسی‌بلند سفارشی هیوندای عناصر تیره‌رنگ زیادی در بدنه دارد. این شرکت خیلی وارد جزئیات نشده اما به نظر می‌رسد این عناصر مشکی براق در آینه‌ها و اطراف جلوپنجره بکار رفته‌اند. خود خودرو نیز با رنگ‌های مشکی، خاکستری و سفید در دسترس می‌باشد.

هیوندای اشاره‌ای به تغییرات کابین نداشته اما گفته که این خودرو از پدال‌های آلیاژی و عناصر مشکی براق برخوردار شده است. ظاهراً این عناصر تیره در دستگیره درب‌ها بکار رفته‌اند و مورد عجیب اینکه ورودی‌های هوا طرح نقره‌ای دارند.

نیروبخش کنا نایت ادیشن ۲۰۲۱ پیشرانه ۴ سیلندر ۱.۶ لیتری توربو است که قدرت ۱۷۵ اسب بخاری و گشتاور ۲۶۴ نیوتون متری تولید می‌کند. این پیشرانه با یک گیربکس ۷ سرعته دوکلاچه همکاری می‌کند و احتمالاً یک سیستم چهار چرخ محرک را نیز می‌توان سفارش داد.

اگرچه هیوندای تقریباً به موضوع خاصی درباره این محصول سفارشی اشاره نکرده اما وجود پیشرانه ۱.۶ لیتری توربو حاکی از انتخاب تریم لیمیتد یا اولتیمیت برای معرفی نسخه نایت ادیشن است. اگر این‌گونه باشد انتظار داریم خودروی موردبحث به صندلی‌های چرمی، سانروف، صفحه‌نمایش ۷ یا ۸ اینچی و اندروید اتو و اپل کارپلی مجهز باشد.

دیگر تجهیزات این خودرو عبارت‌اند از سیستم تهویه مطبوع خودکار، سیستم صوتی اینفینیتی با ۸ بلندگو، شارژ بی‌سیم گوشی هوشمند، ورود هوشمند و استارت دکمه‌ای، آینه وسط الکتروکروماتیک، صفحه‌نمایش ۴.۲ اینچی بین پشت آمپرها و…

قاعدتاً کنا نایت ادیشن ۲۰۲۱ به سیستم‌های ایمنی و کمک‌راننده متعددی همچون هشدار نقاط کور، دستیار تغییر لاین حرکتی و پیشگیری از برخورد از جلو و… مجهز شده است.


لکسس نسخه جدیدی از کراس اوور NX را معرفی کرده است. این خودرو از قوای محرکه هیبریدی، پکیج F اسپرت و بلک لاین سود برده است.

لکسس NX هیبرید F اسپرت بلک لاین تنها به تعداد ۱۰۰۰ دستگاه تولید خواهد شد و قیمت ۴۶۸۱۰ دلاری خواهد داشت. قیمت این خودرو ۳۰۰ دلار بیشتر از NX300h لاکچری و ۷۳۹۰ دلار بیشتر از نسخه پایه NX300h می‌باشد.

این کراس اوور کامپکت از تجهیزات جدیدی سود برده و با رنگ‌های سفید و اوبسیدیان و واتر گرسیان در دسترس می‌باشد. از جمله ویژگی‌های ظاهری خودرو می‌توان به آینه‌بغل‌های مشکی و رینگ‌های ۱۸ اینچی تیره اشاره کرد.

کابین این خودرو نسبت به نسخه استاندارد تغییر زیادی نداشته اما در آن می‌توان دوخت های آبی‌رنگ را دید که مختص این مدل بوده و می‌توان آن را روی اکثر سطوح همچون صندلی‌ها، فرمان، دسته‌دنده، کنسول مرکزی، پانل درب‌ها و… دید.

یکی دیگر از ویژگی‌های خاص NX هیبرید F اسپرت بلک لاین سِت دو تکه چمدان‌های مسافرتی است که از دو چمدان ۲۲ و ۲۶ اینچی تشکیل شده است. هر دو چمدان به رنگ مشکی بوده و توسط زیرو هالیبارتون طراحی شده‌اند. این چمدان‌ها از لوگوی حک شده با لیزر سود می‌برند.

بسته ایمنی لکسس نیز به‌صورت استاندارد در این کراس اوور لوکس موجود بوده و از جمله سیستم‌های آن می‌توان به تشخیص عابران پیاده و موتورسواران و… اشاره کرد.


اولین درسی که یک معلم رانندگی باید آموزش دهد، نکات اساسی مربوط به ایمنی در رانندگی است و یکی از نخستین موارد، طرز نشستن است. طریقه نشستن روی صندلی راننده، آن‌قدر ساده و ابتدایی است که بعد از چند سال فراموش می‌کنیم که این کار چقدر اهمیت دارد و می‌تواند در ایمنی راننده نقش داشته باشد. اول از همه، هنگام نشستن، باید کاملاً احساس راحتی کرد؛ گردن و پشت باید تکیه‌گاه کاملاً مناسبی داشته باشند. این کار باعث می‌شود تا ضمن اینکه این بخش‌های بدن در هنگام تصادف، از آسیب در امان باشند، از مشکلات فیزیکی بدن در طولانی‌مدت نیز اجتناب شود. تعداد زیادی از رانندگان وجود دارند که به دلیل تکیه ندادن و راحت نبودن در صندلی، پس از چند دقیقه احساس ناراحتی و درد در ناحیه پشت می‌کنند. هنگام رانندگی، عضلات بدن باید در وضعیت نرمال باشند. فشار و درد ناشی از جمع کردن عضلات در محل کار نیز پیش از این مشخص شده و در هنگام رانندگی نیز می‌تواند می‌تواند چنین نتایجی داشته باشد. در ادامه به چند نمونه از تکنیک‌هایی اشاره می‌شود که می‌تواند در کاهش دردهای گردن و پشت رانندگان مؤثر باشند.

اهمیت بالای نشستن صحیح پشت فرمان
اهمیت بالای نشستن صحیح پشت فرمان
برای ایمنی بیشتر در جاده، یکی از موارد اساسی، دید مناسب راننده از جاده است؛ به این معنی که راننده با توجه به آینه‌ها و همچنین نمای روبرو، از کلیه وقایع اطراف خودرو، آگاه باشد. وقتی که زمان زیادی در روز صرف رانندگی می‌شود، اهمیت این موضوع می‌تواند خود را بهتر نشان دهد. برای تنظیم صندلی، بهتر است که ابتدا صندلی را در بدترین وضعیت ممکن، یعنی پایین‌ترین نقطه قرار داد و آرام‌آرام، آن را به بهترین نقطه ممکن رساند. این وضعیت باید به گونه‌ای باشد که برای دید اطراف، نیاز به کشیده شدن گردن پیدا نکنید.
مقایسه روش صحیح قرارگیری با شیوه غلط
مقایسه روش صحیح قرارگیری با شیوه غلط
پرهیز از فشار و جمع‌کردن عضلات
پاها باید به گونه‌ای قرار گیرند که کمترین فشار در ناحیه ران ایجاد شود و همچنین، کشیدگی در عضله پشت ساق پا ایجاد نشود. پاها باید تا حدّ ممکن در وضعیت ۹۰ درجه باشند و از بدن باز نشده نباشند؛ ضمن اینکه، پاها باید به راحتی بتوانند به پدال‌ها برسند و نیازی به جمع کردن و کشیده شدن بیش از حدّ عضلات نباشد. همچنین برای ارتباط دست‌ها با چرخ فرمان نیز باید همین شرایط برقرار باشد. دست‌ها نباید خیلی دور یا خیلی نزدیک به چرخ فرمان باشند. اگر به مدت زیادی با دست‌های نزدیک به فرمان و جمع‌شده، رانندگی کنید، این کار باعث ایجاد فشار در ماهیچه‌ها و شانه و آرنج و سپس عضلات گردن شده و در هنگام بروز تصادف، می‌تواند شدت جراحات را افزایش دهد. دست‌ها ضمن این که باید حالت افقی داشته باشند، باید در وضعیت راحتی قرار بگیرند.
میزان فشار به مهره ها در حالت غلط نشستن
میزان فشار به مهره ها در حالت غلط نشستن
آینه‌ها و موارد دیگر
آینه‌ها باید دید مناسبی را برای شما از اطراف خودرو ایجاد کنند و به همین خاطر، با توجه به وضعیت صندلی راننده، باید تنظیم شوند. تنظیم آینه‌ها نیز به گونه‌ای است که کمترین فشار و کشیدگی برای دیدن اطراف برای راننده ایجاد شود. تنها همین تنظیم مناسب آینه‌ها کافی است تا در مسافرت‌های طولانی، چشم‌ها کمتر دچار خستگی شوند. برای ایمنی بیشتر در سفر، بهتر است هر چند وقت یک‌بار، تنظیم آینه‌ها، دوباره انجام شود.
حالت صحیح پاها
حالت صحیح پاها
نکته دیگر این است که با عجله وارد خودرو نشوید؛ اول داخل صندلی نشسته و سپس پاها را به سمت داخل بچرخانید. هنگام خارج شدن نیز اول پاها را خارج کنید و سپس بدن را بیرون ببرید. قبل و بعد از رانندگی، اجسام و لوازم سنگین، بلند نکنید؛ چند دقیقه به بدن خود استراحت دهید و با کمی کش و قوس، فشار را از بدن‌تان خارج کنید. وضعیت مناسب بدن در هنگام رانندگی باعث کاهش صدمات ناشی از رانندگی‌های طولانی‌مدت شده و همچنین، می‌تواند باعث کاهش آسیب‌ها در هنگام بروز تصادف شود؛ تنها نیاز به صرف کمی وقت، برای بهتر نشستن و برخی تنظیمات است

خودروهای مدرن روز به روز پیشرفته‌تر از دیروز می‌شوند و نمونه بارز آن شرکت ب‌ام‌و است که ویژگی استارت از راه دور پیشرانه را برای برخی محصولات که از سیستم‌عامل iDrive 7.0 سود می‌برند عرضه کرده است.

استارت از راه دور پیشرانه در سری ۵ فیس لیفت و M5 و M5 کامپتیشن و همچنین نسل جدید سری ۴ در دسترس می‌باشد. این سیستم به مالک خودرو اجازه می‌دهد تا از طریق برنامه ConnectedDrive ب‌ام‌و خودرو را روشن کند. راننده با استفاده از این ویژگی می‌تواند دمای کابین را بهینه کرده و سپس وارد کابین شود.

ب‌ام‌و می‌گوید این تکنولوژی را می‌توان از طریق کلید خودرو و از فاصله بین ۳۰ تا ۷۰ متری نیز فعال کرد. اگر خودرو دارای برخی تجهیزات همچون گرم‌کن و سردکن و غربیلک فرمان گرم شونده باشد این تکنولوژی‌ها می‌توانند از راه دور فعال شوند. استارت از راه دور پیشرانه به ویژه در آب‌وهوای گرم و سرد مفید خواهد بود جایی که مالک شاید پیش از ورود به خودرو خواهان دمای متعادل کابین باشد.

خودروهایی که بدون این ویژگی کارخانه ب‌ام‌و را ترک کرده اما دارای آپگرید نرم‌افزار از راه دور باشند در آینده خواهند توانست از طریق ConnectedDrive Store به این ویژگی تجهیز شوند. طیف متنوعی از خودروهای ب‌ام‌و نیز از طریق به‌روزرسانی از راه دور به این ویژگی مجهز می‌شوند که از جمله آن‌ها می‌توان به ۳۲۰i، ۳۳۰i و M340i، کل خانواده سری ۴ کوپه، ۵۲۰i و ۵۳۰i و ۷۴۰i، ۷۴۰Li و ۸۴۰i اشاره کرد. شاسی بلندهای X5 Drive40i و X6 xDrive40i نیز جزو این دسته هستند.


این آئودی e-tron S اسپرت‌بک است که نسخه‌ای پرفورمنس از رقیب تسلا مدل X می‌باشد. این اولین محصول الکتریکی و پرفورمنس است که ارباب حلقه‌ها معرفی کرده اما همه‌چیز به یک پیشرانه الکتریکی قوی‌تر در زیر پوست خودرو محدود نمی‌شود و حرف‌های زیادی برای گفتن وجود دارد.

آئودی e-tron

طراحی قوای محرکه این خودرو کاملاً تغییر کرده است. e-tron S اسپرت‌بک اولین خودروی الکتریکی تولید انبوه است که از تنظیمات سه پیشرانه الکتریکی استفاده کرده است. این در حالی است که مدل استاندارد e-tron از تنظیمات دو پیشرانه الکتریکی سود می‌برد.

آئودی e-tron

یک پیشرانه اکسل جلو را به حرکت درآورده و دو واحد دیگر نیز چرخ های عقب را به حرکت وا می‌دارند. نتیجه نهایی در حالت اسپرت ایجاد قدرت ۴۹۶ اسب بخاری و گشتاور قابل‌توجه ۹۷۳ نیوتون متری است. آئودی می‌گوید این خودرو تنها در عرض ۴.۵ ثانیه از س به سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت رسیده و حداکثر سرعتش هم به ۲۱۰ کیلومتر در ساعت محدود شده است.

آئودی e-tron

در دنیای خودروهای پرفورمنس شاید این عملکرد احساس‌برانگیز نباشد؛ اما زمانی که در نظر بگیرید e-tron S اسپرت‌بک وزن بالای ۲.۶ تنی دارد، آلایندگی‌ای تولید نمی‌کند و می‌تواند لانچ از س خود را ۱۰ بار تکرار کند این آمار و ارقام خوب به نظر خواهند رسید.

آئودی e-tron

البته e-tron S اسپرت‌بک چیزهای بیشتری نسبت به‌ شتاب گیری ارائه می‌کند. اگرچه وزن ۲.۶ تنی کاملاً زیاد است اما بخش اعظم آن در ارتفاع بسیار پایینی قرار گرفته است. ۷۰۰ کیلوگرم از وزن این خودرو به باتری ۹۵ کیلووات ساعتی اختصاص دارد که زیر کف کابین نصب شده است.

آئودی e-tron

به منظور کمک به کم اثر کردن این وزن بالا آئودی از تکنولوژی‌های جدیدی استفاده کرده که مهم‌ترین آن‌ها سیستم هدایت گشتاوری هوشمند است. این خودرو در حالت نرمال رانندگی قدرت را فقط به اکسل عقب خواهد فرستاد. وقتی حالت S را انتخاب کنید اکسل جلو هم وارد میدان خواهد شد و هر قدر سرعت بالا رود دو پیشرانه مستقل عقب نیز شروع به توزیع گشتاور بین یکدیگر خواهند کرد تا حداکثر پرفورمنس و کشش ایجاد شود.

آئودی e-tron

این سیستم روی بهبود عملکرد e-tron S اسپرت در پیچ‌ها تأثیر داشته و به شما اجازه می‌دهد تا دریفت های کنترل شده‌ای در حالت دینامیک بزنید. این ویژگی نشان دهنده‌ی میزان مفید بودن استفاده از تنظیمات سه پیشرانه در یک خودرو با چنین ابعاد و وزنی است.

آئودی e-tron

آئودی همچنین تنظیمات سیستم تعلیق را تغییر داده و از میله‌های پایدارکننده جدید و دامپرهای سفت تر استفاده کرده است. فرمان نیز سریع‌تر بوده و ترمزها نیز برای هماهنگی با سیستم هدایت گشتاوری تنظیم شده‌اند. همه‌چیز می‌تواند باعث بهبود کشش و کنترل حرکات بدنه شود و این موضوع در حرکات و رفتار e-tron S اسپرت‌بک مشهود است.

آئودی e-tron

شاید چیزی که ناامیدکننده جلوه می‌کند حداکثر شعاع حرکتی است. علیرغم استفاده از باتری بزرگ ۹۵ کیلووات ساعتی، این خودرو با یک‌بار شارژ فقط مسافت ۳۶۴ کیلومتری را طی می‌کند. با توجه به ماهیت خودرو، برد e-tron S اسپرت‌بک در دنیای واقعی می‌تواند زیر ۳۲۲ کیلومتر باشد که رقمی ناامیدکننده است.

آئودی e-tron

اگر شعاع حرکتی خودروهای الکتریکی اولویت اصلی شماست تسلا مدل X هنوز هم دست برتر را دارد. شاسی این خودرو به اندازه آئودی درگیر کننده نبوده و کابین آن نیز کیفیت پایین‌تر نسبت به ژرمن‌ها دارد اما خب برد آن کاملاً بر e-tron S اسپرت‌بک می‌چربد.

آئودی e-tron

آئودی e-tron S اسپرت‌بک از نظر پرفورمنس بالاتر از رقبا حس می‌شود. تغییرات رخ داده در شاسی و استفاده از سه پیشرانه الکتریکی برای چنین خودروی سنگین‌وزنی احساس‌برانگیز به نظر می‌رسد. البته حداکثر برد این خودرو کمتر از رقبا بوده و شاید این موضوعی تامل برانگیز باشد.

مشخصات آئودی e-tron S اسپرت‌بک

  • قیمت: ۸۸۷۰۰ پوند
  • پیشرانه: سه واحد الکتریکی، باتری ۹۵ کیلووات ساعتی
  • گیربکس: تک سرعته اتوماتیک، چهار چرخ محرک
  • قدرت/گشتاور: ۴۹۶ اسب بخار/۹۷۳ نیوتون متر
  • شتاب صفر تا ۱۰۰ کیلومتر در ساعت: ۴.۵ ثانیه
  • حداکثر سرعت: ۲۱۰ کیلومتر در ساعت
  • شعاع حرکتی: ۳۶۴ کیلومتر

جگوار لندروور مدعی است صفحات لمسی بدون تماسی را برای کاهش شیوع باکتری‌ها و ویروس‌ها ساخته است. این خودروساز بریتانیایی که صفحات یاد شده را با کمک دانشگاه کمبریج توسعه داده اظهار می‌دارد این سیستم‌ها باعث بهبود ایمنی خواهند شد زیرا تمرکز راننده روی جاده خواهد بود.

تکنولوژی موردبحث از هوش مصنوعی و حسگرهایی برای پیش‌بینی جایی که انگشت کاربر روی صفحه‌نمایش قرار می‌گیرد استفاده کرده و بنابراین نیازی به تماس انگشت با صفحه نخواهد بود. بریتانیایی‌ها می‌گویند تست‌های آزمایشگاهی نشان داده این تکنولوژی می‌تواند برهمکنش راننده با صفحه لمسی را تا ۵۰ درصد کاهش داده و همچنین شیوع باکتری‌ها و ویروس‌ها نیز کاهش یابد.

جگوار لندروور معتقد است این تکنولوژی در ماه‌ها و سال‌های آینده ارزش‌های خود را نشان خواهد داد زیرا مشتریان تأکید بیشتری روی خودروهای ایمن‌تر و پاک‌تر خواهند داشت.

و این برند مدعی است تکنولوژی صفحات لمسی بدون تماس به رانندگان اجازه خواهد داد تا زمان بیشتری را روی جاده تمرکز کنند. جگوار لندروور افزوده رانندگان در صورت استفاده از تکنولوژی‌های کنونی مجبور به نگاه کردن به صفحه‌نمایش هستند که این باعث افزایش ریسک تصادف می‌شود.

پروفسور سیمون گادسیل که عضوی از دپارتمان مهندسی دانشگاه کمبریج است می‌گوید:

صفحات لمسی و دیگر صفحات برهمکنشی از محبوبیت بالایی در روزگار کنونی برخوردار هستند اما استفاده از آن‌ها در زمان حرکت سخت بوده و فرقی نمی‌کند که شما در حال رانندگی باشید یا بخواهید در زمان دویدن موزیک موردعلاقه خود را تغییر دهید. ما همچنین می‌دانیم برخی پاتوژن ها از طریق این سطوح منتقل می‌شوند بنابراین تکنولوژی یاد شده می‌تواند به کاهش ریسک چنین مواردی کمک کند.

لی اسکرایپچاک که متخصص فنی برهمکنش انسان و ماشین در جگوار لندروور است می‌گوید این تکنولوژی می‌تواند در دیگر بخش‌ها و همچنین صنعت خودرو مورد استفاده قرار گیرد.

او می‌گوید:

از آنجایی که کشورهای جهان کم‌کم محدودیت‌های ناشی از شیوع کرونا را کاهش می‌دهند بنابراین می‌دانیم که مشتریان زیادی از صفحات لمسی استفاده خواهند کرد. قطارها، بلیت‌های سینما، خودپردازها، فرودگاه‌ها و… به این صفحات مجهز هستند. تکنولوژی لمس پیش‌بینی پذیر باعث حذف نیاز به تماس با صفحه‌نمایش شده و می‌تواند ریسک شیوع ویروس یا باکتری را کاهش دهد.


هیچ‌گاه برای رسیدن به مصرف سوخت کمتر» تایرهای خود را بیش از حد باد نکنید.

فضای مجازی مملو از شواهد و افرادی است که با رساندن فشار باد لاستیک به بالای آنچه در دیواره تایر نوشته شده، مصرف سوخت اتومبیل خود را کاهش داده‌اند. امّا آنچه این افراد به شما نمی‌گویند، این است که در این حالت، سواری» سخت‌تر از قبل می‌شود، استهلاک تایرها اضافه می‌گردد، اتومبیل به فاصله بیشتری برای توقف نیاز خواهد داشت و هزینه تعمیر قطعات سیستم تعلیق افزایش خواهد یافت.


میزان فشار باد پیشنهادی برای لاستیک در قالب یک برگه رسمی در داخل فریم درب راننده قرار داده شده و بر اساس وزن خودرو و بهترین وضعیت هندلینگ تعیین شده است. اگر می‌خواهید بار بسیار سنگینی را با خود حمل کنید، استفاده از حداکثر فشار باد لاستیک‌ها مانعی ندارد، ولی بعداً که بار را از روی خودرویتان برداشتید، باید به میزان فشار مناسب برگردید. رانندگی با تایرهایی که بیش از حدّ، باد شده‌اند، باعث کاهش مقاومت غلتشی شده و می‌تواند اندکی باعث کاهش مصرف سوخت شود. این به معنای آن است که سطح کوچکتری از لاستیک‌ها با جاده در تماس خواهد بود و در نتیجه، کشش کمتری در اختیار خواهید داشت. این موضوع باعث افزایش فاصله توقف شده و احتمال لیز خوردن بر روی جاده‌های خیس را افزایش می‌دهد. ضمناً عمر تایر نیز کاهش خواهد یافت. همچنین تایرهایی که فشار زیادی دارند، شوک‌های بیشتری به سیستم تعلیق وارد می‌کنند و در نتیجه، کیفیت سواری را برای سرنشینان کاهش می‌دهند. در همین حال، استهلاک قسمت‌هایی مانند استرات‌ها، شوک‌ها، اتصالات و بازوهای کنترل نیز با سرعت بیشتری رخ می‌دهد.

هیچ‌گاه از مایع مبرّد یا ضدّ یخ‌های نامناسب استفاده نکنید.

استفاده از مایع مناسب برای سیستم خنک‌کننده، نقش مهمی در عمر قطعات این سیستم و موتور دارد. نوع این مایع چیزی است که در دفترچه راهنمای خودروی شما درج شده است. در صورتی که از مایع نامناسب یا مخلوطی از دو مایع برای سیستم خنک‌کننده خودرویتان استفاده کنید، حتماً خیلی زود به قسمت‌هایی مانند پمپ آب، رادیاتور، لوله‌های انتقال حرارت صدمه می‌زنید. این موضوع به این دلیل است که عناصر بازدارنده خوردگی برای برخی مواد خاص در انجین و سیستم خنک‌کننده طراحی شده‌اند. همچنین استفاده از مایع مبرّد نامناسب می‌تواند به‌راحتی باعث خرابی پوشش‌ها و واشرهای پلاستیکی در موتورهای خودروهای جدید شود؛ خرابی‌ای که شاید تا قبل از ۸ هزار کیلومتر خود را نشان ندهد. بنابراین به جای آن که یک مبرّد یونیورسال» برای خودرویتان تهیه کنید، سعی کنید با صرف کمی هزینه بیشتر، مایع مخصوص آن را بخرید.

هیچ‌گاه روغن ترمز و روغن هیدرولیک را با یکدیگر اشتباه نگیرید.

یک بطری کوچک از روغن هیدرولیک فرمان، از لحاظ ظاهری فرق چندانی با روغن ترمز ندارد. خیلی از کسانی که در خانه تعویض این روغن‌ها را انجام می‌دهند، این اشتباه را می‌کنند و تعداد این اشتباهات بیشتر از آن چیزی است که فکرش را می‌کنید. در هر صورت، ریخت جابجای هر کدام از این روغن‌ها در سیستم فرمان یا ترمز می‌توان هزینه‌ای تا یک هزار دلار در بر داشته باشد. روغن فرمان در سیستم ترمز باعث می‌شود که واشرها متورم شده و کل عملکرد سیستم دچار اختلال گردد. تعمیرکار نیز برای حل این مشکل می‌بایست قسمت‌هایی مانند سیلندر اصلی، کالیپرها و سوپاپ‌های تنظیم را تعمیر یا تعویض کند. همچنین گاهی اوقات نوبت به تعویض قطعات گران‌قیمت ABS می‌رسد. قرار دادن روغن ترمز در سیستم فرمان نیز به این دلیل که روعن ترمز روان‌کننده» نیست، موجب خرابی پمپ و دنده فرمان می‌شود. بنابراین همیشه قبل اینکه بخواهید مخزن سیستم فرمان یا ترمز را با روغن پر کنید، حداقل دو بار بطری آن را چک نمایید.

هیچ‌گاه از یک مایع یونیورسال» برای سیستم فرمان یا گیربکس استفاده نکنید.

بسیاری از سازندگان اعلام می‌کنند که روغن‌های فرمان و گیربکس یونیورسال» آنها برای هر نوع خودرویی کار می‌کند؛ چیزی که بسیاری از خودروسازان آن را رد می‌کنند. امروزه مقادیر متفاوتی برای ویسکوزیته و مواد افزودنی برای انواع مختلف سیستم فرمان و گیربکس پیشنهاد می‌شود و طبیعی است که یک نوع روغن نمی‌تواند برای هر خودرویی استفاده شود. نوع مخصوص روغن برای استفاده در سیستم فرمان گیربکس، مستقیماً در دفترچه راهنمای خودروی شما درج شده و برای در امان ماندن از خسارت به قطعات گران‌قیمت این سیستم‌ها، شاید بهتر است اندکی وقت و هزینه بیشتر برای پیدا این روغن‌ها صرف کنید.

هیچ‌گاه برای تست دینام»، کابل باتری را جدا نکنید.

سال‌ها پیش امکان این وجود داشت که بدون خاموش کردن موتور، کابل باتری را جدا کنید و دینام اتومبیل‌تان را آزمایش کنید. در این حالت، اگر موتور همچنان به عملکرد خود ادامه می‌داد، ثابت می‌شد که  آلترناتور سالم است. امّا هیچ‌گاه نباید این تست را بر روی یک خودروی مدرن یا تراک با سیستم‌های کامپیوتری و الکترونیکی انجام دهید؛ چرا که در این حالت، آلترناتور می‌بایست یک تغییر ولتاژ ناگهانی بین ۲۵ تا ۱۲۵ ولت را در عرض ۴۰ میکروثانیه تحمل کند. این تغییر ولتاژ نمی‌تواند آسیبی به یک خودروی قدیمی غیرکامپیوتری وارد کند، امّا در مدل‌های جدید، به سرعت می‌تواند باعث سوختن قطعات گران‌قیمت الکترونیکی و کامپیوتری شود. هر خودرویی که بعد از سال‌های اولیه دهه ۱۹۷۰ میلادی ساخته، حتماً حداقل یک کامپیوتر را در خود دارد. بنابراین، باید راه‌حل‌های قدیمی را کنار بگذارید و به سراغ استفاده از یک ولت‌متر» بروید.

وقتی چراغ روغن روشن است، رانندگی نکنید.

همه خودروها دارای یک چراغ نشانگر فشار پایین روغن» هستند. اگر در هنگام رانندگی، این چراغ برای شما روشن شد، به این معناست که مقدار روغن خودرویتان به میزان خطرناکی، پایین است و یا اینکه روغن تمام شده است. همچنین شاید نشان‌دهنده این موضوع باشد که یک نشت جدی در سیستم وجود دارد، یا اینکه یک مانع در مجرای روغن ایجاد شده و یا اینکه پمپ روغن با مشکل روبروست. در هر صورت، پس از مشاهده روشن‌شدن این چراغ، کنار بزنید و موتور را خاموش کنید. سپس کاپوت را بلند کنید و سطح روغن را بررسی نمایید. اگر شاخص» میزان روغن را بسیار کم و یا خالی نشان می‌داد، باید قبل از این دوباره استارت بزنید، به روغن موتور اضافه کنید. در غیر این صورت، در عرض فقط چند دقیقه می‌توانید با هزینه‌ای در حدّ ۴ هزار دلار روبرو شوید. به رانندگی تا نزدیکترین فروشگاه، حتی فکر هم نکنید! ضمن اینکه مراقب باشید که مخزن روغن را خیلی پُر نکنید.

اگر از این طریق مشاهده کردید که روغن به اندازه کافی دارید، احتمالاً با مشکل بزرگتر و جدّی‌تری روبرو هستید و باید حتماً به یک مکانیک مراجعه نمایید. در واقع، وقتی با این مشکل در جاده برخورد کنید، هیچ‌کار خاصی نمی‌توانید انجام دهید؛ حتی نمی‌توانید به یک دوست اطلاع دهید تا برای شما روغن موتور بیاورد و فقط باید به یک یدک‌کش تلفن کنید. مطمئناً هزینه یدک‌کش کمتر از هزینه تمام سیستم یک موتور است.

هیچ‌گاه با یک باک که کمتر از یک‌چهارم بنزین دارد، رانندگی نکنید.

تقریباً در تمام خودروهای انژکتوری، یک پمپ سوخت الکترونیکی وجود دارد که درست در زیر باک بنزین قرار گرفته است. این جانمایی از طرف خودروسازان، به‌دلیل نیاز به خنک‌شدن و قرار گرفتن در یک درجه‌حرارت ایمن در کنار باک بنزین است. امّا اگر به طور مداوم با باکی رانندگی کنید که کمتر از یک‌چهارم بنزین در خود دارد، سطح پایین سوخت همیشه نمی‌تواند میزان خنک‌کنندگی لازم برای پمپ را تأمین کند و در نتیجه، به‌زودی شاهد خرابیِ پمپ سوخت خواهید بود. جایگزین پمپ سوخت در داخل باک می‌تواند هزینه‌ای در حدود ۷۰۰ دلار در بر داشته باشد. البته حرارت بیش از حد» تنها نگرانی در این زمینه نیست. موضوع دیگر، مکیده‌شدن ذرات رسوب از بخش زیرین باک به درون پمپ است. این ذرات می‌توانند از فیلتر جورابی» باک عبور کنند، پروانه‌های پمپ را بپوشانند و در نتیجه، باعث کاهش فشار سوخت شوند. البته این هشدار نباید باعث شود که هر لحظه که به سطح یک‌چهارم باک می‌رسید، با نگرانی به دنبال پمپ بنزین باشید؛ چرا که پمپ سوخت به‌راحتی می‌تواند خود را با شرایط کم‌بنزینی وفق دهد. ولی اگر بخواهید به رانندگی با این روند ادامه دهید، احتمال آسیب به پمپ سوخت و هزینه‌های بالای تعمیرات افزایش خواهد یافت.

هیچ‌گاه از روغن نامناسب استفاده نکنید.

خودروسازان همواره به دنبال کاهش مصرف سوخت در محصولاتشان بوده‌اند. موتورهای جدیدتر با دقت بیشتری ساخته می‌شوند و شامل مکانیزم‌های با تکنولوژی پیشرفته (نظیر سیستم زمان‌بندی متغیر سوپاپ‌ها و توربوشارژرها) هستند که قدرت بیشتر و مصرف‌سوخت پایین‌تری را برای خودروها به ارمغان می‌آورند. در سیستم‌های دارای زمان‌بندی متغیر سوپاپ‌ها یا VVT، روغن فشرده به صورت پالس» به درون مجراهای هیدرولیک هدایت می‌شود تا وضعیت میل‌بادامک تنظیم گردد. زمان‌بندیِ این پالس و حرکات متعاقب میل‌بادامک، همگی به نوع روغن و ویسکوزیته مندرج در دفترچه راهنمای خودرو بستگی دارند. کامپیوتر خودرو» زمان‌بندی پالس را بر اساس درجه حرارت موتور» و میزان تحریک پدال توسط راننده» تغییر می‌دهد. تمام این موارد تنها در صورتی به‌درستی عمل می‌کنند که شما از روغن مناسب خودرویتان استفاده کرده باشید.

روغن مناسب برای توربوشارژرها نیز جنبه حیاتی دارد. توربوشارژرهای مدرن می‌توانند سرعتی بالایی معادل ۲۴۰ هزار دور بر دقیقه داشته باشند و در نتیجه، یاتاقان‌های آنها می‌بایست همواره روغن‌خنک و خنک شود. اگر از روغن‌های دیگر با ویسکوزیته متفاوت استفاده شود، سرعت جریان روغن تغییر کرده، یاتاقان‌های توربوشارژر دچار گرمایش بیش از حد شده و به‌زودی نیاز به تعمیر و یا تعویض این قطعه گران‌قیمت از خودرویتان پیدا خواهید کرد. بنابراین، توصیه‌های افراد غیرمجرب را فراموش کنید و به توصیه‌های شرکت سازنده در دفترچه راهنما توجه نمایید؛ چرا که آنها هستند که موتور را طراحی کرده‌اند و می‌دانند که چه روغنی برای آن مناسب است

اگر جدای از پیش‌فروش سریع فورد برانکو فرست ادیشن جدید یک درد برای خریداران این شاسی‌بلند تازه‌نفس وجود داشته باشد آن‌هم آپشن های زیاد برای انتخاب است. بله اگر مطمئن نباشید دنبال چه چیزی هستید این موضوع می‌تواند یک مشکل باشد.

با وجود فرم بدنه دو یا چهار درب، شش تریم و ۱۱ رنگ بدنه می‌توان مدل‌های بسیار زیادی از برانکو را ساخت. قیمت این خودرو از ۲۸۵۰۰ دلار برای نسخه دو درب و ۳۳۲۰۰ دلار برای نسخه چهار درب شروع می‌شود.

اما اگر تاکنون تصمیمی قطعی نگرفته‌اید می‌توانید سری به شرکت مکسلیدر برادرز کاستومز بزنید که پیش‌فروش برانکوی تیون شده با نام میدنایت ادیشن را شروع کرده است. این تیونر اهل ایلینویز آمریکا می‌گوید خودروی یاد شده از نسخه نایت ادیشن اوایل دهه ۹۰ میلادی الهام گرفته است.

فعلاً جزئیات زیادی از این خودرو در دست نبوده اما می‌دانیم که برانکو میدنایت ادیشن از سیستم تعلیق BDS و کیت افزایش ارتفاع فاکس استفاده می‌کند. این شرکت به قیمت محصول خود هم اشاره نکرده اما گفته که افراد علاقه‌مند به برانکو میدنایت ادیشن می‌توانند با پرداخت سپرده ۵۰۰ دلاری این خودرو را رزرو کنند.

البته رندرهای منتشر شده از این خودرو ممکن است با محصول نهایی تفاوت داشته باشند. شایان ذکر است مکسلیدر برادرز کاستومز توسط فورد تائید شده و بنابراین محصول این تیونر را می‌توان از نمایندگی فورد سفارش داد.


گاهی اوقات خودروی جدیدی عرضه می‌شود و نسبت به آنچه انتظار داشته‌ایم متفاوت جلوه می‌کند؛ و مرسدس بنز GLB چنین خودرویی است. در تمام مدتی که این خودرو در حال توسعه بوده شایعات زیادی درباره بچه G کلاس بودن آن منتشر شده است. حتی برخی افراد آن را رقیبی برای محصولاتی همچون جیپ رنگید می‌دانستند.

مرسدس بنز GLB

و وقتی‌که GLB عرضه شد چنین چیزی نبود. در واقع GLB رقیبی برای شاسی بلندهای میان سایز بوده و محصولی متمرکز روی فضای کابین و بار زیاد است که هدفش جلب نظر خریدارانی است که به دنبال لندروور دیسکاوری اسپورت یا حتی اشکودا کودیاک می‌روند. به همین خاطر GLB حقه‌ای دارد که برادر بزرگ‌ترش یعنی GLC از آن بی‌بهره است: کابین هفت‌نفره!

مرسدس بنز GLB

ما اولین بار که پشت فرمان GLB نشستیم کاملاً تحت تأثیر قرار گرفتیم و حالا نیز شانس تست مدل GLB 220d را داشته‌ایم.

البته باید اذعان کرد این خودرو برخی ویژگی‌های مشابه با G کلاس را دارد. پروفایل کلی GLB جعبه‌ای‌تر از خودروهایی است که پلتفرمی مشترک با این شاسی‌بلند دارند. در واقع پلتفرم بکار رفته در GLB به‌صورت مشترک در نسل‌های جدید A و B کلاس نیز دیده شده است. داشبورد خودرو نیز نیم‌نگاهی به G کلاس داشته و دستگیره‌های آن از شاسی‌بلند نمادین مرسدس الهام گرفته‌اند.

مرسدس بنز GLB

استفاده از پلتفرم MFA باعث شده این خودرو پذیرای پیشرانه‌های زیادی باشد اما در بریتانیا پیشرانه پایه از نوع ۱.۳ لیتری توربوی بنزینی است که در نسخه GLB 200 بکار رفته و نهایتاً هم کار به نسخه GLB 35 با قدرت فراتر از ۳۰۰ اسب بخار می‌رسد.

مرسدس بنز GLB

اما قلب تپنده این نوع خودرو در اروپا همچنان از نوع دیزلی است که دو پیشرانه ۴ سیلندر ۲ لیتری ارائه می‌شود. گزینه اول قدرت ۱۸۷ اسبی و گشتاور ۴۰۰ نیوتون متری داشته اما نسخه GLB 200d خروجی ۱۴۸ اسبی را ارائه می‌کند. گیربکس GLB از نوع ۸ سرعته اتوماتیک است. اگرچه مدل GLB 200d به‌صورت دیفرانسیل جلو یا چهار چرخ محرک در دسترس است اما مدل تست شده یعنی ۲۲۰d فقط به‌صورت چهار چرخ محرک عرضه می‌شود.

مرسدس بنز GLB

این خودرو در روی کاغذ ارزان به نظر نمی‌رسد و در نظر داشته باشید که پایه و اساس GLB با یک هاچبک ۲۵ هزار پوندی مشترک است. خودروی تست شده از یک آپشن یعنی رنگ متالیک برخوردار بوده اما قیمتش به ۴۴ هزار پوند رسیده است.

مرسدس بنز GLB

البته پیشنهادهای لیزینگی و ماهانه برای اکثر خریداران امروزی مهم‌تر است و از این نظر GLB وارد قلمروی لندروور دیسکاوری اسپورت می‌شود.

مرسدس بنز GLB

GLB در زمان حرکت کار خوبی در حفظ پایداری و البته ارائه کمی هیجان انجام می‌دهد. پیشرانه قوی حس شده و شتاب صفر تا ۱۰۰ کیلومتر در ساعت ۷.۶ ثانیه‌ای و گشتاور مناسب در دورهای میانی مؤید این نکته هستند. گیربکس نیز به حد کافی هوشمند است که از این انعطاف پیشرانه استفاده کند. در واقع ۲۲۰d به یکی از بهترین پیشرانه‌های ۴ سیلندر دیزلی مجهز شده است. این پیشرانه کاملاً آرام و بی‌صدا بوده و صدای کمتری نسبت به لندروور دارد. صدای تولیدی آن به خوبی در میان صدای رینگ‌های ۱۹ اینچی آلیاژی تریم AMG Line گم می‌شود.

مرسدس بنز GLB

این رینگ‌های نسبتاً بزرگ همچنان روی لاستیک‌هایی با پروفایل بلند سوار شده‌اند و این امر باعث شده GLB سواری بسیار خوبی داشته باشد. البته تنها سطوح بسیار تیز و چاله‌های بزرگ است که لرزش‌هایی را روانه کابین خواهد کرد. دامپرهای تطبیقی به عنوان یک آپشن در دسترس هستند اما ما فکر نمی‌کنیم نیازی به آن‌ها داشته باشید.

مرسدس بنز GLB

سیستم تعلیق خودرو که از تنظیمات مک فرسون در جلو و چند اتصالی در عقب تشکیل شده هندلینگی قابل پیش‌بینی را ارائه می‌کند. کمی تکان در بدنه دیده می‌شود و البته باید در نظر داشت که با یک شاسی‌بلند نسبتاً قدبلند طرف هستیم اما در کل خودرو در پیچ‌ها وضعیت خود را حفظ کرده و می‌توانید با سرعت مناسب از پیچ‌ها عبور کنید. فرمان شاید نقطه‌ضعف اصلی باشد زیرا کمی بیش از سبک بوده هرچند دقیق است.

مرسدس بنز GLB

داخل کابین GLB کیفیت و تکنولوژی بهتری نسبت به رقبا دیده می‌شود. ترکیب لذت بخشی از متریال از جمله کروم و چرم وجود داشته و از نظر تجهیزات کمبودی حس نمی‌شود. سیستم تهویه مطبوع دو ناحیه‌ای، صندلی‌های گرم شونده، یک جفت صفحه‌نمایش ۱۰.۲۵ اینچی، اپل کارپلی و اندروید اتو، نورپردازی داخلی، دوربین دنده‌عقب و… همگی در این خودرو وجود دارند.

مرسدس بنز GLB

موضوع عجیب اینکه میزان لوکس بودن کابین GLB به اندازه ۹۹ درصد کابین GLC بوده و بنابراین وقتی شما ردیف سوم صندلی‌ها را در نظر بگیرید احتمالاً GLB هوشمندترین گزینه در بین محصولات کوچک‌تر مرسدس خواهد بود.

مرسدس بنز GLB

البته GLB نمی‌تواند با توانایی آفرود لندروور و کاربردی بودن کلی آن رقابت کند. ظرفیت محفظه بار در حالت ۵ نفره ۵۰۰ لیتر است که در صورت خواباندن ردیف دوم صندلی‌ها به ۱۶۸۰ لیتر افزایش می‌یابد. صندلی‌های ششم و هفتم بیشتر مناسب کودکان بوده و باعث می‌شوند ظرفیت محفظه بار کاملاً کاهش یابد. از این نظر دیسکاوری اسپورت خودرویی عادی‌تر برای استفاده هفت‌نفره به نظر می‌رسد زیرا صندلی‌های ردیف سوم GLB بیشتر مناسب سفرهای کوتاه و استفاده اضطراری هستند.

با توجه به اینکه دیگر برندهای آلمانی محصولی برای رقابت با GLB ندارند بنابراین این خودرو هدفمند عرضه شده است. برخی رقبای دیگر همچون هیوندای و اشکودا نمی‌توانند از نظر کیفیت کابین و آسایش آن با مرسدس رقابت کنند.

مرسدس بنز GLB 220d کاملاً نمی‌تواند دیسکاوری اسپورت را کنار بزند اما قطعاً رقیبی قابل تامل برای بچه شاسی‌بلند لندروور است. این خودرو پرفورمنس و رفاه قابل‌توجهی داشته و از کابینی لوکس‌تر و پیشرفته‌تر سود می‌برد. البته با انتخاب این خودرو باید چشم خود را روی فضای بار زیاد ببندید.

مشخصات مرسدس GLB 220d AMG Line پریمیوم

  • قیمت: ۴۳۲۸۰ پوند
  • پیشرانه: ۴ سیلندر ۲ لیتری توربودیزل
  • قدرت/گشتاور: ۱۸۷ اسب بخار/۴۰۰ نیوتون متر
  • گیربکس: ۸ سرعته اتوماتیک، چهار چرخ محرک
  • شتاب صفر تا ۱۰۰ کیلومتر در ساعت: ۷.۶ ثانیه
  • حداکثر سرعت: ۲۱۷ کیلومتر در ساعت
  • مصرف سوخت: ۶ لیتر در هر صد کیلومتر

تویوتا راو ۴ پرایم در حال حاضر یکی از داغ‌ترین خودروهای بازار آمریکا بوده و شاهد آن نیز تقاضای بسیار زیاد و کمبود تولید است. شگفت آنکه همین موضوع باعث شده برخی نمایندگی‌ها قیمت این خودرو را تا ۱۰ هزار دلار بیشتر از قیمت واقعی‌اش اعلام کنند. این کراس اوور پلاگین هیبریدی قدرت ۳۰۲ اسب بخاری داشته و دومین محصول سریع تویوتا پس از GR سوپرا محسوب می‌شود. شکی وجود ندارد که ژاپنی‌ها از این وضعیت سرخوش هستند و هر دو نسخه هیبریدی و غیر هیبریدی راو ۴ فروش بسیار خوبی را تجربه می‌کنند.

گروهی از کارکنان کارخانه‌ی تویوتا در ژاپن طی اقدامی که شاید گرامیداشت یک واقعه یا تمرینی تیمی بوده اقدام به تولید این راو ۴ لیموزین تک ساخت کرده‌اند. واضح است که چنین خودرویی راهی خط تولید نخواهد شد اما همچنان محصولی جذاب و جالب است.

یکی از رسانه‌های ژاپنی که از نزدیک شاهد این خودرو بوده می‌گوید در کل ۲۰۰ کارمند تویوتا در کارخانه تولید تاکا اوکای تویوتا زمانی در حدود چهار ماه را صرف تولید این خودرو کرده‌اند. این راو ۴ کشیده شده فضای پای بسیار زیادی نسبت به نسخه استاندارد داشته و فضای کابین به حدی زیاد است که حتی یک میز درون آن قرار داده شده است. داشبورد خودرو نیز دارای الگوی شطرنجی منحصربه‌فرد و حتی کف‌پوش‌های جدیدی بنفش‌رنگ است.

اما ظاهر خودرو نیز گفتنی‌های خاص خودش را دارد. خط کمر خودرو بیشتر الگوی زیگزاگی دارد تا نمونه‌ای سرراست و این امر قابل‌درک است زیرا پروژه یاد شده اساساً یک کار برشی و نصب کردنی بوده است؛ و اینجا یک سوال مهم پیش می‌آید: ایمنی!

یکپارچگی ساختاری یک نگرانی اصلی دراین‌باره بوده و البته با روشی نسبتاً غیرعادی تست شده است. تیم تویوتا این خودرو را روی بالابر قرار داده و آن را بالا برده و سپس خودرو را پایین انداخته‌اند و مشکلی وجود نداشته و خودرو از وسط نصف نشده است!

این پروژه فقط برای هیجان ساخته شده و از پشتیبانی کامل مدیریت کارخانه و مقامات تویوتا برخوردار بوده است.


مرسدس بنز S کلاس همواره به خاطر راحتی و لوکس بودن شهرت داشته است اما این سدان پرچم‌دار آلمانی از لحاظ ایمنی هم همیشه پیشگام بوده است. این پیشگامی در نسل بعدی S کلاس هم وجود خواهد داشت زیرا مرسدس بنز تأیید کرده است که S کلاس جدید اولین خودروی جهان خواهد بود که به ایربگ‌های صندلی عقب مجهز است. فعلاً جزئیات کاملی از این ویژگی منتشر نشده اما به گفتهٔ مرسدس، ایربگ‌های عقب به‌منظور محافظت از سرنشینان عقب در صورت برخورد با جلو طراحی شده‌اند.

به نظر می‌رسد ایربگ‌ها در قسمت پشتی صندلی‌های جلو نصب شده و در هنگام تشخیص برخورد، باز می‌شوند. ظاهراً این ایربگ‌ها فرمی U شکل دارند که این موجب می‌شود مثل دستکش بیس‌بال عمل کره و سر سرنشینان را در بربگیرند.

به گفتهٔ مرسدس، این ایربگ‌ها مفهومی کاملاً متفاوت با ایربگ‌های جلو دارند. طبق گفتهٔ این شرکت، ایربگ‌های عقب قابلیت سازگاری با صندلی کودک را دارند و در همکاری با کمربندهای ایمنی باد شونده کار می‌کنند تا معیارهای جدیدی را برای ایمنی سرنشینان عقب تعیین کنند.

اما علاوه بر این ایربگ‌های جدید، مرسدس بنز در نسل جدید S کلاس سیستم Pre Safe جانبی را هم بروز کرده است. این سیستم از سنسورهای راداری برای تشخیص برخوردهای جانبی قریب‌الوقوع استفاده می‌کند و سپس بالشتک‌های صندلی‌های جلو را باد می‌کند تا راننده و سرنشین به سمت جلو حرکت کنند. علاوه بر این، سیستم کنترل بدنهٔ فعال نیز ارتفاع خودرو را افزایش می‌دهد تا اثر تصادف از طریق بخش پایینی ساختار S کلاس که مستحکم‌تر است منحرف شود. نسل جدید مرسدس بنز S کلاس رسماً در تاریخ ۲ سپتامبر (۱۲ شهریور) رونمایی خواهد شد.


از آنجایی که رورویس با قوای تمام روی نسل جدید گوست کار می‌کند بنابراین مدیر اجرایی این برند بریتانیایی تصمیم گرفته نامه‌ای سرگشاده به اصحاب رسانه نوشته و البته اولین تیزر این خودرو را نیز منتشر نماید.

تورستن مولر اوتوس مدیرعامل رورویس می‌گوید این شرکت علیرغم شیوع ویروس کرونا در حال پیشبرد برنامه‌های خود بوده و نسل جدید این خودرو را در پاییز سال جاری میلادی معرفی خواهد کرد.

گوست از زمان عرضه در سال ۲۰۰۹ تاکنون به موفق‌ترین محصول تاریخ ۱۱۶ ساله رورویس تبدیل شده و بنابراین انتظارات زیادی از نسل جدید این خودرو وجود دارد. به منظور تولید خودرویی که برای ۱۰ سال آینده رقابتی و جذاب باشد رورویس باید به تقاضاها و خواسته‌های مشتریان به دقت گوش کند؛ و پاسخ ساده است: ما دوست داریم گوست جدید از نظر طراحی لوکس اما مینیمالیستی باشد و خودرویی بماند که می‌توان هم آن را راند و هم از نشستن در بخش عقب کابین لذت برد.

اساساً این اظهارات به معنی توسعه نسل جدید گوست از صفر بوده است. همه‌چیز کاملاً جدید بوده و تنها نشان مشهور رورویس و چترهای موجود در درب‌ها تنها چیزی هستند که از نسل فعلی به ارث می‌رسند و به غیر از آن همه‌چیز کاملاً جدید خواهد بود.

مدیرعامل رورویس می‌گوید:

ما فهمیدیم که مشتریان ما به سمت اشیای لوکس‌تر حرکت می‌کنند. آن‌ها خواهان خلوص طراحی بوده و سادگی و نجابت را به پیچیدگی ترجیح می‌دهند. به همین خاطر مشتریان گوست خواهان خودرویی مینیمالیستی اما پیشرفته از نظر تکنولوژی هستند.

این خودروساز بریتانیایی می‌گوید طی هفته‌های آینده چهار انیمیشن از نسل جدید گوست را منتشر خواهد کرد. این تیزرها برخی تکه‌های پازل را تا زمان رونمایی رسمی تکمیل خواهند کرد.



برند وولینگ از جوینت ونچر SGMW (سایک-جنرال موتورز-وولینگ) در نمایشگاه چنگدو از شاسی‌بلند کانسپت جالبی بنام هونگ‌گوانگ X رونمایی کرده است. به گفتهٔ مقامات وولینگ، این خودرو صرفاً یک کانسپت نیست و برای تولید انبوه در نظر گرفته شده و این نسخهٔ کانسپتی که در نمایشگاه چنگدو به نمایش درآمده بسیار به نسخهٔ تولیدی نزدیک است. هونگ‌گوانگ X به‌عنوان یک اس‌یووی کامپکت سرسخت در نظر گرفته شده و در طراحی بیرونی آن از خطوط صاف و مستقیم زیادی استفاده شده تا ظاهر قدرتمندی را ایجاد کند.

در بخش جلویی این خودرو از زبان طراحی جدید وولینگ استفاده شده و دی‌لایت‌های LED خطی و نواری مانند به همراه جلوپنجرهٔ مربعی بزرگ موجب شده چهرهٔ جلوی آن با همهٔ محصولات قبلی وولینگ متفاوت باشد. همچنین چراغ‌های جلوی مربعی با گرافیک داخلی X شکل به خودرو نمای آینده‌نگرانه‌ای بخشیده و همچنین بر نام هونگ‌گوانگ X هم تأکید دارند. در بدنهٔ خودرو از طرح دورنگ مشکی قرمز استفاده شده و قسمت‌هایی مثل دستگیرهٔ درها و روکش دهانهٔ گلگیرها از متریال مقاوم در برابر خراشیدگی ساخته شده‌اند درحالی‌که استفاده از طرح مربعی در کل بدنهٔ خودرو مشهود است. رینگ‌های آلومینیومی بزرگ پنج پرهٔ دوبل مشکی‌رنگ، طرح ذوزنقه‌ای دهانهٔ گلگیرها و صفحهٔ محافظ زیر رکاب هم حال و هوایی آفرودی و سرسخت را ایجاد کرده‌اند.

در عقب خودرو چراغ‌های عمودی و ساده‌ای با یک نوار باریک LED به هم متصل شده‌اند که در میانهٔ این نوار لوگوی نقره‌ای‌رنگ وولینگ جای گرفته و پایین آن نوار کرومی تیره‌ای کار شده است. گرافیک داخلی چراغ‌های عقب مثل جلو طرحی X شکل با لامپ‌های LED دارد و به‌طورکلی طراحی عقبی خودرو تا حدودی بازتاب طراحی جلوی آن است. فعلاً داخل هونگ‌گوانگ X نشان داده نشده اما انتظار می‌رود در کابین آن شاهد خطوط صاف با غربیلک فرمان چندمنظوره و صفحه آمپر تمام دیجیتالی LCD باشیم.

وولینگ فعلاً مشخصات قوای محرکهٔ هونگ‌گوانگ X را هم اعلام نکرده اما با توجه به اینکه این خودرو یک اس‌یووی آفرودی است، ممکن است از پیشرانهٔ نسبتاً قدرتمند و سامانهٔ چهارچرخ محرک برخوردار باشد؛ اما مشکل اینجا است که در حال حاضر وولینگ موتور قدرتمندی ندارد و موتورهای کنونی آن نسبتاً ضعیف هستند. محصولات فعلی این شرکت عمدتاً از موتورهای ضعیف ۱.۲ و ۱.۵ لیتری استفاده می‌کنند که همگی متعلق به سایک هستند. درهرحال به‌طورکلی بزرگ‌ترین ویژگی برجستهٔ کانسپت هونگ‌گوانگ X چیزی جز ظاهر منحصربه‌فرد و متفاوت با مدل‌های دیگر وولینگ نیست و در دیگر قسمت‌ها حرف چندانی برای گفتن ندارد. البته این فعلاً نسخهٔ کانسپت است اما همان‌طور که گفته شده انتظار می‌رود نسخهٔ تولیدی بسیار به این کانسپت نزدیک باشد.


نسل بعدی نیسان ناوارا که در برخی بازارها از جمله مکزیک، آرژانتین و برزیل با نام فرونتیر عرضه می‌شود احتمالاً از برخی قطعات مرسدس بنز X کلاس استفاده خواهد کرد. البته باید گفت فرونتیر یاد شده را نباید با نسخه آمریکایی و کانادایی این خودرو اشتباه گرفت.

همه می‌دانیم که X کلاس در زیر پوست خود از پلتفرم نیسان ناوارا استفاده کرده است. البته شاید افراد معدودی بدانند که مرسدس برخی اصلاحات را در این پلتفرم انجام داده و اقدام به تقویت ساختاری آن و همچنین بهبود دینامیک رانندگی‌اش کرده است.

هم‌اکنون اتوبلاگ می‌گوید زمانی که نسل جدید ناوارا وارد بازار شود از پلتفرم تقویت شده X کلاس استفاده خواهد کرد. ظاهراً نیسان کار تولید اولین نمونه‌های پروتوتایپ از شاسی این پیکاپ را تا پیش از پایان سال جاری میلادی در آرژانتین شروع خواهد کرد.

اما وضعیت فرونتیر بازار آمریکا چگونه است؟ در ماه فوریه بود که نیسان اقدام به ارتقای این خودرو در بازار آمریکا و کانادا کرد. اگرچه ظاهر این خودرو خیلی تغییری نکرده اما از پیشرانه ۶ سیلندر ۳.۸ لیتری جدیدی استفاده کرده که ۹۳ درصد قطعاتش جدید یا بازنگری شده هستند. این پیشرانه قدرت احساس‌برانگیز ۳۱۰ اسب بخاری و گشتاور ۳۸۱ نیوتون متری تولید می‌کند. نسل بعدی فرونتیر به‌صورت استاندارد به این پیشرانه و گیربکس ۹ سرعته اتوماتیک مجهز خواهد بود. این در حالی است که نمونه پیشین فرونتیر از گیربکس ۵ سرعته اتوماتیک و دستی استفاده کرده بود.

گفته می‌شود نسل بعدی فرونتیر بازار آمریکا و کانادا از پلتفرم جهانی ناوارا که در بالا به آن اشاره شد استفاده نخواهد کرد و دارای نسخه‌ای کاملاً به‌روز از پلتفرم مدل کنونی خواهد بود.

گفته می‌شود این پیکاپ به‌صورت استاندارد از نوع دیفرانسیل جلو خواهد بود و با پرداخت مبلغ بیشتر می‌توان سیستم چهار چرخ محرک و جعبه انتقال را انتخاب کرد.

انتظار می‌رود نسل بعدی فرونتیر بازار آمریکا تا پیش از پایان سال جاری میلادی معرفی شود.

نکته: باید گفت دو نسخه متفاوت از فرونتیر در دنیا عرضه می‌شود که یکی از آن‌ها برای اکثریت بازارهای جهانی بوده و همان مدل اروپایی ناوارا (NP300) است. مدل دوم بر پایه پلتفرم قدیمی‌تر F آلفا بنا شده و مختص بازار آمریکا و کاناداست.


چند تصویر بدون پوشش از نسخهٔ کوپهٔ فولکس‌واگن تیگوآن در چین منتشر شده است. این خودرو که تیگوآن X نام گرفته و قرار است اواخر امسال در چین معرفی شود، یک کراس‌اوور کوپهٔ شیک است که طراحی دماغهٔ آن مشابه نسخهٔ فیس‌لیفت تیگوآن مدل ۲۰۲۱ است؛ اما این شباهت‌ها در همین‌جا به پایان می‌رسد زیرا تیگوآن X از شیشهٔ جلوی شیب‌دارتری برخوردار است که به سمت سقفی با شیب ملایم جریان یافته است.

بزرگ‌ترین تغییرات اما در بخش عقبی خودرو روی داده است زیرا در اینجا شاهد درب صندوق کاملاً جدیدی با یک اسپویلر یکپارچه هستیم. برای تیگوآن X همچنین سپر عقب منحصربه‌فردی با دو سر اگزوز تزئینی به همراه چراغ‌های جدیدی طراحی شده که توسط نوار LED باریکی به هم متصل شده‌اند. طبق گزارش‌ها، نسخهٔ کوپهٔ تیگوآن ۴,۷۶۴ میلی‌متر طول، ۱,۸۵۹ میلی‌متر عرض و ۱,۶۲۸ میلی‌متر ارتفاع داشته و فاصلهٔ محوری آن برابر با ۲,۷۹۱ میلی‌متر است. این یعنی تیگوآن X طولی تقریباً هم‌اندازهٔ تیگوآن آل‌اسپیس دارد اما ارتفاع آن حدود ۵۰ میلی‌متر کمتر است.

گفته شده تیگوآن X توسط جوینت ونچر فولکس‌واگن-سایک در چین تولید و با دو پیشرانهٔ بنزینی ۲ لیتری توربوشارژ به بازار عرضه خواهد شد. موتور پایه ۱۸۶ اسب بخار قدرت تولید می‌کند درحالی‌که موتور قوی‌تر باید ۲۲۰ اسب بخار قدرت داشته باشد. هنوز مشخص نیست که آیا تیگوآن X فقط مخصوص بازار چین است یا در بازارهای خارج از این کشور هم عرضه خواهد شد اما این نسخهٔ کوپه می‌تواند عضو جالبی برای اضافه شدن به خانوادهٔ تیگوآن باشد.


با عرضه نسخه فاینال ادیشن از میتسوبیشی پاجرو در آوریل سال پیش پرونده این خودرو در بازار ژاپن بسته شد. آفرودر مشهور میتسوبیشی هنوز در برخی بازارها نفس می‌کشد اما بر پایه خبرهای منتشر شده، این شاسی‌بلند جان‌سخت برای همیشه با دنیای خودرو خداحافظی خواهد کرد.

نشریه نیکی ژاپن می‌گوید میتسوبیشی برنامه‌هایی برای بازآرایی و سرانجام تعطیلی کارخانه تولید پاجرو دارد. این کارخانه در منطقه گیفو قرار داشته و در سال‌های اخیر ظرفیت تولید خود را کاهش داده است. به همین خاطر ادامه کار این تأسیسات سوددهی خاصی به همراه ندارد.

تعطیلی این کارخانه به معنی خداحافظی پاجرو با بازار خواهد بود. این امر می‌تواند سال آینده رخ دهد و احتمالاً بیانیه رسمی میتسوبیشی نیز تا چند روز دیگر منتشر خواهد شد. البته ژاپنی‌ها فعلاً واکنشی به این خبر نشان نداده‌اند.

نسل فعلی پاجرو که اولین بار در نمایشگاه پاریس ۲۰۰۶ به نمایش درآمد یکی از مسن‌ترین خودروهای بازار است. این آفرودر بدنه روی فریم حدود ۱۵ سال سن داشته و پس از فیس‌لیفت‌های متعدد در سال‌های ۲۰۰۹، ۲۰۱۰، ۲۰۱۲ و ۲۰۱۵ قرار است با بازار خداحافظی کند.

نسخه فاینال ادیشن پاجرو در ژاپن به تعداد ۷۰۰ دستگاه تولید شده است. این شاسی‌بلند که زمانی محبوبیت بالایی داشت با افت فروش شدیدی در سال ۲۰۱۸ روبرو شد و کمتر از ۱۰۰۰ دستگاه از آن راهی خانه مشتریان شد. دلیل اصلی افت فروش پاجرو مصرف سوخت بالای آن بوده و برادران کم‌مصرف‌تر همچون اوت لندر پلاگین هیبریدی و اکلیپس کراس گوی سبقت را از آن ربوده‌اند.


سبد محصولات کنونی مرسدس بنز تقریباً همهٔ سگمنت‌ها را پوشش داده و به نظر نمی‌رسد در آن جایی برای اضافه شدن محصول جدیدی وجود داشته باشد؛ اما مرسدس این‌طور فکر نمی‌کند زیرا به گزارش اتوبلاگ، ظاهراً این شرکت قصد دارد در سال ۲۰۲۳ مدل جدیدی بنام CLE را معرفی کند. با توجه به اینکه مرسدس از حروف CL برای سدان‌های کوپه مانند خود استفاده می‌کند، CLE باید مثل مدل‌های CLA و CLS سقف شیب‌داری داشته باشد. ظاهراً قرار است نسخه‌های کوپه، کابریولت و استیشن (شوتینگ بریک) این مدل هم ساخته شود؛ اما به ادعای اتوبلاگ، برای جلوگیری از شلوغ شدن سبد محصولات، با آمدن CLE، مدل‌های C کلاس کوپه، C کلاس کابریولت، E کلاس کوپه و E کلاس کابریولت حذف خواهند شد.

توسعهٔ مدل جدید CLE کمی عجیب به نظر می‌رسد زیرا پیش‌ازاین گفته شده بود که مرسدس قصد دارد سبد محصولات خود را ساده‌تر کند. یکی از عواملی که شایعهٔ ساخت این محصول جدید را عجیب‌تر می‌کند، تصاویر جاسوسی‌ای هستند که نشان می‌دهند مرسدس در حال توسعهٔ نسل بعدی C کلاس استیشن است. به نظر نمی‌رسد داشتن نسخهٔ استیشن برای هردو مدل C کلاس و CLE با اندازه‌هایی بسیار مشابه با برنامه‌های مرسدس برای ساده کردن سبد محصولاتش سازگاری داشته باشد. درهرحال، طبق گزارش‌ها، CLE روی پلت‌فرم دیفرانسیل عقب ساخته می‌شود و سامانهٔ چهارچرخ محرک هم برای آن ارائه خواهد شد. همچنین گفته شده یکی از موتورهای این ماشین یک نمونهٔ ۲ لیتری چهار سیلندر توربودیزل هیبریدی خفیف جدید خواهد بود.


بیوک چندی پیش به‌صورت آنلاین با انتشار چند تصویر، نسل جدید کراس‌اوور انویژن را معرفی کرد و حالا جزئیات قیمت‌گذاری آن چند ماه پیش از عرضه به بازار ایالات‌متحده منتشر شده است. انویژن جدید در چهار تیپ مختلف ارائه خواهد شد که از تیپ پایه شروع شده و بعدازآن تیپ‌های Preferred، Essence و تیپ بالا ردهٔ اونیر قرار می‌گیرند. به گفتهٔ جی‌ام آتوریتی، همهٔ تیپ‌های انویژن به‌صورت استاندارد با انتقال قدرت دیفرانسیل جلو عرضه می‌شوند اما برای سه تیپ پرفرد، اسنس و اونیر امکان سفارش سامانهٔ چهارچرخ محرک هم وجود دارد. همچنین ظاهراً در ابتدا فقط سه تیپ بالایی به بازار عرضه می‌شوند و تیپ پایه در بین آن‌ها وجود نخواهد داشت.

اطلاعات قیمت‌گذاری انویژن رسماً تأیید نشده ولی بااین‌حال طبق گزارش‌ها، قیمت این کراس‌اوور لوکس احتمالاً از ۳۴ هزار دلار آغاز می‌شود. اگر این عدد صحت داشته باشد، کراس‌اوور کامپکت بیوک تقریباً ۴ هزار دلار از آکورا RDX ارزان‌تر خواهد بود و از رقبای اروپایی مثل ب‌ام‌و X3 هم به میزان قابل‌توجه ۹ هزار دلار قیمت کمتری خواهد داشت. نسل جدید انویژن روی پلت‌فرم E2 جنرال موتورز ساخته شده که تقریباً مشابه همان پلت‌فرم مورداستفاده در کادیلاک XT4 است؛ بنابراین انتظار می‌رود انویژن به همان پیشرانهٔ ۲ لیتری چهار سیلندر XT4 مجهز باشد که ۲۳۰ اسب بخار قدرت و ۳۵۰ نیوتن متر گشتاور دارد. احتمالاً برای این خودرو فقط همین یک موتور ارائه خواهد شد و انتقال نیروی آن‌هم توسط یک گیربکس نُه سرعتهٔ اتوماتیک صورت خواهد گرفت.

انویژن جدید به‌صورت استاندارد به سیستم‌های ایمنی زیادی مثل ترمز اضطراری اتوماتیک، ترمز عابر پیادهٔ جلو، دستیار حفظ حرکت میان خطوط، هشدار برخورد جلو، دستیار پارک عقب و دوربین دید عقب HD مجهز خواهد بود. مثل نسل قبلی، نسل جدید انویژن هم در کارخانهٔ جنرال موتورز در چین برای عرضه در بازار داخلی این کشور و همین‌طور صادرات به آمریکای شمالی تولید خواهد شد. انویژن جدید از اول سال ۲۰۲۱ راهی نمایندگی‌های فروش در ایالات‌متحده خواهد شد.


با آغاز به کار تیری بولور به عنوان مدیرعامل جگوار لندروور از ماه آینده، اولین دستور تجاری او می‌تواند یافتن راه‌هایی برای موفقیت برند جگوار باشد.

اتواکسپرس می‌گوید بولور به دنبال تبدیل کردن جگوار به کمپانی تمام الکتریکی است تا بتواند با شرکت‌هایی همچون تسلا و پولستار رقابت نماید. یکی از کلیدی‌ترین برنامه‌ها برای تحقق این امر می‌تواند تولید رقیبی برای تسلا مدل ۳ باشد. چنین خودرویی شاید از نظر ظاهری ترکیبی از یک سدان و کراس اوور و گونه‌ای شبیه پولستار ۲ باشد.

این خودرو همچنین به عنوان محصول پایه جگوار تمام الکتریکی عمل خواهد کرد، نقشی که هم‌اکنون به آی پیس تعلق دارد. البته نسل جدید و الکتریکی XJ نیز در راه است.

رقیب جگوار برای مدل ۳ و پولستار ۲ همچنین می‌تواند جایگزین مستقیم XE نیز باشد خودرویی که در سال پیش با افت فروش حدود ۲۸ درصدی روبرو شده و مدیران جگوار را به فکر یک دگرگونی کامل انداخته است.

نیک راجرز مدیر مهندسی جگوار لندروور می‌گوید:

یک جگوار الکتریکی کوچک خودرویی عالی خواهد بود و ما باید درباره آن فکر کنیم. فضای واقعاً جذابی وجود دارد که برای خواسته‌های ما و مشتریان کاملاً ایده آل است.

فعلاً مشخص نیست که آیا چنین خودرویی از نام XE استفاده خواهد کرد یا خیر اما درهرحال پلتفرم MLA این خودروساز در آن بکار خواهد رفت. قوای محرکه این خودرو نیز می‌توانند پرفورمنس و آسایش فوق‌العاده و درخور شان جگوار را ارائه کنند.

احتمال دارد جگوار از نظر ابعاد تنها به رقابت با تسلا مدل ۳ اکتفا نکند. شایعاتی درباره تولید خودروی الکتریکی کوچک‌تری هم وجود داشته و احتمال دارد جگوار با همکاری ب‌ام‌و خودرویی با ابعاد مشابه ب‌ام‌و سری ۱ یا X2 را نیز تولید کند.


این جدیدترین نسل از تجربه‌ای ۴۴ ساله و بسیار موفق است. با نسل جدید فولکس‌واگن گلف GTI آشنا شوید، خودرویی که چندین نسل تجربه را پشت سر خود داشته و شاید نمادین‌ترین نسخه از نمادین‌ترین محصول مدرن فولکس‌واگن باشد.

یک‌بار دیگر فولکس بجای دگرگونی اساسی از فرمولی اثبات شده و تکاملی استفاده کرده است. گلف GTI اصلاً فاز شدیدی را تجربه نکرده است. بجای این کارها شاهد ارائه قدرت، پرفورمنس و سواری بهتر و بیشتر در پکیجی ارزان‌تر از نسخه پرچم‌دار گلف R هستیم.

به همین خاطر نسل جدید گلف GTI از همان پلتفرم نسل پیشین استفاده کرده و همان نیروگاه آهنین نیز در بطنش قرار گرفته است. این خودرو دارای پیشرانه ۴ سیلندر ۲ لیتری توربویی است که با کد EA 888 شناخته شده است. قدرت و گشتاور این پیشرانه به ترتیب برابر با ۲۴۲ اسب بخار و ۳۷۰ نیوتون متر بوده و بنابراین خروجی این خودرو به اندازه نسخه پرفورمنس نسل پیشین می‌باشد. البته قدرت گلف GTI در برابر رقبایی همچون هیوندای i30 N، فورد فو ST، رنو مگان RS و مرسدس-ای ام جی A 35 جدید خیلی به چشم نمی‌آید زیرا همه این خودروها قوی‌تر هستند.

پلتفرم MQB فولکس‌واگن کاملاً شناخته شده اما سیستم تعلیق و دامپرهای تطبیقی خودرو کاملاً جدید هستند. ژرمن‌ها با استفاده از ساب فریم‌های آلومینیومی جدید کمی از وزن سیستم تعلیق را کاسته‌اند و فنرها نیز به‌روز شده‌اند.

تغییرات رخ داده بیش از آنکه باعث افزایش سرعت شوند روی آسایش کابین و هندلینگ خودرو تأثیر مثبت گذاشته‌اند. شتاب صفر تا ۱۰۰ کیلومتر در ساعت ۶.۳ ثانیه‌ای گلف GTI جدید نسبت به نسخه پرفورمنس نسل پیشین تغییر چندانی را نشان نمی‌دهد. البته به‌روزرسانی مختصر پیشرانه مشخصات آن را کمی بهبود بخشیده و پیشرانه هم‌اکنون اشتیاق بیشتری به دورگیری نشان می‌دهد.

اما صدای اگزوز به خاطر فیلترهای ذرات جدید و مبدل کاتالیتیک بزرگ‌تر محدود شده و فعال‌کننده صدا نیز نمی‌تواند صدای خطی‌تری را تولید کند. گیربکس DSG فولکس نیز در سرعت‌های پایین گاها مکث کرده اما گزینه ۶ سرعته دستی در دسترس افرادی که لذت بیشتری را می‌خواهند خواهد بود.

آنچه بیش از هر چیزی نظر شما را جلب خواهد کرد میزان چسبندگی و کاهش کم فرمانی GTI جدید است. این تفاوت به خاطر نصب دیفرانسیل قفل شونده جلوی نسل پیشین گلف TCR در این خودرو می‌باشد. کشش خودرو در پیچ‌هایی با سرعت بالا به‌طور قابل‌توجهی بهبود یافته اما همه‌چیز به دیفرانسیل ختم نمی‌شود زیرا سیستم مدیریت دینامیک جدید هم در بهبود این وضعیت نقش داشته است.

این سیستم الکترونیکی دیفرانسیل و دامپرهای جدید را کنترل کرده و آن‌ها را ۲۰۰ بار در ثانیه تنظیم می‌کند تا توازنی عالی بین راحتی و کنترل ایجاد شود. این یک پیشرفت فنی قابل‌توجه در نسل جدید گلف GTI محسوب می‌شود.

فرمان نیز خطی و لذت‌بخش بوده اما فاقد حسی واقعی است. البته فرمان در ترکیب با سیستم تعلیق و پیشرانه باعث شکل‌گیری پایه و اساس یک هاچبک داغ می‌شود. GTI جدید محصولی خوب برای سواری‌های بزرگراهی بوده و از سرعت کافی برای لذت بردن از جاده‌های پرپیچ‌وخم برخوردار است. حالت‌های رانندگی اکو، کامفورت و اسپورت نیز به راننده فرصت می‌دهند اولویت خود یعنی آسایش و رفاه و یا حالت اسپورت رانندگی را انتخاب کند.

اما گلف GTI جدید در بدنه نیز ریزه‌کاری‌هایی دارد. یک کیت بدنه اسپورت در نظر گرفته شده که شامل جلوپنجره لانه‌زنبوری و نوار قرمز GTI در جلو بوده و رینگ‌های ۱۷ تا ۱۹ اینچی نیز در دسترس هستند. در بخش عقب نیز یک اسپویلر متناسب به همراه دیفیوزر و دو خروجی اگزوز دیده می‌شوند. چراغ‌های جلو نیز بصورت استاندارد از نوع LED هستند.

داستان مشابهی در کابین نیز وجود داشته و نسل جدید این خودرو از داشبورد و سیستم اطلاعات سرگرمی مدرنی سود می‌برد. پشت آمپرهای دیجیتالی این خودرو گرافیک خاص مدل GTI را داشته و رنگ قرمز نیز روی داشبورد و درب‌ها دیده می‌شود. فرمان اسپورت GTI، پشت‌سری‌های خاص و پدال‌های فولادی نیز تکمیل کننده این بخش هستند.

نسل جدید سیستم اطلاعات سرگرمی گلف در نسخه‌های استاندارد از صفحه‌نمایش ۸.۲۵ اینچی استفاده می‌کند اما می‌توان صفحه‌نمایش ۱۰ اینچی را نیز سفارش داد. البته این سرراست‌ترین سیستم‌عامل بازار نبوده و بر دکمه‌های حساس به لمس تکیه کرده است.

اساساً پایه‌ی نسل جدید فولکس‌واگن گلف GTI نسخه پرفورمنس گلف GTI نسل پیشین است که با برخی بهبودها در زمینه آسایش داخل کابین و تکنولوژی و ظاهر جدید همراه شده است. البته این چیز اصلاً بدی نیست. خریدارانی که انتظار دگرگونی کامل گلف GTI جدید را داشته‌اند شاهد چنین چیزی نخواهند بود اما گلف GTI هنوز هم خودرویی سریع و راحت است. شاید نقطه برجسته درباره این خودرو قیمت آن باشد که به‌طور اجتناب‌ناپذیری وارد محدوده ۳۰ هزار پوندی و حتی بیشتر خواهد شد.

مشخصات فولکس‌واگن گلف GTI DSG

  • قیمت: ۳۴ هزار پوند (تخمینی)
  • پیشرانه: ۴ سیلندر ۲ لیتری توربوی بنزینی
  • قدرت/گشتاور: ۲۴۲ اسب بخار/۳۷۰ نیوتون متر
  • گیربکس: ۷ سرعته دوکلاچه اتوماتیک، دیفرانسیل جلو
  • شتاب صفر تا ۱۰۰ کیلومتر در ساعت: ۶.۳ ثانیه
  • حداکثر سرعت: ۲۵۰ کیلومتر در ساعت
  • مصرف سوخت: ۷.۶ لیتر در هر صد کیلومتر (تخمینی)
[دانلود ویدئو]

در اوایل ماه جولای بود که مزدا ۳ هاچبک و سدان با قدرت بیشتر معرفی شدند. به نظر می‌رسد کراس اوور CX-30 نیز همین روش را دنبال کرده زیرا برخی منابع خبری می‌گویند این خودرو از پیشرانه توربو استفاده خواهد کرد. نیازی به گفتن نیست که پیشرانه موردبحث همان نیروگاه ۲.۵ لیتری توربو با قدرت ۲۵۰ اسب بخار و گشتاور ۴۳۴ نیوتون متر است. البته زمانی که از بنزین با اکتان ۸۷ استفاده شود قدرت و گشتاور به ۲۲۷ اسب بخار و ۴۲۰ نیوتون متر افت خواهد کرد.

قیمت این خودرو از ۳۱ هزار دلار شروع می‌شود هرچند باید هزینه‌های تحویل ۱۱۰۰ دلاری را نیز در نظر گرفت. اگرچه CX-30 توربو ۶۶۰۰ دلار گران‌تر از نسخه پایه چهار چرخ محرک همین خودرو است اما این مقایسه منصفانه‌ای نیست زیرا نسخه توربو تجهیزات استاندارد بیشتری داشته و آن را هم‌رده نسخه Select قرار می‌دهد، خودرویی که تنها ۴۶۰۰ دلار ارزان‌تر است.

همانند مزدا ۳، کراس اوور CX-30 نیز فقط به‌صورت چهار چرخ محرک عرضه خواهد شد و از برخی ویژگی‌های متمایز ظاهری همچون رینگ‌های ۱۸ اینچی و آینه‌بغل‌های مشکی، نوشته توربو و خروجی‌های اگزوز بزرگ‌تر سود خواهد برد.

مدل پریمیوم قیمت ۳۳۴۰۰ دلاری داشته و از پوشش چرم کابین، هدآپ دیسپلی، درب پشتی برقی و ناوبری سود می‌برد. این مدل میان رده همچنین با سیستم صوتی Bose با ۱۲ بلندگو، آینه‌ها و فرمان گرم شونده عرضه خواهد شد. مدل پرچم‌دار پریمیوم پلاس ۳۵ هزار دلار قیمت داشته و علاوه بر تجهیزات قبلی به سیستم دید محیطی، حسگرهای پارک، ترمز اضطراری عقب، باز کننده درب گاراژ و… مجهز شده است.

با توجه به استقبال زیادی که از کراس اوورها می‌شود شانس زیادی وجود دارد که CX-30 توربو بخشی از فروش مزدا ۳ توربو را به خود اختصاص دهد زیرا اختلاف قیمتی این دو خودرو ناچیز است.


برخی از شرکت‌ها در حال کار روی پیکاپ های الکتریکی هستند و کمپانی ورک اسپورت Worksport پوشش محفظه بار خلاقانه‌ای را برای این دسته از خودروها طراحی کرده است.

این پوشش محفظه بار که با پانل‌های خورشیدی همراه شده می‌تواند روی بخش عقب خودرو کشیده شده و اشعه‌ی خورشید را به خود جذب کند.

از آنجایی که چنین خودروهایی فعلاً وارد بازار نشده‌اند بنابراین سیستم یاد شده برای ذخیره انرژی در چندین مجموعه باتری طراحی شده است. این مجموعه‌ها می‌توانند تا ۲ کیلووات قدرت را در خود ذخیره کرده و یک واحد با نام Break away نیز وجود دارد که می‌تواند از خودرو جدا شده و نیروی برق محل‌های دیگر را تأمین کند.

مدیرعامل شرکتی که این تکنولوژی بسیار جذاب را معرفی کرده می‌گوید سیستم TerraVis برای ارائه منبعی مناسب از انرژی برای طیف جدید پیکاپ های الکتریکی طراحی شده است. این شرکت اعلام کرده سیستم یاد شده می‌تواند ۲۵ تا ۳۰ درصد شعاع حرکتی موردنیاز یک سواری معمولی را تأمین کند.

البته قدرت موردبحث نسبتاً آرام تولید می‌شود و مدیر ورک اسپورت می‌گوید قدرت تولیدی آن معادل وصل کردن پیکاپ الکتریکی به خروجی برق ۱۱۰ ولتی استاندارد است. بسته به ابعاد محفظه بار، پانل‌های خورشیدی می‌توانند تا فراتر از هزار وات انرژی را تولید کنند.

این کمپانی فعلاً در حال برنامه‌ریزی برای عرضه این سیستم روی برخی پیکاپ هاست. همچنین نسخه‌هایی از آن برای پیکاپ های آتی شرکت‌هایی همچون جنرال موتورز، فورد، تسلا، بولینگر و ریویان در دسترس خواهد بود. ورک اسپورت همچنین گفت‌وگوهایی برای ارائه این تکنولوژی روی یک پیکاپ الکتریکی طراحی شده توسط پینین فارینا داشته است.

متأسفانه عرضه این تکنولوژی به بازار زمان خواهد برد زیرا فعلاً در مرحله طراحی قرار داشته و به دنبال سرمایه‌گذار برای تکمیل است. اگر همه‌چیز طبق برنامه پیش برود طی یک یا دو سال پس از یافتن سرمایه‌گذار این پروژه عرضه خواهد شد
لوو با معرفی نسخه جدید T4 پلاگین هیبریدی و دو پیشرانه هیبریدی ملایم که جایگزین نسخه‌های بنزینی T4 و T5 استاندارد شده‌اند خانواده‌ی XC40 را گسترش داده است.

مدل جدید پلاگین هیبریدی که XC40 Recharge نام گرفته در جایگاهی پایین‌تر از نسخه پلاگین هیبریدی T5 قرار می‌گیرد. این خودرو با دو تریم R دیزاین و اینسکریپشن در دسترس بوده و قیمت هر دو تریم به ترتیب از ۳۹۱۳۰ و ۳۹۴۷۵ پوند شروع می‌شود.

هر دو تریم یاد شده به پیشرانه ۳ سیلندر ۱.۵ لیتری بنزینی ۱۲۷ اسبی و واحد الکتریکی ۸۱ اسب بخاری مجهز بوده و همکار آن‌ها نیز گیربکس ۷ سرعته اتوماتیک است. باتری ۱۰.۷ کیلووات ساعتی این خودرو نیز برد الکتریکی ۴۳ کیلومتری ایجاد کرده است. ولوو می‌گوید مصرف سوخت این کراس اوور الکتریکی شده ۲.۱ لیتر در هر صد کیلومتر است.

جایگزین T4 و T5 بنزینی دو قوای محرکه هیبریدی ملایم است. این دو مدل که B4 و B5 نام گرفته‌اند که قیمت ۳۲۷۶۰ و ۳۷۸۶۵ پوندی داشته و از پیشرانه ۲ لیتری بنزینی، باتری ۴۸ ولتی، استارتر ژنراتور یکپارچه و سیستم احیای انرژی جنبشی سود می‌برند.

نسخه کم‌توان‌تر قدرت ۱۹۴ اسبی داشته و به‌صورت دیفرانسیل جلو یا چهار چرخ محرک در دسترس است. مدل فول اما قدرت ۲۴۶ اسبی را ارائه کرده و به‌صورت چهار چرخ محرک عرضه می‌شود. هر دو مدل به‌صورت استاندارد از گیربکس ۸ سرعته اتوماتیک سود می‌برند.

این قوای محرکه به نسخه کنونی T5 پلاگین هیبریدی می‌پیوندند مدلی که قدرت ترکیبی ۲۵۸ اسبی دارد. پرچم‌دار این خانواده نیز XC40 Recharge الکتریکی است که قدرت ۴۰۲ اسب بخاری و شعاع حرکتی ۴۰۰ کیلومتری دارد

هنگامی‌که بحث خودروهای کلاسیک مطرح می‌شود، اغلب خودروهایی مثل کوپه‌های سریع و کابریولت‌های چشم‌نواز به ذهن انسان می‌آیند اما بسیاری از افراد، خودروهای ۴×۴ کلاسیک را آثار هنری قرن بیستم می‌دانند. حال سه نمونه از این ۴×۴های کلاسیک باهم ملاقات کرده‌اند. جیپ ویلیز، تویوتا لندکروزر FJ40 و لندروور سری I. این‌ها افسانه‌های آفرود و پدر همهٔ آفرودرهای امروزی هستند. عنصر دیگری که این سه خودرو را به هم متصل می‌کند این است که هرچند در قاره‌های مختلفی تولید شده‌اند اما هر سهٔ آن‌ها توسط نیروهای نظامی مختلف مورداستفاده قرار گرفته و جانشینان آن‌ها تا به امروز در خدمت ارتش بوده‌اند.

سال‌های ۱۹۴۸ و ۱۹۵۱ به ترتیب سال تولد لندروور سری I و تویوتا لندکروزر بود اما جیپ ویلیز MB که در طول جنگ جهانی دوم برای نیروهای متفقین ساخته شد، از هردوی آن‌ها سابقهٔ بسیار بیشتری دارد. طی سال‌های بعد، ویلیز اقدام به ساخت نسخه‌های غیرنظامی جیپ هم کرد و این مسیر همچنان ادامه یافت تا به امروز و جیپ رانگلر رسید که جانشین معنوی ویلیز MB محسوب می‌شود. در همین حال، تولید لندکروزر و لندروور سری I هم کماکان طی دهه‌های بعد ادامه یافت و در حال حاضر نسخه‌های مدرن هردوی آن‌ها هم تولید می‌شود.

خب حالا بهتر است به سه خودرویی که در اینجا حضور دارند بپردازیم. جیپ ویلیزی که در تصاویر مشاهده می‌کنید در اصل یک جیپ CJ بوده که به‌طور کامل بازسازی شده تا شبیه یک ویلیز MB نظامی با همهٔ قطعات مربوطه شود. این فرایند چند سال طول کشیده اما ارزشش را داشته است. مالک لندروور نیز آن‌را در سال ۲۰۱۰ در یک مزرعه پیدا کرده که در فضای باز رها شده و وضعیت وحشتناکی داشته است. سپس وی آن‌را به بازسازی‌کنندگان تحویل می‌دهد و شخصی را هم پیدا می‌کند تا سقف پارچه‌ای جدیدی را دقیقاً مثل نمونهٔ اصلی برای آن بسازد. لندکروزر FJ40 اما شرایط بسیار بهتری داشته و پس‌ازاینکه دو سال پیش از مالک قبلی خریداری شد، تنها مشکل اصلی آن سیستم برقی بوده که باید به‌طور کامل بازسازی می‌شد. البته قطعات غیراصلی که طی سال‌ها به خودرو اضافه شده بودند حذف شدند و صندلی‌های عقب هم روی آن نصب شد که برای رانندگی‌های چندنفری بسیار مفید هستند.

هنگامی‌که این سه ماشین کنار هم قرار می‌گیرند، حس ماجراجویی انسان را برمی‌انگیزند. پس از باز کردن در فی سری I، فضای کابین بسیار ساده و پایه‌ای به نظر می‌رسد. چرخ زاپاس روی کاپوت ویژگی متمایز این ماشین است و عناصر طراحی زاویه‌ای در داخل آن‌هم ادامه یافته است. در اینجا دو آمپر در سمت چپ غربیلک فرمان نصب شده و دسته‌دندهٔ اصلی از تونل گیربکس بیرون زده است. برای روشن کردن سری I باید سوئیچ سمت چپ فرمان را چرخانده و دکمهٔ استارت زیر داشبورد را فشار داد. موتور با صدای خشنی بیدار می‌شود و گیربکس بسیار سفت و مکانیکی احساس می‌شود.

مالک سری I می‌گوید پیشرانهٔ ۲ لیتری ۴ سیلندر خودرو هنوز هم تنظیم خوبی دارد اما هنگام فشردن پدال گاز، ماشین کشش خیلی خوبی ندارد. هنگام رانندگی با این پیرمرد بریتانیایی، پنجره‌های کشویی و سقف پارچه‌ای، سن بالای آن‌را یادآوری می‌کنند اما اندازهٔ جمع‌وجور خودرو برای تردد در خیابان‌های باریک انگلستان مناسب است. همچنین در کنار ویلیز، سری I بیشتر به نظر می‌رسد مناسب جاده‌های عادی باشد تا منطقهٔ جنگی.

در مقایسه با لندروور، ویلیز بسیار سالخورده احساس می‌شود. صندلی‌ها بسیار نزدیک به فرمان هستند و راننده برای نشستن در داخل آن باید پاهای خود را جمع کند. پس از نشستن در داخل ویلیز نیز به دلیل عدم وجود درها و سقف، سرنشینان احساس ناامنی می‌کنند اما همین ویژگی حس آمادگی برای ماجراجویی را هم به همراه دارد. در سمت چپ راننده هم یک بیلچه روی بدنه نصب شده که در صورت نیاز دسترسی به آن آسان است. ویلیز پس از تنها چند لحظه نشستن پشت فرمان، طبیعت محکم خود را نشان می‌دهد خصوصاً وقتی با لندروور مقایسه می‌شود. بخشی از این موضوع به خاطر این است که جیپ قطعات متحرک کمتری (مثل درها و پنجره‌ها) نسبت سری I دارد. همچنین در این سرباز آمریکایی از لاستیک‌های کامیون استفاده شده است.

غربیلک فرمان با پره‌های باریک، اندازهٔ ایده‌آلی دارد و به‌راحتی می‌چرخد و خودرو را هدایت می‌کند. گیربکس برای جا زدن دنده یک کمی بدقلقی می‌کند که برای خودروهای این دوره معمول است و با کمی فشار بیشتر به دسته‌دنده مشکل برطرف می‌شود. تعویض دنده‌های بعدی این گیربکس سه سرعتهٔ ساخت بورگ‌وارنر اما به‌راحتی گیربکس سری I صورت می‌گیرد. از پیشرانهٔ ۲.۲ لیتری چهار سیلندر ویلیز نباید انتظار زیادی داشت اما بااین‌حال چون وزنی زیر یک تن را باید حمل کند، خودرو در سرعت‌های پایین تیز و چابک عمل می‌کند. کابین جیپ هم کاملاً کاربردی و مناسب برای استفاده‌های نظامی است. در همه جای کابین ف به چشم می‌خورد و سقف به‌آسانی قابل برداشتن است. چراغ‌های عقب و تک چراغ داخل کابین بسیار کوچک هستند تا دشمن در شب نتواند ویلیزها را ببیند. همین جزئیات کوچک است که موجب درخشش جیپ شده‌اند. هرچند پایه و اساس ویلیز این ملاقات یک جیپ CJ است که بعد از جنگ جهانی دوم ساخته شده اما سعی شده تا حد امکان به نسخهٔ ارتشی نزدیک شود.

در بین ماشین‌های ۴×۴، لندکروزر FJ40 جایگاه ویژه‌ای دارد. طی دهه‌های مختلف از این جان‌سخت ژاپنی مدل‌های متعددی مثل سه‌در، استیشن واگن، سقف پارچه‌ای و فاصله محوری کشیده ساخته شدند. این FJ40 مدل ۱۹۷۶ و از نوع فاصله محوری کوتاه با پیشرانهٔ ۳.۸ لیتری شش سیلندر است که هرچند علائمی از سن بالا در آن دیده می‌شود اما جزئی هستند. بااینکه کابین FJ40 هم پایه‌ای و ساده به نظر می‌رسد اما دو تا سه دهه جوان‌تر بودن نسبت به سری I و ویلیز به‌وضوح در آن احساس می‌شود و از ویژگی‌های راحتی مثل کف‌پوش وینیلی، کاور تونل گیربکس و آمپرهای دقیق‌تر برخوردار است.

پیشرانهٔ شش سیلندر تویوتا هنگام استارت روان و آرام است و قدرت و گشتاور بیشتر آن موجب می‌شود رانندگی با FJ40 مدرن‌تر از دو خودروی دیگر باشد. همچنین هرچند کارکرد گیربکس این خودرو هم مکانیکی است اما برای تعویض دنده‌ها به تلاش بسیار کمتری نیاز است. بااین‌حال، از صندلی راننده و با نگاه از روی کاپوت برجستهٔ تویوتا به بیرون، شباهت بسیار زیادی بین FJ40 و دو ۴×۴ دیگر وجود دارد. سواری لندکروزر نیز مثل ویلیز بهتر از حد انتظار است.

هرچند رانندگی با این سه ماشین در مسیرهای خشن و خارج از جاده بسیار دشوار است و راننده باید کاملاً با اصول اساسی رانندگی آفرود آشنا باشد اما هر علاقه‌مندی قطعاً می‌تواند از داشتن و رانندگی با این پیرمردهای افسانه‌ای لذت ببرد. این ماشین‌ها در مسیرهای خشن واقعاً توقف‌ناپذیر هستند. جیپ ویلیز، لندروور سری I و تویوتا لندکروزر FJ40 فقط به خاطر بدنهٔ جعبه‌ای شکل، لاستیک‌های بزرگ، مخزن‌های بیرونی حمل بنزین و یا صندلی‌های عقب نیمکت مانند جذاب نیستند بلکه این واقعیت که این ۴×۴ های قدیمی می‌توانند به جاهایی بروند که دیگر خودروهای کلاسیک هرگز نمی‌توانند، آن‌ها را به گزینه‌های بسیار جذابی برای علاقه‌مندان به خودروهای کلاسیک تبدیل کرده است.


جنگنده سنگین چندمنظوره نسل ۵ روسیه که سال‌هاست در دست تحقیق و توسعه است نهایتاً آماده تحویل و عملیاتی شدن می‌باشد.

طبق گزارش‌ها، روسیه از جنگنده سنگین‌وزن نسل ۵ خود در ژوئن سال ۲۰۲۰ در یک نقش کاملاً جدید فرماندهی و کنترل برای پشتیبانی از جنگنده‌های برتری هوایی سوخو ۳۵ استفاده کرده است؛ اگرچه سوخو ۵۷ فلون در حال تولید است اما همچنان وارد خدمت در نیروی هوایی روسیه نشدهدر حالی که طیف گسترده‌ای از فناوری‌های نسل بعدی برای بهبود طرح توسعه این هواپیما ساخته شده است.

جنگنده سوخو ۳۵ طرح قبلی شرکت سوخو با کلاس و وزن مشابه سوخو ۵۷ می‌باشد که از سال ۲۰۱۴ در خدمت نیروی هوایی روسیه است اما سوخو ۵۷ یک جنگنده نسل ۵ می‌باشد که به یک پلتفرم نسل ۶ ارتقا یافته که از طیف وسیعی از فناوری‌های جدید بهره می‌برد؛ از سیستم دفاع لیزری گرفته تا سیستم قابلیت حمل و شلیک موشک‌های بالستیک هایپرسونیک و هوش مصنوعی. سوخو ۳۵ هم یک جنگنده نسل ۴++ است که بر اساس پلتفرم سوخو ۲۷ توسعه یافته، برای رودررویی با جنگنده‌های نسل ۵ آمریکایی مانند اف ۲۲ رپتور در یک نبرد هوایی طراحی شده است.

سوخو ۵۷ قادر است تا با سوخو ۳۵ در یک فضای اطلاعاتی واحد به انجام عملیات بپردازد که این مهم باعث افزایش چشمگیر راندمان مبارزات در هنگام حضور هر دو جنگنده در میدان نبرد می‌گردد. به نقل از منابع نظامی و صنعتی روسیه در مورد نقش جدید سوخو ۵۷؛ این آزمایش‌ها در شرایط جنگ واقعی صورت پذیرفته‌اند و گروهی از جنگنده‌های سوخو ۳۵ وارد میدان نبرد شبیه‌سازی واقعی شده‌اند و توسط هواپیمای سوخو ۵۷ فرماندهی و کنترل گشته‌اند. در گذشته نیز از هواپیماهای سنگین و پیشرفته مانند میگ ۳۱ و اف ۱۴ در دهه ۸۰ میلادی برای کنترل و فرماندهی میدان نبرد استفاده شده است که هردو دوسرنشینه و دارای پیشرفته‌ترین رادار در زمان خود بوده‌اند گرچه استفاده از سوخو ۵۷ با توجه به تک سرنشین بودن آن برای فرماندهی و کنترل میدان نبرد تا حدودی غیرمعمول به نظر می‌رسد اما استفاده از هوش مصنوعی و کنترلرهای پیشرفته می‌تواند حجم کاری خلبان را کاهش داده و اجازه هم‌زمان پرواز و فرماندهی را به او بدهد.

افزایش گزینه‌های قابلیت لینک شدن و همکاری سوخو ۵۷ و سوخو ۳۵ نه‌تنها پتانسیل جنگی آنها را افزایش می‌دهد، بلکه می‌تواند جنگنده جدید را برای صادرات به مشتریانی که از قبل سوخو ۳۵ یا همتای ارزان قیمت و دوسرنشینه آن یعنی سوخو ۳۰ را استفاده می‌کنند جذاب‌تر کند البته هنوز مشخص نیست که سوخو ۵۷ مورد آزمایش قرار گرفته یک مدل تولیدی یا یکی از چندین نمونه اولیه با قابلیت جنگی است که چندین سال است برای آزمایش فن‌آوری‌های جدید مورد استفاده قرار می‌گیرد.

چهار پیش نمونه اولیه سوخو ۵۷ که قبلاً به پایگاه هوایی خمیم روسیه در سوریه اعزام شده بودند، انواع عملیات‌ها را علیه نیروهای داعش انجام داده و مورد تست و بررسی قرار گرفتند اگرچه هنوز مشخص نیست که آیا در آن عملیات‌ها با سوخو ۳۵ ها مشارکت اطلاعاتی و عملیاتی داشته‌اند یا خیر.

روسیه قرار است سوخو ۵۷ های بروز شده را از سال ۲۰۲۲ مورد آزمایش قرار دهد و تست‌های نوع برتر فلون را در طی این ۲ سال به سرانجام رساند. سوخو ۵۷ های بروز شده به موتورها و سیستم‌های اویونیکی جدید و در کابین نیز به صفحه نمایش‌هایی با دید گسترده پانوراما مجهز خواهند شد.

گرچه هنوز نامشخص است که آیا نام این هواپیما به سوخو ۵۷ ام یا سوخو ۶۰ تغییر خواهد کرد ولی گفته شده که نوع پیشرفته‌تری از سوخو ۳۵ که به موتورهای جدید؛ رادار سوخو ۵۷ و موشک‌های برد بلندتری تجهیز خواهد گشت نیز ارائه خواهد شد.


همه‌گیری ویروس کرونا جای هیچ خوشحالی ندارد اما با خوبی‌هایی هم همراه بوده است. یکی از آن‌ها فرانک استفنسون Frank Stephenson است که شروع به آپلود ویدئوهای خود در یوتیوب کرده است. احتمالاً او این کار را به خاطر قرنطینه و عدم توانایی در خروج از خانه انجام داده هرچند از این امر مطمئن نیستیم.

به‌ عنوان یک طراح مشهور دنیای خودرو، ویدئوهای او اکثراً به کارهای قبلی‌اش مربوط هستند. او همچنین نظرات اکثراً انتقادی خود درباره خودروهای مدرن را نیز به اشتراک می‌گذارد که مشهورترین آن‌ها اظهارنظر درباره طراحی نسل جدید ب ام و سری ۴ بوده است.

استفنسون این بار تفکرات خود درباره فورد برانکو جدید را بروز داده است. او کاملاً دست‌پخت فورد را دوست دارد هرچند طراحی برانکوی جدید را برخلاف بسیاری از افراد رترو نمی‌داند. از نظر استفنسون، طراحی برانکو حاصل تکامل طراحی نسل اول برانکو دهه ۶۰ بوده و به عبارت دیگر زبان طراحی برانکوی جدید ادای احترامی به طراحی آن زمان می‌باشد.

طراح اسبق ب ام و همچنین به طراحی‌های متضاد و متناقض به ویژه زوایای گرد در طراحی برانکو اشاره می‌کند چیزی که بر جذابیت طراحی این خودرو افزوده است. موضوع جالب اینکه استفنسون می‌گوید برانکو خودرویی است که بسیاری از افراد آن را فقط به خاطر پیامی که بیان می‌کند خریداری خواهند کرد.

البته در بخشی از ویدئو به نظر می‌رسد استفنسون درباره نمای عقب برانکو اسپورت سخن می‌گوید نه خود برانکوی بزرگ و شاید این موضوع تقصیر فردی باشد که ویدئو را تدوین کرده است. با این وجود این طراح مشهور به طراحی نسل جدید این شاسی‌بلند امتیاز ۸.۹ از ۱۰ را می‌دهد که از نظر خودش امتیاز بسیار بالایی است.

فورد برانکو 2021

استفنسون سابقه بسیار طولانی‌ای در دنیای خودرو داشته و از جمله شاخص‌ترین پروژه‌های او می‌توان به مک لارن P1، مینی کوپرهای مدرن، فورد اسکورت و… اشاره کرد.

[دانلود ویدئو]

بیش از یک سال پیش بود که هیوندای کوچک‌ترین کراس‌اوور خود را با نام ونی (Venue) را در نمایشگاه نیویورک ۲۰۱۹ معرفی کرد. این کراس‌اوور ساب‌کامپکت به‌سرعت محبوب شد و در سگمنت خود موردتوجه قرار گرفت. حال ونی دلیل دیگری هم برای جلب‌توجه دارد زیرا جایزهٔ ایمنی ارزشمند Top Safety Pick را از موسسهٔ بیمه برای ایمنی بزرگراه‌ها یا IIHS دریافت کرده است.

معیارهای دریافت این جایزه طی سال‌ها تغییر کرده و در سال ۲۰۲۰ خودروها برای دریافت این جایزه به کسب رتبهٔ خوب در شش آزمون تصادف مختلف نیاز دارند و باید معیارهای جلوگیری از تصادف را هم رعایت کنند. در بخش جلوگیری از تصادف، یک خودرو باید رتبهٔ پیشرفته یا برتر را در وضعیت برخورد خودرو با وسیلهٔ نقلیه و برخورد خودرو با عابر پیاده کسب کند. علاوه بر این، چراغ‌های جلو هم حداقل باید رتبهٔ قابل‌قبول را دریافت کنند.

در آزمون‌های IIHS، ونی در بخش جلوگیری از تصادف هم در تیپ پایه و هم با آپشن‌های اضافی رتبهٔ برتر را کسب کرده است. در بخش عابر پیاده، تیپ پایهٔ کراس‌اوور هیوندای به رتبهٔ پیشرفته دست یافت و با سیستم‌های سفارشی به رتبهٔ برتر رسید. علاوه بر این، رتبهٔ آزمون‌های تصادف ونی خوب بوده و چراغ‌های جلوی LED سفارشی آن‌هم رتبهٔ قابل‌قبول را کسب کرده‌اند؛ اما چراغ‌های استاندارد خودرو به دلیل ضعف در پیچ‌ها رتبهٔ پایین‌تری دریافت کرده‌اند؛ بنابراین اگر چراغ‌های جلوی ونی به‌صورت استاندارد از نوع LED بودند، می‌توانست بالاترین جایزهٔ IIHS یعنی Top Safety Pick+ را کسب کند.

به گفتهٔ کسانی که زمان زیادی را با ونی گذرانده‌اند، تجربهٔ رانندگی با این کراس‌اوور کوچک کره‌ای بسیار دلپذیر و لذت‌بخش است. کابین مجهز خودرو مکان راحتی برای راننده و سرنشینان است و فضای داخلی آن با توجه به ابعاد کوچک بسیار چشمگیر است. سبک طراحی ونی مطمئناً سلیقه‌ای است ولی می‌بینیم در سگمنتی کاملاً رقابتی که هرروز در حال رشد است، خودروی متمایزی است که این تمایز با روش مثبتی به دست آمده است؛ بنابراین هرچند این ماشین می‌توانست قدرت کمی بیشتری داشته باشد اما درمجموع ونی می‌تواند یکی از بهترین کراس‌اوورهای کوچک حال حاضر بازار باشد.

 


سرانجام فورد برانکو جدید برای رقابتی هیجان‌انگیز با جیپ رانگلر معرفی شد. همه می‌دانیم که رانگلر مدت‌های زیادی بدون رقیب مستقیم در بازار یکه‌تازی کرده اما حالا وضعیت متفاوت است. فورد دو پیشرانه ۴ سیلندر ۲.۳ لیتری و ۶ سیلندر ۲.۷ لیتری توئین توربو را برای برانکو جدید در نظر گرفته است. هر دو پیشرانه به خاطر حالت‌های خاص رانندگی توانایی آفرود بالایی را ارائه می‌کنند.

قیمت‌گذاری کامل این خودرو فعلاً منتشر نشده اما می‌دانیم بهای مدل پایه دو درب از ۲۹,۹۹۵ دلار شروع خواهد شد. اگر شما بودجه کافی برای این خودرو را نداشته و یا نمی‌خواهید چنین مبلغی را صرف خریدش بکنید مشکلی نیست! در ادامه ۵ جایگزین آفرودر و ارزان تر را خدمت شما عزیزان معرفی می‌کنیم. با ما همراه باشید.

  • جیپ رانگلر مدل‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۸

جیپ رانگلر جدید

رقیب اصلی برانکو جیپ رانگلر است که هم‌اکنون در نسل JL خود قرار دارد؛ اما اگر به دنبال صرف هزینه کمتر بوده و نیازی به نسل جدید ندارید می‌توانید نسل قبلی رانگلر با کد JK را انتخاب کنید که بسیار ارزان‌تر است. رانگلرها ارزش خود را بهتر از سایر خودروها حفظ می‌کنند اما با کمی جست‌وجو به راحتی می‌توان این خودرو را بین بازه قیمتی ۱۰ تا ۳۰ هزار دلار پیدا کرد. تریم های زیادی در دسترس بوده و مشتریان با آزادی عمل می‌توانند گزینه مدنظر خود را انتخاب کنند.

  • تویوتا ۴ رانر مدل‌های ۲۰۰۹ تاکنون

تا زمانی که نیازی به تجربه روباز رانگلر یا برانکو نداشته باشید تویوتا ۴ رانر گزینه‌ای عالی خواهد بود. این خودرو یک اسب کاری توانا و قابل‌اعتماد است که در آفرود نیز می‌درخشد. این خودرو در بازار کارکرده‌ها با قیمت زیر ۳۰ هزار دلار در دسترس است اما احتمالاً نمی‌توانید مدل TRD Pro را پیدا کنید زیرا گران‌تر است.

  • لکسس GX 460 مدل‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۷

لکسس GX 460 بر پایه همان پلتفرم ۴ رانر بنا شده اما خب لباس لوکس‌تری به تن کرده است. شاید این خودرو پیشرفته‌ترین گزینه لیست نباشد اما جزو بهترین‌ها از نظر تجربه سفری خانوادگی است. لکسس نه تنها محصولی آرام و با رفاه خوب در جاده است بلکه از صندلی‌های ردیف سوم سود برده است. GX هم همانند ۴ رانر به خراب نشدن و قابلیت آفرود خوب شناخته شده است.

  • نیسان ایکس ترا مدل‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵

nissan-xterra

ایکس ترا که تنها به مدت دو نسل تولید شد پاسخ ساده اما خشن نیسان به تویوتا ۴ رانر بود. این خودرو همان وضعیت مطلوب ۴ رانر را نداشته اما قیمتش بسیار پایین‌تر است. شما می‌توانید نسخه‌های با کارکرد بالای ایکس ترا نسل دوم را با قیمت کمتر از ۵ هزار دلار پیدا کنید.

  • تویوتا FJ کروزر مدل‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴

همانند نسل اول برانکو، تویوتا FJ لندکروزر جزو نمادین‌ترین آفرودرهای تاریخ بوده است. تویوتا از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۷ نسخه‌ای مدرن و الهام گرفته از این خودرو با نام FJ کروزر را تولید کرد. این خودرو ارزش خود را به صورتی استثنایی حفظ کرده و هم‌اکنون می‌توان آن را گزینه‌ای ایده آل برای کلکسیونی شدن محسوب کرد. قیمت این خودرو در بازار کارکرده‌ها از حدود ۸ هزار دلار شروع می‌شود اما برای نمونه‌های خوبش باید ۲۰ تا ۳۰ هزار دلار پرداخت کنید.


پس از مراجعه به گاراژ پوسایدون، این مرسدس-ای ام جی G63 تقریباً به اندازه بوگاتی ویرون قدرتمند شده است (یادآوری: قدرت بوگاتی ویرون ۹۸۷ اسب بخار بوده است).

این تیونر آلمانی با تعویض دو توربوشارژر پیشرانه ۸ سیلندر ۴ لیتری و بهبود ورودی هوا و افزایش فشار بوست و… توانسته به چنین قدرت فوق‌العاده‌ای دست یابد.

با تغییرات رخ داده این خودرو هم‌اکنون خروجی ۹۲۷ اسب بخاری و گشتاور کوه خردکن ۱۲۷۸ نیوتون متری را تولید می‌کند. شتاب صفر تا ۱۰۰ کیلومتر در ساعت G63 نیز از ۴.۵ به ۳.۶ ثانیه کاهش یافته و حداکثر سرعت نیز از ۲۴۰ به ۲۸۰ کیلومتر در ساعت رسیده است. نسخه استوک G63 قدرت ۵۷۷ اسبی و گشتاور ۸۵۰ نیوتون متری ارائه می‌کند.

واحدهای کنترل ECU و گیربکس نیز دوباره برنامه‌ریزی شده‌اند. سیستم ترمز نیز برای هماهنگی با چنین قدرتی قوی‌تر شده است. این مجموعه کربن سرامیکی دارای دیسک‌های ترمز ۱۶.۵ اینچی و کالیپرهای ۶ پیستونه در جلو بوده درحالی‌که دیسک‌های ۱۴.۲ اینچی عقب نیز کالیپرهای ۴ پیستونه را پذیرا شده‌اند. این ترمزهای جدید حدود ۴۰ درصد سبک‌تر از ترمزهای استاندارد هستند.

یک کاپوت فیبر کربنی جدید نیز در نظر گرفته که البته برای زیبایی نبوده بلکه هدف از نصب آن بهبود تنفس پیشرانه می‌باشد. یکی از اصول پوسایدون ایجاد اصلاحات در خودروها برای افزایش ارزش فنی آن‌ها می‌باشد. چراغ‌های روی سقف نیز به بهبود دید در شب کمک می‌کنند.

برای اطلاع از قیمت این پکیج باید با خود تیونر تماس گرفت زیرا آن‌ها چیزی دراین‌باره منتشر نکرده‌اند.


این یک واقعیت است که خودروهای کانورتیبل وزن بیشتری از همتایان کوپه خود دارند؛ اما این مقدار دقیقاً چقدر است و تا چه میزان بر عملکرد خودرو تأثیر دارد؟ این امر را به‌سختی می‌توان اثبات کرد.

2015 BMW M4 Convertible
۲۰۱۵ BMW M4 Convertible
ما برای پی بردن به این مسئله، وزن اعلام شده توسط سازندگان ۲۵ جفت خودروی کوپه/کانورتیبل را بررسی کرده‌ایم. با انجام این بررسی پی بریم که هرچند کانورتیبل ها وزن بیشتری از نمونه کوپه خود دارند اما این افزایش وزن بسیار کمتر از میزانی است که ما انتظار داشتیم؛ زیرا خودروسازان در هنگام طراحی یک پلت‌فرم مشترک بسیار هوشمندانه ساخت هر دو نمونه کوپه و کانورتیبل بر روی آن را پیش‌بینی کرده و با مهندسی فوق‌العاده‌ای سعی در به حداقل رساندن افزایش وزن مدل‌های کانورتیبل و کاهش پیچیدگی‌ها دارند. برای مثال می‌توان به پورشه‌های باکستر و کیمن اشاره کرد که هر دو وزن یکسانی دارند.
تفاوت وزن نسخه کوپه و کانورتیبل خودروها
تفاوت وزن نسخه کوپه و کانورتیبل خودروها
اما اوضاع در کانورتیبل های ۴ نفره قدری متفاوت بوده و افزایش وزن آن‌ها تا حدودی بیشتر از رودسترهای دو نفره است. به‌طور مثال کرایسلر ۲۰۰ کانورتیبل که قبلاً تولید می‌شد در حدود ۲۲۵ کیلوگرم سنگین‌تر از نمونه سدان خود بود و یا فولکس‌واگن EOS که تولید آن اوایل امسال متوقف شد، ۲۱۸ کیلوگرم وزن بیشتری نسبت به یک گلف GTI دو در دارد. در حال حاضر ب‌ام‌و سری ۴ تنها خودروی کانورتیبل ۴ صندلی موجود در بازار است که همتای کوپه هم دارد.
Range Rover Evoque Convertible
Range Rover Evoque Convertible
ایراد دیگری که در خودروهای کانورتیبل به چشم می‌خورد، وجود سر و صدای بیشتری در کابین آن‌ها نسبت به مدل‌های کوپه است؛ اما در حال حاضر با وجود ابزارهای مدرن و پیشرفت‌های حاصل شده در صنعت خودروسازی، این ایراد از بین رفته است و میزان سر و صدای کابین یک خودروی کانورتیبل حتی با سقف پارچه‌ای تفاوت چندانی با نمونه کوپه آن ندارد. این مسئله توسط ما با اندازه‌گیری میزان صدای کابین چندین خودروی کانورتیبل در سرعت ۱۱۲ کیلومتر در ساعت ثابت شد.
تفاوت صدای کابین خودروهای کوپه و کاورتیبل
تفاوت صدای کابین خودروهای کوپه و کاورتیبل
اما نوع دیگری از خودروهای روباز نیز وجود دارد که درگذشته تولید می‌شد و طرفداران زیادی داشت و آن خودروهای با سقف تارگا است. در سالیان اخیر پورشه با ساخت دوباره ۹۱۱ تارگا این نوع سقف را مجدداً احیاء کرد. هرچند ۹۱۱ تارگا سنگین‌ترین کانورتیبل حال حاضر بازار نیست (نسبت به مدل کوپه خود) اما جالب‌ترین (و بدون شک پیچیده‌ترین) راهکار برای لذت بردن از هوای آزاد در هنگام رانندگی محسوب می‌شود.
Porsche 911 Targa 4 GTS
Porsche 911 Targa 4 GTS

رپورتاژ: امروزه بکارگیری دوره های آموزش سئو بهترین راهکار برای کسب درآمد و یادگیری اصول بازاریابی اینترنتی است. اما ممکن است برای شما سوال باشد که چرا یادگیری سئو به این اندازه برای صاحبان کسب و کارهای اینترنتی، اهمیت دارد؟

افراد زیادی برای یافتن جایگاه آموزش سئو و اهمیت آن در کسب و کارها، تحقیقات زیادی را انجام داده اند، اما به طور کامل قانع نشده اند که این روش، می تواند تاثیر مستقیم بر روی کسب و کار شما بگذارد. اما جای نگرانی نیست. ما در ادامه می خواهیم توضیحاتی را درباره جایگاه آموزش سئو در کسب و کارها، برای شما توضیح دهیم.

شاید مهم ترین دلیل اثرگذاری یادگیری سئو بر کسب و کارها، موفقیت برندهایی مانند دیجی کالا، دیوار، نیوسئو و … باشد که با تکنیک های سئو توانسته اند، بهترین نتایج را از آن خود کنند.

سئو چیست و چرا یادگیری آن اینقدر اهمیت دارد؟

در ابتدا بهتر است بدانید که سئو سایت چیست. برخی هنوز با مفهوم این عبارت آشنایی ندارند. سئو (SEO) مخفف Search Engine Optimization به معنی بهینه سازی برای موتورهای جستجوگر است. به طور مختصر سئو سایت یعنی اینکه شما از برخی تکنیک هاف برای بهبود رتبه خود در نتایج گوگل استفاده کنید و بر اساس آن وب سایت خود را بهینه سازی کنید.

گوگل ربات هایی را برای خود طراحی کرده است که با بررسی تمامی وب سایت های دنیا، آن ها را برای نمایش در نتایج جستجوی خود، دسته بندی می کند و به آن ها بر اساس فاکتورهایی رتبه می دهد. قطعا شما در جستجوی عبارت مورد نظر خود در گوگل، سه لینک اول نتایج را انتخاب می کنید. عموما از سه لینک اول خرید می کنید. از این جهت است که صاحبان وب سایت ها، در تلاش هستند که با شرکت در دوره آموزش سئو تکنیک هایی را یاد بگیرند که آن ها را جز همین لینک اول با عبارت تخصصی خود کند.

آشنایی با عملکرد موتورهای جستجوگر

بیشتر استادان سئو در دنیا، در این مورد بیان کرده اند فقط با یادگیری اصول سئو، می توانید با نوع کارکرد موتورهای جستجوگر آشنا شوید. چون زمانی که برای بهینه سازی وب سایت خود، استارت می زنید، باید بدانید که موتورهای جستجوگر چه نکاتی برایشان اهمیت دارد. بنابراین می توان سئو را راهی برای درک هر چه بهتر موتورهای جستجوگر دانست.

موضوعی که در این جا باید بگوییم این است که هیچ کس نمی تواند به قطعیت بگویید که موتورهای جستجوگر را می شناسند. شاید بتوان گفت تا حدودی نوع عملکرد آن را می دانند اما شناخت کامل آن ها کار بسیار دشواری است. اساتید دوره های آموزش سئو فقط با بررسی الگوریتم های گوگل توانسته اند، تقریبا ۷۰ درصد از عملکرد موتورهای جستجوگر آگاهی پیدا کنند.

حال می خواهیم بدانیم که چرا متوجه شدن نوع رفتار موتورهای جستجوگر چه اهمیتی برای ما دارد؟ ما که قصد داریم وب سایت خود را برای این موتورها، بهینه سازی کنیم، ممکن است با کمی بررسی به این نتیجه برسیم که بک لینک، بهترین را برای کسب رتبه های برتر در نتایج گوگل است، اما در واقعیت اینگونه نیست، تولید محتوا برای کاربران مهم ترین موضوع این جریان است.

شما با بکارگیری نکات مهمی که در دوره های آموزش سئو برای شما بیان می شود مانند آموزش تولید محتوا، آموزش سئو فروشگاهی و … تنها با قسمتی از تئوری بهینه سازی وب سایت آشنا می شوید. زمانی که این نکات را برای وب سایت خود پیاده سازی کنید، آنجاست که تاثیر فوق العاده آن را به خوبی متوجه می شوید.

سئو سایت یک سرمایه گذاری طولانی مدت است

سئو و بهینه سازی وب سایت، در سریع ترین زمان ممکن، شما را به هدفتان نمی رساند. البته یک راهکار اساسی برای سرعت بخشیدن به این جریان وجود دارد. شما می توانید با یادگیری نکات مهم آموزش تولید محتوا باعث سرعت بخشیدن به جریان رنک گرفتن خود در نتایج گوگل شوید.

اگر تازه می خواهید استراتژی های آموزش سئو برای خود عملی کنید، حداقل ۶ ماه طول می کشد تا نتیجه سئو سایت خود را ببینید.

بهینه سازی وب سایت یک مهارت فوق العاده برای انتخاب است

بر اساس آمارهای به دست آمده از وب سایت های بزرگ سئو سایت و آموزش سئو، در چند سال گذشته بهینه سازی وبسایت به یکی از بهترین و پردرآمدترین مشاغل دنیا تبدیل شده است. حتی در ایران نیز شاهد این مورد برای برندهای حال حاضر دنیا، هستیم. استراتژی های بازاریابی در دنیای دیجیتال، نکات مهم دوره آموزش سئو و تولید محتوا و آموزش شبکه سازی pbn از مهمترین مواردی هستند که افراد بر آن ها تمرکز داشته و سرمایه گذاری می کنند.

دلایل زیادی برای انتخاب مهارت سئو به عنوان شغل و حرفه خود وجود دارد. از نظر بزرگان سئو، یکی از مهمترین این علت ها، بالا بودن تقاضا در این حرفه است. مطمئن باشید که با گذر زمان، صاحبان وب سایت ها بیشتر به اهمیت سئو پی برده اند و بیشتر به دنبال افرادی می روند که خدمات سئو را به دیگران ارائه می دهند. در نتیجه همیشه در این رشته می توانید کسب درآمد کنید. نیوسئو در رابطه با یکی از راه های کسب درآمد با تکنیک های سئو توضیحاتی را ارائه می دهد:

((اگر شما در زمینه سئو، مهارت کافی داشته باشید، می توانید بلاگی ایجاد کنید که ترافیک زیادی را برای شما به ارمغان بیاورد. تقریبا همه نوع بلاگ ها از طریق تبلیغاتی که دریافت می کنند، درآمد به دست می آورند. البته دقت داشته باشید که تنها در صورتی می توانید از طریق بلاگ خود به درآمد برسید که توانسته باشید ترافیک زیادی را برای آن جذب کنید.

چند راه که بلاگ شما می تواند از طریق آن ها درآمد داشته باشد عبارت اند از، بنرهای Google Display Network، بنرهای تبلیغاتی متعدد، پست های مهمان و لینک دادن به سایت های دیگر است.

برای به ثمر رساندن این داستان، شما باید یک موضوعی که به طور بالقوه جستجوی زیادی در موردش می شود را انتخاب کرده و از بلاگ خود را در آن زمینه راه اندازی کنید. سپس باید تمامی تکنیک هایی که در دوره جامع آموزش سئو فرا گرفته اید را پیاده سازی کنید. اگر تمامی این ساختارها را به خوبی انجام دهید، ممکن است در مدت زمان بسیار کوتاهی به آنچه که می خواهید برسید)).

مطمئنا اکنون اهمیت سئو برای کسب و کارهای اینترنتی را به خوبی متوجه شده باشید. امروزه بهینه سازی سایت جزء پرتقاضاترین مهارت ها در جهان حساب می شود. در نتیجه پیشنهاد می کنیم هرچه لحظه ای را برای شروع به دوره آموزش سئو از دست ندهید و برای سبقت از رقبا و شروع زندگی فوق العاده با کسب درآمد از سئو تصمیم بگیرید.


با آمار تولید بیش از ۳۰ میلیون دستگاهی، فولکس‌واگن با افتخار می‌گوید پاسات پرفروش‌ترین سدان میان سایز تاریخ است. این خودرو در حال حاضر در ۳ قاره، ۱۰ کارخانه و بیش از ۱۰۰ بازار تولید و عرضه شده و پس از گلف پرفروش‌ترین محصول این شرکت است. اگرچه نام پاسات در سراسر دنیا به گوش خورده اما نسخه اروپایی این خودرو که از پلتفرم MQB استفاده می‌کند بسیار رضایت‌بخش‌تر از پسرعموی آمریکایی خود می‌باشد نسخه‌ای که هنوز هم دارای پلتفرم PQ46 بیش از ۱۵ سال قبل است.

البته نسل جدید این خودرو کاملاً تغییر خواهد کرد زیرا اتوکار می‌گوید پاسات B9 جدید از پلتفرم MQB به‌روز شده در تمامی بازارها سود خواهد برد. نسخه اروپایی این خودرو از نظر فنی توسط فولکس تولید نخواهد شد زیرا کار تولید نسخه سدان و استیشن آن در کارخانه اِمدن آلمان به پایان خواهد رسید. نسل جدید این خودرو توسط اشکودا و به همراه مدل ساپرب در جمهوری چک مونتاژ خواهد شد.

به نظر می‌رسید که بین خاتمه تولید پاسات کنونی و عرضه نسل جدید بیش از یک سال فاصله وجود داشته باشد اما در نهایت مقامات فولکس‌واگن تصمیم گرفتند نسل فعلی را عرضه کنند زیرا طی ۳۶ سال گذشته خللی در عرضه این خودرو به وجود نیامده است. نسل بعدی پاسات طبق گفته‌ها از نظر ابعاد رشد کرده و فاصله بین محوری بیشتری خواهد داشت تا فضای پای بیشتری در کابین ایجاد شود.

از نظر فضای کابین و بار نیز بهبودهایی را خواهیم داشت زیرا فاصله بین چرخ های روبرویی افزایش خواهد یافت و تأکید بیشتر فولکس روی فضای کابین خواهد بود تا ظاهری برجسته و متمایز. دلیل این تصمیم نیز وجود آرتئون جذاب و شیک است که اخیراً به‌روزرسانی شده و نسخه‌های استیشن، پلاگین هیبریدی و R آن معرفی شده‌اند.

اتوکار مدعی است نسل جدید پاسات B9 همچنان به‌صورت سقف طویل و با نسخه بلندقدتر آل تراک عرضه خواهد شد. موضوع جالب اینکه هنوز نمی‌دانیم نسخه معمولی این خودرو به‌صورت سدانی سنتی باقی خواهد ماند یا اینکه از فرم کاربردی‌تر لیفت بک استفاده خواهد کرد، چیزی که در ساپرب و آرتئون دیده شده است. طراحی این خودرو ظاهراً نهایی شده و با استفاده از پلتفرم به‌روزتر MQB می‌توان قوای محرکه الکتریکی شده را نیز در نظر گرفت.

گفته می‌شود فولکس‌واگن به دنبال عرضه پاسات جدید در بریتانیا از سال ۲۰۲۳ بوده ولی فعلا مشخص نیست که این خودرو چه زمانی روانه بازار آمریکا خواهد شد.

اگر از آن دسته افرادی هستید که علاقه‌ای به شاسی بلندها ندارید باید از شاخه چینی فولکس‌واگن برای نسل جدید پاسات تشکر کنید. باور بر این است که آن‌ها دلیل اصلی تولید نسل جدید پاسات بوده و مقامات رده‌بالای آلمانی را برای عرضه این خودرو راضی کرده‌اند چراکه سدان‌ها در چین علیرغم استقبال بالا از شاسی بلندها، هنوز محبوبیت زیادی دارند.


کاملاً قابل‌درک است که چرا واژه لوورگ برای برخی افراد ناشناخته است. اول اینکه نام این خودرو از سه کلمه لگاسی، روولوشن و تورینگ گرفته شده و مورد بعدی اینکه لوورگ از سال ۲۰۱۴ که عرضه شده مختص بازار ژاپن بوده و سپس روانه برخی بازارهای دیگر همچون استرالیا و بازارهای اروپایی معین شده است.

سوبارو پس از پیش‌نمایش پروتوتایپ های نسخه عادی و تریم اسپورت STI هم‌اکنون دومین نسل لوورگ را رونمایی کرده است. ظاهر این خودرو مشابه نسخه‌های یاد شده بوده اما برای اولین بار تصاویر کابین این استیشن نیز منتشر شده‌اند. بارزترین ویژگی کابین لوورگ ۲۰۲۱ صفحه‌نمایش ۱۱.۶ اینچی و پشت آمپرهای دیجیتال ۱۲.۳ اینچی می‌باشد.

شاید با دیدن لوورگ جدید فکر کنید این خودرو نسخه فیس لیفت شده نسل پیشین است اما در واقع با محصولی کاملاً جدید طرف هستیم. این خودرو از پلتفرم جهانی سوبارو استفاده کرده و به پیشرانه جدید ۴ سیلندر ۱.۸ لیتری توربوی بنزینی مجهز شده است. این پیشرانه قدرت ۱۷۴ اسب بخاری و گشتاور ۳۰۰ نیوتون متری دارد.

لوورگ جدید در مقایسه با نسل پیشین خودروی جادارتری است زیرا طول آن با افزایش ۶۵ میلی‌متری به ۴۷۵۵ میلی‌متر رسیده و فاصله بین محورها نیز ۲۶۷۰ میلی‌متر است که آن‌هم بهبود ۲۰ میلی‌متری را نشان می‌دهد. با باز کردن درب پشتی برقی نیز فضای ۵۶۱ لیتری وجود خواهد داشت که نسبت به نسل پیشین ۷۲ لیتر بیشتر شده است.

لوورگ نه تنها بین طرفداران استیشن‌ها خودرویی شاخص است بلکه به خاطر ارتباطی که با نسل‌های بعدی WRX و WRX STI خواهد داشت در کانون توجهات قرار گرفته است. باور بر این است این سدان های پرفورمنس از طراحی ظاهری و داخلی مشابه لوورگ جدید سود خواهند برد. البته جزئیات قوای محرکه این خودروها فعلاً مشخص نیست اما گفته شده احتمال استفاده از نسخه قوی‌تر پیشرانه ۱.۸ لیتری توربوی جدید در این خودروها وجود دارد. همچنین برخی منابع خبری اعلام کرده‌اند پیشرانه ۲.۴ لیتری توربوی ایسنت برای WRX و WRX STI جدید در نظر گرفته شده است.

همچنین خبر رسیده WRX STI جدید حداقل قدرت ۴۰۰ اسبی و گشتاور ۴۹۰ نیوتون متری خواهد داشت که نسبت به قدرت ۲۶۰ اسب بخاری و گشتاور ۳۷۶ نیوتون متری ایسنت بسیار بیشتر است. استخراج چنین قدرتی از پیشرانه کوچک‌تر ۱.۸ لیتری توربو بعید به نظر می‌رسد. اگرچه گفته شده نسخه داغ‌تر STI با گیربکس دستی عرضه خواهد شد اما شاید مدل عادی WRX با گیربکس‌های دستی و CVT در دسترس باشد.


شایعات مربوط به نسخهٔ کوپهٔ دودر پورشه پانامرا بیش از یک دهه است که در اینترنت دست‌به‌دست می‌شود اما تاکنون این شایعات به واقعیت مبدل نشده‌اند؛ اما بااین‌حال به نظر می‌رسد پورشه هنوز از فکر حذف کردن درهای عقب پانامرا و تبدیل آن به یک کوپهٔ جذاب بیرون نیامده است زیرا در یک کنفرانس مجازی که به مناسبت معرفی فیس‌لیفت پانامرا در استرالیا برگزار شد، رئیس تولیدات خانوادهٔ پانامرا توماس فریمونت» حرف‌هایی در مورد نسخهٔ کوپهٔ این ماشین زده است.

وی دراین‌باره گفته است:

ما هنوز تصمیم نهایی نگرفته‌ایم. ما چندین سال است که در مورد این موضوع بحث می‌کنیم زیرا سایر رقبا هم خودروهای دودر دارند. ولی ما هنوز آماده نیستیم تصمیم بگیریم که این کار را انجام دهیم یا نه. ما در سبد محصولات خود یک خودروی دودر عالی بنام ۹۱۱ داریم ولی ما همیشه به دنبال فرصت‌های جدید برای به دست آوردن بازارهای جدید و خریداران بیشتر هستیم. وقتی دراین‌باره تصمیم گرفتیم، من می‌توانم در مورد آن حرف بزنم اما هنوز نه

تبدیل پانامرا به یک گرند تورر بزرگ ۲+۲ موجب می‌شود پورشه بتواند با خودروهایی مثل ب‌ام‌و سری ۸ و نسل آیندهٔ مرسدس بنز SL رقابت کند. بدیهی است که این کوپهٔ جدید بزرگ‌تر از ۹۱۱ باشد و با فضای بار و کابین جادارتر، راحتی را نسبت به رانندگی اسپرت در اولویت قرار دهد؛ اما با توجه به اینکه پورشه هنوز چراغ سبز را به پانامرا کوپه نشان نداده، حتی اگر هم‌اکنون ساخت آن تأیید شود، تا سه سال آینده پدیدار نخواهد شد؛ بنابراین، با توجه به اینکه نسل کنونی پانامرا وارد مرحلهٔ دوم چرخهٔ عمر خود شده است، نسخهٔ کوپه بر اساس نسل آیندهٔ پانامرا ساخته خواهد شد.

آخرین کوپهٔ موتور جلوی پورشه مدل ۹۲۸ بود که تا سال ۱۹۹۵ ساخته شد. بنابراین اگر نهایتاً ساخت پانامرا کوپه تأیید شود می‌تواند جانشینی معنوی برای ۹۲۸ باشد. همچنین هرچند در نسخهٔ استیشن یا همان اسپرت توریزموی پانامرا همچنان نام پانامرا حفظ شده است اما نسخهٔ کوپهٔ آن احتمالاً نامی متفاوت خواهد داشت که این نام می‌تواند ۹۲۹ باشد.


اینیوس گرنادیر که به‌تازگی اولین نمایش عمومی خود را در کنکورس الگانس لندن در کنار مجموعه‌ای از آفرودرهای نمادین تجربه کرده است، با استقبال بسیار خوبی مواجه شده است به‌گونه‌ای که بیش از ۱۷ هزار درخواست خرید برای آن ثبت شده است. هرچند همهٔ این درخواست‌ها به خرید نهایی ختم نمی‌شوند اما بااین‌حال به گفتهٔ مدیر تجاری اینیوس مارک تنانت»، هم‌اکنون تعداد علاقه‌مندان به خرید این خودرو بسیار فراتر از انتظارات شرکت بوده است. اینیوس پیش‌ازاین گفته بود برای اینکه گرنادیر سودآوری داشته باشد باید سالانهٔ بین ۲۵ تا ۳۵ هزار دستگاه فروش داشته باشد.

تنانت در گفتگو با اتوکار گفته است که اینیوس به‌زودی جزئیات تیپ‌ها و شبکهٔ فروش شرکت را اعلام خواهد کرد. وی در ادامه افزوده است:

ما می‌خواهیم ارائهٔ محصولمان ساده باشد و بنابراین لیست آپشن‌های طولانی برای آن وجود نخواهد داشت هرچند که پکیج‌های لوازم جانبی که بسیاری از آپشن‌ها را دسته‌بندی می‌کند، بررسی خواهیم کرد. ما همچنین امیدواریم بتوانیم بازار افترمارکت را هم برای شخصی‌سازی خودرو ترغیب کنیم. برای فروش هم به‌زودی اعلامیه‌هایی منتشر خواهیم کرد. نحوهٔ ایجاد شبکه‌ای از نمایندگی‌های فروش در مرحلهٔ برنامه‌ریزی است ولی ما نمی‌خواهیم از این لحاظ به‌تنهایی مثلاً با شبکهٔ فروش تویوتا مطابقت داشته باشیم. ما باید هوشمندانه یک شبکهٔ جهانی ایجاد کنیم

اینیوس همچنین هم‌اکنون در حال مذاکره با دایملر برای خرید کارخانهٔ اسمارت در فرانسه است و می‌خواهد این مرکز را به خانهٔ گرنادیر تبدیل کند. این آفرودر جدید که قصد رقابت با بزرگانی مثل لندروور دیفندر و جیپ رانگلر را دارد، روی یک شاسی نردبانی با طراحی و مهندسی مگنا اشتایر ساخته شده و از پیشرانه‌های شش سیلندر خطی بنزینی و دیزلی ب‌ام‌و استفاده خواهد کرد. اینیوس قصد دارد گرنادیر را در نسخه‌های اس‌یووی پنج‌در و پیکاپ چهاردر عرضه کند درحالی‌که ساخت نسخهٔ کوتاه‌تر سه‌در آن‌هم در نظر گرفته شده است. به گفتهٔ این شرکت، عرضهٔ گرنادیر به بازار برای اواخر سال ۲۰۲۱ برنامه‌ریزی شده است.


با معرفی نسل جدید N-One سبد محصولات Kei هوندا جان دوباره‌ای گرفته است.

اولین نسل این خودرو در سال ۲۰۱۲ معرفی شد و قدیمی‌ترین خودروی Kei با نشان N در ژاپن بود زیرا مدل N-Box در سال ۲۰۱۷ بازنگری شده و نسل جدید N-WGN نیز سال پیش عرضه شده بود. به همین خاطر نوبت به معرفی دومین نسل N-One رسیده است. هوندا پیش از رونمایی رسمی آن در پاییز سال جاری پیش‌نمایشی از N-One تازه‌نفس داشته است.

همان‌گونه که در تصاویر دیده می‌شود هوندا N-One 2021 از نظر طراحی روش تکاملی را نسبت به نسل پیشین در پیش‌ گرفته و تناسبات اصلی نسل اول را حفظ کرده است.

تفاوت‌های نسل جدید در جزئیاتی همچون نمای جلوی تغییر یافته می‌باشد. در این بخش مواردی همچون جلوپنجره جدید و چراغ‌های تمام LED با دیلایت های یکپارچه دیده می‌شوند. در بخش عقب نیز چراغ‌های LED و سپر جدیدی بکار رفته است. مشتریان قادر خواهند بود از بین سه تریم اوریجینال، پریمیوم و RS یکی را انتخاب کنند که هر نسخه دارای جلوپنجره خاص خود بوده و در مدل‌های پریمیوم و RS مه شکن‌های LED روی سپر نیز نصب می‌شوند.

داخل کابین N-One 2021 از طراحی مینیمالیستی تر نسبت به قبل استفاده شده و بنابراین دکمه‌های فیزیکی کمتری بکار رفته تا صفحه‌نمایش بزرگ‌تری نصب شود. از دیگر تغییرات این خودرو می‌توان به حذف نیمکت جلویی و استفاده از صندلی‌های جداگانه اشاره کرد.

نسل جدید این خودروی کوچک دارای پلتفرم جدیدی است که اولین بار در نسل دوم N-Box در سال ۲۰۱۷ دیده شده بود. با توجه به قوانین سفت و سختی که دولت ژاپن در این کلاس وضع کرده، نیروبخش این خودرو هنوز هم پیشرانه ۳ سیلندر ۰.۶۶ لیتری توربو می‌باشد. البته خبر خوب اینکه مشتریان می‌توانند گیربکس ۶ سرعته دستی را برای اولین بار سفارش دهند.

در نظر داشته باشید که برای استفاده از گیربکس دستی سفارشی باید مدل پرچم‌دار RS را انتخاب کرد. تمامی تریم های N-One جدید به‌صورت استاندارد از گیربکس CVT استفاده می‌کنند و البته سیستم چهار چرخ محرک نیز به‌صورت سفارشی در تریم های اوریجینال و پریمیوم عرضه می‌شود.

در نهایت باید گفت هوندا بسته ایمنی خود را به‌صورت استاندارد در N-One 2021 نصب ‌کرده که از جمله سیستم‌های کمک‌راننده آن می‌توان به کروز کنترل تطبیقی و حسگرهای پارک جلو و عقب اشاره کرد.

ا

هیوندای سرانجام رسماً نسل کاملاً جدید کراس‌اوور توسان را رونمایی کرده و همان‌طور که پیش‌ازاین مشخص شده بود، تقریباً هیچ اشتراکی با نسل قبلی خود ندارد. این کراس‌اوور کامپکت که هم‌اکنون به نسل چهارم خود وارد شده، جدیدترین خودرویی است که مطابق زبان طراحی هیوندای موسوم به احساس اسپرتی» شکل گرفته است. به همین دلیل در جلوی خودرو جلوپنجرهٔ کاملاً جدید با چراغ‌های مخفی به چشم می‌خورد که این چراغ‌ها هنگام خاموش بودن در جلوپنجره استتار می‌شوند.

طراحی تیز و زاویه‌دار به طرفین خودرو هم کشیده شده و در این قسمت مثل نسل جدید الانترا اشکال لوزی و مثلثی نامنظم در همه‌جا به چشم می‌خورند. گلگیرهای برآمده با دهانه‌های زاویه‌دار و روکش‌های پلاستیکی، سقف مشکی‌رنگ و تریم کرومی بالای پنجره‌های نیز از دیگر ویژگی‌های طراحی پروفیل جانبی نسل جدید توسان هستند. طراحی بخش عقبی خودرو نیز با چراغ‌های تیغه‌ای دوتایی، برف‌پاک‌کن مخفی زیر اسپویلر، لوگوی شیشه‌ای هیوندای و سپر و دیفیوزر تهاجمی، کاملاً با نسل قبلی متفاوت.

به‌طورکلی، طراحی توسان جدید چندان جذاب و چشم‌نواز نیست اما متمایز بودن آن‌را نمی‌توان انکار کرد. هیوندای در این نسل قصد ایجاد هویتی متمایز را در سگمنتی بسیار شلوغ داشته و به این هدف رسیده است زیرا هیچ‌کس این توسان را با خودروی دیگری اشتباه نمی‌گیرد. علاوه بر این، توسان جدید از دیگر کراس‌اوورهای هیوندای نیز متمایز به نظر می‌رسد. این کراس‌اوور کامپکت جدید در ایالات‌متحده با هفت رنگ بیرونی مختلف شامل سفید، مشکی، نقره‌ای، خاکستری، خاکستری آمازون، قرمز و آبی عرضه خواهد شد.

تغییرات اساسی توسان مدل ۲۰۲۲ در داخل آن‌هم ادامه یافته است و شاهد طرح کاملاً جدیدی هستیم که به گفتهٔ هیوندای مثل آبشار از کنسول مرکزی پایین می‌آید. در اینجا یک نمایشگر لمسی بزرگ ۱۰.۲۵ اینچی برای سیستم اطلاعاتی-سرگرمی و همین‌طور یک صفحه آمپر دیجیتالی در نظر گرفته شده و دکمه‌ها و کنترلرهای سنتی سیستم تهویه مطبوع و بخاری هم حذف شده است.

البته این نمایشگر ۱۰.۲۵ اینچی فقط در تیپ‌های بالایی ارائه می‌شود و تیپ‌های پایینی به یک نمایشگر هشت اینچی مجهز هستند اما این تیپ‌ها هم از قابلیت سازگاری با اندروید اتو و اپل کارپلی و همین‌طور اتصال دو دستگاه بلوتوث به‌طور هم‌زمان برخوردار هستند. همچنین برای توسان جدید اپلیکیشنی هم طراحی شده که از NFC برای باز و قفل کردن درها استفاده می‌کند و امکان روشن کردن خودرو و سیستم تهویه را از فاصلهٔ ۳۰ متری فراهم می‌کند.

هیوندای برای توسان جدید یک سیستم نورپردازی داخلی با ۶۴ رنگ مختلف و قابلیت تنظیم در ۱۰ سطح روشنایی مختلف را طراحی کرده که در جیب‌های روی درها، بخش پایینی کنسول مرکزی و اطراف پد شارژ بی‌سیم کار شده است. صندلی‌های عقب توسان نیز از قابلیت خواباندن برخوردارند که در این صورت فضای باری به حجم ۱۰۹۵ لیتر را فراهم می‌کنند.

توسان جدید به‌صورت استاندارد در ایالات‌متحده با یک پیشرانهٔ ۲.۵ لیتری چهار سیلندر بنزینی عرضه می‌شود که ۱۹۰ اسب بخار قدرت و ۲۶۰ نیوتن متر گشتاور دارد. تنها گیربکس برای این موتور هم یک نمونهٔ هشت سرعتهٔ اتوماتیک خواهد بود؛ اما علاوه بر این، هیوندای نسخه‌های هیبریدی و پلاگین‌هیبریدی را هم برای نسل جدید کراس‌اوور خود در نظر گرفته که هردو به یک پیشرانهٔ ۱.۶ لیتری چهار سیلندر توربو مجهز خواهند بود. فعلاً مشخصات کامل این مدل‌ها مشخص نیست ولی گفته شده نسخهٔ هیبریدی توسان ۲۳۰ اسب بخار قدرت ۳۵۰ نیوتن متر گشتاور خواهد داشت.

به گفتهٔ هیوندای، فروش نسل جدید توسان از ماه سپتامبر با مدل ۲۰۲۱ در کره جنوبی آغاز می‌شود و سپس از نیمهٔ اول سال آینده با مدل ۲۰۲۲ راهی ایالات‌متحده و سایر بازارهای جهانی خواهد شد.

[دانلود ویدئو]

دایملر معتقد است نسل جدید مرسدس بنز S کلاس کد W223 در نهایت باعث افزایش فروش کلی این خودروساز خواهد شد و درعین‌حال از نظر میزان سودی که عاید شرکت می‌کند با نسل فعلی آن برابری کرده و یا حتی آن را بیشتر خواهد کرد.

اولا کالنیوس مدیرعامل دایملر می‌گوید ابعاد کلاس خودروهای لوکس با ثروت جهانی در ارتباط بوده و این موضوع علیرغم تمایل شدید بازار به شاسی بلندها، کراس اوورها و خودروهای الکتریکی خبری خوب برای سدان های بزرگی همچون S کلاس است.

او می‌گوید:

افزایش ثروت جهانی برای ما خوب است. اگر به جنبه‌های گوناگون نسل جدید S کلاس نگاه کنید خواهید فهمید نسل جدید این خودرو می‌تواند با نسل پیشین برابری کرده و حتی نسبت به آن رشد هم بکند.

مرسدس بیش از ۵۰۰ هزار دستگاه از S کلاس کد W222 را از زمان معرفی آن در سال ۲۰۱۳ تاکنون فروخته است. این میزان فروش شامل نسخه مرسدس-مایباخ هم می‌باشد مدلی که در بزرگ‌ترین بازار خودروی دنیا یعنی چین محبوبیت ویژه‌ای دارد.

2014 Mercedes-Benz S-Class

کالنیوس همچنین اظهار داشته فروش سالانه S کلاس W222 در بیشترین حالت بیش از ۱۰۰ هزار دستگاه بوده و او معتقد است S کلاس جدید می‌تواند با این رقم برابری کند. او می‌گوید ۲۵ درصد بهبود در راندمان تولید (به خاطر بهبود لجستیک منابع بیرونی) از کم شدن حاشیه سود S کلاس جلوگیری خواهد کرد.

رئیس دایملر افزوده است:

طبیعت ما به دنبال به دست آوردن همه‌ی آن چیزی هستیم که در نسل پیشین داشتیم. این ستون مهم سوددهی ماست.

البته کالنیوس از اشاره به نسخه‌های کوپه و کابریولت S کلاس جدید خودداری کرده هرچند قبلاً گفته شده جایگزینی برای نسل‌های فعلی این دو مدل وجود نخواهد داشت.


جگوار نسخهٔ فیس‌لیفت شدهٔ کراس‌اوور F-Pace را برای مدل ۲۰۲۱ با به‌روزرسانی‌های ظاهری جزئی، تغییراتی در داخل و پیشرانه‌های جدید معرفی کرده است. به‌روزرسانی‌های بیرونی این کراس‌اوور بریتانیایی از قسمت جلویی آن و با چراغ‌های تمام LED شروع می‌شود که جگوار دی‌لایت‌های آن‌ها را Double J Blade نامیده است. این چراغ‌ها که به دستیار نوربالای استاندارد مجهز شده‌اند، در طرفین جلوپنجره‌ای قرار گرفته‌اند که بزرگ‌تر از قبل شده است.

کاپوت برجسته و بازطراحی دریچه‌های هوای روی گلگیرهای جلو نیز از دیگر تغییرات بخش جلویی F-Pace مدل ۲۰۲۱ هستند. در عقب خودرو نیز تغییراتی مثل چراغ‌های جدید با گرافیک دو حبابی جگوار جلب‌توجه می‌کنند درحالی‌که سپر و درب صندوق هم بازطراحی شده‌اند.

تغییرات داخلی F-Pace اما بزرگ‌تر از بیرون هستند زیرا کابین خودرو با یک نمایشگر لمسی مرکزی جدید ۱۱.۴ اینچی منحنی که جدیدترین نسخه از سیستم اطلاعاتی-سرگرمی Pivi Pro را ارائه می‌کند، کاملاً بروز شده است. این سیستم از اپل کارپلی و اندروید اتو پشتیبانی می‌کند و قابلیت اتصال هم‌زمان دو گوشی از طریق بلوتوث را دارد. علاوه بر این، یک نمایشگر سربالای ۱۲.۳ اینچی HD با گرافیک پیشرفته و طرح قابل تنظیم هم قابل سفارش است.

به‌روزرسانی‌های داخلی دیگر F-Pace مدل ۲۰۲۱ نیز شامل طراحی جدید داشبورد با دریچه‌های تهویهٔ متفاوت، تزئینات آلومینیومی، انتخاب‌گر دندهٔ جدید، متریال نرم، کنسول مرکزی جدید، صندلی‌های جدید با گرم‌کن و سردکن و سیستم نورپردازی داخلی جدید می‌شود. این کراس‌اوور جگوار همچنین به سیستم فعال مقابله با سروصدای جاده و موتور مجهز شده است و از معماری الکترونیکی جگوار هم بهره می‌برد که امکان به‌روزرسانی نرم‌افزاری از طریق اینترنت را فراهم می‌کند.

F-Pace جدید با سه پیشرانهٔ مختلف در ایالات‌متحده عرضه خواهد شد. موتور پایه یک نمونهٔ ۲ لیتری چهار سیلندر توربو است که در مدل S250 ارائه می‌شود و ۲۵۰ اسب بخار قدرت دارد. بالاتر از این، مدل S340 قرار دارد که از یک پیشرانهٔ ۳ لیتری V6 سوپرشارژ استفاده می‌کند و به سیستم هیبریدی خفیف ۴۸ ولت با باطری لیتیوم یونی هم مجهز است. این موتور ۳۴۰ اسب بخار قدرت دارد.

و نهایتاً آخرین مدل R-Dynamic S400 نام دارد که زیر کاپوت آن‌هم همان پیشرانهٔ ۳ لیتری V6 سوپرشارژ هیبریدی خفیف قرار گرفته اما این موتور در اینجا ۴۰۰ اسب بخار قدرت تولید می‌کند تا خودرو ظرف ۵ ثانیه از صفر به سرعت ۹۶ کیلومتر بر ساعت برسد. انتقال نیروی هر سه موتور از طریق یک گیربکس هشت سرعتهٔ اتوماتیک صورت می‌گیرد و هر سه به‌صورت استاندارد به سامانهٔ چهارچرخ محرک مجهز هستند که این سیستم به محور عقب گرایش دارد و از توانایی تغییر گشتاور بین محورها بسته به شرایط برخوردار است.

F-Pace در بازار اروپا لیست پیشرانه‌های بسیار گسترده‌تری دارد که شامل موتورهای دیزلی و بنزینی مختلف مثل یک نمونهٔ ۳ لیتری شش سیلندر خطی بنزینی جدید با سوپرشارژر الکتریکی و همین‌طور یک نسخهٔ پلاگین‌هیبریدی جدید می‌شود. این نسخهٔ پلاگین‌هیبریدی جدید که P400e نام دارد، به یک پیشرانهٔ ۲ لیتری چهار سیلندر توربو به همراه یک موتور الکتریکی ۱۰۵ کیلوواتی مجهز است که مجموعاً ۴۰۴ اسب بخار قدرت تولید می‌کنند. F-Pace P400e ظرف ۵ ثانیه از صفر به سرعت ۹۶ کیلومتر بر ساعت می‌رسد.

موتورهای دیزلی F-Pace در اروپا شامل یک ۲ لیتری چهار سیلندر توربو با دو سطح قدرت ۱۶۳ و ۲۰۴ اسب بخار به همراه یک نمونهٔ ۳ لیتری شش سیلندر توربو با ۳۰۰ اسب بخار قدرت می‌شود که برای اولین بار برای همهٔ آن‌ها تکنولوژی هیبریدی خفیف هم ارائه شده است. در بخش موتورهای بنزینی هم همان‌طور که اشاره شد جگوار یک موتور ۳ لیتری شش سیلندر خطی جدید با سوپرشارژ الکتریکی را ارائه کرده که ۴۰۰ اسب بخار قدرت دارد و در کنار موتور ۲ لیتری چهار سیلندر ۲۵۰ اسب بخاری در اروپا ارائه می‌شود.

قیمت پایهٔ جگوار F-Pace در بریتانیا از ۴۰,۸۶۰ پوند برای مدل پایهٔ D165 دیزلی آغاز می‌شود درحالی‌که مدل P400e هیبریدی ۶۴,۹۹۰ پوند و مدل P400 شش سیلندر بنزینی ۶۴,۹۹۰ پوند قیمت دارند. همهٔ این مدل‌ها به‌صورت استاندارد به سامانهٔ چهارچرخ محرک و گیربکس هشت سرعتهٔ اتوماتیک مجهز هستند.

[دانلود ویدئو]
[دانلود ویدئو]

شاید فکر کنید خودروهای دوگانه‌سوز CNG صرفاً در ایران مورداستفاده قرار می‌گیرند و اروپایی‌ها با سوخت گاز طبیعی برای خودروها بیگانه هستند اما این‌گونه نیست و در این قاره هم خودروسازانی مثل گروه فولکس‌واگن نسخهٔ دوگانه‌سوز را برای برخی از محصولات خود ارائه می‌کنند. یکی از این خودروها آئودی A3 است که حدود شش سال پیش برای اولین بار نسخهٔ دوگانه‌سوز آن با نام G-Tron معرفی شد و حالا نسل جدید آن‌را برای عرضه در بازار اروپا معرفی کرده است.

آئودی A3 G-Tron جدید به یک پیشرانهٔ ۱.۵ لیتری توربوشارژ مجهز است که ۱۳۰ اسب بخار قدرت و ۲۰۰ نیوتن متر گشتاور دارد. این همان موتوری است که زیر کاپوت اشکودا اکتاویا دوگانه‌سوز هم قرار دارد. پرفورمنس هاچ‌بک دوگانه‌سوز آئودی چندان چشمگیر نیست زیرا ۹.۷ ثانیه طول می‌کشد تا از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت برسد و حداکثر سرعت آن‌هم ۲۱۰ کیلومتر بر ساعت است اما در عوض A3 G-Tron بسیار کارآمد است و برای پیمودن هر صد کیلومتر به تنها ۳.۵ کیلوگرم گاز طبیعی نیاز دارد.

برای ذخیرهٔ سوخت CNG در A3 G-Tron جدید سه مخزن در نظر گرفته شده که دوتا زیر صندوق بار قرار دارند و سومی جلوی باک بنزین نصب شده است. به گفتهٔ آئودی، قبل از نصب این مخازن روی خودرو نهایت دقت به عمل می‌آید و به‌عنوان‌مثال آزمایش فشار ۳۰۰ بار روی آن‌ها انجام می‌گیرد که بسیار بالاتر از فشار عملیاتی ۲۰۰ بار است. هنگامی‌که هر سهٔ این مخازن کاملاً پُر باشند، این هاچ‌بک کم آلاینده طبق معیارهای WLTP می‌تواند تا حداکثر ۴۵۰ کیلومتر را طی کند.

A3 G-Tron در ظاهر هیچ تفاوتی با نسل جدید A3 معمولی ندارد که این یعنی خریداران از هاچ‌بکی جذاب و با ویژگی‌های استاندارد فراوان برخوردار خواهند شد. این ویژگی‌ها شامل چراغ‌های جلوی LED، صفحه آمپر دیجیتالی، غربیلک فرمان چندمنظورهٔ چرمی و طیف گسترده‌ای از سیستم‌های کمک‌راننده می‌شود. فروش این هاچ‌بک سبز از همین پاییز با قیمت پایهٔ ۳۰,۷۰۵ یورو در آلمان و اروپا آغاز می‌شود.


هوندا اولین جزئیات از خودروهای حاضر در نمایشگاه بین‌المللی پکن ۲۰۲۰ را اعلام کرد. این رویداد خودرویی قرار است از ۲۶ سپتامبر تا ۵ اکتبر برگزار شود.

ستاره غرفه‌ی هوندا در چین کانسپتی جدید خواهد بود. این خودرو آغازگر راه تولید اولین محصول الکتریکی این برند در چین می‌باشد. کانسپت یاد شده فعلاً نامی نداشته و برای اولین بار در نمایشگاه پکن رونمایی خواهد شد. ژاپنی‌ها تیزری از این خودرو را منتشر کرده‌اند.

در این تصویر نمای جلوی خودرو با چراغ‌های LED و نوار روشن بالایی دیده می شود و تأکید همه آن‌ها روی لوگوی نورانی هونداست. در این تصویر تاریک نمی‌توانیم چیز زیادی را ببینیم اما به نظر می‌رسد خبری از جلوپنجره نیست زیرا با یک خودروی الکتریکی روبرو هستیم. از دیگر جزئیات قابل‌مشاهده این خودروی مفهومی می‌توانیم به مه شکن‌های LED، خیزهای تیز روی کاپوت و رینگ‌های چند پره اشاره کنیم.

با توجه به تناسبات این خودرو می‌توان گفت جدیدترین کانسپت هوندا شاید یک سدان یا حتی کراس اووری کوپه خواهد بود اما همه‌چیز را تا چند روز دیگر در نمایشگاه پکن ۲۰۲۰ خواهیم فهمید.

هوندا جدای از این خودرو اقدام به نمایش CR-V پلاگین هیبریدی در پکن خواهد کرد. این خودرو اولین محصول پلاگین هیبریدی ژاپنی‌ها در بازار چین می‌باشد. مدل‌های الکتریکی شده متنوع دیگری هم به همراه مدل‌های تولید انبوه جدید در این رویداد خودرویی به نمایش درمی‌آیند.

هوندا CR-V هیبرید

نمایشگاه خودروی پکن ۲۰۲۰ در ابتدا قرار بود ماه آوریل برگزار شود اما به خاطر شیوع کرونا برگزاری آن به تاریخ جدید موکول شد.


هیوندای و کیا در حال فراخوان حدود ۱۹۰ هزار دستگاه توسان و استینگر بوده و مشکل این خودروها نیز ریسک آتش‌سوزی مرتبط با سیستم ABS اعلام شده است.

تاکنون گزارش ۱۲ مورد آتش‌سوزی پیشرانه و یک تصادف مرتبط با این مشکل به دست هیوندای رسیده و از طرف دیگر کیا نیز در حال بررسی ۶ مورد آتش‌سوزی تشخیص داده شده در استینگر ۲۰۱۹ می‌باشد. این دو شرکت معتقدند مشکل خودروهای یاد شده به نقص موجود در واحد کنترل الکترونیک HECU سیستم ترمز مربوط می‌شود.

حدود ۱۸۰ هزار دستگاه هیوندای توسان مدل ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ و حدود ۹ هزار دستگاه کیا استینگر مدل ۲۰۱۹ در این فراخوان حضور دارند. هیوندای می‌گوید ریسک آتش‌سوزی هم در زمان روشن بودن پیشرانه و هم‌زمان خاموش بودن آن وجود دارد. این شرکت به مالکان خودروها توصیه می‌کند تا زمان مراجعه به نمایندگی و رفع مشکل خودروی خود را در بیرون از منزل پارک کنند.

اتونیوز می‌گوید مشکل یاد شده به بورد اتصال معیوب در HECU مربوط می شود که شاید دارای خوردگی داخلی بوده و در طول زمان منجر به اتصال کوتاه و آتش‌سوزی شود.

یکی از سخنگوهای هیوندای گفته اگر مالکان متوجه چراغ هشدار ABS در داشبورد شوند باید سریعاً با نمایندگی هیوندای تماس گرفته و باتری ۱۲ ولتی را قطع کنند.

سخنگوی هیوندای افزوده این فراخوان ارتباطی با فراخوان ۶۰۰ هزار دستگاهی هفته پیش هیوندای و کیا که آن نیز به خاطر ABS بود ندارد. در آن فراخوان نیز مشکل به HECU مرتبط بوده و احتمال نشت روغن ترمز روی این قطعه و ایجاد اتصال کوتاه و آتش‌سوزی وجود داشته است.

هیوندای توسان های یاد شده از سپتامبر ۲۰۱۸ تا جولای ۲۰۱۹ و از دسامبر ۲۰۱۹ تا مارس ۲۰۲۰ تولید شده‌اند. مدل‌های کیا استینگر نیز تولید ژوئن ۲۰۱۸ تا جولای ۲۰۱۹ هستند.


آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

postpimarcent برق و برقیها دفاع همه جانبه بازارگرد ازشیر مرغ تا جون آدمیزاد فیتنس کار gramlocalap trichlacegan koodakihaye man repilole